خلاصهاى از
كتاب الطهارة
و الصلوة و الصيام
كتاب مبارک كفاية المسائل
تنظيم شده جهت متعلّمات
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 4 *»
خلاصهاى از
كتاب الطهارة
كتاب مبارک كفاية المسائل
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 5 *»
بسم الله الرحمن الرحيم
كيفيت حصول طهارت
طهارت به دو قسم حاصل ميشود:
قسم اول بدون نيت قربةً الي الله و آن طهارتي است كه حاصل ميشود به زوال عين نجاست از چيز نجس به وسيلهي پاككنندهاي مانند آب و …
قسم دوم طهارتي كه بايد همراه نيت قربةً الي الله باشد و آن عبارت است از وضو، غسل، تيمم و بدون نيت قربةً الي الله باطل است.
يكي از پاككنندهها آب خالص است به طور مطلق، چه آب باران يا آب جاري يا آب چاه يا آب دريا و يا ساير آبها چه كم باشد يا بسيار.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 6 *»
احكام آب خالص
آب باران و آب جاري و آبي كه به قدر كُر باشد به محض ملاقات نجاست به آن نجس نميشود. مگر آنكه اوصاف ثلاثهي آن (رنگ، بو و طعم) به نجاست تغيير كند.
تمام آبهاي خالص اگرچه به قدر كُر نباشد، تا رنگ يا بو يا طعم آن به نجاست تغيير نكند، نجس نميشود. ولي در غير حال ضرورت سزاوار است اجتناب نمودن از آن.
احكام آب چاه
آب چاهها را هيچ نجاستي نجس نميكند، مگر آنكه يكي از اوصاف ثلاثهي آن به نجاست تغيير كند.
هرگاه تغيير كرد آب چاه به نجاستي نجس ميشود. پس اگر بخواهند پاك و پاككننده شود، آن قدر بكشند كه تغيير آن برطرف گردد.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 7 *»
آبهايي كه سزاوار است اجتناب كردن از آنها:
1ـ آب كمتر از كُرّ كه نجاستي به آن رسيده مادامي كه اوصاف ثلاثهاش تغيير نكرده است.
2ـ آب باراني كه در كوچهها و راههاي داخل بلاد بعد از سهروز از باريدن باقي مانده است. اما از آب باراني كه در بيابانها باقيمانده نبايد اجتناب كرد.
3ـ آب كمي كه به آفتاب گرم شده باشد چرا كه مورث پيسي ميشود.
جايز نيست تصرف نمودن در آب غصبي، چه در وضو و غسل و آشاميدن و چه در ساير استعمالات و تصرفات. مثل ساير اموال غصبي.
احكام آب نيمخورده
باكي نيست در استعمال آبي كه حيواناتِ پاك از آن خورده باشند.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 8 *»
سزاوار نيست استعمال آبي كه سگ، خوك، كافر و ناصب شيعيان اهلبيت7 از آن خورده باشند. و ناصب از سگ و خوك نجستر و از هر كافري بدتر است، مگر آنكه آب زياد باشد.
مكروه است استعمال آبي كه از آن آشاميده باشد زن حائض بخصوص اگر اطميناني به پاكيزگي او نباشد.
مكروه است استعمال آبي كه حرامزاده يا حيوانات حرامگوشت از آن خورده باشند.
باكي نيست در آشاميدن آب يا خوردن طعامي كه گربه از آن خورده باشد به خلاف نيمخوردهي موش كه مكروه است.
احكام آبي كه استعمال شده
سؤر مؤمن شِفاست.
غسالهي بول و استنجا پاك است مگر آنكه اوصاف ثلاثهي آن به نجاست تغيير كرده باشد.
غسالهي چيزي كه آن را از نجاست شسته باشند پاك است. مگر آنكه اوصاف ثلاثهي آن به نجاست تغيير كرده باشد.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 9 *»
حكم آبهاي غير خالص
آب ميوهها، يا آبهايي كه در آن دوا جوشيده و آنها را از خالصبودن انداخته، جميع آنها پاك است. ولي هيچيك از آنها پاككنندهي چيز ديگري نيست.
مكلف و آنچه مربوط به او است
تكليف بر شخص عاقل است.
اطفالي كه به حد بلوغ نرسيدهاند تكليفي بر ايشان نيست.
چون پسر به سن چهاردهسال رسيد تكليف به او تعلق ميگيرد، و چون به سن پانزدهسال رسيد حدود بر او جاري ميشود. و دختر اگر حائض شد يا نُه سال تمام از عمر او گذشت تكليف به او تعلق ميگيرد.
تكليفي بر خوابيده و بيهوش و فراموشكار و غافل و جاهل و مضطر و خطاكننده نيست، تا وقتي كه در يكي از اين حالات بسر ميبرد.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 10 *»
چون پسر به دوازدهسال رسيد و عبادتي بجاآورد ثواب آن براي او نوشته ميشود و چون بالغ شد و گناهي از او سرزد آن گناه بر او نوشته ميشود.
مستحب است كه پسر را در سن ششسالگي و هفتسالگي به عبادت بدارند تا به آن عادت كند و در وقت بلوغ بر او آسان باشد. و هرگاه روزه گرفت ودر بين روزه داشتن تشنه شد آب بياشامد.
احكام وضو
وضو براي نمازِ واجب، واجب است. و شرط صحت نمازهاي مستحبي است.
نيّت قربةً الي اللّه در وضو و ساير عبادات مانند روح در بدن است، كه بدون روح بدن زنده نيست، و بدون نيّت عبادت صحيح نيست.
ترتيب در گرفتن وضو واجب است. يعني اول صورت را بايد شست، بعد دست راست را، بعد دست چپ را، بعد مسح پيش سر، بعد مسح پاها را.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 11 *»
واجب است كه آب را از بالاي صورت بريزند، و سرازير تا انتهاي چانه بشويند.
پوست زير موهاي صورت واجب نيست شسته شود، پس روي همان موها را بايد شست مگر آنكه موها كم باشد كه پوست صورت از زير آنها نمايان باشد؛ پس هرجا كه نمايان است بايد شست.
محل شستن دستها از آرنج است تا سر انگشتان. و واجب است ابتداي شستن، از آرنج باشد و تا سر انگشتان سرازير بشويند.
واجب است كه مرد آب را از پشت آرنج و زن از شكم آن بريزد.
محل مسحِ سر، جلوي سر ـ بالاي پيشاني ـ است چه موي آن را تراشيده باشند يا نه، به شرط آنكه موها زياد بلند نباشد كه از محل خود بگذرد و بر روي يكديگر افتد. و الا بايد پوست پيش سر را مسح كرد و اگر بر روي هم نريخته، همان روي مو را بايد مسح نمود و اگر موها را تراشيده باشند روي پوست را مسح كنند.
مسح بايد به اضافهي رطوبتي باشد كه از وضو باقي مانده است نه به آب جديد.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 12 *»
در مسحِ پيش سر به قدر سر انگشتي هم كفايت ميكند.
مسح سر، چه سراپائين و چه سرابالا جايز است.
مسح سر را با دست راست بايد نمود.
محل مسح پاها از سر انگشتان است تا بلندي روي پا، يا تا مفصل زير استخوان ساق.
پاي راست را با دست راست و پاي چپ را با دست چپ بايد مسح نمود.
در مسح پاها از طرف عرض، مسمّي كافي است. اما از طرف طول، مسح كردن از سر انگشت تا بلندي روي پاها واجب است.
شرط در صحت وضو پيدرپي شستن اعضاء است. پس اگر صورت شسته شود و زماني طول بكشد كه صورت خشك شود و بعد دستها را بشويند، وضو باطل است. و همچنين تا دستها خشك نشده بايد به رطوبت باقيمانده مسح سر و پاها را بكشند.
هرگاه شخصي وضو گرفت و بعد شك كرد، يا مظنه براي او حاصل شد كه باطلكننده وضويي از او صادر شده، شك و مظنهي او اعتباري ندارد و وضوي او صحيح است. و اگر به خاطر شك و مظنهي خود وضويي بگيرد در دين خدا بدعت كرده است.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 13 *»
هرگاه شخصي حدثي از او صادر شد و بعد شك يا مظنهاي براي او حاصل شد كه وضو گرفته، اعتباري به شك و مظنهي او نيست و در جايي كه وضو لازم است بايد وضو بگيرد.
مستحبات وضو
1ـ بسم اللّه گفتن.
2ـ رو به قبله نشستن.
3ـ شستن دستها بعد از بول و غايط پيش از وضو، دومرتبه و بعد از خواب يكمرتبه.
4ـ سهمرتبه مضمضه كردن، يعني سهمرتبه آب در دهن كنند و آن را حركت دهند و بريزند.
5ـ مسواك زدن دندانها از عرض آنها پيش از وضو اگرچه با انگشت باشد.
6ـ بعد از مضمضه، سهمرتبه استنشاق (بالاكشيدن آب در بيني).
7ـ خواندن سورهي «انّا انزلناه» در بين وضو و خواندن ساير دعاها.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 14 *»
8ـ هريك از صورت و دستها را به يك غرفه شستن، حد لازم است و به دو غرفه شستن اِسباغ وضو است كه مستحب است. و به سه غرفه شستن بدعت است و جايز نيست.
9ـ مسح كردن تمام رويِ پا با تمام كفِ دست از سر انگشتان تا مفصل پا يا بلندي روي پا.
احكام كساني كه عذري دارند
هرگاه در مواضع مسح حايل و جبيرهاي باشد كه گشودن آنها ضرر داشته باشد بايد بر روي حايل و جبيره مسح كنند.
جراحت و دُملي كه بر روي آنها چيزي بسته نشده، اطراف آنها را بايد شست و شستن خود جراحت و دُمل لازم نيست.
نواقض وضو
بعضي چيزهايي كه وضو را باطل ميكنند عبارتند از:
1ـ بول.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 15 *»
2ـ غايط.
3ـ بادي كه از مخرج خارج شود.
4 ـ خوابي كه غالب شود و گوش را از شنيدن بيندازد.
مست شدن و غشكردن و بيهوششدن به طوري كه گوش را از شنيدن بيندازد باطلكنندهي وضو نيست.
مواردي كه وضو گرفتن مستحب است
1 ـ براي همين كه شخص با طهارت باشد.
2 ـ براي طلب حوايج.
3 ـ به جهت مهيابودن براي نماز پيش از داخلشدن وقت آن.
4 ـ براي مسّ خط قرآن و بعضي از فقها واجب دانستهاند.
5 ـ براي داخلشدن در هر مسجدي.
6 ـ براي مسافري كه ميخواهد بر اهل خود وارد شود تا مكروهي از آنها نبيند.
7 ـ براي خوابيدن كه در تمام خواب، عبادت براي او نوشته ميشود.
8 ـ براي زن حائض اگر بخواهد بخورد و بياشامد.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 16 *»
9 ـ براي زن حائض در وقت نمازها كه با وضو بنشيند و ذكر خدا كند به قدري كه نماز خود را طول ميداد.
شناختن خون حيض
خون حيض در اغلب، سياه و گرم و سوزاننده و جهنده و خالص است به خلاف خون استحاضه كه در اغلب، سرد و زرد و غير خالص است
هر خوني را كه دختر پيش از نُهسالگي ببيند خون حيض نيست، و هر خوني كه زن بعد از پنجاهسالگي ببيند خون حيض نيست مگر آنكه زن قرشيه يا نبطيه باشد كه تا شصت سال ممكن است حائض شود.
هر خوني را كه زن بعد از خون اول ديد و ده روز فاصله نشده باشد ميان دو خون، خون دويم خون حيض نيست چراكه اقلّ ايام طُهر ده روز است و كمتر نميشود.
حيض كمتر از سه روز نميشود، پس اگر زن يك روز يا دو روز خون ديد و بعد خون نديد تا ده روز گذشت، پس آن يك روز يا دو روز كه خون ديده، خون حيض نبوده.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 17 *»
توالي و متصل بودن سه روز خون ديدن شرط نيست در حيض بودن خون
ايام حيض كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نيست. پس هر خوني كه كمتر از سه روز زن ديد خون حيض نيست و هر خوني كه بعد از ده روز ديد خون حيض نيست.
احكام مبتدئه([1])
هرگاه دختري به حد بلوغ رسيد و در ماهي حائض شد و سه روز يا پنج روز يا هفت روز تا ده روز خون ديد و در ماهي ديگر مثل ماه اول به همان عدد روز خون ديد، ذات العادة([2]) ميشود. پس در هر ماهي محض ديدن خون بايد عمل حيض كند و نبايد تميز دهد حيض را از غير حيض به رنگ خون و سياه بودن و زرد بودن آن.
هرگاه مبتدئه در ماهها به طور اختلاف خون ديد، پس اگر در ماهي دو روز خون ببيند آن خون خون حيض نيست چراكه حيض
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 18 *»
كمتر از سه روز نميشود. و اگر در ماهي سه روز در ظرف مدت ده روز خون ببيند و در ماهي بيشتر از سه روز، از چهار روز گرفته تا ده روز، و خون او منقطع شود در ظرف مدت ده روز، پس روزهايي كه در آنها خون ديده روزهاي حيض او است و احكام حيض بر او جاري است.
عادت زنها گاهي دو روز و سه روز پيش ميافتد و به محض ديدن خون بايد عمل حيض كنند.
خون زردي كه دو روز يا سه روز پيش از ايام عادت زنها ظاهر ميشود خون حيض است.
هرگاه مبتدئه و غير آن خوني ديدند كه احتمال حيض در آن ميرود واجب است بر ايشان كه عمل حيض كنند و ترك نماز و روزه كنند، پس اگر خون كمتر از سه روز منقطع شد و پاك شدند و ده روز پاكند نماز و روزه را كه در آن دو روز ترك كردهاند بايد قضا كنند.
واجب است استبراء بر حائض به اينطور كه بعد از قطع شدن خون از او بايستد در كنار ديواري و يكي از پاهاي خود را بلند كند و پنبه داخل كند و بيرون آورد. پس اگر پنبه به خون آلوده نشده غسل كند و اگر آلوده شده اگرچه به قدر سر مگسي و ذرهاي باشد،
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 19 *»
صبر كند تا وقتي كه پنبه پاك بيرون آيد.
غسل حيض واجب است بر زنها.
مستحب است وضو ساختن پيش از غسل حيض.
آنچه بر حائض حرام يا واجب است
حرام است بر حائض داخل شدن در مسجدالحرام و مسجد پيغمبر9
حرام است بر حائض گذشتن از مسجدالحرام و مسجد پيغمبر9.
حرام است بر حائض مكث كردن و آرام گرفتن در جميع مسجدها.
حرام است بر حائض روزه گرفتن و نماز كردن و طواف خانه كعبه كردن.
هرگاه زني در يكي از آن دو مسجد حائض شود واجب است بر او كه تيمم كند و از آن دو مسجد بيرون رود.
واجب است بر حائض سجدهكردن اگر بشنود آيه سجده واجب را و شرط سجده، طهارت نيست.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 20 *»
بسياري از فقهاء حرام دانستهاند بر حائض مسّ كتابت قرآن را و بعضي مكروه دانستهاند به كراهت شديدي و قول اول احوط است و قول دويم اقرب به تحقيق است
روزههايي را كه در وقت حيض افطار كرده، قضاي آنها بر او واجب است بعد از پاك شدن در وقت امكان.
هرگاه وقت نماز داخل شد و زني اهمال كرد و نماز نكرد تا حائض شد، قضاي آن نماز بر او واجب است بعد از پاك شدن از حيض اگر وقت اهمال او بقدر اداي نماز بوده است.
هرگاه زن حائضي پاك شد از حيض پيش از خروج وقت نماز بقدر غسلكردن و اداي نماز كردن و اهمال كرد و نماز نكرد تا وقت خارج شد، واجب است بر او قضاي آن نماز.
آنچه بر حائض مستحب يا مکروه است
مستحب است تيمم از براي حائض و بيوضو اگر جنازهاي حاضر باشد و بترسند كه به نماز او نرسند اگر بروند تطهير كنند.
مستحب است شستن لباسي كه زن حائض از اول حيض تا آخر پوشيده هرگاه نجس نشده باشد.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 21 *»
مستحب است كه حائض در وقت هر نمازي وضو بسازد و رو به قبله بنشيند و ذكر خدا كند بقدري كه نماز او طول ميكشيده.
مكروه است از براي حائض نوشتن قرآن و دعاها.
مكروه است كه حائض در وقت احتضار حاضر شود نزد محتضر(زيرا ملائكه از او متأذّي ميشوند.)
مكروه است گذشتن حائض از جميع مسجدها
مكروه است گذاشتن حائض چيزي را در مسجدها و برداشتن او چيزي را از مسجدها اگر ناچار شود به داخل شدن در آنها مگر مسجدالحرام و مسجد پيغمبر9كه جايز نيست از براي او داخل شدن در آنها.
ساير احکام حائض
جايز است از براي حائض كه تعويذات به خود بياويزد و آنها را بخواند.
جايز است از براي حائض قرائت قرآن هرقدر بخواهد سواي سورههاي سجده واجب؛ كه بعضي از فقهاء جايز ندانستهاند از براي او خواندن آنها را.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 22 *»
به مظنه و گمان، نبايد زن، خود را حائض داند. پس اگر در بين نماز گمان كرد كه حائض شده دست خود را از زير لباس به حوالي موضع خون ميرساند و بيرون ميآورد. پس اگر خونآلوده شد از نماز منصرف شود والاّ فلا.
در نماز ميّت طهارت شرط نيست، پس حائض و بيوضو ميتوانند بر ميّت نماز كنند اگرچه مستحب است كه بدون وضو و غسل بر او نماز نكنند.
نمازهايي كه در وقت حيض ترك كرده قضا ندارد.
غسـل
نيّت قربةً الي اللّه در غسل و ساير عبادات شرط صحّت غسل و ساير عبادات است.
كيفيت غسل كردن اين است كه ابتدا بايد سر و گردن را شست پيش از شستن ساير بدن، و بعد بايد ساير بدن را از شانهها تا زير پاها بشويند و اين غسل را «غسل ترتيبي» ميگويند.
احتياط تمام در اين است كه طرف راست بدن را بر طرف چپ مقدّم دارند.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 23 *»
در اعضاي غسل، پيدرپي شستن شرط نيست. پس اگر سر و گردن شسته شود و مدتي بگذرد كه سر و گردن خشك شود و بعد باقي بدن را از شانهها تا زير پاها بشويند جايز است و نقصي براي غسل نيست مگر در صورتي كه حدث اكبري يا حدث اصغري([3]) صادر شود پس بايد شستن سر و گردن را اعاده كرد.
در غسل، آب بايد به زير موها برود و به خود بشره و پوست بدن برسد.
اگر كسي به نيت غسلكردن خود را در آب اندازد و در آب فرو رود، كفايت ميكند او را از غسل، اگرچه ترتيب به عمل نيايد و اين غسل را «غسل ارتماسي» ميگويند.
در غسل تمام بدن بايد شسته شود كه يك سر موئي از بدن خشك نماند.
لازم است كه هر حايلي كه در اعضا باشد مثل انگشتر و دستبند و خلخال، آب به زير آنها برسد كه بشره به آب غسل تر شود.
اگر در بعضي از اعضا دوايي بر روي جراحت و دملي بسته
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 24 *»
باشند كه گشودن آنها ضرر داشته باشد، اطراف آن دواي بسته را بايد شست. و مستحب است كه بر روي آنها با رطوبتِ دست، مسح كنند.
در غسل ارتماسي بايد تمام بدن از آب خارج باشد آنگاه خود را در آب اندازند.
مستحب است بسم اللّه خواندن در ابتداي غسل.
واجب است شخص خود مباشر غسل شود و ديگري او را غسل ندهد، مگر در حال ضرورت و ناتواني.
مستحب است وضو ساختن پيش از هر غسلي.([4])
جايز نيست وضو گرفتن بعد از هيچ غسلي.
احكام غسل
لازم است بر كسي كه غسل ميكند پيش از غسل بدن خود را از هر نجاستي تطهير نمايد.
هرگاه شخصي شستن سر و گردن را در غسل ترتيبي
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 25 *»
فراموش كند، و بعد از غسل به يادش آيد، اعادهي غسل بر او واجب است.
هرگاه شخصي در غسل مشغول شستن بدن است و شك ميكند كه آيا سر و گردن را شسته يا نه؟ واجب است بر او كه برگردد و اول سر و گردن را بشويد و بعد ساير بدن را. و اگر بعد از فارغشدن از غسل شك كند كه آيا عضوي را شسته يا نشسته؟ نبايد اعتنايي به شك خود كند و غسل او صحيح است.
هرگاه غسلهاي بسيار از واجب و مستحب بر شخصي وارد آمده باشد، و يك غسل نمايد، همان يك غسل از همهي غسلها كفايت ميكند.
بدون لُنگ غسل كردن كراهت دارد.
مكروه است غسل كردن در زير آسمان بدون سقف و بدون ستر عورت.
غسلهاي مستحبي
مستحب مؤكد است غسل در روز جمعه براي مردان و زنان در سفر و حضر، به جهت آنكه نقصاني كه در ايام هفته در وضو
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 26 *»
واقع شده، غسل جمعه آنها را رفع ميكند. و تأكيد آن براي مردان بيشتر است.
وقت غسل جمعه از طلوع صبح تا زوال ظهر است، و هرچه به ظهر نزديكتر به عمل آيد بهتر است، تا نماز ظهر با غسل ادا شود.
كسي كه پيش از ظهر روز جمعه غسل نكرد مستحب است بعد از ظهر، يا در صبح روز شنبه قضا نمايد.
كسي كه غسل جمعه را فراموش نمود تا آنكه نماز خواند، مستحب است كه غسل كند و اگر وقت باقي است نماز را اعاده نمايد.
كسي كه در روز جمعه غسل كرد و پيش از آنكه نماز ظهر را بجا بياورد خوابيد، اعادهي غسلي بر او نيست.
كسي كه در روز جمعه غسلي كرد و به ياد غسل جمعه نبود، همان غسل براي جمعه هم كفايت ميكند.
مستحب است غسل در شب اول ماه رمضان و در هر شب طاقي از آن.
مستحب است غسل خصوصاً در شبهاي قدر كه شب نوزدهم و شب بيستويكم و شب بيستوسوم باشد. كه هنگام
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 27 *»
غروب آفتاب بايد به جاآورد.
روايت شده است كه حضرت پيغمبر9 در هر شب از دههي آخر ماه رمضان غسل ميكردند.
مستحب است غسل در شب عيد فطر و روز آن پيش از نماز عيد و مكروه است ترك آن.
مستحب است غسل روز هشتم ذيحجه كه روز ترويه است و روز نهم ذيحجه كه روز عرفه است. اگرچه در موقف نباشند.
مستحب است غسل در روز نيمهي شعبان.
مستحب است غسل در روز عيد غدير خم، نيمساعت پيش از ظهر.
مستحب است غسل براي زيارت نمودن پيغمبر و ائمه طاهرين:.
مستحب است غسل براي طلبكردن حاجات از خداوند عالم.
مستحب است غسل براي توبه نمودن.
تداخل غسلهاي عديده جايز است.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 28 *»
تيمّم
تيمم بَدَل ميشود از وضو و غسل.
حالاتي که در آنها لازم است تيمم کنند:
1ـ اگر آب براي وضو و غسل يافت نشد ـ چه در سفر باشد يا در حضر ـ عوض وضو و يا غسل بايد تيمم كرد.
2ـ هرگاه شخص در بيابان باشد و نداند كه آب در آن هست يا نه، براي وضو و غسلِ واجب، واجب است از آب تفحّص كند به قدر مسافت پرتاب يك تير، اگر زمين، بلندي و پستي داشته باشد. و به قدر مسافت پرتاب دو تير، اگر زمين مسطح باشد. پس اگر تفحص نكرد و تيمم كرد، تيمم او باطل است. مگر در صورتي كه وقت تنگ باشد يا ترسي از درندگان و يا ترسي از دزد داشته باشد.
3ـ هرگاه آبي موجود باشد ولي براي وضو يا غسل كفايت
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 29 *»
نكند، بايد تيممكند.
4ـ هرگاه شخص به غسل محتاج باشد و آب به قدر وضو يافت شود و كفايت غسل را نكند، بايد تيممكند.
5ـ هرگاه شخص به قدر كفايت وضو و غسل آب داشته باشد، ولي بر جان خود از تشنگي بترسد، پس آن آب را براي آشاميدن نگه ميدارد و تيمم ميكند.
6ـ كسي كه آب براي او ضرر دارد و از ناخوشي يا جراحتي كه دارد بترسد. يا بعد از استعمال آب بترسد كه مبادا ناخوشي حادث شود، پس بايد تيمم كند.
چيزهايي كه ميتوان با آن تيمم كرد
1ـ جايز است تيمم با خاك پاك.
2ـ جايز است تيمم با گچ و آهك.
3ـ اگر زمينِ خشك و موضعي از آن كه رطوبت آن كمتر باشد يافت نشد، بايد به سنگ تيمم كرد.
4ـ اگر سنگ يافت نشد و در يال حيوان يا فرش و لباس
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 30 *»
غبار يافت شد بايد با غبار تيمم كرد.
5ـ اگر غباري هم در جامه و فرش يافت نشد و گِل يافت شد، با گِل بايد تيمم كرد.
جايز نيست تيمم با خاكستر، چوب، نباتات، معادن و حبوبات.
جايز نيست تيمم بر زمين نجس.
كيفيت تيمم
شرط است در صحت تيمم نيت قربةً الي اللّه، مثل ساير عبادات.
لازم است كه كف هر دو دست را با هم يكدفعه بر زمين زنند، پس پيشاني را از زير موي سر تا بالاي بيني با هر دو دست با چهار انگشت بسته غير از ابهام مسح كنند، و بعد از آن با كف دست چپ پشت دست راست را از بندهاي انگشتهاي چهارگانه غير از ابهام تا سر انگشتان مسح كنند، و بعد از آن با كف دست راست پشت دست چپ را از بندها تا سر انگشتان
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 31 *»
مسح كنند. و ترتيب در ميان اعضا لازم است. و در مسح دستها بهتر اين است كه از بند دستها تا سر انگشتان مسح شود.
يكدفعه دست بر زمين زدن، در تيممِ بَدَل از وضو و غسل كافي است و دفعهي دوم مستحب است به خصوص در تيمم بدل از غسل.
لازم است كه مسح اعضا بر بشره باشد و حايلي در ميان ماسح و ممسوح نباشد، مگر در حال ضرورت كه جبيره و مانند آن بر عضوي باشد.
تيممِ بدل از وضو و غسلِ واجب، واجب است و بدل از وضو و غسلِ مستحب، مستحب.
احكام تيمم
جايز است تيمم در سعهي وقت بعد از آنكه تفحص كرده باشند چنانكه گذشت.
مستحب است تأخير انداختن تيمم از اول وقت به آخر وقت به قدري كه اداي نماز در وقت بشود و قضا نشود.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 32 *»
تيمم باطل ميشود:
1ـ به صادر شدن حدث.
2ـ به يافتن آب.
3ـ به قدرت بر استعمال آب.
4ـ به رفع عذر از استعمال آب.
كسي كه تيمم كرد بدل از غسل حيض (و يا ساير غسلهاي واجب) به جهت عذري، و بعد رفع عذر او شد و آبي يافت، غسلي را كه بر او بوده بايد بهجا آورد.
كسي كه عاجز باشد از تيمم كردن، به مقدار نيازش، غيري او را كمك كند.
كسي كه تيمم كرد و آبي يافت و عذري از استعمال آب دارد، تيمم او باطل نميشود.
