احکام زیارت اقتباسی از کتاب مبارک کفایة المسائل

 احکام زیارت

اقتباسی از کتاب مبارک کفایة المسائل

 

«* احکام زیارت صفحه 1 *»

فـهــرســـت

زیارة اول ما خلق الله تعالی الائمة الهدی صلوات الله علیهم …………….. 3
زیارت قبر پیغمبر؟ص؟  و ائمه بقیع؟عهم؟ و حضرت فاطمه زهرا؟سها؟ ……….. 4
زیارت امیرالمؤمنین علیه صلوات المصلین …………………………… 8
فضیلت کربلا و زیارت حضرت سیدالشهداء علیه آلاف الصلوة و السلام و الثناء روحی له الفداء ……………………………………………….. 16
زیارت حضرت موسی بن جعفر و محمد بن علی؟عهما؟ در بغداد ……….. 34
زیارت حضرت امام رضا؟ع؟ ……………………………………….. 35
زیارت عسکریین و حضرت بقیة‌الله؟عهم؟ …………………………….. 37
زیارت انبیاء و مرسلین و ملائکه مقربین و مؤمنین و مؤمنات و مسلمین و مسلمات احیاء و اموات …………………………………………….. 40
زیارت اهل قبور …………………………………………………….. 42

پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی

زیارت قبر پیغمبر؟ص؟ و مسجد النبی ………………………………… 45
زیارت ائمه بقیع؟عهم؟ ……………………………………………….. 47
زیارت عتبات مقدسه عراق و حرم مطهر حضرت رضا؟ع؟ ……………. 48
پرسش‌ها و پاسخ‌هایی درباره تاریخ کربلا و عاشورا ……………………. 68
پرسش‌ها و پاسخ‌هایی درباره زیارت امام‌زادگان ……………………….. 90
پرسش‌ها و پاسخ‌هایی درباره انتقال نعش به کربلا …………………… 118

 

 

«* احکام زیارت صفحه 2 *»

زيارة اول ما خلق اللّه تعالى

الائـمــة الهــدى صلـوات ‌اللّــه عليهــم

تمام حج لقاء امام؟ع؟ است.

زيارت هر يک از ائمه طاهرين؟عهم؟ در حال ممات، مثل زيارت ايشان است در حال حيات.

از براى هر امامی؟ع؟ عهدى است بر گردن شيعيان، و از تمامِ وفا کردن به عهد ايشان، زيارت کردن قبرهاى ايشان است.

ترک زيارت هريک از ايشان از روى اختيار جفا است بر ايشان و جفاى بر ايشان جايز نيست.

زيارت ايشان؟عهم؟ زيارت خداى عزوجل است چنان‏که اطاعت ايشان اطاعت او است و متابعت ايشان متابعت او است و بيعت با ايشان بيعت با او است و محبت ايشان محبت او است و اعتصام و التجاء به ايشان اعتصام و التجاء به او است و منزل ايشان بلندترين منزل‏ها است و درجه‏اى بالاتر از درجه ايشان خلق نشده و نخواهد شد و آن درجه زيارتگاه خدا است و خدا را در آنجا بايد زيارت کرد در دنيا و آخرت.

زيارت هريک از ائمه طاهرين؟عهم؟ مانند زيارت رسول خدا است و زيارت او؟ص؟ زيارت خداى عزوجل است.

«* احکام زیارت صفحه 3 *»

زيارت ايشان؟عهم؟ از دور و نزديک جايز است و صوت زائر را در نزد قبر مى‏شنوند و از دور به ايشان مى‏رسد.

زيارت‌کننده خود را مى‏بينند و جواب سلام او را مى‏دهند و شهادت دادن به اين مطلب يکى از معتقَدات شيعه اثنا‏عشرى است اَشْهَدُ اَنَّکَ تَشْهَدُ مَقامىٖ و تَسْمَعُ کلامىٖ و تَرُدُّ سَلامىٖ.

زيارت‌کننده خود را از مهالک نجات مى‏دهند و از گناهان او شفاعت مى‏کنند و او را داخل بهشت مى‏کنند.

زيارت ايشان افضل است از حج و عمره اگرچه به جاى حج و عمره واجب محسوب نشود چنان‏که اغلب اعمال واجبه و مستحبه به جاى يکديگر محسوب نشوند مثل آنکه نماز به جاى روزه و روزه به جاى نماز محسوب نشود.

ثواب زيارت ايشان؟عهم؟ در بعضى از احوال از براى بعضى از اشخاص هفتاد برابر زيادتر است از ثواب حج و از براى بعضى از اشخاص هزار مقابل بيشتر است. و در بعضى از حالات ثواب هر قدمى در زيارت ايشان؟عهم؟ مقابل است با حجى. و در بعضى از حالات ثواب هر قدم برداشتنى در زيارت ايشان؟عهم؟ مقابل است با ثواب حجى و ثواب هر قدم گذاردنى مقابل است با ثواب عمره‌ای،‌ و ثواب حج و عمره آن است که گناهان حج‌کننده آمرزيده است. و اختلاف مقادير ثواب‏ها به جهت اختلاف حالات اشخاص است در معرفت و قوت ايمان و ضعف آن و خلوص نيّت و شوب آن به اغراض.

 

«* احکام زیارت صفحه 4 *»

زيارت قبـر  پيغمبر؟ص؟

جايز نيست تعطيل مدينه منوّره مثل آنکه جايز نيست تعطيل مکه

 

معظّمه و واجب است زيارت رسول‌خدا؟ص؟ در مدينه منوّره در هر سال به طور کفايت. و هرگاه مردم اتفاق کنند در ترک زيارت، والى بايد به جبر آنها را بدارد بر زيارت، چنان‏که هرگاه متّفق شوند در سالى در ترک حج، والى بايد به جبر بدارد آنها را به حج.

از براى مدينه منوّره حرمى است مانند حرم مکه معظمه چهار فرسخ در چهار فرسخ.

حرام است قطع کردن درخت‏هاى حرم مدينه مگر چوب‏هايى که در آب کشيدن شتر ضرور است و کندن گياه آن.

حرام است صيد کردن حيواناتى که در ميان دو کوه واقع شده‏اند که يکى در سمت مغرب است که آن را «عاير» مى‏گويند و يکى در سمت مشرق است که آن را «وعير» مى‏گويند.

جايز نيست خوردن صيد حرم مکه معظمه از براى محرم و غير محرم اگرچه آن صيد را غير محرم در خارج ذبح کرده باشد و آن را داخل حرم مکه کرده باشد؛ و خوردن صيد حرم مدينه منوّره حرام نيست مثل صيد حرم مکه معظمه.

مستحب است غسل از براى دخول مدينه منوّره پيش از دخول يا حين دخول در آن.

مستحب است غسل از براى زيارت رسول‌خدا؟ص؟.

 

«* احکام زیارت صفحه 5 *»

کيفيت زيارت آن حضرت؟ص؟ اين است که بعد از خواندن دعاى اذن، داخل مسجد شوند و سلام کنند بر آن حضرت؟ص؟، در نزد ستون چهارم که بالاى سر آن حضرت است رو به قبله بايستند که سمت چپ به ستون باشد و سمت راست به سمت منبر، و زيارت بخوانند.

مستحب است که چون از زيارت رسول‌اللّه؟ص؟ و دعا فارغ شدند بروند نزد منبر آن حضرت و آن را مسح کنند و مسح کنند انارهاى منبر را که يکى در سمت راست و يکى در سمت چپ منبر در پايين منبر نصب شده و مسح کنند چشم‏ها و صورت خود را به آنها چرا که شفاى درد چشم و امان از آن در آن است.([1])

مستحب است که بعد از فراغ از زيارت بروند به روضه، و حد روضه از منبر است تا چهار ستون که قطعه‏اى از قطعات بهشت است که در ميان خانه پيغمبر و منبر او؟ص؟ واقع شده.

مستحب است در مقام پيغمبر؟ص؟ که مکان معروفى است نزديک منبر، نماز کردن و دعا خواندن و حاجات خود را از خدا طلب کردن.

مستحب است دعا خواندن در مقام جبرئيل؟ع؟ رو به قبله، و آن مقامى است معروف در زير ناودان که جبرئيل؟ع؟ مى‏ايستاد و اذن مى‏گرفت از پيغمبر؟ص؟ و بعد از اذن داخل مى‏شد، و دعائى که وارد شده خوانده شود. و هرگاه زنى در آن مقام دعا کند که جريان خون از او رفع شود، رفع خواهد شد.(2)

«* احکام زیارت صفحه 6 *»

قبر حضرت فاطمه زهرا عليها و على ابيها و بعلها و بنيها السلام در خانه او است و چون بنى‏اميّه مسجد را وسعت دادند، خانه او در مسجد واقع شد و در نزديکى باب جبرئيل واقع است و حضرت امير صلوات اللّه عليه آن را مخفى داشت که مبادا منافقين آن را نبش کنند که بر آن حضرت نماز بخوانند و به موجب وصيت خود او راضى نبود که منافقين بر او نماز بخوانند، و زيارت آن حضرت خوانده شود.

قبور ائمه بقيع؟عهم؟ حضرت امام حسن مجتبى و امام على بن الحسين و امام محمد باقر و امام جعفر صادق؟عهم؟ در مدينه طيبه در قبرستان بقيع معـروف است.

مستحب است غسل کردن از براى زيارت ايشان؟عهم؟.

هريک از زيارات جامعه را از براى ايشان مى‏توان خواند.

مستحب است رفتن به مشاهدى که در حوالى مدينه طيبه است. پس ابتداء کنند به مسجد قبا و در آنجا نماز بسيار به‌جا آورند به جهت آنکه آن اول مسجدى است که رسول‌خدا؟ص؟ در آن نماز کرده. پس بروند به مشربه امّ‏ابراهيم؟عها؟ و در آن نماز به‌جا آورند به جهت آنکه آنجا مسکن رسول‌خدا؟ص؟ و مصلاى آن حضرت بوده. پس بروند به مسجد فضيخ و نماز به‌جا آورند چرا که رسول‌خدا؟ص؟ در آن نماز کرده. پس بروند به جانب اُحُد و در مسجدى که در آنجا است نماز کنند. پس بروند نزد قبر حمزة بن عبدالمطلب و زيارت کنند او را و سلام کنند بر او. پس بروند نزد قبرهاى ساير شهداى احد و ايشان را زيارت کنند.

«* احکام زیارت صفحه 7 *»

پس بروند به مسجدى که در مکان وسيعى در دست راست واقع است و در آنجا نماز کنند. پس برگردند نزد قبرهاى شهداء و نمازهاى واجبى را در آنجا به‌جا آورند. پس بروند به مسجد احزاب و در آنجا نماز کنند و دعا  کنند از براى رفع هموم و غموم خود چرا که رسول خدا؟ص؟ در آن مسجد دعا کردند در جنگ احزاب از براى رفع هموم و غموم خود و اصحاب خود.([2])

پس از زیارت حمزه، داخل شوند در بقعه حمزه و نماز به‌جا آورند و رو به قبر حمزه نماز نکنند و بعد از نماز خود را بر روى قبر اندازند و دعائى که وارد شده بخوانند و حمزه را شفيع کنند در نزد خداوند جلّ‏شأنه در نجات از مهالک دنيا و آخرت.([3])

مستحب است نماز کردن در مسجد غدير خم.

در هنگام مراجعت از مکه معظمه به مدينه مشرّفه، در مُعَرَّس نبی؟ص؟ مستحب است فرود آمدن و استراحت کردن و به پشت خوابيدن و هرگاه در وقت نماز واجبى باشد نماز را در آنجا به‌جا آوردن. و هرگاه از آنجا تجاوز کردند بدون فرود آمدن و استراحت کردن مستحب است که برگردند و در آنجا فرود آيند و استراحت کنند.([4])



«* احکام زیارت صفحه 8 *»

زيارت اميرالمؤمنين عليه ‌صلوات‌ المصلّين

اول بقعه‏اى که خداوند عالم جلّ‏شأنه در آن بقعه پرستيده شد نجف اشرف بود که چون امر کرد به ملائکه که سجده کنند از براى آدم على نبيّنا و آله و عليه السلام، جميع ايشان در آن مکان شريف سجده کردند و خدا را پرستيدند.

مسکن جميع پيغمبران نجف اشرف است.

در شرق و غرب عالم مؤمنى نمى‏ميرد مگر آنکه روح او را به وادى‏السلام مى‏برند و در آنجا حلقه حلقه مى‏نشينند و با يکديگر  تکلّم مى‏کنند و مونس يکديگرند و جنّت عدن در آنجا واقع است.

غَرىّ([5]) قطعه‏اى از کوهى بوده که در آنجا خداوند عالم جلّ‏شأنه تکلّم کرده با موسى، و تقديس کرده در آنجا عيسى را، و بر روى آن ابراهيم؟ع؟ را خليل خود و محمد؟ص؟ را حبيب خود قرار داده.

قبر آدم و نوح و هود و صالح و سيصد و هفتاد نبى و ششصد وصی؟عهم؟ در آنجا واقع است.

از خاصيت خاک پاک آنجا اين است که مدفون در آن، عذاب قبر و حساب منکر و نکير از براى او نيست.

حضرت اميرالمؤمنين عليه و آله صلوات المصلين گاهى که مى‏خواستند خلوت کنند تشريف مى‏بردند به نجف اشرف. پس در

 

«* احکام زیارت صفحه 9 *»

روزى از روزها که در آنجا تشريف داشتند شترسوارى از سمت بيابان آمد و جنازه‏اى در جلو او بود، پس چون حضرت را ديد آمد به خدمت آن حضرت و سلام کرد بر او و جواب سلام او را دادند و فرمودند از کجا مى‏آيى؟ عرض کرد از يمن. فرمودند اين جنازه کيست که با تو است؟ عرض کرد جنازه پدر من است که آورده‏ام در اينجا دفن کنم. فرمودند چرا در زمين خودتان او را دفن نکردى؟ عرض کرد که پدرم وصيت کرده که او را در اين زمين دفن کنم و گفته که در اين زمين دفن خواهد شد مردى که داخل شفاعت او مى‏شوند جمع کثيرى به بسيارى قبيله ربيعه و قبيله مُضَر. فرمودند تو مى‏شناسى آن مردى را که شفاعت مى‏کند جمع کثيرى را؟ عرض کرد نمى‏شناسم او را. فرمودند منم واللّه آن مرد، منم واللّه آن مرد، منم واللّه آن مرد شفاعت‌کننده. پس دفن کن او را در اين زمين. پس برخاست و پدر خود را در آنجا دفن کرد. و اين حديث شريف صريح است در جواز حمل و نقل نعش‏ها و استحباب آن در جوار قبور شفاعت‏کنندگان و مشاهد مقدسه چنان‏که شعار شيعيان از قديم‏الايام و زمان حضور ائمه انام؟عهم؟ الى هذه الايام از علماى اعلام الى ساير العوام بر اين بوده و بر اين خواهد بود ان شاء اللّه تعالى.

هيچ نوع خلقى به کثرت و بسيارى ملائکه خلق نشده‏اند و در هر روزى هفتاد هزار ملک نازل مى‏شوند و مى‏روند و طواف مى‏کنند در بيت‏المعمور و بعد از آن نازل مى‏شوند و طواف مى‏کنند به دور خانه کعبه و بعد از آن مى‏روند نزد قبر رسول‏اللّه؟ص؟ و سلام مى‏کنند بر آن

«* احکام زیارت صفحه 10 *»

حضرت پس مى‏روند نزد قبر اميرالمؤمنين؟ع؟ و سلام مى‏کنند بر او پس مى‏روند نزد قبر سيدالشهدا؟ع؟ و سلام مى‏کنند بر او و عروج مى‏کنند و روز ديگر مثل ايشان نزول مى‏کنند و همچنين تا روز قيامت.

 

کسى که زيارت کند قبر اميرالمؤمنين؟ع؟ را در حالتى که عارف به حق او باشد بدون تکبّر و تجبّر، مى‏نويسد خداوند عالم جلّ‏شأنه از براى او اجر و ثواب صدهزار شهيد و مى‏آمرزد گناهان گذشته او را که در گذشته عمر خود کرده و گناهانى که بعد از زيارت در آينده‏هاى عمر خود مى‏کند و مبعوث مى‏شود با آن جماعتى که ايمنند از بلاها و عذاب‏ها. و به آسانى حساب او را مى‏کند و گرفت و گيرى در محاسبه نمى‏کند. و در وقت رفتن استقبال او مى‏کنند ملائکه و در برگشتن مشايعت مى‏کنند او را تا منزلش. پس هرگاه مريض شود عيادت کنند او را و هر وقت بميرد تشييع جنازه او کنند با استغفار از براى او تا قبر او.

کسى که عارف باشد به حق اميرالمؤمنين عليه و آله صلوات المصلين و زيارت کند او را، مى‏نويسد خداوند عالم جلّ‏شأنه از براى او در هر قدمى ثواب يک حج مقبول و يک عمره مقبوله. و ثواب يک حج مقبول و يک عمره مقبوله اين است که جميع گناهان مغفور است سواى ساير انعام‏هاى ديگر و تفسير آيه شريفه فَمَنْ تَعَجَّلَ فى يَوْمَيْنِ فَلا اِثْمَ عَلَيْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا اِثْمَ عَلَيْهِ اين است و حرام است آتش جهنم بر قدمى که غبار گرفته در زيارت او، خواه پياده رفته باشد يا سواره و اين حديث را بايد به آب طلا نوشت.

«* احکام زیارت صفحه 11 *»

در رفتن و برگشتن در هر قدمى ثواب دو حج مقبول و دو عمره مقبوله است.

درهاى آسمان گشوده مى‏شود از براى استجابت دعاى زيارت‌کننده اميرالمؤمنين عليه و آله صلوات المصلين.

مبعوث نشده است پيغمبرى از جانب خداوند جلّ شأنه مگر به دوستى محمد و آل‏محمد؟ص؟، و دوستى ايشان عرضه شده است بر آسمان و زمين و کوه‏ها و شهرها و هيچ‏يک مثل اهل کوفه نبودند و حال آنکه در جانب کوفه قبر اميرالمؤمنين؟ع؟ است که هيچ مکروبى و حاجت‏مندى نيست که در نزد قبر او دو رکعت يا چهار رکعت نماز به‌جا آورد مگر آنکه خداوند عالم جلّ‏شأنه رفع مى‏کند کرب او را و برمى‏آورد حاجات او را و مستجاب مى‏کند دعاى او را و برمى‏گرداند او را به‌سوى اهل او مسرور و فرحناک و شادان.

عارف به حق اميرالمؤمنين عليه و آله صلوات المصلين کسى است که انکار نکند فضائل و اوصافى را که خداوند جلّ‏شأنه از براى او قرار داده و در زيارات او و ساير جاها مذکور است. و عارف به حق او؟ع؟ کسى است که اعتقادش اين باشد که هيچ وثوق و اعتمادى به اعمال و عبادات نيست از براى هيچ مخلوقى اگرچه آن اعمال پاکيزه باشد و به‌طورى که خدا امر کرده به‌جا آمده باشد و اعتقادش اين باشد که آن اعمال نجات نمى‏دهد احدى از مخلوقين را از مهالک اگرچه آن اعمال اعمالِ صالحات باشد مگر به دوستى و محبت او و مگر به اقتداء و

«* احکام زیارت صفحه 12 *»

پيروى او و اينکه او است امام جميع خلق بعد از رسول‌خدا؟ص؟ و خلق بايد پيروى او کنند از جن و انس و جميع ملائکه مقرّبين و انبياء مرسلين و مؤمنين ممتحنين و انواع خلق اجمعين و مگر اينکه اقرار و اعتراف کند به اينکه او است چنين امامى با اين فضيلت و ساير فضائلى که در زيارات و دعاها و آيات قرآن و احاديث از براى او ثابت است، و او به آن‌طورى است که خداوند جلّ‏شأنه او را قرار داده است و حقيقت و کنه آن را احدى نمى‏داند مگر خدا و رسول‌خدا؟ص؟. و عارف کسى است که اعتقادش اين باشد که هيچ وثوق و اعتمادى به اعمال پاکيزه و عبادات و اعمالِ صالحاتِ هيچ مخلوقى نيست مگر به قبول کردن فضائل او از حاملين فضائل او و معلوم است که حاملان فضائل او انکار فضائل او را نمى‏کنند و عداوت با حاملان فضائل او ندارند بلکه به‌مقتضاى اُوالىٖ مَنْ والاکُمْ وَ اُعادىٖ مَنْ عاداکُمْ  کمال دوستى را با حاملان فضائل دارند و مگر به تسليم کردن از براى راويان فضائل او و معلوم است که راوى فضائل او انکار فضائل او را نمى‏کند و تسليم ساير راويان فضائل را دارد و انکار نمى‏کند راوى فضائل او را و او را متهم به دروغ نمى‏کند و افتراى دروغ به او نمى‏زند و نسبت چيزى که خود راوى از آن چيز اظهار برائت مى‏کند به افتراء به او نمى‏بندد.

در نزد قبر اميرالمؤمنين؟ع؟ حضرت سيدالشهدا؟ع؟ را بايد زيارت کرد چرا که سر آن سرور را بعضى از دوستان برد و نزد قبر اميرالمؤمنين؟ع؟ دفن کرد.

«* احکام زیارت صفحه 13 *»

حضرت آدم؟ع؟ و نوح و هود و صالح على نبيّنا و آله و عليهم السلام را در نزد قبر اميرالمؤمنين؟ع؟ بايد زيارت کرد چرا که آن بزرگوار در قبر ايشان مدفون شدند، و نيز  رسول‌خدا؟ص؟ و ائمه هدى؟عهم؟ و جميع انبياء و مرسلين و جميع اوصياى مکرّمين را، و سلام کرد بر جميع ملائکه مقرّبين و غير مقرّبين و طلب رحمت کرد از براى جميع مؤمنين و مؤمنات و مسلمين و مسلمات در نزد قبر آن بزرگوار صلوات اللّه و سلامه عليه و عليهم اجمعين.

آن بزرگوار صلوات اللّه و سلامه عليه را در نزديک و از دور در هر زمان و در هر مکان مى‏توان زيارت کرد مثل زيارت رسول‌خدا؟ص؟ و ساير ائمه هدى؟عهم؟.

در هر زمان و مکانى که زيارت کنى ايشان؟عهم؟ را و سلام کنى بر ايشان، صداى تو را مى‏شنوند و سلام تو  به ايشان مى‏رسد و جواب سلام تو را مى‏دهند و تو را مشاهده مى‏کنند، اَشْهَدُ اَنَّکَ تَرىٰ مَکانىٖ و تَشْهَدُ مَقامىٖ و تَسْمَعُ کلامىٖ و تَرُدُّ سَلامىٖ. و لاتَحْسَبَنَّ الّذينَ قُتِلُوا فى سَبيلِ اللّهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ.

روز عيد غدير در آسمان‏ها و اهل آنها مشهورتر است از شهرتش در زمين و خداوند عالم جلّ‏شأنه مى‏آمرزد گناهان شصت سال را از جميع مؤمنين و مؤمنات و مسلمين و مسلمات و آزاد مى‏کند از آتش جهنم گناهکاران را دو برابر آنچه آزاد مى‏کند از آتش جهنم در ماه رمضان و در شب قدر و در شب عيد فطر، و يک درهم تصدّق کردن در آن روز مقابل

«* احکام زیارت صفحه 14 *»

است با تصدق کردن هزار درهم در ساير روزها، و زيارت حضرت اميرالمؤمنين صلوات اللّه و سلامه عليه در آن روز وارد شده.

وضو گرفتن و غسل کردن و با پاى برهنه رفتن به حرم آن بزرگوار صلوات اللّه و سلامه عليه و آله با سکينه و وقار و سر به زير افتاده و تسبيح و تهليل و تقديس الهى کردن در حال رفتن، در احاديث وارد شده.

زيارت آن بزرگوار و ساير ائمه اطهار؟عهم؟ که مشهور به «امين الله» است وارد شده و حضرت باقر؟ع؟ فرمودند که نمى‏گويد احدى از شيعيان ما اين زيارت را نزد قبر اميرالمؤمنين؟ع؟ يا نزد قبر هريک از ائمه؟عهم؟ مگر آنکه نوشته مى‏شود در دُرْجى از نور و مُهر مى‏شود به مُهر محمد؟ص؟ تا آنکه تسليم شود به حضرت قائم؟ع؟ پس مى‏رسد به صاحبش با بشارت و تحيت و کرامت ان‌شاءاللّه.

بعد از زيارت آن بزرگوار و ساير ائمه اطهار؟عهم؟ نماز زيارت وارد شده.

شش رکعت نماز هر دو رکعت به يک سلام در زيارت آن بزرگوار؟ع؟ وارد شده.

از براى آن بزرگوار حرمى است چنان‏که از براى مکه معظمه و مدينه مشرفه حرمى است.

حرم آن بزرگوار؟ع؟ چهار فرسخ در چهار فرسخ است مثل حرم مکه و مدينه.

در حرم آن بزرگوار؟ع؟ و حرم سيدالشهداء؟ع؟ مسافرين مخيّرند در قصر و اتمام نماز مثل حرم مکه و مدينه بدون قصد اقامه.

«* احکام زیارت صفحه 15 *»

در حرم‏هاى چهارگانه اتمام افضل است از قصر.

خداوند عالم جلّ‏شأنه برگزيده از براى خود در ميان بلاد چهار بلد را و فرموده: وَ التّينِ وَ الزَّيْتُون وَ طُورِ سينين وَ هذَا الْبَلَدِ الاَمين پس مراد از تين مدينه طيبه است و مراد از زيتون بيت‏المقدس است و مراد از طور سينين کوفه است و مراد از بلد امين مکه معظمه است.

در مسجد کوفه نماز کرده‏اند جميع پيغمبران؟عهم؟ و آن مسجدِ آدم و نوح على نبيّنا و آله و علیهما السلام بوده و حضرت پيغمبر؟ص؟ در شب معراج در آن نماز کرده به امر الهى.

خانه نوح على نبيّنا و آله و علیه السلام در کوفه بوده و مسجد کوفه مصلاى او بوده و آن مسجد افضل است از بيت‏المقدس.

نماز فريضه را در آن به‌جا آوردن مقابل است با حجى که با رسول خدا؟ص؟ به‌جا آمده باشد و نماز نافله در آن مقابل است با عمره‏اى که با رسول خدا به‌جا آمده باشد.

يک نماز فريضه در مسجد کوفه مقابل است با هزار نماز و نافله در آن مقابل است با پانصد نماز نافله و نشستن در آن بدون ذکرى و تلاوتى عبادت است چه جاى آنکه با تلاوتى و ذکرى باشد.

هرگاه مردم مى‏دانستند فضيلت مسجد کوفه را هرآينه مهيا مى‏کردند از براى خود زاد و راحله‏اى را و از مکان‏هاى دور سفر مى‏کردند و مى‏رفتند به آن مکان شريف و فيض‏ياب مى‏شدند.

 

«* احکام زیارت صفحه 16 *»

 

مسجد سهله خانه ادريس على نبيّنا و آله و علیه السلام بوده که در آنجا نماز مى‏کرد و پيغمبرى از پيغمبران خدا مبعوث نشده مگر آنکه در آن مسجد نماز کرده و حضرت قائم عجّل اللّه فرجه با اهل و عيال خود در آن مسجد نزول خواهند فرمود و مشغول انتقام از دشمنان دين خواهند شد و کسى که در آن مسجد عبادت کند، او را خداوند عالم جلّ‏شأنه بلند کند تا به درجه ادريس رساند در قيامت و رفعناه مکاناً علياً درجه او است و دعاى مؤمن در آن مستجاب شود و مکروهات دنيا و شرور اعداء از او دفع شود و کسى که در آنجا منزل کند مثل کسى است که در خيمه رسول‌خدا؟ص؟ منزل کرده باشد.

فضيلت کربلا و زيارت حضرت سيدالشهداء

عليه آلاف الصلوة و السلام و الثناء روحى له الفداء

خداوند عالم جلّ‏شأنه کربلاى معلّى را حرم خود قرار داده پيش از آنکه مکه معظمه را حرم خود قرار دهد و قبل از آنکه خلق کند مکه و ساير خلق را به بيست و چهار هزار سال.

