با ضميمه
بخشي از اعمال
«* وقایع الایام صفحه 2 *»
«بسم الله الرَّحمن الرَّحيم»
Gوقايع تاريخي ماه مبارك رمضانS
روز سوم
¬ به روايتي در اين روز يا روز 12 ماه «انجيل» بر حضرت عيسي علي نبينا و آله و عليه السلام نازل شد.
¬ در شب اين روز سال 413 «شيخ مفيد، محمد بن نعمان;» در بغداد وفات يافت. در تشييع جنازهاش جمعيت انبوهي از شيعه و سني ازدحام نمودند. «سيد مرتضي» بر ايشان نماز خواند سپس او را در حرم كاظمين8 در پايين پاي امام جواد7 دفن كردند. اين ابيات كه منتسب به حضرت قائم7 است بر قبرش نوشته شد:
لا صَوَّتَ الناعي بِفقدك اِنَّه | يومٌ علي آل الرسول عظيمٌ | |
انْكنتَ قد غُيِّبْتَ في جَدَث الثري | فالعدل و التوحيد فيك مقيمٌ | |
و القائمُ المهدي يَفرحُ كُلَّما | تُلِيَتْ عليك مِنَ العلوم دروسٌ |
«* وقایع الایام صفحه 3 *»
روز چهارم
¬ در سال 53 زياد بن ابيه لعنة اللّه عليه در كوفه به جهنم واصل شد.
روز ششم
¬ مأمون ملعون خليفهي مزوّر و محتال عباسي، به خيال واهي، در مقام لكهدار نمودن چهرهي پاك عصمت و ولايت بر آمد،خواست «خليفة اللّه» را دنياجو و دنيا طلب وانمود كند. به اين منظور آن شيطان حيلهباز طرح نويني ريخت و حجت خدا حضرت علي بن موسي الرضا7 را از مدينه به مرو طلبيد. آنجا خلافت را به آن حضرت واگذاركرد. ولي با جواب متقن امام از اين تصميم برگشت اما گفت: ديگر از قبول ولايت عهدي گزيري نيست. امام7 در ابتدا سرباز زده، زير بار نرفتند و انگيزهي شومش را بر ملا ساختند. پس چون تهديد به قتل كرد با شرايطي پذيرا شدند. در ششم ماه مبارك رمضان (يا روز اول يا دوم) سال 201 مجلسي آراست و در حضور اعيان و اشراف و علما بر ولايت عهدي آن حضرت بيعت گرفت. پس دستور داد اين خبر را به تمامي بلاد اسلامي گزارش كنند و سكه به نام آن حضرت زدند و بر منابر به نام آن حضرت خطبه خواندند. در اين جشنواره مأمون اموال بسياري را نيز بذل نمود.
«* وقایع الایام صفحه 4 *»
روز دهم
¬ و به قولي روز اول ماه سه سال پيش از هجرت (10 بعثت) «حضرت خديجه3» از دنيا رحلت فرمود. آن بزرگوار اولين همسر و برتر زنان پيامبر اكرم9 بود و تا آن مخدره در قيد حيات بود رسول اكرم9همسر ديگر اختيار نفرمود. از اختصاصات ديگر ايشان آن است كه تمام فرزندان حضرت (قاسم،طاهر،طيب،رقيه،زينب،امّ كلثوم و فاطمه3» از نسل طاهرهي ايشان بودند غير از ابراهيم كه از «ماريهي قبطيه» كنيز آن حضرت بود.
شرح حال اجمالي همسران پيامبر گرامي اسلام9
آن حضرت 11 زن (حُرّه،آزاد) داشتند. با سه تن از ايشان در مدتي كه در مكهي معظمه به سر ميبردند ازدواج فرمودند و با هشت تن در مدينهي منوره. دو نفر از آنها قبل از وفات آن حضرت، و بقيه پس از آن حضرت از دنيا رحلت نمودند. تمامي همسرهاي حضرت ثّيبه بودند جز «عايشه»ي ملعونه، كه در ذيل گزارش كوتاهي دربارهي هر يك، از نظرها ميگذرد:
زناني كه پيش از پيامبر9 رحلت كردند
1 ـ خديجه3: به هنگام ازدواج با او پيامبر اكرم 25 ساله بودند و آن مخدره 40 سال داشت و در سال 10 بعثت در سن 65 سالگي از دنيا
«* وقایع الایام صفحه 5 *»
رحلت نمود.
2 ـ زينب دختر خزيمه، مكنّي به «ام المساكين»: در سوم هجرت او را تزويج فرمودند پس از آن كه شوهر اول ايشان، عبداللّه جحش در جنگ احد به شهادت رسيد. و پس از آنكه چند ماه سپري شد از دنيا رحلت نمود. در سرزمين اقدس بقيع مدفون گرديد.
زناني كه پس از پيامبر9 رحلت كردند
3 ـ سوده دختر زمعه: يك سال بعد از حضرت خديجه، پيش از هجرت او را تزويج نمودند. نسب وي به «لوي بن غالب» جد هشتم حضرت خاتم الانبياء9 منتهي ميشود. اين مخدره در مدينهي طيبه اواخر حكومت عمر از دنيا رحلت كرد.
4 ـ عايشه دختر ابابكر: مادرش «امّ رومان» دختر «عامر بن عمير» بود. پيغمبر اكرم9 بعد از رحلت خديجه (قبل از سوده) در ماه شوال او را به زني اختيار فرمودند و زفافش در شوال سال اول هجرت در مدينه واقع شد و در آن وقت 10 ساله بود. در سال 57 در سن 67 سالگي به جهنم واصل شد و در بقيع چالش نمودند.
5 ـ حفصه دختر عمر بن الخطاب: مادرش زينب خواهر عثمان بن مظعون بود. در سال سوم هجرت او را تزويج نمودند و در 45 سالگي به درك واصل شد.
«* وقایع الایام صفحه 6 *»
6 ـ ام السّلمه دختر ابي اميّه: نسبش به جد ششم رسول اللّه9، يقظة بن مّرة ميرسيد. وي بعد از حضرت خديجه افضل زنان حضرت بود. او را در پنجم هجرت تزويج نمودند. و در سال 61 در مدينهي منوره رحلت نمود و در بقيع دفن شد. گفته شده اين مخدره آخرين زوجات آن حضرت بود كه از دنيا رحلت كرد.
7 ـ زينب دختر جحش، مكنّي به «ام الحكم»: والدهاش اميمه دختر عبدالمطلب بود بنابراين آن مخدره دختر عمهي آن بزرگوار بود. سال ازدواجشان 5 هجرت و در سنهي 20 دار فاني را وداع گفت و در بقيع دفن گرديد.
آن مخدره قبل از پيامبر اكرم9 در نكاح «زيد بن حارثه» بود. زيد آزاد كردهي پيامبر بود كه او را به فرزندي خود پذيرفته بودند. از اين رو «زيد بن محمد» خوانده ميشد. حضرت رضا7 فرمودند: خداوند نامهاي همسرهاي آن بزرگوار را در دنيا و آخرت به ايشان معرفي كرده بود … يكي از آنها زينب بنت جحش بود و در آن هنگام در زناشويي «زيد» به سر ميبرد. اما آن حضرت اين امر را در نزد خويش پنهان داشت تا خداوند اين راز را بر ملا ساخت و او را به همسري پيامبر9 در آورد. از فضل و جلالت شأن اين مخدره آن است كه فرمودند:ان اللّه ما تولي تزويج احد من خلقه الاّ تزويج حواء من آدم و زينب من رسول اللّه9 و
«* وقایع الایام صفحه 7 *»
فاطمة من علي7.
به راستي خداوند عهدهدار تزويج هيچكس از خلقش نشد، مگر تزويج حوا به آدم و زينب3 به رسول اللّه9 و فاطمه3 به علي7.
8 ـ جويريه دختر حارث بن ابي ضرار: سال ازدواجش 5 هجرت بود و در سال 56 از دنيا رحلت كرد.
9 ـ رملة مكنّي به «امّ حبيبه» دختر ابي سفيان، خواهر معاويه: بعضي نام او را «هند» گفتهاند. سال هفتم او را تزويج نمودند و در سنهي 44 در مدينه از دنيا رحلت كرد.
10 ـ صفيّه دختر حي بن اخطب: وي از اسيران خيبر و اسباط لاوي بن يعقوب7 و از ذَراري حضرت هارون7 بود. در سال هفتم او را تزويج فرمودند و در سال 50 از دنيا رحلت كرد و در بقيع دفن شد.
11 ـ ميمونه دختر حارث بن جون: گفتهاند آن مخدره بعد از حضرت خديجه و امالسلمه افضل همسرهاي آن حضرت بوده است. در سال هفتم با او ازدواج فرمودند و در سال 51 از دنيا رحلت كرد. قبر شريفش در سرزمين «سرف» از نواحي مكهي معظمه واقع است.
اما راجع به «ام السلمه» و «ام حبيبه» كه وفات ايشان در مدينه وارد شده، در شهر «دمشق» در قبرستان باب الصغير نيز، دو قبر منسوب به ايشان ميباشد.
«* وقایع الایام صفحه 8 *»
روز دهم
¬ در سال 60 فرستادگان اهل كوفه به همراهي نامههاي ايشان در مكهي معظمه بر حضرت ابيعبداللّه الحسين7 وارد شدند و تا نيمهي ماه، 12 يا 18 هزار نامه نزد آن حضرت جمع شد.
روز دوازدهم
¬ در اين روز رسول خدا9 عقد اخوت بين مهاجر و انصار بستند و امير المؤمنين7 را برادر خود خواندند.
روز سيزدهم
¬ در سال 95 «حجاج بن يوسف ثقفي لعنه اللّه» به مرض آكله كه در جوفش پديد آمد، به درك واصل شد. او مردي سفاك و خونريز بود و عداوت شديدي به شيعيان علي7 داشت و بنابر آنچه ياد شده، شمار كشتهگانش به 120 هزار نفر رسيد و 50 هزار مرد و 30 هزار زن در محبس او جان سپردند.
روز چهارهم
¬ در سال 67 «مختار بن ابيعبيده» در كوفه به وسليهي «مصعب بن زبير» كشته شد.
«* وقایع الایام صفحه 9 *»
روز پانزدهم
¬ بنابر مشهور سال دوم هجرت ولادت حضرت مجتبي7 واقع شد. ولي نظر به اينكه ولادت حضرت ابيعبداللّه7 در سوم شعبان منصوص و قطعي است و در اخبار نيز وارد شده كه فاصلهي بين آندو امام همام، ده روز و شش ماه بوده، بنابراين ولادت آن بزرگوار بايد در اوائل ماه صفر واقع شده باشد.
¬ در اين روز سال 60 حضرت حسين7، سفير و نائب خود جناب « مسلم بن عقيل سلام اللّه عليه» را به سوي منافقان كوفي بيوفا، گسيل داشتند.
شب هفدهم
¬ در سال 57 «عايشه»ي ملعونه به درك نيران شتافت. گفتهاند: «معاويه»ي ملعون به مكه رفت تا براي «يزيد» بيعت بگيرد. «عايشه» برايش پيغام فرستاده، تهديدش كرد كه برادرم محمد را كشتي و براي يزيد بيعت ميگيري ؟! «عمروعاص» گفت: اگر عايشه بر تو تشنيع كند مردم بر تو شورش ميكنند. معاويه «ابوهريره» و «شرحبيل» را با هداياي بسيار نزدش فرستاد تا با او صلح كند، ديگر آنكه برادرش عبدالرحمن را نيز ولايت دهد و امثال اينها. روزي پيغام داد كه توقع است امالمؤمنين ما
«* وقایع الایام صفحه 10 *»
را به تشرف خود مشرف سازد. پس چاهي آكنده از آهك تعبيه كرد و فرشي گرانبها بر آن گسترانيد و صندلي بر آن نهاد. در وقت نماز خفتن او را خواند. عايشه با غلام هندي بيرون آمد، بر خر مصري سوار شد. معاويه او را اعزاز كرد و او را بر كرسي اشاره كرد. چون بر آن نشست، در چاه فرو رفت. فوراً دستور داد غلام و خر را كشتند و در همان چاه انداخته، خاك بر آن ريختند. مردم در اختلاف شدند بعضي گفتند عايشه به مدينه، و پارهاي گفتند به يمن رفت. اما حضرت سيدالشهدا7 و خاصان معاويه جريان را ميدانستند. از اين جهت آن حضرت ارثش را به ورّاث او دادند.
روز هفدهم
¬ در سال دوم هجرت جنگ بدر كبري روي داد. عدد مسلمانان 313 نفر و تعداد مشركان به 920 تن ميرسيد. در اين جنگ كه اولين مبارزهي رسمي مسلمانان عليه كفار و مشركين قريش بود، فتح و ظفر نصيب لشگر اسلام گرديد. از مسلمانان 9 نفر به شهادت رسيدند. اما از دشمنان 70 تن بر خاك تيرهي هلاكت در غلطيدند. نيمي از آنها را اميرالمؤمنين7 از پاي درآوردند و بقيه به وسيلهي ملائكه و ساير اصحاب به درك واصل شدند. در ميان كشتگان جمعي از بزرگان شقاوت و عناد، به تيغ آن بزرگوار7 رهسپار نيران شدند؛ چون: «ابوجهل»،
«* وقایع الایام صفحه 11 *»
«عتبة بن ربيعة» (پدر هند)، و برادرش «شيبة بن ربيعة» (عموي هند)، «وليد بن عتبة» (برادر هند)، «نوفل بن خويلد»، «عاص بن امية» و ….
روز نوزدهم
¬ در سال 40 پيش از طلوع فجر، در بهترين اعمال: نماز، در عاليترين حالات: سجده در شريفترين امكنه: مسجد، بر فرق نازنين اميرالمؤمنين7 ضربت وارد آمد.«ابن ملجم مرادي» ملعون به تزوير «قطّام دختر اخضر» كه هر دو از خوارج بوده و حضرت امير7 در جنگ نهروان، پدر و برادر آن ملعونه را به جهنم فرستاده بودند، به دستياري «وردان بن مجالد» و «شبيب بن بجره» متصدي اجراي اين جنايت عظمي گرديد و دل عالمي را به اين داغ جانفرسا مبتلا نمود. لعنه اللّه بعدد ما في علمه من شيء.
روز بيستم
¬ در هشتم هجرت مكهي معظمه فتح گرديد. رسول خدا9 با مِحجَن (چوب دستي) خود استلام فرمودند و بتهاي اطراف و روي مكه را كه 360 بت بود، در هم شكستند در حالي كه مترنم به اين آيه بودند: قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا.