مستحب است تيمم براي خوابيدن اگر وضو نداشته باشند.
نجاسات عبارتند از:
1 ـ بول انسان و هر حيوان حرامگوشت.
2 ـ عذرهي انسان و هر حيوان حرامگوشت.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 33 *»
3 ـ خون انسان و هر حيواني كه خون جهنده داشته باشد، خواه حلالگوشت باشد يا حرامگوشت.
4 ـ ميتهي انسان پيش از غسل و ميتهي هر حيواني كه خون جهنده داشته باشد و به طوري كه شارع فرموده ذبح نشده باشد.
5 ـ سگ به جميع اصناف كه برّي باشند.
6 ـ خوك.
7 ـ كافر به جميع اصنافِ آنها، از يهود، نصاري، مجوس، نواصب شيعهي اثنا عشري و منكرين يكي از ضروريات دين و مذهب.
سگ و خوك و جميع اصناف كفار، مرده و زندهي آنها و جميع اعضاي آنها نجس است. به خلاف ساير حيوانات كه زندهي آنها و آنچه از آنها كه حيات ندارد مثل ـ مو، استخوان، شاخ، سمّ و ناخن ـ از ميتهي آنها پاك است.
8 ـ مُسكر مايع.
9 ـ عَرَق هر شتري كه خوراك آن نجاست و عذرهي انسان باشد. و همچنين ساير حيواناتِ حلالگوشت كه جلّاله باشند بول و فضلهي آنها هم نجس است.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 34 *»
چيزهايي كه پاك و پاككننده هستند
آب، پاك و پاككننده است.
زمين، پاك و پاككنندهي كف پاها و ته كفش و نعل است به راه رفتن بر روي زمينِ خشك تا عين نجاست زايل شود، يا بر زمين خشك بمالند تا عين نجاست زايل شود.
آتش پاككنندهي هر چيز نجسي است اگر بسوزاند آن را و خاكستر كند.
هرگاه شراب به سركه استحاله شود، پاك ميشود.
هر چيز نجسي كه در نمكزار افتد و نمك شود پاك ميشود چنانكه هر چيز نجسي كه بپوسد و خاك شود پاك ميشود.
هر چيز نجسي كه به بدن حيواني كه خون جهنده نداشته باشد منتقل شود مثل خوني كه به درون كنه و شپش و كيك و پشه و امثال آنها منتقل ميشود پاك ميشود.
كرمهايي كه از ميته و عذره و ساير چيزهاي نجس به وجود ميآيند پاكند.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 35 *»
آفتاب، هر نجسي را كه بخشكاند سرايت نجاست را به مكلف رفع ميكند.
اسلام كافر را پاك مي كند.
هر چيز نجسي كه خشك باشد، نجاست آن به چيزي كه خشك باشد سرايت نميكند.
كيفيت استنجاء
حرام است بول و غايط كردن رو به قبله و پشت به قبله.
مكروه است بول كردن رو به قرص آفتاب و ماه.
مكروه است بول و غايط كردن رو به باد و پشت به باد.
مكروه است بول و غايط كردن در آب مطلقاً اگرچه جاري نباشد، زيرا خوف جنون و نسيان در آن است.
مكروه است بول و غايط كردن در ميان قبور مسلمين.
حرام است نجسكردن مسجدها.
مكروه است بول و غايط كردن در زير درختهاي ميوهدار تا جايي كه ميوهي آنها ميافتد. به خصوص در وقتي كه ميوهي آنها رسيده باشد و چيده نشده باشد.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 36 *»
مكروه است بول كردن بر روي زمين سخت.
مكروه است بول كردن در خانهي حشرات مثل خانهي مور و مار.
مكروه است ايستاده بول كردن.
بول شسته نميشود مگر به آب.
در استنجاي از بول، يكدفعه آب ريختن كفايت ميكند و دودفعه آب ريختن مستحب است و سهدفعه بهتر است.
مكروه است دست راست را به عورت بمالند.
مكروه است به دست راست استنجاء كنند.
استنجاي از غايط ميتوان كرد با آب يا سنگ و كلوخ و پنبه و كهنه و كاغذ و امثال اينها اگر محترم نباشند.
مستحب است كه آب را بر ساير چيزها ترجيح دهند.
مستحب است كه بعد از استنجا كردن با ساير چيزها، آن موضع را با آب هم بشويند.
در استنجاي با آب و سنگ و كلوخ و امثال آن، آن قدري كفايت ميكند كه عين نجاست زايل شود.
اگر بعد از پاك شدنِ عين نجاست رنگ و بويي باقي بماند رفع آن لازم نيست.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 37 *»
مكروه است كه در حال تخلي سربرهنه باشد.
مكروه است خوردن و آشاميدن و مسواكزدن و سخنگفتن در حال تخلي.
مستحب است دعاهايي كه در وارد شده در حال تخلي و قبل و بعد آن بخوانند.
اگر انگشتري در دست باشد كه نقش آن ذكر خدا و رسول و ائمه: و ساير انبيا باشد، نبايد با آن دست استنجا كرد.
كيفيت ازالهي نجاست از بدن و لباس و …
ازالهي نجاست از بدن و لباس براي نماز واجب است، و بدون ازالهي آن نماز باطل است، مگر در بعضي احوال و بعضي نجاسات كه بعد از اين خواهد آمد.
غير از آب، بدن و لباس و امثال آن را از نجاست پاك نميكند مگر زمين، كه كف پاها و ته كفش را پاك ميكند به طوري كه گذشت.
بدن و لباس و امثال آن پاك ميشود به شستن با آب از جميع نجاسات غير از بول به قدري كه عين نجاست به شستن زايل شود.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 38 *»
بدن و لباس و امثال آن را از بول و ساير نجاسات دودفعه بايد شست اگر با غير آب جاري بشويند، و در آب جاري يكدفعه كافي است.
حكم باران در وقت باريدن حكم آب جاري است.
بعضي فقها فشردن لباس و امثال آن را در شستن بول بعد از دفعهي اول و دوم واجب دانستهاند ، و اين فتوي به احتياط نزديك است و احتياط راه نجات است.
بيشترين حدي كه براي كُرّ در احاديث رسيده اندازهي ظرفي است كه سهوجب و نيم طول در سهوجب و نيم عرض در سهوجب و نيم عمق باشد.
شستن ظاهر بدن كفايت ميكند و شستن باطن و درون اعضاء لازم نيست مثل درون دهان و بيني و چشم.
لازم نيست شستن درون جراحتها و دملها.
هرگاه رشحات خونِ خودِ انسان در بدن و لباس باشد به قدري كه اگر آنها را جمع كند كمتر از وسعت درهمي باشد، شستن آن واجب نيست.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 39 *»
احكام متعلقه به بدن و لباس
هرگاه در بدن و لباسِ ديگري، نجاستي باشد كه خود او نداند اعلام او واجب نيست. چنانكه اگر در بين غسل و وضو، چيزي از بدن او خشك بماند و آب به آن نرسد، خبر كردن او واجب نيست.
هرگاه با رطوبت با كفار و نواصب ملاقات شود، بايد موضع ملاقات را شست. و اگر با يبوست ملاقات شود، شستن موضع ملاقات مستحب است.
مستحب است شستن اثر موش هرگاه با رطوبت بر جامه و فرشي راه رفته باشد.
زمين كوچه و بازار كه به آب باران گِل ميشود، آن گِل پاك است. ولي بعد از سهروز از باريدن اگر برخورد كرد به لباس يا بدن شستن آن مستحب است.
احكام پوستها
هر پوستي كه از بازار مسلمانان گرفته شود پاك است اگرچه
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 40 *»
در آن بازار از دست كفار خريده شود.
پوست ميته به دباغي پاك نميشود.
كسي كه پوست ميته را به دباغي پاك ميداند از او نبايد پوست خريد.
هر پوستي كه از دست مسلمان گرفته شود پاك است اگرچه در بازار كفار باشد. مگر آنكه معلوم شود كه حيوانِ آن به طريق اسلام ذبح نشده است.
مكروه است گرفتن پوست از دست كفار و از دست كساني كه پوست ميته را به دباغي پاك ميدانند، اگرچه در بازار مسلمانان باشد.
هر حيواني كه در حال زندگي پاك است اگرچه حرام گوشت باشد، هرگاه به طريقهي اسلام ذبح شود، پوست آن پاك است.
احكام ظروف و كيفيت شستن آنها
هرگاه ظرفي به زبانزدن سگ نجس شود، آن ظرف را با خاك يكدفعه و بعد با آب دودفعه بايد شست.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 41 *»
(شستن با خاك يعني: آب را داخل خاك كنند و ظرف را بشويند)
هرگاه ظرفي به زبان زدن خوك نجس شود، آن را با آب هفتدفعه بايد شست.
هرگاه موشي در ظرف آبي بميرد، آن ظرف را سهدفعه بايد شست و اگر هفتدفعه بشويند بهتر است.
هرگاه ظرفي به شراب مستكننده نجس شود، سهدفعه آن را بايد شست و هفتدفعه شستن بهتر است.
هرگاه ظرفي به باقي نجاسات نجس شود، سهدفعه آن را بايد شست.
حرام است خوردن و آشاميدن در ظروف طلا و نقره.
مكروه است خوردن و آشاميدن در ظروف مصري.
مستحب است خوردن و آشاميدن در ظروف سفال، غير از سفال مصري.
مستحب است خوردن و آشاميدن و طبخكردن در ظرفي كه از سنگ كوه سناباد خراسان ميتراشند كه به دعاي حضرت امام رضا7 در آنها بركت است.
و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 42 *»
خلاصهاى از
كتاب الصلوة
كتاب مبارک كفاية المسائل
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 43 *»
بسم الله الرحمن الرحيم
تعداد نمازهاي واجب يوميه
نمازهاي واجب يوميه عبارتند از: نماز ظهر، عصر، مغرب، عشاء و صبح كه نماز ظهر، عصر و عشاء چهارركعت، نماز مغرب سهركعت، و نماز صبح دوركعت است.
نمازهاي چهارركعتي در سفر دوركعتي ميشود.
تعداد نافلههاي شبانهروزي
نافلههاي شبانهروزي دوبرابر نمازهاي واجب است. به اينطور كه پيش از هر يك از نمازهاي ظهر و عصر هشتركعت، و بعد از نماز مغرب چهارركعت، و بعد از نماز عشاءدو ركعت نشسته كه يكركعت حساب ميشود. و بعد از نصف شب هشتركعت، و بعد از آن سهركعت، و پيش از نماز صبح دو ركعت، كه مجموع سي و چهارركعت ميشود.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 44 *»
مستحب است مداومت كردن بر نافلههاي شبانهروزي، چرا كه آنها نواقص نمازهاي واجب را رفع ميكند.
مستحب است قضاي نوافل و كسي كه قضا كردن نوافل بر او مشكل است، آنها را قضا نكند، اما بر خود قرار دهد كه بعد از اين آنها را ترك نكند.
در نافلهي عصر به ششركعت، و در نافله مغرب به دوركعت ميتوان اكتفا نمود.
جميع نمازهاي نافله دوركعتي است، مگر نماز اعرابي كه چهارركعت به يك سلام است و نماز شفع و وتر كه سهركعت به يك سلام است.
در نماز شفع و وتر اگر حاجتي باشد جايز است كه به دو سلام بجاآورند. پس دوركعتِ شفع را به يك سلام و بعد يكركعتِ وتر را به يك سلام به انجام ميرسانند.
نافلههاي ظهر و عصر در سفر ساقط است. اما نافلههاي مغرب و عشاء و صبح و نافلههاي شب بر قرار خود است.
هرگاه نافلههاي شب از مسافر فوت شد قضاي آنها را بجاآورد اگرچه در روز باشد.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 45 *»
مطلق اوقات نمازها
هريك از نمازهاي واجب شبانهروزي را در وقت آن بايد به انجام رساند و پيش از وقت جايز نيست و اگر پيش از وقت به انجام رسيد بايد در وقت آن اعاده شود.
براي هريك از نمازهاي پنجگانه دو وقت است، وقت اختياري كه اول وقت است، و وقت اضطراري كه آخر وقت است. پس اول وقت براي كسي است كه عذري براي اقامه نماز نداشته باشد، و آخر وقت براي كسي است كه در اول وقت عذري داشته باشد.
اول وقت نماز، رضاي خدا است و آخر وقت، عفو خدا. و عفو نميشود مگر از معصيت.
فضلِ انجام نماز در اول وقت نسبت به آخر وقت مثل فضل آخرت است بر دنيا.
مستحب است مداومت بر انجام نماز در اول وقت.
مستحب است مهيا شدن براي نماز پيش از وقت آن و انتظار كشيدن و در مسجد نشستن.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 46 *»
وقت نماز ظهر
اول وقت نماز ظهر زوال قرص آفتاب از دائره نصفالنهار ميباشد. و آن معلوم ميشود به اين كه در روي زمين بعد از آنكه سايه هر چيزي از سمت مغرب به حداقل خود رسيد از سمت مشرق ادامه يابد.
آخر وقت نماز ظهر قبل از غروب آفتاب است به قدري كه نماز عصر ادا شود.
و وقت اختياري نماز ظهر از اول زوال قرص آفتاب است تا آنكه سايه هر چيزي به اندازه آن زياد شود. به اين معني كه بر سايه سابق آن بيفزايد.
وقت نماز عصر
وقت اول نماز عصر بعد از اداي نماز ظهر در اول زوال است، تا آنكه سايه هر چيزي دو برابر آن شود. و وقت دوم بعد از آن است تا غروب آفتاب.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 47 *»
وقت نماز مغرب
وقت اول نماز مغرب ـ كه وقت اختياري و وقت فضيلت است ـ از اول غروب حقيقي است تا آنكه سرخي از سمت مغرب زايل شود.
غروب حقيقي آفتاب به زايل شدن سرخي از سمت مشرق و گذشتن آن از بالاي سر معلوم ميشود.
وقت دوم نماز مغرب ـ كه فضيلت ندارد ـ بعد از سقوط سرخي است تا آنكه به نصف شب به قدر اداي نماز عشاء باقي بماند.
حائضي كه بعد از نصف شب پاك شود، نماز مغرب را بعد از نصف شب ميتواند به قصد اداء بجا بياورد تا آنكه به طلوع صبح به قدر اداي نماز عشاء وقت باقي باشد.
وقت نماز عشاء
وقت اول نماز عشاء بعد از اداي نماز مغرب تا ثلث شب است. و وقت دوم نماز عشاء بعد از ثلث شب تا نصف شب.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 48 *»
نصف شب معلوم ميشود به اينكه ستارههايي كه در اول شب طلوع كردهاند، از بالاي سر به سمت مغرب حركت كنند.
بعد از اداي نماز مغرب تا آنكه سرخي از جانب مغرب ساقط شود وسعتي است براي تأخير نماز عشاء به جهت بجاآوردن نافله نماز مغرب.
كسي كه در وقت نماز عشاء به خواب رفته باشد، يا نماز را فراموش كرده باشد، يا به جهت امري نتوانسته نماز كند، يا حائضي بعد از نصف شب پاك شود، رخصت دادهاند كه بعد از نصف شب تا طلوع صبح نماز را اداء كند.
وقت نماز صبح
وقت اول نماز صبح ـ كه وقت اختياري و وقت فضيلت است ـ از ابتداي طلوع صبح صادق است تا آنكه روشني آسمان را فراگيرد.
صبح صادق طلوع روشني و سفيدي است كه از سمت مشرق ظاهر ميشود و بر روي افق پهن ميگردد.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 49 *»
وقت دوم نماز صبح كه وقت اضطراري است و فضيلتي ندارد بعد از آن است كه روشني صبح آسمان را فرا بگيرد تا طلوع آفتاب.
از ابتداي طلوع صبح صادق تا آنكه روشني صبح ظاهر شود، وسعتي است براي تأخير نماز صبح و نافله كردن پيش از آن.
احكام متعلقه به اوقات نمازهاي يوميه
كسي كه يكركعت نماز را در آخر وقت بجاآورد و وقت گذشت، باقي ركعات نماز او ادا شده و قضا نيست، خواه نماز واجب باشد يا مستحب.
هرگاه يكركعت نماز در وقت خود و باقي ركعات در خارج وقت واقع شود، آن نماز ادا است و قضا نشده.
كسي كه گمان كرد كه وقت نماز داخل شده و مشغول انجام نماز شد و در بين نماز، وقت داخل شد، نماز او صحيح است.
مستحب است كه تا يقين به وارد شدن وقت نكنند مشغول به نماز نشوند.
جايز است اعتماد كردن به اذان مؤذّنين و ايشان براي
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 50 *»
مؤمنين در نماز و روزه ايشان امينند، مگر اينكه خيانت مؤذّني كه در وقت اذان نميگويد معلوم شود، پس اعتماد به اذان او نبايد كرد.
هرگاه به واسطه ساعتهاي معروف كه در اين زمانها متداول است، داخل شدن وقت معلوم شود، اعتماد به آنها ميتوان كرد.
اوقات نافلههاي يوميه
وقت نافله ظهر ازهنگام زوال آفتاب است تا آنكه سايه به قدر دو قدم([5]) بلند شود.
وقت نافله عصر بعد از اداي نماز ظهر است تا آنكه سايه به قدر چهار قدم بلند شود.
وقت نافله مغرب بعد از اداي نماز مغرب است در اول وقت اختياري.
وقت نماز وتيره بعد از اداي نماز عشاء است.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 51 *»
وقت نماز شب، نصف شب است تا آنكه به صبح به قدر اداي نماز شفع و وتر و نافله صبح باقي بماند.
وقت نافله شفع و وتر بعد از اداي نماز شب است، و صبح كاذب محبوبترين اوقات براي اداي شفع و وتر است.
وقت نافله نماز صبح از وقتي است كه يك ششم شب باقي مانده باشد تا آنكه روشني صبح ظاهر شود.
مواضعي كه تأخير نماز از اول وقت جايز است
مستحب است نافله گزاردن در اول وقت اختياري نماز ظهر و عصر و عشاء و صبح.
كسي كه چهارركعت از نماز شب را بجاآورده صبح طالع شود، باقي نمازهاي شب را به انجام ميرساند و بعد مشغول به نماز صبح ميشود.
هرگاه روزهدار در وقت نماز مغرب زياد گرسنه باشد، يا جمعي از روزهداران انتظار او را ميكشند، افطار ميكند و بعد مشغول به نماز ميشود.
كسي كه در وقت نماز احتياج به تخلّي دارد، تخلّي
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 52 *»
ميكند و بعد تطهير كرده مشغول نماز ميشود.
كسي كه در وقت نماز آب ندارد، نماز را به تأخير اندازد تا آب بيابد.
كسي كه از يافتن آب مأيوس باشد، مستحب است كه نماز را با تيمم در آخر وقت بجاآورد.
مسافري كه نزديك به وطن يا محل اقامت رسيده، مستحب است كه نماز را تأخير اندازد تا بعد از ورود نماز را تمام بخواند.
امام جماعت نماز را ميتواند تأخير اندازد تا مأمومين جمع شوند و نماز را به جماعت گزارند.
اوقات ساير نمازهاي واجبي
اول وقت نماز عيدين طلوع آفتاب است.
وقت نمازِ گرفتن آفتاب و ماه، وقتي است كه آن دو بگيرند.
وقت نمازِ ترسهاي آسماني و بادهاي سرخ و سياه و زلزله وقتي است كه آنها حادث شوند.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 53 *»
وقت نماز قضا وقتي است كه شخص متذكر آن شود و به يادش آيد كه نماز قضا بر ذمّه او است مگر در وقت مخصوص به نمازهاي حاضر كه بايد نمازهاي حاضر را بجا آورد.
احكام نوافل يوميه
نافله به منزله هديه است هر وقت انجام دهند قبول ميشود ولي در اوقاتي كه سابقاً ذكر شد بجا آورند بهتر است.
نافله را پيش از وقتش و بعد از آن ميتوان انجام داد.
نافلههاي روز تا روز باقي است قضا نميشود و نافلههاي شب تا شب باقي است قضا نميشود.
جايز است نافله گزاردن در هر وقت مادام كه نمازي واجب قضا نشود.
مستحب است كه منفرد نماز واجب را در اول وقت و نافلهي آنها را بعد از فراغ از آنها بجاآورد.
مستحب است تفريق نماز شب، به اينطور كه چهار ركعت بجاآورند و بعد مشغول دعا شوند و بعد چهارركعت ديگر را بجاآورند و مشغول دعا و استغفار شوند و بعد
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 54 *»
سهركعت نماز شفع و وتر را و نزديك طلوع فجر دوركعت نافله صبح را بجاآورند.
جايز است كه در شبهاي كوتاه تابستان، نمازهاي شب را در اول شب بجاآورند. همچنين جواني كه خواب بر او غلبه دارد و بيدار نميشود و ميترسد نماز شب از او فوت شود.
قضاي نماز شب افضل است از مقدم داشتن آن در اول شب و كسي كه قضاي نماز شب را بر عهده گيرد، موفق بر برخاستن در شب و انجام نماز خواهد شد.
كسي كه در آخر شب بيدار شود و بترسد كه مبادا صبح زود طالع شود، نماز شفع و وتر و نافله صبح را بجاآورد چرا كه اهتمام در اداي آنها بيشتر است.
قضاي نماز شب بعد از صبح و عصر از سرّ آلمحمّد9 است.
افضل اوقاتِ قضاي نمازهاي شب، شب است به خصوص در آخر شب. و افضل اوقات قضاي نوافل روز، روز است. اگرچه قضاي آنها در هر وقتي كه ممكن شود جايز است.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 55 *»
قبله و تعيين آن
كعبه براي اهل مسجدالحرام قبله است و مسجد براي اهل حرم و حرم براي اهل دنيا.
كعبه و سمت آن از زير زمين گرفته تا آسمان قبله است. و فرق نميكند كه در قعر چاهي به سمت آن نماز بخوانند يا در سر كوهي.
احكام مربوط به قبله
واجب است در حال اختيار رو به قبله نمودن در نماز واجب.
واجب است رو به قبله نمودن در نماز ميّت.
هرگاه از روي عمد نماز واجب را به غير سمت قبله بجاآورند، آن نماز باطل است.
ذبح حيوانات و نحر آنها بايد رو به قبله باشد. و هرگاه از روي عمد و دانايي رو به غير قبله ذبح شوند، حرام و نجس خواهند بود.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 56 *»
سزاوار است كه در وقت احتضار كف پاهاي محتضر رو به قبله باشد و احوط عدم ترك آن است.
بيشتر فقها واجب دانستهاند كه در وقت غسل دادن ميّت، ميّت را بر هيأت محتضر رو به قبله بخوابانند و بعضي مستحب دانستهاند و احوط عدم ترك آن است.
واجب است كه ميّت را در لحد رو به قبله بخوابانند.
آيه شريفه: اَيْنَما تَوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ در نافله نازل شده است پس نوافل را رو به هر سمتي ميتوان بجاآورد.
افضل آن است كه در حال اختيار، نوافل را رو به قبله بجاآورند.
مستحب است افتتاح نوافل و ركوع و سجود آنها رو به قبله باشد.
كسي كه از روي ناداني رو به غير قبله مشغول به نماز شد و در بين نماز قبله را دانست، پس اگر در مابين مشرق و مغرب از قبله منحرف است روي خود را به سوي قبله ميكند و نماز را به انجام ميرساند و اگر پشت به قبله است، نماز را قطع ميكند و رو به قبله ميگردد و نماز را از سر ميگيرد.
كسي كه بعد از فراغ از نماز دانست كه نماز را منحرف از قبله بجاآورده، پس اگر در مابين مشرق و مغرب منحرف
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 57 *»
بجاآورده نبايد اعاده كند و اگر پشت به قبله بجاآورده بايد اعاده كند و اگر وقت نماز گذشته بايد قضا نمايد.
واجب است تلاش كردن در امر قبله كه به علاماتي كه شارع قرار داده قبله را معيّن كنند.
اِخبار مسلمين در بلد اسلام در امر قبله كفايت ميكند.
كور ميتواند در امر قبله از بينا تقليد كند.
كسي كه نميتواند بايستد و نماز بخواند، رو به قبله راه رود و نماز بخواند.
لباس نمازگزار
واجب است پوشانيدن عورت در حال نماز، و بدون ستر عورت نماز باطل ميباشد.
چون مرد در حال نماز عورتين را بپوشاند، او را كفايت ميكند اگرچه باقي بدن او عريان باشد.
واجب است كه زن آزاد در حال نماز تمام بدن خود را بپوشاند، سواي صورت و دستها تا بند دست و قدمها.
كسي كه در حال نماز عورت او مكشوف باشد و او
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 58 *»
نداند تا از نماز فارغ شود، نماز او صحيح است و اگر در بين نماز دانست بپوشاند.
مستحب است كه مردان در حال نماز از ناف تا زانوي خود را بپوشانند.
جايز نيست نماز گزاردن در پوست ميته اگرچه بند نعل باشد و اگرچه دباغي شده باشد.
جايز است نماز گزاردن در چيزي از ميته كه حيات در آن حلول نكرده، مثل مو و شاخ و استخوان و امثال آنها اگر ميته حلالگوشت باشد.
جايز نيست نماز در پوست حيوان حرامگوشت سواي آنچه بعد ذكر ميشود اگرچه آن حيوان ذبح شده باشد.
جايز است نماز گزاردن در پوست و موي خز و سنجاب.
جايز نيست براي مردان و زنان نماز گزاردن در جامهاي كه از ابريشم محض بافته باشند، اگرچه پوشيدن آن در غير حال نماز بر زنان جايز است.
جايز است نماز گزاردن در چيزي كه ستر عورت نكند اگر از ابريشم محض باشد. مانند بند زيرجامه و قيتان و كلاه و جوراب و امثال آنها.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 59 *»
جايز است كه حرير محض به همراه انسان باشد در حال نماز مثل آنكه دستمال ابريشم در جيب باشد.
جايز نيست براي مردان پوشيدن جامه زَربافت و دستكردن انگشتر طلا ـ چه در حال نماز چه در غير آن ـ ولي براي زنها در هر دو حال جايز است.
طلا و انگشتر طلا در جيب و بغل باشد ميتوان نماز گزارد و نهيي نرسيده است.
اگر آهني با نمازگزار باشد آن را بپوشاند كه ظاهر نباشد. و مكروه است ظاهر بودن آن در حال نماز.
جايز نيست نماز گزاردن در جامهاي كه نجس شده باشد مگر در حال ضرورت.
كسي كه زخمي و دملي دارد كه خون از جراحت و دمل او بيرون ميآيد، تا جراحت و دمل او التيام نيافته هرقدر خون آنها به لباس برسد ميتواند نماز گزارد.
اگر خون خود شخص مكلّف در جامه او به طور رشحات باشد كه اگر آن رشحات جمع شود به قدر درهمي و كمتر از آن شود، چنين خوني اگر در لباسش باشد در آن لباس ميتواند نماز گزارد.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 60 *»
جايز است نماز گزاردن در چيزي كه عورت را نپوشاند اگر نجس شده باشد، مثل بند زيرجامه و جوراب و كفش و كلاه.
جايز است نماز گزاردن در چيزي كه نجس شده باشد اگر در جيب و بغل باشد، مثل دستمال نجسي. اگر نجاست از حيوان حرامگوشت نباشد.
جايز نيست پوشيدن جامه غصبي در حال نماز و غير آن.
مستحبات لباس نمازگزار
مستحب است كه در حال نماز، لباس بسيار بپوشند چرا كه جميع آنها تسبيح خدا ميكنند و ثواب تسبيح براي نمازگزار است.