زمين مکه بر خود باليد و فخر کرد که چيست مثل من که خانه خدا بر پشت من بنا شده که مردم مى‏آيند به طواف آن از هر راه دورى و فجّ عميقى و مرا حرم امن خود قرار داده، پس وحى شد به آن که بس کن و آرام گير که آن فضيلتى را که به تو داده‏ام نسبت به آن فضيلتى که به زمين کربلا داده‏ام مثل رطوبتى است که بر سوزنى باقى بماند بعد از آنکه آن را در دريا فرو برند. يعنى تمام فضيلت از کربلا است چنان‏که تمام

 

«* احکام زیارت صفحه 17 *»

رطوبت از دريا است حتى رطوبتى که بر سوزن باقى مانده. و اگر زمين کربلا نبود فضيلتى از براى زمين مکه نبود، و اگر نبود آن کسى که در کربلا مدفون است هرآينه خلق نمى‏شد مکه و خلق نمى‏شدند آن مردمى که طواف کنند به گِرد آن. پس وحى شد به آن که فخر مکن و آرام باش و ذليل و خوار و پست و بى‏مقدار دان خود را در نزد زمين کربلا در حالتى که استنکاف و استکبار و بزرگى در خود نيابى در جنب کربلا و الّا تو را مسخ کنم و در جهنم اندازم و عذاب کنم.

خداوند عالم جلّ‏شأنه فضيلت داد بعضى از زمين‏ها را بر بعضى ديگر و بعضى از آب‏ها را بر ساير آب‏هاى عالم و چون مفاخرت کردند به فضيلت خود، آنها را معذّب کرد حتى آنکه معذّب کرد زمين مکه را و مسلط کرد بر آن مشرکين را تا خراب کردند آن را و مسلط کرد بر آب زمزم آب شورى را که آن را فاسد کرد مگر زمين کربلا و آب فرات را که آن اول زمينى است و اول آبى است که خداوند عالم جلّ‏شأنه آن را مقدس و مبارک قرار داد. و به آن گفت تکلّم کن و بيان کن فضيلتى را که به تو داده‏ام. پس تکلّم کرد و گفت منم زمين خدا که مرا مقدس و مبارک قرار داده و شفاى دردها و الم‏ها در خاک و آب من است و من فخر نمى‏کنم به آنچه مى‏گويم بلکه اظهار خضوع و ذلت مى‏کنم از براى خداى خود که به من انعام کرده اين تقدس و مبارکى را و فخر نمى‏کنم بر ساير زمين‏ها بلکه اظهار تشکر مى‏کنم از براى خداى خود. پس چون چنين گفت خداوند عالم جلّ‏شأنه اکرام کرد به آن و زياد کرد انعام خود را به آن که

«* احکام زیارت صفحه 18 *»

مدفن حضرت سيدالشهداء روحى له الفداء و اصحاب آن بزرگوار شد.

حضرت اميرالمؤمنين؟ع؟ با لشکر خود عبور کرد به سمت کربلا، پس چون دو ميل راه مانده بود که برسند به کربلا حيوان سوارى خود را هى کرد و پيش از لشکر رسيد به کربلا و فرمود اين زمينى است که دفن شده در آن دويست پيغمبر و دويست وصى پيغمبر و دويست سبط که تابع پيغمبران و اوصياى ايشان؟عهم؟ بوده‏اند. پس پاهاى مبارک خود را از رکاب بيرون آوردند و به طور تأنّى و ملايمت دور مى‏زدند و مى‏فرمودند اينجا جاى خوابانيدن شترها است و اينجا جاى افتادن شهيدانى است که سبقت نگرفته بر ايشان در فضيلت کسانى که پيش از ايشان بوده‏اند و نمى‏رسند در فضيلت به ايشان کسانى که بعد از ايشان مى‏آيند.

زمين کربلا بهتر زمينى است از زمين‏هاى بهشت و بهتر منزل و بهتر مسکنى است در بهشت که اولياى خدا در آنجا قرار مى‏گيرند.

ملائکه زيارت مى‏کردند کربلا را هزار سال قبل از آنکه حضرت سيدالشهداء؟ع؟ در آن دفن شود.

کربلا حرم حضرت سيدالشهداء؟ع؟ است مثل آنکه مکه معظمه حرم خدا است و مدينه طيبه حرم رسول‌خدا؟ص؟ است و کوفه حرم حضرت اميرالمؤمنين؟ع؟ است.

در هريک از اين حرم‏هاى چهارگانه جايز است از براى مسافرين که بدون قصد اقامه، نماز را تمام کنند و روزه بگيرند و اتمام افضل از قصر است.

«* احکام زیارت صفحه 19 *»

حدّ حرم حضرت سيدالشهداء؟ع؟ از هر جانب از قبر مقدس تا پنج فرسخ است.

خوردن هر خاکى حرام است مگر خوردن تربت سيدالشهداء؟ع؟ به قصد شفاء به قدر نخودى.

تربت مقدّسه را از براى حفظ و شفاء از تمام حرم مقدس مى‏توان برداشت ولکن هرچه به قبر مقدس نزديک‏تر باشد اثر آن بيشتر است و هر قدر دور باشد اثر آن کمتر است چرا که چون از حاير بيرون شد جنّيانى که مبتلا به مرضى هستند خود را به آن مى‏مالند و شفاء مى‏يابند و شفاى آن از براى ديگران کم مى‏شود. مثل آنکه حجرالاسود سفيد و نورانى بود و نور آن تمام حرم مکه را مى‏گرفت، پس چون گناهکاران آن را مسّ کردند سياه شد.

از ده ميل دور قبر مقدس و از چهار ميل فاصله و از يک فرسخ فاصله و از يک ميل فاصله و از هفتاد ذراع و از بيست و پنج ذراع و از بيست ذراع از جميع جوانب قبر مقدس احاديث وارد شده در برداشتن تربت مقدسه و معلوم است هرچه نزديک‏تر باشد بهتر است.

يکى از آداب برداشتن تربت مقدسه اين است که در آخر شب غسل کنند از آب فرات و جامه نظيف بپوشند و با سُعد خود را معطّر کنند و در سمت بالاى سر قبر مقدس چهار رکعت نماز به دو سلام به‌جا آورند و در رکعت اول بعد از حمد يازده مرتبه سوره قل ياايها الکافرون و در رکعت دویّم يازده مرتبه سوره اناانزلناه بخوانند و بعد از آن قنوت بخوانند به اين

«* احکام زیارت صفحه 20 *»

قنوت: لا اِلهَ اِلّا اللّهُ حَقّاً حَقّاً لا اِلهَ اِلّا اللّهُ عُبُودِيَّةً وَ رِقّاً لا اِلهَ اِلّا اللّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ اَنْجَزَ  وَعْدَهُ وَ نَصَرَ  عَبْدَهُ وَ هَزَمَ الاَحْزابَ وَحْدَهُ سُبْحانَ اللّهِ مالِکِ السَّمواتِ وَ ما فيهِنَّ وَ ما بَيْنَهُنَّ سُبْحانَ اللّهِ ذِى الْعَرْشِ الْعَظيمِ وَ الْحَمْدُ لِلهِ رَبِّ الْعالَمينَ پس رکوع و سجود کنند و تشهد و سلام بخوانند و مشغول شوند به دو رکعت ديگر و در رکعت اول بعد از حمد يازده مرتبه سوره قل هو اللّه احد و در رکعت دويّم بعد از حمد يازده مرتبه سوره اذا جاء نصر اللّه و الفتح بخوانند، پس قنوت بخوانند به طورى که گذشت و بعد از سلام سجده شکر به‌جا آورند و هزار مرتبه شکراً شکراً بخوانند و بعد از سجده شکر بنشينند و دست خود را بر تربت گذارند و بگويند: يا مَوْلاى يَا ابْنَ رَسُولِ‌اللّهِ اِنّى آخِذٌ مِنْ تُرْبَتِکَ بِاِذْنِکَ اَللّهُمَّ فَاجْعَلْها شِفاءً مِنْ کلِّ داءٍ وَ عِزّاً مِنْ کلِّ ذُلٍّ وَ اَمْناً مِنْ کلِّ خَوْفٍ وَ غِنىً مِنْ کلِّ فَقْرٍ لى وَ لِجَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ پس با سه انگشت تربت را بردارند سه‏دفعه و در پارچه نظيفى يا در شيشه‌ای کنند و سر آن را مُهر کنند با مهر عقيقى که نقش آن ماشاءاللّه لا قوّة الّا باللّه استغفر اللّه باشد. پس هرگاه خداوند عالم جل‏شأنه دانست صدق نيّت را، آن تربت هفت مثقال خواهد بود نه زيادتر و نه کمتر. و مراد از مثقال، مثقال شرعى است که هيجده نخود باشد. و چنين آداب را هرگاه به‌جا آورند تربت مقدسه شفاى هر دردى و امن از هر خوفى و المى و غناى از هر فقرى و علم از هر جهلى و توفيق بر هر عمل صالحى خواهد بود مگر آنکه اجلِ حتمىِ مرگ را چاره نمى‏کند و هرگاه اجل حتمى نباشد باعث طول عمر و شفاء خواهد بود.

 

«* احکام زیارت صفحه 21 *»

آداب خوردن تربت مقدسه اين است که به قدر نخودى از آن بردارى و ببوسى و بر چشم‏هاى خود گذارى و بگويی: بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ اَللّهُمَّ رَبَّ هذِهِ التُّرْبَةِ الْمُبارَکةِ الطّاهِرَةِ وَ رَبَّ النُّورِ الَّذى اُنْزِلَ فيهِ وَ رَبَّ الْجَسَدِ الَّذى سَکَنَ فيهِ وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُوَکَّلينَ بِهِ اِجْعَلْهُ لى شِفاءً مِنْ کُـلِّ داءٍ و جرعه آبى بر روى آن بياشامى و بگويی: اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ رِزْقاً واسِعاً وَ عِلْماً نافِعاً وَ شِفاءً مِنْ کُـلِّ داءٍ وَ سُقْمٍ پس بگويی: اَللّهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّ هذِهِ التُّرْبَةَ تُرْبَةُ وَلِـــيِّکَ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ اَشْهَدُ اَنَّها شِفاءٌ مِنْ کلِّ داءٍ وَ اَمانٌ مِنْ کلِّ خَوْفٍ لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ وَ لى بِرَحْمَتِکَ وَ اَشْهَدُ اَنَّ کلَّ ما قيلَ فيهِمْ وَ فيها هُوَ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِکَ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ و کسى که شهادت نمى‏دهد که تربت سيدالشهداء؟ع؟ شفاى هر دردى و امان از هر خوفى است بر او حرام است خوردن آن و اگر خورد او را خواهد گداخت چنان‏که آتش دنبه را مى‏گدازد چنان‏که همين خاصيت در قرآن است که مى‏فرمايد: وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لايَزيدُ الظّالِمينَ اِلّا خَساراً.

طفلى که متولد مى‏شود هرگاه با تربت او را تحنيک کنند موجب امان او خواهد بود.

هرگاه احترام تربت را به‌جا نياورند به‌طورى که فرموده‏اند و آن را در خورجين و امثال آن بريزند و آن را در پارچه چرکينى کنند و آن را چرکين کنند، اثر آن کم مى‏شود.

هر متاعى که تربت در آن گذارند به قصد حفظ، محفوظ خواهد شد. و هرکس آن را به همراه خود کند به قصد امان، ايمن خواهد شد.

«* احکام زیارت صفحه 22 *»

کسى که با تسبيحى که از تربت ساخته شده ذکرى و استغفارى کند و آن را بگرداند، هر ذکرى هفتاد ذکر و هر استغفارى هفتاد استغفار خواهد بود و هرکس آن را بگرداند و فراموش کند ذکر را، آن تسبيح از براى او ذکر کند و کسى که با آن ذکر کند چهل حسنه از براى او نوشته شود و کسى که آن را بگرداند بدون ذکر بيست حسنه از براى او نوشته شود و کسى که سبحان‏اللّه و الحمدللّه و لااله‌الّااللّه و اللّه‏اکبر را با هر دانه آن بگويد خداوند جلّ‏شأنه در نامه عمل او بنويسد شش‌هزار حسنه و محو کند از آن شش‌هزار سيئه و بلند کند از براى او شش‌هزار درجه و قرار دهد از براى او شفاعت را از براى شش‌هزار نفر.

مؤمن خالى نيست از پنج چيز : مسواک و شانه و سجاده و تسبيحى از تربت سيدالشهداء؟ع؟ که سى و چهار دانه باشد و انگشتر عقيق.

سجود بر تربت سيدالشهداء؟ع؟ پاره مى‏کند و مى‏درد جميع حجاب‏ها را و به خداوند جلّ‏شأنه مى‏رسد.

کسى که زيارت کند حضرت سيدالشهداء عليه آلاف السلام و الثناء را از روى معرفت و محبت بدون قصد رياء و سمعه و غرضى ديگر، گناهان او از او محو مى‏شود چنان‏که چرک جامه را آب زايل مى‏کند و محشور مى‏شود با محمد و آل او؟ص؟  و روز قيامت در زير سايه لواى حمد خواهد بود که در دست حضرت اميرالمؤمنين عليه صلوات المصلين است و با ايشان بر سر خوان نعمت‏هاى الهى متنعّم خواهد بود و مردم به حساب خود گرفتارند. و نوشته مى‏شود در نامه عمل او در هر برداشتن قدمى ثواب حجى مقبول و

«* احکام زیارت صفحه 23 *»

در هر قدم گذاشتنى ثواب عمره مقبوله، و گناهانى که پيش از زيارت کرده و گناهانى که بعد از آن مى‏کند جميعاً  آمرزيده است و ايمن خواهد بود از فزع و خوف روز قيامت و عذاب جهنم، و سؤال نمى‏کند از حاجات دنيا و آخرت مگر آنکه خداوند جلّ‏شأنه اجابت مى‏کند او را.

هر درهمى که در زيارت آن بزرگوار؟ع؟ صرف مى‏شود مقابل است با ده‏هزار درهم که در ساير امور خيرات صرف شود و اضعاف آن را خداوند جلّ‏شأنه در دنيا عوض مى‏دهد و رفع مى‏کند بلاها را از جان و مال او.

کسى که کسى را روانه کند و مخارج سفر زيارت او را بدهد، به عوض هر درهمى به بزرگى کوه احد او را ثواب دهند و در دنيا به اضعاف آنچه داده خداوند جلّ‏شأنه به او عوض دهد.

کسى که مانعى داشته باشد از رفتن به زيارت و کسى را به نيابت خود بفرستد، ثواب زيارت از براى او هست ولکن اگر خود بنفسه به زيارت برود اجر او عظيم‏تر و بهتر خواهد بود در نزد پرورنده او جلّ‏شأنه.

خداوند جلّ‏شأنه به حضرت سيدالشهداء؟ع؟ به عوض شهادت او به او کرامت فرموده چند چيز را و آنها اين است که ائمه؟عهم؟ از نسل اويند و شفاء در تربت او است و استجابت دعاء در نزد قبر مقدس او است و دعاى هرکس که در نزد قبر مقدس او دعاء کند مستجاب خواهد شد چه در دنيا باشد يا در آخرت، چرا که خداوند عالم جلّ‏شأنه خلاف وعد و عهد خود نمى‏کند و کسى که خداوند جلّ‏شأنه را مخلف‏الوعد گمان کند از اهل اين امر نيست.

«* احکام زیارت صفحه 24 *»

کمتر چيزى که به زوار سيدالشهداء؟ع؟ مى‏دهند اين است که جميع گناهان او را مى‏آمرزند.

فرموده‏اند که امر کنيد شيعيان ما را به زيارت سيدالشهداء؟ع؟ به جهت آنکه رفتن به زيارت او فرض است بر هر مؤمنى که اقرار دارد به امامت او؟ع؟.

هرگاه کسى هزار مرتبه به حج برود و زيارت حضرت سيدالشهداء؟ع؟ را ترک کرده باشد، ترک کرده حقى از حقوق رسول‌خدا را؟ص؟ و عاقّ او است.

زيارت حضرت سيدالشهداء؟ع؟ زياد مى‏کند عمر را و زياد مى‏کند رزق را و رفع مى‏کند بلاهاى بد را به‌خصوص غرق شدن و سوختن، و ديوار و سقفى فرود آمدن بر سر انسان، و حيوانات درنده که بدرند انسان را.

ترک زيارت سيدالشهداء؟ع؟ کوتاه مى‏کند عمر را و تنگ مى‏کند رزق را و هرگاه مانعى و عذرى در ميان نباشد اداى حق ائمه طاهرين؟عهم؟ نشده و اداى حق ايشان واجب است و تارک اداى حق ايشان عاقّ ايشان است.

زنى در مدينه طيّبه در خدمت حضرت صادق؟ع؟ بود و اظهار کرد که مى‏خواهم بروم به زيارت قبور شهداء. فرمودند تعجب است از حال اهل عراق که زيارت مى‏کنند قبور شهداء را و ترک مى‏کنند زيارت قبر سيدالشهداء؟ع؟ را. عرض کرد کيست سيدالشهداء؟ فرمودند حسين بن علی؟عهما؟. عرض کرد من زنى هستم. (فرمودند برای تو و مانند تو هم

«* احکام زیارت صفحه 25 *»

گناهی ندارد که بروید و حضرت را زیارت نمایید.) و در حديثى فرمودند زيارت او واجب است بر مردان و زنان.

ترک نبايد کرد زيارت حضرت سيدالشهداء؟ع؟ را چرا که زيارت آن بزرگوار زياد مى‏کند عمر و رزق را، و موجب سعادت است در حيات، و شهادت و سعادت است در ممات.

سزاوار نيست ترک زيارت آن بزرگوار؟ع؟ بيش از چهار سال.

کسى که بدون عذرى ترک کند زيارت آن بزرگوار را، از شيعيان ايشان نيست.

کسى ترک نمى‏کند زيارت آن بزرگوار؟ع؟ را در سالى مگر آنکه يک سال از عمر او کم مى‏شود و فرمودند اگر بگويم که بسا کسى که سى سال پيش از اجل خود مى‏ميرد دروغ نگفته‏ام.

کسى که بدون عذرى ترک کند زيارت آن بزرگوار؟ع؟ را بيش از سه سال، عاقّ رسول‌خدا؟ص؟ است.

جايز است زيارت آن بزرگوار؟ع؟ در حال خوف، و موجب ايمنى است از خوف فزع اکبر.

حضرت سيدالشهداء؟ع؟ در نزد پرورنده خود است و نظر مى‏کند به قتلگاه خود و کسانى که با او شهيد شدند و نظر مى‏کند به زوار خود و مى‏شناسد ايشان را و مى‏داند اسم‏هاى ايشان را و اسم‏هاى پدران ايشان را و مى‏داند درجات و منزلت‏هاى ايشان را در نزد خداى عزوجل و او داناتر و عارف‏تر است به ايشان و حالات ايشان از پدرى که طفل خود را

«* احکام زیارت صفحه 26 *»

بشناسد. و او مى‏بيند کسى را که منزل مى‏دهد به زوار او پس طلب مغفرت مى‏کند از براى او. و از پدران خود طلب مى‏کند که ايشان هم از براى زوار او استغفار کنند. و مى‏فرمايند اگر مى‏دانست زيارت‏کننده من آن چيزهايى را که خداى تعالى از براى او مهيا کرده هرآينه شادى او بيشتر بود از غم و اندوه او. و زيارت‏کننده او برمى‏گردد به سوى اهل خود و حال آنکه هيچ گناهى از براى او باقى نمانده مگر آنکه آمرزيده شده.

خداوند عالم جلّ‏شأنه موکل کرده است به قبر حضرت سيدالشهداء؟ع؟ چهار هزار فرشته با موهاى پريشان غبارآلود و با چشم‏هاى گريان در عزادارى آن بزرگوار تا روز قيامت. پس هرکس زيارت کند او را در حالى که عارف به حق او باشد استقبال مى‏کنند او را و مشايعت مى‏کنند او را و مى‏رسانند او را به منزل امن او و اگر مريض شود عيادت مى‏کنند او را در هر صبح و شام و اگر بميرد به جنازه او حاضر مى‏شوند و استغفار مى‏کنند از براى او تا روز قيامت و اين چهار هزار فرشته هستند که به امر الهى به نصرت او آمدند به شرط اذن خود او و آن بزرگوار اذن قتال به آنها ندادند پس به آسمان عروج کردند و باز مأمور به نزول شدند پس چون نازل شدند ديدند که واقع شده آنچه واقع شد، پس مأمور شدند به عزادارى آن بزرگوار تا روز قيامت.

خداوند جلّ‏شأنه موکل کرده است هفتاد هزار فرشته را با موهاى پريشان غبارآلود که صلوات مى‏فرستند بر آن بزرگوار؟ع؟ از روزى که شهيد شده الى ما شاء اللّه و دعاء مى‏کنند از براى کسى که او را زيارت

«* احکام زیارت صفحه 27 *»

کند و عرض مى‏کنند اى پروردگار ما دعاهاى ما را در حق ايشان مستجاب کن که ايشان زوار حضرت سيدالشهداء؟ع؟ هستند.

کسى که به زيارت آن بزرگوار؟ع؟ برود در هر قدمى که مى‏گذارد حسنه‏اى در نامه عمل او نوشته مى‏شود و هر قدمى که برمى‏دارد سيئه‏اى از او محو مى‏شود و اگر سواره برود قدم‏هاى حيوان او را حساب مى‏کنند و در هر قدم گذاردنى حسنه‏اى مى‏نويسند و در هر قدم برداشتنى محو سيئه‏اى مى‏کنند.

کسى که زيارت کند آن بزرگوار را در حالى که بشناسد او را و بداند حق او را، در نامه عمل او نوشته مى‏شود ثواب هزار حج مقبول و ثواب هزار عمره مقبوله و اگر شقى باشد در نامه عمل او سعيد نوشته شود و هميشه در رحمت الهى فرو  رود، و ثواب کسى که هزار بنده آزاد کرده باشد و بر هزار اسب سوار شده و در راه خداى تعالى جهاد کرده باشد در نامه عمل او مى‏نويسند.

کسى که زيارت کند قبر مقدس آن بزرگوار؟ع؟ را از روى شوق و محبتى که با او دارد، نوشته مى‏شود از جمله ايمنان از عذاب الهى در روز قيامت و نامه عمل او را به دست راست او مى‏دهند و در تحت لواى آن بزرگوار؟ع؟ خواهد بود تا آنکه او را داخل بهشت کند و در درجه خود، او را ساکن کند.

به خدا قسم که خداوند جلّ‏شأنه مباهات مى‏کند به زوّار قبر مقدس آن بزرگوار؟ع؟ با ملائکه و حاملين عرش خود و مى‏فرمايد آيا نمى‏بينيد

«* احکام زیارت صفحه 28 *»

زوّار قبر حسين؟ع؟ را که از روى شوق و محبتى که با او و با فاطمه مادر او دارند به زيارت او آمده‏اند؟ به عزّت و جلال و عظمت خود قسم ياد مى‏کنم که البته حتم مى‏کنم و واجب مى‏کنم از براى ايشان کرامت خود را و البته ايشان را دوست مى‏دارم و ايشان محبوب منند به جهت آنکه ايشان مرا دوست مى‏دارند به دوستى حسين؟ع؟.

زيارت آن بزرگوار؟ع؟ خيرى است موضوع که در هر وقتى و در هر حالى مى‏توان کرد. پس هرکس بخواهد بسيار کند که افضل اعمال است و هرکس خواهد کم کند. ولکن در اوقات شريفه ثواب آن مضاعف خواهد بود مثل شب جمعه و روز جمعه.

زيارت آن بزرگوار از دور و نزديک جايز است.

خداوند عالم جلّ‏شأنه زيارت مى‏کند آن بزرگوار؟ع؟ را در هر جمعه با ملائکه مقرّبين و با سيدالمرسلين؟ص؟ و با جميع انبياء و مرسلين و اوصياى مکرّمين؟عهم؟. پس هرکس او را زيارت کند در روز جمعه، زيارت خداى تعالى را دريافته چرا که او در روز جمعه با ملائکه و جميع پيغمبران و اوصياى ايشان حاضرند از براى زيارت آن بزرگوار؟ع؟.

کسى که در ماه رمضان به زيارت آن بزرگوار؟ع؟ برود پس هرگاه در بين راه فوت شود، از براى او حسابى نباشد و گفته مى‏شود به او که داخل شو در بهشت و ايمن باش از جميع بلاها و عذاب‏ها.

کسى که در شب نيمه ماه رمضان نزد قبر مقدس آن بزرگوار؟ع؟ ده رکعت نماز به‌جا آورد و در هر رکعتى بعد از حمد يازده مرتبه سوره

«* احکام زیارت صفحه 29 *»

توحيد بخواند و پناه ببرد به خداى عزوجل از آتش جهنم، مى‏نويسد خداى تعالى از براى او آزادى از آتش جهنم را و نخواهد مُرد تا آنکه در خواب ببيند ملائکه‏اى چند را که بشارت دهند او را به بهشت و ملائکه‏اى چند را که ايمن مى‏کنند او را از آتش جهنم.

کسى که در شب اول ماه رمضان و در شب نيمه آن و در شب آخر آن زيارت کند آن بزرگوار؟ع؟ را در نزد قبر مقدس او، مى‏ريزد از او جميع گناهان و خطاهاى او.

در شب قدر ندا مى‏کند ملکى از بُطنان عرش الهى که به درستى که خداى تعالى آمرزيد هرکس را که در اين شب به زيارت حسين؟ع؟ آمده.

کسى که در شب عيد فطر و در شب عيد اضحىٰ و در شب نيمه شعبان زيارت کند آن بزرگوار؟ع؟ را نزد قبر مقدس او، گناهان گذشته او و گناهان آينده او آمرزيده شود.

کسى که در شب نيمه شعبان زيارت کند آن بزرگوار؟ع؟ را نزد قبر مقدس او و در شب عرفه و در شب عيد اضحىٰ در همان سال، مى‏نويسد خداى تعالى در نامه عمل او ثواب هزار حج مبرور و ثواب هزار عمره مقبوله و رفع مى‏کند هزار حاجت او را از حاجت‏هاى دنيا و آخرت.

کسى که دوست مى‏دارد که مصافحه کند با صد و بيست و چهار هزار پيغمبر؟عهم؟ زيارت کند آن بزرگوار؟ع؟ را در نيمه شعبان.

کسى که زيارت کند قبر مقدس آن بزرگوار؟ع؟ را در روز اول ماه رجب، البته خداى تعالى او را خواهد آمرزيد.

«* احکام زیارت صفحه 30 *»

نيمه ماه رجب مانند نيمه شعبان است از براى زيارات مخصوصه.

کسى که زيارت کند قبر مقدس آن بزرگوار؟ع؟ را در شب عرفه و بماند در کربلاى معلّى تا روز عيد و بعد برود، خداى تعالى حفظ کند او را از شرّ  يک سال.

خداوند عالم جلّ‏شأنه تجلّى مى‏کند در روز عرفه از براى زوار سيدالشهداء؟ع؟ و مى‏آمرزد ايشان را، پس چون امر ايشان به انجام رسيد تجلّى مى‏کند از براى اهل عرفات.

فرمودند کسى که در روز عرفه زيارت کند آن بزرگوار؟ع؟ را در نزد قبر مقدس او و حق او را بشناسد، مى‏نويسد خداى تعالى از براى او ثواب هزار حج مقبول و ثواب هزار عمره مقبوله و ثواب هزار مرتبه جهاد کردن در رکاب پيغمبر مرسل و امام عادل. پس کسى عرض کرد چگونه ميسّر است از براى من ثواب اهل عرفات در موقف؟ پس نظر فرمودند به‌سوى او مانند شخص غضبناک و فرمودند به درستى که مؤمن چون بيايد از براى زيارت او در روز عرفه و غسل کند به آب فرات پس متوجه شود به‌سوى او، مى‏نويسد خداى تعالى از براى او به هر قدمى که برداشته ثواب حجى مقبول با تمام مناسک آن.

کسى که در روز عيد اضحىٰ زيارت کند آن بزرگوار؟ع؟ را در نزد قبر مقدس او، خداى تعالى مى‏نويسد از براى او ثواب هزار حج مقبول و ثواب هزار عمره مقبوله و ثواب هزار مرتبه جهاد کردن در راه خدا.

کسى که در روز عرفه به زيارت قبر مقدس او برود و او را زيارت کند،

«* احکام زیارت صفحه 31 *»

مى‏نويسد خداى تعالى از براى او ثواب هزار هزار حجى که با حضرت قائم عجّل‌اللّه‌فرجه به‌جا آمده باشد و ثواب هزار هزار عمره که با رسول‌خدا؟ص؟ به‌جا آمده باشد و ثواب هزار بنده در راه خدا آزاد کردن و ثواب هزار مرتبه سوار بر اسب شدن و در راه خدا جهاد کردن، و مى‏نامد او را خداى تعالى بنده صديق خود که ايمان به وعده‏هاى او آورده و مى‏گويند ملائکه که عبد صديقى است که خداى تعالى او را در فوق عرش خود صدّيق ناميده و او را پاک و پاکيزه کرده و در زمين او را به کروبىّ نام مى‏برند.