«* وقایع الایام صفحه 12 *»
روز بيست و يكم
¬ روز شهادت اميرالمؤمنين7 است.
شب بيست و دوم
¬ در مثل اين شب، سال 40، حضرت امام حسن و امام حسين8جسد مبارك اميرالمؤمنين7 با چند تن از كسان و خاصان اصحاب شبانه تشييع نموده، در سرزمين نجف اشرف دفن نمودند.
روز بيست و دوم
¬ حضرت مجتبي7 ابن ملجم مرادي را طبق وصيت حضرت امير7به درك فرستادند.
روز بيست و چهارم
¬ در سال 65 «مروان بن حكم» به وسيلهي زن و كنيزهايش به درك نيران واصل شد. پيامبر اكرم9 دربارهي او و پدرش (طريد رسول اللّه) الوزغ بن الوزغ و الملعون بن الملعون.
«* وقایع الایام صفحه 13 *»
روز بيست و هفتم
¬ در سال 1111 محدث بزرگ شيعه «محمد باقر مجلسي; » از دنيا رحلت نمود. قبر وي در جامع عتيق اصفهان ميباشد.
«* وقایع الایام صفحه 14 *»
Gوقايع تاريخي ماه شوال المكرمS
روز اول
¬ روز عيد سعيد فطر ميباشد.
¬ در مثل چنين روزي واقعهي تلخ و جانگداز همدان (در سال 1315 قمري) رخ داد.
و براي اين واقعه حديثي است از حضرت اميرالمؤمنين7 كه فرمودند: واي بر تابعان بني عباس از جنگي كه واقع خواهد شد مابين دينور و نهاوند و اين محاربه، محاربه با ضعفاي شيعيان علي7 است و بزرگشان مردي است از اهل همدان كه اسمش اسم پيغمبر9 است ولي منعوت و موصوف و مستوي الخلقة است. خوش خلق و رنگش تر و تازه و در صورتش چيزي است مانند خنده و مژگانش بسيار و گردنش پهن و موي او كم و دندانهاي ثنايايش از هم جدا. چون بر اسب نشيند مانند بدري به نظر آيد كه از زير ابر نمايان است و اصحاب او بهترين جماعات هستند كه در آن زمان دين خدا را تصديق و اذعان نموده و نزد او خضوع و خشوع كردهاند. و دليراني باشند از عُرب يا عرب كه در وقت جنگ به شدت حرب نمايند و فتح در آن روز با آنها است و بر اعداي ايشان است
«* وقایع الایام صفحه 15 *»
در آن روز فنا و هلاكت. الحديث (براي شرح مفصل واقعهي همدان به كتاب عبرة لمن اعتبر مراجعه شود).
¬ در اين روز عمروعاص لعنة اللّه عليه (شخصي خدعهگر و مكار و فرزند زنا بود) در مصر به درك نيران شتافت.
روز سوم
¬ سال روز فقدان و رحلت جانگداز عالم عامل فقيه اهل بيت:مرحوم حاج شيخ ذبيح اللّه قوچاني قدّس اللّه سرّه و رضوان اللّه عليه (شوال المكرم 1414)، (براي توضيحات بيشتر به كتاب يادبود مراجعه شود).
¬ در اين روز سنهي 247 متوكل لَعَنَهُ اللّه خليفهي دهم عباسي به هلاكت رسيد به وسيلهي پسرش و حضرت اميرالمؤمنين7 هم در اخبار غيبيهي خود اشاره به هلاكت متوكل نمودهاند و فرمودهاند: و عاشرهم اكفرهم يقتله اخص الخلق به يعني دهمين خليفهي جور از بنيعباس كافرترين ايشان است و او را نزديكترين كسانش به قتل ميرسانند.
¬ به روايتي در اين روز غزوهي حنين واقع شد بعد از فتح مكه به مدت 15 روز كه لشگر اسلام 12000 نفر بودند و كشته نشد از ايشان مگر 4 نفر.
«* وقایع الایام صفحه 16 *»
¬ در اين روز خدا نصرت نمود حضرت رسول خدا9 را و جنود الهي نازل شدند و كفار منهدم شدند و مسلمانان بر آنها غالب شدند و خداوند هم اشاره به اين غزوه نموده است آنجا كه ميفرمايد: لقد نصركم اللّه في مواطن كثيرة و يوم حنين اذا اعجبتكم كثرتكم (الاية).
روز پنجم
¬ در اين روز سنهي 60 مسلم بن عقيل وارد كوفه شد. مردم كوفه گروه گروه به خدمتش آمدند و نامهي امام حسين7 را استماع كردند و با مسلم بيعت كردند و تعداد ايشان 18 هزار نفر شد پس جناب مسلم نامهاي به حضرت سيدالشهداء7 نوشت و بيعت كوفيان را اطلاع داد.
روز هشتم
¬ در اين روز سنهي 1344 بقعهي مبارك ائمهي بقيع: توسط وهابيها لَعَنَهُمُ اللّه تخريب شد.
روز نهم
¬ در اين روز ولادت حضرت عيسي علي نبينا و آله و عليه السلام واقع شده است.
«* وقایع الایام صفحه 17 *»
روز دوازدهم
¬ در اين روز سنهي 1030 قمري محمّد بن الشيخ حسين الحائري معروف به شيخ حر بهائي در اصفهان وفات يافت.
روز چهاردهم
¬ در اين روز سنهي 84 عبدالملك بن مروان در دمشق به دركات جحيم شتافت و مدت 21 سال خلافت كرد. او مردي سفاك و بخيل بوده است.
روز پانزدهم
¬ در اين روز سال سوم هجري غزوهي اُحُد واقع شد.
¬ در اين روز وفات حضرت عبد العظيم حسني رضوان اللّه تعالي عليه در سال 252 ق واقع شده است.
روز هفدهم
¬ در اين روز سال پنجم غزوهي خندق پيش آمد و آن را غزوهي احزاب نيز مينامند از اين جهت كه كفار قريش از همهي قبايل كمك براي نبرد و جنگ با رسول خدا9 خواستند و در مورد اين جنگ
«* وقایع الایام صفحه 18 *»
حضرت با اصحاب مشورت نمودند. سلمان اعلي اللّه مقامه عرض كرد كه دور مدينه را خندق حفر كنند.
روز بيست و پنجم
¬ در اين روز سنهي 148 حضرت امام جعفر صادق7 به شهادت رسيدند. سبب شهادت ايشان انگور زهر آلودي بود كه منصور دوانيقي لَعَنَهُ اللّه به آن حضرت خورانيد.
«* وقایع الایام صفحه 19 *»
Gوقايع تاريخي ماه ذيالقعدةالحرامS
روز يكم
¬ در اين روز سال 173 حضرت فاطمه معصومه3 ولادت يافتند.
روز دوم
¬ در سال 323 «محمد بن علي شلمغاني» به فرمان خليفهي وقت «راضي باللّه» كشته و بدنش را در بغداد به دار كشيدند. وي يكي از چند نفري بود كه به دروغ مدعي بابيت و وكالت امام عصر عجل اللّه فرجه شدند. شلمغاني در اول در زمرهي شيعيان بود ولي در آخر كار، بر جناب «شيخ ابولقاسم حسين بن روح» نائب سوم امام7 حسد برد و در اثر گفتار شنيعهاي كه از وي ظاهر گرديد، مرتد شد و از ناحيهي مقدسه7توقيع بر لعن و بيزاري از او بيرون آمد.
روز پنجم
¬ در اين روز حضرت ابراهيم علي نبينا و آله و عليه السلام به دستياري اسماعيل7 پايههاي خانهي خدا را بالا برد. اما نصب و وضع خانه در
«* وقایع الایام صفحه 20 *»
25 ذيقعده زمان حضرت آدم7 انجام گرفت. آدم به همكاري جبرئيل به فرمان الهي، خانهي كعبه را بنياد كرد و حجرالاسود را در محل خود نصب نمود و پيوسته مطاف خلايق بود تا 2245 سال از هبوط گذشت و طوفان نوح علي نبينا و آله عليه السلام واقع شد. هر چند بيت عتيق، خانهي كعبه بود كه از غرق رهايي يافت، اما بناء خانه از آن آسيب ديد به طوري كه بعد از طوفان، آن موضع چون تل سرخي مينمود و مردم در آن محل حوائج خود را ميخواستند و قرباني ميكردند. تا در سال 3429 «حضرت ابراهيم7» مأمور به تجديد عمارت آن گرديد. پس به همياري اسماعيل و راهنمايي جبرئيل بناء خانه را تمام نمود. اسماعيل سنگ ميآورد و ابراهيم بر روي هم مينهاد. چون به محل حجرالاسود رسيد، اسماعيل به دنبال سنگ نيكويي بود كه مناسب آن وضع باشد، پس آوايي از كوه ابوقيس بر آمد كه اي ابراهيم! تو را نزد من وديعتي است. پس «حجرالاسود» را كه جبرئيل به هنگام طوفان در آن كوه پنهان كرده بود، تسليم ابراهيم كرد. آن حضرت هم آن را در محل خود نصب فرمود. سپس توليت آن بقعهي شريفه را به اسماعيل واگذار كرد.
¬ در سال 664 «رضي الدين علي بن موسي بن جعفر» معروف به سيد بن طاووس از دنيا رحلت نمود.
«* وقایع الایام صفحه 21 *»
روز يازدهم
¬ بنابر مشهور در سال 148 حضرت علي بن موسي الرضا7 در مدينهي منوره ولادت يافتند. در تعيين نام والدهي ماجدهي آن حضرت اختلاف است و مشهور تكتم و نجمه است و پس از ولادت آن حضرت، آن مخدره را طاهره نام كردند. حضرت كاظم7 به فرزندان خود ميفرمود: برادر شما «علي بن موسي» عالم آل محمد: است از او سؤال كنيد معالم دين خود را و حفظ كنيد فرمايشات او را. به راستي شنيدم از پدرم كه مكرر به من ميفرمود: عالم آل محمد: در صلب تو است. اي كاش من او را درك ميكردم. همانا او همنام اميرالمؤمنين7است.
¬ در سال 336 ولادت شيخ مفيد; واقع شد. آن بزرگوار فضائل و مناقبش معروف و زبانزد شيعه و سني بود و همه به فضل او معترف بودند. چنانكه در تشييع جنازهاش تنها از شيعيان 80 هزار تن، غير از اهل سنت اجتماع نموده، بر او ميگريستند. نزديك به 200 كتاب در جمع اخبار و روايات معصومين: تأليف نمود. دربارهي ايشان مرحوم آقاي كرماني اعلي اللّه مقامه فرمودند: اگر من زمان شيخ مفيد را درك ميكردم در كفشكَن مدرس او مينشستم. مولاي بزگوار اعلي اللّه مقامه ميفرمايد: اين حقيقتي بود كه آن بزرگوار ميفرمود في الحقيقة اگر زمان او را درك
«* وقایع الایام صفحه 22 *»
ميكردند چنين ميكردند. از حالات او اين بود كه در دوران غيبت كبري، بنا به آنچه در تاريخ ثبت شده، سه مرتبه توقيع از براي او صادر گرديد و مدت چهل سال در بستر نخوابيد و هميشه در رياضت به سر ميبرد.
روز چهاردهم
¬ در اين روز يا روز 23 يا 24 اين ماه سال 309 «حسين بن منصور حلاج» به سبب سخنان كفرآميز به فتواي علماء و فقهاي آن زمان، خونش مباح شد. از اين رو خليفهي وقت «مقتدر باللّه» به جلاد دستور داد كه او را هزار تازيانه بزند پس پاها و دستهايش را قطع كرده، سرش را جدا نمود و به دارش آويخت. پس بدنش را به آتش سوزانيد و خاكسترش را در دجله ريخت. گويند آب دجله در آن سال فوران نمود، اصحاب حلاج گفتند به واسطهي خاكستر آن ملعون بود.
روز بيست و يكم
¬ در سال 1241 وفات شيخ اجل اوحد مرحوم شيخ احمد بن زين الدين احسائي اعلي اللّه مقامه واقع شد و با رحلتش، قلب نستوه آقايش، امام عصر عجل اللّه فرجه را شكسته و خاطرش را آشفته ساخت. و جهاني را نيز به سوك خود نشانيد.
«* وقایع الایام صفحه 23 *»
آن بزرگوار در ماه رجب 1166 در سرزمين احساء متولد شد. در نوجواني قدري به ادبيات عرب پرداخت. مدت 20 سال در آن سرزمين خالي از علم و آداب، كه اكثر ايشان را اهل تسنن و ناآگاه از دين تشكيل ميداد، به سر برد. اما تمام اين مدت را به عبادت و تفكر و خلوت و سير و سلوك ميگذراند. در اين وقت باب رؤياهاي صادقه ـ يا بهتر بگوييم الهامات قدسيه ـ به رويش گشوده شد. هر چه بر او مشكل ميافتاد، در عالم خواب از امامان خود تعليم ميگرفت. آنگونه كه اگر مجمل هم ميشنيد، در بيداري جميع جهات و جوانب آن مسأله برايش آشكار مينمود. اين امر مختص به آن بزرگوار بود كه جز از امامش از كس ديگر علم نياموخت.
نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت | به غمزه مسأله آموز صد مدرس شد |
به پاس دستور اكيد موالي خود، كه او را موظف بر اظهار علم خويش فرمودند، ناگزير جلوت را بر خلوت اختيار فرمود. حتي آنكه هر يك از امامان7 اجازه نامهي خود را كه به مهر خويش، مزين فرموده بودند، از دست مبارك حضرت هادي7 به او تقديم نمودند.(تاريخ دقيق اين خواب به دست نيامد) و نظر به اينكه باقي زندگاني ايشان ـ روي مصالحي ـ به نقل مكانها و مسافرتها گذشته، كه گاهي با جهات ظاهري نيز توأم ميشد،
«* وقایع الایام صفحه 24 *»
اكنون مشروح آن را به اختيار خاطر نشان ميسازيم:
پس از 20 سال، از «وطن» به سوي عراق هجرت نمود. در نزد مشاهير علماء حضور بهم رساند. ديري نپاييد كه شهرهي آفاق گشت و كمال علم و عملش زبانزد همگان گرديد. (و اين خود يكي از عوامل انتقال مكان ايشان بود، زيرا قلباً از اجتماع و شهرت مردمي منزجر بود) پس در اثر غلبهي طاعون، به زادگاهش بازگشت و از آنجا به بحرين منتقل گرديد. چيزي نگذشت كه در نزد خاص و عام آن بلد مشهور گرديد. پس از يك سال توقف، در سال 1212 عازم بلاد عراق شد.