مستحب است پوشيدن زيرجامه در حال نماز، چرا كه هر ركعتي از نماز در آن، مقابل است با چهار ركعت بدون آن.
مستحب است استعمال عطر و خوشبو كردن جامه در حال نماز خصوص با مشك، چرا كه هر ركعت نماز با عطر بهتر است از هفتادركعت نماز بدون عطر.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 61 *»
مستحب است كه مردان در دو جامه بر روي هم نماز بخوانند.
مستحب است كه زنها در سه جامه بر روي هم نماز بخوانند.
مستحب است انگشتر نقره كه نگين آن عقيق باشد در حال نماز به دست راست نمايند، چرا كه دوركعت نماز با انگشتر عقيق مقابل است با هزار ركعت نماز بدون آن.
مستحب است نماز در انگشتري كه نگين آن جَزْع([6]) باشد، چرا كه نماز در آن هفتاد نماز محسوب ميشود.
مستحب است كه جامه از پنبه و كتان باشد.
مستحب است كه جامه سفيد باشد.
مكروهات لباس نمازگزار
مكروه است نماز گزاردن در جامههاي سياه، غير از عِمامه و عبا و كفش.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 62 *»
مكروه است نماز گزاردن در لباسي كه به زعفران و گل كافشه رنگ شده باشد و رنگ زيادي برداشته باشد.
مكروه است در حال نماز قرار دادن زيرجامه بر روي پيراهن، و اين كار، عمل اهل جاهليت بوده است.
مكروه است نماز خواندن در لباسي كه صورت حيوانات در آن نقش شده باشد.
مكروه است گشودن تكمه جامه و بندهاي آن در حال نماز.
مكروه است نماز خواندن در دستمالي كه غيري به آن دست پاك كرده باشد.
احكام مكان نمازگذار
جايز نيست در حال اختيار نماز خواندن در مكان غصبي بدون اذن مالك آن.
جايز نيست در حال اختيار نماز خواندن در مكاني كه پيشاني بر آن قرار نگيرد و در آن فرورود، مانند زمين شورهزار و نمدهاي كلفت و روي برف كه پيشاني در آنها فرو ميرود.
جايز نيست خواندن نماز واجب بر پشت حيوانات در
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 63 *»
حال سواري.
جايز نيست خواندن نماز واجب در هر مكاني كه مانع باشد از ايستادن و نشستن و ركوع و سجود نمودن.
جايز است نماز خواندن بر روي كرسي و تخت و امثال آنها.
جايز است نماز بر روي زمين و فرش نجس اگر خشك باشد و نجاست آن به لباس و بدن سرايت نكند، ولكن چيزي كه بر آن سجده ميشود بايد پاك باشد.
مكانهائي كه نماز خواندن در آنها مستحب است
مستحب است نماز خواندن در مسجد زيرا در هر گامي كه رو به مسجد ميروند تا برميگردند دهحسنه مينويسند و دهسيئه محو ميكنند و دهدرجه بالا ميبرند.
مستحب است نماز گزاردن در مسجدهايي كه شرافت مخصوصي دارند و آنها عبارتند از مسجدالحرام، مسجد پيغمبر9، بيتالمقدس، مسجد كوفه، مسجد سهله، مسجد خيف در مني، مسجد غدير خم، مسجد قبا، مسجد براثا در كنار بغداد.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 64 *»
مستحب است نماز خواندن در حاير سيدالشهدا7 و در حرم آن بزرگوار در پشت سر، و در حرم ساير ائمه طاهرين: خصوص در پشت سر ايشان. و جايز نيست نماز گزاردن در مشاهد ائمه طاهرين: در پيش روي ايشان به طوري كه قبور مقدسه ايشان در پشت سر واقع شود، و جايز است نماز خواندن در بالاي سر و پايين پاي ايشان به شرط آنكه قبور مقدسه ايشان مقدّم باشد و نمازگزار مقدّم بر قبور ايشان و مساوي قبور ايشان واقع نشود. اَلْاِمامُ لايُقَدَّمُ وَ لايُساوي.
مستحب است كه زنها در پنهانترين مكان خانه خودشان نماز بخوانند، پس نماز ايشان در پستوي اتاق بهتر است از نماز در اتاق، و نماز در اتاق بهتر است از نماز در صحن خانه، و نماز در خانه خودشان بهتر است از نماز در مسجدها، و افضل مسجدهاي ايشان خانههاي ايشان است.
مكانهايي كه نماز خواندن در آنها مكروه است
مكروه است نماز خواندن در مواضعي كه نجس شده و خشك باشد اگر عين نجاست در آنها نباشد، و اگر خشك
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 65 *»
نباشد جايز نيست.
مكروه است نماز گزاردن در مجراي آبها و در رودخانهها، خصوص نماز جماعت كه در ميان رودخانه كراهت شديد دارد.
مكروه است نماز خواندن در ميان راهها، خواه در خط راه باشد يا در جاهايي كه در ميان خطهاي راه واقع است. پس نماز را از طرف راست و چپ در كنار راه بايد خواند.
مكروه است نماز گزاردن بر روي قبرها، و رو به سوي آنها و در ميان آنها، مگر آنكه در ميان نمازگزار و قبرها دهذراع فاصله باشد.
مكروه است نماز خواندن در اتاقي كه در آن صورتهاي انسان و ساير حيوانات باشد، و كراهت شديد ميشود اگر در سمت قبله باشد و تخفيف مييابد به اينكه زير پا باشد يا پشت سر، كه اهانت به آنها شود، و در حال نماز ديده نشود، و زايل ميشود به اينكه آنها را بپوشانند، يا بشكنند، يا سر آنها را قطع كنند.
مكروه است نماز خواندن در اتاقي كه در آن بول كرده باشند، يا ظرفي كه در آن بول كردهاند در آنجا باشد.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 66 *»
مكروه است نماز خواندن در اتاقي كه در آن سگ باشد، بلكه مكروه است نماز خواندن در خانهاي كه در آن سگ باشد. مگر سگ شكاري كه در محل خود باشند.
مكروه است نماز خواندن رو به آتش و چراغ، به خصوص اگر آويخته باشد، و به خصوص اگر نمازگزار از اولاد آتش پرستان باشد.
احكام مسجدها
مستحب است ساختن مسجد اگرچه كوچك باشد، و اگرچه در جايي زميني را مسطح كرده و دور آن را سنگچين كنند. چرا كه هركس در دنيا مسجدي بسازد، خداوند عالم جلّشأنه خانهاي در بهشت براي او ميسازد.
مستحب است كه شخص در خانه خود مكاني را براي نماز خواندن قرار دهد و ثواب آن ثواب مسجد است و احكام آن احكام مسجد نيست. يعني ميتواند آن را تغيير دهد و مكاني ديگر را مسجد قرار دهد.
مستحب است تعمير مساجد اگر لازم باشد. و آن علامت ايمان است.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 67 *»
مستحب است كه حجابي در ميان مسجد و آسمان نباشد، يعني مسجد بيسقف باشد مگر در حال ضرورت. و در زمان غيبت سقفزدن مسجدها را اذن دادهاند.
مستحب است خوشبو ساختن مسجد در هر هفته به واسطه دود كردن چيزهاي خوشبو در آن، مثل عود و كندر و امثال آنها.
مستحب است روشن كردن چراغ در مسجد.
مستحب است جاروب كردن مسجد و بيرون بردن خاكروبه از آن به خصوص روز پنجشنبه و شب جمعه.
مستحب است تطهير كردن براي داخل شدن و نشستن در مسجد. و مراد از تطهير، وضو، غسل و تيمم است، هريك در محل خود.
مستحب است كه طهارتخانه مسجد در درب مسجد باشد.
مستحب است دعا خواندن در وقت داخل شدن در مسجد و بيرون آمدن از آن.
مستحب است كه در وقت داخل شدن در مسجد پاي راست، و در وقت بيرون آمدن پاي چپ را پيش گذارند.
مستحب است مكثكردن در درب مسجد بعد از بيرون آمدن از آن، و خواندن دعا.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 68 *»
مستحب است زياد رفتن به مسجدها.
مستحب است كه در هر مسجدي كه داخل ميشوند دوركعت نماز براي تحيّت مسجد بجاآورند و بينماز از مسجد بيرون نروند.
مستحب است كه چيزهاي نجس را اگر خشك باشد در مسجد نبرند، اما اگر سرايت كند پس جايز نيست.
مستحب است سبقتگرفتن بر مردم در وقت ورود به مسجد و تأخير جستن از مردم در وقت بيرون آمدن از مسجد.
چيزهايي كه سجده بر آنها جايز است
جايز است سجده كردن بر زمين و سنگ و خاك.
جايز است سجدهكردن بر چوب و برگ درختان و گياهان اگرچه سبز و تر باشد، اگر خوراك و پوشاك انسانها نباشد.
جايز است سجده بر حصير و بوريا اگرچه فرش باشند.
جايز است سجده بر گچ و آهك.
جايز است سجده بر كاغذ ولي بر كاغذ نوشته مكروه است.
جايز است در حال تقيه سجده بر فرش و لباس.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 69 *»
چيزهايي كه سجده بر آنها مستحب است
افضل چيزهايي كه سجده بر آن جايز است تربت حضرت سيدالشهداء7 است، چه خاك باشد يا مهري از آن ساخته باشند. چرا كه نور آن تا هفت طبقه زمين را منوّر ميكند.
مستحب است سجده بر زمين.
چيزهايي كه سجده بر آنها جايز نيست
جايز نيست سجده بر طلا و نقره و ساير معدنها.
جايز نيست سجده بر شيشه و بلور.
جايز نيست سجده بر خاكستر.
جايز نيست سجده بر خوراكيهاي انساني مانند نان.
جايز نيست سجده بر هيچچيز حيوان اگرچه خوردني نباشد مانند استخوان.
جايز نيست در حال اختيار سجده كردن بر پنبه و كتان و
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 70 *»
چيزهايي كه از آنها ميبافند، اگرچه از زمين به عمل آمده باشد.
جايز نيست سجده بر نمك و برف.
جايز نيست سجده بر چيزي كه نجس شده باشد اگرچه خود آن چيز بدون نجاست سجده بر آن جايز باشد.
سجده بر قبر مكروه است.
احكام آنچه در پيش روي نمازگزار اتفاق ميافتد
مكروه است كه زن مقدّم باشد بر مرد در حال نماز، بلكه مكروه است كه مساوي باشند. و اگر در ميان مرد و زن دهذراع فاصله باشد كراهت زايل ميشود.
هرگاه وقت نماز وسعت داشته باشد و مرد و زن در مكاني باشند كه زن در سمت قبله آن مكان باشد، يا مرد و زن مساوي باشند و طوري باشد كه فاصله دادن ممكن نباشد، پس اول مرد نماز بخواند و چون او از نماز فارغ شد زن نماز گزارد.
مكروه است نماز خواندن رو به عذره.
مكروه است نماز گزاردن رو به آتش و كراهت شديدتر ميشود براي كسي كه از اولاد آتشپرستان باشد.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 71 *»
مكروه است نماز خواندن رو به سوي صورت حيوانات و صورت انسان، اگر در سمت قبله باشد. و كراهت شديد ميشود براي كسي كه از اولاد بتپرستان باشد و رفع كراهت ميشود به اينكه آنها را به چيزي بپوشانند.
مكروه است نماز گزاردن به سوي شمشير و آهني كه در سمت قبله باشد.
مكروه است نماز گزاردن به سوي قبرهاي غير ائمه: و در ميان آنها.
مكروه است نماز گزاردن به سوي مصحف و كتابي كه در سمت قبله گشوده باشد و باكي نيست اگر گشوده نباشد.
ثواب مؤذن و امور مربوط به اذان
مؤذّني كه براي خدا اذان گويد مانند جهادكنندهاي است كه در راه خدا شمشير كشيده باشد.
براي مؤذن ثوابي است در ميان اذان و اقامه مثل ثواب شهيدي كه در راه خدا در خون خود غلطيده باشد.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 72 *»
كسي كه براي هر نماز واجب اذان و اقامه بگويد، دو صف ملائكه در پشتسر او نماز بخوانند و اگر اذان نگويد و به اقامه اكتفا كند يك صف از ملائكه در پشتسر او نماز گزارند.
شرط است در مؤذّن كه عارف باشد، و صحيح اذان گويد. و اگر غلط اذان گويد اكتفا به اذان و اقامه گفتن او نبايد كرد.
مستحب است كه مؤذّن از اخيار باشد.
جايز نيست كه اذان را به مردم ضعيف واگزارند، به جهت بياعتنايي به آن.
جايز است كه طفلي كه به حدّ بلوغ نرسيده اذان گويد. اگر صحيح اذان گويد و ميتوان به اذان او اكتفا نمود.
مستحب است كه با صداي بلند اذان گويند چرا كه به تعداد اشخاصي كه صداي اذان را ميشنوند حسنه براي مؤذّن نوشته ميشود، ولي نه به حدي صدا را بلند كنند كه به تعب افتند.
كسي كه آهسته اذان گويد به طوري كه خود صداي خود را نشنود، اذان او براي او كافي نيست مگر آنكه كر باشد يا مانعي باشد.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 73 *»
مستحب است كه الف و هاء را فصيح بگويند كه شبيه به حرف ديگري نباشد.
مستحب است كه فصيحترين مردم اذان گويد.
مستحب است كه با طهارت و وضو اذان گويند.
مستحب است كه ايستاده اذان گويند.
مستحب است كه بر روي بلندي و ديواري اذان گويند.
مناره از بدعتهاي اهل بدعت است و از شرع پيغمبر9 نيست.
مستحب است كه رو به قبله اذان گويند به خصوص در حال گفتن شهادت به توحيد و نبوت.
مستحب است كه در حال اذان گفتن دو انگشت را در دو گوش گذارند.
حرام است گرفتن اجرت براي گفتن اذان.
در حال اقامه گفتن بيشتر از اذان تأكيد شده كه با طهارت و وضو باشند، و ايستاده و رو به قبله بگويند.
چيزهايي كه گفتن اذان و اقامه براي آنها مستحب است
مستحب است براي مردان و زنان اذان و اقامه گفتن براي هريك از نمازهاي شبانهروزي پنجگانه، خواه ادا باشد يا قضا يا اعاده.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 74 *»
مستحب است اقامه گفتن براي مردان و تأكيد آن بيش از اذان است.
مستحب است اذان گفتن براي كسي كه شيطان در وسوسه او اصرار دارد.
كسي كه سوء خلق عارض او شده مستحب است در گوش او اذان بگويند.
مستحب است اذان گفتن در گوش راست و اقامه گفتن در گوش چپِ مولودي كه تازه متولد شده است.
كسي كه فراموش كند اذان و اقامه را تا داخل در نماز شود، پس اگر پيش از ركوع به يادش آيد كه اذان و اقامه را نگفته مستحب است كه برگردد و اذان و اقامه بگويد و نماز را از سر گيرد.
اذان سوم در روز جمعه بدعت است. و مراد اذان عصر است.
در نماز جماعت يك نفر اذان و اقامه ميگويد و براي سايرين كفايت است.
كسي كه ملحق شود به جماعتي كه نماز جماعت ايشان تمام شده اما صفوف ايشان متفرّق نشده، پس ميتواند اذان و اقامه نگويد.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 75 *»
كسي كه بشنود اذان و اقامه گفتن كسي ديگر را مرخّص است كه بدون اذان و اقامه نماز بخواند اگرچه مستحب است اذان و اقامه بگويد.
كيفيت اذان و اقامه و عدد فصول آنها
فصول اذان بنا بر مشهورترين روايات هجده فصل است به اين ترتيب و كيفيت: چهار اللّه اكبر و دو اشهد ان لا اله الا اللّه و دو اشهد انَّ محمّداً رسول اللّه و دو حيّ علي الصلو\ و دو حيّ علي الفلاح و دو حيّ علي خير العمل و دو اللّه اكبر و دو لا اله الا اللّه.
عدد فصلهاي اقامه بنا بر مشهورترين روايات هفده فصل است و ترتيب فصلهاي آن مثل ترتيب اذان است با اين تفاوت كه در اول دو اللّه اكبر است و بعد از حيّ علي خير العمل دو قد قامت الصلو\ و در آخر يك لا اله الا اللّه.
شهادت به امارت اميرالمؤمنين7 و ولايت آن بزرگوار و ساير ائمه طاهرين: بعد از شهادت به توحيد و نبوّت بالاستقلال در هر موضعي مستحب است.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 76 *»
در اذان و اقامه در هر موضعي كه اسم مبارك پيغمبر9 ذكر شود، صلوات فرستادن بر او و آل او واجب است.
ترتيب، شرط است در اذان و اقامه. پس اگر در فصلي از فصلهاي اذان و اقامه سهوي و نسياني و خطائي واقع شد و بعد معلوم گشت، بايد برگشت و ذكر آن را گفت و بعد به ترتيب اذان و اقامه را به انجام رسانيد.
هرگاه نقصي در يكي از فصول اذان واقع شد و به ياد نيامد تا آنكه مشغول به اقامه گفتن شد، يا آنكه بعد از فراغ از اقامه به ياد آمد كه نقصي در يكي از فصلهاي اذان واقع شده است، اعتنا نبايد كرد و به آن فصل نبايد برگشت.
مستحب است ساكن كردن آخر هر فصلي از فصلهاي اذان و اقامه.
مستحب است كه اذان را با تأنّي و اقامه را به سرعت بگويند.
احكام اذان و اقامه و امور مربوط به آنها
رخصت رسيده در اذان صبح كه به جهت اعلام قدري پيش از طلوع صبح اذان بگويند.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 77 *»
مستحب است حكايت كردن اذان در هر حال، اگرچه در خلاء باشد.
مكروه است در نماز جماعت براي امام و مأمومين تكلم در بين اقامه و اگر امام تكلم كرد، اقامه را اعاده كند.
مكروه است در ميان اقامه تكلم كردن، و بعد از گفتن قد قامت الصلو\ كراهت شديد ميشود.
هرگاه مؤذّن گفت قد قامت الصلو\ كساني كه ميخواهند نماز جماعت بخوانند بايد برپا بايستند و مهياي نماز جماعت شوند و نبايد در اين وقت نافله بجاآورند.
نيّـت
نماز و ساير عبادات صحيح نيست مگر به قصد امتثال و اطاعت امر الهي و اين قصد از اعمال قلب است، چنانكه اعمال ظاهره از افعال جوارح است. و چنانكه جوارح بدون قلب ميّت است و بجز عفونت ثمري نخواهد بخشيد، اعمال ظاهره از جوارح هم، بدون قصد امتثال امر الهي اثري نخواهد
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 78 *»
داشت، مگر عفونتِ عُجب و كِبر و ساير چيزهايي كه سبب دوري از دار قرب الهي است. آري قصد و نيّت امتثال و اطاعت امر الهي در عبادات واجب است.
عبادتي كه از روي ريا و سمعه و براي غير خدا باشد باطل است و در واقع عبادت نيست اگرچه در صورت ظاهره، مانند عبادت باشد مثل عكس در آيينه.
نماز به هر نيّتي كه ابتدا شده باشد به همان نيت بايد به انجام برسد، مگر در بعضي مواضع كه ذكر آنها خواهد آمد.
كسي كه در روز جمعه در نماز ظهر بعد از خواندن حمد، سوره قل هو اللّه احد را خواند مستحب است كه آن نماز را نافله به حساب آورد و در دو ركعتي سلام گويد و بعد شروع به نماز ظهر كند و بعد از حمد، سوره جمعه بخواند.
كسي كه مشغول به نماز واجب شد و يك ركعت نماز گزارد پس امام عادلي كه ميخواهد با او نماز جماعت بخواند آمد مستحب است كه آن نماز را نافله قرار دهد و در دوركعتي سلام گويد و بعد با امام نماز جماعت گزارد.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 79 *»
كسي كه نماز عصر را به انجام رسانيد و بعد از فارغ شدنِ از نماز ملتفت شد كه نماز ظهر را نخوانده، آن نماز را نماز ظهر قرار ميدهد و نماز عصر را از سر ميگيرد و به انجام ميرساند.
كسي كه بعد از سلام نماز عشاء چهار ركعتي به يادش آمد كه نماز مغرب را نخوانده، بايد نماز مغرب را بخواند و بعد نماز عشاء را اعاده كند.
تكبيرة الاحرام
ابتداي نماز بعد از نيت تكبير\الاحرام است. و كسي كه تكبير\الاحرام را از روي عمد يا فراموشي ترك كند، بايد نماز را از سر گيرد.
كسي كه بايد ايستاده نماز بخواند تكبير\الاحرام را بايد ايستاده بگويد و كسي كه بايد نشسته نماز بخواند تكبير\الاحرام را بايد نشسته بگويد.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 80 *»
مستحب است شروع نماز به سه يا پنج يا هفت تكبير، و هفت تكبير افضل است و هريك را بخواهند تكبير\الاحرام قرار دهند مخيّرند.
و در كافي دعائي را براي افتتاح نماز روايت كرده و آن دعا اين است: اَللَّهُمَّ اِنّي اَتَوَجَّهُ اِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اُقَدِّمُهُمْ بَيْنَ يَدَي صَلوتي وَ اَتَقَرَّبُ بِهِمْ اِلَيْكَ فَاجْعَلْني بِهِمْ وَجيهاً فِي الدُّنْيا وَ الاخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبينَ مَنَنْتَ عَلَيَّ بِمَعْرِفَتِهِمْ فَاخْتِمْ لي بِطاعَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ وَ وِلايَتِهِمْ فَاِنَّهَا السَّعادَة وَ اخْتِمْ لي بِها فَاِنَّكَ عَلي كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ . و چون از نماز فارغ شدي ميگويي: اَللَّهُمَّ اجْعَلْني مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ في كُلِّ عافِيَةٍ وَ بَلاءٍ وَ اجْعَلْني مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ في كُلِّ مَثْويً وَ مُنْقَلَب اَللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْيايَ مَحْياهُمْ وَ مَماتي مَماتَهُمْ وَ اجْعَلْني مَعَهُمْ فِي الْمَواطِنِ كُلِّها وَ لاتُفَرِّقْ بَيْني وَ بَيْنَهُمْ اَبَداً اِنَّكَ عَلي كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ و كسي كه اين دعا را بخواند با محمّد و آلمحمّد: محشور ميشود، چنانكه از حضرت اميرالمؤمنين7 رسيده است.
كسي كه امام را در حال ركوع دريابد و يك تكبير بگويد و به ركوع رود او را از تكبير\الاحرام و تكبير ركوع كفايت ميكند.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 81 *»
مستحب است كه امام تكبير\الاحرام را بلند بگويد و جايز است كه جميعِ تكبيرات را بلند بگويد.
مأموم تكبير\الاحرام را آهسته بگويد.
منفرد مخيّر است در بلند يا آهسته گفتن تكبير\الاحرام.
مستحب است بلند كردن هر دو دست در وقت گفتن هر تكبيري و حد بلند كردن دستها تا نحر است، و نبايد از گوشها بگذرد و كف دستها بايد رو به قبله باشد و انگشتان بهم بسته باشند.
تکبيراتي که مستحب است در بين نمازهاي پنجگانه شبانهروزي نود تکبير است؛ تکبيري قبل از رکوع و تکبيري بعد از آن و تکبيري بعد از سجود اول و تکبيري قبل از سجود دويم در هر رکعتي و تکبيري قبل از قنوت در رکعت دويم هر يک از نمازهاي پنجگانه.
قيـام
ايستادن در حال تكبير\الاحرام، و خواندن حمد و سوره، و تسبيحات در هر ركعتي از نمازهاي واجب، واجب است اگر مانع و عذري از ايستادن نباشد.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 82 *»
مستحب است كه انگشتهاي پا رو به قبله باشد و به اعتدال بايستند و ميل به سمتي نكنند.
مستحب است از براي زنها که پاهاي خود را بهم بچسبانند و فاصله در ميان آنها قرار ندهند.
مكروه است ميل به سمتي كردن و بر روي يك پا ايستادن و پا به پا شدن و گاهي به پاي چپ و گاهي به پاي راست ايستادن.
مستحب است از براي زنها که دستهاي خود را بر روي پستانهاي خود گذارند در حال ايستادن.
مستحب است كه در حال ايستادن نظر به مهر و موضع سجود باشد.
مكروه است در حال ايستادن تكيه كردن بر چيزي مگر براي مريضي كه بدون تكيه نتواند بايستد.
مكروه است در حال نماز ملتفت شدن به چپ و راست و به اطراف نظر كردن.
مكروه است در حال نماز بازي كردن با سر و ريش و ساير اعضا.
جايز است رو به قبله راه رفتن، اما در حال راه رفتن قرائت نكند مگر در حال ضرورت.
كسي كه عاجز است از ايستادن نشسته نماز ميخواند و كسي كه عاجز است از نشستن خوابيده نماز ميخواند.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 83 *»
كسي كه ميتواند به تكيه كردن بر ديواري و عصايي ايستاده نماز گزارد جايز نيست كه نشسته نماز بخواند.
حد مرضي كه در آن حد مريض بايد نشسته نماز گزارد به خود مريض واگذار شده است.
كسي كه نشسته نماز ميخواند جايز است كه دو زانو، يا مربع بنشيند، يا پاهاي خود را دراز كند.
كسي كه نميتواند نشسته نماز گزارد خوابيده نماز بخواند و به دست راست و الا بر دست چپ بخوابد، و اگر نميتواند، مانند محتضر بخوابد و نماز بخواند.
كسي كه خوابيده نماز ميخواند، براي ركوع و سجود با سر اشاره ميكند، براي ركوع كمتر و براي سجود سر را بيشتر به پايين مياندازد.
جايز است بدون علت و مرضي نافله را نشسته انجام دهند.
مستحب است كه در نافله، دو ركعت نشسته را به جاي يك ركعت ايستاده حساب كنند.
در نمازهاي واجب هرگاه تكليف آن است كه نشسته نماز بخوانند، پس هر يك ركعت نشسته به جاي يك ركعت ايستاده حساب ميشود.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 84 *»
قرائت
خواندن حمد در دو ركعت اول نمازهاي شبانهروزي واجب است.
بسم اللّه الرحمن الرحيم جزء سوره حمد است و يكي از آيات هفتگانه آن است.
يك سوره تمام بعد از خواندن حمد در نمازهاي شبانهروزي بايد خواند.
سورههاي متعدده، و قسمتي از يك سوره را در نمازهاي نافله ميتوان خواند.
بيشتر فقهاء بر مردان بلند خواندن حمد و سوره را در نماز صبح و در هر دو ركعت اول مغرب و عشاء واجب دانستهاند چنانكه آهسته خواندن حمد و سوره را در دو ركعت اول نماز ظهر و عصر در غير روز جمعه واجب دانستهاند.
راه نجات در جهر به قرائت حمد و سوره است در دوركعت اول از نماز ظهر روز جمعه و نماز جمعه.
هرگاه كسي عمداً در مقام جهر، اخفات و در مقام
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 85 *»
اخفات، جهر نمود بايد نماز را اعاده كند.
كسي كه از روي ناداني يا فراموشي در موضع جهر، اخفات و در موضع اخفات، جهر نمود چيزي بر او نيست.
در قنوت و ذكر ركوع و سجود و ساير اذكار و در تشهد، جهر و اخفات مساوي است.
سيرت فقهاء و مقلدين، قديماً و حديثاً در ركعت آخر نماز مغرب و در دو ركعت آخر نماز عشاء و ظهر و عصر، بر اين بوده كه آهسته بخوانند.