کسى که در روز عاشورا زيارت کند قبر مقدس آن بزرگوار؟ع؟ را و حق او را بشناسد، مثل آن است که خداى تعالى را در عرش زيارت کرده باشد.

کسى که نزد قبر مقدس او در شب عاشورا بيتوته به‌جا آورد، ملاقات مى‏کند خداى عزوجل را در روز قيامت با ثواب دو هزار حج و دو هزار عمره و دو هزار جهاد در راه خداى تعالى که هريک از حج‏ها و هريک از عمره‏ها و هريک از جهادها به همراه رسول‌خدا؟ص؟ به‌جا آمده باشد.

کسى که در شب عاشورا نزد قبر آن بزرگوار؟ع؟ بيتوته به‌جا آورد و او را زيارت کند، ملاقات کند خداى عزوجل را در قيامت در حالتى که در خون خود غلتيده که گويا با آن بزرگوار؟ع؟ در عرصه کربلا شهيد شده.

کسى که زيارت کند آن بزرگوار؟ع؟ را در روز عاشورا در هر مکانى و هر موضعى که باشد، حق رسول خدا؟ص؟ را به‌جا آورده و حق اميرالمؤمنين و حق حضرت فاطمه؟عهما؟ را به‌جا آورده و گناهان گذشته او و گناه‏هايى که بعد از زيارت مى‏کند آمرزيده شده.

«* احکام زیارت صفحه 32 *»

يکى از علامات مؤمن اين است که در روز اربعين که بيستم ماه صفر است آن بزرگوار؟ع؟ را زيارت کند در هر مکانى که باشد.

کسى که وضو بگيرد يا غسل کند به آب فرات از براى زيارت آن بزرگوار؟ع؟ پس بر نمى‏دارد قدمى را و نمى‏گذارد قدمى را مگر آنکه ثواب يک حج و يک عمره از براى هر قدم برداشتنى و هر قدم گذاشتنى در نامه عمل او مى‏نويسند.

چون قصد کنند زيارت آن بزرگوار؟ع؟ را و غسل کنند از براى زيارت او، ندا مى‏کند رسول‌خدا؟ص؟ که اى آيندگان به‌سوى خدا بشارت باد شما را به مرافقت من در بهشت، و ندا مى‏کند به ايشان اميرالمؤمنين؟ع؟ که من ضامنم از براى برآوردن حاجت‏هاى شما و من ضامنم از براى دفع کردن بلاها از شما در دنيا و آخرت. پس حضرت پيغمبر و حضرت امير صلّى اللّه عليهما و آلهما در سمت راست و چپ ايشان، ايشان را در پناه خود حفظ مى‏کنند تا آنکه ايشان برگردند به‌سوى اهل خود.

آداب زيارت آن بزرگوار؟ع؟ اين است که چون قصد رفتن به زيارت او کنند در روز چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه روزه بگيرند و در شب جمعه پيش از مغرب غسل کنند و با غسل بخوابند و در ميان شب برخيزند و نمازهاى شب را به‌جا آورند و بعد از اداى نماز شب نظر کنند در اطراف آسمان به نظر عبرت، پس چون خواهند به سفر زيارت روند غسل کنند ولکن خود را معطّر نکنند و روغن‏هاى خوشبو استعمال نکنند و سرمه نکشند و غذاهاى خوشمزه مانند حلويات و غير آنها در سفره مهيا نکنند

«* احکام زیارت صفحه 33 *»

و در بين سفر سير نخورند و سيراب نشوند و خود را مانند عزاداران موپريشان و غبارآلود و غمناک و حزين بدارند و خود را متذکر مصيبت‏هاى آن بزرگوار؟ع؟ کنند و در ياد گرسنگى و تشنگى او باشند و چون به آن مکان عرش‏نشان برسند با آب فرات غسل کنند و پاپوش خود را به دست بگيرند و با پاهاى برهنه مانند عبد ذليلى که مى‏خواهد برود نزد مولاى جليل خود بروند و چون به يکى از درهاى حائر برسند بايستند و چهار تکبير بگويند، پس به آرامى تمام کمى پيش روند و باز بايستند و چهار تکبير ديگر بگويند، پس به آرامى تمام بروند تا مقابل روى منوّر او بايستند پشت به قبله و باز چهار تکبير ديگر بگويند و مشغول زيارت شوند.

زيارت بايد کرد آن بزرگوار؟ع؟ را به‌طورى که از زيارت نکردن بهتر باشد و آن‌طور آن است که مانند عزاداران با حال پريشان محزون و اندوهناک باشند و نبايد زيارت کرد آن بزرگوار؟ع؟ را به‌طورى که زيارت نکردن بهتر باشد و آن‌طور آن است که بدون حزن و اندوه از روى غفلت به زيارت آن بزرگوار؟ع؟ بروند و غذاهاى لذيذ بخورند و خوش بخورند و خوش بياشامند.

بعد از زيارت هريک از ائمه؟عهم؟ نماز زيارت هشت رکعت و شش رکعت و چهار رکعت و دو رکعت است و دو رکعت اقل آنها است و افضلْ اکثر آنها است.

روايت شده که در پشت سر قبر حضرت سيدالشهداء؟ع؟ نزد سر قبر

 

 

«* احکام زیارت صفحه 34 *»

 

يا نزد کتف‏ها و شانه‏هاى آن بزرگوار، دو رکعت نماز زيارت به‌جا آورند با حمد و هر سوره‏اى را که بخواهند بخوانند.

چون فارغ شدى از زيارت ساير شهداء، برگرد نزد سر قبر مقدس آن بزرگوار؟ع؟ و دعاى بسيار کن از براى خود و از براى اهل و عيال و اولاد خود و از براى والدين خود و از براى برادران دينى خود؛ به‌جهت آنکه آن مشهد مقدس مکان شريفى است که رد نمى‏شود دعاى هيچ دعا کننده‏اى و رد نمى‏شود سؤال هيچ سؤال‏کننده‏اى.

کسى که زيارت کند آن بزرگوار را؟ع؟ در روز عاشورا چه در کربلاى معلّى و چه در ساير بلاد در صحرا يا در بالاى بام و گريه‌و زارى کند به‌جهت مصيبتى که بر آن بزرگوار؟ع؟ وارد شده، از براى او است ثواب دو هزار هزار حج و ثواب دو هزار هزار عمره و ثواب دو هزار هزار جهاد در راه خدا که همه آن حج‏ها و عمره‏ها و جهادها به‌همراهى رسول‌خدا؟ص؟ و ائمه هدى؟عهم؟ باشد و حضرت امام محمد باقر؟ع؟ ضامن شده که جميع اين ثواب‏ها از براى زيارت‏کننده باشد. و زيارت عاشورا الحمدللّه در ميان شيعيان معروف است و در غير روز عاشورا هم مى‏توان خواند در همه روزها، و بعد از آن دو رکعت نماز زيارت بايد کرد.

زيارت حضرت موسى‌بن‌جعفر و محمدبن‌علی؟عهما؟ در بغداد

کسى که زيارت کند قبر موسى‌بن‌جعفر؟ع؟ را در بغداد مثل کسى است که زيارت کند قبر رسول‌خدا؟ص؟ و قبر اميرالمؤمنين صلوات اللّه عليه را.

 

«* احکام زیارت صفحه 35 *»

 

کسى که زيارت کند قبر موسى‌بن‌جعفر؟ع؟ را در بغداد مثل کسى است که زيارت کند قبر حضرت سيدالشهداء؟ع؟ را در کربلاى معلّى.

ثواب زيارت‌کننده قبر مقدس در بغداد بهشت جاويد است.

چون خواهى زيارت کنى قبر حضرت کاظم و حضرت جواد؟عهما؟ را غسل کن از براى زيارت و بپوش پاکيزه‏ترين جامه خود را و زيارت کن.

بهترين زيارت‏ها از براى هريک از ائمه طاهرين؟عهم؟ زيارت جامعه است.

نماز زيارت بعد از زيارت هريک از ائمه طاهرين؟عهم؟ وارد شده.

زيارت حضرت امام رضا؟ع؟

کسى که زيارت کند حضرت امام رضا؟ع؟ را در طوس مثل کسى است که زيارت کند رسول‌خدا؟ص؟ را.

زيارت نمى‏کند حضرت امام رضا؟ع؟ را در طوس مکروبى مگر آنکه رفع مى‏کند خداى تعالى کرب او را، و زيارت نمى‏کند او را گناهکارى مگر آنکه مى‏آمرزد خداى تعالى گناه او را.

زيارت نمى‏کند آن حضرت را در خراسان مؤمنى مگر آنکه واجب و حتم مى‏کند خداى تعالى بهشت را از براى او و حرام مى‏کند جسد او را بر آتش جهنم.

کسى که زيارت کند آن حضرت؟ع؟ را در غربت او، مى‏آمرزد خداى تعالى گناهان گذشته او را که پيش از زيارت کرده و گناهان آينده او را که بعد از زيارت خواهد کرد، اگرچه آن گناهان گناهان کبيره باشد و

 

«* احکام زیارت صفحه 36 *»

اگرچه آن گناهان به قدر گناهان جن و انس باشد و اگرچه آن گناهان به عدد ستاره‏هاى آسمان‏ها و به عدد برگ‏هاى درخت‏ها باشد در بسيارى. و کسى که شک کند در اين باب، شک کرده در صدق اخبار ائمه اطهار عليهم‌صلوات ‌اللّه ‌الملک‌ الجبّار و چنين کسى عارف به حق ايشان؟عهم؟ نيست.

کسى که زيارت کند آن حضرت؟ع؟ را و عارف باشد به حق او که او امام راستگو و مفترض‏الطاعه است، آن حضرت مى‏آيد نزد او و نجات مى‏دهد او را در سه موطن و رفع مى‏کند هول‏ها و ترس‏هاى او را در سه موضع و خلاص مى‏کند او را از آن هول‏ها و ترس‏ها، و آن سه موطن يکى موطنى است که نامه‏هاى اعمال خلايق در راست و چپ ايشان مى‏پرد و يکى موطنى است در نزد پل صراط و يکى موطنى است در نزد ميزان که اعمال خلايق را مى‏سنجند.

زيارت نمى‏کند آن حضرت؟ع؟ را کسى که برسد به او اذيتى از گرما و سرما و برف و باران مگر آنکه خداى تعالى حرام مى‏کند بر آتش جهنم جسد او را.

کسى که عارف باشد به حق آن بزرگوار؟ع؟ و زيارت کند او را، از براى او است ثواب هزار هزار حج مقبول.

کسى که غسل کند از براى زيارت آن بزرگوار؟ع؟ و با غسلْ زيارت کند او را، بيرون مى‏رود از گناهان خود مثل روزى که از مادر متولد شده بود.

 

«* احکام زیارت صفحه 37 *»

 

کسى که حاجتى داشته باشد به‌سوى خداوند عالم جلّ‏شأنه و با غسل زيارت کند آن بزرگوار؟ع؟ را و در نزد سر آن بزرگوار دو رکعت نماز به‌جا آورد و در قنوت نماز، حاجات خود را طلب کند، خداوند عالم جلّ‏شأنه استجابت کند دعاى او را و حاجات او را برآورد مادام که دعاى او در خلاف شرع نباشد، و او را آزاد کند از آتش جهنم و داخل کند او را در بهشت.

زيارت جامعه مختصرى از براى هريک از ائمه طاهرين؟عهم؟ گذشت و زيارت جامعه مفصله بهترين زيارت‏ها است.

زيارت عسکريَيْن و حضرت بقيةاللّه؟عهم؟

از براى هريک از ائمه طاهرين؟عهم؟ عهدى است بر گردن شيعيان ايشان و از تماميّت آن عهد است زيارت قبرهاى مقدسه ايشان؟عهم؟.

زيارت مختصره جامعه از براى هريک از ائمه طاهرين؟عهم؟ گذشت و زيارت مفصله جامعه معروفه بهترين زيارات است.

چون خواهى زيارت کنى، غسل کن از براى زيارت و چون زيارت کردى دو رکعت نماز به‌جا آور در نزد قبر آن بزرگواران؟عهما؟.

شخصى به خدمت امام على‏النقی؟ع؟ عرض کرد که دعائى تعليم کن به من که بخوانم آن را و تقرب جويم به خداى تعالى. فرمودند که دعائى هست که من بسيار مى‏خوانم و از خدا خواسته‏ام که هرکس آن دعا را در مشهد من بخواند خدا مستجاب کند، و آن دعا اين است: يا عُدَّتىٖ عِنْدَ الْعُدَدِ وَ يا رَجائىٖ وَ الْمُعْتَمَدُ وَ يا کهْفىٖ وَ السَّنَدُ وَ يا واحِدُ يا اَحَدُ

 

وَ يا قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ اَسْأَلُکَ بِحَقِّ مَنْ خَلَقْتَهُ مِنْ خَلْقِکَ وَ لَمْ‏تَجْعَلْ فى خَلْقِکَ

«* احکام زیارت صفحه 38 *»

مِثْلَهُمْ اَحَداً صَلِّ عَلى جَماعَتِهِمْ و حاجات خود را از خدا طلب کند.

در مسجدى که در جنب سرداب است بايد نماز بسيار کرد و دعا خواند و حاجات خود را از خدا طلب کرد چرا که حضرت امام على النقى و حضرت امام حسن عسکری؟عهما؟ در آن مسجد نماز مى‏کردند.

زيارت حضرت بقيةاللّه عجّل اللّه فرجه و سهّل مخرجه را که در سرداب مقدس بايد خواند، اين زيارت شريفه جامعه مشتمله است بر حقايق ايمان و باطن باطن آن که با ايمان و اذعان بايد خواند. و خلافى در ظاهر عبارات لطيفه آن نيست و اعتنائى به منکرين معانى عاليه آن نيست و بس است از براى آنها همان انکار و استکبار خود آنها.

هر مؤمنى که در چهل روز در هر صبح دعاى عهد را بخواند، از ياوران حضرت قائم عليه و على آبائه الکرام السلام و عجّل اللّه فرجه خواهد بود. و اگر بميرد قبل از ظهور آن بزرگوار روحى له الفداء، خداوند عالم جلّ‏شأنه او را زنده خواهد کرد در ظهور آن بزرگوار؟ع؟ تا از ياوران او باشد و عطا کند به او در مقابل هر کلمه‏اى از کلماتِ دعاى عهد هزار حسنه و محو کند در مقابل هر کلمه‏اى هزار سيئه.

هرکس بخواهد زيارت کند هريک از ائمه طاهرين؟عهم؟ را در شهر و بلد خود، پس در روز جمعه غسل کند و برود به صحرا يا بر بام بلند و رو به قبله کند و بگويد: اَلسَّلامُ عَلَيْکَ اَيُّهَا النَّبِىُّ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ تا آخر.

هر روز بعد از نماز صبح حضرت بقية اللّه فى الارض را به اين‏طور زيارت کنند: اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلاىَ صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِ تا آخر.

«* احکام زیارت صفحه 39 *»

هرکس زيارت کند حضرت فاطمه؟عها؟ را در هر مکانى که باشد به اين زيارت، خداوند عالم جلّ‏شأنه گناهان او را بيامرزد و او را داخل بهشت کند و زيارت اين است: اَلسَّلامُ عَلَيْکِ يا سَيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمينَ تا آخر.

هرکس زيارت کند حضرت سيدالشهداء؟ع؟ را در هر جايى که باشد به اين‏طور که بالا رود بر بامى و ملتفت شود به راست و چپ خود و سر خود را بالا کند به‌سوى آسمان و روى خود را به‌سوى قبر آن حضرت کند و بگويد: اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا اَباعَبْدِاللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يَا ابْنَ رَسُولِ‌اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْکَ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُه، نوشته مى‏شود از براى او  ثواب حجى و عمره‏اى.

هرکس منزل او دور باشد و بخواهد هريک از ائمه طاهرين؟عهم؟ را زيارت کند، بالا رود بر بامى و روى خود را به سمت هريک کند و سلام کند، سلام او به ايشان؟عهم؟ مى‏رسد.

کسى که قادر نيست که به زيارت ايشان؟عهم؟ برود، در روز جمعه غسل کند يا وضو بسازد و بالا رود بر بامى و دو رکعت نماز کند و متوجه شود به سوى قبر هريک از ائمه طاهرين؟عهم؟ و سلام کند، مثل اين است که ايشان را در حال حيات زيارت کرده باشد و به ديدن ايشان؟عهم؟ رفته باشد.

کسى که قادر نباشد که به زيارت ايشان؟عهم؟ برود پس زيارت کند يکى از برادران صالح خود را و به ديدن او رود، نوشته مى‏شود از براى او ثواب زيارت ايشان؟عهم؟. و کسى که نتواند هديه از براى ايشان ببرد پس هديه کند به يکى از برادران صالح خود، نوشته مى‏شود از براى او ثواب هديه ايشان؟عهم؟.

 

«* احکام زیارت صفحه 40 *»

 

 

زيارت انبياء و مرسلين و ملائکه مقرّبين

و مؤمنين و مؤمنات و مسلمين و مسلمات احياء و اموات

صلوات و سلام بر جميع انبياء و مرسلين؟عهم؟ موجب تقرب به خداوند عالم و استجابت دعوات است.

صلوات و سلام بر جميع ملائکه مقرّبين و غير مقرّبين موجب تقرب به خداوند عالم جلّ‏شأنه و استجابت دعوات و موفق شدن بر خيرات است.

سلام بر مؤمنين و مؤمنات و طلب رحمت و مغفرت از براى ايشان کفاره گناهان و موجب استجابت دعوات و رضاى الهى است.

کسى که در هر روزى بيست و پنج مرتبه بگويد: اَللّهُمَّ اغْفِرْ للمؤمنين و المؤمنات به شفاعت ايشان نجات يابد از آتش جهنم اگرچه مستحق عذاب باشد.

سلام بر آمنه و خديجه کبرى و فاطمه بنت اسد و مادرهاى جميع ائمه طاهرين؟عهم؟، موجب تقرب به خدا و خشنودى ائمه هدى؟عهم؟ است.

کسى که زيارت کند فاطمه دختر موسى‌بن‌جعفر؟عهما؟ را در قم، بهشت از براى او واجب شود.

کسى که زيارت کند عبدالعظيم را در رى، مثل کسى است که زيارت کرده باشد حضرت سيدالشهداء؟ع؟ را در کربلاى معلّى.

هر وقت که ذکرى از خضر؟ع؟ شود، او حاضر مى‏شود و سلام کردن به او در آن حال در احاديث وارد شده.

 

«* احکام زیارت صفحه 41 *»

کسى که زيارت کند برادر مؤمن خود را محضاً للّه نه به جهت غرضى ديگر، خداوند عالم جلّ‏شأنه ندا کند به او که به زيارت من آمده‏اى و بر من است اکرام و مهمانى تو و راضى نمى‏شوم از براى اکرام و مهمانى تو مگر بهشت را و واجب کردم از براى تو بهشت را به سبب آنکه دوست داشتى از براى من برادر مؤمن خود را.

کسى که زيارت کند برادر مؤمن خود را محضاً للّه از براى ثوابى که خدا قرار  داده در زيارت او، موکل کند به او هفتاد هزار ملَک را در رفتن و برگشتن او به منزل خود و ندا کنند او را که آگاه باش که پاکيزه شدى از گناهان خود و گوارا باد تو را بهشت جايگاه خود را در بهشت آماده کردى.

کسى که محضاً للّه به زيارت برادر مؤمن خود برود، ثواب صد هزار بنده آزاد کردن در هر قدمى از براى او بنويسند پس در قدم اول ثواب صد هزار بنده آزاد کردن بنويسند و در قدم دويّم ثواب صد هزار ديگر بنده آزاد کردن و همچنين در هر قدمى. و همچنين در هر قدمى صد هزار مرتبه درجات او را بلند مى‏کنند و همچنين در هر قدمى صد هزار گناه او را محو مى‏کنند.

امر فرموده‏اند به زيارت برادر مؤمن و رفتن به‌سوى او اگرچه يک سال راه بايد رفت تا به او رسيد.

هرگاه سه نفر از مؤمنين بروند به ديدن برادر مؤمن خود که ايمن باشند از شرّ او و نترسند از فساد و فتنه او، يعنى که شرارت و فساد و فتنه در او

 

«* احکام زیارت صفحه 42 *»

 

نباشد و اميدوار باشند به ايمان او، پس اگر بخوانند خداى خود را اجابت کند ايشان را و اگر سؤال کنند از او عطا کند به ايشان و اگر طلب زيادتى نعمت کنند زياد کند از براى ايشان و اگر ساکت شوند و سؤالى نکنند ابتداء کند به اِنعام به ايشان.

زيارت اهل قبور

زيارت بايد کرد قبور اهل ايمان و اسلام را چرا که ايشان فرحناک و مسرور مى‏شوند که مؤمنى به زيارت ايشان آمده.

کسى که زيارت کند قبر برادر مؤمن خود را پس بنشيند نزد قبر او رو به قبله و دست خود را بر روى قبر او گذارد و هفت مرتبه انا انزلناه بخواند، ايمن شود از فزع روز قيامت و بيامرزد خدا او را و بيامرزد صاحب قبر را.

کسى که بخواند آيةالکرسى را و ثواب آن را هديه کند از براى اهل قبور اهل ايمان، قرار مى‏دهد خداوند جلّ‏شأنه به عدد هر حرفى از حروف آيه شريفه ملَکى از ملائکه را که تسبيح کنند خدا را تا روز قيامت و ثواب تسبيح ايشان در نامه اعمال آن شخص نوشته شود.

کسى که حاجتى داشته باشد برود نزد قبر پدر خود يا نزد قبر مادر خود و طلب رحمت و مغفرت کند از خداوند جلّ‏شأنه از براى ايشان و بعد از آن حاجت خود را از خدا طلب کند تا برآورده شود.

مستحب است سلام کردن بر اهل قبور اهل ايمان به اين‏طور السلام عليکم يا اهلَ الديار سه مرتبه و بعد بگويند رَحِمَکُمُ اللّه سه مرتبه.

«* احکام زیارت صفحه 43 *»

 

اموات مى‏دانند و مى‏فهمند که کسى به زيارت قبر ايشان رفته و انس مى‏گيرند به او و وحشت مى‏کنند از دور شدن او و وسعت مى‏يابند به زيارت او اگر در تنگى باشند.

اَلسَّلامُ عَلَيْکُمْ اَهْلَ الدِّيارِ تا آخر وارد شده و سَلامٌ عَلىٰ اَهْلِ الْجَنَّة نيز وارد شده و به طورهاى ديگر هم وارد شده و همه خوب است.

در روز پنجشنبه و روز جمعه و روز شنبه و روز دوشنبه رفتن به زيارت اهل قبور اهل ايمان و اسلام بخصوص مستحب است و در هر روزى از روزها جايز است.

 

«* احکام زیارت صفحه 44 *»

پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی

j

 

 

 

 

 

«* احکام زیارت صفحه 45 *»

زیارت قبر پیغمبر ؟ص؟ و مسجدالنبی

کسی که می‌خواهد در مسجدالنبی یا مسجدالحرام زیارت عاشورا بخواند، آیا مستحب است که رو به کربلا نیز باشد، یعنی تقریباً روبه‌روی رکن یمانی، یا فرقی نمی‌کند؟ زیارت امام زمان؟عج؟ چطور؟

برای زیارت امام‌حسین؟ع؟ درهر کجا رو به کربلا می‌‌کنیم و برای زیارت امام زمان؟عج؟ در هر کجا رو به قبله می‌کنیم.

ثواب‌هایی که برای نماز در مسجدالنبی؟ص؟ (هزار برابر) و مسجدالحرام (ده هزار برابر) رسیده آیا مخصوص همان قسمت‌هایی است که در قدیم (مثلاً زمان رسول اکرم بعد از غزوه خیبر) بوده؟ یا افزوده‌های زمان ائمه؟عهم؟ که تأیید فرموده‌اند، و یا افزوده‌های جدید (زمان سعودی‌ها) را هم شامل می‌شود؟ واگر جواب منفی است، اگر کسی می‌بیند که دیر شده و مثلاً  تا برسد درب‌های مسجد بسته می‌شود آیا رجحانی دارد که خود را برساند و در افزوده‌ها یا صحن‌های اطراف (الاقرب فالاقرب) نماز فریضه را به‌جا آورد یا فرقی با خواندن در هتل نمی‌کند و خود را به زحمت نیندازد؟

آنچه از ظاهر روایات استفاده می‌شود همان مساجد اصلی منظور است و آنچه افزوده شده مشمول این ثواب‌ها نیست و ظاهراً افزوده‌های زمان سعودی‌ها مسجد هم نیست بلکه به عنوان مصلّی الرجال و یا مصلّی النساء است و درباره «الاقرب فالاقرب» هم فرمایشی ندیده‌ام.

 

«* احکام زیارت صفحه 46 *»

اینکه فرموده‌اند: «مستحب است در مقام پیغمبر؟ص؟  که مکان معروفی است نزدیک منبر نماز کردن الخ» آیا اختصاص به آن مکان دارد و در قسمت های دیگر مسجدالنبی نباید مقدم بر قبر مطهر رسول اکرم؟ص؟ و حضرت زهرا؟سها؟ شد، یا چون با این مسأله مشکل تقدم حل می‌شود و دیوار ضریح حائل می‌شود، جوازی است که در همه‌جای مسجدالنبی نماز گزارند و خصوصاً سعی شود در روضه مبارکه باشد، اگرچه مقدم می‌شوند.

با وجود حائل تقدم صدق نمی‌کند بنابراین در همه ‌جای مسجد حضرت؟ص؟ می‌توان نماز خواند.

اگر در مسجدالحرام یا مسجدالنبی ناقض وضوئی یا چرتی عارض شد که وضو باطل شد و بتوان به آهستگی بدون جلب توجه با برداشتن مقدار کمی آب از ظرف‌های آب زمزم تجدید وضو کرد (چون خارج شدن از مسجد و رفتن به متوضأ در ازدحام مشکل است و جایش را از دست می‌دهد)، اشکال دارد؟ چون مشهور است که می‌گویند این آب زمزم است و تصفیه شده و فقط برای شرب است و با آن وضو ‌گرفتن جایز نیست.

ظاهراً اشکالی ندارد، زیرا ریخت‌وپاش آب زمزم در خود مسجد‌الحرام و در موارد پر کردن ظرف‌های آب در مدینه از حساب و اندازه خارج است به‌طوری که مقدار کمی آب برای وضو اصلاً  به‌حساب نمی‌آید. گذشته از این،‌ تصفیه آب در حرمین شریفین برای عربستان چندان هزینه سنگینی ندارد که استفاده آب برای وضو ضرری بر آنها وارد سازد تا جایز نباشد. ولی در اعتاب مقدسه

«* احکام زیارت صفحه 47 *»

ائمه؟عهم؟ این مسأله پیش می‌آید، از این جهت باید در آن اعتاب مقدسه احتیاط کرد. اگر کسی احتمال می‌دهد در اوقات ازدحام این‌گونه موارد برایش پیش بیاید، با خودش مقداری آب ببرد و با آن آب وضو بگیرد.

در نمازهای فریضه، حکم سجده بر فرش‌های مسجدالنبی؟ص؟ چیست؟ با وجود دوربین‌ها و ترس از پیگیری مأموران، آیا شرایط تقیه محسوب می‌شود؟ در صورت جایز بودن، سجده بر پشت دست ترجیح دارد یا روی فرش؟

روی فرش‌ها جایز است و ترجیحی برای سجده روی دست ندیده‌ام.

آیا کراهت خوردن سیر و پیاز قبل از ورود به مسجدالحرام و مسجدالنبی موضوعیت دارد یا با رفع عوارض آن مرتفع می‌شود (مثل مسواک زدن)؟

ظاهراً از جهت عوارض آنها است و آسان‌ترین راه بلعیدن پودر و خُرد‌شده آنها است بدون جویدن.

آیا برای زیارت سلمان و ابوذر! به‌جای اولی و دومی در مسجدالنبی دستوری  فرموده‌اید؟ (ظاهراً در بعضی منابر خود اشاره فرموده‌اید.)

با توجه به آنچه فرموده‌اند از ملائکه نقاله، به این دو بزرگوار سلام عرض کنیم و آن دو ملعون را لعنت می‌نماییم و گناهی ندارد.

