نگرشی نوین بر کتاب “ارشاد العوام” (3)

ادامه بررسی چاپ های کتاب “ارشاد العوام”


بررسی چاپ دوم: چاپ تبریز


چاپ دوم (چاپ تبريز) توسط شخصى به نام «عسكرخان بيگ؛ خَلَف حسين بيگ اردوبادى» نوشته شده است. اصل و نسب اين شخص مشخص نيست و بعضى احتمال مى‏دهند خودْ شخصى واعظ و يا منبرى و با اطلاعات بوده و مى‏خواسته به عنوان شرح، در بعضى قسمت ها چيزهايى اضافه كند. و بعضى احتمال مى‏دهند كه از روى عمد چيزهايى را اضافه كرده است تا اين كتاب را خراب كند و احتمال دوم به واقعيت نزديك‏تر است چراكه در بعضى عبارت‏هاى اضافه شده، عناد او را مى‏توان يافت. در هر صورت ماهيت اصلى اين شخص مشخص نيست. 


براى نمونه، به چند مورد از اضافه‏ها اشاره مى‏شود. عبارت‏هاى داخل «  » ، اضافه شده توسط نويسنده‏ى چاپ تبريز است:


ــ …بلكه به يك چشم بر هم زدن تمام آسمان‏ها و زمين‏ها را قطع مى‏كردند و به هر موضع قدمى از آن‏ها مى‏گذشتند و اين همه از آن جهت بود كه بدن ايشان لطيف‏تر بود «نه آن است كه جسم او را از او گرفتى و او را روح نمودى؛ همان جسم است كه او را لطيف كردى و اول كه غليظ بود حيزى داشت و چون لطيف شد حيز ديگر گرفت و در هوا ايستاد و اگر باز ديگر آن را لطيف كنى و غلظت و كدورت هوا را از آن بگيرى لطيف‏تر بود» از عرش هفتاد مرتبه. (چاپ تبريز ج 1، ص 148)


ــ …و به لباس عارضى از جور لباس ايشان «يعنى حيوانات. لفظ حيوانات اعم است گفته مى‏شود به هر نوع حيوان كه خلق شده از سگ و خوك و كرم‏هايى كه در ميان نجس انسان پيدا مى‏شود نعوذ بالله از اين اعتقاد فاسد كه دارد. خلاصه در همه‏ى اين‏ها» جلوه كرد و به همان طور عهد گرفت… (چاپ تبريز ج 2، ص 13)


ــ و صلى اللّه على محمد و آله و رهطه اجمعين «و لعنة اللّه على اعدائهم الى يوم الدين بعدد ما عنده من العدد فى كل لمحة من الازل الى الابد» (چاپ تبريز ج 4، آخرين صفحه)


و چندين مورد ديگر كه از پيش خود اضافه كرده و در بعضى جاها اظهارنظر كرده است. غلط‏نامه‏ى اين كتاب، كتابچه‏اى قطور است و شخص منصف است كه با ديدن اين‏گونه تحريف‏هاى آشكار، مى‏يابد كه امكان دارد كسانى چشم از آبرو و حيثيت و دين‏دارى شسته و چنين كارهايى را انجام دهند. و سيعلم الذين ظلموا آلَ محمدٍ حقَّهم اىَّ منقلب ينقلبون.


و از جمله غلط‏هاى نوشتارى اين چاپ:


ــ اول سخنى كه گويد، گويد «بقيته الاّ خير لكم ان كنتم مؤمنين مؤمنين» پس گويد منم بقية اللّه در زمين (چاپ تبريز ج 3، ص 115)


بارى؛ در چاپ‏هاى بعد، اين غلط‏ها و اضافه‏ها تصحيح شده و طبق نسخه‏ى خطى مصنف كتاب – اعلى اللّه مقامه – بازنويسى شد.


بعضى از تصحيح و بازنويسى كتاب مبارك ارشاد العوام، حذف برخى محتويات را فهميده‏اند. چنان كه صاحب ذريعه درباره‏ى اين كتاب شريف مى‏نويسد:


«طبع بايران اولاً سنة 1271 ثم طبع ثانياً و ثالثاً مع بعض تغييرات و تنقيصات منه كما اشار اليه … محمد رضا الواعظ الهمدانى فى كتابه هدية النملة الى مرجع الملة». [1]


غافل از آنجا كه اين كتاب ابتدا در بمبئى به چاپ رسيد نه ايران. و ديگر آن كه در چاپ‏هاى بعد «تنقيصاتى» در كار نبود مگر همان اضافه‏هايى كه نويسنده چاپ تبريز اضافه كرده و يا اشتباه نوشته بود. و جالب آنجاست كه صاحب ذريعه سخن خود را از شخصى از منكرين مشايخ عظام (صاحب هدية النملة) نقل مى‏كند. و كجا رسم است كه سخن دشمن، مرجع و سند قرار بگيرد. و امروز هم همين مطلب را از كتابى به كتابى نقل مى‏كنند و مى‏گويند و مى‏نويسند:


«اكثر مطالب مربوط به ركن رابع را حاج كريم‏خان كرمانى در ارشادالعوام چاپ بمبئى كه به سال 1268 قمرى چاپ شده آورده است. و چون در مقابل سيل اعتراضات قرار گرفت در چاپ‏هاى بعدى تغييرات و اصلاحاتى به عمل‏آورده‏اند». [2]


 همان‏گونه كه مى‏بينيد، شاخ و برگ‏ها نيز پيدا كرده و «طُبع فى ايران» به «چاپ بمبئى» تغيير يافته و «سيل اعتراضات» نيز اضافه شده است. و با گفتن و نوشتن و منتشر كردن اين جمله، بر منحرف دانستن اين كتاب مبارك و اذعان به تحريف آن سعى دارند. ايشان بى‏خبر بوده و اطلاعى از حقيقت امر ندارند. چهار جلد كتاب ارشادالعوام به دست‏خط مصنف آن موجود است. با اندكى كوشش و تحقيق، مشخص خواهد شد كه تمام چاپ‏هاى بعد از چاپ تبريز، مطابق با اصل نوشته بوده و هيچ كم و زيادى نيارد.


اولين نكته درباره‏ى عبارت مذكور آن كه چاپ بمبئى صحيح بود – همان‏گونه الان نسخه‏هاى چاپ بمئبى در دست است و شاهدى حاضر- و بر فرضى كه تصحيح‏هايى در چاپ‏هاى بعد انجام شده «تغييرات و اصلاحات» در متن كتاب نبوده بلكه تصحيح غلط‏هاى چاپى و يا تطابق آن با رسم‏الخط نسخه‏ى اصل بوده است.


دومين نكته آن كه تركيب «سيل اعتراضات» به چه‏معنا است؟ اگر اعتراض‏هاى اهل مكتب منظور است كه سخن صحيحى است؛ زيرا با ديدن غلط‏هاى چاپ تبريز، دوستان بسيار ناراحت بودند. [3] و اگر منظور از سيل اعتراضات، نظر ديگران درباره‏ى اين كتاب است كه اين سيل اعتراض‏ها سبب آن نمى‏شود كه از اصل كتاب چيزى كاست. و دليل بر اين سخن، نسخه‏ى خطى مصنف – اعلى اللّه مقامه – است. پس اين سخن، بى‏اساس است.


مصنف گرامى – اعلى اللّه مقامه – با برخورد با اين‏گونه تهمت‏ها – كه در زمان حيات ايشان نيز منتشر مى‏شده است -، در جواب جواب تهمتى كه بر ايشان زده‏اند كه عقيده‏ى شيخيه اين است كه حضرت سيّد الشّهداء  عليه‏السلام شهيد نشده‏اند، مى‏فرمايند:


«از اين تهمت كه ثَكلى (زنِ فرزند از دست‏داده) به خنده مى‏آيد. نمى‏دانم كه چشم ندارند كه من در سالى ده روز روضه‏خوانى مى‏كنم و خود به منبر مى‏روم و روضه مى‏خوانم و مى‏گريم و مى‏گريانم. آيا گوش ندارند كه قصائد مرا و نوحه‏هاى مرا بشنوند كه در منابر و تكايا مى‏خوانند مردم؟ آيا كتابِ «مقتل» كه من نوشته‏ام در ميان مردم پَهْن نيست و نديده‏اند؟ آيا مدّتها كربلا نرفتم و نبودم؟ لكن حمد مى‏كنم خدا را كه تهمت‏هاى بيّن البطلان مى‏زنند و همين فَرَج است براى من؛ چرا كه براى مردم معلوم مى‏شود كه اينها از روى نفهمى و عداوت سخن مى‏گويند و مقصودشان محض تضييع مسلمانان است از روى حسد و عداوت». [4]








[1]– الذريعة، ج 1 ص 515


 [2]– خارج‏شدگان از صراط مستقيم – شيخيه -؛ ص 72


 [3]– چنان‏كه نسخه‏ى قديمى چاپ تبريز كه هم‏اكنون موجود است، حاشيه‏هايى توسط يكى از اهل مكتب در اطراف آن نوشته شده است و در بعضى قسمت‏ها نوشته شده: «در اين‏جا كاتب از خود الحاق و الحاد كرده؛ خدا لعنت كند مفترى را» و از اين قبيل عبارت‏ها.


 [4]– سى فصل، فصل پانزدهم، ص 62. جواب همين تهمت را در مجموعة الرسائل 15، ص 162 مفصل‏تر عنايت فرموده‏اند.


 ادامه دارد