جهري براي زنها نيست.
مستحب است كه در نافلههاي شب، جهر و در نافلههاي روز اخفات نمايند.
تعيين بعضي از سورهها در بعضي از نمازها
بسم اللّه الرحمن الرحيم براي هر سوره جزء آن سوره است، غير از سوره براء\.
افضل سورهها در نماز سوره «انا انزلناه» و سوره «قل هو
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 86 *»
اللّه احد» است مگر آنكه در بعضي از اوقات، در بعضي از نمازها فرمودهاند سورههاي ديگر را بخوانيد.
كسي كه بخواهد سورهاي را در نماز بخواند به جهت ثوابي كه در خواندن آن سوره فرمودهاند، و آن سوره را ترك كند و سوره قدر و توحيد را به جهت فضلي كه دارند بخواند، خداوند عالم جلّ شأنه ثواب سوره قدر و توحيد و ثواب آن سوره را هم كه ترك كرده به جهت فضل اين دو سوره به او خواهد داد.
در حديثي فرمودهاند واجب است بر هر مؤمني از شيعيان ما كه در شب جمعه در نماز مغرب و عشاء، سوره جمعه و سوره سبّح اسم ربك الاعلي و در نماز ظهر روز جمعه، سوره جمعه و سوره منافقين را بخواند، و در نماز صبح روز جمعه هم سوره جمعه و سوره توحيد وارد شده است.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 87 *»
آنچه كه در ركعت سوّم و چهارم از نمازهاي
شبانهروزي بايد خواند
واجب است خواندن حمد به تنهايي بدون سورهاي ديگر، يا تسبيح در ركعت سوّم و چهارم.
مخيّر است نمازگزار ميان خواندن حمد يا تسبيح و هريك را كه خواند ديگري ساقط ميشود.
افضل، در ركعت سوّم و چهارم تسبيح است.
مستحب است كه در نماز جماعت امام و مأموم حمد و تسبيح را برخلاف يكديگر اختيار كنند.
تسبيحات اربعه در ركعت سوّم و چهارم اكمل تسبيحاتند و آن سبحان اللّه و الحمدللّه و لا اله الا اللّه و اللّه اكبر است و يك مرتبه گفتن در هر ركعتي كافي است، و سه مرتبه گفتن مستحب است.
كسي كه مريض باشد يا در نماز زياد شك كند مستحب است كه تسبيح را در ركعت سوّم و چهارم اختيار كند.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 88 *»
احكام قرائت
مستحب است استعاذه در ركعت اول پيش از شروع در قرائت و بهترين قول در استعاذه اين است كه بگويد اَعُوذُ بِاللّهِ السَّميعِ الْعَليمِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ.
مستحب است جهر به بسم اللّه الرحمن الرحيم اگرچه در نمازهاي اخفاتيه باشد.
مستحب است ترتيل در قرائت، يعني كلمات را به سرعت زياد نخوانند و مكث زياد نكنند، به طور اقتصاد و ميانهروي بخوانند و حفظ وقوف و اداي حروف به طور صراحت داشته باشند.
در نمازهاي واجب شبانهروزي دو سوره بعد از حمد در يك ركعت نبايد خواند و در نمازهاي نافله جايز است كه سورههاي متعدده بعد از حمد در يك ركعت بخوانند.
چهار سورهاي كه سجده واجب در آن است در نماز نبايد خواند. و آنها عبارتند از: «الم تنزيل» و «حم سجده» و «و النجم» و «اقرأ».
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 89 *»
كسي كه بخواهد در بين نماز راه رود به طوري كه روي او از قبله نگردد، در بين راه رفتن قرائت نكند و به آن موضعي كه ميخواهد برود، پس ساكن شود و قرائت بخواند.
هرگاه كسي در نماز سورهاي را ميخواند و در بين خواندن آن سوره بخواهد سوره ديگري را بخواند جايز است كه آن سوره را ترك كند و هر سورهاي كه ميخواهد بخواند مگر سوره توحيد و سوره جحد كه عدول از آنها به سورهاي ديگر نبايد داشت مگر در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه چنانكه خواهد آمد.
هرگاه در نماز ظهر روز جمعه يا در نماز جمعه بعد از حمد به سوره توحيد شروع شد، مستحب است كه آن را تمام نخوانند و به سوره جمعه و منافقين عدول كنند.
مكروه است خواندن سوره توحيد به يك نفس و مستحب است نفس كشيدن در يكي از مواضعِ وقفِ آياتِ آن،.
در حال تعجيل و ضرورت، به حمد تنها ميتوان اكتفا كرد و سوره نخواند.
در وقتي كه وقت نماز كم باشد نبايد شروع نمود به سورههاي طولاني كه نماز، به خواندن آنها قضا شود. بلكه
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 90 *»
اگر به خواندن سوره، نماز قضا شود نبايد سورهاي غير از حمد خواند و به همان بايد اكتفا نمود.
كسي كه از روي تقيه اقتدا به مخالفين كند، در دل خود قرائت بخواند اگر تلفظ كلمات ممكن نباشد.
ركوع
ركوع واجب است، و وجوب آن مثل وجوب خود نماز به حد ضرورت رسيده.
واجب است در ركوع در حال اختيار، خم شدن به قدري كه سر انگشتان به زانوها برسد.
واجب است سكون و اطمينان در ركوع به قدر گفتن ذكر.
واجب است گفتن ذكر در حال اطمينان در ركوع.
در هر ركعتي يك ركوع است نه بيشتر.
مستحب است كه سُبْحانَ ربِّي الْعَظيمِ وَ بِحَمْدِه را در ركوع اختيار كنند و مستحب است كه سه مرتبه بگويند و بهتر پنج مرتبه و بهتر هفت مرتبه است و اين ذكر عظيمترين ذكرها در ركوع است.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 91 *»
مستحب است اختيار كردن سبحاناللّه سه مرتبه در ركوع.
مستحب مؤكّد است كه ذكر ركوع را سه مرتبه بگويند، حتي آنكه در حديثي وارد شده است كه هركس دو مرتبه بگويد يك سوم نماز او ناقص است و هركس يك مرتبه بگويد دو سوم نماز او ناقص است و هركس هيچ نگويد نمازي براي او نيست.
مستحب مؤكد است تكبير گفتن براي ركوع در حال قيام، حتي آنكه بعضي فقها واجب دانستهاند.
مستحب است كه هر دو دست را در حال گفتن اللّهاكبر بلند كنند به طوري كه در تكبير\الاحرام گذشت.
مستحب است كه دست راست را پيش از دست چپ بر زانوي راست و دست چپ را بعد از آن بر زانوي چپ گذارند.
مستحب است كه پشت را در حال ركوع مثل كمان خم نكنند و راست باشد به طوري كه اگر قطره روغني بر روي آن باشد به سمتي ميل نكند.
مستحب است كه در حال ركوع، گردن را بكشند و سرنگون نباشند.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 92 *»
مستحب است از براي زنها که در حال رکوع انگشتان دستها را در بالاي زانوها بگذارند که زياد خم نشوند که عقب آنها بلند شود.
مستحب است كه زانوها در حال ركوع به عقب گشته باشد و خم نباشد.
مستحب است از براي زنها که در وقت نشستن از براي سجود زانوي خود را پيش از دستهاي خود بر زمين گذارند که عقب آنها بلند نشود.
مستحب است كه نظر در حال ركوع در ميان دو قدم باشد يا چشمها را برهم گذارند.
واجب است بعد از ذكر ركوع ايستادن به طوري كه مهرههاي پشت به طور اعتدال بر روي هم قرار بگيرد، و واجب است آرام گرفتن در حال ايستادن بعد از ركوع.
مستحب است گفتن سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ در حال برخاستن از ركوع و آرام گرفتن.
مستحب است براي مأموم كه بعد از برخاستن از ركوع بگويد اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ هنگامي كه امام بگويد سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 93 *»
مستحب است تكبير گفتن بعد از ركوع در حال قيام و آرام گرفتن و دستها را بلند كردن.
منفرد مخيّر است در جهر و اخفات در ذكر ركوع و مستحب است براي امام جهر و براي مأموم اخفات.
سجود
واجب است دو سجده در هر ركعتي از نمازها.
بعد از فارغ شدن از ركوع و راست ايستادن، بايد فرود آمد براي سجود.
مستحب است که زنها بر دو اليه خود بنشينند و بعد دستها را بر زمين گذارند که عقب آنها بلند نشود.
مستحب است از براي زنها که دستها را بر زمين نگذارند مانند مردان در وقت برخاستن که عقب آنها بلند نشود.
مستحب است كه هر دو دست را يكدفعه با هم بر زمين گذارند.
واجب است سجده كردن در نماز در حال اختيار بر هفت عضو كه پيشاني و دو كف دستها و دو زانوها و دو سر انگشتان بزرگ پاها باشد.
مستحب است كه سر بيني را هم بر زمين گذارند در سجود.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 94 *»
در هريك از اين عضوها مسمّي كافي است كه بر مواضع خود گذارده شوند اگرچه به قدر سر انگشتي باشد.
واجب است كه هريك از عضوها در موضع خود قرار گيرد و بر هيئت سجود آرام گيرند در حال اختيار به قدر ذكر كردن.
مستحب است كه در ميان ذكرها سُبْحانَ رَبِّي الْاَعْلي وَ بِحَمْدِه را اختيار كنند و در سجود اين ذكر بالاترين ذكرهاست و سه مرتبه گفتن آن مستحب است.
جايز است در سجود گفتن سه سبحاناللّه پي در پي و يك مرتبه هم كفايت ميكند.
مستحب است در سجود و ركوع صلوات فرستادن بر محمّد و آل او9 و صلوات بر او و آل او، تسبيح و تهليل و تحميد خداي تعالي است به اين طور كه در ذكر ركوع و سجود بگويند صَلَّي اللّهُ عَلي محمّد و آله. و به همين اكتفا كنند.
مستحب است براي مردان كه در سجود ذراعهاي خود را بلند كنند مانند دو بال و بر زمين نگذارند و به رانها و زانوها نچسبانند و كف دستها را بر زمين گذارند.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 95 *»
مستحب است در سجود كه انگشتان دست به هم چسبيده باشد و سر انگشتان رو به قبله بر زمين گذارده شود.
مستحب است كه كف دستها مقابل با سر شانهها و صورت بر زمين گذارده شود و محاذي زانوها نباشد و نزديك صورت بر زمين گذارده نشود و قدري منحرف باشد.
مستحب است كه نظر در حال سجود به طرف سر بيني باشد.
مستحب است براي زنها كه در حال سجود اعضاي آنها به هم جمع و ذراع آنها بر زمين باشد.
مستحب است كه موضع قدم و موضع سجود مساوي باشند.
جايز است كه موضع سجود از موضع قدم به قدر چهار انگشت بسته بلندتر باشد.
در زمين سراشيب سجود جايز است خواه پيشاني در بلندي واقع شود يا قدمها، به شرط آنكه بتوان سجده نمود و آن بلندي و پستي از وضع خود زمين باشد نه آنكه ساخته باشند مانند دكانها و سكوها.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 96 *»
واجب است سربرداشتن از سجده اولي بعد از ذكر و نشستن و آرام گرفتن.
مستحب است بعد از سجده اولي در حال نشستن تكبير گفتن، و بلند كردن دستها به آرامي همراه تكبير.
مستحب است به طور تورّك نشستن در ميان دو سجده و كيفيت آن در تشهد خواهد آمد انشاءاللّه تعالي.
مستحب است استغفار كردن در ميان دو سجده.
مكروه است ميان دو سجده كه دستها را از زمين برندارند.
مستحب است كه نظر در حال نشستن بر دامن باشد.
مستحب است كه در حال استقرار در نشستن، براي سجده دوم تكبير بگويند، و دستها را در حال تكبير بلند كنند.
واجب است كه سجده دوم را بعد از نشستن و آرام گرفتن انجام دهند.
واجب است بعد از سجده دوم نشستن و آرام گرفتن و بعد از آرامي برخاستن براي ركعت دوم و ركعت چهارم در ركعت اولي و ركعت سوم.
مستحب است براي مردان كه در حال برخاستن، دستها را بر زمين گذارند و به آنها تكيه كنند، و زانوها را پيش از برداشتن دستها از زمين بردارند و برخيزند.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 97 *»
مستحب است كه بر روي زمين كف دستها باز باشد و انگشتان بهم بسته باشد، نه آنكه انگشتان در كف دست جمع باشد.
مستحب است كه در حال برخاستن بگويند بِحَوْلِ اللّهِ وَ قُوَّتِه اَقُومُ وَ اَقْعُدُ وَ اَرْكَعُ وَ اَسْجُدُ.
واجب است سجده بعد از خواندن آيه سجده بر خواننده و گوش دهنده در چهار سوره: «الم تنزيل» و «حم سجده» و «والنجم» و «اقرأ».
مستحب است سجده بعد از خواندن و گوش دادن در يازده موضع ديگر در اين سورهها: «اعراف» «رعد» «نحل» «بنياسرائيل» «مريم» «حج» در دو موضع آن و سوره «فرقان» «نمل» «ص» «اذا السّماء انشقّت».
طهارت در سُجَدات قرآن ــ چه واجب يا مستحب ــ شرط نيست. پس حايض هم بايد در چهار سوره به طور وجوب و در ساير سورهها به طور استحباب سجده كنند.
مستحب است در سجده تلاوت، ذكر مطلق و هم چنين لا اِلهَ اِلا اللّهُ حَقّاً حَقّاً و لا اِله اِلا اللّهُ ايماناً وَ تَصْديقاً و لا اِلهَ اِلا اللّهُ عُبُودِيَّةً وَ رِقّاً سَجَدْتُ لَكَ يا رَبِّ تَعَبُّداً وَ رِقّاً نيز وارد شده است.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 98 *»
تكبيري قبل از سجدات تلاوت، و تشهد و سلامي بعد از آنها نيست و تكبيري بعد از آنها مستحب است.
كسي كه سجده تلاوت را فراموش كرد، هر وقت بيادش آيد بايد سجده نمايد.
قنوت
بعضي از فقها قنوت را واجب و بيشتر مستحب دانستهاند و احتياط تمام در اين است كه در حال اختيار آن را ترك نكنند.
جايز است ترك قنوت در حال تقيه و كفايت ميكند كه سه مرتبه بسم اللّه الرحمن الرحيم بخوانند.
قنوت در هر نمازي در ركعت دوم بعد از قرائت و قبل از ركوع است مگر در بعضي نمازها.
در ركعت دوم نماز شفع و در ركعت سوم كه نماز وتر است قنوت هست.
مستحب است تكبير گفتن براي قنوت، پيش از قنوت و بعد از آن و دستها را بلند كردن در حال تكبير.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 99 *»
مستحب است كه هر دو دست را در مقابل صورت بلند كنند به طوري كه كف دستها رو به آسمان باشد و پشت آنها رو به زمين، و انگشتان متصل به يكديگر باز باشند به غير از انگشت بزرگ كه بايد باز باشد و متصل نباشد.
دعاهاي بسيار در حال دست برداشتن وارد شده است و سه سبحان اللّه كفايت ميكند.
بهترين دعاها براي قنوت يا مَنْ اَظْهَرَ الْجَميلَ وَ سَتَرَ الْقَبيحَ است تا آخر.
رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ اِنَّكَ اَنْتَ الْاَعَزُّ الْاَجَلُّ الْاَكْرَمُ وَ اَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمينَ دعاي مختصر جامعي است كه در قنوت وارد شده است.
خواندن دعاي به خصوصي لازم نيست و هر حاجتي كه شخص دارد از خداي تعالي طلب نمايد.
جايز است در قنوت نفرين كردن دشمن و اسم او را بردن اگر مستحق نفرين باشد.
مستحب است در قنوت صلوات فرستادن بر محمّد و آلمحمّد9 و اسم بردن هريك از ايشان و شفيع قرار دادن
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 100 *»
ايشان در نزد خداي تعالي.
مستحب است كه بعد از خواندن قنوت كف دستها را از مقابل صورت و سينه خود برنگردانند و به آرامي دستها را پايين آورند به طوري كه كف آنها رو به خود شخص باشد.
مستحب است كه در نمازهاي نافلهي شب و روز، بعد از خواندن قنوت كف دستها را به سر و صورت بمالند. و در نمازهاي واجب به طوري كه در مسأله سابقه گذشت عمل نمايند.
مستحب است در قنوت نماز وتر استغفار هفتاد مرتبه و العفو گفتن سيصد مرتبه و هذا مَقامُ الْعائِذِ بِكَ مِنَ النّارِ گفتن هفت مرتبه و دعا و استغفار كردن براي مؤمنين و مؤمنات و اگر استغفار كنند براي چهل مؤمن يا صد نفر يا بيشتر يا كمتر سبب قبول شدن استغفار و استجابت دعوات خواهد بود. و مستحب است كه در قنوت وتر دست چپ را در مقابل صورت نگاه دارند و با دست راست عدد استغفار و ساير اذكار را حفظ كنند.
مستحب است جهر در قنوت به خصوص براي امام و مستحب است اخفات براي مأموم در قنوت و ساير اذكار.
مكروه است در قنوت نمازهاي واجب كه دستها را از
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 101 *»
مقابل صورت بالاتر برند و از سر بگذرانند.
مستحب است طول دادن قنوت در غير نماز جماعت.
در تكبيرِ پيش از قنوت كف دستها بايد رو به قبله باشد در حال برداشتن و انداختن، و در تكبير بعد از قنوت كف دستها بايد رو به خود شخص باشد در حال انداختن و پايين آوردن.
تشهـد
واجب است تشهد در هر نماز در ركعت دوم در نمازهاي دو ركعتي، و در ركعت دوم و آخر در نمازهاي سه ركعتي و چهار ركعتي بعد از دو سجده.
واجب است نشستن براي تشهد به قدر خواندن ذكر تشهد در نمازهاي واجب در حال اختيار.
مستحب است نشستن در تشهد به طور تورّك؛ يعني پاي چپ را از طرف راست بيرون آورند و پشت پاي راست را در كف پاي چپ گذارند و بر روي پاي چپ نشينند.
مستحب است از براي زنها که رانها و زانوهاي خود را متصل به يکديگر کنند و قدری زانوها را از زمين بردارند و
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 102 *»
دستهاي خود را بر روي پستانهاي خود گذارند.
مستحب است كه دستها با انگشتهاي بسته بر روي رانها گذارده شود و پشت دستها به آسمان باشد و كف آنها بر روي رانها، و اين هيئت دستها هيئت خوف و ترس از خداوند عالم جلّشأنه است.
مستحب است كه در حال تشهد نظر به دامن باشد.
مستحب است كه پيش از شهادتين بگويند بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ وَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ وَ خَيْرُ الاَسْماءِ لِلّهِ.
واجب است ذكر شهادتين و صلوات بر محمّد و آلمحمّد9 در تشهد.
ذكر تشهد به طوري كه در احاديث وارد شده اين است اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.
مستحب است كه بعد از ذكر تشهد در تشهد اول بگويند وَ تَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ في اُمَّتِه وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ.
جهر و اخفات در تشهد جايز است مگر آنكه مستحب است براي امام جهر نمودن و شنوانيدن به مأمومين چنانكه
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 103 *»
مستحب است براي مأمومين اخفات.
مستحب است در وقت برخاستن از تشهد اول بِحَوْلِ اللّهِ وَ قُوَّتِه اَقُومُ وَ اَقْعُدُ بگويند يا در بلند شدن تكبير بگويند.
مستحب است كه مردان در وقت برخاستن كف دستهاي خود را بر زمين گذارند و تكيه به آنها كنند و بعد زانوها را بردارند و زنها بلند شوند بدون اينكه تكيه بر دستهاي خود نمايند.
سلام
ابتداي نماز و تحريم آن به تكبير\الاحرام است، و انتهاي آن و تحليل آن به سلام.
سلام نماز واجب است بعد از تشهد اول در نمازهاي دوركعتي و بعد از تشهد دوم در نمازهاي سه ركعتي و چهارركعتي.
سلامي كه گفتن آن واجب است و به آن شخص از نماز خارج ميشود اَلسَّلامُ عَلَيْنا وَ عَلي عِبادِ اللّهِ الصّالِحينَ ميباشد يا اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 104 *»
هريك از اين دو سلام را كه شخص گفت در اداي سلام واجب كفايت ميكند و فراغ از نماز بعمل ميآيد.
مستحب است كه اَلسَّلامُ عَلَيْنا وَ عَلي عِبادِ اللّهِ الصّالِحينَ را با اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ جمع كنند اگرچه اداي واجب به سلام اول شده و خروج از نماز حاصل شده است و سلام دوم مستحب خواهد بود.
مستحب است در وقتي كه ميگويند اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ قصد كنند ملَكي را كه بر دوش راست و چپ نشستهاند و با سر بيني به دوش راست اشاره كنند چرا كه ملَك موكّل به حسنات بر دوش راست نشسته، پس او را محل تحيّت قرار دهند و سلام را بر هر دو وارد آورند.
تعقيب
مستحب است دعا خواندن و طلب كردن حاجتهاي دنيا و آخرت از خداوند عالم جلّشأنه بعد از هر نماز واجب و
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 105 *»
سنّتي. و اسم اين عمل بعد از هر نماز، تعقيب است.
تعقيب رسانندهتر است به رزق از رفتن در بلاد به جهت تحصيل رزق.
تعقيب خواندن بعد از هر نمازي افضل است از نافله گزاردن بعد از آن، مگر در جايي كه به خصوص رسيده باشد.
مستحب است بعد از نمازهاي شبانهروزي پنجگانه سه مرتبه تكبير گفتن و دستها را در وقت گفتن هر تكبيري بلند كردن تا نحر و گردن.
مستحب است بلند كردن هر دو دست در بالاي سر بعد از نماز.
مستحب است بعد از نماز، خواندن اين دعا اَللَّهُمَّ اجْعَلْني مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِمُحَمَّدٍ في كُلِّ عافِيَةٍ وَ بَلاءٍ وَ اجْعَلْني مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِمُحَمَّدٍ في كُلِّ مَثْويً وَ مُنْقَلَبٍ اَللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْيايَ مَحْياهُمْ وَ مَماتي مَماتَهُمْ وَ اجْعَلْني مَعَهُمْ فِي الْمَواطِنِ كُلِّها وَ لاتُفَرِّقْ بَيْني وَ بَيْنَهُمْ اَبَداً اِنَّكَ عَلي كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ پس هركس دعاي افتتاحي كه پيش ذكر شد و اين دعا را بعد از نماز بخواند، با محمّد و آلمحمّد9 محشور خواهد شد.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 106 *»
مستحب است كه پيش از آنكه پاها را از هيئت تورّك حركت و تغيير دهند تسبيح فاطمه زهرا3 را بخوانند و آن تسبيح بعد از نماز، از هزار ركعت نماز افضل و احبّ است و از جميع تعقيبها و ذكرها بهتر است، چرا كه اگر ذكري بهتر از آن بود پيغمبر9 همان را تعليم حضرت فاطمه3 فرموده بودند و ذكر كردن آن باعث آمرزش گناهان است.
مستحب است كه بعد از ذكر كردن تسبيح حضرت فاطمه3 لا اِلهَ الا اللّه بگويند و بعد از آن سه مرتبه استغفار كنند.
تسبيح حضرت فاطمه3 سي و چهار «اللّهاكبر» است و سي و سه «الحمدللّه» و سي و سه «سبحاناللّه».
هرگاه در تكبيرات سهو شد و بيش از سي و چهار گفته شد، بنا را بر سي و سه بايد گذارد، و يك تكبير ديگر گفت. و هرگاه در تحميدات سهو شد و بيش از سي و سه گفته شد بنا را بر سي و دو بايد گذارد، و يك الحمد للّه ديگر گفت. و هرگاه در تسبيحات سهو شد و بيش از سي و سه گفته شد ممضي است و تسبيح ديگري نبايد گفت.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 107 *»
مستحب است كه تسبيحي كه سي و چهار دانه كه از تربت حضرت سيدالشهداء7 ساخته شده به همراه مؤمن باشد و به آن حساب اذكار را نگاه دارد. چرا كه از جمله پنچ چيز است كه مؤمن نبايد خالي از آنها باشد. و چنين تسبيحي دائماً تسبيح ميكند اگرچه صاحب آن مشغول كاري ديگر باشد، و ثواب آن براي صاحب آن نوشته خواهد شد. و آن پنچ چيز «مسواك و شانه و سجاده و تسبيح سي و چهار دانه از تربت حضرت سيدالشهداء7 و انگشتر عقيق» است.
مستحب است بعد از هر نماز سي مرتبه يا چهل مرتبه گفتن تسبيحات اربعه سبحاناللّه و الحمدللّه و لا اله الا اللّه و اللّهاكبر.
مستحب است كه منصرف نشوند از نماز مگر به لعنت كردن بنياميه و چهار مرد و چهار زن.([7])
مستحب است كه بعد از هر نمازي از خداوند عالم جلّ شأنه بهشت را طلب كنند و به او از جهنم پناه برند.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 108 *»
مستحب است صلوات فرستادن بر محمّد و آلمحمّد9 بعد از هر نمازي و در هر روزي صد مرتبه و در روز جمعه هزار مرتبه.
كمتر چيزي كه در تعقيب هر نمازي كفايت ميكند اين است كه بخوانند اَللَّهُمَّ اِنّي اَسْأَلُكَ مِنْ كُلِّ خَيْرٍ اَحاطَ بِه عِلْمُكَ وَ اَعُوذُ بِكَ مِنْ كُلِّ سُوءٍ اَحاطَ بِه عِلْمُكَ اَللَّهُمَّ اِنّي اَسْأَلُكَ عافِيَتَكَ في اُمُوري كُلِّها وَ اَعُوذُ بِكَ مِنْ خِزْي الدُّنْيا وَ عَذابِ الْآخِرَةِ.
تعقيبات مخصوصه بعضي از نمازها
مستحب است كه بعد از نماز صبح و مغرب هفتمرتبه بخوانند بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللّهِ الْعَلِيِّ الْعَظيمِ.
مستحب است كه بعد از نماز صبح بر محمّد و آلمحمّد صد مرتبه صلوات بفرستند.
مستحب است هفتاد مرتبه استغفار بعد از نماز صبح و عصر.
مستحب است ده مرتبه خواندن سوره انا انزلناه بعد از نماز عصر.
مستحب است نشستن بعد از نماز عصر به قدر يك ساعت براي خواندن دعا و تعقيب.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 109 *»
مستحب است نشستن بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب براي دعا و تعقيب خواندن.
سجده شكر
مستحب است سجده شكر براي هر نعمتي كه خداوند عطا كند و هر بلائي كه رفع نمايد.
مستحب مؤكّد است سجده شكر بعد از هر نمازي به خصوص نمازهاي پنجگانه چرا كه هر نقصي كه در نماز واقع شده سجدهي شكر آن را رفع ميكند.
مستحب است در سجده شكر كه سينه و شكم را به زمين بچسبانند و ذراعها را بلند نكنند بلكه بر زمين فرش كنند و بچسبانند.
مستحب است طول دادن سجده شكر.
مستحب است كه در سجده شكر صد مرتبه بگويند شُكْراً شُكْراً و صد مرتبه بگويند عَفْواً عَفْواً.
كمترين چيزي كه در سجده شكر كفايت ميكند اين است كه شُكْراً لِلَّه بگويند به قدري كه نفس قطع شود. و كمتر
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 110 *»
اين است كه سه مرتبه شُكْراً لِلّه بگويند.