زیارت ائمه‌ بقیع؟عهم؟

با توجه به اینکه در محوطه قبرستان بقیع جایی نیست که بتوان زیارت ائمه بقیع را از پیش رو خواند و تنها قسمت ممکن هم محل

«* احکام زیارت صفحه 48 *»

استقرار نظامیان است و اخیراً در راهروی پشت پنجره‌ها هم که کمی پیش رو و بالای سر بود مانع می‌شوند، بهترین مکان برای خواندن زیارت ایشان؟عهم؟ کجاست؟

عمل خود من این‌‌گونه است که در بقیع کتاب دستم نمی‌‌گیرم و زیارت جامعه اول را آن‌طوری که در مجالس می‌خوانیم می‌خوانم و برای غیر ائمه؟عهم؟ سلام کوتاهی عرض می‌کنم و حمد و سوره می‌خوانم ولی در خود مسجد حضرت؟ص؟ رو به قبله ایستاده زیارت‌های مأثوره حضرت و حضرت زهراء و زیارت ائمه؟عهم؟ و ابراهیم و فاطمه بنت اسد را می‌خوانم و در حال نشسته زیارات جامعه و دعاهای بعد از زیارت‌ها را می‌خوانم و بعد نمازهای زیارت‌ها را می‌‌خوانم.

آیا پابرهنه وارد شدن به محوطه قبرستان بقیع مستحب است و از اقسام حرمت‌داری حرم ائمه بقیع محسوب می‌گردد؟

نظر به اینکه قبرستان بقیع به صورت حرم مختص به ائمه؟عهم؟ نیست، برخی از آداب حرم‌های مطهر ائمه دیگر لزومی ندارد؛ به‌خصوص با توجه به حساسیت مأمورهای وهابی لعنهم‌الله.

زیـــارت عتــبــات مقــدســــه عــــراق

و حرم مطهر حضرت رضا؟ع؟

اگر به جهت امری (مثلاً پیوستن به صف نماز جماعت یا بسته شدن درهای رواق یا…) زائر تعجیل داشته باشد، آیا بدون اذن دخول می‌توان وارد شد؟

«* احکام زیارت صفحه 49 *»

اذن دخول برای زیارت است و اگر برای کار دیگری باشد اذن دخول لازم نیست.

آیا برای بوسیدن و استلام نمادهایی مثل کفّ‌العباس یا مقام امام زمان؟عج؟ دستوری رسیده یا از باب «اقبل ذا الجدار و ذا الجدارا» انجام می‌شود؟ در مقابل مکان‌هایی که واقعاً مقداری از بدن معصوم در آنجا دفن شده مثل مسجد حنانه یا محراب امیرالمؤمنین در مسجد کوفه؟ در تعظیم مکان‌های نوع اول با نوع دوم چگونه باید فرق گذاشت؟

بوسیدن و یا تعظیم در ظاهر یکسان است در همه اماکن و اعتاب مقدسه، و فرق در نیت و انگیزه آن است که با توجه به «شرف المکان بالمکین» تفاوت می‌کند. «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل».

حرم‌های مطهر معصومین؟عهم؟ که با حالت جنابت و عادت زنانگی نباید داخل شد چه حدی است؟ آیا حکم تمام رواق‌ها و آنچه که اضافه می‌کنند بر آن حرم‌ها حرم است و نمی‌شود داخل شد و یا همان قسمتی که ضریح مطهر است منظور است؟

ظاهراً مراد قسمت‌هایی است که از حرم شمرده شود؛ مخصوصاً برخی از قسمت‌ها که احتمال مسجد بودن هم داده شود.

در صحن‌های مطهر هر یک از معصومین؟عهم؟ آیا می‌توان مقدم بر قبر مطهر نماز جماعت برگزار کرد در صورتی که پشت به قبر مطهر نشود؟

اشکالی ندارد. و اگر (در صورت امکان) در پشت سر مقدس انجام شود، از نظر ادب بهتر است.

«* احکام زیارت صفحه 50 *»

حکم نماز جماعت خواهران در صحن‌های حرم‌های مطهر که محل مرور مردان نامحرم است چیست؟

جماعت برای زن‌ها نیست به‌خصوص اگر در چنین مواضعی باشد.

اینکه فرموده‌اید در پشت مقام برای نماز طواف رعایت عدم تقدم زن بر مرد لزومی ندارد، آیا در سایر مکان‌های مسجد هم همین‌طور است یا فقط مخصوص پشت مقام است؟ در سایر مشاهد مشرفه چطور، به‌خصوص در نجف اشرف در صحن پشت سر گاهی پیش می‌آید یا مسجد سهله و کوفه در نمازهای مقام‌های مربوطه؟

در سابق در مسجدالحرام و مسجدالنبی؟ص؟ زن و مرد در هم بودند و در مدینه هنگام نماز زن‌ها را از مردها جدا می‌کردند، ولی ظاهراً فقط در مسجدالحرام رعایت تقدم و تأخر لزومی ندارد نه در جاهای دیگر. زیرا در جاهای دیگر تقدم زن بر مرد در حال نماز کراهت دارد و بعضی از فقهاء نماز را باطل می‌دانند. ولی در کتاب مبارک کفایه، روایاتی را که از تقدم زن بر مرد نهی کرده‌اند، حمل بر کراهت فرموده‌اند.

در حرم‌های مطهر معصومین رواق‌های بالای سر و یا پایین پا یا مقدم بر قبور مطهره اگر نماز خوانده شود بی‌حرمتی به امام نیست؟ در حرم امام حسین پایین پا که احتیاط می‌کنیم و راه نمی‌رویم با مشکلات فعلی و با توجه به اینکه قبور مطهر در سرداب می‌باشد چگونه است؟

حکم «الامام لایقدم و لایساویٰ» مربوط به خود قبرهای مطهر و مقدس معصومین؟عهم؟ است، و نظر به اینکه ضریح‌های حرم‌ها نشانه آن قبور

«* احکام زیارت صفحه 51 *»

 است، از باب احترام بر آن ضریح‌ها نباید مقدم شد و نباید مساوی هم ایستاد به طوری که با قبر مطهر برابر باشد. ولی اگر حائلی باشد از قبیل دیوار حرم‌ها در رواق‌ها و یا در صحن‌ها اشکالی ندارد. در کتاب مبارک کفایه در احکام و آداب زیارت در مدینه منوره، نماز گزاردن در روضه مبارکه را سفارش می‌نمایند و ظاهراً وضع مسجد و حجره مبارکه در آن زمان هم مثل این زمان بوده زیرا این ساختمان‌ها از زمان حکام عثمانی است. بنابراین همان دیوارهای حجره مبارکه که میان مسجد و قبر مطهر حضرت رسول‌الله؟ص؟ حائل می‌شود، مشکل را برطرف می‌نماید. و در شرایط کنونی در حرم مطهر امام حسین؟ع؟ و در صحن، و در نجف اشرف در حرم امیرالمؤمنین؟ع؟ قسمت زنانه سمت بالاسر مبارک، تقریباً مساوی و یا مقدم بر ضریح، نماز می‌خوانند.

و در حرم امام حسین؟ع؟ که از سمت پایین پای مبارک طواف نمی‌کنیم از جهت ادب به ساحت مقدس شهداء است و شرعاً اشکالی ندارد به‌خصوص که از شیخ مرحوم و از سید مرحوم و از آقای مرحوم+ در این مورد فرمایشی من ندیده‌ام و اگر شرعاً اشکال داشت آن بزرگواران بیان می‌فرمودند و یا در عمل نشان می‌دادند و برای پیروان ایشان نقل می‌شد.

امسال برای بار اول کربلا مشرف شدم و برای رفتن به این سفر زیارتی خیلی خوشحال  بودم. هم قبل از سفر و هم بعد از سفر دیوانه کربلا و امام حسین بودم و الآن هم همین‌طورم. ولی وقتی به زیارت مشهد رفتم، آن

«* احکام زیارت صفحه 52 *»

ذوق را نداشتم. خیلی امام رضا را دوست دارم ولی برای سفر به مشهد آن ذوق را ندارم و امام حسین را بیشتر از همه امامانِ دیگر دوست دارم. بقیه امام‌ها را هم دوست دارم ولی انگار عشقم به امام حسین بیشتر است. آیا این کار گناه است؟

گناه نیست، کاری است که خداوند قرار داده است، «ان للحسین؟ع؟ محبة مکنونة فی قلوب المؤمنین».

آیا برای زیارت امام حسین؟ع؟ در روز عرفه وقتی تعیین شده یا رجحان دارد؟ در کربلا به علت ازدحام در حرم و احیاناً بستن درهای حرم از بعد از ظهر آیا می‌توان آن را قبل از ظهر به‌جا آورد؟

فرموده‌اند زیارت آن حضرت در شب و روز عرفه مستحب مؤکد است و قبل از ظهر و بعد از ظهر تعیین نشده. ولی حقیر از احادیث معتبره از ائمه اطهار؟عهم؟ چنین می‌فهمم که بعد از نماز ظهر و عصر رجحان دارد؛ زیرا وقوف در عرفات بعد از ادای نماز ظهر و عصر است و مضمون آن احادیث این است که می‌فرمایند: حق‌تعالی در روز عرفه اول نظر رحمت به‌سوی زائران قبر حسین؟ع؟ می‌افکند پیش از آنکه نظر به اهل موقف عرفات کند. و می‌دانید شخصی که برای زیارت به کربلا رفته، در هر کجای آن امام؟ع؟ را زیارت کند، زائر قبر امام حسین؟ع؟ است.

کسانی‌که در ماه رمضان قصد تشرف به کربلا دارند، برای اینکه بتوانند روزه بگیرند، پیش از زوال باید به حد حرم کربلا برسند؟ یا باید به حد ترخص کربلا؟ تا روزه‌شان صحیح باشد.

«* احکام زیارت صفحه 53 *»

حد ترخص مربوط است به وطن چه حرم و چه غیر حرم و آنچه در حکم وطن است؛ مانند کسی که در جایی (حرم یا غیر حرم) قصد اقامه ده روز و بیشتر نموده است. اما مورد اصل سؤال ربطی به حد ترخص ندارد. در اماکن مقدسه اربعه، ملاک، رسیدن به حرم آن اماکن است.

با توجه به اغتشاشات داخلی شهرهای عراق، برخی پرسیده‌اند که نظر شما درباره سفر اربعین امسال (1441ق) چیست؟

من نظری ندارم.

در بیانات است که کربلا «شُبّه لهم» است و چشم عَرَض‌بین ما عرض می‌بیند. آیا می‌توان مطابق این قضیه چنین گفت که گوش عرضی ما هم که مصائب را می‌شنود، از بابِ «شبه لهم» است؟

من معنای این فرمایش را نمی‌فهمم تا بتوانم امور دیگر را بر آن تفریع کنم.

برخی می‌گویند در زیارت اول در کربلای معلی غسل زیارت انجام نشود تا خاک‌آلود شخص وارد حرم شده و زیارت کند. این گفته سندیت دارد؟

خودم در این‌باره فرمایشی ندیده‌ام و از نظر روایات درباره زیارت اول دستور غسل کردن رسیده و عمل جابر هم مطابق روایات است.

اگر صدای خانمی به علت تباکی یا طلب توبه به گوش نامحرمی برسد، اشکالی دارد؟

اگر می‌داند که نامحرم صدای او را می‌شنود اشکال دارد.

گریه و عزاداری بر حضرت سیدالشهداء ،حق‌الناس (غیبت، تهمت و…) را هم پاک می‌کند؟ در مواعظ به صورت مطلق آمده است که همه

«* احکام زیارت صفحه 54 *»

گناهان را پاک می‌کند. اینکه بگوییم منظور از حق الناسی که در روایات آمده و خداوند از آن نمی‌گذرد، حقوق انسان‌های واقعی یعنی محمد و آل‌محمد؟عهم؟ است، درست است؟

گریه و عزاداری بر حضرت، گناهانِ بینِ گریه‌کننده و عزادار و خداوند را پاک می‌کند و حقوق صاحبان حقوق را برطرف نمی‌کند؛ ولی رسول‌خدا و فاطمه زهراء و ائمه هدی؟عهم؟ به تبعیت خداوند متعال، از حق خود می‌گذرند. و اگر بخواهند، از سایر صاحبان حقوق می‌خواهند که آنان هم از حق خود بگذرند. و اگر آنان اطاعت کردند و گذشتند که خوب، و اگر نگذرند آن بزرگواران از طاعات خود به آنها می‌دهند تا آنکه آنان هم راضی شوند و بگذرند. از این جهت در دعاء وارد شده که از خداوند می‌خواهیم که صاحبان حقوق را از ما راضی فرماید. و در دعای شب جمعه و شب عرفه رسیده که عرض کنیم: «و احمل عنی کل تبعة لکل احد من خلقک» یعنی خدایا بارِ هر حقی از حقوقِ هر کسی از خلقت را که بر دوش من است، تو خودت آن بار را از جانب من به عهده بگیر و هر طوری که صلاح می‌دانی مرا از آن بار خلاص فرما.

عبارت اذا زار الرجل قبر الحسین؟ع؟ اغتسل فاذا ودع لم‌یغتسل و مسح یده علی وجهه اذا ودع([6]) منظور از عبارت «فاذا ودع لم‌یغتسل» این است که زیارت آخر بدون غسل باشد؟ یا منظور چیز دیگر است؟

مراد این است که برای وداع غسلی نیست.

«* احکام زیارت صفحه 55 *»

با کاروان شرکت حج‌ و زیارت به عراق آمده‌ایم و در نجف به‌سر می‌بریم. با توجه به اینکه گذرنامه‌ها نزد هتل‌دار است، می‌توانیم بدون گذرنامه برای زیارت شب جمعه به کربلا برویم و برگردیم؟

اگر رفتن به کربلا مشکل قانونی ندارد، اشکالی ندارد.

[ کاغذِ پرسش به صورت پاره موجود است. بخش‌هایی از زیارتی که سوال شده:]

قال لی مولای الصادق؟ع؟: تزور اذا زالت الشمس و انت مغتسل و… السلام علی صفی الله و ابن صفیه السلام علی الحسین المظلوم… .

این زیارت توجیهی ندارد و صریح است در اینکه زائر در کربلا باشد و در آخر هم فرموده‌اند بعد از نماز زیارت و دعا برمی‌گردی. پس این زیارت مانند برخی از زیارت‌های مأثوره برای زیارت حضرت؟ع؟ از نزدیک وارد شده؛ ولی خواندن آن از دور رجاءً نباید اشکالی داشته باشد.

در حرم مطهر امیرالمؤمنین؟ع؟ و حضرت رضا؟ع؟ چه مقدار باید حرمت‌داری کرد و بالای سر مطهر، نزدیک ضریح نشد؟

در حدیث دارد که سر مطهر امام حسین را بردند بالای سر پدر بزرگوارش دفن کردند. بعضی از علمای باتقویٰ می‏گفتند ما که نمی‏دانیم حد آن قبر کجا است، پس نمی‏دانیم سر مطهر امام حسین کجا دفن شده. برای حرمت آن مکان، نه‌تنها داخل حرم بلکه داخل صحن هم از طرف بالای سر امیرالمؤمنین رد نمی‏شوند. این مطلب مربوط می‌شود به زمانی که در سمت بالای سر مطهر حضرت، نزدیک ضریح در صحن مطهر راهی بود که می‌شد

«* احکام زیارت صفحه 56 *»

دور حرم مطهر در داخل صحن طواف کرد؛ ولی پس از این ساختمان جدید دیگر این موضوع منتفی است. اما در داخل حرم مطهر سمت بالای سر حضرت، بهتر این است که نزدیک ضریح نشویم.

البته این حکم همه‌جایی نیست.‏ در مشهد این‏طور نیست که کسی طرف بالای سر مبارک نرود. باید امام را روبه‌رو زیارت کرد؛ بعد هم اگر میسر شد، دور قبر مطهر طواف کرد. الحمد للّه رب العالمین الآن وضع ضریح روشن است. علامت قبر مطهر سنگ است و کاملاً از زمین برجسته، روشن است که کاملاً داخل ضریح قرار دارد. عکس هم گرفته‏اند و الحمدللّه عکسش موجود است. از این جهت شما در هنگام طواف قبر مطهر حضرت، با خیال راحت می‏توانید تا جلو ضریح بروید. خیالتان ناراحت نباشد. قبل از این ضریح بزرگ یا این سنگ، ممکن بود که سر مطهر امام از صندوق بیرون باشد. آن صندوقِ اصلی بوده که می‏خواستند رعایت حرمت قبر هارون را داشته باشند. چون اگر می‏خواستند صندوق را بالاتر قرار دهند، پاهای آن ملعون به‌حسب ظاهر از صندوق بیرون می‏مانْد، پس آن را پایین‌تر قرار دادند؛ آن‌گاه احتمالاً سر مطهر حضرت رضا صلوات‌الله‌علیه از صندوق بیرون می‏مانده و برای همین هم در آن زمان که صندوق کوچک بوده، ضریح کوچک بوده، علماء نزدیک ضریح نمی‏شدند. ولی حالا نه، مشخص است؛ ضریح بزرگ است و قبر در داخل ضریح کاملاً  از زمین برجسته است. ان‌شاءاللّه بی‏حرمتی نیست. سمت بالای سر مطهر توسعه داده شده است.([7])

«* احکام زیارت صفحه 57 *»

دو رکعتی که مستحب است در دهه اول ذیحجه بعد از نماز مغرب خوانده شود،

الف) اگر کسی خودش برای حج مشرف شده نباید بخواند؟ یا لزومی ندارد ولی اگر خواند، علاوه بر ثواب خودش در ثواب سایر حاجیان هم شریک می‌شود؟

این نماز را برای کسانی فرموده‌اند که به حج موفق نشده‌‌اند و اگر خود حاجیان هم مناسبشان بود که این نماز را بخوانند برای همه می‌فرمودند و از این‌همه ثواب محرومشان نمی‌کردند.

ب) آیا کربلا هم چون اصل و باطن حج است همین حکم را دارد؟

کسانی هم که این دهه در کربلا باشند، مانند دیگرانی هستند که به حج موفق نگردیده‌اند و این نماز را بخوانند به ثواب آن نائل می‌شوند ان ‌شاء ‌الله ‌تعالی.

ج) در صورتی ‌که جواب بالا مثبت است، آیا زائر سایر مشاهد مشرفه مثل مشهد امام رضا؟ع؟ هم به دلیل احادیثی که رسیده مثلاً «والله زیارة ابی افضل» همین حکم را دارد؟

سایر مشاهد مشرفه هم مانند کربلا است؛ یعنی کسانی که در این دهه در آن مشاهد باشند، این نماز را بخوانند به ثواب آن نائل می‌شوند ان ‌شاء ‌الله ‌تعالی.

د) آیا ملاک این حکم، بودنِ در این مشاهد است یا قصد آنها؟ مثلاً  کسی که قرار است چهارم ذیحجه به مکه برود، آن چهار روز اول نماز

«* احکام زیارت صفحه 58 *»

مذکور را بخواند یا چون امسال قرار است حاجی شود آن چهار  روز  را هم نخواند؟

کسی که قصد حج دارد ولی چند روزی به حرکت او باقی مانده، در هر کجا هست اگرچه در مشاهد مشرفه هم باشد رجاءً این نماز را بخواند امید نائل شدن به ثواب آن می‌رود؛ زیرا ممکن است موفق به حج نشود و اگر نخواند از این ثواب محروم خواهد شد.

تذکـــــــــــــر: در ماه مبارک رمضان، هر یک از برادران و خواهران ایمانی در کربلا و نجف قصد ده روز نداشته باشند و قصد روزه گرفتن هم نداشته باشند، در صورتی که مانع شرعی مانند مریضی و امثال آن برای روزه گرفتن ندارند، از باب احتیاط، نماز ظهر و عصر و عشاء را تمام نخوانند و قصر بخوانند و از فضیلت تمام خواندن صرف نظر نمایند. این تذکر مربوط است به ماه مبارک رمضان.                     (ماه رمضان 1438، خرداد 1396)

اینکه در مشاهد مقدسه چهارگانه شخص اختیار دارد در قصر و اتمام، اگر مثلاً نماز ظهر را تمام خواند باید سایر نمازهای چهار رکعتی آن روز را هم تمام بخواند؟ یا می‌تواند هر کدام را خواست قصر و هر کدام را خواست تمام بخواند و اختیار او محدود نمی‌شود؟

در نزد هر نماز چهار رکعتی در قصر و اتمام مخیر است.

حکم اختیار در مشاهد چهارگانه به‌جهت روزه ماه مبارک رمضان اگر قصد 10روز نکرده باشد چگونه است؟ لطفاً 4 حالت متصور را بیان فرمایید:

«* احکام زیارت صفحه 59 *»

 فرمایشی در خصوص این مورد ندیده‌ام. بنابراین حکم این مورد همان حکم سایر مکلفین است چه درباره روزه ماه رمضان و چه درباره قضای آن.

الف) اگر قبل از اذان صبح نیت روزه کرده باشد، تا کی می‌تواند روزه آن روز را افطار کند؟

ظاهراً تا ظهر اختیار باقی است گرچه احتیاط در این است که قصد افطار نکند و پیش از ظهر نیت را تجدید نماید، و اگر بعد از ظهر افطار کرد کفاره هم بدهد.

ب) اگر امساک کرده و قبل از اذان ظهر نیت کند آیا می‌تواند آن روز را افطار کند؟ (پیش از ظهر  یا بعد از ظهر)

جوابش از جواب حالت اول روشن می‌شود.

ج) اگر امساک کرده و بعد از اذان ظهر نیت کند تا کی می‌تواند افطار را بر روزه اختیار کند؟

بعد از نیت ظاهراً اختیار باقی نمی‌ماند و اگر افطار کرد احتیاطاً کفاره باید بدهد.

د) آیا حکم قضای روزه ماه مبارک رمضان در حرم‌های چهارگانه در سه مورد فوق فرقی می‌کند با خود روزه ماه مبارک؟

در حالت اول کراهت دارد تا قبل از ظهر افطار کند و اگر تا ظهر روزه گرفت جایز نیست افطار کند، و در حالت دوم تا پیش از اذان اختیار باقی است ولی از اذان به بعد جایز نیست و در حالت سوم بعد از نیت روزه اختیار باقی نمی‌ماند و نظر به اینکه بعد از ظهر قصد روزه کرده نه قبل از

«* احکام زیارت صفحه 60 *»

ظهر، احتیاطاً آن روزه را قضاء نماید. جواب‌های این سؤال براساس استفاده از قواعد کلیه است و نص خاصی و یا فتوایی از بزرگان+ در این موارد دیده نشد فالعلم عند الله.

عازم عراقم. بفرمایید شب شهادت حضرت زهرا؟سها؟ در کربلا باشم یا در نجف؟

از جهتی نجف مناسب‌تر است و از جهتی کربلا. ببینید خداوند کدام یک را توفیق می‌دهد و مقدر می‌فرماید. التماس دعا.

به طور آزاد عازم عراقم. کاروانی زیر نظر حج‌الزیاره از اصفهان عازم عراق است که تماماً از رفقا هستند. چون فامیل نیز در آن کاروان است، خواسته‌اند با آنها بروم. پرسشم این است که اگر به حج‌الزیاره اعلام کنیم که من ویزای آزاد دارم، ممکن است اجازه ندهد؛ و اگر نگوییم، مخارج اضافی به وجود نمی‌آید. از نظر شرعی اشکالی دارد؟

اگر رئیس کاروان این اجازه را دارد که با خود میهمان ببرد و اگر حقی ضایع نمی‌شود اشکالی ندارد؛ ولی اگر مستلزم مخفی‌کاری است با آنها نروید.

آیا می‌توان از تربت هر روز استفاده کرد؟

تربت برای استشفاء است؛ دارو نیست.

فرموده بودید که به تسبیح‌های پلاستیکی هم احترام‌ گذارده شود و حتی ببوسیم؟

جریان از این قرار بود که در کاظمین؟عهما؟ ملایی با خانواده‌اش نشسته بود و تسبیح را مانند زنجیر می‌چرخاند. جلو رفتم و گفتم اولاً جوان‌ها چنین

«* احکام زیارت صفحه 61 *»

کاری می‌کنند نه شما که مسنّ هستید. ثانیاً با زنجیر انجام می‌دهند نه با تسبیح. این تسبیح برای ذکر گفتن است. در بقیع هم که مشرف بودیم ملایی تهرانی کنار درب بقیع ایستاده بود و همین حرکت را انجام می‌داد. همین نکته‌ها را متذکر شدم و گفتم اینجا بقیع است نه میدانِ فلان در تهران. عموماً احترام‌گذاردن به این تسبیح‌ها خوب است چون با آن ذکر گفته می‌شود. من نگفته‌ام ببوسند ولی اگر به نیت اینکه وسیله‌ای برای ذکر گفتن است بوسیدند، چه اشکالی دارد؟!

دو قول از شما درباره دفن سیدالشهداء توسط حضرت سجاد؟عهما؟ نقل شده است. توضیحی عنایت کنید.

شکی نیست که امام را امام دفن می‌کند ولی در تاریخ نرسیده است که حضرت سجاد به طور ظاهر تشریف آورده باشند و دفن کرده باشند. از این جهت نقل‌هایی که می‌خوانند که امام سجاد آمدند و گفتند بوریا بیاورید و… صحیح نیست.

درباره قبر حبیب فرمایشی از شما نقل شده بود. توضیحی بفرمایید.

گفته بودم احتمال می‌رود که قبر حبیب در این ضریح فعلیِ مشخص نباشد. بلکه این ‌نمادی است از موقعیت حبیب که هنگام نماز امام؟ع؟ از حضرت دفاع می‌کرد و شهید شد. و زیارتی هم که برای او رسیده مأثور نیست ولی خواندن اشکالی ندارد. چون یکی از رفقا مرا آنجا دیده بود که ایستاده بودم، این را به او گفتم تا گمان نکند به حبیب سلام می‌دهم و یا زیارت او مأثور است و به او گفتم خدمت حضرت زینب سلام عرض

«* احکام زیارت صفحه 62 *»

می‌کنم. و سلام کردن به حضرت زینب؟سها؟ هم در اینجا چون تل زینبیه تقریباً آن سمت حرم است، خوب است.

در منابر محرم 1418 اشاره‌ کرده‌اید که موضع قبر حبیب  بن مظاهر در همین محل مشهور است. اما مسموع شده اخیراً فرموده‌اید این ضریح نماد است و حبیب با دیگر شهداء مدفون است.

هیچ‌کدام را به طور قطع و یقین نگفته‌ام. از نظر ظاهر و مشهور احتمال قوی‌تری می‌رود که موضع دفن آن بزرگوار باشد و بزرگان+ هم در این‌باره فرمایشی نفرموده‌اند و نفی نکرده‌اند، و از جهتی که زیارت مخصوصی برای ایشان مأثور نیست احتمال نماد بودن آن می‌رود. در هر صورت به یاد ایشان احترام کردن و بوسیدن اشکالی ندارد و به‌خصوص بالای درب ضریح حبیب حدیثی در فضل او از امام حسین؟ع؟ نوشته شده و من گاهی که خلوت است آن را می‌بوسم و دست بر آن می‌مالم و به سر و صورتم می‌کشم از باب تبرک الحمد لله رب العالمین.

در کاروانی ثبت نام کرده‌ایم که دو روز قبل از اربعین از کربلا خارج می‌شویم. آیا برای ما زیارت اربعین ثبت می‌شود؟

اگر به نیت زیارت اربعین حرکت کنند و نرسند، برایشان محسوب می‌شود؛ اما اگر می‌دانند که نمی‌رسند محسوب نمی‌شود. اگر برایشان میسر نیست که روز اربعین آنجا باشند، امید است زیارت اربعین حساب شود.

فرموده بودید زیارت امام حسین؟ع؟ در عاشورا در کربلا افضل از زیارت اربعین در کربلا است؟

«* احکام زیارت صفحه 63 *»

درباره زیارت روز عاشورا رسیده است که اگر کسی در شب و روز عاشورا امام حسین را در کربلا زیارت کند، مثل آن است که در خون خود غلتیده در رکاب امام حسین؟ع؟. اما درباره زیارت اربعین در کربلا تأکیدی نرسیده است. فقط رسیده است که زیارت امام حسین؟ع؟ در روز اربعین در هرجا از علامات مؤمن است که منظور شیعه مقابل سنی است.

می‌گویند از درخت سدری در کربلا روز عاشورا خون جاری می‌شود. همین موضوع را برای درختی در قزوین هم می‌گویند. تربتی هم در موزه حرم سیدالشهداء نگهداری می‌شود که می‌گویند چنین می‌شود. نظر شما چیست؟

در این روزگار قرار بر خرق عادت نیست. اگر قرار بر این باشد، حرم سیدالشهدا صلوات الله علیه به‌خصوص قتلگاه حضرت در سرداب حرم سزاوارتر است که این‌گونه باشد و در ماهواره‌ها مخابره شود. امام صادق؟ع؟ از تربت کربلا برای سجده استفاده می‌فرمودند. آن سزاوارتر بود که هر ساله روز عاشورا خون شود.