سال 1221 عازم زيارت حضرت رضا7 گرديد، در بين، وارد شهر يزد شد. در آنجا مدت 5 سال به درخواست اهالي آن سامان توقف نمود. باز جلالت و عظمت علميش، آن سامان بلكه «ايران» را قبضه نمود. در ظرف اين مدت، سال 1224 يك بار به درخواست اكيد «فتحعلي شاه» به تهران مسافرت نموده و بازگشت. سپس عازم عتبه بوسي «حضرت علي بن موسي الرضا7» گرديد و به يزد معاودت نمود. پس از راه اصفهان و كرمانشاه عازم عتبات عراق شد. در رجب سال 1229 وارد شهر كرمانشاه شد. پس از دو سال توقف، سال سوم (1232) به قصد حج تمتع، عازم بيت اللّه الحرام گرديد. بعد از انجام مناسك، عزم زيارت عتبات عاليات عراق فرمود و از آنجا روانهي كرمانشاه، در
«* وقایع الایام صفحه 25 *»
چهارم محرم 1234 وارد آن شهر شد. چند سال ديگر در آنجا زيست فرمود. مجدداً به قصد زيارت حضرت رضا7 تشريف فرماي قم ـ قزوين و ـ تهران شد، در شاه عبدالعظيم منزل گزيد. پس از چهار روز از راه شاهرود رهسپار سوي طوي گرديد. در مشهد مقدس به علت شدت وبا، بيش از 22 روز توقف نفرموده، عازم يزد شد. پس از سه ماه توقف، از راه طبس، عازم اصفهان گرديد. ماه صيام را كه در پيش بود، به اصرار اهالي آن بلد در آنجا قيام فرمود. هر صبح و شام در نزد ايشان، اجتماع و ازدحام عجيبي روي ميداد. آنسان كه روزي عدد جماعتگزاران را شماره كردند، به 16 هزار تن رسيد. روز 12 شوال وارد كرمانشاه شد.
ظاهراً در اين وقت قبل از ورود به كرمانشاه از اصفهان به قزوين تشريف برد. در آنجا منشأ كفر و الحاد و ريشهي فساد و طغيان «شيخ محمد تقي برغاني» لب به طعن آن رادمرد بزرگ علم و آئين، گشود، جسارت را به سرحد اعلي رسانيده، بر تكفيرش فتوا داد و سعي در اشاعهي آن در ساير بلاد مينمود. آن بزرگوار اعتنا به وي ننموده، عازم كرمانشاه ميگردند. در اثر آتش حقدها و حسدهايي كه زبانه ميكشيد، پس از يك سال عازم مجاورت قبر حسين7 گرديد. به اميد آنكه چند صباح باقي عمر را كنار مولايش سپري نمايد. اما نيرنگ دشمن بي انصاف، او را در حصن امان الهي يعني در آغوش حسين7 امانش نداد،
«* وقایع الایام صفحه 26 *»
حتي شكوهاش را نزد «داود پاشاي ناصب سني» بردند. چون حرم قدس حسيني7 را بر خود تنگ ديد، بيش از سه ماه نگذشته، طبق دستور الهي ففروا الي اللّه دست اهل و عيال را گرفته آهنگ خانهي خدا نمود و از راه بغداد ـ شام، عازم مدينه گشت. در اثناي راه مزاج مباركش دگرگون شد و پيوسته در تزايد بود، تا در سه منزلي مدينهي منوره، روز يكشنبه 21 ذيقعده 1241 جان به جانان آفرين تسليم نمود. بدن طاهرش را به مدينهي طيبه نقل داده، در پايين پاي ائمه بقيع: در مقابل بيتالاحزان، به خاك سپردند. عمر شريفش 75 سال بود. (اعلي اللّه مقامه و رفع في الخلد اعلامه).
روز بيست و سوم
¬ بقولي در اين روز در سال 204 شهادت حضرت رضا7 واقع شد.
روز بيست و پنجم
¬ روزي است كه خدا زمين را از زير كعبه پهن كرده و آن اول موضعي است كه از زمين خلق شده است از اين جهت كعبه را امالقري و اين روز را دحو الارض ناميدهاند.
«* وقایع الایام صفحه 27 *»
¬ در اين ايام (روز 23 تا 25) حضرت رسول9 به قصد حجة الوداع، از مدينه با 124 هزار تن از مسلمانان خارج شدند.
روز بيست و نهم
¬ روايت شده كه در اين روز كعبه از آسمان فرود آمد و آن اول رحمتي است كه از جانب خدا نازل شده است.
روز سيام
¬ بنابر مشهور حضرت امام محمد تقي7 در اين روز به زهر معتصم ملعون شهيد شدند. در آن وقت عمر شريف آن بزرگوار 25 سال بود.
«* وقایع الایام صفحه 28 *»
Gبخش اعمالS
شب پانزدهم
¬ شب مباركي است و خداوند در آن شب بر بندگان مؤمن خود نظر رحمت ميفرمايد و اجر بسيار به كسانيكه در آن به طاعت پروردگار مشغول باشند عنايت ميكند و روايت شده كه هر كس در اين شب از خدا هر حاجتي بخواهد برآورده ميشود.
روز بيست و سوم
¬ روز زيارتي مخصوص آقا علي بن موسي الرضا7 است و زيارت آن حضرت در اين روز از نزديك و دور سنت است.
شب بيست و پنجم
¬ از شبهاي شريف است كه رحمت خدا در آن نازل ميشود و قيام به عبادت در آن اجر بسيار دارد.
«* وقایع الایام صفحه 29 *»
روز بيست و پنجم
¬ روزهي آن مستحب است و خانهي كعبه در آن روز وضع شده است. (كفاية المسائل)
¬ در اين روز هنگامي كه خورشيد بالا ميآيد دو ركعت نماز مستحب است در هر ركعت بعد از حمد پنج مرتبه سورهي و الشمس و بعد از سلام بگويد لاحول و لاقوة الاّ باللّه العلي العظيم.(كفاية المسائل)
¬ چند دعاي مختصر در اين روز وارد شده است.(مفاتيح الجنان)
روز بيست و نهم
روزهي آن مستحب است و آن روزي است كه خداوند در آن كعبه را از آسمان فرو فرستاده و نزول كعبه با وضع آن منافات ندارد.(كفاية المسائل)
«* وقایع الایام صفحه 30 *»
Gوقايع تاريخي ماه ذيالحجةالحرامS
روز اول
¬ روز ولادت حضرت ابراهيم7.
¬ به نقلي در سال 2 هجرت روز تزويج حضرت زهرا با اميرالمؤمنين8است و در روز هشتم ماه نيز نقل شده است.
¬ در اين روز سنهي 9 رسول خدا9 ابوبكر را فرستاد به سمت مكه كه آيات اوايل سورهي برائت را بر كفار مكه بخواند پس از رفتن او، جبرئيل نازل شد كه اداء اين امر بايد به دست تو يا به دست مردي كه از تو باشد، بشود و به روايت ديگر بايد علي7 تبليغ كند از جانب تو، پس رسول خدا9، اميرالمؤمنين7 را كه به منزلهي جانش بود از براي اين امر اختيار كردند و به او فرمودند كه شتاب فرماي و آيات برائت را از ابوبكر بگير و خود در موسم حج بر مردمان قرائت كن.
روز دوم
¬ عذاب از قوم يونس7 برطرف شد.
«* وقایع الایام صفحه 31 *»
روز سوم
¬ توبهي حضرت آدم7 پذيرفته شد، نهم ماه هم روايت شده است.
روز پنجم
¬ طبق روايات ولادت با سعادت حضرت اميرالمؤمنين7 در خانهي كعبه در سال 30 عامالفيل واقع شد.
روز هفتم
¬ حضرت امام محمد باقر7 در سال 114 هجري، به زهر ستم هشام بن عبدالملك يا ابراهيم بن وليد لعنهما اللّه به شهادت رسيدند. حضرت صادق7 روايت كردهاند كه پدرم را بيماري صعبي عارض شد كه اكثر مردم بر آن حضرت خائف شدند و اهل بيت آن حضرت گريان گرديدند حضرت فرمودند: من در اين مرض نخواهم رفت زيرا دو كس نزد من آمدند و مرا چنين خبر دادند پس از آن مرض صحت يافت و مدتي صحيح و سالم ماند پس روزي مرا طلبيد فرمود: جمعي از اهل مدينه را حاضر كن چون ايشان را حاضر كردم، فرمود: كه اي جعفر، چون من به عالم بقا رحلت كنم مرا غسل ده و كفن كن و قبر مرا چهار انگشت از
«* وقایع الایام صفحه 32 *»
زمين بلند گردان و آب بر قبر من بريز و اهل مدينه را گواه گرفت. چون ايشان رفتند، گفتم اي پدر آنچه فرمودي به عمل ميآوردم و احتياج به گواه نبود، فرمود: اي فرزند براي اين گواه گرفتم كه بدانند تو وصي من هستي و در امامت با تو نزاع نكنند گفتم اي پدر بزرگوار من امروز شما را از همه روز صحيحتر مييابم و آزاري در شما مشاهده نمينمايم. فرمود: آن دو كس كه مرا در آن مرض خبر دادند كه صحت مييابم در اين مرض نزد من آمدند و گفتند به عالم بقا، رحلت مينمايي و به روايت ديگر فرمودند: كه اي فرزند گرامي! مگر نشنيدي كه حضرت علي بن الحسين7 از پس ديوار مرا ندا كرد كه اي محمد بيا، زود باش كه ما انتظار تو را ميكشيم.
¬ روزي كه حضرت كاظم7 را مغلول و دست بسته وارد شهر بصره كردند و در نزد والي بصره عيسي بن جعفر محبوس نمودند در سنه 179 هـ ق.
روز هشتم
¬ روز ترويه روزي است كه جبرئيل مراسم احرام را به حضرت آدم7تعليم كرد و روزي كه حُجّاج محرم ميشوند.
¬ در سال 60 يا 61 هـ ق به هنگام سحر حضرت ابي عبداللّه
«* وقایع الایام صفحه 33 *»
الحسين7از مكهي معظمه به همراهي اهل و عيال و ياران خويش به سوي عراق عازم گشتند در اين روز عمرو بن سعيد بن العاص با جماعت بسيار به بهانهي حج وارد مكه شدند و از جانب يزيد پليد مأموريت داشتند كه حضرت را در آن مكان مقدس در هر حالي كه يافتند، دستگير كنند يا آنكه به شهادت برسانند.
¬ حضرت مسلم7 با ياران خود بر ابن زياد خروج كرد ولي هنوز روز به پايان نرسيده بود كه كوفيان، از گردش متفرق شدند به طوري كه پس از نماز مغرب حتي يك تن هم نبود كه او را در آن شهر ناشناس مأوا دهد.
شب نهم
¬ شب عرفه.
¬ به نقلي در سال 12 هـ ق معراج رسول خدا9 واقع شد.
روز نهم
¬ روز عرفه، روزي است كه حضرت آدم علي نبينا و آله و عليه السلام، حوا را شناخت.
¬ روز نزول تورية و زبور است و روز اخذ ميثاق از بني آدم است و در اين روز توبهي آدم قبول شده است.
«* وقایع الایام صفحه 34 *»
¬ روز ولادت حضرت عيسي7 و حضرت ابراهيم7.
¬ روز عقد حضرت آمنه با حضرت عبداللّه سلام اللّه عليهما، و انتقال نور نبوي به آن بانوي ارجمند است.
¬ روزي كه به امر خداوند درب خانهي اصحاب كه به داخل مسجد پيامبر اكرم9 باز ميشد، بسته گشت مگر در خانهي حضرت اميرالمؤمنين7 كه بر حال خود باقي ماند.
¬ روز شهادت مظلومانه حضرت مسلم بن عقيل7 و هاني بن عروه كه او از صحابهي پيامبر اسلام9 به شمار ميآمد در سال 60 هـ ق
¬ روز شهادت عالم رباني، ناشر حقايق و معارف دين و آيين، سيد جليل مرحوم حاج سيد محمد كاظم حسيني رشتي اعلي اللّه مقامه، در سال 1259 هـ ق كه به سبب جام قهوهي زهر آگين اين جهان فاني را وداع گفت. به نقلي هم در روز 11 ماه به شهادت رسيدند.
روز دهم
¬ عيد اضحي «قربان»، از اعياد بزرگ اسلامي است.
¬ در سال 30 عام الفيل حضرت ابوطالب7 300 شتر و 1000 گاو و گوسفند براي وليمهي ولادت حضرت علي7 ذبح كرد و بر اهل مكه و حومهي آن اطعام نمود.
«* وقایع الایام صفحه 35 *»
¬ روزي كه در سال 1 هجرت، رسول گرامي اسلام9 بين مهاجران و انصار از ياران خود، عهد اخوّت و برادري برقرار كرد و نيز پسر عمويش حضرت علي صلوات اللّه عليهما و آلهما را برادر خود معرفي كرد.
روز يازدهم
¬ به نقلي روز ولادت حضرت رضا7 است در سال 153 هـ ق.
شب چهاردهم
¬ به اعجاز پيغمبر اسلام9 ماه به دو نيم شد. در شب هجدهم هم نيز گفته شده است.
روز چهاردهم
¬ قرامطه به مكه معظمه يورش بردند و سرانجام حجرالاسود را به همراهي خود به «هَجَر» برده و بالغ بر 20 سال در نزد آنان بود سنه 317 هـ ق.
روز پانزدهم
¬ بنابر مشهور بين علما در سال 212 در قريهي صريا (حوالي مدينهي طيبه) حضرت هادي7 ولادت يافتند ولي طبق فرمايش امام
«* وقایع الایام صفحه 36 *»
زمان عجل اللّه تعالي فرجه تولد ايشان در ماه رجب واقع شده.
روز هفدهم
¬ روز ورود محمد بن ابيبكر و اهل مصر به مدينه و پيوستن آنان به محاصره كنندگان خانهي عثمان لعين.
روز هجدهم
¬ عيد غدير خم، عيد آل محمد: و بزرگترين عيد مسلمانان است. در حجة الوداع سال 10 هـ ق پيامبر اكرم9 به امر الهي در ملأ عام اميرالمؤمنين7 را به مقام جانشيني خود نصب فرمود و منصب وصايت خود را تا روز قيامت در خاندان و اهل بيت خود قرار داد.