مستحب است كه بعد از سجده شكر دست خود را به موضع سجود بمالند و مسح كنند صورت و ساير اعضاي بدن را تا جائي كه دست ميرسد، كه سبب ايمني از امراض خواهد بود.
مستحب است كه در وقت انصراف از نماز از طرف راست منصرف شوند.
چيزهايي كه نماز را ميشكند و آن را باطل ميكند
نماز را باطل ميكند آنچه كه باطل كننده وضو و طهارت باشد هرگاه در بين نماز صادر و حاصل شود و تفصيل آن در جاي خود گذشت.
كسي كه در بين نماز از روي تعمّد به كلامي غير از قرآن و ذكر و دعا تكلّم كند، نماز او باطل ميشود.
سلام بيجا از روي عمد به يكي از صيغههائي كه در سلام گذشت، نماز را باطل ميكند.
پشت به قبله نمودن در بين نماز واجب در حال اختيار نماز را باطل ميكند.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 111 *»
منحرف شدن از سمت قبله به تمام بدن در حال اختيار در نماز واجب، نماز را باطل ميكند.
خنده قهقهه و صدادار ـ نه تبسّم ـ در بين نماز، نماز را باطل ميكند.
گريه صدادار براي دنيا يا ميّتي در بين نماز، نماز را باطل ميكند. اما گريه از خوف خداي تعالي از افضل اعمال است.
تمام نماز واجب هرگاه قبل از داخل شدن وقت آن واقع شود، آن نماز باطل است و كفايت نميكند.
هر فعل كثيري كه محوكننده هيئت نماز باشد، نماز واجب را باطل ميكند.
كسي كه در بين نماز از روي عمد ناله كند، نماز او باطل ميشود.
حرام است در نماز كه دست بر روي دست گذارند و اين عمل بدعتي از عامّه است.
مكروه است چشم برهم گذاردن در بين نماز مگر در حال ركوع.
مكروه است نماز خواندن با دفاع بول و غايط.
مكروه است در بين نماز بازي كردن با دست و سر و ريش و ساير اعضا.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 112 *»
مكروه است در بين نماز كمانكشي و دهندرّه.
مكروه است در بين نماز شكستن انگشتان و كشيدن آنها به طوري كه صدا كند.
مكروه است در بين نماز داخل كردن انگشتان در ميان يكديگر.
مكروه است در بين نماز كسالت نمودن و خود را به خواب دادن و سنگين داشتن.
مكروه است در بين نماز بيني پاك كردن و آب دهن انداختن.
مكروه است در بين نماز مشغول شدن به كاري كه دخلي به نماز ندارد مثل آنكه به اطراف نظر كنند، و به كتابي و مصحفي و انگشتري نظر كنند بطوري كه بخوانند و در صورت زنهاي مَحرم تأمّل كنند ـ اما زنهاي نامحرم كه تأمّل كردن در آنها جايز نيست ـ و مثل آنكه سنگريزهها را بر روي زمين مساوي كنند، يا آنها را بيندازند، و اصلاح لباس كنند، و ناخن خود را قطع كنند و امثال اينها از اموري كه دخلي به نماز ندارد و جزء نماز نيست.
مكروه در حال قيام دستها را بر وركها گذارند.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 113 *»
جايز است سلام كردن بر نمازگزار و واجب است بر او ردّ سلام بطوري كه سلام كردهاند. پس اگر «سلامٌ عليك» گفتهاند جواب گويد «سلامٌ عليك» و نگويد «عليك السلام».
هرگاه نمازگزار عطسه كند مستحب است كه بگويد اَلْحَمْدُ لِلّهِ وَ صَلَّي اللّهُ عَلَي النَّبِي وَ آلِه و همچنين مستحب است كه هرگاه مؤمني عطسه كند نمازگزار اين قول را بگويد.
هر كلامي كه دعا و ذكري باشد در بين نماز جايز است.
هرگاه در بين نماز حاجتي بهمرسد جايز است كه با سر و يا دست اشاره كنند، يا ريگي بيندازند، يا دستي به جايي بزنند كه صدا كند تا كسي كه حاجت به او دارند ملتفت شود.
جايز است در بين نماز تنحنح كردن و تسبيح كردن براي اعلام غير.
جايز است در بين نماز صدا را به ذكر و تسبيح بلند كردن، به جهت بيدار كردن كسي كه خواب است.
جايز است در بين نماز كشتن شپش و كيك و پشه و امثال آنها.
جايز است آشاميدن آب در نمازِ وتر، اگربترسد كه صبح شود و تشنه بماند در روزه خود، اگرچه دو سه قدم برود و
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 114 *»
آب را بردارد و بياشامد.
جايز است خارانيدن بدن و پاك كردن چيزي از لباس و اصلاح كردن آن و خلال كردن در بين نماز، و اگر اين كارها را نكنند افضل است.
هرگاه در بين نماز حاجت به چند قدم راه رفتن شود، جايز است رو به قبله راه رفتن به طوري كه رو از قبله نگردد ولي در بين راه رفتن قرائت نكنند تا موضعي كه ساكن شوند و آن وقت قرائت كنند.
جايز است در بين نماز شمردن آيات با دست و اصلاح موضع سجود، و هموار كردن ناهمواريهاي موضع سجود، و پاك كردن خاك از پيشاني و صورت.
جايز نيست قطع نماز و شكستن آن بعد از تكبير\الاحرام در حال اختيار مگر به جهت ضرورتي.
كسيكه ناچار باشد به رفتن براي كاري، پس اگر در رفتن ناچار روي او از قبله ميگردد، يا زياد طول ميكشد، مرخّص است كه نماز خود را بشكند و چون رفع حاجت خود را نمود نماز را از سر گيرد.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 115 *»
شك در عدد ركعات نماز
هرگاه شك واقع شود در عدد ركعات نماز و بيشتر احتمال در اقل رود، مثل شك ميان 1 و 2، يا ميان 3 و 4 و احتمال اقل بيشتر از اكثر رود، پس در اين صورت بناي نماز را بايد بر كمتر گذارد و نماز را تمام نمود.
هرگاه شك در عدد ركعات نماز واقع شود و بيشتر احتمال در زياده رود، بناي نماز را بايد بر زياده گذارد و مظنه را بايد قائم مقام علم قرار داد مثل مسئله سابقه مگر آنكه در نمازهاي واجب بعد از نماز، سجده سهو مستحب است.
هرگاه شك مساويالطرفين واقع شود در ميان ركعات نمازهاي واجب دو ركعتي و سه ركعتي، مثل نماز صبح و نماز مغرب، و همچنين نماز جمعه و نمازهايي كه بايد در سفر دو ركعت باشد، و يا در دو ركعت اول از نمازهاي چهار ركعتي، بايد نماز را از سر گرفت.
هرگاه شك واقع شود در نمازهاي چهار ركعتي در ميان
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 116 *»
2و 3 قبل از اكمال سجدتين، نماز را بايد از سر گرفت.
هرگاه شك واقع شود در نمازهاي چهار ركعتي بعد از اكمال سجدتين بين 2 و 3 يا بين 3 و 4 و يا بين 2 و 3 و 4 پس بنا را بر بيشتر بايد گذارد. و در غير مورد اخير بعد اتمام نماز يك ركعت نماز احتياط، و در صورت اخير دو ركعت نماز احتياط بايد بخوانند. و دو سجده سهو هم بعد از آن بجا آورند.
شك در افعال نماز
هرگاه در حال قيام قبل از شروع در استعاذه و قرائت شكي حاصل شود كه آيا تكبير\الاحرام را گفته يا نگفته؟ واجب است كه تكبير\الاحرام را بگويد و هرگاه بعد از آن شكي حاصل شد در باره تكبير\الاحرامآن شك اعتبار ندارد و اعتنايي به آن شك نبايد كرد.
هرگاه در حال قيام شكي حاصل شود كه آيا حمد و سوره را خوانده يا نخوانده؟ بايد آنها را بخواند و اگر بعد از آن شك حاصل شود كه آيا حمد و سوره را خوانده يا نه؟ آن شك اعتباري ندارد و اعتنايي به آن نبايد كرد.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 117 *»
هرگاه در بين خواندن سوره شك حاصل شود كه آيا حمد را خوانده يا نخوانده؟ آن شك اعتباري ندارد.
هرگاه در بين ركوع يا سجود يا تشهد شكي حاصل شد كه آيا ذكر يكي از حالات سابقه را كرده يا نه؟ به آن شك اعتنايي نبايد كرد.
هرگاه در بين حالت بعد شك حاصل شود كه آيا حالت سابقه بعمل آمده يا نه؟ مثل آنكه در حال تشهد شكي حاصل شود كه آيا سجود بعمل آمده يا نه؟ و در حال سجود شكي حاصل شود كه آيا ركوع بعمل آمده يا خير؟ چنين شكي اعتبار ندارد و اعتنائي به آن نبايد كرد.
هرگاه بعد از سجود شكي حاصل شود كه آيا يك سجده بجا آورده يا دو سجده؟ بايد يك سجده ديگر بجاآورد چرا كه محل آن نگذشته است.
هرگاه بعد از گذشتن وقت نمازي شكي حاصل شود كه آيا نماز را در وقتش بجاآورده يا نه؟ آن شك اعتباري ندارد.
كسي كه كثيرالشك باشد اعتباري به شك او نيست و نبايد عملي به جهت شك خود بكند و او كسي است كه در سه حالت پي در پي شك كند. مثل آنكه در ركعت اول و دوم
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 118 *»
و سوم در باره ركعت قبل شك كند، يا در حال قرائت و ركوع و سجود در باره حالت سابق شك كند، يا آنكه خود اقرار كند كه او كثيرالشك است، پس اعتنايي به شك خود نبايد بكند تا شيطان از او دور شود و او را به شك نيندازد.
هرگاه براي امام جماعت شكي حاصل شود در عملي از اعمال نماز و مأموم شك نداشته باشد، اعتباري به شك امام نيست و بايد تابع مأموم شود و نبايد به جهت شك خود عملي بجاآورد. و هرگاه براي مأموم شكي حاصل شود و امام شك نداشته باشد اعتباري به شك مأموم نيست و بايد تابع امام شود و نبايد به جهت شك خود عملي بجاآورد.
هرگاه براي كسي مظنه حاصل شود كه فعل منافي نماز از او صادر شده، و يا فعلي كه بايد انجام دهد ترك كرده و يقين به فعل منافي و ترك فعل واجب ندارد، نماز او صحيح است و بعد از نماز، دو سجده سهو بايد به عمل آورد.
شك در نوافل
شك در عدد ركعات نوافل و افعال آنها، آنها را فاسد و
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 119 *»
باطل نميكند.
نافلهگزار مخيّر است در شك خود بنا را بر اقل گذارد يا بر اكثر.
مستحب است كه در شك در عدد ركعات نوافل، بنا را بر اقل گذارند.
سهو در افعال و اذكار نماز
هرگاه از روي سهو و فراموشي بدون طهارت، نمازي بجاآورده شد آن نماز باطل است و اعاده نماز در وقت و خارج وقت لازم است.
هرگاه از روي سهو نمازي را پيش از وقت آن بجاآوردند بايد نماز را در وقت آن و خارج وقت آن اعاده كرد، و نمازي كه پيش از وقت بجاآورده شده از نماز واجبي كه خداوند جلّ شأنه قرار داده است كفايت نميكند.
هرگاه از روي سهو نماز واجب را رو به قبله بجانياوردند، آن نماز از فريضهاي كه خدا قرار داده است كفايت نميكند.
هرگاه كسي نيّت نماز را فراموش كند، نماز او باطل است.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 120 *»
كسي كه تكبير\الاحرام را فراموش كند و بعد بيادش آيد كه نگفته ـ در هر حالي از حالات نماز ـ نماز او باطل است و بايد تكبير\الاحرام را بگويد و نماز را از سر گيرد.
كسي كه ركوع را فراموش كند، و در بين سجود و بعد از آن بيادش آيد كه ركوع نكرده، نماز او باطل است و بايد نماز را از سر گيرد.
كسي كه در نمازهاي شبانهروزي واجب از روي فراموشي در يك ركعت دو ركوع بخواند نماز او باطل است.
كسي كه يك سجده را فراموش كند و پيش از ركوع بيادش آيد، بايد آن سجده را بجاآورد و بعد از آن بترتيب هر فعلي را كه بايد بجاآورد، انجام دهد. و اگر در حال ركوع و بعد از آن بيادش آيد، بعد از سلام نماز بايد آن سجده را قضا كند.
كسي كه هر دو سجده را فراموش كند و پيش از ركوع بيادش آيد، برگردد و هر دو سجده را بجاآورد و بعد از آن هر فعلي را كه بايد بجاآورد بترتيب انجام دهد. و اگر در حال ركوع و بعد از آن بيادش آيد نماز او باطل است و بايد نماز را از سر گيرد.
كسي كه از روي سهو در يك ركعت زيادتر از دو سجده بجاآورد، نماز او باطل است.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 121 *»
كسي كه تشهد اول را فراموش كند و پيش از ركوع بيادش آيد مينشيند و تشهد را ميخواند و بعد از آن برميخيزد و بترتيب آنچه بايد بجاميآورد. و هرگاه در حال ركوع و بعد از آن بيادش آيد نماز را تمام بخواند و بعد از سلام تشهد را نشسته رو به قبله قضا نمايد.
كسي كه از روي عمد يا از روي فراموشي يك ركعت تمام بر فريضهاي كه خدا قرار داده، زياد يا كم خواند و از نماز منصرف شد، آن نماز باطل است.
كسي كه يك ركعت از نماز يا بيشتر را فراموش كند، مادام كه حدثي صادر نشده و از نماز منصرف نشده و رو از قبله نگشته است به يادش آيد، تتمه نماز را بجاميآورد.
هرگاه در نوافل از روي فراموشي يك ركعت زياد شد، نافله صحيح است.
سجده سهو و كيفيت آن
آنچه واجب است در سجده سهو همان دو سجده است و تكبير و تسبيح و ذكري در آن دو سجده واجب نيست.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 122 *»
مستحب است كه در هر يك از دو سجده سهو بگويند بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلمُحَمَّدٍ.
محل دو سجده سهو بعد از سلام نماز است.
هرگاه از روي فراموشي و سهو كسي در بين نماز، سلام بيجايي گفت بعد از سلام نماز بايد دو سجده سهو بجاآورد.
هرگاه كسي از روي سهو در بين نماز سخني گفت كه دخلي به نماز ندارد، بايد دو سجده سهو بجاآورد.
هرگاه كسي يك سجده را فراموش كرد و بيادش نيامد تا به ركوع رفت، بعد از سلام نماز و قضاي سجده بايد دو سجده بجاآورد.
هرگاه كسي تشهد را فراموش كرد و بيادش نيامد تا آنكه ركوع كرد، بعد از سلام نماز و قضاي تشهد دو سجده سهو بجاآورد.
هرگاه كسي از روي فراموشي در محلي كه بايد قرائت بخواند تسبيح گفت و در محلي كه بايد تسبيح بگويد قرائت خواند، بعد از سلام نماز دو سجده سهو بجاآورَد.
سجده سهوي در نماز نافله و در نماز احتياط و در خود سجده سهو نيست.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 123 *»
نماز مسافر
نماز صبح و نماز مغرب هرگز قصر نميشود.
سفري كه بايد در آن نماز چهار ركعتي را قصر كرد و دو ركعت بجاآورد نبايد از هشت فرسخ كمتر باشد.
مسافت هشت فرسخ معتبر، تفاوت ندارد در رفتن تنها باشد يا در رفتن و برگشتن. مثل چهار فرسخ رفتن به جايي و چهار فرسخ برگشتن از آنجا مادام كه قصد اقامه ده روز در سر چهار فرسخي نباشد اگرچه همان روزي كه ميرود برنگردد و چند روزي بدون آنكه قطعكننده سفري براي او پيش آيد در آنجا باشد.
هشت فرسخ معتبر در بيابان و دريا مساوي است.
حد ترخّص كه چون مسافر از آنجا گذشت بايد نماز را قصر و روزه را افطار نمايد و چون از سفر برگشت و به آنجا رسيد بايد نماز را تمام بخواند، موضعي است كه صداي اذان مؤذنيني كه در وطن اذان ميگويند به آنجا برسد، و از آنجا
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 124 *»
به بعد صدا نرسد.
شرط است در قصر نماز، قصد طي مسافت هشت فرسخ يا بيشتر.
كسي كه در بين سفر قصد كند كه در مكاني ده روز يا بيشتر بماند، بايد نماز را تمام بخواند مثل حضر و روزه را هم بگيرد.
كسي كه در بين سفر قصد كرد كه در مكاني ده روز بماند و بعد از قصد نمودن از قصدِ ماندن برگشت و هنوز نماز تمامي بجانياورده است، بايد نماز را قصر بخواند.
كسي كه در بين سفر قصد كرد كه در مكاني ده روز بماند و بعد از آنكه نماز را تمام خواند اگرچه يك نماز باشد از قصد ماندن ده روز برگشت، بايد باقي نمازها را هم تا در آن مكان است تمام بخواند.
كسي كه در بين سفر در بين نماز قصد كرد كه ده روز اقامت كند، بايد نماز را تمام بخواند.
كسي كه در بين نماز اول از قصد ماندن ده روز برگشت، پس اگر دو ركعت بيشتر نشده بايد نماز را قصر بخواند. و اگر در ركعت سوم داخل شده، نماز را تمام ميخواند و بعد از
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 125 *»
نماز، اعاده نماز به طور قصر احوط است.
كسي كه در بين سفر به طور عبور كردن به وطن برسد، پس تا در وطن خود است نماز را بايد تمام بخواند.
كسي كه در بين سفر به مزرعه خود برسد، يا به زميني كه مالك آن است اگرچه بيش از يك درخت مالك نباشد ولكن آن مكان وطن او نباشد، مختار است كه نماز را تمام بخواند يا قصر نمايد مادام كه در آن محل است، و بعد از گذشتن از آنجا قصر ميخواند.
در حرم مكّه معظّمه و حرم مدينه مشرّفه و حرم اميرالمؤمنين صلواتاللّه عليه و حرم حضرت سيدالشهداء7 مسافر مخيّر است كه نماز را تمام به انجام رساند يا قصر بخواند، و نماز تمام در اين اماكن چهارگانه بهتر از قصر است.
هرگاه كسي سلطان جايري را در سفر خود قصد نمايد، بايد نماز را تمام بخواند.
شرط است در قصر كردن نماز اينكه سفر كسب شخص مسافر نباشد.
هرگاه كسي از روي جهل و ناداني نماز را در سفر تمام خواند، يا از روي ناداني در محلي كه قصد اقامه ده روز يا بيشتر
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 126 *»
كرده بود نماز را قصر نمود، نبايد نماز را اعاده كند و چيزي بر او نيست.
مستحب است بعد از هر نمازي كه قصر شده سي مرتبه خواندن سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الا اللّه و اللّه اكبر براي تماميت نماز.
نماز جمعه
روز جمعه افضل روزها و افضل عيدها است كه در آن حسنات مضاعف و گناهان و سيئات محو و درجات بلند ميشود. و شب جمعه مثل روز آن است براي عبادات.
نماز جمعه، واجبي از واجبات عظيمه اسلام است.
اقامهي نماز جمعه مخصوص امام معصوم7 و نائب خاص او است.
نماز جمعه دو ركعت است مثل نماز صبح مگر آنكه در ركعت اول قنوتي بعد از قرائت پيش از ركوع و در ركعت دوم قنوتي بعد از ركوع دارد.
كمترين مقداري كه نماز جمعه به آن منعقد ميشود پنج
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 127 *»
نفر است يكي امام و چهار مأموم.
نماز جمعه را بايد به جماعت بجاآورد.
بايد خطيب پشت به قبله و رو به مردم باشد و مردم رو به منبر و خطيب باشند.
نوافل روز جمعه بيست ركعت است كه در هر وقتي ميتوان انجام داد. ده ركعت پيش از زوال و ده ركعت در عصر آن روز. و يا شش ركعت در صبح و شش ركعت قدري بعد از آن و شش ركعت قدري بعد از آن و دو ركعت در وقت زوال. و دو ركعت هم در عصر رسيده كه تمام بيست و دو ركعت شود.
در هر روز مستحب است صلوات فرستادن بر محمّد و آلمحمّد9 صد مرتبه و در روز جمعه هزار مرتبه. و ثواب صلوات مقابل است با ثواب هفتاد حج مقبول.
هنگام زوال روز جمعه و وقتي كه نصف قرص آفتاب غروب كرده، وقت استجابت دعا است.
مستحب است در روز جمعه شارب زدن و ناخن گرفتن، و اگر ناخن بلند نباشد سوهان كشيدن، و تنظيف نمودن و نوره كشيدن و خود را معطر ساختن و تزيين كردن و
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 128 *»
لباسهاي نظيف پوشيدن و وسعت بر عيال دادن و تصدق كردن و زيارت قبور رفتن و استغفار براي خود و مؤمنين و مؤمنات و مسلمين و مسلمات از احيا و اموات نمودن.
مكروه است در روز جمعه سفر رفتن پيش از نماز جمعه. اما بعد از نماز جمعه سفر مبارك است.
مكروه است در روز جمعه شعر خواندن.
نماز عيدين
نماز عيد اضحي و عيد فطر واجبي است از واجبات اسلاميه.
نماز عيدين واجب نيست مگر با حضور امام معصوم7 و حضور هفت نفر مأموم يا پنج نفر.
نماز عيدين در زمان غيبت امام7 مستحب است.
نماز عيدين را به جماعت و فرادي ميتوان بجاآورد.
در نماز عيد اذان و اقامهاي نيست ولي منادي ندا ميكند اَلصَّلوة اَلصَّلوة اَلصَّلوة.
نماز عيد دو ركعت است در ركعت اول بعد از قرائتِ حمد و سوره، پنج تكبير بايد گفت و بعد از هر تكبيري قنوت
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 129 *»
بايد خواند. پس تكبيري براي ركوع ميگويد و ركوع ميكند و به سجود ميرود و بعد از دو سجده برميخيزد براي ركعت دوم. پس در ركعت دوم بعد از خواندن حمد و سوره، چهار تكبير بايد گفت و بعد از هر تكبيري قنوت بايد خواند پس تكبيري براي ركوع ميگويد و ركوع ميكند و بعد از آن به سجود ميرود و بعد از دو سجده تشهد ميخواند و سلام ميگويد مانند ساير نمازها.
مستحب است كه دستها را در وقت گفتن هر تكبيري بلند كنند.
خواندن هر سورهاي جايز است و مستحب است خواندن سورهي «والشمس» در ركعت اول و سورهي «هل اتيك حديث الغاﺷﻴ[» در ركعت دوم.
هر قنوتي جايز است در نماز عيد و مستحب است خواندن اين قنوت اَللَّهُمَّ اَهْلَ الْكِبْرِياءِ وَ الْعَظَمَةِ وَ اَهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ اَهْلَ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ اَهْلَ التَّقْوي وَ الْمَغْفِرَةِ اَسْأَلُكَ في هذَا الْيَوْمِ الَّذي جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمينَ عيداً وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّي اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه ذُخْراً وَ مَزيداً اَنْ تُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِمُحَمَّدٍ كَاَفْضَلِ ما صَلَّيْتَ عَلي عَبْدٍ مِنْ عِبادِكَ وَ صَلِّ عَلي مَلائِكَتِكَ وَ رُسُلِكَ وَ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ وَ
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 130 *»
الْمُؤْمِنات وَ الْمُسْلِمينَ وَ الْمُسْلِمات اَلْاَحْياءِ مِنْهُمْ وَ الْاَمْوات اَللَّهُمَّ اِنّي اَسْأَلُكَ مِنْ خَيْرِ ما سَأَلَكَ بِه عِبادُكَ الْمُرْسَلُونَ وَ اَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ ما اَعاذَ بِكَ مِنْهُ عِبادُكَ الْمُرْسَلُونَ.
مستحب است در روز عيد اضحي و عيد فطر غسل نمودن و خود را معطر ساختن.
وقت نماز عيدين از اول طلوع آفتاب است تا اول زوال.
مستحب است در نماز عيد دو خطبه بخوانند و خطبه عيدين بايد بعد از نماز عيد باشد.
مستحب است از راهي كه رفتهاند به نماز عيد، از راهي ديگر برگردند.
اسباب و كيفيت نماز آيات
نماز آيات واجبي است از واجبات اسلاميه.
اسبابي كه موجب نماز آيات است علاماتي است كه در آسمان و زمين گاهي ظاهر ميشود. مثل گرفتن آفتاب و ماه و بادهاي شديدي كه هوا را تاريك ميكنند و زلزله و هر امر
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 131 *»
مخوفي كه از آسمان گاه و بيگاه ظاهر ميشود.
نماز آيات واجب است بر جميع مكلفين از مرد و زن.
نماز آيات دو ركعت است و ده ركوع و پنچ قنوت و چهار سجود دارد.
كيفيت نماز آيات اين است كه قبل از هر ركوعي حمد و سوره ميخوانند و قبل از هر ركوع زوجي قنوت ميخوانند و بعد از ركوع پنجم و دهم به سجده ميروند.
مستحب است جهر در نماز آيات و جهر در قرائت آن.
مستحب است كه نماز آيات را به جماعت بجاآورند به خصوص هرگاه تمام قرص گرفته باشد.
مستحب است كه نماز آيات را در مساجد بجاآورند.
احكام نماز آيات
هرگاه وقت به قدري باشد كه يكي از نمازها را بتوان انجام داد واجب است كه نماز يوميه را بجاآورند و نماز آيات را بعد از آن قضا نمايند.
هرگاه وقت نماز يوميه وسعت داشته باشد و وقت نماز
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 132 *»
آيات مضيّق باشد، واجب است كه نماز آيات را در وقت خود بجاآورند و بعد از آن مشغول به نماز يوميه شوند.
هرگاه آفتاب يا ماه گرفتند و كسي ندانست كه آنها گرفتهاند تا وقتي كه روشن و منجلي شدند، پس اگر تمام قرص آفتاب يا ماه گرفته شده واجب است قضاي نماز آنها و هرگاه بعض قرص گرفته شده قضايي بر او نيست.
كسي كه دانست كه آفتاب يا ماه گرفته و فراموش كرد نماز كند، يا آنكه مسامحه كرد در نماز خواندن تا آنكه روشن و منجلي شدند، واجب است بر او قضاي نماز خواه تمام قرص گرفته باشد يا بعض آن.
كسي كه در شب بيدار شد و دانست كه ماه گرفته و كسالت كرد و نماز نخواند، مستحب است كه فرداي آن شب غسل كند و قضاي نماز را به قصد وجوب به جا آورد.
هرگاه آفتاب و ماه گرفتند و كسي سوار باشد و نتواند پياده شود، بايد نماز بخواند در حال سواري مثل ساير نمازها.
هرگاه در محلي زلزله مكرر اتفاق افتد، براي هر يك، نمازي جداگانه بايد خواند.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 133 *»
آيه مباركه اِنَّ اللّهَ يُمْسِكُ السَّمواتِ وَ الاَرْضَ اَنْ تَزُولا وَ لِاَنْ زالَتا اِنْ اَمْسَكَهُما مِنْ اَحَدٍ مِنْ بَعْدِه اِنَّهُ كانَ حَليماً غَفُوراً در وقت زلزله و در هر بلايي سماوي و ارضي خواندن آن مناسب است.
جايز نيست بد گفتن و دشنام دادن به بادها و كوهها و ساعات و روزها و شبها و دنيا.