آن تربتی هم که نزد ام‌سلمه بود و خون شد یا موارد خاصی که رسیده است، همه به توجه خاص و عنایت ویژه و به طور معجزه بوده است که رسول‌خدا ؟ص؟ قبل از شهادت سیدالشهداء به معجزه دست بلند کردند و از کربلا تربت را آوردند. امروزه قرار بر این امور نیست. با رایانه به راحتی می‌توانند خون شدن تربت را نشان دهند و پخش کنند. این مواردی که نام برده‌اید صحّت ندارد و تعجب است از برخی از مجتهدها که به پاک‌بودن این خون‌ها فتوی داده‌اند.

«* احکام زیارت صفحه 64 *»

برخی دوستان بر گفتن «حسَین» (به فتح کاملِ سین) تأکید دارند. نظر شما چیست؟

برخی هیئتی‌ها چنین تعمدی دارند. برادران در استعمال فارسی این تأکید را نداشته باشند. اگر خواستند در استعمال عبارات دعا و زیارت مراعات کنند، اشکالی ندارد.

در حرم مطهر حضرت رضا؟ع؟ می‌توانیم زیارت عاشورا را رو به قبر مطهر بخوانیم و پشت به قبله؟

زیارت درست است و باطل نیست چراکه همه ایشان یک‌ نورند. اما دستور زیارت این است که از راه دور، رو به سمت قبر مطهر حضرت (کربلا) خوانده شود.

فرموده‌ بودید که مدرسین متعمم روحانی کاروان‌های رفقا نشوند؟

گفته بودم اگر زیر بار منت می‌روند، این کار را نکنند. چون از تک‌تک رفقای کاروان برای روحانی کاروان پول جمع می‌کرده‌اند و این خوب نیست. اگر حرکت کاروان، با مناسبت‌هایی مثل دهه فاطمیه برخورد کرد، مدرس رسمی به عنوان راهنمای زائران همراه کاروان برود و از متعلمین همان محل یا مدرس موقت برای اقامه نماز یا خواندن موعظه استفاده شود.

چگونه ولادت حضرت عسکری؟ع؟ و شهادت حضرت زهرا؟سها؟ به نقل چهل‌روز با یکدیگر مصادف شده‌ است و وظیفه چیست؟

سال‌هایی که ماه صفر سی‌روز است، در روز هشتم ربیع‌الثانی این دو مناسبت با هم مصادف می‌شوند. از روز بیست و هشتم ماه صفر تا روز

«* احکام زیارت صفحه 65 *»

 هشتم ماه ربیع‌الثانی چهل روز خواهد بود (با احتساب روز بیست و هشتم). مدح خوانده شود، کف ‌تشویقی نزنند، در پذیرایی هم به میوه اکتفاء شود و شیرینی پخش نشود. اگر نقل چهل‌روز هم یادآوری شود، خوب است.

برخی میان رفقا برای ساخت و ساز عتبات پول جمع می‌کنند. وظیفه چیست؟ همکاری کنیم یا خیر؟

روی مصالحی رفقاء وارد این جریان‌ها نشوند. دیگرانی هستند که همکاری کنند. مسئولیت زیادی دارد. اگر در امور مکتبی از نظر فعالیت و یا هزینه همکاری کنید بهتر است. وفقکم الله لمرضاته.

یک بسته تربتِ بزرگِ موم‌کرده از کربلا آورده‌اند. آیا می‌شود اینجا به بسته‌های کوچک موم‌ کرد یا باید در خود کربلا انجام شود؟

در شهر خود ابتدا بسته‌های کوچک موم‌شده را آماده کنید و در همان بسته بزرگ به سرعت تقسیم کنید.

آیا زن می‌تواند از مال خودش بدون اذن شوهرش مادرش را به کربلا بفرستد؟

اگر بعدها از ناحیه شوهرش مشکلی پیش نمی‌آید، اشکالی ندارد.

زیارت عاشورا را حتماً با ذکر صد لعن و سلامش باید خواند؟ و آیا در مجالس عمومی می‌توان بدون صد لعن و سلام خواند؟ و آیا بعد از مجلس می‌توان این اذکار را گفت یا حتماً باید در یک مجلس باشد؟

باید ترتیب زیارت رعایت شود و پس از صد لعن و سلام، تتمه زیارت

«* احکام زیارت صفحه 66 *»

 خوانده شود. و اما اینکه در یک مجلس اذکار گفته شود یا می‌توان بعد گفت، نظر ما این است که اصل، در یک مجلس گفتن است؛ اما اگر کاری پیش می‌آید یا در فرض مذکور که چاره‌ای باقی نمی‌ماند، می‌توان بعد گفت. گذشته از آنکه در مجالس عموم که می‌خواهند زیارت را بخوانند و کامل هم بخوانند، به آن روایت عمل کنند که می‌فرمایند پس از یک بار لعن کامل، 99 بار «اللهم العنهم جمیعا» تکرار شود و در سلام هم یک بار کامل و بخش آخر  99 بار. وفقکم الله.

در صحن کاظمین؟عهما؟ احتمالاً به طور عمدی قرآن پخش می‌شود تا مانع از گرد هم آمدن کاروان‌های ایرانی‌ها و سخن‌گفتن روحانی‌ها باشد. آیا هنگام پخش قرآن می‌توانیم برای کاروان سخن بگوییم؟

بین صدای قاری و نوار تفاوتی هست. همچنین امر «انصتوا» استحباب است. بعد هم اگر کار و برنامه خاصی ندارید سخن نگویید.

در کفایه می‌فرمایند: «مسأله: مکروه است نماز کردن به سوى قبرهاى غیر ائمه؟عهم؟ و در میان آنها. چنانکه در احادیث وارد شده و خلافى در آن نیست.» آیا این مسأله شامل مقبره جندق نیز می شود؟

 شامل مقبره منسوب به آن بزرگوار­ نمی‌شود.

در عتبات بارها دیده شده که علماء مکتب رو به قبر مسلم بن عقیل و … نماز خوانده‌اند . آیا کراهت شامل قبور ایشان نمی‌شود یا از روی بی‌توجهی این کار انجام می‌شود؟

به احتمال زیاد و قوی، قبور اعتاب عراق در سرداب‌ها قرار دارد نه در

«* احکام زیارت صفحه 67 *»

 حرم‌ها. از این جهت نماز در حرم‌ها مقابل ضریح‌ها بی‌اشکال است؛ زیرا قبور ظاهر نیست. گذشته از اینکه در نوع حرم‌های امام‌زادگان و بزرگان، قبور مؤمنان زیاد است و مشایخ عظام+ در همین حرم‌ها نماز می خواندند و نهیی نفرموده‌اند.

کاروانی که به صورت آزاد برادران را به کربلا برده است، یک شب کمتر در عراق نگه داشته و مبلغ آن یک شب را هنوز برنگردانده است. آیا نیازی به پیگیری و گرفتن مبلغ هست یا چون امر کربلا است صرف نظر کنیم؟

اگر مبلغ را صرف زائران کرده است، نیازی به پیگیری نیست. و اگر خود او برداشته است، پیگیری مانعی ندارد.

 

«* احکام زیارت صفحه 68 *»

پرسش‌ها و پاسخ‌هایی درباره تاریخ کربلا و عاشورا

 

1_  قبل از حرکت امام حسین؟ع؟ از مدینه به مکه، در لحظه وداع با قبر رسول اکرم؟ص؟ نوری از جانب قبر به بدن مطهر حضرت اصابت کرده و دوباره به درون قبر می‌گردد. در مورد این نور توضیح بفرمایید.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک

مرحوم شیخ صدوق در امالی روایت می‌کند: «فلما اقبل اللیل راح الحسین؟ع؟ الی مسجد النبی؟ص؟ لیودع القبر فلما وصل الی القبر سطع له نور من القبر فعاد الی موضعه» پس چون شب رو آورد، حسین؟ع؟ رفت به مسجد پیغمبر ؟ص؟ برای آنکه قبر را وداع گوید. پس چون به قبر رسید، برای او نوری از قبر تابید و به جای خود برگشت.

در این عبارت ندارد که نور به بدن امام؟ع؟ اصابت کرده باشد.

و احتمال می‌رود که آن نور تجلی خاصی بوده که حضرت رسول؟ص؟ برای تسلی خاطر مبارک امام حسین؟ع؟ برای او جلوه فرمودند، زیرا ابتداءِ شروعِ حادثه کربلا از آن وقت بوده است که علاوه بر چشم باطنی امام؟ع؟ چشم ظاهری آن بزرگوار هم آن تجلی را ببیند مانند تجلی خدای متعال برای موسی؟ع؟ در طور. و با این تجلی امام؟ع؟ آمادگی ویژه‌ای پیدا کرد برای اقدام به هجرت از مدینه به طرف مکه.

 

«* احکام زیارت صفحه 69 *»

2_  آیا حضرت سیدالشهداء؟ع؟ حضرت مسلم؟ع؟ را به تنهایی به کوفه فرستاد یا طبق بعضی روایات با قیس بن مسهر؟ آیا جریانِ مردنِ راهنمای همراه حضرت مسلم؟ع؟ به علت تشنگی صحیح می‌باشد؟

مطابق نقل طبری، امام؟ع؟ مسلم را با قیس بن مسهر صیداوی و عمارة بن عبید سلولی و عبدالرحمن بن عبدالله فرستادند و این سه نفر از کسانی بودند که از کوفه با مقداری نامه به مکه آمده بودند تا از امام؟ع؟ دعوت نمایند و نامه‌ها را تقدیم کنند، آنگاه امام؟ع؟ هم مسلم را با آنها فرستادند. مسلم هم از مکه به مدینه آمد و با اهلش خداحافظی نمود و دو نفر راهنما همراه خود و کسانی که با او بودند برد که آن دو راهنما به‌واسطه گم کردن راه و تشنگی و حرارت آفتاب بی‌تاب شدند و از راه ماندند و به مسلم و همراهان او گفتند از این سمت بروید و آن دو نفر مردند و مسلم و همراهانش به منزلی رسیدند و از خطر مرگ نجات یافتند. در آن منزل نامه‌ای به مکه به حضور امام؟ع؟ ارسال نمود و گزارش احوال خود را داد و امام؟ع؟ جواب فرمودند و دستور اکید به رفتن به کوفه دادند.

3_ آیا حضرت مسلم؟ع؟ فرزندان خود را به کوفه برد یا خیر؟ و آیا نقل بودن دختر حضرت مسلم؟ع؟ در بین کاروان امام حسین؟ع؟ صحیح است؟

آنچه صریح تاریخ است این است که اهل مسلم در مدینه بودند و مسلم از مکه ابتداءً به مدینه آمد و از مدینه به طرف کوفه حرکت کرد پس باید برای رسیدگی به امور زن و فرزندان خود به مدینه آمده باشد. و اما از

«* احکام زیارت صفحه 70 *»

مدینه که حرکت کرد طبق تعبیر تاریخ همان همراهان او و چند نفر خادم با او بودند و از اهل او ذکری نشده است. و البته برادران مسلم در خدمت امام؟ع؟ بوده‌اند. و اما دختر مسلم همراه امام؟ع؟ بوده باشد، من نقل معتبری ندیده‌ام. فرزند مسلم به نام عبدالله از شهداء کربلا بوده است.

4_  آیا حضرت سیدالشهداء؟ع؟ علاوه بر مردم کوفه به مردم بصره نیز نامه نوشتند؟ و اگر به ایشان نامه نوشتند و آنها نیز مشتاق حضور حضرت بودند چرا عزم بصره را ننمودند؟ و آیا در بین شهداء از مردم بصره به یاری حضرت آمدند یا خیر؟

اجمالاً می‌شود گفت که امام؟ع؟ به اشراف بصره (یعنی رؤساء قبایل و عشایر) نامه نوشته‌اند و از آنها خواسته‌اند که برای نصرت حضرت به کوفه بیایند و این نامه بعد از آن بوده که اهل کوفه نامه‌ها فرستاده بودند و حضرت را به کوفه دعوت کرده بودند و اهل بصره نامه‌ای نداده بودند و دعوتی نکرده بودند تا حضرت به بصره تشریف ببرند. و از تاریخ این‌طور استفاده می‌شود که بعد از نامه حضرت هم جز اخنف بن قیس کسی جواب حضرت را نداد. و او هم چنین در جواب نوشت: «اصبر ان وعد الله حق و لایستخفنک الذین لایوقنون».

و ابومخنف نقل کرده که یزید بن نبیط و از ده پسر او دو پسرش همراه پدر به کربلا آمدند و شهید شدند و دیگر از اهل بصره کسی برای نصرت امام؟ع؟ نیامد.

«* احکام زیارت صفحه 71 *»

5_  آیا سر حضرت مسلم؟ع؟ و قیس بن مسهر نیز به نیزه‌ها زده شد یا خیر؟

در این‌باره نقلی ندیده‌ام. ابن‌زیاد سر مسلم و سر هانی را به شام نزد یزید لعنة الله علیهما فرستاد و در نقل ندارد که بر نیزه کرده باشند.

6ـ آیا به غیر از سر حر بن یزید ریاحی که از قوم بنی‌تمیم بود سر دیگری بود که بر نیزه نشود؟

آن طوری که مشهور است عون پسر حضرت زینب؟عها؟ و ابوبکر بن علی؟ع؟ که در معرکه جان نداده‌اند و مزار آن دو فاصله دارد، باید سرهای ایشان از بدن آنها جدا نشده باشد. دلیلی هم در در دست نیست که سرهای همه شهداء را جدا کرده باشند و البته اگر سر شهیدی را جدا کرده باشند برای همین بوده که بر نیزه نصب نمایند. لعنة الله علی القوم الظالمین. و نقل شده 72 سر به شام بردند.

7_  آیا این روایت صحیح است که سر مطهر حضرت عباس؟ع؟ به علت شدت جراحات سر، به پهلو به نیزه زده شده بود؟

نقلی ندیده‌ام. از آن گذشته زیادیِ جراحت ربطی به حلقوم ندارد و آن ملعون‌ها نیزه را در حلقوم سر شهید از قسمت بریدگی گردن فرو می‌نمودند. آه آه آه لعنة الله علی القوم الظالمین.

8_  چند بار اباعبدالله؟ع؟ در کربلا با عمر سعد روبه‌رو شدند و فرمایشاتی ارشادی داشتند؟

من از یک بار بیشتر ندیده‌ام. ممکن است چند بار بوده ولی در کتاب‌هایی که در دست است نقل نشده است.

«* احکام زیارت صفحه 72 *»

9ـ  طبق بعضی نقل‌ها تعداد اصحاب سیدالشهداء؟ع؟ ابتداءً بیشتر از مقدار شهداء بوده است. با توجه به محاصره حضرت و اصحاب در کربلا چگونه این تعداد از حضرت جدا شدند؟

جدا شدن آنانی که جدا شده‌اند پیش از محاصره بوده. و نقلی هم که درباره جدا شدن عده‌ای در شب عاشورا رسیده منافات با محاصره ندار،د زیرا منظور از محاصره آن بوده که کسی برای یاری حضرت به لشکر آن بزرگوار ملحق نشود اما کسی را که می‌خواسته از آن لشکر جدا شود مانع نمی‌شده‌اند.

10_  آیا این روایتِ نقل‌شده صحیح است که هلال بن نافع در شب عاشورا دید که سیدالشهداء؟ع؟ خارهای بیابان را جمع می‌کرد به خاطر فرزندانش که فردا پای برهنه روی آنها می‌روند؟

من ندیده‌ام.

11_  آیا روایت آوردن امان‌نامه توسط شمر و روبه‌رو شدن آن ملعون با حضرت عباس؟ع؟ صحیح است یا خیر؟ و اگر صحیح است در مورد نحوه برخورد بیشتر توضیح بفرمایید.

ابومخنف جریان امان‌نامه را نقل کرده است و به دو صورت آورده. یکی اینکه عبدالله بن ابی‌المحل که ام‌البنین عمه او بوده از ابن‌زیاد برای اباالفضل و برادرانش تقاضای امان‌نامه می‌کند و ابن‌زیاد هم دستور می‌دهد و امان‌نامه را می‌نویسند و عبدالله آن را به وسیله غلامش «کزمان» برای آنها می‌فرستد و آن غلام امان‌نامه را می‌آورد کربلا و آنها را صدا می‌زند و چهار برادر نزدش می‌روند و به آنها می‌گوید این امان‌نامه را دایی شما فرستاده

«* احکام زیارت صفحه 73 *»

است آنها به او می‌گویند به دایی ما سلام برسان و به او بگو ما به این امان‌نامه نیازی نداریم امان خدا بهتر است از امان فرزند سمیه.

صورت دیگر آن است که شمر امان‌نامه را می‌آورد کربلا و نزد لشکر امام؟ع؟ می‌ایستد و می‌گوید فرزندان خواهر ما (ام‌البنین) کجا هستند؟ آن چهار برادر می‌روند نزد او و می‌گویند چه می‌خواهی؟  او می‌گوید شما فرزندان خواهر من در امان هستید. آن بزرگواران می‌گویند خدا تو را لعنت کند و امان تو را لعنت کند. تو اگر دایی ما هستی آیا ما را امان می‌دهی و فرزند رسول‌خدا امانی برایش نباشد؟! و در «ملهوف» دارد که عباس فرمود: دو دستت بریده باد، و عباراتی دیگر که اگر لازم بود مراجعه کنید. و دیگر بیش از این در این‌باره من نقلی ندیده‌ام و اما آنچه در اطراف این جریان گفته می‌شود و روضه‌خوان‌ها می‌گویند جایی دیده نشده است.

12_ آیا روایت شهادت مادر یا همسر وهب در کربلا صحیح است یا خیر؟

درباره شهادت مادرش نقلی ندیده‌ام ولی همسر وهب بن عبدالله بن حباب کلبی کشته شد.

13_  چند تن از شهداء قبل از ظهر عاشورا شهید شده‌اند و آیا طبق روایات مرحوم مجلسی؟رح؟ شهادت حبیب بن مظاهر و زهیر بن قین قبل از ظهر درست می‌باشد یا خیر؟

من شماره نکرده‌ام و دانستن این مطلب لزومی هم ندارد و شاید به طور دقیق هم به دست نیاید. در هر صورت شهادت حبیب همان هنگام نماز بود که به دستور امام؟ع؟ مهلت خواستند برای نماز. حُصَیْن بن تمیم

«* احکام زیارت صفحه 74 *»

به آنها گفت نماز از شماها قبول نمی‌شود. حبیب فرمود تو فکر می‌کنی که نماز از آل رسول‌الله ؟ص؟ قبول نمی‌شود و از تو قبول می‌شود یا حمار؟! حُصَین ملعون بعد از این سخنِ حبیب بر آنها حمله کرد. حبیب برای مقابله با او پیش رفت و با شمشیر به صورت اسب او زد. اسب رم کرد و حُصَین به زمین افتاد. یارانش او را رهانیدند. حبیب شروع کرد به رجز خواندن و جنگیدن شدید. ملعونی از بنی‌تمیم شمشیری بر سر او زد، ملعونی دیگر از بنی‌تمیم نیزه‌ای بر او زد و حبیب از اسب افتاد. خواست برخیزد، حُصَین با شمشیر ضربه‌ای بر سر او زد. حبیب افتاد. آن تمیمی ملعون سر حبیب را (ظاهراً در حال حیات) جدا کرد.

و زهیر بن قین بعد از نماز شهید شد زیرا بعد از شهادت حبیب نماز شروع شد و بعد از نماز و شهادت حبیب شهادت زهیر نقل شده است. البته زهیر در ابتداءِ روز عاشورا و شروع جنگ تن‌به‌تن همراه حر وارد کارزار شده و جنگ شدیدی نموده و با حر در دو سمت با دشمن می‌جنگیدند و هر کدام گرفتار می‌شد دیگری او را کمک می‌کرد و رهایش می‌ساخت تا آنکه حر شهید شد و زهیر از میدان فاصله گرفت تا بعد از نماز رسماً وارد میدان شد و بالاخره شهید گردید.

14_  طبق روایات وارده، دو نفری که در جلوی حضرت در وقت نماز ایستادند سعید بن عبدالله و زهیر بن قین بوده‌اند. روایت صحیح را بفرمایید.

مطابق نقل مرحوم سید بن طاوس، امام؟ع؟ هنگام نماز دستور فرمودند زهیر بن قین و سعید بن عبدالله حنفی جلو امام؟ع؟ بایستند. هر تیری که

«* احکام زیارت صفحه 75 *»

به طرف امام؟ع؟ می‌آمد سعید بن عبدالله خود را سپر قرار می‌داد تا آنکه به زمین افتاد و می‌گفت: «اللهم العنهم لعن عاد و ثمود اللهم ابلغ نبیک عنی السلام و ابلغه ما لقیتُ من الم الجِراح فانی اردت ثوابک فی نصر ذریة نبیک» و سیزده تیر به اضافه ضربت شمشیرها و زخم نیزه‌ها بر بدن او وارد گردیده بود و شهید شد. در این نقل، شهادت زهیر هنگام نماز در جلو حضرت ذکر نشده است. فقط همراهی او با سعید ذکر شده و شاید همین مطلب باعث اشتباه بعضی شده است.

و همان‌طوری که عرض شد، بعد از نماز زهیر وارد میدان شد و شروع کرد به رجز خواندن و می‌گفت:

انا زهیر و انا ابن قین
  اذودهم بالسیف عن حسین

 

تا آخر.

و مرحوم سید بعد از نماز نقل می‌کند که سُوَید بن عمرو بن ابی‌المطاع وارد میدان شد و از شهادت زهیر چیزی ننوشته است.

15_ آیا حضرت سیدالشهداء؟ع؟ نماز ظهر را به اتمام رساندند یا طبق بعضی روایات‌ نماز را ناتمام رها کردند؟

نماز ظهر را با نصف آنانی که باقیمانده بودند از لشکر به صورت نماز خوف به انجام رسانیدند و تاریخ از نصف دیگر ساکت است.

16_ در مورد کندن خندق در پشت خیمه‌ها آیا این امر به طور عادی انجام شد یا به قدرت امامت حضرت؟ زیرا کندن چنین خندقی مدت‌ها وقت می‌برد.

«* احکام زیارت صفحه 76 *»

درباره کندن خندق من حدیثی را دیده‌ام فقط دارد که حضرت؟ع؟ به اصحاب دستور دادند که گِرد لشکر شبیه خندق کندند و پر از هیزم نمودند و نقل شده که دستور دادند که خیمه‌ها را نزدیک هم قرار دهند و طناب‌های خیمه‌ها را داخل یکدیگر کنند که دشمن نتواند در تاخت و تاز خود به راحتی به خیمه‌ها هجوم آورد بلکه طوری باشد که فقط از یک سمت بتوانند رو به خیمه‌ها آورند. و کندن خندق هم بوده ولی خیلی گود نبوده؛ همان مقداری که قدری آتش در آنها باشد که اسب‌های دشمن بترسند و نزدیک نشوند و گرد خیمه‌ها چندان مسافتی هم نبوده تا وقت زیادی لازم داشته باشد.

17_ در مورد حضرت زینب؟سها؟ در تاریخ چیز زیادی آورده نشده و نحوه رحلت ایشان به طور دقیق مشخص نیست. در این زمینه نیز توضیح بفرمایید.

در اثر شدت تقیه، مظلومیت اهل‌بیت بعد از شهادت امام؟ع؟ به حدی رسید که نوعاً از زندگی آنان مطلبی در دست نیست و عجیب است که مردم حتی از امامان بعد هم سؤال نکرده‌اند و از احوالات آنها جویا نشده‌اند. از آن زن‌ها یکی زینب کبری؟عها؟ است که کیفیت رحلت و مدت زندگی و محل دفن آن بزرگوار مشخص نشده. و در میان مورخان اسلامی هم که اکثر عمری و مخالف هستند اختلاف است. آنچه مشهور است این است که قبر آن بزرگوار در خارج شام (دمشق) می‌باشد که به «زینبیه» مشهور است. و بعضی در مصر گفته‌اند و بعضی در مدینه گفته‌اند و

«* احکام زیارت صفحه 77 *»

می‌گویند زینبی که در مصر مدفونه است زینب بنت یحیی است. مرحوم آقای شريف طباطبائی­ در کتاب کفایة‌المسائل در اوائل جلد دوم به مناسبت بیان جریان زینب کذابه می‌فرماید: «زینب کبری دختر امیرالمؤمنین؟عهما؟ در زینبیه شام دفن شده است» و ما به این فرمایش اطمینان داریم و به نقل‌های دیگران چه درباره کیفیت رحلت و یا محل دفن آن بزرگوار اطمینانی نداریم.

18_ علت هجرت حضرت زینب؟سها؟ از مدینه به شام آیا تبعید بود یا به اختیار خود ایشان بود و آیا حرم منتسب به ایشان در مصر واقعیت دارد یا خیر؟

نقل‌هایی که در دست است مورد اطمینان نیست و از معصومین؟عهم؟ و روات معتبر و موثق چیزی در این‌باره امور در دست نیست.

19_ در مورد ام‌کلثوم؟سها؟ نیز اطلاعاتی در دست نیست و اینکه ایشان چه سرنوشتی بعد از کربلا داشته‌اند. در این زمینه نیز توضیح بفرمایید.

درباره آن بزرگوار هم مطلب مورد اطمینان و اعتمادی در دست نیست و در میان مورخان اسلامی هم درباره قبر آن بزرگوار که آیا همین قبر مشهور در شام است و یا در مدینه است، اختلاف است.

20_  در مورد سر امام حسین؟ع؟ و الحاق آن به بدن مطهر حضرت روایات زیاد است. کدام روایت صحیح می‌باشد؟

مورخان اسلامی در این مطلب اختلاف دارند. مخالفان می‌گویند در مدینه مدفون است یعنی در بقیع و بعضی می‌گویند در شام و بعضی

«* احکام زیارت صفحه 78 *»

 می‌گویند در مصر. و رأس‌الحسین؟ع؟، هم در شام در کنار مسجد اموی موجود است و هم در مصر رأس‌الحسین؟ع؟ وجود دارد.

و  در میان شیعه دو قول است یکی در نجف اشرف در سمت بالای سر حضرت امیر؟ع؟ و یکی هم در کربلا  که به بدن مطهر حضرت؟ع؟ ملحق گردیده است. و این قول دوم را معتبرتر می‌دانند و معتقدند که در نجف هم مدتی سر مطهر امام؟ع؟ مدفون بوده است. در هر صورت، جاهایی که به رأس‌الحسین؟ع؟ مشهور است، برای مدتی به‌طور موقت، یا مدفون بوده و یا در آنجاها گذارده شده است. و اگر خواستید، به کتاب نوای غمین به مقدمه آن در تاریخ حلب مراجعه کنید.

21_ آیا حضرت سیدالشهداء؟ع؟ حضرت علی اصغر؟ع؟ را درِ خیمه روی دست گرفتند یا به وسط میدان آوردند و ایشان را با تیر زدند؟ و آیا تقاضای حضرت در این مورد که این طفل را یا آب بدهید یا خودتان سیراب کنید صحیح است یا خیر؟

آنچه از مآخذ مخالفان به دست می‌آید دو کودک در آغوش امام؟ع؟ کشته شدند یکی علی‌اصغر که جلو خیمه او را در آغوش داشتند و می‌خواستند با او وداع کنند به واسطه تیری که بر حلقوم آن طفل زدند شهید شد و حضرت در همان‌جا با شمشیر زمین را کندند و بعد از آنکه بر او نماز گزاردند آن کودک را دفن فرمودند. و حرمله لعنةالله‌علیه او را کشت.

و کودک دیگری که نام می‌برند عبدالله بن الحسین؟ع؟ است که در همان روز و همان وقت ولادت یافته بوده و او را به حضرت؟ع؟ دادند

«* احکام زیارت صفحه 79 *»

 تا برایش اذان و اقامه بفرماید و حنک او را بردارد. همان‌طوری که در دامن خود او را گرفته بودند، حرمله و یا دیگری او را هدف تیر قرار داد و شهید شد. و طفل رضیع که نوشته‌اند این کودک بوده است. و حضرت؟ع؟ او را کنار سایر شهداء گذاردند.