¬ حضرت موسي علي نبينا و آله و عليه السلام يوشع بن نون، و حضرت عيسي علي نبينا و آله و عليه السلام شمعون بن صفا، و حضرت سليمان علي نبينا و آله و عليه السلام آصف بن برخيا را وصي و خليفهي خود معرفي كردند.
¬ روز سرد شدن آتش بر حضرت ابراهيم علي نبينا و آله و عليه السلام است.
¬ روز قبولي توبهي حضرت داوود علي نبينا و آله و عليه السلام است.
¬ روز به درك رفتن عثمان ملعون و بيعت دوم «غدير ثاني» با
«* وقایع الایام صفحه 37 *»
حضرت علي7 در سنهي 35 هـ ق.
شب نوزدهم
¬ شب زفاف حضرت زهرا3 است به قول كفعمي و محدث فيض و روز اول و هشتم هم نقل شده است.
روز بيستم
¬ روز شهادت ميثم تمار است كه در روز 22 هم نيز رسيده است. او ده روز پيش از آمدن امام حسين7 به سرزمين عراق شهيد شد.
شب بيست و يكم
¬ پس از 3 روز از مرگ عثمان لعين، از ترس مسلمانان شبانه او را بدون غسل و كفن در جنب قبرستان يهود چال كردند در حالي كه جسدش گند آورده و يك پاي نحسش طعمهي سگها شده بود سنه 35 هـ ق.
روز بيست و چهارم
¬ روز مباهلهي رسول خدا9 با نصاراي نجران در سال 9 هـ ق و در 25 اين ماه نيز گفته شده است و اين آيه نازل شد: قل تعالوا ندع ابناءنا
«* وقایع الایام صفحه 38 *»
و ابناءكم و نساءنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنة اللّه علي الكاذبين.
¬ اميرالمؤمنين7 انگشتر خود را در ركوع نماز به سائل عطا كردند و آيهي انما وليكم اللّه و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون در شأن آن بزرگوار و فرزندان معصومش:نازل شد.
روز بيست و پنجم
¬ سورهي هل اتي در شأن اميرالمؤمنين و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسين: نازل شد. بعد از آنكه سه روز متوالي روزه داشتند و هر سه شب، افطار خود را به مسكين و يتيم و اسير عطا فرمودند.
«* وقایع الایام صفحه 39 *»
Gبخش اعمالS
غسلهاي مستحبي
¬ روز هشتم «ترويه».
¬ روز نهم «عرفه» اگر چه در موقف نباشد.
¬ روز دهم «عيد قربان» پيش از نماز عيد و مكروه است ترك آن و اگر فراموش كند اعادهي غسل و اعادهي نماز در وقت آن مستحب است.
¬ روز هيجدهم «غدير خم» نيم ساعت پيش از زوال.
¬ روز بيست و چهارم «مباهله».
نمازهاي مستحبي
¬ از شب اول تا شب دهم مابين نماز مغرب و عشاء دو ركعت نماز مستحب است در هر ركعت بعد از حمد و قل هو اللّه احد، آيهي شريفهي و واعدنا موسي ثلثين ليلة و اتممناها بعشر فتم ميقات ربه اربعين ليلة و قال موسي لاخيه هارون اخلفني في قومي و اصلح و لاتتبع سبيل المفسدين. را بخواند و هر كه اين نماز را بجا آورد ثواب حاجيان برايش خواهد بود.
«* وقایع الایام صفحه 40 *»
¬ روز اول: دو ركعت نماز، ركعت اول بعد از حمد صد مرتبه سورهي انا انزلناه و ركعت دوم بعد از حمد صد مرتبه سورهي توحيد و اين نماز به نماز حضرت فاطمه3 معروف است.
¬ روز نهم: روز عرفه پيش از مشغول شدن به دعا دو ركعت نماز بخواند و اعتراف كند به گناهان خود كه به اين سبب خداوند بيامرزد گناهان گذشته و آيندهي او را و شريك ثواب واقفين در عرفه خواهد بود.
¬ روز هيجدهم: دو ركعت نماز نيم ساعت به ظهر، در هر ركعت بعد از حمد هر يك از سورهي توحيد و آية الكرسي و انا انزلناه را ده مرتبه بخواند و هرگاه در آن وقت اين نماز فوت شد بعد از آن وقت قضا كند. ـ روزهي اين روز هم بسيار فضيلت دارد.
¬ روز بيست و چهارم: روز مباهله دو ركعت نماز مانند روز عيد غدير بخواند و به هر طوري هم بخواهند بجا آورند جايز است و بعد از آن 70 مرتبه استغفار كنند.
¬ روز آخر ماه: به عنوان آخرين روز سالِ «عرب» دو ركعت نماز دستور است در هر ركعت بعد از حمد ده مرتبه سورهي توحيد و آية الكرسي و بعد از نماز دعاي مختصري وارد شده است.
«تمام موارد از كفاية المسائل»
«* وقایع الایام صفحه 41 *»
ادعيـه
¬ از براي روزهاي دههي اول دعاهايي وارد شده است كه بعضي از آنها بعد از نماز صبح و قبل از غروب خوانده ميشود.
¬ از براي شب عرفه و روز عرفه نيز دعاهايي وارد شده است.
¬ در روز عيد دعاهاي 48 صحيفه و 46 صحيفه و دعاي ندبه دستور داده شده است.
¬ در روز عيد غدير نيز چند دعا وارد شده است.
زيارت امام حسين7
¬ در شب عرفه و شب و روز عيد قربان مستحب است و براي روز عرفه و روز عيد زيارات مخصوصه براي آن حضرت وارد شده است.
¬ در روز غدير زيارت حضرت اميرالمؤمنين7 مستحب است و در اين باب براي آن حضرت زيارت مخصوصه رسيده است.
صـدقـه
¬ مستحب است صدقه دادن روز عرفه و روز عيد قربان و عيد غدير و در روز عيد غدير درهمي انفاق كردن مقابل با صد هزار درهم انفاق كردن در ساير روزها است.
«* وقایع الایام صفحه 42 *»
بهترين تصدقها تصدقي است كه به مؤمن برسد و چيزي بر شيطان گرانتر نيست از خيري كه به مؤمن برسد.
تصدق و انفاق بر خويشان بهتر است از بيگانگان اگر چه خويشان عداوتي هم با انسان داشته باشند.
«* وقایع الایام صفحه 43 *»
Gوقايع تاريخي ماه محرم الحرامS
روز اول
¬ خداوند در اين روز دعاي حضرت زكريا7 را مستجاب فرمود و به او يحيي7 را عطا فرمود.
¬ روز بالا بردن حضرت ادريس علي نبينا و آله و عليه السلام به آسمان.
¬ روز هلاكت اصحاب فيل و اكثر در روز هفتم گفتهاند و در هفدهم ماه نيز گفته شده است.
¬ در سال 4 هجرت غزوهي ذات الرقاع واقع شد.
¬ دراين روز حضرت سيدالشهداء7 به قصر بني مقاتل رسيدند و برخي برخورد با لشگر حُرّ را در اين روز ذكر كردهاند.
¬ در سال 20 هـ ق شهر مصر به سر كردگي عمرو بن عاص فتح شد.
¬ در سال 65 اهل شام با مروان ملعون بيعت كردند.
¬ در سال 65 سليمان بن صرد با تائبين از كوفه خروج كرد.
روز دوم
¬ در اين روز حضرت يعقوب7 حضرت يوسف7 را همراه برادرانش به صحرا فرستاد.
«* وقایع الایام صفحه 44 *»
¬ در اين روز حضرت ابيعبداللّه7 به همراهي ياران خويش در سرزمين كربلا بار انداختند و در مقابل ايشان «حُر» نيز با لشگرش در آنجا تحصن نمود و در طي نامهاي اين واقعه را براي «عبيد اللّه زياد» گزارش كرد.
¬ در همين روز آن بزگوار آخرين نامهي خود را به وسيلهي «قيس بن مسهّر صيداوي» به سوي كوفيان فرستاد.
¬ در سال 220 هـ ق حضرت جوادالائمه7 پس از آنكه معتصم عباسي لعنه اللّه آن حضرت را از مدينه طلبيده بود، وارد شهر بغداد شدند.
روز سوم
¬ در اين روز حضرت يوسف7 از چاه بيرون آورده شد و به نقلي روزي است كه آن حضرت از زندان رهانيده شد.
¬ روزي است كه حضرت يونس7 از شكم ماهي نجات يافت و در روز نهم نيز وارد شده است.
¬ روز ورود عمر سعد لعنة اللّه با چهار هزار تن به سرزمين كربلا.
روز چهارم
¬ روز هلاكت فرعونيان در درياي نيل و در پنجم هم وارد شده است.
«* وقایع الایام صفحه 45 *»
¬ در اين روز «ابن زياد» ملعون در جامع كوفه خطبه خواند و مردم را براي جنگ با امام حسين7 فرا خواند.
روز ششم
¬ روز شهادت حضرت يحيي علي نبينا و آله و عليه السلام.
¬ روزي است كه به نفرين و اعجاز حضرت موسي7 عذاب بر «بلعم باعور» نازل شد.
¬ در اين روز 20 هزار جنگجو در نزد «عمر سعد» ملعون مجتمع شدند و «ابن زياد» او را واداشت به جنگ و سخت گرفتن بر حضرت ابيعبداللّه7.
روز هفتم
¬ در اين روز «عمرو بن حجاج» با پانصد سوار راه شريعه را به روي امام7 و اهل بيت و ياران آن حضرت بستند.
¬ به گفتهي بعضي در اين روز حضرت موسي7 در طور به نبوت و رسالت مبعوث گرديد.
«* وقایع الایام صفحه 46 *»
روز هشتم
¬ در روز هفتم يا هشتم يا نهم موقعي كه تشنگي سخت شد، امام در پشت خيمهي زنان با فاصلهي 9 يا 19 قدمي به سمت قبله با نوك كلنگي بر زمين زده، در همان حال چشمهاي جوشيد و پس از آشاميدن و سقايت ناپديد شد. چون خبر اين حادثه به «ابن زياد» رسيد، دستور داد محاصره را تا جاي ممكن تنگ نمايند. از اين پس عمر ملعون طبق اين دستور شوم بر شدت تنگناي محاصره افزود.
¬ از وقايع اين چند روز، اين است كه «حبيب بن مظاهر اسدي» پس از كسب اجازه از امام7 شبانه عازم شد به سوي قبيلهاش؛ «بني اسد» كه در نزديكي كربلا در «غاضريه» به سر ميبردند، و براي ياري و نصرت آن حضرت از آنان طلب ياري نمود. پس نود تن از ايشان مهيا شدند و همان شب حركت نمودند، اما شيطاني اين واقعه را به عمر سعد رسانيد آن ملعون هم لشگر بر منع ايشان فرستاد در نزديكي كربلا تلاقي بين ايشان دست داد و جز حبيب كسي ديگر موفق به شهادت نشد.
روز نهم
¬ روز تاسوعا است.
¬ در اين روز «شمر بن ذيالجوشن» لعنة اللّه عليه با آخرين نامهي
«* وقایع الایام صفحه 47 *»
«ابن زياد» ملعون وارد صحنهي كربلا شد.
¬ به نقلي ولادت حضرت موسي و حضرت عيسي8 و حضرت مريم3 در اين روز بوده است.
¬ به روايتي روز رجعت حضرت ابيعبداللّه7 است با هفتاد تن از اصحاب آن حضرت در اواخر عصر ظهور حضرت مهدي عجل اللّه فرجه.
¬ خطبهي امام7 براي اصحاب و برداشتن بيعت خود را از گردن ايشان طبق روايت حضرت سجاد7، در پايان امام7 روضهي مصايب فردا را از براي اصحاب خويش خواندند و همه باهم گريستند.
¬ خروج حضرت علي اكبر7 با 30 سوار و 20 پياده و برداشتن چند مشك آب براي استحمام و غسل و شستن لباسها.
¬ به فرمان امام7 اطراف خيمهها را خندق كندند تا جنگ از يك ناحيه انجام گيرد و خيام از يورش همه جانبي دژخيمان ستم پيشهي بني اميه در امان باشد.
¬ پر كردن خندق از هيزمها
¬ داخل كردن طناب خيمهها و نزديك كردن آنها به يكديگر.
روز دهم
¬ روز عاشورا است.
«* وقایع الایام صفحه 48 *»
¬ روز قيام حضرت قائم عجل اللّه فرجه است كه به خونخواهي جد مظلوم خويش به پا ميخيزد.
يا رب الحسين بحق الحسين اشف صدر الحسين7 بظهور الحجة7
¬ در بامداد عاشوراي 60 يا 61 كه مصادف با روز جمعه بود، همزمان با طلوع خورشيد امام7 لشگر خود را صف آرايي فرمودند و «زهير بن قين» را در ميمنه و «حبيب بن مظاهر» را در ميسرهي لشگر قرار دادند و علم را به «حضرت ابوالفضل7» سپردند و خندق را نيز مشتعل ساختند به طوري كه تا بعد از ظهر آتش آن شعلهور بود.
¬ در عصر عاشورا رأس مطهر حضرت ابيعبداللّه7 توسط شقي سنگدل «خولي بن يزيد اصبحي» و «حميد بن مسلم» به سوي كوفه فرستاده شد.
روز يازدهم
¬ رؤوس ساير شهدا به سركردگي چند تن از بزرگان اشقيا چون «شمر و قيس بن اشعث و عمرو بن الحجاج» به سوي كوفه فرستاده شد. و به نقلي مابين قبايل تقسيم شد و سپس اهل بيت سيدالشهداء: را اسيروار از آن سرزمين محنت قرين كوچ دادند.
«* وقایع الایام صفحه 49 *»
روز دوازدهم
¬ به روايتي روز وفات حضرت امام زين العابدين7 است. و به روايتي در روز بيست و پنجم است.
¬ خروج بني اسد براي دفن ابدان طاهرهي شهداء.
¬ روز ورود اهل بيت اسارت: به شهر كوفه.
روز شانزدهم
¬ تحويل قبله از سمت بيت المقدس به سوي كعبهي معظمه.
روز هيجدهم
¬ در اين روز در سال 1225 ولادت مرحوم آقاي حاج محمد كريم كرماني اعلي اللّه مقامه واقع شد.
«* وقایع الایام صفحه 50 *»
Gبخش اعمالS
شب اول
¬ صد ركعت نماز مستحب است، در هر ركعتي بعد از حمد «سورهي توحيد» بخواند.