فضيلت و استحباب نماز جماعت
نماز جماعت از نماز فرادي به بيست و هفت درجه افضل است اگر امام عالم نباشد، و اگر امام عالم باشد هزار درجه افضل و بهتر است، و اگر در مسجد جامع واقع شود و امام عالم نباشد دو هزار و هفتصد درجه بهتر است، و اگر امام عالم باشد صدهزار درجه از نماز فرادي افضل است.
كسي كه قدم زند و برود براي نماز جماعت، به هر قدمي كه برميدارد هفتاد هزار حسنه در نامهي اعمال او مينويسند و مقام او در دار قُرب الهي هفتاد هزار درجه بلند ميشود. پس اگر در اين حال بميرد خداوند عالم جلّ شأنه به او هفتاد هزار ملَك را موكّل ميكند كه او را در قبر او زيارت كنند و او را به
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 134 *»
آنچه مهيا شده براي او بشارت دهند و در تنهايي او مونس او باشند و براي او تا روزي كه مبعوث ميشود استغفار كنند.
كسي كه نماز مغرب و عشا و نماز صبح را در مسجد به جماعت بجاآورد گويا كه تمام شب را احيا كرده و با عبادت به روز آورده است.
كسي كه نماز جماعت را ترك كند به جهت بيميلي كه به نماز و جماعت مسلمين دارد بدون علتي و عذري، نمازي براي او در آخرت نيست.
نماز همسايه مسجد در آخرت قبول نميشود هرگاه به جماعت مسلمين در مسجد حاضر نشود مگر آنكه مريض باشد يا عذري و خوفي براي او باشد، و از هر طرفي از اطراف مسجد تا چهل خانه همسايه مسجدند.
واجب است بر مسلمين كه تارك نماز جماعت را غيبت كنند، و عدالت او را ساقط كنند، و از او دوري كنند، و زن به او ندهند و زن از او نگيرند، و مشورت با او نكنند، و با او نخورند و نياشامند تا آنكه به نماز جماعت حاضر شود.
كسي كه نمازهاي شبانهروزي پنجگانه را به جماعت بجاآورد سزاوار است كه گمان هر خيري در او رود.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 135 *»
مستحب است براي منفردي كه نماز كرده اگر به جماعتي برسد، اعاده كند نماز را به جماعت.
مستحب است براي كسي كه اهليت دارد براي امامت و نماز خوانده و بعد جمعي بخواهند نماز جماعت بخوانند نماز خود را به جماعت اعاده نمايد.
نوافل و نمازهاي مستحبي را به جماعت نميتوان خواند و بدعت است مگر در بعضي از نمازها چنانكه گذشت و خواهد آمد انشاءاللّه تعالي.
جماعت در غير نماز جمعه و عيدين منعقد ميشود به دو نفر و بيشتر كه يكي امام باشد و يكي و بيشتر مأموم.
امامت جماعت
امام جماعت بايد شيعه اثنيعشري باشد و جايز نيست اقتدا كردن شيعه اثنيعشري به كسي كه اثنيعشري نباشد مگر در حال تقيّه.
جايز نيست اقتدا كردن به فاسق اگرچه اثنيعشري باشد.
جايز نيست اقتدا كردن به كسي كه معلوم نيست كه عادل
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 136 *»
است يا فاسق.
جايز نيست اقتدا كردن به غير بالغ براي بالغ.
شرط است در امامت جماعت اينكه امام در جميع امور دينيّه در اعمال و عقايد خود تابع ائمه اثناعشر: باشد.
شرط است در امامت جماعت كه امام عادل باشد و متجاهر به فسق و جسور در انجام گناهان نباشد و عاق والدين و دروغگو نباشد و از دست و زبان او مردم در امان باشند به طوري كه اگر از آشنايان و اهل محله او بپرسي، به جز خير از او ياد نكنند. در معامله ظلم نكند و به حق خود قانع باشد و چون وعده دهد وفا كند و اوقات نمازهاي پنجگانه شبانهروزي را محافظت نمايد به نماز جماعت در پنج وقت حاضر شود. پس چنين كسي عادل است و جايز است نماز خواندن با او.
جايز نيست اقتدا كردن به حرامزاده و كسي كه ختنه نشده باشد.
مكروه است اقتدا كردن به كسي كه ناخوشي جذام و برص داشته باشد.
مكروه است امامت كسي كه با تيمم نماز ميخواند براي كساني كه با وضو و غسل نماز ميخوانند.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 137 *»
مكروه است امامت كسي كه مأمومين كراهت داشته باشند كه به او اقتدا نمايند.
مكروه است مقدّم شدن بر صاحب منزل در امامت هرگاه صاحب منزل اهليت براي امامت داشته باشد.
مكروه است مقدّم شدن بر اعلم و اعرف هرگاه در ميان مردم باشد.
مأمومين
جايز نيست كه مأمومين در حال نماز مقدّم بايستند بر امام به سمت قبله و هرگاه مقدّم ايستادند نمازشان باطل است.
جايز است در حال نماز كه مأمومين در طرف راست امام مساوي امام بايستند.
جايز است كه مأموم در طرف چپ امام، مساوي او بايستد.
هرگاه مأموم در طرف چپ امام ايستاد، مستحب است براي امام كه او را به طرف راست خود ببرد اگرچه در بين نماز باشد.
هرگاه مأموم يك نفر مرد باشد اگرچه طفل باشد، يا مريض باشد كه نشسته نماز ميخواند، مستحب است كه در
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 138 *»
طرف راست امام مساوي او بايستد و هرگاه متعدد باشند در پشتسر او بايستند.
هرگاه مأموم يك نفر زن باشد مستحب است كه پستتر از امام بايستد در طرف راست امام به طوري كه محل سجده او مساوي زانوي امام و پاي او واقع شود.
هرگاه مأموم مردي و زني باشند مستحب است كه مرد در طرف راست امام مساوي او بايستد اگرچه طفل يا بنده باشد و زن در پشت سر امام بايستد.
جايز است كه در ميان ستونها صف بكشند و ستونها فاصله باشد.
هرگاه مأمومين مرد باشند نبايد حايلي و ديواري در ميان ايشان و امام باشد به طوري كه امام را نبينند، بلكه بايد بعضي امام را مشاهده كنند و بعضي مشاهده كنند كساني را كه امام را مشاهده ميكنند اگرچه به واسطههاي بسيار باشد.
مكان مأمومين نبايد پستتر و پايينتر از مكان امام باشد ولي اگر بلندتر باشد مثل دكاني و سطح بامي جايز است.
در زمين سراشيب و سرابالايي كه خداوند عالم جلّ شأنه
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 139 *»
وضع كرده است ميتوان نماز جماعت بجاآورد اگرچه مكان امام در بلندي و مكان مأمومين در پستي واقع شود.
مستحب است كه مقام امام با مقام مأمومين مستوي باشد و بلندي و پستي نداشته باشد.
فاصله در ميان امام و مأمومين و در ميان هر صف عقبي با صف پيش به قدري بايد باشد كه چون سجده كنند ديگر فاصله باقي نماند و اگر فاصله باقي بماند اگرچه به قدر وجبي باشد آن امام، امام ايشان نيست و نماز ايشان باطل است مگر در بعضي جاها چنانكه خواهد آمد.
مستحب است كه صفها تمام باشد و خللي و فرجهاي در آنها نباشد و شانههاي مأمومين در هر صفي مقابل هم باشد.
هرگاه در صفي جا تنگ شود و در صف جلو يا در صف عقب فرجهاي باشد، جايز است كه بعضي جلو روند در صف جلو، يا پس روند در صف عقب و رو را از قبله نگردانند.
افضل صفها در نماز جماعت صف پيش است كه متصل به امام است و افضل صفها در نماز ميّت صف عقب است.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 140 *»
طرف راست هر صفي افضل است از طرف چپ بقدري كه نماز جماعت افضل است از نماز فرادي و هرقدر به امام از طرف راست نزديكتر بايستند افضل است.
سزاوار است كه مردمان عاقل باهوش در صف اول نزديك به امام بايستند كه اگر امام چيزي را فراموش كند آنها به ياد او بياورند و هرگاه سهوي نمايد، آنها او را متذكر كنند.
احكام نماز جماعت
واجب است بر مأمومين متابعت امام در افعال.
هرگاه مأموم پيش از امام تكبير\الاحرام گفت و بعد دانست كه امام تكبير\الاحرام را نگفته است، پس بعد از آنكه امام تكبير\الاحرام را گفت بايد مأموم تكبير\الاحرام را اعاده كند و تكبير\الاحرامي كه پيش از امام گفته او را كفايت نميكند.
كسي كه پيش از امام برخاست، يا زودتر نشست، بايد برگردد به حالي كه امام در آن حال است، خواه از روي عمد مخالفت كرده باشد يا از روي سهو، مگر آنكه امام زود به حال او برسد پس چيزي بر او نيست و نماز او صحيح است.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 141 *»
واجب است بر امام كه در دو ركعت اول از نماز قرائت نمايد و واجب است بر مأمومين كه به قرائت امام در نمازهاي جهريه گوش دهند اگر صداي امام و همهمه او را بشنوند.
كسي كه از روي ترس در پشت سر مخالف و فاسق نماز ميخواند، بايد گوش به قرائت او ندهد و خود بايد قرائت خواند اگرچه به همواري و آهستگي باشد، و اگرچه در دل قرائت گويد.
در دو ركعت آخر هرگاه امام تسبيح بخواند مستحب است كه مأمومين حمد بخوانند و هرگاه امام حمد بخواند مستحب است كه مأمومين تسبيح بخوانند.
كسي كه مشغول به نماز خواندن شد و در بين نماز جماعتي برپا شد، مستحب است كه نماز خود را در دو ركعتي سلام گويد و آن را براي خود نافله قرار دهد و نماز خود را به جماعت بجاآورد.
در هر حالي از حالاتِ نماز، اگر كسي اقتدا كند، به ثواب نماز جماعت ميرسد اگرچه در حال تشهد آخر باشد. ولي اگر پيش از ركوع يا در حال ركوع تكبير\الاحرام گويد و اقتدا
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 142 *»
كند، يك ركعت اول نماز خود را دريافته و اگر تكبير\الاحرام را بعد از ركوع امام گفته و اقتدا كرده، ركعت اول نماز خود را، بعد از آنكه امام ايستاد براي ركعت بعد قرار دهد.
هرگاه مأموم امام را در حال تشهد دريافت، ايستاده تكبير\الاحرام ميگويد و مينشيند و تشهد را محض متابعت امام ميخواند. پس اگر امام برخاست براي ركعت بعد او هم برميخيزد و ركعت اول نماز خود را از آنجا قرار ميدهد كه برخاسته، و اگر امام سلام گفت او سلام نميگويد و برميخيزد و نماز خود را ميخواند و ثواب نماز جماعت براي او نوشته ميشود.
كسي كه در ركعت اول و ركعت دوم به امام اقتدا ميكند نبايد حمد و سوره بخواند.
كسي كه در ركعت دوم امام اقتدا كرد نبايد حمد و سوره در آن ركعت بخواند ولي قنوت را بايد با امام بخواند و چون امام تشهد خواند بايد با امام تشهد بخواند محض متابعت و چون امام برخاست براي ركعت سوم خود ـ كه آن ركعت دوم مأموم است ـ مأموم بايد قرائت كند و قنوت بخواند و بعد از آنكه امام سر از سجود برداشت براي خود تشهد بخواند و
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 143 *»
خود را در حال ايستادگي به امام برساند و اگر نتواند تمام حمد را بخواند خدا را تسبيح كند و با امام ركوع نمايد.
كسي كه در ركعت سوم امام اقتدا كرد بايد قرائت نمايد در آن ركعت و ركعت بعد، چرا كه ركعت اول و دوم خود او است و هرگاه امام پيش از آنكه او از قرائت فارغ شود به ركوع رفت، مأموم بايد متابعت كند در ركوع نمودن و نبايد قرائت خود را تمام نمايد كه به ركوع امام نرسد.
كسي كه در ركعت چهارم امام اقتدا كرد بايد قرائت بخواند و اگر در اواسط ركعت اقتدا كرد به قدري كه ميتواند بايد قرائت بخواند و بعد از سجود امام مستحب است كه با امام تشهد بخواند. و چون امام سلام گفت او سلام نگويد و برخيزد و نماز خود را تمام نمايد و هرگاه بعد از سجود امام هم بخواهد برخيزد و نماز خود را تمام بخواند جايز است.
در هر ركعتي از ركعات كه در حال ركوع امام و اندكي پيش از ركوع امام كسي اقتدا كرد، ركعت اول نماز خود را دريافته است اگرچه قرائتي و ذكري و تسبيحي در آن ركعت نكرده باشد و چيزي بر او نيست.
هيچ اعتباري به شك امام با حفظ مأموم نيست و امام
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 144 *»
بايد تابع مأموم شود و به مقتضاي شك خود عمل نكند، و هيچ اعتباري به شك مأموم با حفظ امام نيست و مأموم بايد تابع امام شود و به مقتضاي شك خود عمل ننمايد.
جايز است امامت مردان براي مردان و زنان و جايز نيست امامت زنان براي مردان.
زن هرگاه عادله باشد ميتواند براي زنان امامت نمايد ولكن پيش نايستد و زنها از طرف راست و چپ او صف بكشند.
هرگاه در صف جلو مكاني خالي باشد مكروه است كه شخص به تنهايي براي نماز جماعت در عقب صف بايستد.
مستحب است كه شخصي كه به تنهايي در عقب صف ميايستد، مقابل امام بايستد.
احكام قضاي نمازهاي فوت شده
از هفتاد و دو فرقه اسلام هرگاه شخصي بر بصيرت شد و شيعه اثنيعشري گشت، هر نمازي كه در حال گمراهي از او فوت شده است بايد قضا كند و هر نمازي را كه بجاآورده نبايد اعاده كند.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 145 *»
هرگاه شخصي بيهوش شود و غشي كند به جهت مرضي كه عارض او شده، پس هرگاه از اول وقتِ نمازي تا آخر آن بيهوش افتاده، قضايي به طور وجوب بر او نيست اگرچه مستحب است كه نمازي را كه در حال بيهوشي از او فوت شده است قضا نمايد. ولكن هرگاه در اول وقت يا اواسط آن يا آخر آن بيهوش باشد و نمازي از او فوت شود، بايد آن نماز را قضا نمايد.
هر نمازي را كه بدون طهارت بجاآورند ـ خواه از روي عمد باشد و خواه از روي سهو و فراموشي ـ بايد در وقت اعاده كرد و در خارج وقت قضا نمود.
هر نمازي كه در وقت آن از مكلّف فوت شود ـ خواه از روي عمد باشد و خواه از روي غفلت و فراموشي و يا به جهت خواب بودن ـ بايد در خارج وقت قضا كرد.
وقت نماز قضا هر وقتي است كه شخص بيادش آيد كه نمازي از او فوت شده است هرگاه آن وقت، مخصوص نماز حاضري نباشد. و هرگاه آن وقت بقدري باشد كه بيش از نماز حاضري را نتوان در آن بجاآورد، پس نماز حاضري را بايد بجاآورد و نماز قضا در آن وقت جايز نيست.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 146 *»
هرگاه وقت وسعت داشته باشد و بتوان نماز حاضري و نماز قضا را در آن بجاآورد، جايز است را مقدم داشتن هريك را بر ديگري ولي مستحب است كه نماز قضا را مقدّم دارند.
كسي كه نماز قضا بر ذمّه او است ميتواند كه نافله بجاآورد و مستحب است كه قضا را بر نافله مقدّم دارد.
مستحب است قضاي نافلههاي شبانهروزي و هرگاه عاجز باشد از قضاي آنها مستحب است كه براي هر دو ركعتي مدّي از طعام تصدق دهد. و اگر عاجز باشد از هر چهار ركعتي مدّي از طعام تصدّق دهد و هرگاه از اين هم عاجز باشد براي نافلههاي روز يك مدّ و براي نافلههاي شب يك مدّ طعام تصدّق نمايد.
كسي كه نمازهاي عديده بر ذمّه او باشد و بخواهد آنها را قضا كند، براي نمازي كه اول شروع ميكند اذان و اقامه ميگويد و بعد از آن براي ساير نمازها به اقامه تنها اكتفا ميكند.
هر نمازي كه اول فوت شده است بايد اول آن را قضا كرد و بعد از آن نمازي كه بعد از آن فوت شده و به همان ترتيبي كه فوت شده بايد قضا نمود در صورتي كه ترتيب
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 147 *»
نمازهاي فوت شده معلوم باشد.
كسي كه در سفر نماز شكسته از او فوت شده است شكسته قضا ميكند اگرچه در حضر قضا بجاآورد، و كسي كه نماز تمام از او فوت شده بايد تمام قضا نمايد اگرچه در سفر قضا بجاآورد.
نمازهايي كه در هر سال مستحب است
در ماه مبارك رمضان هزار ركعت نماز مستحب است به اينطور كه از شب اول تا شب بيستم در هر شبي بيست ركعت نماز بجا آورند، بعد از نماز مغرب و نافله آن هشت ركعت، و بعد ازنماز عشاء دوازده ركعت، و در شب نوزدهم علاوه بر بيست ركعت، صد ركعت ديگر بجاآورند كه مجموع، پانصد ركعت شود. و در دهه آخر هر شبي سي ركعت نماز بعد از نماز مغرب و نافله آن دوازده ركعت و بعد از نماز عشا هجده ركعت بجاآورند و در شب بيست و يكم و بيست و سوم در هرشبي علاوه بر سي ركعت صد ركعت بجاآورند كه مجموع، پانصد ركعت شود و مجموع اين هزار ركعت غير از
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 148 *»
نافلهي شب است كه سيزده ركعت باشد.
از شب اول ماه ذيحجه تا شب دهم در هر شبي دو ركعت نماز مستحب است در ميان نماز مغرب و عشاء در هر ركعتي حمد و قل هو اللّه يك مرتبه و آيه شريفه وَ واعَدْنا مُوسي ثَلثينَ لَيْلَة وَ اَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ ميقاتُ رَبِّه اَرْبَعينَ لَيْلَةٍ وَ قالَ مُوسي لِاَخيهِ هرُونَ اخْلُفْني في قَوْمي وَ اَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبيلَ الْمُفْسِدينَ را بايد خواند. پس اگر كسي اين نماز را به اين كيفيت بجاآورد در ثواب حاجيان شريك خواهد بود اگرچه حج انجام نداده باشد.
در روز عيد غدير دو ركعت نماز مستحب است، پس هركس نيم ساعت پيش از ظهر غسل كند و دو ركعت نماز بجاآورد و در هر ركعت بعد از حمد سوره توحيد را ده مرتبه و آﻳ[الكرسي را ده مرتبه و سوره انّا انزلناه را ده مرتبه بخواند، نماز او در نزد خداوند عالم جلّ شأنه با صد هزار حجه مقبوله مقابل ميشود. و هرگاه در آن وقت، آن نماز فوت شود آن را بعد از آن قضا كند و سجده شكر بعد از آن. و گفتن صد مرتبه شُكْراً لِلّهِ در آن وارد شده است.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 149 *»
كسي كه در شب اول ماه رجب بعد از نماز مغرب بيست ركعت نماز بجاآورد و در هر ركعتي بعد از حمد سوره توحيد بخواند، در نفس و مال و عيال و اولاد خود محفوظ ميشود.
كسي كه غافل نشود از شب جمعه اول ماه رجب كه آن را ملائكه ﻟﻴﻠ[الرغائب مينامند و در روز پنجشنبه اول ماه روزه بگيرد و در شب جمعه اول، دوازده ركعت نماز در ميان نماز مغرب و عشا بجاآورد و بعد از فارغ شدن از نماز هفتاد مرتبه صلوات بفرستد بر محمّد و آل او: و بگويد اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِه و بعد از آن به سجود رود و هفتاد مرتبه در سجود خود بگويد سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ پس سر از سجود بردارد و بگويد رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ اِنَّكَ اَنْتَ الْعَلِي الْاَعْظَمُ و بعد از آن باز به سجود رود و بگويد سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ چنانكه در سجده اول گفت پس درسجود خود حاجت خود را طلب كند، حاجت او برآورده شود.
در شب بيست و هفتم ماه رجب دوازده ركعت نماز مستحب است و در هر ركعتي بعد از حمد هريك از سورههاي قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ برب الناس و قل هو
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 150 *»
اللّه احد را چهار مرتبه بخوانند و چون از نماز فارغ شوند در همان مكان چهار مرتبه لا اِلهَ الا اللّهُ وَ اَللّهُ اَكْبَرُ وَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ وَ سُبْحانَ اللّهِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ الا بِاللّهِ را بخوانند و بعد هرچه بخواهند از خدا طلب كنند.
نيست مؤمني كه در روز بيست و هفتم ماه رجب كه روز مبعث است دوازده ركعت نماز بجاآورد در هر ركعتي بعد از حمد هر سوره كه ميسر باشد بخواند پس چون از نماز فارغ شد از جاي خود حركت نكند و چهار مرتبه سوره حمد بخواند و چهار مرتبه لا اِلهَ الا اللّهُ وَ اَللّهُ اَكْبَرُ وَ سُبْحانَ اللّهِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ الا بِاللّهِ را بخواند و بعد از آن چهار مرتبه اَللّهُ اَللّهُ رَبّي لا اَشْرِكُ بِه شَيْئاً را بخواند مگر آنكه هرچه خواهد از خدا طلب كند كه خدا اجابت نمايد.
زينت ميشود آسمانها در هر پنجشنبه از ماه شعبان، پس كسي كه دو ركعت نماز در آن بجاآورد و در هر ركعتي بعد از حمد صد مرتبه سوره قل هو اللّه احد بخواند و چون از نماز فارغ شود صد مرتبه صلوات بر محمّد و آلمحمّد9 بفرستد خداوند عالم جلّ شأنه هر حاجتي كه دارد در امر دنيا و آخرت روا كند.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 151 *»
شب نيمه شعبان از جمله شبهاي قدر است و بهترين شبها بعد از شبهاي قدر ماه رمضان است. پس كسي كه صد ركعت نماز در آن بجاآورد و در هر ركعتي بعد از حمد ده مرتبه سوره قل هو اللّه احد بخواند و چون از نماز فارغ شود ده مرتبه آﻳ[الكرسي بخواند و صد مرتبه سبحاناللّه بگويد، خداوند عالم جلّ شأنه صد گناه كبيرهي او را بيامرزد.
كسي كه در شب نيمه شعبان دوركعت نماز بجاآورد و در ركعت اول بعد از حمد سوره قل ياايهاالكافرون و در ركعت دوم بعد از حمد سوره قل هو اللّه احد بخواند پس چون از نماز فارغ شود سي و سه مرتبه «سُبحاناللّه» و سي و سه مرتبه «الحمدللّه» و سي و چهار مرتبه «اللّهاكبر» بگويد و بعد به سجود رود و در سجود بيست مرتبه ياربّ بگويد و هفت مرتبه يامحمّد بگويد9 و ده مرتبه لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ الا بِاللّهِ و ده مرتبه ماشاءاللّه و ده مرتبه لا قُوَّةَ الا بِاللّهِ بگويد پس صلوات بر محمّد و آل او9 بفرستد و از خداوند عالم حاجات خود را سؤال كند، برآورده شود.
كسي كه در روز نوروز روزه بدارد و غسل كند و
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 152 *»
پاكيزهترين جامههاي خود را بپوشد و خود را به عطرهاي خوب معطّر سازد و چون از نماز ظهر و عصر و نوافل آنها فارغ شود چهار ركعت نماز بجاآورد و در ركعت اول بعد از حمد ده مرتبه سوره انّا انزلناه بخواند و در ركعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره قل ياايهاالكافرون و در ركعت سوم بعد از حمد ده مرتبه سوره قل هو اللّه احد و در ركعت چهارم بعد از حمد ده مرتبه سوره قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ برب الناس بخواند و چون ازنماز فارغ شود سجده شكر بجاآورد و دعا كند، گناهان پنجاه ساله او آمرزيده شود.
كسي كه در روز اول هر ماهي دو ركعت نماز بجاآورد و در ركعت اول بعد از حمد سي مرتبه سوره قل هو اللّه احد بخواند و در ركعت دوم بعد از حمد سي مرتبه سوره انّا انزلناه بخواند و به هرقدري كه ميسر باشد تصدّق دهد، سلامتي تمام آن ماه را براي خود خريده است.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 153 *»
نمازهاي هديه براي ائمه طاهرين:
در ايام هفته
كسي كه در ميان خود و خدا قرار دهد كه ثواب نمازهاي يوميه او ـ كه نمازهاي پنجگانه باشد ـ براي پيغمبر و اميرالمؤمنين و اوصياي بعد از او صلواتاللّه عليهم باشد، خداوند عالم جلّ شأنه ثواب نماز او را مضاعف كند و ثواب او را چندين برابرِ ثواب نماز او زياد نمايد، به قدري كه در تعداد و شماره آن نفس قطع شود و پيش از آنكه روح او از بدن او بيرون رود ائمه طاهرين سلاماللّه عليهم اجمعين به او بگويند كه اي فلان! هديه تو نزد ما است و الطاف تو براي ما، پس اين است روزي كه بايد جزاي هديه خود را دريابي و عوض لطفهاي تو به تو برسد. پس خوشا به حال تو و چشم تو روشن باد و گوارا باشد براي تو آنچه به آن ميرسي. راوي عرض كرد كه چگونه نماز خود را هديه نمايد؟ فرمودند كه نيّت كند ثواب نماز من براي ايشان باشد. و اگر ميسر باشد زياده بر نمازهاي يوميه پنجگانه نمازي بجابياورد اگرچه دو ركعت باشد و آن را هديه يكي از ايشان قرار دهد، پس افتتاح
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 154 *»
نماز را مثل افتتاح نماز واجبي به هفت تكبير يا سه تكبير يا يك تكبير قرار دهد و بعد از ذكر ركوع و سجود، سه مرتبه بگويد صَلَّي اللّهُ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرينَ پس چون تشهد خواند و سلام گفت بگويد اَللَّهُمَّ اَنتَ السَّلامُ وَ مِنْكَ السَّلامُ يا ذَاالْجَلالِ وَ الْاِكْرام صَلَّي اللّهُ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِه وَ اَبْلِغْهُمْ عَنّي اَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَ السَّلام اَللَّهُمَّ اِنَّ هذِهِ الرَّكَعات هَدِيَّةٌ مِنّي اِلي عَبْدِكَ وَ نَبِيِّكَ وَ رَسُولِكَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللّهِ خاتَمِ النَّبِيينَ اَللَّهُمَّ تَقَبَّلْها مِنّي وَ اَبْلِغْهُ اِيّاها عَنّي وَ اَثِبْني عَلَيْها اَفْضَلَ اَمَلي وَ رَجائي فيكَ وَ في نَبِيِّكَ وَ وَصِي نَبِيِّكَ وَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ اَوْلِيائِكَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ يا وَلِي الْمُؤْمِنينَ و نماز را مخصوص هريك از ايشان:كه بجاآورد در دعا اسم شريف او را ذكر كند.
در روز جمعه مستحب است كه هشت ركعت نماز بجاآورند، چهار ركعت هديه براي رسول خدا9 و چهار ركعت هديه براي حضرت فاطمه زهرا3.
در روز شنبه مستحب است كه چهار ركعت نماز بجاآورند براي هديه اميرالمؤمنين7.