و اما مرحوم سید بن طاوس نقل می‌کند که حضرت؟ع؟ تشریف آوردند جلو خیمه و به خواهر خود زینب؟عها؟ فرمودند فرزند کوچک مرا بیاور به من بده تا با او وداع نمایم. پس حضرت؟ع؟ او را گرفته و خواست که او را ببوسد، حرمله تیری به گلوی آن طفل زد و او را ذبح کرد و حضرت؟ع؟ به زینب؟عها؟ فرمود بگیر این طفل را. تا آنکه می‌نویسد که روایت دیگری هم رسیده که به عقل نزدیک‌تر است زیرا آن وقت فرصت وداع با کودک نبوده و گرفتاری آن بزرگوار به جنگ اجازه نمی‌داده که به این‌گونه کارها برسند. ولی خواهرش زینب؟عها؟ آن کودک را آورد و گفت ای برادر این فرزندت سه روز است که آب نچشیده است برای او شربتی آب طلب نمایید. پس حضرت؟ع؟ آن کودک را روی دست گرفت و فرمود: «یا قوم قد قتلتم شیعتی و اهل‌بیتی و قد بقی هذا الطفل یتلظّیٰ عطشاً فاسقوه شربة من الماء» و در همان حالی که حضرت؟ع؟ با لشکر فرمایش می‌فرمود شخصی آن کودک را تیر زد و او را ذبح نمود، حضرت؟ع؟ هم بر آنها نفرین فرمود. و دیگر از بقیه جریان نقلی نمی‌کند. و اما اینکه فرموده باشد او را بگیرید و سیراب کنید من ندیده‌ام.

«* احکام زیارت صفحه 80 *»

22_ آیا در مورد حضرت عباس؟ع؟ این نقل که ابتدا حضرت سیدالشهداء؟ع؟ به خیمه آمد و برگشت و دید دور حضرت عباس را گرفته و با شمشیر و نیزه جسارت می‌کنند و سر مطهر حضرت را جدا کرده‌اند صحیح است یا خیر؟

مطابق نقل مرحوم سید بن طاوس، امام؟ع؟ سوار اسب به طرف فرات همراه با برادرش عباس حرکت می‌کنند (و معلوم است که برای آب آوردن رفته‌اند). لشکر مانع آن دو می‌شوند. شخصی از بنی‌دارم تیری به گلوی شریف امام؟ع؟ می‌زند حضرت تیر را می‌کشد و دو کف دست خود را زیر خون‌ها می‌گیرد و پر که می‌شود به سمت بالا می‌پاشد و می‌گوید: «اللهم انی اشکو الیک ما یفعل بابن بنت نبیک». و پس از آن لشکر عباس را از حضرت جدا می‌کنند و از هر طرف او را احاطه می‌نمایند تا او را می‌کشند. پس امام؟ع؟ گریه می‌کند گریه شدیدی. و عبارت سید این است: «و احاطوا به من کل جانب و مکان حتی قتلوه قدس الله روحه» و تا اندازه‌ای شبیه به همین نقل در ارشاد شیخ مفید و در النظیم یوسف بن حاتم شامی آمده است و در هیچ‌کدام ندارد که سر آن بزرگوار را جدا کرده باشند.

23_ آیا نقل آمدن حضرت امیر؟ع؟ و حضرت زهراء؟سها؟ در شب یازدهم به طوری که همه ایشان را بشناسند صحیح است یا خیر؟

غیر از جریان جمال نقل معتبری ندیده‌ام.

24_ آیا اینکه نحوه شهادت امام حسین؟ع؟ تعبیر به نماز شود صحیح است یا خیر؟ مثل اینکه گفته می‌شود وقتی تیر به قلب حضرت

«* احکام زیارت صفحه 81 *»

وارد شد و حضرت خم شدند رکوع به‌جا آورده و وقتی از اسب به زمین افتادند سجده.

نظر به اینکه نماز عبادتی است که جامع جمیع مراتب خضوع و خشوع به درگاه خدای متعال می‌باشد و جریان کربلا هم اظهار خشوع و خضوع در برابر بزرگی خداوند است و بلکه این خضوع و خشوع از خضوع و خشوع در نماز آشکارتر بوده، می‌شود گفت که شهادت حضرت؟ع؟ از نماز حضرت اعظم می‌باشد چنان‌که مرحوم شیخ بزرگوار­ می‌فرماید:

فخر من نبلة و هو النبیل علی
  تل الطفوف فامسیٰ و هو متلول
کما هویٰ ساجداً بل کان اعظم اذ
  هویٰ بکل خضوع فیه تبجیل

و مرحوم آقای کرمانی­ هم در مصائبی که فرموده‌اند، در مواعظ گاهی تعبیر داشته‌اند که حادثه کربلا همه احکام شریعت را در بر داشته از وضو و نماز و زکات و حج و جهاد و امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر.

25_  نقل آمدن یکی از دخترهای حضرت سیدالشهداء در شب یازدهم در گودال قتلگاه آیا صحیح است و اگر صحیح است مشخصاً کدام‌یک از دختران حضرت بوده است؟

من ندیده‌ام.

26_ آیا نقل‌هایی که در طول راه دختری از ناقه افتاده یا دختری از قافله جا مانده صحت دارد؟ و اگر صحت دارد آیا دقیقاً می‌توان گفت برای کدام‌یک از دخترهای حضرت اتفاق افتاده است؟

نقلی دیده نشده و آنچه در این‌باره امور گفته شده به شکل زبان حال

«* احکام زیارت صفحه 82 *»

 است که در زبان حال وسعت است و نیازمند به نقل نیست. همین اندازه مطلبی منافی با عصمت و حرمت ایشان نباشد در زبان حال اشکال ندارد.

27_ آیا در کربلا مردی به غیر از امام چهارم؟ع؟ زنده ماند و اگر ماند چند ساله بود؟

امام باقر؟ع؟ در کربلا بوده‌اند و بعضی پسران دیگری را هم نام برده‌اند ولی یقینی نیست.

28_ با توجه به اینکه حضرت سیدالشهداء؟ع؟ می‌دانستند که چه کسانی باید در کربلا شهید شوند پس چرا در بعضی موارد ابتداءً حضرت با میدان رفتنِ بعضی از شهداء مخالفت می‌نمودند؟

مصالحی در کار بوده که امام؟ع؟ در نظر مبارک داشته‌اند که شاید در بعضی موارد از لحن فرمایش بتوان به پاره‌ای از آنها پی برد. و عمده مطلب، رسیدن وقت و لحظه شهادت هر شهید بوده که امام؟ع؟ به آن آگاه بوده‌اند. و دیگر پیمودن درجات کمال بوده که در اثر اصرار در رخصت طلبیدن، به آن درجات می‌رسیدند. نمونه روشن آن شب عاشورا است که امام؟ع؟ بیعت با اصحاب را فسخ می‌فرماید و به همه اجازه رفتن می‌دهد در صورتی که می‌دانستند که همه شهید خواهند شد. و دیگر آنکه در تاریخ ثبت شود و آمادگی آن بزرگواران برای جان‌نثاری و اخلاص آنها و ایثار آنها و محبت آنها نسبت به حضرت؟ع؟ و ایمان آنها و یقین آنها نسبت به دین و آخرت، برای نسل‌های بعد روشن باشد.

«* احکام زیارت صفحه 83 *»

29_ در مورد شهادت حضرت رقیه؟سها؟ نقل‌های غیر معتبر زیاد است، روایت صحیح را بفرمایید.

شهادت دختر چهارساله امام؟ع؟ در شام (که نامش شاید رقیه بوده) به دو صورت رسیده است:

یکی آنکه بعد از آنکه سر مطهر پدر را می‌بیند و می‌پرسد این کیست و به او می‌گویند سر پدرت است آن دختر به سختی نگران می‌شود و صیحه‌ای می‌زند و بیمار می‌شود و در همان ایام که در شام بوده از دنیا می‌رود.

صورت دیگر آن است که وقتی سر پدرش را می‌شناسد، سر مطهر را در دامن می‌گیرد و عباراتی را می‌گوید که در تاریخ بعضی از آنها نقل شده تا آنکه لب‌های خود را بر لب‌های پدرش می‌گذارد و گریه شدیدی می‌کند تا مدهوش می‌گردد. هنگامی که او را حرکت می‌دهند می‌بینند که از دنیا رفته است.

و اینکه روضه‌خوان‌ها می‌گویند سر به طرفی افتاد و رقیه به طرفی افتاد، صحت ندارد.

30_ آیا این نقل که حضرت سکینه؟سها؟ تا آخر عمر ازدواج نکرد صحیح است یا خیر؟ و آیا از سرنوشت دیگر دختران حضرت اطلاعی در دست می‌باشد؟

ظاهراً معتبر است و شاید نزدیک هفتاد سال هم عمرش طولانی شده و بعضی هم تا نود سال گفته‌اند و مرحوم سید نعمةالله جزائری درباره آن

«* احکام زیارت صفحه 84 *»

 بزرگوار چیزهایی نقل کرده که شاید از کتاب «اغانی» آورده باشد. ولی بعضی گفته‌اند که برای سید اشتباهی دست داده و آنچه اغانی ذکر کرده با مقام سکینه بنت الحسین؟ع؟ تناسب ندارد و دلائل زیادی در خود آن مطالب وجود دارد که آنها را تکذیب می‌کند. در هر صورت تاریخ وفات سکینه؟عها؟ را 117 هجری گفته‌اند. بنابراین زندگی آن بزرگوار کاملاً روشن نیست.

و تاریخ وفات فاطمه بنت الحسین؟ع؟ را بعضی همان سال وفات سکینه؟عها؟ گفته‌اند و بعضی بعد از سال 100 هجری گفته‌اند. مرحوم شیخ مفید می‌گوید روایت شده که حسن فرزند امام حسن؟ع؟ از عمویش امام حسین؟ع؟ یکی از دو دختر او (سکینه و فاطمه) را خواستگاری کرد. امام؟ع؟ فرمود من برای تو دخترم فاطمه را انتخاب می‌کنم زیرا شباهت او به مادرم فاطمه دختر رسول‌خدا؟ص؟ بیشتر است.

31_  آیا روایت وداع حضرت سکینه؟سها؟ با امام حسین؟ع؟ قبل از  رفتن به میدان و کیفیت از حرکت ایستادن ذوالجناح صحیح است یا خیر؟

آنچه معتبر است همان است که تقریباً مشهور است که بعد از آنکه حضرت صدا می‌زنند و می‌فرمایند: «یا سکینة یا فاطمة یا زینب یا ام‌کلثوم علیکن منی السلام» سکینه عرضه می‌دارد: «یا ابه استسلمت للموت؟» امام؟ع؟ در جواب می‌فرماید: «کیف لایستسلم للموت من لا ناصر له و لا معین» عرضه می‌دارد: «یا ابه ردنا الی حرم جدنا» امام؟ع؟ می‌فرماید: «هیهات لو ترک القطا لنام». و در بعضی نقل‌ها دارد که سکینه در حالی که

«* احکام زیارت صفحه 85 *»

 فریاد می‌کشید جلو آمد و نظر به اینکه امام؟ع؟ او را بسیار دوست می‌داشت او را به سینه خود گرفت و اشک‌های او را با دست مبارک پاک می‌کرد و می‌فرمود: «سیطول بعدی یا سکینة فاعلمی» تا آخر. و اما ایستادن ذوالجناح و سایر چیزهایی را که روضه‌خوان‌ها می‌گویند من ندیده‌ام.

32_ بدون شک علاقه زیادی بین سیدالشهداء؟ع؟ و کودکانشان بوده است. پس چگونه حضرت از ایشان جدا شدند؟

ظاهراً کودکان را نمی‌گذاردند که با این‌گونه صحنه‌ها روبه‌رو شوند. سکینه و فاطمه هم نسبتاً بزرگ‌سال بوده‌اند یعنی بالای ده و یازده سال عمر داشته‌اند. از این گذشته امر عظیم در پیش بوده و علاقه‌ها مانع نمی‌شده است.

33_  آیا روایت کندن پشت خیمه‌ها و بیرون آمدن آب صحیح است؟

مرحوم مجلسی در بحار نقل می‌کند بعد از آنکه لشکر عمر سعد شریعه فرات را محاصره کردند و آب برداشتن را بر لشکر امام؟ع؟ منع نمودند، امام؟ع؟ تبری را برداشتند و آمدند پشت خیمه‌ها و نوزده قدم به‌سوی قبله برداشتند و همان‌جا را کندند. چشمه آبی گوارا جوشید خود حضرت و سایر اصحاب همه نوشیدند و ظرف‌ها را پر از آب کردند و پس از آن چشمه پنهان شد و فرو رفت و دیگر اثری از آن دیده نشد. وقتی خبر این مطلب به ابن‌زیاد رسید او دستور داد که بر آن حضرت سخت بگیرند که دیگر نتوانند حتی پشت خیمه‌ها چاه بکنند و به دستور آن ملعون عمرسعد ملعون بر حضرت و اصحاب آن بزرگوار سخت گرفت. حدیثی هم دیده‌ام که اگر

«* احکام زیارت صفحه 86 *»

پیدا کردم در آخر نامه خواهم آورد ان شاء الله تعالی.([8])

34_ آیا روایت رفتن حضرت علی‌اکبر؟ع؟ به فرات در شب عاشورا و آوردن آب صحیح است یا خیر؟

در حدیث است که در شب عاشورا امام؟ع؟ علی‌اکبر؟ع؟ را با سی نفر سواره و بیست نفر پیاده فرستادند تا آب بیاورند و همه هراسان بودند. و ظاهراً مقدار کمی آب آوردند.

35_ آیا روایت غسل کردن حضرت سیدالشهداء؟ع؟ و اصحاب در شب عاشورا صحیح است یا خیر؟

در همان حدیثی که آب آوردن علی‌اکبر؟ع؟ را فرموده‌اند دارد که امام؟ع؟ به اصحاب خود فرمود برخیزید و از این آب‌ها بیاشامید که آخرین توشه شما است و وضو بگیرید و شستشو کنید و لباس‌های خود را بشویید تا کفن‌های شما باشد. از ظاهر حدیث برمی‌آید که همان شستشوی بدن‌ها بوده نه غسل اصطلاحی به‌خصوص. و البته به صورت حداکثر استفاده از مقدار بسیار اندکی آب بوده است به همان اندازه که گلویی تر کنند و خاکی از سر و صورت و عرق بدن را بشویند و خاک لباس‌ها را بگیرند.

36_  آیا روایت به خاک سپردن حضرت علی اصغر؟ع؟ به دست امام حسین؟ع؟ در پشت خیمه‌ها صحیح است یا خیر؟

در پاسخ سؤال 21 بیان شد.

«* احکام زیارت صفحه 87 *»

37_ آیا مکان‌هایی که در مصر تحت عنوان رأس‌الحسین؟ع؟ و یا حرم زینب؟سها؟ و… موجود می‌باشد صحت دارد یا خیر؟

در پاسخ‌های گذشته بیان شد.

38_  چرا در زیارت حضرت علی اکبر؟ع؟ عرضه می‌داریم: «یا ابن الحسن و الحسین»؟

از جهات مختلف چنین استعمال‌هایی در لغت عرب وجود دارد. گاهی از عمو به پدر تعبیر می‌آورند. دیگر آنکه علی‌اکبر از نقباء کلی بودند و نقباء در تعلم نورانی خود از مقام نبوت و ولایت بهره می‌برند. و امام حسن؟ع؟ آیت نبوت بودند و امام حسین؟ع؟ آیت ولایت بودند، امام حسن حامل علوم رسول‌الله؟ص؟ و امام حسین؟ع؟ حامل علوم امیرالمؤمنین؟ع؟ بودند. و علی‌اکبر؟ع؟ وارث علم حضرت محمد؟ص؟ و علم امیرالمؤمنین؟ع؟ بود. پس در تعلیم و تعلم نورانی و ربانی، علی‌اکبر؟ع؟ فرزند امام حسن؟ع؟ و امام حسین؟ع؟ یعنی فرزند رسول‌خدا؟ص؟ و امیرالمؤمنین؟ع؟ می‌باشد؛ چنان‌که درباره سلمان فرموده‌اند: «سلمان ورث علم محمد؟ص؟ و علی؟ع؟».

39_  علی‌اکبر را چرا علی‌اکبر نامیدند؟ آیا حضرت سجاد بزرگ‌تر نبودند؟

ظاهراً حضرت علی اکبر بزرگ‌تر بودند و حتی در زیارتشان هم داریم که «السلام علی علی بن الحسین الکبیر» یا «السلام علیک و علی عترتک». و جریان مجلس ابن‌زیاد هم هست که حضرت سجاد به وی فرمودند برادری داشتم بزرگ‌تر از خودم که در کربلا شهید شد.

«* احکام زیارت صفحه 88 *»

40_ آیا حضرت رقیه؟سها؟ صاحب مقام بوده‌اند و آنچه برای کاملان از مقامات ذکر می‌شود، برای این مخدره نیز هست؟

من درباره ایشان شناختی ندارم.

41_  از حضرتعالی تقاضا دارم چهارچوب کلی برای تشخیص روایات صحیح در مورد واقعه کربلا را شرح بفرمایید.

آنچه درباره حادثه کربلا از اهل‌بیت؟عهم؟ رسیده صحیح و معتبر است و می‌توان نقل کرد مگر آنچه که معلوم شود که از باب تقیه بوده است.

و اما آنچه از غیر اهل‌بیت؟عهم؟ نقل شده در صورتی می‌توان نقل نمود و بر آن اعتماد کرد که خلاف اصول اعتقادی شیعه و منافی با مقام عصمت و طهارت و قداست و ایمان و اخلاص امام؟ع؟ و سایر شهداء و اسراء حتی ناقصان از ایشان نباشد و لازمه فاسدی بر آن مترتب نگردد. و باز هم باید در هنگام نقل آن به ناقل آن نسبت داده شود که کسی گمان نکند که از معصوم و یا شخص موثق نقل می‌شود.

و اما زبان حال‌هایی که به عنوان مرثیه (عربی یا فارسی) سروده شده آنها را هم در صورتی می‌توان خواند که مضامین آنها با اصول تشیع و شئون نبوت و امامت و ایمان و اخلاص مخالفت نداشته باشد و متضمن مضامین سبک و رکیک نباشد. و اگر بنا شد زبان حال عربی مثلاً به فارسی ترجمه شود، باید ذاکر بگوید که این فقرات ترجمه زبان حال است و نقل روایت و یا نقل تاریخ نیست.

«* احکام زیارت صفحه 89 *»

خداوند شما و ما را برای خدمت به دولت حقه الهیه محمد و آل‌محمد صلی الله علیهم اجمعین خصوصاً امر مقدس آقا ابی‌عبدالله الحسین؟ع؟ تا زنده‌ایم موفق فرماید و خدمات همه را به لطف و کرمش قبول نماید. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

اما حدیثی که وعده کرده بودم در مدینة‌المعاجز است و ترجمه آن این است: (حدیث را مفضل از امام صادق؟ع؟ نقل می‌کند): هنگامی که حسین؟ع؟ و اصحاب آن بزرگوار از آب منع شدند، در میان آنان صدا زد هرکس که تشنه است بیاید. پس یکی یکی می‌آمدند و آن حضرت انگشت ابهام خود را در کف دست یکی از ایشان می‌گذارد. پس هرکدام آب می‌نوشید تا آنکه سیراب می‌شد. پس بعضی از ایشان گفت به خدا سوگند همانا آشامیدم آبی را که هیچ‌کس از جهانیان در دار دنیا نیاشامیده است.

 

«* احکام زیارت صفحه 90 *»

باسمه تعالی

در یکی از سفرهای زیارت امام‌زاده حضرت عبدالعظیم حسنی؟رضو؟، پرسش‌هایی درباره آداب زیارت این بزرگوار به ذهن رسید. این پرسش‌ها کم‌کم ریشه‌دار شد و حواشی و اطرافی پیدا کرد. از این‌رو مناسب شد که این مسائل را یادداشت کرده و خدمت سرور معظم؟حفظ؟ عرضه کنم تا اگر فرصتی پیدا شد پاسخی عنایت فرمایند.

وقتی در ماه مبارک رمضان در کربلای معلی خدمتشان رسیدیم، این پرسش‌ها به ایشان ارائه شد؛ ولی به علت‌هایی زمان پاسخ به تعویق می‌افتاد. تا اینکه خود ایشان کریمانه پیشنهاد فرمودند که نوشتن پاسخ‌ها زمان‌بر است و فرصتی ندارم که به نوشتن این پاسخ‌ها بپردازم. هرگاه میسر شد به صورت شفاهی به گفتگو خواهیم نشست. در این ماه در یکی از گفتگوهایمان، به‌مناسبت، سخن از این پرسش‌ها به‌میان آمد. ایشان وقتی را تعیین فرمودند و خدمتشان رسیدم. حاصل این گفتگوی یک ساعته متن زیر است که به دوستداران مکتب استبصار تقدیم می‌شود.

سید محمدصادق موسوی

شوال 1435، مردادماه1393

 

 

 

«* احکام زیارت صفحه 91 *»

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر کلی مباحث، موضوعاتی را مطرح می‌کنم که قابل تطبیق باشد. اولاً سادات و امام‌زاده‌هایی که مطرح شده‌، تقریباً چهار دسته می‌شوند.

یک دسته کسانی هستند که مقام کمالشان محرز است، ثابت است که کامل هم بوده‌اند.

یک دسته هستند که مقام برایشان ثابت نیست ولی معلوم است که از علماء یا فقهاءِ شیعه بوده‌اند.

یک دسته هستند نه، مقامی برایشان معلوم نیست، نه علمی و نه فقهی، ولی شهرت دارند، مشهورند و احترام می‌شوند. بقعه دارند و بقعه‌شان احترام می‌شود.

یک دسته هم هستند که شهرتی ندارند اما همین‌طور در بلاد مختلف هستند و آن شهرتی که نام آنها در کتاب‌ها آمده باشد ندارند ولی در محل خودشان در همان شهر خودشان یا ده خودشان اینها احترام دارند. اهل ده، نسل به نسل، از اینها احترام کرده‌اند.

این تقریباً مطلق تقسیم‌بندی امام‌زاده‌ها است.

امام‌زاده‌ها چه متصل و چه با فاصله و واسطه، اسم امام‌زاده شامل حالشان هست. مثلاً حضرت عبدالعظیم به چهار واسطه به امام مجتبی؟ع؟ می‌رسد. در عین حال امام‌زاده است و مورد احترام است و تجلیل و احترام می‌شود و می‌بینیم بقعه این‌طوری دارد و شیعیان در احترام از ایشان کوتاهی نمی‌کنند و به‌علاوه که درباره ایشان آن فرمایش هم رسیده

«* احکام زیارت صفحه 92 *»

که زیارتشان زیارت امام حسین؟ع؟ است. شاید روی همان اخلاصی بوده که داشتند. از نظر ما مقام کمالی برایشان ثابت نشده ولی فقاهت و علم و تقویٰ و از نظر من اخلاص. آن اخلاص در محبت و مودت و اطاعت و اتّباع و تسلیم بودن، اینها برای این بزرگوار و امثال این بزرگوار بوده. همان اخلاص باعث شده که مثل عمار گرچه امام‌زاده نبوده، ولی با اباذر و سلمان و مقداد شمرده می‌شود. این را از نظر مقام عرض کردم و مثال زدم.

در هر صورت مقصود این است آنهایی که صاحب مقامند که مسلّمند مثل علی‌اکبر و حضرت اباالفضل و از این قبیل. صحبت در نَسَبشان بود؛ تعداد نسب واسطه چندان مطرح نیست که چند تا واسطه باشد، زیاد باشد کم باشد؛ این جهت مطرح نیست. چون امام‌زادگان چه از نظر پدر متصل بشوند به امام، بی‌واسطه یا با واسطه‌ها یا با واسطه کم یا با واسطه زیاد، چه از نظر مادر متصل بشوند به ائمه؟عهم؟، ما آنها را امام‌زاده می‌دانیم و از اولاد حضرت رسول و حضرت امیر می‌دانیم اگرچه از طرف مادر باشند. روی این جهت زیادیِ تعدادِ امام‌زاده‌ها نباید موجب تعجب باشد که چرا این‌همه امام‌زاده؟ بله وقتی ما از نظر مبنای دینی و اعتقادی، فرزندان ائمه را چه از نظر پدر متصل باشند چه از نظر مادر متصل باشند امام‌زاده می‌دانیم و از سادات می‌دانیم، از این جهت تعداد زیادی که ذکر شده که در این سؤال‌ها هم آمده، این موجب تعجب نیست. خیلی عادی است. الآن بین خودمان در همین جمعیت خودمان از نظر پدر و از نظر مادر اگر ما بخواهیم در نظر بگیریم سادات را، چقدر زیاد می‌شوند که به ائمه؟عهم؟ متصلند.

«* احکام زیارت صفحه 93 *»

صاحب مقام‌ها معلوم است که علاوه بر سیادت، مقام هم برایشان ثابت شده، که اینها از نظر دستورات دینی و احترامات و مراسم دینی، می‌شود برایشان همان احترام‌هایی را قائل شد که برای ائمه؟عهم؟ قائلیم. چون فرمودند: «ما کان لنا فهو لشیعتنا». و ظاهراً از این «لشیعتنا» همان شیعیان کامل مرادند مخصوصاً اگر سادات باشند. شیعیان کامل در حکم این بزرگوارانند و می‌شود احکام را درباره ایشان جاری کرد. اما یک شرط دارد.

آن شرط این است که با ائمه در یک مرکز نباشند. اگر با ائمه در یک محل باشند در یک مرکز باشند، نباید مطابق احترامی که برای ائمه قائلیم برای ایشان قائل بشویم. مثلاً در کربلا، همان احترامی که برای حضرت حسین؟ع؟ قائلیم و آن مراسم را انجام می‌دهیم، دیگر باید رعایت کنیم به آن اندازه مثلاً برای حضرت اباالفضل یا حضرت علی‌اکبر انجام ندهیم.

درباره ابراهیم مجاب؟

ابراهیم مجاب که مقامی برایش ثابت نشده. امام‌زاده هم باشد مقام برایش ثابت نشده.

مثل این می‌ماند که اگر در یک عبارتی اسم خدا را بیاوریم، تجلیل می‌کنیم به اندازه شأن الوهیت. اسم حضرت رسول را بیاوریم، باید تعظیم کنیم به اندازه شأن رسالت. اسم ائمه را می‌آوریم، تعظیم کنیم به اندازه شأن امامت. و اگر اسم یک بزرگ و کاملی می‌آوریم، باید در عبارت به اندازه شأنشان رعایت کنیم. ردیف که شدند، این‌طور. اما تنها تنها نه. مثلاً ما می‌توانیم تنها بگوییم: «سلمان صلوات‌الله‌علیه». اما اگر گفتیم:

«* احکام زیارت صفحه 94 *»

«امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه» بعد بگوییم: «و سلمان صلوات‌الله‌علیه»، این خلاف ادب است. به حسب دستور اینجا مثلاً باید بگوییم: «رضوان‌الله‌علیه» یا «اعلی‌الله‌مقامه»؛ یک‌چنین تعابیری.

برای امام‌زاده‌هایی که در اعتاب مقدسه با ائمه باشند، حالا صاحب مقام یا غیر صاحب مقام، نمی‌شود همان احترام‌ها را قائل شد. باید سعی کرد که در حد متابعت باشد؛ یعنی مقامات رعایت شود. ترتیب مراتب رعایت شود. مثلاً زمین‌بوسی که برای حضرت امام حسین داریم، برای حضرت اباالفضل نداشته باشیم. ولی عتبه‌بوسی، بوسیدن دیوار یا در، این مشکلی نیست. می‌شود هم برای امام حسین در را بوسید، هم برای حضرت اباالفضل در را بوسید. اما اگر رفتیم حرم امام حسین و زمین را بوسیدیم، دیگر در حرم حضرت اباالفضل رعایت کنیم و زمین را نبوسیم. مگر اینکه اول برویم حرم حضرت اباالفضل را زیارت کنیم و ببوسیم که با زیارت امام حسین ردیف نشود، زیارتمان یکسان نشود.

ظاهراً این‌طور می‌شود استفاده کرد. چون این سؤالاتی که مطرح شده در فرمایشات نیست، اینها را باید از کلیات استفاده کنیم. تا جایی که می‌شود، باید به حسب کلیات استفاده کنیم. از نظر کلیات این‌طوری است. آنهایی که صاحب مقامند، وقتی در جایی تنها باشند، بعضی از مراسم عبودیت و اطاعت و بندگی که برای ائمه اجازه داده شده و در شریعت رسیده می‌توانیم انجام بدهیم، بعضی‌هایش را که در حد بزرگان و کاملان هم باشد. اما آنهایی از امام‌زادگان که مقام ندارند، آنها زیارتشان

«* احکام زیارت صفحه 95 *»

همان سلام دادن و ذکر کردن بعضی از مناقبشان است.