روز اول
¬ حضرت رضا7 فرمودند: هر كس اين روز را روزه بگيرد و خدا را بخواند دعايش را مستجاب گرداند چنانكه دعاي حضرت زكريا علي نبينا و آله و عليه السلام را مستجاب كرد.
شب عاشورا
¬ قال موسي7: يا رب و ما العاشورا؟ قال: البكاء و التباكي علي سبط محمد9 و المرثيه و العزاء علي مصيبة ولد المصطفي9.
¬ در اين شب چهار ركعت نماز وارد شده است، در هر ركعتي بعد از حمد ده مرتبه آية الكرسي و سورهي توحيد و سورهي فلق و ناس بخواند و بعد از سلام صد مرتبه سورهي توحيد بخواند.
«* وقایع الایام صفحه 51 *»
¬ احياي اين شب فضيلت دارد.
روز عاشورا
¬ در روز عاشورا بهترين اعمال اين است كه چون آفتاب بلند شود غسل كنند و جامهي پاكيزه بپوشند و آستين دستها را بالا زنند و زير جامه را بالا كشند كه ساق پاها نمايان باشد؛ مانند مصيبت زدهگان و بروند به بياباني يا روي بامي يا مكاني ديگر كه كسي در آنجا نباشد و چهار ركعت نماز به جا آورند با خضوع و خشوع و آرامش و اطمينان و در ركعت اول بعد از حمد سورهي كافرون و در ركعت دوم سورهي توحيد و در ركعت سوم سورهي احزاب و در ركعت چهارم سورهي منافقين بخوانند يا هر سورهاي كه ميسر باشد و بعد از سلام روي خود را به سوي قبر مقدس سيدالشهداء7 كنند و سلام كنند و بر آن بزرگوار صلوات بفرستند و كشندگان و ظالمين و راضين به اعمال ايشان را لعنت كنند بعدد ما في علمه.
¬ فرمودهاند در روز عاشورا از خوردن و آشاميدن امساك كنند بدون قصد روزه و در آخر روز بعد از عصر، به مانند غذاي اهل مصيبت قدري بخورند و بياشامند.
¬ در اين روز نزديك غروب نيز زيارتي وارد شده است به عنوان
«* وقایع الایام صفحه 52 *»
عرض تسليت و تعزيت به محضر رسول اكرم و ائمهي معصومين و فاطمهي زهرا:. (نمازهايي كه ذكر شد از كتاب مبارك كفاية المسائل است).
تذكر؛
نمازها و دعاهاي ديگر هم وارد شده، طالبين ميتوانند به كتب ادعيه مراجعه نموده و عمل نمايند.
«* وقایع الایام صفحه 53 *»
Gوقايع تاريخي ماه صفر المظفرS
روز اول
¬ در اين روز در سال 37 جنگ صفين با معاويه و اهل شام شروع شد. مدت اين جنگ طولاني شد و 150 هزار سوار از دو لشگر كشته شدند و با ضميمهي ساير كشتهگان تعداد آنهابه 300 هزار تن رسيد.
¬ به قول جمعي از مورخين روزي است كه اهل بيت عصمت و طهارت: را به همراهي سرهاي شهدا وارد شهر شام كردند. و بعضي ورود ايشان را در اول ماه صفر مستبعد شمردهاند.
¬ روز شهادت زيد بن علي بن الحسين7 در سال 131. وي پس از آنكه با جمعي از كوفيان بيعت نمود بر خليفه اموي، هشام بن عبدالملك خروج كرد و چون آتش جنگ شعلهور گرديد ياران او بنا به روش و عادت ديرين خود راه غدر و مكر را پيشهي خويش ساخته، به جز اندكي بقيه فرار را اختيار كرده و او را در ما بين دشمنانش تنها گذاردند.
روز سوم
¬ به روايتي در سال 57 هـ حضرت امام محمد باقر7 متولد شدند.
«* وقایع الایام صفحه 54 *»
مادر مكرمهي آن حضرت «فاطمه» دختر امام مجتبي7 بودند.
روز پنجم
¬ بنابر نقلي در اين روز طفلي از اُسرا آل محمد: در دارالاماره يزيد پليد از دنيا رحلت نمود، و ظاهر اين است كه اين نقل اشاره به شهادت حضرت رقيه3 است.
روز هفتم
¬ در اين روز در سال 128 ولادت حضرت امام موسي كاظم7 در سرزمين ابواء (ما بين مكه و مدينه) واقع شد و مادر مكرمهي آن بزرگوار «حميده» نام داشت. امام صادق7 او را ملقب به «مصفّاه» فرمودند.
روز هشتم
¬ روز بر طرف شدن بلا از حضرت ايوب، پس از هفت (يا هجده) سال ابتلاء به مصائب ناگوار.
¬ در اين روز حضرت سلمان رضياللهعنه در مدائن، در اواخر حكومت غاصبانه عثمان ملعون از اين جهان ديده فرو بست.
«* وقایع الایام صفحه 55 *»
روز نهم
¬ در جنگ صفين عمار ياسر در سن 93 سالگي به شهادت رسيد و كشندهي او «ابو حراء سكسكي» نام داشت. پيامبر9 دربارهي او فرمود: عمار از مغز سر تا نوك قدمهايش آكنده از ايمان است. ميكشند او را گروه ستمكار.
روز دهم
¬ در اين روز در سال 38 جنگ نهروان عليه خوارج، رخ داد. در اين جنگ از چهار هزار تن از آنان كه راضي نشدند جز به ستيزه و نبرد، از دم تيغ بران اميرالمؤمنين7 و ياران آن حضرت به درك واصل شدند مگر نه تن از آنها كه راه گريز را پيش گرفتند. اما از لشگر حضرت كمتر از 10 نفر كشته شده، به فوز شهادت نائل گرديدند.
روز دوازدهم
¬ در اين روز حضرت هارون7 برادر حضرت موسي7 وفات كرد.
روز سيزدهم
¬ در اين روز در جنگ صفين موضوع «حكمين» را كه از طرف
«* وقایع الایام صفحه 56 *»
معاويه و عمرو بن عاص پيشنهاد شده بود اميرالمؤمنين7 به جهت اصرار و پافشاري بعضي از منافقين لشگر خود ناچاراً پذيرفتند.
روز چهاردهم
¬ در اين روز در سال 38 «محمد بن ابيبكر» طبق دستور معاويه به عمرو بن عاص ملعون، با سمّ جفا شهيد شد و سپس جنازهي او را به آتش سوزانيدند.
روز پانزدهم
¬ به قولي شهادت «زيد بن علي بن الحسين7» در اين روز واقع شد.
روز شانزدهم
¬ به قولي روز شهادت «حضرت يحيي7» و به قولي روز وفات «حضرت حوا3» است.
روز هفدهم
¬ به قول كفعمي شهادت حضرت رضا7 در اين روز واقع شد.
«* وقایع الایام صفحه 57 *»
روز هجدهم
¬ در اين روز در سال 37 «اويس قرني» در جنگ صفين به حضور حضرت اميرالمؤمنين7 شرفياب شد و سپس در ركاب آن بزرگوار به شهادت نائل گرديد. پيامبر9 دربارهي او فرمايشاتي فرموده بودند، از جمله اين بود: (من از سمت يمن بوي خدا ميشنوم.) وي معاصر با رسول خدا9 و از حواريين و اصحاب خاص اميرالمؤمنين7 بود.
روز بيستم
¬ روز اربعين حسيني صلوات اللّه عليه است. در اين روز در سال شهادت ابي عبداللّه الحسين7 (60 يا 61) «جابر بن عبداللّه انصاري صحابي» به قصد زيارت آن حضرت، از مدينهي منوره عازم كربلا شد و در چنين روزي وارد آن سرزمين مقدس گرديد. او اول زائر آن حضرت و اولين كسي است كه به قصد زيارت شدِّ رحال نمود و رسماً سنّت زيارت حجتهاي الهي را در مملكت اسلامي و امت رسول اللّه9 اجرا كرد و جامهي عمل پوشانيد و جهاني را به دنبال خويش عتبهبوس سرور دو سرا يعني سيدالشهدا7 نمود.
¬ به قول بعضي از مورخين در اين روز حرم عصمت و طهارت امام حسين7 از شام خراب، به مدينهي جد خويش مراجعت نمودند و در
«* وقایع الایام صفحه 58 *»
بين راه به دليل و راهنماي خود فرمودند: ما را از كربلا عبور بده، پس در آن سرزمين اقدس با «جابر بن عبداللّه انصاري» برخورد كردند.
روز بيست و سوم
¬ روز انقراض دولت منحوس بني اميه و شروع خلافت غاصبانه بنيالعباس لعنهم اللّه.
¬ در اين روز حضرت يونس «علي نبينا و آله السلام» در دريا افكنده شد و در شكم ماهي دچار ابتلا شد.
¬ در اين تاريخ، روز چهارشنبه، ناقهي حضرت صالح7 پي گرديد.
روز بيست و چهارم
¬ به نقل اهل سنت از اين روز مريضي پيغمبر اكرم9 شدت يافت و در اين روز مصادف با روز پنجشنبه آن حضرت، قلم و دوات و كتفي طلب فرمود تا اين كه بنويسد چيزي را كه امت بعد از او به گمراهي و ضلالت كشيده نشوند. ولي عمر ملعون از اين كار اِبا نمود و ديگر كسان را نيز از اجابت فرمان پيامبر9 منع كرد. (نقل از صحيح بخاري).
روز بيست و پنجم
¬ در اين روز در سنهي 356 «سيف الدولهي همداني» شيعي
«* وقایع الایام صفحه 59 *»
مذهب والي مقتدر شهر حلب فوت كرد.
روز بيست و ششم
¬ در اين روز «علي بن الحسن مثلث» در سال 146 كه در حبس زندان منصور لعين بود، به شهادت رسيد.
روز بيست و هفتم
¬ در اين روز «اسود بن كعب عنسي» كه در زمان رسول خدا9مدعي نبوت شده بود، كشته شد و رسول خدا9 پيش از آن، از كشته شدن او خبر داده بودند.
روز بيست و هشتم
¬ روز شهادت و رحلت پيامبر رحمة للعالمين حضرت محمد9در سن 63 سالگي روز دوشنبه، سال 11 هجري، به سبب سمّي كه دو همسر ناپاك آن حضرت به كرّات به آن حضرت خورانيده بودند.
¬ در اين روز منافقان و اشقياي صدر اسلام، در «سقيفه بني ساعده» مجتمع شدند و بر غصب خلافت اميرالمؤمنين7 همدست و همپيمان شدند.
«* وقایع الایام صفحه 60 *»
¬ در سال 50 هجري حضرت امام حسن مجتبي7 در سن 48 سالگي، پس از يك عمر خونجگري، به زهر جفاي معاويهي ملعون كه از براي همسر حق نشناس آن حضرت «جعده» فرستاده بود، به شهادت رسيد و تا قيامت دل دوستانش را به اين داغ ملتهب نمود.
¬ در اين روز مأمون ملعون «حضرت رضا7» را با انگور زهر آلود مسموم ساخت.
روز بيست و نهم
¬ روز نازل شدن عذاب بر قوم صالح7 و در روز آخر ماه هم نيز وارد شده است.
روز سـيام
¬ در اين روز كفار و مشركين قريش در «دار الندوة» مجتمع شده، زمينه چيني قتل حضرت پيغمبر9 را نمودند. به اين سبب آن حضرت ديگر حرم خدا، مكهي معظمه را مأمن امن نيافت و به سوي مدينه هجرت نمود.
¬ روز شهادت حضرت امام رضا7 به زهر جفا در سن 55 سالگي، در سال 203)
«* وقایع الایام صفحه 61 *»
¬ در اين روز «عمر بن خطاب» ملعون با چهار هزار تن از منافقان، گرد خانهي اميرالمؤمنين7 جمع شدند تا آن حضرت را براي بيعت با ابيبكر ملعون، از خانه به مسجد ببرند.
¬ به نقلي شهادت حضرت مجتبي7 روز آخر ماه صفر واقع گرديد.
¬ در اين ايام غنچهي نشكفته بوستان عصمت و طهارت «محسن فاطمه3» به دست ظالمي حقنشناس، از شاخهي شجرهي طوبي جدا شد و بر زمين فتاد.
«* وقایع الایام صفحه 62 *»
Gوقايع تاريخي ماه ربيع الاولS
شب اول
¬ در سال سيزدهم مبعث، حضرت رسول9 از مكهي معظمه به قصد هجرت خارج شدند و نيز در همان شب حضرت اميرالمؤمنين7به جاي آن حضرت خوابيدند و آن شب مشهور شد به «ليلة المبيت» و آيهي كريمهي «و من الناس من يشري نفسه ابتغاء مرضات اللّه و اللّه رؤف بالعباد» در شأن و منزلت حضرت اميرالمؤمنين7 نازل شد.
روز اول
¬ روز وفات حضرت امام حسن عسكري7 است و به روايتي هم وفات آن حضرت در روز هشتم اتفاق افتاده است. (سنهي 260 هـ ق)
روز دوم
¬ تجلي كرد نور خداوند از كوه طور و حضرت موسي7 غش كرد به مدت يك روز و يك شب و بنياسرائيل هم به تجلي اين نور سوختند.
«* وقایع الایام صفحه 63 *»
روز سوم
¬ در سال 64 هجري حُصَين بن نَمير به دستور يزيد پليد كعبهي معظمه را سوزانيد و با منجنيق خراب كرد و اين به جهت دستگير كردن عبداللّه بن زبير بود كه به كعبهي معظمه پناهنده شده بود.
شب چهارم
¬ در اين شب حضرت رسول9 از غار ثور بيرون آمدند و به جانب مدينه حركت فرمودند. مدت توقف آن بزرگوار9 در آن مكان سه روز و سه شب بوده است.
روز پنجم
¬ به قولي در اين روز سنهي 117 حضرت سكينه سلام اللّه عليها دختر حضرت امام حسين7 در مدينه وفات يافت. همچنين روايت شده در همان سال نيز وفات خواهر گرامي آن حضرت واقع شده است.
روز ششم
¬ در سال 125 هجري هشام بن عبدالملك به درك واصل شد.
«* وقایع الایام صفحه 64 *»
روز هفتم
¬ به نقلي شهادت محسن بن علي در اين روز واقع شده است.
روز نهم
¬ روز سرور شيعه و روز عيد بقر است كه در اين روز عمر بن الخطاب (لعنة اللّه عليه) به دست ابولؤلؤ به درك واصل شد.