در روز يكشنبه مستحب است كه چهارركعت نماز بجاآورند براي هديه به حضرت امام حسن7.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 155 *»
در روز دوشنبه مستحب است كه چهار ركعت نماز بجاآورند براي هديه به حضرت امام حسين7.
در روز سه شنبه مستحب است كه چهار ركعت نماز بجاآورند براي هديه به حضرت امام زينالعابدين7.
در روز چهارشنبه مستحب است كه چهار ركعت نماز بجاآورند براي هديه به حضرت امام محمّدباقر7.
در روز پنجشنبه مستحب است كه چهار ركعت نماز بجاآورند براي هديه به حضرت صادق7.
در روز جمعه باز هشت ركعت نماز مستحب است، چهار ركعت هديه به حضرت پيغمبر9 و چهار ركعت هديه به حضرت فاطمه زهرا3.
در روز شنبه چهار ركعت نماز مستحب است براي هديه به حضرت كاظم7.
در روز يكشنبه چهار ركعت نماز مستحب است براي هديه به حضرت امام رضا7.
در روز دوشنبه چهار ركعت نماز مستحب است براي هديه به حضرت امام محمّدتقي7.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 156 *»
در روز سهشنبه چهار ركعت نماز مستحب است براي هديه به حضرت امام علي النقي7.
در روز چهارشنبه چهار ركعت نماز مستحب است براي هديه به حضرت امام حسن عسكري7.
در روز پنجشنبه چهار ركعت نماز مستحب است براي هديه به صاحبالزمان عليه و علي آبائه صلوات اللّه الملك المنّان.
نماز هديه براي ساير مؤمنين
نماز هديه براي هر مؤمني ميتوان بجاآورد، چه مرده باشند و چه زنده.
نماز هديه را در هر وقتي ميتوان بجاآورد ولي مستحب است كه براي والدين در روز و براي اولاد در شب بجاآورند.
كسي كه در شب پنجشنبه در ميان نماز مغرب و عشاء دو ركعت نماز بجاآورد و در هر ركعتي بعد از حمد آﻳ[الكرسي پنج مرتبه و قل هو اللّه احد پنج مرتبه و قل ياايهاالكافرون پنج مرتبه و قل اعوذ برب الفلق پنج مرتبه و قل اعوذ برب الناس پنج مرتبه بخواند و
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 157 *»
بعد از نماز پانزده مرتبه اَسْتَغْفِرُاللّه بگويد و ثواب آن را هديه كند براي والدين خود، حق ايشان را ادا كرده است چنانكه گذشت.
نمازهاي مستحبي كه در امور مهمه وارد شده
هركس بخواهد كه خداوند عالم جلّ شأنه راضي كند از او كساني را كه حقوقي چند به گردن او دارند كه از اداي آن حقوق عاجز است و ذمهي او را از حقوق ايشان بري كند، پس چهار ركعت نماز بجاآورد در هر وقتي كه بخواهد به اين كيفيت كه در ركعت اول بعد از حمد بيست و پنج مرتبه سوره قل هو اللّه احد بخواند و در ركعت دوم بعد از حمد پنجاه مرتبه سوره مذكوره را بخواند، و در دو ركعتي بعد از تشهد سلام بگويد و در ركعت سوم بعد از حمد هفتاد و پنج مرتبه سوره توحيد بخواند و در ركعت چهارم بعد از حمد صد مرتبه سوره مذكوره را بخواند و از خداوند عالم جلّ شأنه بخواهد كه صاحبان حقوق او را از او راضي كند. پس اگر صاحبان حقوق او به عدد ريگ بيابان باشند خداوند عالم جلّ شأنه همه ايشان را از او به فضل و سعه رحمت خود راضي
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 158 *»
خواهد كرد و از صراط مانند برق بسوي بهشت بدون حساب ميگذرد، و دربهشت با كساني كه اول داخل بهشت ميشوند داخل ميشود.
كسي كه در هر روز يا در هر هفته يا در هر ماه يا در هر سال نماز جعفر طيّار را بجاآورد آنچه گناه در مابين دو نماز جعفر مرتكب شده است آمرزيده شود و هر دعايي كه بعد از آن خوانده شود مستجاب گردد و كيفيت آن اين است كه آن چهار ركعت نماز است به دو سلام. در ركعت اول بعد از حمد سوره «اذا زلزلت الارض» و در ركعت دوم بعد از حمد سوره «والعاديات» و در ركعت سوم بعد از حمد سوره «اذا جاء نصر اللّه و الفتح» و در ركعت چهارم بعد از حمد سوره «قل هو اللّه احد» را بخواند و بعد از قرائت حمد و سوره پانزده مرتبه سُبحانَ اللّه و الحَمد للّه و لا اِلهَ الا اللّه و اللّه اكبر بخواند، و در هر ركوعي ده مرتبه، و بعد از هر ركوعي ده مرتبه، و در هر سجودي ده مرتبه، و بعد از هر سجودي ده مرتبه تسبيحات مذكوره را بخواند كه مجموع تسبيحات در چهار ركعت سيصد و مجموع مفردات تسبيحات هزار و دويست است كه خداوند عالم جلّ شأنه ثواب آنها را مضاعف نمايد و در نامه
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 159 *»
اعمال عمل كننده دوازده هزار حسنه بنويسد كه هر حسنهاي بزرگتر از كوه اُحُد باشد.
كسي كه ترسي و خوفي از چيزي و كسي داشته باشد، دو ركعت نماز بجاآورد و بعد از آنها دعا كند تا خداوند ترس او را رفع كند و دشمن او را دفع كند. و بعضي از دعاها در اين باب بخصوص وارد شده و در مصباح كفعمي و غير آن مذكور است.
كسي كه ديني بر ذمّهي او باشد، يا از ظلم ظالمي بترسد، در تاريكي شب دو ركعت نماز بجاآورد و در ركعت اول بعد از حمد «آﻳ[الكرسي» و در ركعت دوم بعد از حمد آيه مباركه لَوْ اَنْزَلْنا هذَا الْقُرْانَ عَلي جَبَلٍ را تا آخر سوره حشر بخواند و بعد از نماز، قرآن مجيد را بر سر گذارد و بگويد بِحَقِّ هذَا الْقُرْانِ وَ بِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِه وَ بِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ فيهِ وَ بِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ فَلا اَحَدَ اَعْرَفَ بِحَقِّكَ مِنْكَ يا اَللّهُ ده مرتبه يا محمّد ده مرتبه يا علي ده مرتبه يا فاطمة ده مرتبه يا حسن ده مرتبه يا حسين ده مرتبه يا علي بن الحسين ده مرتبه يا محمّد بن علي ده مرتبه يا جعفر بن محمّد ده مرتبه يا موسي بن جعفر ده مرتبه يا علي بن موسي ده مرتبه يا محمّد بن علي ده مرتبه يا علي بن محمّد ده مرتبه يا حسن بن علي ده مرتبه يا حجة بن الحسن ده مرتبه. پس حاجات خود را سؤال كند.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 160 *»
كسي كه بخواهد در امر مهمي استخاره نمايد سه رقعه بگيرد و در هر يك بنويسد بسم اللّه الرحمن الرحيم خِيَرَةٌ مِنَ اللّهِ الْعَزيزِ الْحَكيمِ لفلان بن فلانه افعله و سه رقعه ديگر بگيرد و در هر يك بنويسد آنچه ذكر شد و در آخر آنها به جاي «افعله» بنويسد «لاتفعله» پس شش رقعه را زير جانماز خود گذارد و دو ركعت نماز بخواند و چون از نماز فارغ شود به سجده رود و صد مرتبه بگويد اَسْتَخيرُ اللّهَ بِرَحْمَتِه خِيَرَةٌ في عافِيَةٍ پس بنشيند و بگويد اَللَّهُمَّ خر لي و اختر لي في جميع اموري في يُسْرٍ مِنْكَ وَ عافِيَةٍ پس دست خود را به رقعهها بزند و آنها را درهم نمايد و بعد از آن يكي يكي از آنها را بيرون آورد پس اگر سه رقعه پي در پي كه «افعل» بر آنها نوشته بيرون آمد، عمل نمايد. و اگر سه رقعه پي در پي كه «لاتفعل» بر آن نوشته بيرون آمد، عمل نكند و اگر يكي كه «افعل» بر آن نوشته بيرون آمد و يكي كه «لاتفعل» بر آن نوشته بيرون آمد، پس يك يك را تا پنج رقعه بيرون آورد. پس اگر «افعل» بيشتر است عمل كند و اگر «لاتفعل» بيشتر است امري را كه قصد كرده ترك كند.
كسي كه در ميان نماز مغرب و عشا دو ركعت نماز بجاآورد و درركعت اول بعد از حمد سيزده مرتبه سوره «اذا
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 161 *»
زلزلت الارض» بخواند و درركعت دوم بعد از حمد پانزده مرتبه سوره «قل هو اللّه احد» بخواند. پس اگر در هر ماهي چنين نمازي را يك مرتبه بجاآورد از جمله متّقين محسوب شود و اگر در هر سالي يك مرتبه بجاآورد از جمله محسنين محسوب شود و اگر در هر شب جمعه بجاآورد از جمله نمازگزاران محسوب شود و اگر در هر شب بجاآورد در بهشت با رسول خدا9 خواهد بود و حساب ثواب او را كسي به غير از خدا نداند.
هرگاه خداوند عالم جلّ شأنه نعمت جديدي را عطا كند، يا بلايي را دفع كند، مستحب است كه براي شكر نعمت دو ركعت نماز بجاآورند. در ركعت اول بعد از حمد سوره «قل هو اللّه احد» و در ركعت دوم بعد از حمد سوره «قل ياايها الكافرون» بخوانند و در ركوع و سجود ركعت اول اَلْحَمْدُ لِلّهِ شُكْراً شُكْراً حَمْداً و در ركوع و سجود ركعت دوم اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذي اِسْتَجابَ دُعائي وَ اَعْطاني مَسْأَلَتي بخوانند.
كسي كه دشمني داشته باشد كه از او بترسد، دو ركعت نماز با ركوع و سجود طولاني بجاآورد پس چون سلام داد، بگويد رَبِّ اِنّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 162 *»
كسي كه محبوس باشد و بخواهد خلاص شود، در تاريكي شب چهار ركعت نماز بجاآورد و بعد از آن بگويد يا مُخَلِّصَ الشَّجَر مِنْ بَيْنِ رَمْلٍ وَ طينٍ وَ ماءٍ وَ يا مُخَلِّصَ اللَّبَنِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ وَ يا مُخَلِّصَ الْوَلَد مِنْ بَيْنِ مَشيمَةٍ وَ رَحِمٍ وَ يا مُخَلِّصَ النّار مِنْ بَيْنِ حَديدٍ وَ حَجَرٍ وَ يا مُخَلِّصَ الاَرْواح مِنْ بَيْنِ الْاَحْشاء وَ الْاَمْعاء خَلِّصْني مِنْ حَبْسِ فلان.
كسي كه اراده تزويج كند مستحب است كه دو ركعت نماز بجاآورد و از خداوند عالم زني را طلب كند كه معين دنيا و آخرت او باشد.
ذكر چند حديث در تأكيد استحباب نماز شب
از حضرت صادق سلاماللّه عليه مروي است كه فرمودند اَلْمالُ وَ الْبَنُونَ زينَةُ الْحَيوةِ الدُّنيا اِنَّ الثَّمانِيَةَ رَكَعات يُصَلّيهَا الْعَبْدُ آخِرَ اللَّيْلِ زينَةُ الْآخِرَةِ. و فرمودند شَرَفُ الْمُؤمِنِ صَلوتُهُ بِاللَّيْلِ وَ عِزُّ الْمُؤْمِنِ كَفُّهُ عَنْ اِعْراضِ النّاسِ. و فرمودند نماز شب روي انسان را سفيد ميكند و بوي انسان را معطّر ميكند و رزق انسان را ميكشاند.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 163 *»
و شخصي به آن حضرت از پريشاني خود شكايت كرد تا آنكه نزديك شد به اينكه از گرسنگي شكايت كند. فرمودند آيا نماز شب ميخواني؟ عرض كرد بلي. فرمودند دروغ ميگويد كسي كه گمان كند كه در شب نماز ميخواند و در روز گرسنه بماند.
و فرمودند برخاستن براي نماز شب صحّت براي بدن است و رضاجويي خدا و تمسّك به اخلاق پيغمبران و تعرّض براي رحمت الهي است.
و فرمودند كه شخص براي نماز شب برميخيزد پس كسالت خواب او را به طرف راست و چپ مياندازد و چانه او به سينه او ميخورد، پس خداوند عالم جلّ شأنه امر ميكند كه درهاي آسمان گشوده شود، پس خطاب ميكند به ملائكه خود كه نظر كنيد سوي بنده من كه خود را به تعب انداخته است در تقرّب به من براي عملي كه من بر او واجب نكردهام به اميد يكي از سه چيز: براي آمرزيدن من گناه او را، يا تجديد توبه، يا زياد كردن رزق او. شاهد باشيد اي ملائكه من كه من جمع كردم براي او هر سه آنها را.
و فرمودند بيداري براي نماز شب معني آيه شريفه است
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 164 *»
كه فرموده سيماهُمْ في وُجُوهِهِمْ مِنْ اَثَرِ السُّجُودِ. و فرمودند نيست كسي كه در ميان شب بيدار نشود يك دفعه يا دو دفعه يا بيشتر، پس اگر برخاست براي نماز شب كه موفق بر آن شده و اگر برنخاست پس شيطان در گوش او بول ميكند. آيا نميبينيد كه چون از خواب بيدار شود سنگين و كسل و متحيّر است؟ و فرمودند لَيْسَ مِنْ شيعَتِنا مَنْ لَمْيُصَلِّ صَلوةَ اللَّيْلِ انتهي.
و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 165 *»
خلاصهاى از
كتاب الصيام
كتاب مبارک كفاية المسائل
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 166 *»
بسم الله الرحمن الرحيم
حكم روزه ماه رمضان و راههاي ثابت شدن آن
كسي كه نگرفتن روزه را در ماه رمضان بدون عذري حلال داند كافر است اما اگر گرفتن روزهي ماه رمضان را واجب بداند و بدون عذري افطار كند فاسق است.
ماه رمضان ثابت ميشود: 1ـ به ديدن ماه نو 2ـ به شهادت دادن دو مرد عادل 3ـ به شهادت جمعي كه علم عادي حاصل شود كه ماه نو را ديدهاند 4ـ به گذشتن سي روز از ماه شعبان.
شهادت زنها و شهادت مخالفين در ديدن ماه نو اعتباري ندارد.
اول وقت امساك از مفطرات و آخر آن
اول وقتي كه بايد احتراز كرد از چيزهايي كه روزه را فاسد ميكند طلوع صبح صادق است.
آخر وقتي كه نبايد احتراز كرد از چيزهايي كه روزه را فاسد
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 167 *»
ميكند غروب حقيقي آفتاب است كه به اصطلاح آن را مغرب ميگويند.
مغرب به زايل شدن سرخي از سمت مشرق معلوم ميشود و احتياط در آن است كه زايل شدن سرخي را از بالاي سر اعتبار كنند به اينطور كه از روي زمين تا نصف آسمان از سمت مشرق سرخي باقي نماند.
مؤذّنين امناي مسلمين هستند در نمازشان و روزهشان، و ميتوان به اذان ايشان اقتدا كرد در نماز خواندن و روزه گرفتن و افطار كردن مگر آنكه خيانتشان معلوم شده باشد.
كسي كه زني به او خبر داد كه شب باقي است پس مفطري بجاآورد، و بعد دروغ آن زن معلوم شد، بايد آن روز را روزه بگيرد و قضاي آن روز را هم بجاآورد.
كسي كه شخصي به او خبر دهد كه صبح طالع شده است لكن گمان كند كه او شوخي ميكند و دروغ ميگويد پس مفطري بجاآورد، و بعد معلوم شود كه آن شخص راست گفته و صبح بوده است، بايد آن روز را روزه بگيرد و قضاي آن روزه را هم بايد بجاآورد.
مستحب است كه در ماه رمضان بلكه در غير ماه رمضان در وقتي كه شك در آن است كه آيا صبح شده يا نه، مفطري بجانياورند.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 168 *»
نيّــت
نيّتِ امتثال امر الهي در روزه و ساير عبادات، روح اعمال است و بدون نيّت امتثال و تقرّب الهي، عبادات صحيح نيست.
كسي كه در شب نداند كه ماه رمضان داخل شده است و نيّت روزه داشتن نكند و صبح معلوم شود كه ماه رمضان است و هنوز مفطري بجانياورده، پس اگر همان وقتي كه دانست ماه رمضان داخل شده نيّت روزه كند، روزهي او صحيح است اگرچه لحظهاي پيش از مغرب باشد.
كسي كه در ماه رمضان در شب قصد روزه گرفتن فردا را ندارد ـ مثل آنكه قصد سفري دارد ـ و چون روز ميشود به سفر نميرود، بايد قصد روزه كند در هر وقتي از روز باشد، و روزهي او صحيح است.
هرگاه كسي به جهت قضاي روزهي ماه رمضان روزه گرفت جايز است كه پيش از ظهر افطار كند اگر نيّت روزه را در روز كرده است، اما اگر نيّت روزه را در شب كرده مكروه است كه افطار كند لكن اگر روزه گرفت تا بعد از ظهر افطار كردن جايز نيست.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 169 *»
كسي كه روزهي مستحبي بگيرد جايز است كه در هر وقتي از روز كه بخواهد افطار كند، ولكن مكروه است كه بعد از ظهر افطار كند و اگر از شب نيّت كرده پيش از ظهر و بعد از ظهر افطار كردن هر دو مكروه است.
مستحب است براي كسي كه روزهي مستحبي گرفته كه در نزد برادران ديني خود افطار كند و اظهار نكند كه من روزه دارم.
مستحب است كه بخورانند روزهداري را كه روزهي مستحبي گرفته، و مستحب است براي روزهدار كه اجابت كند و افطار كند.
كارهايي كه روزه را فاسد ميكند
هر يك از كارهايي كه ذكر ميشود اگر از روي تعمد و تذكر اتفاق افتد روزه را باطل مي كند:
1 ـ خوردن
2 ـ آشاميدن.
3 ـ فرورفتن در آب به طوري كه سر به زير آب رود.
4 ـ قي كردن.
5 ـ غبار غليظ به حلق رسانيدن.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 170 *»
6 ـ اماله كردن با مايعات و چيزهاي تر و روان.
7 ـ كسي كه از روي تعمّد و تذكّر دروغي ببندد بر خدا و رسول و ائمهي طاهرين: در حال روزه بودن در ماه رمضان، بايد آن روزه را قضا كند.
احكام روزهدار
كسي كه از روي ناداني يا فراموشي خورد يا آشاميد يا ساير چيزهايي كه روزه را باطل ميكند بجاآورد و بعد از تذكّر اجتناب كرد، روزهي او صحيح است و قضايي و كفارهاي بر او نيست چه در روزهي واجب باشد يا در روزهي مستحبي.
كسي كه در روزهي ماه رمضان از روي عمد خورد و آشاميد نه به جهت عذري، واجب است بر او قضاي آن روزه بعد از ماه رمضان و واجب است كه به علاوهي قضا كفاره بدهد و كفارهي آن اين است كه يك بنده آزاد كند، يا دو ماه پي در پي روزه بگيرد، يا شصت مسكين اطعام كند هر مسكيني را به مُدي از طعام.
كسي كه به حرام روزهي خود را باطل كند مثل آنكه شراب مستكننده بياشامد، هر سه كفاره را بايد با هم بدهد، و اگر در
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 171 *»
يكروز چند دفعه به حرام مفطري بجاآورد براي هر دفعه بايد كفارهي جمع بدهد.
احكام حائض
حائضي كه در شب از خون حيض پاك شود و از روي تعمّد و تذكّر مسامحه كند در غسلكردن تا صبح شود، روزه آن روز را بايد قضا كند.
صحيح نيست روزه از حائض اگرچه نزديك به غروب حائض شود، يا آنكه در شب حائض باشد و اندكي بعد از صبح پاك شود. پس قضاي آن روز و قضاي تمام ايام حيض را بايد روزه بگيرد اگر ايام حيض او در ماه رمضان يا در ايام ساير روزههاي واجبي اتفاق افتاده.
زني كه در ماه رمضان حائض شد يا زاييد و در همان ماه فوت شد، قضايي بر ذمه او نيست و نبايد اولياي او از براي او روزه قضا بگيرند.
زن حائض و زني كه در ماه رمضان زاييده بايد قضاي
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 172 *»
روزههايي را كه در ماه رمضان نگرفتهاند بگيرند.
هرگاه زن روزهدار در بين روز حائض شد مستحب است كه چيزي نخورد و نياشامد تا غروب آفتاب و قضاي آن روزه بر او واجب است.
چيزهايي كه براي روزهدار مكروه است عبارتند از:
1ـ مكيدن هستهي ميوهها اگر چيزي از ميوه به آن نچسبيده باشد.
2ـ چشيدن طعم چيزها اگر چيزي از آنها فرو نرود.
3ـ آب را در دهان نگاه داشتن و آن را به تندي حركت دادن ـ چه در وضو و غسل و چه در غير آنها ـ اگر چيزي از آن فرو نرود.
4ـ آب را به بيني بالا كشيدن به قوّت و سختي، اگر چيزي از آن به حلق فرو نرود.
5ـ كشيدن انفيه به بيني، اگر چيزي به حلق فرو نرود.
6ـ نظر دوختن مرد روزهدار به زن خوشصورت (در صورتي كه محرم او باشد).
7ـ سرمه كشيدن، و كراهت زياد ميشود اگر در سرمه چيزي مثل مشك باشد كه طعم آن به حلق اثر كند.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 173 *»
8ـ ريختن دوايي در چشم.
9ـ مسواك كردن با چوب تر.
10ـ بوييدن گلها و رياحين به خصوص گل نرگس.
11ـ خود را با مِشك معطر كردن.
12ـ خود را مشغول كردن به لذّتي از لذّتها.
13ـ جامهي تر پوشيدن.
14ـ داخل شدن زن روزهدار در آب و مكث كردن، به خلاف مرد.
15ـ حجامت و فصد كردن و خون از بدن خارج ساختن، اگرچه به كندن دندان باشد اگر خوف ضعف در آنها باشد.
16ـ حجامت غير نمودن.
17ـ حمام رفتن، اگر خوف ضعف داشته باشد.
18ـ فروبردن آب دهان اگر مضمضه كرده باشد، پيش از آنكه آب دهن را سهمرتبه يا يكمرتبه بيندازد.
19ـ جدال و نزاع كردن و قسم ياد نمودن.
چيزهايي كه براي روزهدار مستحب است عبارتند از:
1ـ كتمان روزهي خود مگر آنكه از او بپرسند، پس دروغ گفتن جايز نيست.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 174 *»
2ـ مسواك زدن با مسواك خشك.
3ـ خود را به عطرهاي غير مشك معطر ساختن، به خصوص در اول روز.
4ـ خواب قيلوله و آن خوابي است كه قدري پيش از ظهر بايد بخوابد تا در وقت ظهر بيدار شود.
5ـ حفظ كردن جميع اعضا از آنچه خدا كراهت دارد، پس چشم، گوش، زبان، دست و پا و باقي اعضاء و جوارح همه روزه باشند و با هيچيك آنچه را كه خدا راضي نيست انجام ندهد.
6ـ متحمل شدن جهل جاهلان، و هركس از روي جهالت رفتار كند كريمانه گذشت نمايد.
7ـ چون كسي دشنام دهد در جواب بگويد: «اني صائم سلام عليك لااشتمك كما تشتمني».
8ـ خواندن دعاهاي وارده در وقت افطار و سحر و تلاوت قرآن، خصوص در ماه رمضان.
9ـ خواندن نماز مغرب پيش از افطار مگر آنكه نفس او با او منازعه كند، يا جماعتي در افطار كردن انتظار او را بكشند.
10ـ افطار كردن به حلوا، رطب، خرما، شكر، مويز، سويق، قاووت، آب نيمگرم و شير.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 175 *»
11ـ سحري خوردن خصوص در ماه رمضان و بهترين چيزهايي كه وارد شده خرما، مويز، قاووت و آب است.
12ـ افطار دادن روزهدار در وقت غروب به خصوص در ماه رمضان.
13ـ افطار كردن اگر برادران ايماني او را به افطار دعوت كنند، اگرچه نزديك غروب باشد هرگاه روزهي او روزهي مستحبي باشد و افطار كردن او و اجابت دعوت برادران ايماني براي او از روزه داشتن بهتر است.
كارهايي كه روزهدار در انجام آنها مختار است
1ـ داخل آب شدن و مكث كردن مرد روزهدار در آب به طوري كه سر او زير آب نرود.
2ـ استعمال شياف.
3ـ به حمام رفتن و حجامت كردن اگر خوف ضعف نداشته باشد.
4ـ چكانيدن روغن و دوا در گوش.
5ـ آب در دهان كردن و آن را حركت دادن و ريختن
6ـ آب را از بيني به طور ملايمت و سستي بالا كشيدن، كه
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 176 *»
آب به حلق فرو نرود.
7ـ سرمه در چشم كشيدن، اگر مِشك داخل سرمه نباشد، و سرمه طعمي نداشته باشد كه در حلق اثر كند.
8ـ جويدن غذا براي اطفال و مرغان ولكن عين غذا را فرو نبرند و اگر طعم غذا به حلق اثر كرد باكي نيست.
9ـ چشيدن آب گوشت هرگاه لزومي داشته باشد، ولكن آن را فرو نبرند.
10ـ فرو بردن اخلاطي كه از سر و سينه كنده ميشود و در دهان قرار ميگيرد.
كساني كه روزه بر ايشان واجب يا جايز است
روزهي ماه رمضان بر هر شخص بالغ عاقل، كه مسافر و مريض نباشد و خالي از حيض و نفاس باشد واجب است.
قضاي روزهي ماه رمضان واجب است.
پسر چون نهساله شود مستحب است براي مكلّفين كه او را به روزهگرفتن بدارند.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 177 *»
كساني كه روزه بر ايشان واجب نيست
واجب نيست روزهگرفتن بر طفلي كه به حد بلوغ نرسيده است.
واجب نيست روزهگرفتن بر ديوانه مادامي كه ديوانه است، و بعد از صحت يافتن قضاي روزههايي كه در حال جنون نگرفته واجب نيست.
كسي كه در ماه رمضان به جهت مرضي تمام روز را بيهوش شده قضاي آن روزه بر او واجب نيست، و لكن در وقت صحت و امكان قضاي آن، قضا كردن مستحب است.
كساني كه روزه بر آنها حرام است
صحيح نيست روزهي مريضي كه روزهگرفتن ضرر به او رساند و باعث شدت ناخوشي او شود.
صحيح نيست روزهي كسي كه مسافر است.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 178 *»
روزهايي كه روزه گرفتن در آنها حرام است
حرام است روزهگرفتن در روز عيد فطر و عيد قربان.
حرام است روزهي روز عاشورا به قصد تبرّك چرا كه آن روزي است كه «تَبَرَّكَتْ به آلزياد و آلمروان» و همچنين در روز دوشنبه به قصد تبرّك روزهگرفتن حرام است.
روزهايي كه روزه گرفتن در آنها مكروه است
مكروه است روزهگرفتن در سهروز بعد از عيد فطر و عيد قربان.
مكروه است روزهگرفتن در روز عرفه اگر ضعف روزه مانع خواندن دعاهاي عرفه باشد، يا در ديدن ماه ذيحجه شكي باشد.