از بعضی زیارات مأثوره و غیر مأثوره که مورد تأیید علماء است و انجام می‌شود و در کتب زیارات آمده، چه مأثوره و چه غیر مأثوره، استفاده می‌شود که در نزد هر یک از این امام‌زاده‌ها، حالا یا صاحب مقام یا غیر صاحب مقام، می‌توانیم اولاً به رسول‌خدا و ائمه طاهرین سلام عرض کنیم. خود همین، یعنی در اینجا ما شعاعی از آن بزرگوارها و نوری از آن بزرگوارها یا جزئی از آن بزرگوارها را زیارت می‌کنیم. پس می‌توانیم به اعتبار این نور و شعاع و جزء، ابتداءً سلام عرض کنیم به رسول‌خدا، بعد به ائمه؟عهم؟، بعد به همین مزور، هرکس هست.

آداب زیارات تفاوت می‌کند. بعضی از آداب رسیده و دستور داده شده. ما آنهایی که دستور رسیده باید به عنوان دستور و مطابق دستور رفتار کنیم. مانند اینکه زیارت باشد و عتبه‌بوسی باشد و از این قبیل.

و اما بعضی از آداب و مراسم هست که ما روی حساب فرهنگ و ادب فرهنگی ملی انجام می‌دهیم. مثل بوسیدن در یا بوسیدن ضریح یا دست به سینه گذاشتن و سلام عرض کردن که رسم نوع مردم است و از این قبیل. در زیارت امام‌زادگان، اینها را به قصد ورود در شریعت انجام نمی‌دهیم و به عنوان یک مراسمی انجام می‌دهیم که از آن نهی نشده؛ به عنوان تأدب بین افراد، نه به عنوان امور دینی. به عنوان امور دینی انجام نمی‌شود، به عنوان تأدب است؛ مثل ادب در مقابل پدر، ادب در مقابل مادر، ادب در مقابل استاد، ادب در مقابل دوست محترم. اینها مانع ندارد که برای هر یک

«* احکام زیارت صفحه 96 *»

از امام‌زاده‌ها چه صاحب مقام چه غیر صاحب مقام انجام بدهیم. همین اندازه انتساب به رسول‌خدا دارند و مورد احترامند، این مسائل از باب احترام نباید مشکلی داشته باشد. چون بزرگان ما هم ناظر این مسائل بوده‌اند و دیده‌اند، اینها نشان می‌دهد که مانع ندارد. زیارت، هم شامل سلام دادن و هم حضور مزور رسیدن است. حالا خواستند حمد و سوره هدیه می‌کنند که خیلی خوب است. برای هر یک از این بزرگوارها حمد و سوره هدیه کردن خوب است، تلاوت قرآن هدیه کردن خوب است. نماز، نه به عنوان اینکه نماز در زیارت ایشان وارد شده، آن‌طوری که در زیارت ائمه؟عهم؟ وارد شده به آن مقصود نه، بلکه به این مقصود که چون نماز خیلی فضیلت دارد و عمل خیلی خوبی است، انسان انجام می‌دهد و ثوابش را به این بزرگواران هدیه می‌کند. مانعی ندارد، چه صاحب مقام چه غیر صاحب مقام و حتی برای صحابه هم همین‌طور. صحابه هم می‌شود حضورشان که می‌رسیم هم حمد و سوره بخوانیم هم دو رکعت نماز و ثوابش را هدیه کنیم، قرآن بخوانیم و هدیه کنیم، اینها مشکلی ندارد.([9])

و اما یک کلیات دیگر درباره سادات هست. اصولاً به طور کلی در مورد سادات روایاتی رسیده که آقای مرحوم در «طریق‌النجاة» ذکر فرموده‌اند. آن‌طوری که خاطرم هست، اگر به آن روایات و نتیجه‌گیری‌هایی که ایشان فرمودند مراجعه شود، خیلی از مسائل روشن می‌شود. من فرصت نکردم

«* احکام زیارت صفحه 97 *»

رجوع کنم. خودتان رجوع کنید. درباره سادات روایاتی نقل می‌فرمایند و نتایجی هم می‌گیرند. سید مرحوم در «شرح قصیده» فرمایشی دارند که آن فرمایش خیلی راه‌گشا است. می‌فرمایند هر سیدی جزئی در او از حضرت رسول ؟ص؟ هست. بنابراین راه را باز می‌کند برای احتراماتی که در حد معمول است و مطابق شئون بزرگان یا شئون محترمین از سادات باشد که می‌شود این مسائل را انجام داد.

درباره دو زیارت امام‌زادگان چه می‌فرمایید؟([10])

«* احکام زیارت صفحه 98 *»

ظاهراً این دو زیارتی که درباره امام‌زاده‌ها رسیده، یکی از آن دو را باید برای صاحب‌کمال‌ها خواند. هر دو را می‌شود برای صاحب‌کمال‌ها خواند، اما آنی که به صاحب کمال‌ها اختصاص داشته باشد، آن زیارت بزرگ‌تر است که عرض می‌کنیم: «السلام علیک ایها السید الزکی…». این را می‌شود برای صاحب‌مقام‌هایی که مقامشان مسلّم است خواند؛ چون می‌گوییم: «انت باب الله المؤتیٰ منه و المأخوذ عنه». و آن زیارت دیگر را نه، آن را می‌شود برای عموم خواند. هم برای صاحب‌مقام‌ها خواند و هم برای غیر صاحب مقام‌ها خواند به اعتبار انتسابشان. خود من آقای شریف طباطبائی­ را که زیارت می‌کنم، همین زیارت کوتاه را می‌خوانم. به اعتبار اینکه ایشان از طرف مادر متصلند. «السلام علی جدک المصطفیٰ» را گاه‌گاهی برای ایشان می‌خوانم. همچنین به این زیارت، مرحوم آقای کرمانی­ را هم زیارت می‌کنم. با اینکه به‌حسب ظاهر به ایشان سید گفته نمی‌شود، اما بعضی می‌گویند ثابت شده که آقای مرحوم از طرف پدر سیدند.([11])

«* احکام زیارت صفحه 99 *»

این دو زیارت مورد قبول است و علماء هم نقل کرده‌اند و راهی هم هست برای توسل و تمسک به ایشان. توسل و تمسک به سادات چه صاحب مقام باشند چه نباشند، همین اندازه اتصال دارند و مورد توجه و احترام مردم بودند و هستند، حالا نسبشان ثابت شده باشد یا نشده باشد، همین احترام و بقعه داشتن و مورد توجه بودن کافی است برای ما که متوسل بشویم و متمسک بشویم و از او بخواهیم شفاعت کند نزد خدا و اولیای خدا. اینها اشکالی ندارد.

این دو زیارت را برای بعضی که متوجه نمی‌شویم مقامی داشته‌اند یا خیر  می‌توان خواند؟ و آیا فقره «انت باب الله المؤتیٰ منه» خوانده شود؟

برای آنانی هم که می‌دانیم مقام کمال نداشته‌اند می‌شود امثال فقره مذکوره را خواند. زیرا ولایت اولیاء که رکن چهارم است از اموری است که عهد و میثاق بر آن گرفته شده و دوستان به طور کلی و نوعی باب توجه به خدا و رسول‌الله؟ص؟ و ائمه‌؟عهم؟ می‌باشند. البته امام‌زادگان معتبر را می‌شود به هر یک از آن دو زیارت زیارت کرد و امثال فقره مذکوره را می‌شود توجیه کرد به طوری که درباره آنها هم صادق باشد؛ به دلیل آنکه حضرت رسول؟ص؟ و ائمه؟عهم؟ و حضرت فاطمه؟سها؟ را نزد ایشان زیارت می‌کنیم و همین دلیل بر آن است که «باب الله المؤتیٰ منه» و «باب رسول‌الله؟ص؟ المؤتیٰ منه» و «باب الائمة المؤتَین منه» می‌باشند.

به بررسی شجره‌نامه نیازی است؟

لزومی ندارد. عندالله هرچه هست همان مورد قبول است. اینکه حتماً

«* احکام زیارت صفحه 100 *»

باید ثابت شود و این‌طور مسائل، نه، لزومی ندارد. چون سؤال نشده و بزرگان متعرض این مسائل نشده‌اند و می‌دانستند که مردم به اینها توسل دارند. همین اندازه باید عقلائی باشد و محترمانه باشد. نه آن‌طوری باشد که می‌فرمایند امام‌زاده طاقچه و امام‌زاده درخت. نه، بی‌اساس نباشد که روی حساب جاهلانه یک کسی را احترام کرده باشند یا جایی را درست کرده باشند یا مقامی خودشان ساخته باشند و بی‌جهت احترام کنند. نه، اینها معلوم است. عقلاء دنبال این کارها نیستند. ولی مقصود آن بقعه‌هایی است و امام‌زاده‌هایی است که در شهرها یا در دهات مورد توجه مردم است توجه عقلائی و توجه ایمانی. همین‌طور بی‌جهت و بی‌اساس نیست.

عباس اقبال آشتیانی عبارتی دارد در کتاب «تاریخ مغول» که درباره این‌همه امام‌زاده در ایران بررسی‌هایی ارائه کرده است. از جمله اینکه یکی از فرمانروایان مغول دستور داد که به جز قبر پزشکان و سادات علوی قبور دیگر از بین برود و ایرانیان برای حفظ بعضی از قبور شجره‌نامه‌هایی درست کردند و آنها را امام‌زاده معرفی کردند. بررسی‌های دیگری هم دارد.

شاید سادات بوده‌اند. می‌گوییم هر محلی که احترام می‌شود و سابقه دارد، همین که سابقه دارد برای ما کافی است و احترام می‌کنیم.

در نتیجه تکلیف کرامت‌هایی که نقل می‌شود چیست؟

کراماتی که در این اماکن مقدسه واقع می‌شود، یک قسمتش از ناحیه اعتقاد خود طرف است، خلوص خود طرف است و متعرض شدن در درگاه الهی و خود را در معرض رحمت خدا قرار دادن است. ولی این محل‌ها طوری

«* احکام زیارت صفحه 101 *»

است که این حالات را برای اهل ایمان و اهل محبت بیشتر فراهم می‌کند و این امور یک مقدارش از این جهت است. یک مقدارش مربوط به تقدیرات می‌شود. یک مقدار هم ممکن است از امام‌زاده باشد و کرامت‌هایی سر بزند.

ما داعی نداریم برای اینکه این کرامات را رد کنیم. کرامت‌های اولیاء را نمی‌شود رد کرد. چه‌بسا بعضی از این کرامت‌ها برای شفاعت همین صاحبان قبور باشد. چون در آن حدیث که امام سجاد می‌فرمایند، راجع به کاملین یا غیر کاملین است و کسانی که مورد توجه خدا هستند که «و اما الرجل کل الرجل نعم الرجل» که حدیثش را دیده‌اید، آنجا دارد «و الی ربکم به فتوسّلوا»([12]) و سفارش‌هایی می‌فرمایند که اشخاص در حال حیات، این‌طور مورد شناخت ما قرار بگیرند. این دستورها رسیده. حالا برای امواتشان هم می‌شود کسی که صاحب بقعه است، صاحب توجه است، شاید یک‌چنین مقامی دارد، توسل به او اشکالی نباید داشته باشد.

شدّ رحال برای زیارت امام‌زاده‌ها و سفر محض زیارت ایشان صحیح است؟ و آیا زیارت ایشان تعظیم شعائر است که اگر مثلاً در جاده‌ای چند بقعه قرار داشت زیارت تک‌تکشان لازم باشد؟

اگر همین جهات کلی که عرض کردم شامل باشد، اشکالی نباید

«* احکام زیارت صفحه 102 *»

 داشته باشد. چون اجازه زیارت و دستور زیارت داده شده است برای مثل حضرت عبدالعظیم، «من زار عبدالعظیم…»؛ البته باید شدّ رحال کرد که به زیارت رفت. مخصوصاً صاحب مقاماتشان که اشکالی نباید داشته باشد؛ ثواب هم دارد و اجر هم دارد. و اگر کسی در مسیر همین سفرهای عادی و سفرهای تفریحی سالم که در آن معصیت نیست، برای اینکه عنوان لهو و لعب یا بیهوده بودن شامل آن نشود، اگر در جایی امام‌زاده‌ای باشد، آن را هم ضمیمه کنند. چه‌بسا ثواب هم داشته باشند. علاوه بر خود سیاحت، ثواب هم داشته باشند. اگر سفر لهو و لعب باشد، نماز باید تمام خوانده شود، شکسته نمی‌شود خواند. برای اینکه نوع سفرها از لهو و لعب در بیاید، این را ضمیمه کنند. البته اگر لهو و لعبِ حرام باشد که اصلاً این سفر معصیت است و نماز تمام است. ولی اگر لهو و لعب حرام نباشد، به اصطلاح حالا که می‌گویند تفریح سالم باشد، معصیت در آن نباشد ولی مشمول لهو و لعب باشد، نماز را باید تمام خواند. پس برای اینکه این‌طور نباشد، چه بهتر که انسان اگر امواتی در آنجا هستند که محترمند یا امام‌زاده‌ای هست که محترم است، انسان این را جزو سفرش و نیتش قرار بدهد تا علاوه بر اینکه لهو و لعب نباشد، ثواب هم در آن باشد.

حتی اگر انسان بداند که عالمی، محترمی، باتقوایی مورد توجه خدا و اولیاء خدا هست، در مسیر دین است در مسیر تقویٰ است و مثلاً ناشر امر محمد و آل‌محمد؟عهم؟ است، انسان زیارت او را قصد می‌کند یا زیارت صالحین از اخوان را که اهل تقویٰ هستند. چون فرمودند هرکس نمی‌تواند

«* احکام زیارت صفحه 103 *»

ما را زیارت کند، زیارت کند صالحین از اخوانش را که زیارت ما برایش نوشته می‌شود. پس به منظور دین و دیانت و احترام به دین و دیانت، چه‌بسا شدّ رحال برای این‌طور امور جایز باشد، نه‌تنها جایز بلکه با ثواب هم باشد. یا فرمودند اگر نمی‌تواند به ما صله کند، صله کند به برادران صالح خود البته براساس ایمان و تقویٰ، ثواب صله به ما به او داده می‌شود.

زیارت قبور علماء و صلحاء و اولیائی که صوفیه مقید به زیارت اینها باشند، برای ما چه حکمی دارد؟

اولیاء مورد توجه همه هستند. صوفی‌ها خیلی مقیدند که به امام‌زاده‌ها متوسل باشند و متمسک باشند. رو آوردن آنها به امام‌زاده‌ها و اولیاء دلیل نمی‌شود که انسان زیارت اینها را ترک کند یا مثلاً بدعت بشمارد. آنها مبنایشان خراب است، اعتقادشان خراب و توسلشان هم خراب است. ولی ما وقتی مطمئن باشیم که مزور از این افراد نیست و از این طوائف نیست و در مسیر محمد و آل‌محمد؟عهم؟ است و تقویٰ و ایمان و علم و معرفتش از ائمه است، اشکالی نباید داشته باشد، ثواب هم دارد.

حتی سید مرحوم در بغداد کنار قبر همین عبدالقادر که یکی از مراشد صوفیه است حمد و سوره می‌خواندند اما نه به قصد زیارت. اعتراض که کردند فرمودند من قرآن می‌خوانم، قرآن هم خدا فرموده: «و ننزّل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین» که برای اهل ایمان ثواب و رحمت است، «و لایزید الظالمین الّا خساراً» برای ظالمان عذاب می‌شود. البته اینها را نمی‌شود ملاک گرفت که ما برویم برای مراشد حمد و سوره بخوانیم،

«* احکام زیارت صفحه 104 *»

قبور مرشدها مثل بایزید بسطامی در این بسطام. نه، لزومی ندارد ما این کار را بکنیم تا برای آنها عذاب باشد.

عبارت کمن زار الحسین بکربلاء اشاره به مقام خاصی است؟ آقای مرحوم می‌فرمایند برای همه امام‌زاده‌های صحیح‌النسب می‌توان دانست. از آن‌طرف به‌خصوص برای حضرت عبدالعظیم رسیده است.

این فرمایش یعنی مزور این‌قدر اخلاصش کامل بوده که این مطلب برایش رسیده. ولی ما وقتی که به نیت ائمه و زیارت ائمه و یا زیارت جزئی از ائمه که در امام‌زاده‌ها‌ موجود است مشرف بشویم، برای ما هم ثواب زیارت امام حسین؟ع؟ هست، برای آن امام‌زادگان هم سلام مضاعفی هست. در آن فرمایش هم، اثبات شیء نفی ماعدا که نمی‌کند. زیارت حضرت معصومه هم همین‌طور است و سفارش شده.

در جایی می‌فرمایند پشت سر امام‌زاده بایستید و او را زیارت کنید.

آداب زیارت امامان این‌طور است که باید پشت به قبله و رو به امام‌ها کنیم و زیارتشان کنیم. راجع به امام‌زاده‌ها ادب در این است که ما آنها را بین خودمان و قبله قرار دهیم و پشت سر امام‌زاده‌ها زیارت کنیم.

ظاهراً برای حضرت اباالفضل؟ع؟ این‌طور نیست.

زیارتی که درباره حضرت اباالفضل رسیده که مشهور است و در مفاتیح ذکر می‌کند، ما حضرت اباالفضل را از روبه‌رو زیارت می‌کنیم. خود شیخ عباس قمی نقلی را نقل می‌کند که از آن استفاده می‌شود که پشت سر مبارکشان حضرت زیارت می‌شوند. شاید بعضی از اینها چون به ائمه؟عهم؟

«* احکام زیارت صفحه 105 *»

ملحق می‌شوند، از باب الحاق که «سلمان منّا اهل‌البیت» و از این قبیل، می‌شود آنها را از روبه‌رو هم زیارت کرد. ولی با توجه به کیفیت زیارت حضرت فاطمه معصومه؟عها؟ و زیارت جناب سلمان­ استفاده می‌شود که پشت سر ایشان و رو به قبله بایستیم و زیارت کنیم. وفقنا الله و ایاکم لزیارة موالیهم؟عهم؟ و زیارتهم فی الدنیا و رزقنا و ایاکم شفاعتهم فی الآخرة.

علت و حکمت این روبه‌رو ایستادن یا پشت سر ایستادن چیست؟

درباره حکمتش فکر نکرده‌ام. شاید برای خاطر همین است که فرق باشد بین مقام ائمه؟عهم؟ و مقام ایشان. برای ائمه باید قبله را پشت سر قرار داد چون قبله‌های حقیقی هستند، قبله حقیقی ایشانند و قبله‌هایی که قرار داده شده به اعتبار ظهور نور ایشان است. از این جهت اگر جایی روبه‌رو شویم با ایشان و پشت به قبله باشیم، داریم اعتراف می‌کنیم به مقام قبله حقیقی. ولی کاملین یا مثلاً امام‌زاده‌ها اگر هم موقعیتی دارند باز به برکت نور ایشان است. یعنی در واقع می‌شود گفت اینها هم در حکم قبله‌اند، ولی قبله‌هایی که از باب ظهور و حکایت نور ایشان است.

آیا انسان می‌تواند در حرم حضرت عبدالعظیم روبه‌روی ایشان زیارت حضرت امام حسین؟ع؟ را بخواند به امید زیارت امام حسین؟ع؟؟

درباره زیارت سیدالشهداء؟ع؟ رسیده است که از راه دور، رو به سمت قبر آن حضرت انجام شود. نفْسِ حضور در حرم حضرت عبدالعظیم، وعده زیارت سیدالشهداء؟ع؟ داده شده است. از این رو نیازی به این کار نیست و از بزرگان هم این عمل شنیده و دیده نشده است.

«* احکام زیارت صفحه 106 *»

در مکتب، زیارت امام‌زاده‌ها و زیارت انبیاء دأب و رسم نشده است.

 به این شکل‌ها هم مرسوم نبود. نوعاً در مسیرها برخورد می‌کردند. مثلاً می‌خواستند به مشهد بیایند از قم می‌گذشتند، از حضرت عبدالعظیم می‌گذشتند و زیارت می‌کردند.

چون بعد از حضرت رضا؟ع؟ که امام معصوم هستند، بحث انبیاء مطرح است مثل دانیال در ایران.

شرایط مسافرت‌ها خیلی سخت بوده، مثل حالا نبوده. همه با شتر یا با اسب می‌رفتند و مشکلات راه وجود داشته. آن‌وقت سعی می‌کردند اگر بنا شد خرجی کنند وقتی صرف کنند، برای همان زیارت امام رضا؟ع؟ در ایران یا زیارت ائمه عراق یا مدینه یا حج باشد. شرایط اجازه نمی‌داده که به این راحتی بگویند هر امام‌زاده‌ای را برویم زیارت کنیم یا حتی مثلاً تأکید کنند برای زیارتِ آنانی که در روایات هم تأکید رسیده که حتماً بروید زیارتشان. حالا شرایط فرق می‌کند. چون شرایط فرق می‌کند، برای کسانی که میسر است اهمال نکنند و زیارت‌های این بزرگواران را هم مشرف بشوند.

حدیث حضرت رضا؟ع؟ که می‌فرمایند برای هر یک از ما بر گردن اولیاء و شیعیانمان حقی است و از تمامی وفاء و حسن اداء، زیارت قبور ما است، با توجه به حدیث ما کان لنا فهو لشیعتنا زیارت این امام‌زادگان و علماء و صلحاء هم وفای به عهد محسوب می‌شود؟

خواه‌نخواه. مثل همین عبارت «و المأخوذ عنه». «انت باب الله المؤتیٰ منه و المأخوذ عنه»، عهد ایشان هم اخذ شده است و این زیارات تجدید عهد است.

«* احکام زیارت صفحه 107 *»

برای بزرگان دین هم…

بزرگان هم همین‌طورند. بزرگان و به‌خصوص کاملینشان هم عهد مقام ولایت از ما گرفته شده. برای ما مخصوصاً براساس اعتقاد به رکن رابع دین، عهد ولایت اولیاء به‌طور کلی گرفته شده است.

صاحبان عذرهای شرعی برای زیارت امام‌زادگان چه وظیفه‌ای دارند؟

درباره زیارت ائمه؟عهم؟ منصوص است. اما درباره انبیاء و کاملین و سایر امام‌زادگان به حسب ظاهر نصی نرسیده. ولی از علت‌هایی که برای نهی از حضورِ مثلاً حائض در نزد محتضر ذکر شده، می‌شود استفاده کرد. علتش این است که ملائکه اذیت می‌شوند، آنجا ملائکه حضور دارند. اگر این علت را تعمیم بدهیم در مورد انبیاء و کاملان و امام‌زادگان صحیح‌النسب و با فضل و فضیلت و صاحبان علم و خلوص و غیره، در این امکنه مقدسه هم ملائکه حاضرند و ملائکه در رفت‌وآمدند و رحمت حق‌تعالی، توجه حق‌تعالی و عنایت حق‌تعالی از جاهای دیگر به این امکنه بیشتر است. می‌شود استفاده کرد که احتیاط کنند و با این حالات حاضر نشوند نزد این اعتاب مقدسه، نزد قبور انبیاء و کاملان و امام‌زادگان با فضل و فضیلت.

احتیاط مستحب؟!

فتوا نیست، احتیاط است. به‌علاوه ادب اقتضاء می‌کند. انسان رعایت کند بد نیست.

غسل زیارت چطور؟

غسل زیارت هم منصوصش درباره ائمه طاهرین؟عهم؟ است. حالا اگر

«* احکام زیارت صفحه 108 *»

 کسی خواست نزد این امام‌زادگان کامل و غیر کامل حاضر بشود و غسل کند، احتیاط کند نیت این‌طور باشد که می‌خواهم معصومین را زیارت کنم. به قصد زیارت معصومین؟عهم؟ در نزد قبر این آقازاده، غسل کند. چون دستور هم رسیده که ایشان را زیارت کنید. در زیارت‌های مأثور مثل زیارت کوتاه امام‌زادگان، اول ایشان را زیارت می‌کنیم و می‌گوییم: «السلام علی جدک المصطفیٰ». چون سلام می‌دهیم به این بزرگواران، به نیت سلام دادن بر معصومین؟عهم؟، به این نیت غسل کردن برای رفتن نزد این قبور مطهره اشکالی ندارد.

درباره مکان‌های زیارتی که بیشتر حالت مقام دارد، بیشتر برای یادبود یک حادثه است، مثل مقام کفّین، مقامات کربلا، مقام حضرت علی‌اکبر و حضرت علی‌اصغر، مقامات سوریه، آیا زیارتشان خاص است؟ یعنی لازم است؟ ترجیح دارد؟ ادب خاصی هم دارد؟

برای اینها آن آداب شاید لزومی نداشته باشد، اما احترام بد نیست. احترام خوب است، مثل حاضر شدن زیارت کردن فاتحه خواندن. ولی آن آداب لازم در نزد قبور مطهرشان لزومی ندارد. مگر مواردی مثل سید رضی و سید مرتضی یا مثلاً  مرحوم آقای کرمانی یا آقای شریف طباطبائی([13])

«* احکام زیارت صفحه 109 *»

که اینها قبلاً  آنجا دفن شدند بعد انتقال داده شده‌اند. چون مدتی این ابدان مطهره آنجا بوده، باز یک حرمت خاصی دارد. غیر از نماد است و تفاوت می‌کند با مواردی که تنها مقام باشد. این‌طور موارد حرمت شود بهتر است.

یعنی آداب امام‌زاده‌ها؟

نه، فقط احترام بیشتری شود بهتر است.

برای انبیاء زیارت خاصی مطرح شده است؟

برای انبیاء همین زیارت جامعه اول که نوعاً در مجالس می‌خوانیم وارد شده است.([14])

برای ازواج خوب رسول‌خدا، مادران ائمه، زنان خوب مثل بی‌بی‌ شطیطه؟

آنها را نباید مخلوط کرد. مادران ائمه؟عهم؟ که همه‌شان کامله بوده‌اند و صاحبان مقام بودند را نباید با مثل بی‌بی‌ شطیطه مخلوط کرد. تفاوت

«* احکام زیارت صفحه 110 *»

 می‌کنند. آنها صاحبان کمال بودند و ظاهراً باید حرمت بشوند بیش از سایر زن‌هایی که به طوری نسبت دارند مثل اسماء یا ام‌سلمه. اینها تفاوت می‌کنند.

بعضی افراد هستند که در اصطلاح عرف به اینها «نظرکرده» می‌گویند که حتی ممکن است برایشان جایی هم درست کرده باشند. افرادی که مثلاً بد بوده‌اند خوب شده‌اند و از ایشان کرامتی ظاهر شده است.

اگر این تعابیر قطعی باشد، باید حرمت شود. اما اگر به صوفیه انتساب دارد و صوفیه به آنها احترام می‌گذارند، ما احترام اظهار نکنیم بهتر است؛ برای اینکه صوفیه را تأیید نکرده باشیم. در دل احترام داشته باشیم اما به ظاهر احترامی نگذاریم. چون احتمال می‌رود که اینها را به خودشان چسبانیده‌اند و خواسته‌اند سوء استفاده کنند. حالا اگر ما آنها را تعظیم کنیم تأیید صوفیه می‌شود. احتیاطاً باید در این‌طور موارد در ظاهر احترام نکرد. اگرچه احتمال می‌رود واقعیت داشته باشد و مورد توجه بوده، ولی صوفیه آنها را به خودشان نسبت داده‌اند و سوء استفاده می‌کنند.

فرمودید نیازی به فحص از شجره‌نامه نیست، ولی بعضی هستند که شجره‌نامه ندارند و مطمئن هستیم.

در همان عرض اولم گفتم. بعضی‌هایشان شهرت دارند.

شنیدم مثل امام‌زاده طاهر که کنار حضرت عبدالعظیم دفن شده‌اند را شما زیارت نمی‌کردید، چون سندی پیدا نشده است.

چرا، من رفتم، زیارت هم کرده‌ام. حالا سندی ندارد ما هم ندیدیم،

«* احکام زیارت صفحه 111 *»

 ولی همین حرمتی که قائل شدند کافی است. زیارت ایشان هم رفته‌ام. شما با من نبودید؟

خیر، من نبودم.

شاید با شما نبودم. هر وقت زیارت آن دو بزرگوار رفتم، ایشان را هم زیارت کرده‌ام. امام‌زاده حمزه هم همین‌طور است. احتمال می‌دهند همان امام‌زاده باشد که حضرت عبدالعظیم به زیارتش می‌رفته. قطعی نیست که همان باشد، ولی خیلی‌ها احتمال می‌دهند؛ از جمله مرحوم شیخ عباس قمی.

افرادی مثل صافی صفا جزو کاملانند؟

نه، از بيانی برنمی‌آید که جزو کاملان باشد. شنیده بوده که حضرت در این مکان دفن می‌شوند. شنیده بوده و از جهت علم و احاطه خودش نبوده. به شنیدن بوده و احترام کرده و مورد تجلیل خود امام هم قرار گرفته. حالا اگر هم از آن باب تجلیل شود مشکلی نیست.