¬ و نيز در اين روز (و به قول جمعي در سيزدهم) ملا رضا همداني معروف به شش انگشتي در تهران به درك واصل شد. مرحوم ميرزا كريم كرماني؛ در كتاب «تاريخ عبرة لمن اعتبر» بعد از ذكر تاريخ به درك واصل شدن آن ملعون اين داستان را ذكر كرده است: «و يكي از ملازمان حضرتش بعد از رحلتش در خواب خدمتش رسيده به هيكل و حالت عجيبش ديده و از ديدارش همي رميده و دلش طپيده كه با قدي بس بلند و جثّهاي همچون الوند بر پا ايستاده و دو ميخِ آهنينِ آتشين از پشت پاها بر زمينِ آهنين و آتشين كوبيده، برهنه و عريان، گِريَنده و نالان، كه شعلههاي آتش الوان از چشم و گوش و دهانش سر بر آورده و دو دستش چون اهل قبور به پهلو و كنارش كشيده و از درازي تا كف اقدام رسيده. و از دست راست به جاي انگشت ششم و زيادش ماري تيره و بدنهاد روييده و از بند پا تا گردنِ درازش، چنان پيچيده كه تمام بدنش را پوشيده
«* وقایع الایام صفحه 65 *»
و دهان بر دهانش همي نهاده و هي زبانش را كشيده و گزيده و رها نموده و به همين نهج بر تكرار افزوده.
و عجبتر از آنكه مارش به شكلي چون هزار پا ديده كه از تمامي بدنش به جاي پاها عقربها روييده كه جمله به مقتضاي طبيعت به كار خود مشغول و اذيّت و آزارش را با نيش و دُم همچو مأمورانِ معذور، معمول ميداشتند. و ذلك عبرة لمن اعتبر.»
روز دهم
¬ حضرت رسول9 در سن 25 سالگي با حضرت خديجه ازدواج نمودند.
¬ در سال 1239 هجري مولاي بزرگوار مرحوم آقاي حاج ميرزا محمد باقر شريف طباطبايي (اعلي اللّه مقامه) در قريهي قهي متولد شدند.
¬ در سال هشتم تولد رسول اللّه9، حضرت عبدالمطلب در مكه از دار دنيا رحلت نمودند.
¬ در سال دهم هجري وفات حضرت ابراهيم فرزند رسول اللّه9ذكر شده است.
روز دوازدهم
¬ در سال 227 هجري معتصم خليفهي عباسي به درك واصل شد.
«* وقایع الایام صفحه 66 *»
¬ در سال 241 احمد بن حنبل كه چهارمين امام اهل سنت ميباشد به درك واصل شد. (نسبت احمد بن حنبل به ذيالثدية رئيس خوارج منتهي ميشود.)
روز چهاردهم
¬ در سال 64 هجري يزيد پليد در سن 37 سالگي به درك واصل شد و مدت خلافت جائرانهي آن ملعون سه سال و نه ماه بود. (عليه لعنة اللّه و الملائكة و الناس اجمعين.)
¬ مختار بن ابو عبيدهي ثقفي به حكومت رسيد و مدت خلافت وي را حدوداً 12 سال گفتهاند.
روز هفدهم
¬ در سال عام الفيل در روز جمعه وقت طلوع فجر ولادت با سعادت حضرت خاتم الانبياء محمد بن عبد اللّه9 انجام شد.
¬ در سال 83 هجري ولادت حضرت امام جعفر صادق7 واقع شد. والدهي ماجدهي آن حضرت امفروه دختر قاسم بن محمد بن ابي بكر است.
«* وقایع الایام صفحه 67 *»
شب بيست و دوم
¬ مميت الدين اعرابي به درك واصل شد.
روز بيست و ششم
¬ خلقت حضرت آدم ابوالبشر7 تمام شد.
¬ در سال 41 هجري حضرت امام حسن7 با معاويه ملعون صلح كردند.
٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭
مسـأله
¬ روز هفدهم ربيع الاول روز تولد حضرت رسول9 است. پس كسيكه در آن روز روزه بگيرد از براي اوست ثواب شصت سال روزه.
(كفاية المسائل)
«* وقایع الایام صفحه 68 *»
Gوقايع تاريخي ماه ربيع الثانيS
روز ششم
¬ در سال 125 هشام بن عبدالملك مروان در سن 53 سالگي در «رصافه قنسرين» به درك واصل شد. آن لعين نزديك 20 سال سلطنت داشت.
روز هشتم
¬ در 8 يا 10 ربيع الثاني سال 231 يا 232 ولادت مسعود حضرت عسكري7 در مدينهي منوره واقع گرديد. نام گرامي آن سلالهي پاك رسالت «حسن» و كنيهي مباركش «ابو محمد» است.
از القاب آن بزرگوار «الهادي، السراج، العسكري» شمرده شده است. اما لقب «عسكري» در ظاهر امر، به آن جهت بود كه محل سكونت آن امام معصوم و پدر بزرگوارشان در شهر «سُرّمنرأي»، در محلهي عسكر (قرارگاه لشگر) واقع بود، به اين سبب آن دو بزرگوار به لقب عسكري شهرت پيدا كردند. اين دو امام نيز به «ابنالرضا» معروف بودند.
مادر گرامي آن حضرت امّولدي بود به نام «سوسن، حُدَيثه، سليل».
مدت كوتاه زندگاني آن حضرت به سه دوره تقسيم ميگردد:
«* وقایع الایام صفحه 69 *»
1 ـ تا حدود چهار سالگي (به قولي تا 13 سالگي) از عمر شريف خود را در مدينه به سر بردند.
2 ـ پس از كوچ كردن از مدينه، تا 22 يا 23 سالگي در ايام امامت پدر بزرگوارشان در «سرمنرأي» زيست فرمودند.
3 ـ بعد از شهادت پدر بزرگوارشان مدت شش سال دوران امامت آن حضرت بود. در اين مدت آن بزرگوار مابين خود و شيعيان نايب خاص تعيين فرمودند. كه ايشان اولين نايب حضرت بقية اللّه (عجل اللّه فرجه) نيز به شمار ميآيند و «عثمان بن سعيد عمروي» نام داشتند.
حضرت عسكري7 در ايامي كه در سرمنرأي اقامت داشتند زماني (غير معين) را در حبس و زندان حكومت ستمپيشه به سر بردند. سرانجام در سن 28 يا 29 سالگي در حكومت جائرانهي «معتمد عباسي» به شهادت رسيدند. تا آنكه فرزند دلبندشان، حضرت صاحب الزمان7 بر آن بزرگوار نماز خوانده و با دست مبارك خود، ايشان را در خانهي آن بزرگوار در جوار پدرشان حضرت هادي7 دفن نمودند.
امام عسكري (صلوات اللّه عليه) دو برادر داشتند. يكي به نام «ابوجعفر، محمد بن علي7» كه ايشان شخصيتي بس شريف و صاحب منزلت بودند. به ساني كه امام هادي7 به امامت او اشاره فرمودند اما آن
«* وقایع الایام صفحه 70 *»
بزرگوار در زمان حيات پدرشان از دنيا رحلت كردند. امام هادي7فرمودند: براي خداوند دربارهي ابوجعفر بدا حاصل شد و ابومحمد (امام عسكري7) به جاي وي براي اين منصب قرار داده شد، همچنان كه براي خداوند بدا حاصل شد در اسماعيل (فرزند امام صادق7) پس از آنكه امام، او را براي اين مقام، نصب فرموده و معرفي كرده بودند.
قبر مطهر آن بزرگوار در يك فرسخي سامراء واقع است كه به واسطهي كرامات بسيار، مورد علاقهي وافر و توجه خاص عربها و شيعيان عراق بوده و به نام سيد محمد معروف ميباشد. (اللهم ارزقنا طوف قبره)
برادر ديگر امام7، «جعفر» نام داشت كه در نزد شيعيان معروف به «جعفر كذاب» بود.
روز دهم
¬ وفات حضرت معصومه (سلام اللّه عليها) در سال 201 هجري قمري.
¬ به توپ بستن گنبد مطهر حضرت امام رضا7 توسط عمال روسيه در سال 1330 قمري.
روز چهاردهم
¬ در اين روز سال 66 «مختار بن يوسف ثقفي» به خونخواهي امام
«* وقایع الایام صفحه 71 *»
حسين7 قيام نمود.
شب بيست و سوم
¬ در سال 289 «معتضد عباسي» خليفهي 16 عباسي به هلاكت رسيد.
«* وقایع الایام صفحه 72 *»
Gوقايع تاريخي ماه جمادي الاوليS
روز اول
¬ در اين روز، سال 193 هارون الرشيد (لعنة اللّه عليه) در طوس به هلاكت رسيد.
روز چهارم
¬ در اين روز، سال 763 معتضد عباسي هلاك شد.
روز پنجم
¬ در سال 5 هجرت، در اين روز ولادت حضرت زينب (سلام اللّه عليها) واقع گرديد. در اين وقت، رسول اكرم9 در سفر بودند چون بازگشتند و قنداقهي آن بزرگوار را به دست مبارك آن حضرت دادند، گريستند سپس او را زينب نام نهادند.
روز دهم
¬ در اين روز سال 36 واقعهي جنگ جمل روي داد و سبب پيدايش
«* وقایع الایام صفحه 73 *»
اين جنگ از پيمانشكني و نكث بيعت «طلحه» و «زبير» شروع شد كه به دستياري عايشه (لعنة اللّه عليها) آن جنگ را بر پا ساختند. در آن جنگ از اصحاب اميرالمؤمنين7 5 نفر و از اصحاب جمل 13 نفر كشته شدند.
روز سيزدهم
¬ در اين روز بنابر قول 75 روز شهادت مظلومانهي حضرت صديقهي كبري، فاطمهي زهرا3 واقع شد.
روز پانزدهم
¬ در اين روز «محمد بن ابيبكر» به دستور «معاويه لعنة اللّه عليه» به دست «عمرو عاص لعنة اللّه عليه» به شهادت رسيد. سپس بدن وي را در پوست حماري كرده، آن را آتش زدند. و اين حادثه باعث حزن و اندوه بسيار اميرالمؤمنين7 گرديد.
¬ در اين روز «بصره» به دست اميرالمؤمنين7 فتح گرديد.
¬ در اين روز «وليد بن عبدالملك مروان لعنة اللّه عليه» به هلاكت رسيد.
¬ در اين روز، سال 38 هـ ش ـ به روايت برخي از محدثين ـ ولادت با سعادت حضرت «علي بن الحسين7» در مدينهي منوره واقع گرديد.
«* وقایع الایام صفحه 74 *»
والدهي ماجدهي آن حضرت «شهربانو» دختر «يزدگرد» پادشاه عجم بود. آن بزرگوار 2 سال با جد خود اميرالمؤمنين7 و 12 سال با عموي خويش حضرت مجتبي7 و 23 سال با پدر بزرگوارشان به سر بردند. دورهي امامت آن حضرت 34 يا 37 سال به طول انجاميد و سرانجام در سن 57 يا 59 سالگي دار فاني را وداع فرمودند. البته ولادت آن حضرت در 6 شعبان نيز وارد شده است.
«* وقایع الایام صفحه 75 *»
Gوقايع تاريخي ماه جمادي الثانيS
روز دوم
¬ در اين روز سال 193 «هارون الرشيد» در طوس در قريهي سناباد به درك واصل شد و مدت حكومتش 23 سال و كسري طول كشيد.
روز سيزدهم
¬ وفات جناب امالبنين3، مادر حضرت ابالفضل العباس7 در سال 64 قمري.
روز پانزدهم
¬ در سال 73 «عبداللّه بن زبير» به دستور «عبدالملك مروان» به سر كردگي «حجاج» ملعون در مكه به قتل رسيد. «عبداللّه» فرزند «زبير بن عوام بن خويلد اسدي» بود. وي مردي بخيل و لئيم و بدخلق و حسود بود. و با اميرالمؤمنين7 نهايت عدوات داشت و چهل روز خطبه خواند و صلوات بر رسول اكرم9 را كه در خطبه بايد ذكر شود ترك كرد؛ و گاه گاهي در خطبههاي خود سبّ اميرالمؤمنين7 مينمود.
«* وقایع الایام صفحه 76 *»
روز بيستم
¬ در اين روز سال پنجم بعثت، سال 45 عامالفيل در روز جمعه ولادت با سعادت اختر تابان عصمت و طهارت حضرت صديقهي كبري فاطمهي زهرا3 در مكهي معظمه واقع شد. آن بزرگوار مدت هشت سال به همراهي پدر بزرگوار خود در مكه زيست فرمود سپس به مدينه هجرت نمود و پس از دو سال رسول خدا9 آن مخدره را در روز اول ذيالقعده به امر الهي به عقد اميرالمؤمنين7 در آوردند؛ در سن دوازده سالگي فرزند ايشان حضرت امام مجتبي7 ولادت يافتند. و حضرت هيجده سال داشتند كه پيامبر اكرم9 از دنيا رحلت نمودند. براي آن حضرت نزد خداوند «9» نام است: فاطمه، صديقه، مباركه، طاهره، زكيه، راضيه، مرضيه، محدّثه، زهرا.
روز بيست و دوم
¬ بنا به نقلي در سال 13 «هـ ق» ابوبكر بن ابيقحافه به درك واصل شد. ولادت آن ملعون دو سال و چهار ماه بعد از عامالفيل در مكهي معظمه واقع شد. دربارهي اسم او چند قول است كه قول معتبر و صحيح آن است كه شيخ بزرگوار اعلي اللّه مقامه ميفرمايند: نام ابوبكر در ابتداء «عبدالعزي» و كنيهاش «ابوالفضيل» بود. تا آنكه در اسلام رسول خدا9
«* وقایع الایام صفحه 77 *»
نامش را به «عبداللّه» و كنيهاش را به «ابيبكر» مبدّل ساختند. مادرش امالخير سلمي دختر صخر بن عامر بن كعب بود. پس از رحلت پيامبر اكرم9 در سن شصت و سه سالگي و به قولي شصت و پنج سالگي به درك واصل شد.
مدت خلافت جائرانهي پر شوم و مظلمهاش دو سال و كمي بود. و چون به درك واصل شد به ظاهر در جوار قبر پيامبر9 او را در خاك كردند، ولي امام صادق7 دربارهي او و رفيقش دومي ملعون فرمودند: اِنَّهما لَميبيتا مَعَه9 الاّ ليلةً ثُمَّ نُقلا اِلي وادٍ يُقالُ لَها وادِ الدُودِ. آن دو نبودند با پيامبر9 مگر يك شب سپس از آنجا به وادي و درّهاي نقل داده شدند كه وادي دود گفته ميشود.
روز بيست و ششم
¬ در سال 1320 هـ ق مرحوم «حاج ميرزا حسين نوري;» صاحب مستدرك الوسايل در سن شصت و شش سالگي فوت نمود و در صحن نجف اشرف (در ايوان سوم) او را به خاك سپردند.
روز بيست و هفتم
¬ به نقلي در سال 254 شهادت «حضرت هادي7» واقع شد. نام
«* وقایع الایام صفحه 78 *»
آن حضرت «علي» و كنيهي مباركشان «ابوالحسن» بود و چون اين كنيه براي بعضي از ائمه: بوده ايشان را «ابوالحسن ثالث» ميگويند. آن حضرت در سال 212 يا 214 در قريهي «صريا» در نزديكي مدينهي منوره در روز جمعه نيمهي ذيحجه ولادت يافتند.
«* وقایع الایام صفحه 79 *»
Gوقايع تاريخي ماه رجب المرجّبS
روز اول
¬ طبق مشهور ولادت حضرت باقر7 ذكرشده و در واقع سوم صفر است. به دليل دعاي مروي از حضرت حجت عجل اللّه فرجه: «اللهم اني اسئلك بالمولودين» كه در اين دعا ولادت حضرت جواد و حضرت هادي7 ذكر شده است.
روز دوم
¬ در اين روز يا روز پنج رجب سال 212 يا 214 روز سهشنبه، «حضرت هادي8» در سرزمين «صريا» كه از حومهي مدينهي منوره بود، ولادت يافتند. مادر گرامي آن حضرت امّولدي بود به نام «سمانه مغربيه» معروف به «امالفضل».
روز سوم
¬ در اين روز «حضرت هادي7» در سال 254 قمري به شهادت رسيدند.
«* وقایع الایام صفحه 80 *»
روز دهم
¬ در سال 195 در مدينهي منوره شب جمعه «حضرت جواد الائمه7» ديدهي حقبين خود را به اين جهان گشودند.
روز دوازدهم
¬ در سال 32 «عباس بن عبدالمطلب» عموي پيامبر اكرم9 وفات كرد و پسرش عبداللّه وي را در بقيع به خاك سپرد.
¬ روز ورود اميرالمؤمنين7 به كوفه و انتخاب آن شهر به مقر حكومت در سال 36 قمري.
روز سيزدهم
¬ مشهور است كه در اين روز، سال سيام عامالفيل، ولادت «حضرت علي7» واقع شده است. ولي اين قول جز شهرت گزافي بيش نيست و روايتي كه از «امام صادق7» دربارهي ايام ولادت آن حضرت موجود است، آن را در ماه ذيحجه تثبيت مينمايد و همين روايت در اين مورد براي شيعهي پيرو كافي است.
¬ اما نظر به اينكه ولادت «شيخ اجل اوحد احمد بن زينالدين احسائي اعلي اللّه مقامه» در سال 1166 در سرزمين «احساء» در ماه رجب
«* وقایع الایام صفحه 81 *»
واقع شده و روز آن نامعلوم است، سه روز 12، 13 و 14 اين ماه را به عنوان بزرگداشت ايام ولادت آن بزرگوار جشن ميگيريم.
روز پانزدهم
¬ در اين روز شهادت «حضرت زينب3» در سال 63 هجرت در نزديكي دمشق واقع شد.
¬ در اين روز، سال 10 هجرت پس از گذراندن مدت 4 سال در شعب ابيطالب7 و تحمل مشقات بسيار، حضرت پيامبر9 و جماعت مسلمانان از آن رهايي يافتند.
¬ در اين روز، سال 2 هجرت، قبله از بيتالمقدس به سوي مكهي معظمه تحويل يافت. هنگامي كه پيامبر9 نماز ظهر را ميخواندند، جبرئيل در ركعت دوم آمد و روي آن حضرت را به سوي مكه برگردانيد و اصحاب نيز به متابعت آن حضرت رو سوي كعبه نمودند.
¬ در سال 60 معاوية بن ابيسفيان لعنة اللّه عليهما در سن 80 سالگي به درك نيران واصل شد. دوران حكومت و خلافت بيدادگر آن پليد 20 سال به طول انجاميد.
روز هفدهم
¬ در اين روز و به قولي در روز سيزدهم، سال 218 عبداللّه بن
«* وقایع الایام صفحه 82 *»
هارون ملقب به «مأمون لعنة اللّه عليه» در طوس به درك واصل شد.
روز هيجدهم
¬ در اين روز سال 9 هجرت «ابراهيم» فرزند پيامبر اكرم9از دنيا رحلت فرمود. براي پيامبر اسلام9 فرزنداني بود كه هفت تن ايشان از «حضرت خديجه3» بودند و فرزند ديگرشان، «ابراهيم» از «ماريهي قبطيه» بود. با آنكه آن حضرت 19 زن داشتند و در هنگام رحلت از دنيا 9 همسر برايشان بود، اما جز اين دو بزرگوار، كسي ديگر از آن حضرت صاحب نسل و ذريّه نبود.
روز بيست و سوم
¬ در اين روز جراح بن سنان اسدي در تاريكي هاي مدائن خنجر مسمومي به ران مبارك حضرت مجتبي7 وارد آورد كه تا استخوان آن حضرت، كاري افتاد؛ آنسان كه تاب از وجود امام برد و دست به گريبان او شده، هر دو به زمين افتادند. پس دوستان حضرت آن ملعون را به درك واصل كردند و امام7 در نزد والي مدائن؛ سعد عموي مختار ثقفي مداوا نمودند.
«* وقایع الایام صفحه 83 *»
روز بيست و چهارم
¬ در اين روز سال 7 هجرت به دست مشكلگشاي حضرت اميرالمؤمنين7 مرحب يهودي، تكاور و يكهتاز سپاه اعداء، بر خاك تيره و تار درغلطيد و سر از تنش جدا شد و قلعهي خيبر فتح گرديد.
روز بيست و پنجم
¬ در سال 183 يا 186 روز جمعه، 5 روز از ماه رجب مانده، «حضرت كاظم7» در حبس سندي بن شاهك يهودي لعنة اللّه به چند رطب زهرآلود اين دار فنا را وداع فرمودند. آن حضرت در سرزمين ابواء (منزلي بين مكه و مدينه) روز يكشنبه، 7 ماه صفر 128 يا 129 ديده به جهان گشود و پس از 35 سال، به منصب امامت رسيده و سرانجام در سن 54 يا 55 سالگي به شهادت رسيدند.
روز بيست و ششم
¬ در سال 10 هجرت سيد بطحاء «حضرت ابوطالب» وفات كرد و سبب حزن و اندوه فراوان پيامبر اكرم9 گرديد و چون با فاصلهي اندكي حضرت خديجه3 نيز از دنيا رحلت نمودند و بر غم آن حضرت افزود، آن سال را «عامالحزن» نام نهادند.
«* وقایع الایام صفحه 84 *»
روز بيست و هفتم
¬ روز «مبعث» از اعياد عظيمه است. در مثل اين روز، سال چهلم عامالفيل، «حضرت خاتم الانبياء9» به منصب نبوت و رسالت و تبليغ دين جاويد و آخرين شرايع، مبعوث گرديد.
روز بيست و هشتم
¬ روز حركت «امام حسين7» از مدينه به مكه در سال 60 قمري.
روز بيست و نهم
¬ وفات «حضرت خديجه3» در سه سال قبل از هجرت.
«* وقایع الایام صفحه 85 *»
Gبخش اعمالS
ادعـيـه
¬ حضرت رسول9 فرمودند: ماه رجب ما استغفار امت من است پس در اين ماه بسيار طلب آمرزش كنيد كه خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را «اصبّ» ميگويند زيرا رحمت الهي در اين ماه بر امت من بسيار ريزش دارد. پس بسيار بگوييد: استغفر اللّه و اسئله التوبة.
¬ در هر صبح و شب اين ماه روايت شده 70 مرتبه بگويد: استغفر اللّه و اتوب اليه بعد دستها را بلند كند و بگويد: اللهم اغفر لي و تب علي. پس اگر در ماه رجب بميرد، خدا از او راضي باشد و آتش او را مس نكند.
¬ نيز فرمودند: در اين ماه هزار مرتبه بگو: استغفر اللّه ذاالجلال و الاكرام من جميع الذنوب و الآثام.
¬ از رسول خدا9 نقل شده كه در اين ماه ده هزار مرتبه يا هزار مرتبه يا صد مرتبه «قل هو اللّه احد» بخوانند. خصوص در روز جمعهي اين ماه صد مرتبه خواندن سورهي «توحيد» سفارش شده است.
¬ حضرت سجاد7 در اين ماه شريف در سجدهي نمازهاي خود اين ذكر را قرائت ميفرمودند: عَظُمَ الذَنبُ من عبدك فَليَحسُنِ العفوُ من عندك.
«* وقایع الایام صفحه 86 *»
روزههاي مستحبي
¬ ماه رجب ماه حضرت اميرالمؤمنين عليه صلوات المصلين است و روز اول آن روزي است كه حضرت نوح7 در آن به كشتي نشست؛ روزهي آن مستحب است.
¬ كسيكه سه روز از اول ماه و سه روز از وسط و سه روز از آخر آن را روزه بگيرد، گناهان گذشته و آيندهي او آمرزيده شود.
¬ روز سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم ماه، روزهي آن مستحب است و فضيلت بسيار دارد.
¬ كسيكه در روز اول ماه رجب روزه بگيرد آتش جهنم به مسافت يك سال راه از او دور شود و كسي كه هفت روز از آن را، روزه بگيرد هفت درِ جهنم به روي او بسته خواهد شد و كسيكه هشت روزش را روزه بگيرد، هشت درِ بهشت بر او گشوده ميشود و كسي كه ده روز آن را روزه بگيرد، سؤال او اجابت خواهد شد و كسيكه پانزده روز آن را روزه بگيرد، هر چه بخواهد به او عطا شود و كسيكه بيست و پنج روزش را روزه بگيرد به او گفته شود عمل از سر گير و كسيكه سي روز آن را روزه بگيرد، منادي ندا كند اي بندهي خدا گناهان تو آمرزيده شد، عمل از سر گير از براي آيندهي عمر خود.
¬ آن كس كه عاجز باشد از روزه گرفتن ايام ماه رجب، از براي هر روز قرص ناني به مسكين بدهد، ثواب روزهي آنها را خواهد برد و كسيكه
«* وقایع الایام صفحه 87 *»
نداشته باشد هر روز اين تسبيح را بخواند: سبحان الاله الجليل. سبحان من لاينبغي التسبيح الاله. سبحان الاعزّ الاكرم. سبحان من لبس العز و هو له اهل.
نمازهاي مستحبي
¬ در شب اول ماه رجب بعد از نماز مغرب 20 ركعت نماز مستحب است، در هر ركعت بعد از حمد سورهي توحيد بخواند.
¬ شب جمعهي اول ماه رجب در ميان اوقات اين ماه، از فضيلت و اهميت خاصي برخوردار است. رسول اكرم9 در معرفي اين شب فرمودند: … شبي است كه ملائكه آن را «ليلة الرغائب» مينامند به جهت آنكه چون ثلثي از آن بگذرد، ملكي در آسمانها و زمين نميماند جز آنكه در كعبه و اطراف آن مجتمع ميشوند و خداوند بر آنها مطلع ميشود. پس ميفرمايد: اي ملائكهي من هر چه ميخواهيد سؤال كنيد. پس عرضه ميدارند: اي پروردگار ما! خواستهي ما اين است كه بيامرزي روزهداران ماه رجب را. پس خداوند عزّ و جلّ ميفرمايد: چنين است، اين حاجت شما برآورده شد. بعد حضرت اين نماز را دستور فرمودند (پس از آنكه پنجشنبهي آن را روزه ميگيرد):
12 ركعت نماز مابين نماز مغرب و عشاء ميگزارد. پس 70 مرتبه ميگويد: اللهم صل علي محمد و آله. پس در سجده 70 بار ميگويد:
«* وقایع الایام صفحه 88 *»
سبوح قدوس رب الملائكة و الروح. بعد از سر برداشتن از سجده بگويد: رب اغفر و ارحم و تجاوز عما تعلم انك انت العلي الاكرم. پس در سجدهي دوم مانند سجدهي اول ميگويد و حاجت خود را ميطلبد كه برآورده خواهد شد.
¬ در ماه رجب 60 ركعت نماز دستور رسيده، در هر ركعت بعد از حمد 3 مرتبه سورهي «قل يا ايها الكافرون» و يك مرتبه سورهي «قل هو اللّه احد».(در «مفاتيحالجنان» دعاي مختصري روايت شده است، جهت قرائت مراجعه شود.)
¬ در شبي از شبهاي ماه رجب دو ركعت نماز وارد شده است، به اين شكل كه در هر ركعت بعد از حمد 50 مرتبه سورهي توحيد بخواند.
¬ شب نيمهي ماه 12 ركعت نماز مستحب است و بعد از آنها 4 مرتبه هر يك از سورههاي «حمد» و «قل اعوذ برب الفلق» و «قل هو اللّه احد» و «آية الكرسي» و 4 مرتبه «سبحان اللّه و الحمدللّه و لا اله الاّ اللّه و اللّه اكبر» را بخواند. بعد از آن بگويد: اللّهُ اللّهُ ربي لااُشْرِكُ به شيئاً ماشاء اللّه لا قوة الاّ باللّه العلي العظيم.
¬ هر مؤمني كه در ماه رجب 30 ركعت نماز به جا آورده، ده ركعت در روز اول ماه و ده ركعت در روز نيمهي ماه و ده ركعت در روز آخر ماه، در هر ركعت بعد از حمد 3 مرتبه سورهي «توحيد» و سورهي «كافرون» بخواند، جميع گناهانش آمرزيده ميشود.
¬ شب 27 رجب 12 ركعت وارد شده، در هر ركعت 4 مرتبه «قل
«* وقایع الایام صفحه 89 *»
اعوذ برب الفلق» و «قل اعوذ برب الناس» و «قل هو اللّه احد»، بعد از آنها 4 مرتبه بگويد: لا اله الاّ اللّه و اللّه اكبر و الحمدللّه و سبحان اللّه و لا حول و لا قوّة الاّ باللّه. پس هر چه بخواهد از خدا طلب كند.
¬ در روز 27 رجب، نيست مؤمني كه 12 ركعت نماز كند و چون از نمازها فارغ شد، از جاي خود حركت نكند تا 4 مرتبه سورهي «حمد» بخواند و 4 مرتبه لا اله الاّ اللّه و اللّه اكبر و سبحان اللّه و لا حول و لا قوة الاّ باللّه را بگويد و 4 مرتبه بگويد: اللّه اللّه ربي لااُشرِكُ به شيئاً مگر هر چه از خدا طلب كند، خدا او را اجابت كند.
(نقل از كتاب كفاية المسائل با حذف بعضي از فضيلتها و آثار مأثورهي آنها)
¬ نماز ديگري كه فضيلت بسيار دارد به مناسبت، آن را يادآور ميشويم: از رسول خدا9 در روز جمعهي ماه رجب، 4 ركعت نماز مابين ظهر و عصر روايت شده، در هر ركعت بعد از حمد 7 مرتبه «آية الكرسي» و 5 مرتبه «قل هو اللّه احد» سپس 10 مرتبه ميگويد: استغفر اللّه الذي لا اله الاّ هو و اسأله التوبة. (نقل از بحارالانوار)
زيارات مستحبي
¬ مستحب است زيارت حضرت امام حسين7 در روز اول و در شب و روز نيمهي ماه رجب.
«* وقایع الایام صفحه 90 *»
¬ زيارت حضرت اميرالمؤمنين7 در شب 27 رجب و زيارت حضرت رسول و اميرالمؤمنين صلوات اللّه عليهما و آلهما در روز 27 مستحب است.
غسل مستحبي
¬ در روز اول و روز نيمهي ماه و روز آخر ماه و در شب و روز 27 ماه غسل مستحب است.
«* وقایع الایام صفحه 91 *»
Gوقايع تاريخي ماه شعبان المعظّمS
روز اول
¬ در اين روز سال دوم هجرت (و به قولي روز آخر ماه) آيهي مباركهي «يا ايّها الذين آمنوا كتب عليكم الصيام كما كتب علي الذين من قبلكم» نازل شد و روزهي ماه مبارك رمضان فريضه شد.
¬ در اين روز سال 255 معتزّ ملعون، قاتل حضرت هادي7 به درك واصل شد.
روز سوم
¬ در اين روز (به نقلي روز 5) روز پنجشنبه سال 4 هجرت، ولادت سراسر سعادت حضرت سيدالشهداء7 در مدينهي منوره واقع گرديد. ملائكه به فرمان پروردگار از آسمان به زير آمدند و به رسول اكرم9 بر ولادت اين نوزاد مبارك، تهنيت و تعزيت گفتند. از بدو طلوع اين اختر تابناك سپهر امامت، آثار يمن و بركت، (به بيان ديگر پرتو شفاعت) نمايان و جهانگير شد. در مثل چنين روزي فرشتگاني مانند: فطرس، دردائيل، صلصائيل به بركت قنداقهي اين مولود، از تيرگي نافرماني و دوري از درگاه قرب الهي، خارج گرديدند و در آسمان اوج گرفته، بر تمام
«* وقایع الایام صفحه 92 *»
ملائكه ميباليدند كه آزادكردهي حسينيم.
كنيهي آن بزرگوار «ابوعلي» و اشهر «ابوعبداللّه» بود و از القاب شريف آن حضرت است: «رشيد»، «طيب»، «وفي»، «سيد»، «مبارك»، «سبط»، «التابع لمرضاة اللّه» و مشهور آنها «زكي» است و ميتوان از مشهورترين آنها شمرد لقب «سيدالشهداء» را. آن حضرت در ميان معصومين:اگر نگوييم از هر جهت ممتاز بود، به اموري مختصّ بود از آن جمله اينكه از پستان هيچ زني حتي مادر مكرمهاش3 شير نياشاميد جز از ابهام يا زبان مبارك پيغمبر اكرم9. ديگر آنكه شش ماهه به دنيا آمد و جز حضرت يحيي7 كه آيتي از آن بزرگوار بود، كسي ديگر اين چنين ولادت نيافته و نخواهد يافت.
روز چهارم
¬ در سال 26 حضرت «اباالفضل العباس7» از مادر مكرمهاش حضرت «امالبنين» متولد شد. نام آن حضرت به گزينش اميرالمؤمنين7«عباس» بود و القاب نامي ايشان عبارت است از: «قمر بنيهاشم»، «باب الحوائج»، «العبد الصالح»، «سقّاء» و «علمدار». از براي آن حضرت دو كنيه بود: «ابوالفضل» و «ابوالقِربَه». سن آن بزرگوار به هنگام شهادت 34 سال بود.
«* وقایع الایام صفحه 93 *»
روز پنجم
¬ در سال 38 (و به قولي 36 يا 37) روز جمعه (يا پنجشنبه يا دوشنبه) 5 شعبان (به قولي 9 شعبان يا 15 جماديالاولي يا جماديالثاني) حضرت سيدالساجدين7 ولادت يافتند و مدينهي منوره مركز تجلي آن نور ايزدي گرديد. آن حضرت 2 يا 4 سال با جد خود اميرالمؤمنين7و 10 سال با عموي خود حضرت مجتبي7 و 10 سال هم با پدر خود زيست فرمود. دوران امامت آن حضرت 34 سال، و سن مباركشان در وقت شهادت، 57 سال بود.
مادر آن حضرت امّولدي بود به نام «شاهزنان» يا «جهانشاه» دختر يزدجرد، پادشاه ايران. گفته شده كه حضرت امير7 او را «شهربانويه» نام نهادند. رسول خدا9 در عالم رؤيا آن كريمهي جليله را به عقد فرزندشان حضرت ابيعبداللّه الحسين7 درآوردند. ديگر بار در خواب حضرت صديقهي كبري فاطمهي زهراء را زيارت نمود و به دست آن بزرگوار مسلمان شد. سپس آن حضرت او را از نزديكي ديدار و چگونگي ملاقات با فرزندشان، مخبر ساختند.
روز پانزدهم
¬ در سال 255 حضرت بقية اللّه في الارضين، امام عصر، محمد بن
«* وقایع الایام صفحه 94 *»
الحسن العسكري (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) شب جمعه مقارن با طلوع فجر صادق، جهان را به نور جمال بي مثالش، تابان و درخشان فرمود. و به اين سبب ديدههاي منتظران، در سراسر هستي، پر فروغ گرديد. مادر مكرّمهي آن حضرت امّولدي بود به نام «مليكه» دختر يشوعا فرزند قيصر، پادشاه روم. ايشان را نيز «نرجس» يا «صقيل» ميناميدند. آن مخدره از فرزندان «شمعون بن حمون صفا» وصي حضرت عيسي7بود. چون به سن 13 سالگي رسيد، شبي در خواب ديد كه حضرت خاتم انبيا و وصي و داماد آن بزرگوار حضرت علي بن ابيطالب با چند تن از امامان و حضرت عسكري: به قصر شاه تشريف فرما شدهاند، و حضرت عيسي و شمعون وصي با بعضي از حواريون و جدّ آن جليله (قيصر دوم) در آن محفل حضور دارند. پس رسول اكرم7 از حضرت مسيح7 آن خاتون دو عالم را براي فرزندشان حضرت عسكري7خواستگاري فرمودند و در همان مجلس، عقد ازدواج را مابينشان برقرار ساختند. تا آنكه بار ديگر در خواب به دست سيدهي عالميان حضرت فاطمهي زهرا3 به شرف اسلام مشرف گرديد. پس آن حضرت مژدهي ملاقات با فرزندشان را به او دادند.
اسم آن حضرت «محمد» و بنابر حديث مروي از حضرت باقر7«احمد و محمد و محمود» است.
«* وقایع الایام صفحه 95 *»
كنيهي مباركش «ابوالقاسم» و القابش «مهدي»، «خاتم»، «منتظر»، «حجت»، «صاحب»، «منصور» و «قائم» است.
¬ در سال 329 چهارمين نائب خاص حضرت مهدي7«ابوالحسن علي بن محمد سمري (اعلي اللّه مقامه)» از دنيا رحلت فرمود و طبق توصيهي آن حضرت كه از شش روز پيش به دست وي رسيده بود، بعد از خود نائب ديگري را تعيين نفرمود و به تعبير خود حضرت، «غيبت تامه» (غيبت كبري) شروع شد.
روز بيست و دوم
¬ محدّث معروف شيعي، محمد بن شهر آشوب (صاحب مناقب) فوت كرد.
¬ در سال 1288 مرحوم آقاي حاج محمد كريم كرماني اعلي اللّه مقامه از دنيا رحلت نمود و در اين مصيبت جانسوز، آقا و مولايش «مهدي7» به سوك نشست. روز پنجشنبه 18 محرم 1225 در شهر كرمان ديده بر جهان گشود و به واسطهي داشتن قابليت سرشار و خميرهي كمال، در اندك زماني جميع علوم متداوله از: ادبيات، فقه، اصول، رياضي و علوم غريبه و آنچه در نزد اساتيد بود فرا گرفت در حدي كه مانند يكي از ايشان يا برتر بود. در اين اثنا كه از سن شريف آن جناب 15 سال ميگذشت. پدر
«* وقایع الایام صفحه 96 *»
عالي مقدارش كه در امر تربيت و تعليمِ وي اهتمام تمام داشت، در سال 1240 از دنيا رحلت نمود. پس از اندي آوازهي اوصاف سيد جليل او را دلباختهي آن سرور نمود تا در سن 17 سالگي به شرف حضور آن عالم رباني سرفراز گرديد. پس از يك سال و نيم خدمتگذاري، چون به فرمان سيد خود عازم ايران شد، آن جناب كه پيوسته حرمت و تعظيم اين بزرگوار را منظور ميداشت، در آن وقت نيز تا خارج كربلا وي را بدرقه نمود و به هنگام وداع فرمود: به بلاد عجم ميروي و حال آنكه به احدي از علماء محتاج نيستي !!!.
پس از چند سال شوق ديدار سيد و استادش او را به ديار دوست كشانيد، مدت دو سال در محضر آن بزرگ دين به سر برد. سپس عازم حج شد و از آن جا به فرمان استاد براي هدايت و دستگيري مردم به ايران بازگشت. در سال 1259 به داغ رحلت و شهادت استاد مبتلا شد. از آن پس، غمها و مصيبتها از ناحيهي منكران فضايل اهلالبيت: به سويش سرازير شد. تا آنكه عاقبت در راه زيارت مولايش حضرت اباعبداللّه الحسين7در سه منزلي كرمان در قريهي «تهرود» روز دوشنبه 22 شعبان، جان به جانان تسليم و به ديدار اوليايش شتافت.
روز بيست و سوم
¬ در 10 ربيع الاول 1239 در قريهي قهي اصفهان نوزادي مبارك
«* وقایع الایام صفحه 97 *»
متولد شد. نامش «محمّد باقر» بود. چون به سن تعليم رسيد، پارهاي از علوم را در نزد پدر خويش كه از علماء و فضلاء آن زمان بود آموخت. سپس عازم اصفهان شد و در مدرسهي «نيماورد» به ادامهي تحصيل پرداخت. اما آنچه را كه به حسب سرشت و سرّ نهاني طالب بود، نزد احدي از آنان نيافت. تا آنكه بر طريقهي شيخ احمد احسائي اعلي اللّه مقامه واقف گرديد و كتب ايشان را مطالعه ميكرد. پس صيت عالم كامل حاج محمد كريم كرماني اعلي اللّه مقامه دل از كَفَش ربود و سراسيمه و سر از پا نشناخته ديدارش را طلب مينمود تا در شهر يزد اقتران نيّرين دست داد و سعادت بر سعادتش افزود. از آن جا عازم كرمان شد و در مدرسهي ابراهيميه به تحصيل مدارج كمال پرداخت. تا زماني كه به امر استاد براي هدايت مردم و نشر حقايق دين، عازم «نائين» شد. چيزي نگذشت كه شهرهي آن آفاق گشت و ذكر اوصافش خور و بيابانك و جندق را نيز فراگرفت. و از آن زمان در آن نواحي ارادتمنداني نسبت به او پيدا شدند. پس از چند سال شور ديدار يار در دلش شعلهور شد، نزد استاد برگشت. و در آن جا بود تا گاهي كه مولايش به قصد عتبات از مسير اصفهان و همدان رهسپار آن ديار شد. آن بزرگوار نيز چون اطلاع بهم رسانيد با جمعي از دوستان عازم سفر شد و در منزل «جهرود» خارج شهر همدان تلاقي دست داد. پس مولاي كرماني اعلي اللّه مقامه پس از اظهار مسرت، به
«* وقایع الایام صفحه 98 *»
ياران همداني مژده داد كه وعدهاي كه به شما دادم اينك خدا اسبابش را مهيا فرمود. سپس آن جناب را با تجليل و توصيف بسيار به سوي همدان گسيل داشت. اين جريان در سال 1283 واقع شد. آن بزرگوار متجاوز از سي سال در آن ديار پر ملال به نشر عقايد حقه و فضايل آل اللّه الاطهار پرداخت. عاقبت با برخورد با فاجعهي اسفناك عيد فطر 1315، بنا به وظيفهي الهي و تأسي به اوليايش، از ميان آن دژخيمان چپاولگر خائفاً يترقّب جاني به سلامت بيرون برد؛ اما چه جاني؟! و با چه روان پريشان و آشفتهاي ؟! خدا ميداند. سرانجام در كنار پهنهي سوت و كور كوير بار انداخت و به جهانيان نشان داد بيارزشي دنيا و مجامع به ظاهر علمي آن را، و از آن طرف براي خاطر چند تن دين خواهِ حقجو، آن سرزمين را پناهگاه خويش ديد. در آن جا نيز لواء حمايت از قرآن و عترت را برافراشت. ديري نپاييد كه مولايش حضرت مهدي7 او را ندا كرد. پس در شب 23 شعبان 1319 بارگران مأموريت را به منزل رسانيد، و دعوت مولايش را لبيك گفت.(اعلي اللّه مقامه و رفع في الخلد اعلامه)
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
٭ ٭ ٭ ٭
فهرست
ماه مبارك رمضان··· 2
ماه شوال المكرم··· 14
ماه ذي القعدةالحرام··· 19
ماه ذي الحجةالحرام··· 30
ماه محرم الحرام··· 43
ماه صفر المظفّر··· 53
ماه ربيع الاوّل··· 62
ماه ربيع الثاني 68
ماه جمادي الاولي 72
ماه جمادي الثاني 75
ماه رجب المرجّب··· 79
ماه شعبان المعظّم··· 91