مكروه است روزه گرفتن در روز جمعه هرگاه براي حاجت مخصوصي در روز چهارشنبه و پنجشنبه روزه نگرفته باشند.
كساني كه روزه گرفتن ايشان مكروه است
مكروه است روزهي مستحبي گرفتن:
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 179 *»
1ـ فرزند بدون اذن پدر و مادر.
2ـ زن بدون اذن شوهر.
3ـ مهمان بدون اذن ميزبان.
4ـ ميزبان بدون اذن مهمان.
5ـ كسي كه او را دعوت كنند به غذاخوردن.
6ـ غلام و كنيز بدون اذن مالك خود.
احكام مسافر
كسي كه سفر كسب او نباشد جايز نيست كه در سفر در ماه رمضان روزه بگيرد و يا قضاي روزهي ماه رمضان را در سفر بگيرد.
كسي كه ميداند روزهي ماه رمضان و قضاي آن در سفر جايز نيست و در سفر روزه گرفت، روزهي او صحيح نيست و بايد در غير سفر قضاي آن را بگيرد.
كسي كه در سفر، روزهي ماه رمضان را بگيرد و حال آنكه ميداند كه رسول خدا9 از روزهگرفتن در سفر نهي كردهاند، مثل كسي است كه روزهي ماه رمضان را در حضر افطار كند در
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 180 *»
حالي كه ميداند رسول خدا9 امر كردهاند كه روزه بگيرد.
كسي كه نميداند روزهي ماه رمضان و قضاي آن در سفر جايز نيست و از روي ناداني در سفر روزه گرفت، روزهي او صحيح است و قضايي بر او واجب نيست.
كسي كه سفر كسب او است، واجب است كه روزهي ماه رمضان را بگيرد، اگرچه در سفر باشد.
در هر جايي كه بايد نماز را تمام خواند روزهي ماه رمضان را هم بايد گرفت و در هر جايي كه بايد نماز را شكست روزه را هم بايد افطار كرد.
كسي كه نذر كرده است كه روز معيني را روزه بگيرد و سفري براي او اتفاق ميافتد، آن روزه را در سفر افطار ميكند و روز ديگري را در عوض آن روزه ميگيرد.
كسي كه مسافر است و پيش از ظهر به وطن خود ميرسد و در سفر مفطري بجانياورده است، اگر در ماه رمضان است بايد قصد روزه كند، و روزهي او صحيح است و قضايي بر او نيست.
كسي كه در ماه رمضان سفر كند؛
الف) اگر پيش از ظهر بيرون ميرود آن روزه را در سفر افطار ميكند و قضاي آن روز را بايد بگيرد.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 181 *»
ب) اگر بعد از ظهر بيرون ميرود بايد آن را روزه بگيرد، و روزهي او صحيح است و قضايي بر او نيست.
مسافري كه در ماه رمضان بعد از ظهر به وطن برسد، خواه در بين سفر مفطري بجاآورده باشد يا مفطري بجانياورده باشد، يا پيش از ظهر به وطن برسد و در بين سفر مفطري بجاآورده باشد، مستحب است كه در وطن تتمهي روز را از مفطرات امساك كند محض حرمت ماه رمضان و قضاي آن روز را در هر دو صورت بايد بگيرد.
مستحب است براي مسافر كه در بين سفر سير نخورد و سير نياشامد.
مكروه است سفر كردن در ماه رمضان پيش از شب بيست و سوم، مگر به جهت سفر مكهي معظّمه، يا مشايعت برادر مؤمن، يا استقبال او، يا حفظ مال خود، يا حفظ جان و مال برادر مؤمن.
مكروه است روزهي مستحبي در بين سفر مگر سه روز روزه در مدينهي طيبه كه در بين سفر مكروه نيست براي عمل مخصوصي.
احكام مريض
هر ناخوشي كه روزهگرفتن براي او ضرر دارد، افطار واجب
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 182 *»
است اگرچه درد چشم باشد و روزهگرفتن باعث شدت درد شود.
كسي كه در حال ناخوشي كه روزه براي او ضرر دارد روزه گرفت، روزهي او صحيح نيست.
خود مريض در ناخوشي خود امين است پس اگر ميداند كه روزهگرفتن ضرر دارد براي ناخوشي او، نبايد روزه بگيرد و اگر ميداند كه روزهگرفتن براي ناخوشي او ضرر ندارد بايد روزه بگيرد.
كسي كه در اول روز به جهت ناخوشي افطار كرد، و بعد از افطار كردن ناخوشي او رفع شد، مثل آنكه دلدردي عارض شده بود و چون دوا خورد رفع شد، پس اگر در ماه رمضان باشد مستحب است كه در باقي روز از مفطرات احتراز كند.
هر روزهي واجب كه به جهت ناخوشي افطار شد قضاي آن در وقت صحّت واجب است و هر روزهي مستحبي كه به جهت ناخوشي افطار شد قضاي آن در وقت صحّت مستحب است.
كساني كه روزه از ايشان ساقط ميشود
پيرمرد و پيرزني كه از ضعف پيري طاقت روزهگرفتن ندارند
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 183 *»
و روزه داشتن بر ايشان مشكل است، جايز است كه در ماه رمضان روزه نگيرند و به عوض هر روز مُدي از طعام به فقير دهند اگر داشته باشند و قضايي بر ايشان واجب نيست.
كسي كه مبتلا شده به ناخوشي تشنگي كه اميد رفع آن را ندارد، روزهي ماه رمضان بر او واجب نيست آب ميآشامد و به عوض هر روزه، اگر دارا باشد يك مُد([8]) طعام به فقير ميدهد و قضايي بر او واجب نيست.
كسي كه در بين روزه تشنگي بر او عارض شود كه بيطاقت شود و بر جان خود بترسد، به قدري كه رمقي براي او باقي بماند آب بياشامد ولي سيراب نشود، و كفارهاي و قضايي بر او واجب نيست.
اموري كه به خصوص در ماه رمضان مستحب است
مستحب است در ماه رمضان بيش از ساير ماهها حفظكردن
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 184 *»
دست و زبان و چشم و گوش و فرج و جميع اعضاء و جوارح از آنچه خدا كراهت دارد.
مستحب است كه در ماه رمضان به زيادتي در عبادات و نمازها بكوشند، به خصوص نماز شب و دعا و استغفار و تسبيح و تهليل و تكبير و تلاوت قرآن و به خصوص در دههي آخر بيش از ساير ماهها.
مستحب است كه در ماه رمضان بيشتر سعي كنند در خوشخُلقي و فروبردن خشم و صلهي ارحام و احسان بر فقرا و ضعفا و ايتام و انفاق كردن در راه خدا و تصدّقات و خيرات و مبرّات.
مستحب است افطار دادن روزهداران در مغرب اگرچه به نصف خرما و شربت آبي باشد.
مستحب است كه دعاهايي كه وارد شده در ديدن ماه رمضان و وداع آن و همچنين دعاهاي روزها و شبهاي آن ماه را بخوانند.
مستحب است كه در شبهاي قدر بيش از ساير شبها در عبادت بكوشند و تمام شب را بيدار باشند و مشغول به نماز و دعا و استغفار باشند و غسلها و نمازهايي كه در آنها وارد شده بجاآورند به خصوص در شب بيست و سوم و سورهي روم و
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 185 *»
عنكبوت را در آن شب بخوانند چرا كه حضرت صادق7 قسم ياد كردند كه هركس سورهي عنكبوت و روم را در شب بيست و سوم بخواند از اهل بهشت است و فرمودند كه استثناء نميكنم احدي را و نميترسم كه خدا مرا عذاب كند به خاطر قسمي كه ياد كردم و تفصيل اعمال و دعاها در كتب ساير علماء مثل كتاب زادالمعاد مرحوم مجلسي عليهالرﺣﻤ[ و امثال آن ثبت و ضبط است، و عمل به مقتضاي آنها جايز است و الحمدللّه.
هرگاه شبهاي قدر به جهت نديدن ماه نو مشتبه باشد، جايز است كه اعمال شبهاي قدر را در هر شبي كه احتمال رود كه شب قدر است بجا آورند.
احكام روزه قضا
كساني كه قضايي بر ايشان نيست
قضايي نيست بر شخص مكلّف از روزههايي كه در ايام طفوليت پيش از تكليف نگرفته است
قضايي نيست بر شخص مكلّف از روزهاي كه در حال ديوانگي نگرفته است.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 186 *»
هرگاه كافري مسلمان شود قضايي بر او نيست از روزهاي كه در حال كفر نگرفته است.
هرگاه كافري در ماه رمضان مسلمان شود نبايد روزهي روزهاي گذشته از ماه را قضا كند و نبايد روزهي روزي را كه در آن مسلمان شده قضا كند، مگر آنكه در شب پيش از طلوع صبح مسلمان شده باشد، پس بايد آن روز را روزه بگيرد و اگر نگرفت بايد قضا كند.
هرگاه مخالف شيعهي اثنيعشري از ساير هفتاد و دو فرقهي باطله مستبصر گرديد و شيعهي اثنيعشري شد، نبايد روزهي روزهايي كه در مذهب سابق خود گرفته است قضاء كند اما اگر در سابق روزهي ماه رمضان را نگرفته بايد قضا كند.
هرگاه مكلّفي در ماه رمضان غشي كند و در تمام روز بيهوش باشد، واجب نيست كه روزهي روزهاي بيهوشي را قضا كند، اگرچه قضاكردن مستحب است اما اگر در بين روز يكوقتي به هوش آيد واجب است قضاي روزهي آن روز.
كسي كه ناخوش و مريض باشد و ماه رمضان را دريابد و در تمام ماه ناخوش باشد و ناخوشي او به طول انجامد تا ماه رمضان ديگر و در بين سال نتواند روزه بگيرد، قضايي بر او واجب نيست و
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 187 *»
براي هر روز يك مُد طعام به فقير ميدهد اگر داراست.
كسي كه سفر كسب او نيست و از اول ماه رمضان سفر كرد و سفر او طول كشيد تا ماه رمضان ديگر، و در بين سال در جايي قصد اقامت نكرد، قضايي بر او نيست و اگر دارا است براي هر روز يك مُد طعام به فقير ميدهد.
كسي كه در ماه رمضان مريض شد و در آن مرض فوت شد، قضايي بر ذمهي او نيست و نبايد اولياي او براي او روزهاي را كه نگرفته است قضاء كنند.
كساني كه قضاي روزه بر ايشان واجب است
هر شخص مكلفي كه روزهي ماه رمضان را افطار كند بايد قضاي آن روزه را بگيرد، خواه به جهت عذري افطار كرده باشد يا از روي معصيت.
كسي كه به جهت ناخوشي يا عذري ديگر يا به جهت سفر، روزهي ماه رمضان را افطار كرد پس در عرض سال پيش از ماه رمضان آينده بايد روزهي قضا را بگيرد.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 188 *»
كسي كه به جهت عذري روزهي ماه رمضان را افطار كرد و در عرض مدت سال محض مسامحه قضاي آن را نگرفت تا ماه رمضان ديگر، بعد از ماه رمضان ديگر بايد قضاي روزهاي را كه افطار كرده است بگيرد و به علاوه براي هر روزهاي كه افطار كرده يك مُد طعام به فقير دهد.
واجب نيست كه روزههاي قضا را پي در پي بگيرند اگرچه پي در پي گرفتن بهتر است.
كسي كه روزهي قضا بر ذمهي او است روزهي مستحبي نميتواند بگيرد.
كسي كه به جهت ناخوشي يا به جهت حيض و نفاس روزه را افطار كرد، و بعد از ماه رمضان به جهت عذري نتوانست روزه بگيرد تا فوت شد يا در همان ماه رمضان فوت شد، اولياي او نبايد به عوض او روزهي قضا بگيرند.
كسي كه به جهت سفر روزهي ماه رمضان را افطار كرد و در همان ماه رمضان فوت شد يا در بين سفر قبل از اقامت يا بعد از اقامت فوت شد و قضاي روزههايي را كه افطار كرده است نگرفت، اولياي او بايد قضاي روزههايي كه افطار كرده بگيرند و حكم سفر در اين مسأله حكم مرض نيست.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 189 *»
هرگاه كسي از روي معصيت بدون عذري روزهي ماه رمضان را افطار كند، بايد آن را قضا كند به علاوه كفاره هم بايد بدهد.
هرگاه كسي فوت شد و روزهي دو ماه پي در پي بر ذمهي او است براي ماه اول، براي هر روزه مُدي از طعام تصدق كنند و ماه دوم را عوض او قضا كنند.
روزهي نذر، عهد، قسم
هر مكلّفي كه نذر يا عهد كند يا قسم ياد كند كه روزه بگيرد، آن روزه بر او واجب ميشود.
نذر و عهد و قسم نبايد در مورد امري كه خلاف شرع است باشد.
صيغهي نذر اين است كه بگويند «للّه علي ان اصوم كذا»
صيغهي عهد اين است كه بگويند «عاهدت اللّه ان اصوم كذا».
صيغهي قسم اين است كه بگويند «و اللّه اصوم كذا» و به غير اين صيغهها، نذر و عهد و قسمي ثابت نميشود.
كسي كه نذر كرد روزه بگيرد و نتوانست، براي هر روز يك مُد از گندم يا جو يا خرما به فقير دهد.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 190 *»
حكم روزهاي كه به نذر واجب شده باشد در روزهاي كه به عهد و قسم واجب شده جاري است.
روزههايي كه در آنها پيدرپي گرفتن شرط است
روزهي دو ماه پي در پي در كفارهي كسي كه روزهي ماه رمضان را در حال اختيار از روي معصيت و عمد به حلال افطار كرده واجب است و اگر به حرام افطار كرده به طور جمع بايد كفاره بدهد.
كسي كه براي امر مشروعي قسم ياد كرد، و بعد به قسم خود عمل نكرد، بايد سهروز متوالي براي كفارهي قسم خود روزه بگيرد، اگر نتواند اطعام مساكين كند.([9])
كسي كه دو ماه پي در پي روزه بر ذمهي او است و در ماه شعبان روزه بگيرد و ماه رمضان فاصله شود، تتابع به عمل نيامده است و روزههاي ماه شعبان براي روزهي دو ماه پي در پي محسوب نميشود مگر آنكه قبل از ماه رمضان سي و يك روز
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 191 *»
روزه گرفته باشد پس در اين صورت بعد از ماه رمضان تتمهي ماه دوم را روزه ميگيرد، و تتابع به عمل آمده است.
هرگاه دو ماه پي در پي روزه بر ذمهي شخصي است و شروع ميكند به روزه گرفتن، پس در بين دو ماه مريض ميشود، يا آنكه اگر زن است حائض ميشود يا ميزايد و افطار ميكند، و بعد از رفع مانع روزه ميگيرد، تتابع به عمل آمده است.
هرگاه شخصي به روزهگرفتن دو ماه پي در پي مشغول شد و در بين دو ماه سفر كرد و در سفر افطار نمود، پس هرگاه در بين ماه اول سفر كرده تتابع به عمل نيامده است و سفر مثل مرض نيست پس بعد از سفر بايد روزهي دو ماه پي در پي را از سر گيرد و هرگاه سفر او در بين ماه دوم واقع شده اگرچه در دوم ماه دوم بوده تتابع به عمل آمده است، و بعد از سفر بايد تتمهي دو ماه را روزه بگيرد و آنچه روزه پيش از سفر گرفته براي روزهي دو ماه محسوب است.
حالاتي چند كه روزه گرفتن در آنها مستحب است
در حالت تنگدستي و در حال هر شدت و بلايي به جهت
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 192 *»
رفع آن روزهگرفتن مستحب است.
مستحب است روزهگرفتن در حال عزوبت، اگر ازدواج كردن ميسر نباشد.
كسي كه للّه روزه بگيرد در روز گرمي كه حرارت آن روز او را تشنه كند، خداوند عالم جلّشأنه ملائكهي چندي را موكّل كند كه روي او را مسح كنند و او را بشارت دهند تا آنكه افطار كند پس خداوند عالم جلّشأنه گويد چهقدر بوي تو و روح تو معطر و طيب است، شاهد باشيد اي ملائكهي من كه من او را آمرزيدم.
زمستان بهار مؤمن است كه شبهاي آن براي نماز خواندن و عبادت كردن بلند است، و روزهاي آن براي آساني روزهگرفتن كوتاه.
روزههاي مستحبي كه در هر ماهي مستحب است
هركس در پنجشنبهي اول و پنجشنبهي آخر و چهارشنبهي وسط هر ماه روزه بگيرد، ثواب او مثل ثواب كسي است كه در تمام سال روزه گرفته باشد، چرا كه ثواب هر روزه دهروز نوشته ميشود.
كسي كه مشكل باشد بر او كه در تابستان اين سه روز را روزه بگيرد، مستحب است كه در زمستان قضاي آنها را بگيرد.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 193 *»
كسي كه مشكل باشد بر او روزه گرفتن اين سه روز، عوض هر روز يك درهم به مسكين دهد، يا عوض هر روزي يك مدي از طعام به فقيري دهد، يا عوض هر روز يك فقيري را از طعام سير كند و سير كردن يك فقير از روزهي يك ماه بهتر است.
كسي كه در سفر باشد و به عوض اين سه روز از هر روزي يك مد از طعام به فقيري دهد، ثواب روزهي دهر براي او نوشته شود.
هركس در ايام البيض هر ماهي ـ سيزدهم، چهاردهم، پانزدهم ـ روزه بدارد، گويا كه در تمام دهر روزه گرفته است.
بعضي از روزههايي كه در هر سال مستحب است
روز بيست و پنجم ذيقعده روزي است كه در آن خانهي كعبه وضع شده، پس كسي كه در آن روز روزه بگيرد، براي او ثواب شصتماه روزه، و كفارهي هفتادسال گناه است.
روز بيست و نهم ذيقعده روزي است كه خداوند عالم جلّشأنه خانهي كعبه را در آن روز نازل كرده است، پس كسي كه در آن روز روزه بگيرد، كفارهي هفتادسال گناه او خواهد بود و
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 194 *»
نزول خانهي كعبه با وضع آن منافات ندارد.
روز اول ماه ذيحجه روزي است كه ابراهيم خليلالرحمن7 در آن روز متولد شده است، پس كسي كه در آن روز روزه بگيرد، خداوند عالم جلشأنه براي او ثواب روزهي شصتماه را بنويسد، پس اگر كسي نُه روز روزه گيرد براي او ثواب روزهي دهر است.
روز هشتم ذيحجه روز ترويه است، پس كسي كه از اول ماه ذيحجه تا آن روز روزه گيرد ثواب هر روزي مقابل است با ثواب صد بندهي مؤمن آزاد كردن و ثواب صد شتر قرباني كردن و ثواب صد اسب كه بر آنها سوار شود و در راه خدا جنگ كند و چون روز هشتم را روزه گيرد ثواب دو هزار بنده آزاد كردن و ثواب دو هزار شتر قرباني كردن و ثواب دو هزار اسب سوار شدن و در راه خدا جهاد كردن براي او خواهد بود و چون روز نهم كه روز عرفه است روزه گيرد آنچه ثواب ذكر شد براي او خواهد بود و به علاوه كفارهي شصت سال گناهي كه پيش از روزه گرفتن روز عرفه كرده و شصتسال گناهي كه بعد از آن روز ميكند خواهد بود.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 195 *»
روز نهم ذيحجه روز عرفه است و روزي است كه توبهي داود علي نبيّنا و آله و عليهالسلام در آن قبول شد پس كسي كه در آن روز روزه بگيرد كفارهي نودسال گناه او خواهد بود مگر آنكه ضعف روزه مانع از خواندن دعاهايي كه وارد شده گردد، پس روزه نگرفتن و دعا خواندن بهتر است.
روز هجدهم ذيحجه براي مؤمنين روز عيد است كه آن بهترين و بزرگترين عيدها براي ايشان است، و روزي است كه رسول خدا9 به امر الهي حضرت امير صلواتاللّهعليه را به امارت و امامت و خلافت و هدايتِ مؤمنين نصب فرموده پس انفاق كردن درهمي در آن روز مقابل است با صدهزار درهم انفاق كردن در ساير روزها، و روزهگرفتن در آن روز در هر سالي مقابل است با صد حجهي مبرورهي مقبوله و با صد عمرهي مبرورهي مقبوله و روزهي در آن روز در هر سالي مقابل است با روزهي دهري، و روزه در آن روز بهتر است از عبادت شصتسال كه به طور اتصال در شب و روز در عبادت باشد.
روز اول محرم روزي است كه دعاي زكريا7 در آن روز مستجاب شد، و بعد از سن پيري خود و زن او خداوند عالم جلّشأنه اصلاح پيري زن او را نمود و يحيي را به ايشان عطا فرمود
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 196 *»
پس هركس در آن روز روزه بدارد دعاي او مستجاب گردد.
روز هفدهم ربيعالاول روز تولد حضرت رسول9 است پس كسي كه در آن روز روزه بگيرد براي او ثواب شصتسال روزه است.
روز بيست و هفتم رجب روزي است كه رسول خدا9 در آن روز مبعوث به رسالت شد پس كسي كه در آن روز روزه بگيرد خداوند عالم جلّشأنه در نامهي عمل او ثواب روزهي هفتاد سال را بنويسد.
در روز نوروز مستحب است غسل كردن و جامهي پاكيزه پوشيدن و روزه گرفتن.
روزههاي ماه رجب و شعبان
ماه رجب ماه حضرت اميرالمؤمنين عليه صلوات المصلّين است و روز اول ماه رجب روزي است كه حضرت نوح7 به كشتي نشست و آن حضرت و كساني كه با او بودند روزه گرفتند پس كسي كه در آن روز روزه بگيرد البته از اهل بهشت خواهد بود.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 197 *»
كسي كه در روز اول ماه رجب روزه بگيرد آتش جهنم به مسافت يكسال راه از او دور شود، و كسي كه هفت روز از آن را روزه گيرد هفت در جهنم بر روي او بسته خواهد شد، و كسي كه هشت روز از آن را روزه گيرد هشت در بهشت براي او گشوده خواهد شد، و كسي كه ده روز از آن را روزه گيرد مسألت او اجابت خواهد شد، و كسي كه پانزده روز از آن را روزه گيرد آنچه را كه بخواهد به او عطا شود، و كسي كه بيست و پنج روز از آن را روزه گيرد به او گفته شود كه عمل از سر گير كه گناهان تو آمرزيده شد، و كسي كه تمام سي روز آن را روزه گيرد منادي ندا كند كه اي بندهي خدا گناهان تو آمرزيده شد پس عمل از سر گير براي آيندههاي عمر خود.
كسي كه سه روز از اول ماه رجب و سه روز از وسط آن و سه روز از آخر آن را روزه گيرد گناهان گذشته و آيندهي او آمرزيده شود.
كسي كه در سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم ماه رجب روزه گيرد هر روزي يكسال روزه و يكسال نماز و عبادت براي او نوشته شود.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 198 *»
كسي كه عاجز باشد از روزه گرفتن آن ايام، براي هر روز يك قرص نان به مسكين دهد، ثواب روزهگرفتن آن ايام براي او خواهد بود و كسي كه نداشته باشد هر روز اين تسبيح را بخواند: سبحان الاله الجليل سبحان من لاينبغي التسبيح الا له سبحان الْاَعَز الْاَكْرَم سبحان من لَبِسَ الْعِزَّ و هو له اهل ثواب روزهي آن براي او خواهد بود.
ماه شعبان ماه رسول خدا9 است، كسي كه روز اول آن را روزه بگيرد البته بهشت بر او واجب ميشود.
كسي كه تمام ماه شعبان را روزه گيرد و روزهي آن را به روزهي ماه رمضان متصل كند، شهرين متتابعين توبة من اللّه، جبرييل به او ندا كند كه عمل از سر گير پس به تحقيق كه گناه تو آمرزيده شد.
صلوات فرستادن بر محمّد و آلمحمّد9 در اين ماه بيش از ساير ماهها مستحب است.
اعتكـاف
مستحب است اعتكاف در مساجد به خصوص در ماه رمضان، و به خصوص در دههي آخر آن.
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 199 *»
بعد از ماه رمضان در ماههاي حرام اعتكاف از ساير ماهها افضل است، و اعتكاف در دو ماه حرام پي در پي از يك ماه حرام افضل است و مراد از ماههاي حرام ذيقعد\الحرام و ذﻳﺤﺠ[الحرام و محرمالحرام و ماه رجب است.
شرط اعتكاف روزه گرفتن است و بدون روزه اعتكافي نيست.
اعتكاف كمتر از سه روز نميشود، پس چون دو روز روزه گرفتند و معتكف شدند روزهي روز سوم واجب ميشود تا اعتكاف تمام شود و به همينطور سهروز سهروز تكرار ميشود و در هر مرحله در دو روز اول روزه مستحب است و روز سوم واجب ميشود.
جايز نيست براي معتكف استشمام بوي خوش و استعمال عطرها و مجادله و خريد و فروش نه در شب و نه در روز.
مكان اعتكاف مسجدالحرام و مسجد پيغمبر9 است، و هر مسجدي كه در آن نماز جماعت بجاآورند و امام عادلي در آن به جماعت نماز بخواند و در غير مساجد اعتكافي نيست.
جايز نيست براي معتكف بيرون آمدن از مسجد نه در شب و
«* خلاصهای از کتاب الطهارة و الصلوة و الصوم (متعلمات) صفحه 200 *»
نه در روز، مگر به جهت ضرورت و قضاي حاجتي، و قضاي حاجت برادر مؤمني و عيادت مريض مؤمني و تشييع جنازه مؤمني.
هرگاه معتكف به جهت ضرورتي از مسجد بيرون آمد، جايز نيست براي او نشستن در مكاني مگر براي تخلّي و امثال آن تا آنكه برگردد به مسجدي كه در آن معتكف است.
هرگاه معتكف به جهت ضرورتي از مسجد بيرون آمد جايز نيست براي او كه در سايه راه رود به طور اختيار، مگر به طور اضطرار.
هرگاه معتكف به جهت ضرورتي از مسجد بيرون آمد، جايز نيست براي او نماز خواندن در ساير مكانها. و فقط در مسجدي كه در آن معتكف شده نماز گزارد. مگر در مكهي معظّمه كه در ساير خانههاي آن ميتواند نماز كند.
زن بياذن شوهر و مملوك بياذن مولي نميتوانند معتكف شوند.
اگر معتكف مريض شد يا زن حايض شد به منزل خود ميروند و چون رفع مرض و حيض شد برميگردد به مسجد و اعتكاف خود را تمام ميكنند.
و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
([1]) دختري كه تازه حائض ميشود.
([2]) زني كه ايام حيضش معين است .
([3]) آنچه سبب غسل شود حدث اكبر و آنچه سبب وضو شود حدث اصغر است.
([4]) مگر غسل جنابت (كه در كفاية المسائل با آن آشنا ميشويد).
([5]) قدم: يك هفتم طول شيء را ميگويند.
([6]) جَزْع: مهره يماني، سنگي سياه داراي خالهاي سفيد و زرد و سرخ كه در معدن عقيق پيدا ميشود. فرهنگ عميد
([7]) اللهم العن ابابكر و عمر و عثمان ومعاوية و عايشة و حفصة و هندا و امّالحكم. (دختر ابوبكر و عمر و زن ابوسفيان و خواهر معاويه) ـ لعنهم الله اجمعين.
([8]) هر مُدي به وزن شاه معروف، هشتيكِ من است (كفايه ج1) كه معادل با 750 گرم ميباشد.
([9]) كفارهي خلف قسم؛ ده مسكين طعام دادن است براي هر مسكيني مدي از طعام ـ كفايه ج2