به طور کلی درباره امام‌زادگانی که قیام کردند چه می‌فرمایید؟

همه‌شان را نمی‌شود یک ردیف کرد. بعضی‌هاشان خودشان ظاهراً خوب بودند و مورد توجه امام بودند. بعضی‌شان مثل زید، امام در شهادتش اظهار تأسف فرمودند.

با اینکه از قیام نهی فرموده بودند.

ولی من این‌طور موارد را می‌گویم شاید در باطن و در واقع حضرت مایل بودند. یعنی مایل بودند به اینکه این قیام‌ها انجام بشود که امر ولایت منتشر

«* احکام زیارت صفحه 112 *»

شود؛ چون به اسم این بزرگواران قیام می‌کردند و برای دفاع از این بزرگواران, نه برای خودشان، دعوت به خودشان نداشتند. شاید از این بابت‌ها در باطن خود امام راضی بودند، اگرچه به ظاهر اظهار رضایت به این کارها نمی‌کردند و نهی می‌کردند از قیام تقیةً. ولی چون امر ولایت طوری بوده که اگر این امور انجام نمی‌شد شاید چندان اسم و رسمی باقی نمی‌ماند تا این اندازه‌ها، شاید در باطن حضرت موافق بودند. اما به حسب ظاهر برای تقیه موافقتی نشان نمی‌دادند. درباره بعضی از اینها نه درباره همه‌شان.

تعبیری که آقای مرحوم درباره امام‌زاده طاقچه و امام‌زاده درخت دارند، آیا ممکن است امروز در جامعه ما چیزهایی باشد که مترادف با آن باشد؟

این‌طور اموری که عقلائی نیست و جنبه عقلائی ندارد و یک امور معلوم بی‌اساس است، اینها را باید جزو خرافات گفت، نباید ما اینها را تأیید کنیم. بعضی محل‌ها یک طاقچه‌ای درست می‌کردند و آنجا شمع می‌گذاشتند، حالا شاید برای یادبود یا شب جمعه‌ای برای امواتی این کار را می‌کردند. کم‌کم همان محل توسل می‌شد و طاقچه را دست می‌کشیدند و زیارت می‌کردند و برایش نذر می‌کردند و از این کارها. آن زمان‌ها که چراغ برقی نبود، چراغ کوچک نفتی یا شمع می‌گذاشتند. اینها چون اساسی ندارد نباید توجه کرد. یا درختی را مورد توجه می‌دانستند و می‌رفتند نخ می‌بستند و از ناچاری اسمش را می‌گذاشتند امام‌زاده درخت، امام‌زاده طاقچه. بعضی از این طاقچه‌ها را در محله‌های قدیم مشهد دیده

«* احکام زیارت صفحه 113 *»

بودیم. نه، اینها اساسی ندارد و مورد انتقاد این بزرگوار واقع می‌شود. در این زمان در شهرها نیست. دیگر حالا مردم پی این حرف‌ها نیستند. ولی در دهات ممکن است باشد.

بستن پارچه به منبر و امثال آن…

حالا باز منبر نمادی است، ارزشی دارد؛ ولی طاقچه و درخت و اینها نه. منبر محل ذکر فضائل و ذکر مناقب است. توسل پیدا می‌کنند به اصل صاحب منبر نه به خود منبر. اینجاها نه، به خود همین طاقچه و به خود درخت متوسل می‌شدند.

امروز در عراق این رسم را دارند که تا منبری پایین می‌آید به خود منبر حمله می‌کنند.

عجب.

چوب‌های منبر را و دسته‌های منبر را که دست منبری بر آن بوده می‌بوسند.

برای همان است که ذکر فضائل کرده است. اشکالی ندارد، چون منبر است و منتسب است عیبی ندارد.

خود این اصطلاح که از آقای مرحوم نیست؟

نه، در میان مردم بود که می‌گفتند امام‌زاده طاقچه. با اینکه امام‌زاده‌ای نبوده، خود طاقچه را امام‌زاده می‌گفتند. روی همان جهالت و خرافی بودن و دنبال این حرف‌ها بودن.

برای مثل مختار که یک ضریح هم درست کرده‌اند، با توجه به عبارت سید مرحوم بوسیدن ضریح رجحان دارد؟

«* احکام زیارت صفحه 114 *»

بوسیدن به‌معنای اظهار محبت باشد که چنین کاری کرده، به‌علاوه فرمایش سید مرحوم که تأییدش می‌فرمایند، با تأییدی که سید مرحوم دارند ظاهراً مشکلی نیست. اما با توجه به آن روایاتی که (درباره گرفتاری‌هایش) رسیده، باید برایش حمد و سوره بخوانیم که اگر آن‌طور باشد خدا کمکش کند. البته سید مرحوم درباره آن دسته احادیث فرمایشی دارند و ظاهراً تأییدش کردند.

رفتن نزد قبرهایی که در جنگ کشته شدند، آثار جنگی و تاریخی است…

مثل شهدای احد؟ آنکه دستور است و زیارتشان رسیده.

حالا آن شهدای اسلامی هستند. کشته‌های جنگ‌های عثمانی و… از جهت جالب بودن و دیدن قبرهای آنها.

به قصد زیارت شرعی و دینی نباشد، عیبی ندارد.

به عنوان سیاحت؟

اشکالی ندارد. به عنوان زیارت دینی و تعظیم و تکریم دینی نباشد عیبی ندارد.

چند سؤال مصداقی هم باقی ماند. زیارتی را که به جهت شیخ مرحوم­ انشاء فرموده‌اید، آیا می‌توان برای سید مرحوم و آقای مرحوم! با کنایات تثنیه خواند؟ فقره «اَلسَّلامُ عَلَیک یا سَمِىَّ رَسُولِ‌اللَّهِ الْاَمینِ» چه؟

 آنچه از مضامین آن با این دو بزرگوار مطابقت دارد اشکالی ندارد و خواندن این فقره مذکور هم لزومی ندارد.

«* احکام زیارت صفحه 115 *»

اولاد حضرت مسلم امام‌زاده حساب می‌شوند؟ چه زیارتی مناسب است؟

رجاءً  آن زیارت‌نامه‌های انشائی خوانده شود و حمد و سوره و ثوابِ دو رکعت نماز اهداء شود. امام‌زاده حساب نمی‌شوند اما هاشمی هستند.

در مرقد مطهر میثم تمار چه عملی مناسب است؟

حمد و سوره و ثواب دو رکعت نماز اهداء کنند. زیارت‌نامه‌ای هم انشاء شده و آنجا گذارده‌اند، اگر خواستند بخوانند.

من عرض دیگری ندارم. اگر خودتان فرمایشی دارید از باب اینکه «ختامه» هم «مسک» باشد بفرمایید.

[پس از اندکی فرمودند:] بیشتر اینها مربوط به این است که انسان به خودش مغرور نشود، بداند محتاج به واسطه است. فکر نکند که خودش می‌تواند بدون توجه به واسطه‌ها قربی پیدا کند. از این جهت دستور داده شده که این بزرگواران را زیارت کنید، انبیاء را زیارت کنید، برایشان زیارت بخوانید. نواب اربعه زیارت می‌شوند به همین زیارت‌هایی که مأثور است یا مأثور نیست ولی مشهور است. با اینکه اینها هیچ‌کدام از سادات نبودند و به همین اندازه که وساطت داشتند و سفارت و وکالت داشتند و چه‌بسا همه‌شان هم صاحب مقام باشند و در زمان خودشان کامل بودند. در همان عباراتی که رسیده همین است که باب و درگاه امام و مولای ما هستید، ما هم به وسیله شما توجه می‌کنیم به ایشان. برای همین است که بدانیم ما قابل نیستیم برای قرب مگر به وساطت و شفاعت صاحبان مقام یا هر که به طوری نزد خدا محترم است؛ در حیات و مماتشان واسطه فیضند و

«* احکام زیارت صفحه 116 *»

انسان توجه و توسل پیدا کند البته با حفظ مراتب. حتماً حفظ مراتب داشته باشد و آداب را مطابق مراتب انجام بدهد. مثلاً  آقای کرمانی سفارش می‌کنند بعد از فوت من در عزای من آن اموری که برای ائمه انجام می‌شود انجام نشود. این برای همین حفظ مراتب است. با اینکه این بزرگوار می‌توانند شفاعت داشته باشند ولی ما باید رعایت کنیم و آداب را مطابق شئونشان انجام بدهیم.

کل مطلب اصل مطلب این است که ما در همه حال در همه وقت محتاج به وساطت هستیم، واسطگانی باید داشته باشیم. اینکه بعضی‌ها می‌گویند خدا را ما می‌خوانیم بدون وساطت بزرگان و انبیاء، این حرف سخن وهابی‌ها است. همان‌طور که خدا درباره خودش فرموده: «و ابتغوا الیه الوسیلة»، درباره پیغمبر هم همین را باید بگوییم، درباره ائمه هم همین‌طور بگوییم. ما نمی‌توانیم بدون وساطت ایشان توجه و توسلی داشته باشیم. در باطن هم وساطت دارند در ظاهر هم باید بدانیم که وساطت دارند. ولی در عین حال در ظاهر می‌گوییم یا رسول‌الله و توسل پیدا می‌کنیم، ما الآن که یا امیرالمؤمنین و یا بقیةالله می‌گوییم، می‌دانیم که در باطن وساطت‌ها هست. در ظاهر هم اگر توانستیم در مکانی در محلی در جایی قبری که باشد در دسترس ما باشد، بدانیم آنجا مقرب‌تریم تا مثلاً در خانه باشیم یا در جای دیگر باشیم. وساطت‌ها را باید فراموش نکنیم اگرچه در عبارتمان نمی‌آوریم. ابتداءً می‌گوییم یا الله یا رسول‌الله یا امیرالمؤمنین یا بقیةالله یا فاطمة الزهراء، اینها را به ظاهر بدون وساطت ذکر می‌کنیم، ولی

«* احکام زیارت صفحه 117 *»

بدانیم وساطت‌ها هست و قطعاً نظام الهی این‌طور است که به‌وسیله واسطه‌ها دعاهای ما مستجاب می‌شود، ان‌شاء‌الله عبادات ما قبول می‌شود و گناهانمان آمرزیده می‌شود. آن‌طوری نیست که بدون واسطه‌ها باشد. آن شخص که درباره رکن رابع این‌طور اظهار نظر کرده بود که ما برای ارتباط با امام زمان احتیاج به واسطه نداریم؛ نه، ما احتیاج داریم. ولی لزومی ندارد در عباراتمان بیاوریم. اما باطن را باید بدانیم همه واسطه‌ها در کارند و نظام برقرار است، هیچ‌جا طفره نیست. اللهم انی اتقرّب الیک بمحمد و آل‌محمد، همان‌طور که این دعا مسلّم است، همه‌جا همین‌طور است.

اللهم صل علی محمد و آل‌محمد

 

 

«* احکام زیارت صفحه 118 *»

پرسش‌ها و پاسخ‌هایی دربــاره

انتقال نعش به عتبات

توضیح: نظر به اینکه پیش از این جزوه احکام طهارت منتشر شده است و احکام انتقال نعش به عتبات در آن جزوه به چاپ نرسیده و از طرفی مرتبط با موضوع کتاب مزار است، پرسش‌ها و پاسخ‌های این بخش را در این جزوه آورده‌ایم.

سید محمدصادق موسوی

نبش قبر و انتقال اجساد در صورت‌های زیر چه حکمی دارد؟

ا) انتقال اجساد از مشاهد مشرفه به مشاهد مشرفه دیگر  (مثلاً از قم به کربلا)

در صورتی که به مشهدِ افضل و اشرف باشد اشکالی ندارد.

ب) انتقال اجساد از بلاد معمولی به مشاهد مشرفه

اشکالی ندارد.

ج) انتقال اجساد از بلاد معمولی به بلاد دیگر  (غیر از مشاهد مشرفه)

پیش از دفن کردن اشکالی ندارد ولی در صورت نبش کردن جایز نیست.

آیا در صورت‌های بالا بین وصیت متوفیٰ و عدم وصیت او فرقی است؟

در دو صورت اول و دوم فرقی نیست. در صورت سوم اگر وصیت باشد جایز است.

 

«* احکام زیارت صفحه 119 *»

در میان علماء شیعه درباره انتقال نعش به عتبات اختلاف بوده است؛ به گونه‌ای که برخی به تحلیل آن قائل بوده‌اند و برخی آن را تحریم کرده‌اند. علت تفاوت حکم تا به این اندازه را در چه مسائل می‌بینید؟

ظاهراً چون نبش فی حدّ ذاته و با صرف نظر از جهت رجحانی برای انتقال میت، جایز نبوده و نیست، همین منشأ اختلاف گردیده و حکم به جواز در صورت وجود رجحانی برای انتقال میت را برخی مخدوش دانسته‌اند.

1) آیا وصیت و نیز نبش قبر به قصد انتقال به مشاهد مشرفه در حکم مسئله تأثیر دارد؟

2) در صورتی که نبش قبر از روی معصیت واقع شده باشد آیا انتقال آن به جای دیگر جایز است یا باید در همان محل دفن گردد؟

در دو صورت ذیل آیا نبش قبر صدق می‌کند؟

3) هرگاه میت همراه با تابوت دفن شده باشد و بعد از خارج کردن تابوت، بدن نمایان نشده باشد؛

4) یا اصل قبر همراه با میت و خاک آن بیرون آورده شود؛

حکم سؤال اول گذشت، در صورت دوم فرقی نمی‌کند، در صورت سوم نبش صدق می‌کند، در صورت چهارم نبش صدق نمی‌کند ظاهراً.

برخی بر این باورند که مدار حرمت نبش قبر، هتک حرمت و اهانت بر میت است و هرگاه هتک حرمت نسبت به وی صدق نکند نبش قبر حرام نخواهد بود. نظر حق چیست؟

نبش قبر بدون رجحانی برای انتقال میت در هر دو صورت جایز نیست.

 

«* احکام زیارت صفحه 120 *»

میتی که در مکان غصبی دفن شده است یا بدون اذن مالک در زمینی دفن شده نبش قبر او حرام است یا خیر؟

غصبی بودن مکان صورت‌های مختلفی دارد و نمی‌توان حکم کلی بیان کرد. در هر صورت اگر کسب رضایت مالک به هر طوری امکان دارد نبش جایز نیست و اگر امکان ندارد و غصبی بودن مکان قطعی و یقینی باشد نبش جایز است.

اگر پس از دفن متوجه گردند که در غسل میت خللی بوده است یا به طور کلی غسل انجام نشده نبش قبر جایز است؟

در هر دو صورت اگر قطعی و یقینی است جایز است.

گاهی ممکن است نبش قبر در اثر عوامل طبیعی مثل سیل، زلزله یا در اثر عصیان و عدم رعایت حرمت نبش قبر، صورت بگیرد. در این صورت آیا انتقال جسدی که در اثر عوامل مذکور ظاهر گشته، جایز است یا اینکه لازم است در همان محل دفن شود؟

در هر سه صورت، هر دو کار جایز است.

نبش قبر کسی که خودش وصیت نکرده و فرزندانش او را به طور امانت به خاک سپرده‌اند چیست؟

اگر جهت رجحانی در انتقال میت باشد جایز است وگرنه احتیاط این است که نبش نشود.

شخصی وصیت کرده که جنازه‌ام به مشاهد مشرفه حمل شود. ولی در حین وفاتش وصی غائب بوده و نمی‌دانستند که وصیت کرده یا نه؛

 

«* احکام زیارت صفحه 121 *»

ناچار او را دفن کرده‌اند. وصی آمده است. آیا جایز است نبش قبر کنند و بدن را به عتبات حمل کنند یا نه؟

جایز است و در صورت نبودن مانع شرعی و عرفی، ظاهراً لازم است.

هرگاه میت در تابوتی قرار داده شود و به صورت شرعی و براساس ضوابط در زیر خاک دفن گردد، در این صورت می‌توان تابوت را پس از بیرون آوردن از خاک به جای دیگر منتقل کرد؟

بدون وجود رجحانی برای انتقال میت جایز نیست.

در شرایط فعلی، ممکن است انتقال نعش به عتبات نیازمند تخلیه امعاء و احشاء باشد. آیا این مسئله مانع شرعی از انتقال می‌شود یا خیر؟

اگر به طور قطعی تخلیه انجام می‌شود، جایز نیست.

در شرایط فعلی انتقال نعش به عتبات، ممکن است جنازه مدتی در سردخانه بماند. اگر ناچار باشند اشکالی ندارد؟ برای انتقال نعش به عتبات ممکن است جنازه را از شهری به شهر دیگر منتقل کنند. آیا این مسئله مانع شرعی از انتقال است یا خیر؟

اگر انتقال میت به شهری دیگر جهت رجحانی داشته باشد اشکالی ندارد.

اگر شخصی در نجف از دنیا برود، می‌توان او را به کربلا منتقل کرد؟

ظاهراً جایز نیست مگر وصیت کرده باشد.

اگر جنازه را ابتدا به نجف ببرند، آیا جایز است که در وادی‌السلام دفن نکنند و به کربلا منتقل کنند؟

جایز است.

 

«* احکام زیارت صفحه 122 *»

واد‌ی‌السلامِ نجف برای دفن افضل است یا وادی ایمن در کربلاء معلی؟

جهت افضلیت تفاوت می‌کند؛ از جهتی نجف از کربلا افضل است و از جهتی کربلا از نجف افضل است.

برای ورود جنازه به عتبه مقدسه معصوم برای دور زدن، به همراه جنازه اذن دخول و زیارت خواندن نیاز است؟

حرمت‌داری اقتضاء می‌کند همراهان برای خود و به نیت نیابت از میت، اذن دخول و زیارت بخوانند.

دفن جنازه و انتقال جنازه نزد مقابر امام‌زادگان با توجه به اقسام آنها (کامل، فقیه، صحیح‌النسب یا مشهور و منسوب به امام) جایز است؟

جایز است حتی اگر مؤمنان صالحان باشند.

نعش نزدیکان را می خواستیم به کربلا منتقل کنیم، ولی هنوز بدن سالم است. برای تسریع در تلاشیِ بدن، این راهکار به نظر رسیده است که جسد را در پلاستیکی قرار داده و بر آن آب می پاشند و به این‌طور، استخوان‌ها زودتر نرم شده و پودر می شود. استفاده از این روش چه حکمی دارد؟

ظاهراً اشکالی ندارد؛ مانند دفن کردن در زمینهای شورهزار است.

امروزه برخی رفقا وجوهی را برای انتقال به عتبات در حساب خود سپرده می گذارند. با توجه به اینکه شخص در ثلث مال خود حق وصیت دارد، آیا ورثه حق تصرف در این وجوه را دارند یا خیر؟ آیا این وجه جزء تمام ارث محسوب می شود یا خیر؟

 

«* احکام زیارت صفحه 123 *»

اگر وصیت کرده که جزء ثلث باشد باید از ثلث حساب شود وگرنه جزء ماترک است.

عموی مرحومم، دو فرزند دارند که هر دو از نظر مالی در حد معمول یا ضعیف هستند. از طرفی مرحوم در وصیت‌نامه اولیه مرقوم کرده‌اند که در صورت امکان و مقدور بودن نعششان به کربلا برده شود؛ ولی در چند ماه اخیر در انتهای وصیت‌نامه تأکید داشته‌اند که حتماً نعششان به کربلا انتقال داده شود. از طرفی ماترک مرحوم اعم از نقد و غیر نقد حدوداً صد و شصت میلیون است و هزینه انتقال نعش به کربلای معلی در حال حاضر حدود شصت میلیون می‌شود. و یکی از فرزندان اصرار به انتقال نعش دارند. نظر مبارک را بفرمایید که طبق دستور عمل شود. (جمادی الاولی 1440)

سلام و تسلیت. نظر به اینکه نسبت به ثلث وصیت نکرده‌اند و ثلث هم کفایت انتقال نمی‌کند، اگر ورثه از حق خود می‌گذرند و انتقال مستلزم تخلیه بدن هم نباشد، انتقال دهید. وگرنه در جندق به امانت بسپارید تا وقتی که میسر شود. رحمة‌ الله علیه.

([1]) در این زمان باید تقیه کرد.      (2) در این زمان ورود زن‌ها به آن مقام ممنوع است.

([2]) در این زمان رفتن به برخى از این مشاهد میسر نیست.

([3]) در این زمان باید تقیه کرد.

([4]) در این زمان میسر نیست.

([5]) نام موضعی است در کوفه که امیرالمؤمنین؟ع؟ را در آنجا به خاک سپردند. دهخدا

([6]) فصل الخطاب ج5 ص85

([7]) استفاده شده از منبر 4 ربیع‌الاول 1412

([8]) ر.ک ص89

([9]) فرمودند: البته اینها نوعاً برای رفقاء معلوم است. حالا چطور شده اینها سؤال شده! این سؤالات طوری است که لیس المسئول اعلم من السائل.

([10]) زیارت اول:

اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا السَّیِّدُ الزكـىُّ اَلطّاهِرُ الْوَلِى وَ الدّاعِى الْحَفِــىُّ، اَشْهَدُ اَنَّكَ قُلْتَ حَقّاً وَ نَطَقْتَ حَقّاً وَ صِدْقاً، وَ دَعَوْتَ اِلىٰ مَوْلاىَ وَ مَوْلاكَ عَلانِیَةً وَ سِرّاً، فازَ مُتَّبِعُكَ وَ نَجىٰ مُصَدِّقُكَ، وَ خابَ وَ خَسِرَ مُكَذِّبُكَ وَ الْمُتَخَلِّفُ عَنْكَ، اِشْهَدْ لىٖ بِهٰذِهِ الشَّهادَةِ لِاَكُونَ مِنَ الْفائِزینَ بِمَعْرِفَتِكَ وَ طاعَتِكَ وَ تَصْدیقِكَ وَ اتِّباعِكَ، وَ السَّلامُ عَلَیْكَ یا سَیِّدىٖ وَ ابْنَ سَیِّدىٖ، اَنْتَ بابُ اللّٰهِ الْمُؤْتىٰ مِنْهُ وَ الْمَأْخُوذُ عَنْهُ، اَتَیْتُكَ زائِراً وَ حاجاتىٖ لَكَ مُسْتَوْدِعاً، وَ ها اَنَا ذا اَسْتَوْدِعُكَ دِینىٖ وَ اَمانَتىٖ وَ خَواتیمَ عَمَلىٖ وَ جَوامِعَ اَمَلىٖ اِلىٰ مُنْتَهىٰ اَجَلىٖ وَ السَّلامُ عَلَیْكَ وَ رَحْمَةُ اللّٰهِ وَ بَرَكاتُهُ.

زیارت دوم:

اَلسَّلامُ عَلىٰ جَدِّكَ الْمُصْطَفىٰ، اَلسَّلامُ عَلىٰ اَبیكَ الْمُرْتَضَى الرِّضا، اَلسَّلامُ عَلَى السَّیِّدَیْنِ اَلْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ، اَلسَّلامُ عَلىٰ خَدیجَةَ اُمِّ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلىٰ فاطِمَةَ  اُمِّ الْاَئِمَّةِ الطّاهِرینَ، اَلسَّلامُ عَلَى النُّفُوسِ الْفاخِرَةِ، بُحُورِ الْعُلُومِ الزّاخِرَةِ، شُفَعائىٖ فِى الآخِرَةِ، وَ  اَوْلِیائىٖ عِنْدَ عَوْدِ الرُّوح اِلَى الْعِظامِ النّاخِرَةِ، اَئِمَّةِ الْخَلْقِ وَ وُلاةِ الْحَقِّ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الشَّخْصُ الشَّریفُ، اَلطّاهِرُ الْكَریمُ، اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلَّا اللّٰهُ‏ُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ مُصْطَفاهُ وَ اَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّهُ وَ مُجْتَباهُ وَ اَنَّ الْاِمامَةَ فى وُلْدِه اِلىٰ یَوْمِ الدّینِ، نَعْلَمُ ذٰلِكَ عِلْمَ الْیَقینِ وَ نَحْنُ لِذلِكَ مُعْتَقِدُونَ وَ  فىٖ نَصْرِهِمْ مُجْتَهِدُونَ.

([11]) بخشی از نسبت این بزرگوار که توسط برخی از خانواده «ابراهیمیه» ذکر شده، از این قرار است: الحاج محمدکریم بن ابراهیم ظهیرالدوله بن مهدی‌قلی‌خان بن محمدحسن‌خان بن الشاه السلطان حسین بن سلیمان … بن السید عوض بن السید فیروز بن السید محمد بن السید شرف بن السید حسن بن السید محمد بن السید ابراهیم بن السید جعفر بن السید محمد بن السید اسماعیل بن السید محمد السید محمد اعرابی بن السید قاسم بن السید حمزه (ملقب به ابی‌قاسم) بن الامام موسی الکاظم بن الامام جعفر الصادق بن الامام محمدباقر بن الامام زین العابدین السجاد بن الامام الحسین بن الامام علی بن ابی‌طالب؟عهم؟.

([12]) و لكن [الرجل] كل الرجل، نعم الرجل، الذی جعل هواه تبعاً لامر اللّه، و قواه مبذولة فی رضى اللّه، یرى الذل مع الحقّ اقرب الى عزّ الابد من العزّ فی الباطل، و یعلم ان قلیل ما یحتمله من ضرّائها یؤدیه الى دوام النعیم فی دار لاتبید و لاتنفذ، و ان كثیر ما یلحقه من سرّائها ان اتّبع هواه یؤدّیه الى عذاب لا انقطاع له و لایزول، فذلكم الرجل فبه فتمسّكوا و بسنّته فاقتدوا، و الى ربكم به فتوسّلوا، فانّه لاتردّ له دعوة و لاتخیب له طلبة. (تفسیر الامام العسکری؟ع؟ ص55)

(1) بدن مرحوم آقای کرمانی­ را مدتی (اندکی بیش از یک‌سال) در روستای لنگر به ودیعه دفن کردند و سپس به کربلا منتقل کردند. بدن مرحوم آقای شریف طباطبائی­ نیز پس از مدتی از جندق به مشهد منتقل شد. سید رضی در خانه خود در کرخ دفن شد و سپس پیکر وی را به کربلا منتقل کردند. (عمدة الطالب فی انساب آل ابی‌طالب، ص53) و سید مرتضی نیز در خانه خود دفن شد و سپس به مقبره خانوادگی‌اش در کربلا منتقل شد. (همان ص205)

([14]) زیارت جامعه صغیره: اَلسَّلامُ عَلیٰ اَوْلِیاءِ اللّٰهِ وَ اَصْفِیائِه، اَلسَّلامُ عَلیٰ اُمَناءِ اللّٰهِ وَ اَحِبّائِه، اَلسَّلامُ عَلیٰ اَنْصارِ اللّٰهِ وَ خُلَفائِه، اَلسَّلامُ عَلیٰ مَحالِّ مَعْرِفَةِ اللّٰهِ، اَلسَّلامُ عَلیٰ مَساكِنِ ذِكْرِ اللّٰهِ، اَلسَّلامُ عَلیٰ مُظْهِریٖ اَمْرِ اللّٰهِ وَ نَهْیِه، اَلسَّلامُ عَلَی الدُّعاةِ اِلَی اللّٰهِ، اَلسَّلامُ عَلَی الْمُسْتَقِرّینَ فی مَرْضاتِ اللّٰهِ، اَلسَّلامُ عَلَی الْمُخْلِصینَ فیٖ طاعَةِ اللّٰهِ، اَلسَّلامُ عَلَی الْاَدِلّٰاءِ عَلَی اللّٰهِ، اَلسَّلامُ عَلَی الَّذینَ مَنْ والاهُمْ فَقَدْ والَی اللّٰهَ، وَ مَنْ عاداهُمْ فَقَدْ عادَی اللّٰهَ، وَ مَنْ عَرَفَهُمْ فَقَدْ عَرَفَ اللّٰهَ، وَ مَنْ جَهِلَهُمْ فَقَدْ جَهِلَ اللّٰهَ، وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِهِمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللّٰهِ، وَ مَنْ تَخَلّیٰ مِنْهُمْ فَقَدْ تَخَلّیٰ مِنَ اللّٰهِ، اُشْهِدُ اللّٰهَ اَنّیٖ سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ، وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ، مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَ عَلانِیَتِكُمْ، مُفَوِّضٌ فی ذٰلِكَ كُلِّه اِلَیْكُمْ، لَعَنَ اللّٰهُ عَدُوَّ آلِ‌مُحَمَّدٍ مِنَ الْجِنِّ وَ الْاِنْسِ مِنَ الْاَوَّلینَ وَ الْآخِرینَ وَ اَبْرَأُ اِلَی اللّٰهِ مِنْهُمْ وَ صَلَّی اللّٰهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ.