10-11 جواهر الحکم المجلد العاشر ـ مجموعه‌اي ديگر از فتاوي فارسي مرحوم حاج سيدکاظم رشتي (اع) ـ مقابله

مجموعه‌ای دیگر از فتاوی فارسی سید اجل امجد مرحوم حاج

سید کاظم بن السید قاسم الحسینی اعلی الله مقامه

 

«* جواهر الحکم جلد 10 صفحه 743 *»

بسم الله الرحمن الرحيم

فتاوي چند است از جناب سيد در خصوص مسائل متفرقه:

مسئله: حائر از قبر مقدس است تا بيست ذراع از هر طرف.

مسئله: تربت را اگر از حاير بردارند بدون قصد شفا در خوردنش عيب نيست و اگر از چهار فرسخ اگر با قصد شفا بردارند جايز است خوردن و اگر براي کوزه ساختن مثلا بردارند حرامست.

مسئله: مشهور در نماز هديه اينست که در رکعت اول بعد از حمد آية الکرسي تا هم فيها خالدون و در دويم ده بار انا انزلناه بخوانند و در شب اول قبر بگذارند و اول شب تا آخر وقت است.

مسئله: نماز قضاء را خواه از خود و خواه از ديگري به اجاره يا تبرع در سفر مي‌توان کرد و صوم ماه مبارک رمضان جايز نيست و صوم سنتي جايز است.

مسئله: ظرفي يا چيزي که به حجرات مدرسه يا جاي ديگر مثلا وقف است اگر خصوصيت يکي از آنها معلوم است و صاحب آن حجره را مصرفست در حجره ديگر مصرف نمي‌توان کرد و اگر يکي از آنها مفقود شود جايز است.

مسئله: نماز سنتي غير نوافل يوميه بعد از دخول وقت و پيش از نماز فريضه مي‌توان کرد لکن با کراهت.

مسئله: در تيمم براي مرضي و دزدي (دردی ظ) بايد مظنه ضرر آب باشد نه شک و وهم و همچنين در خوردن روزه براي مرض مثل درد چشم و درد گلو و نحو ذلک بايد مظنه باشد و در وقت حصول مظنه روزه و غسل و وضو باطل و حرام است.

 

«* جواهر الحکم جلد 10 صفحه 744 *»

مسئله: تيمم را به آخر وقت انداختن لازم است هر چند عذرش مرجو الزوال نباشد.

مسئله: سجده سهو براي هر زياده که در نماز باشد واجب است.

مسئله: پيش از دخول وقت وضو و غسل را سنت نيت کند نه واجب قربت هم کفايت است.

مسئله: در رکعت اول يا دويم مأموم و رکعت سيم و چهارم امام هرگاه مأموم مي‌تواند حمد و سوره را تمام کند و به امام در رکوع ملحق شود فبها و الا حمد را تنها بخواند و اگر حمد را تنها هم نتواند خواند تمام بکند حمد را و به امام در سجود ملحق شود بعد از رکوع بانفراده.

مسئله: نماز احتياط جزء نماز است پس اگر چيزي که مبطل نماز است مابين آن و اصل نماز واقع شود نماز باطل مي‌شود به خلاف سجده سهو که آن جزء نماز نيست و هر وقت مي‌تواند بکند هر چند خارج وقت باشد.

مسئله: در نماز احتياط اخفات حمد ضرور است.

مسئله: در رکعت اول يا دويم مأموم و رکعت سيم و چهارم امام بايد مأموم حمد را جهر کند هرگاه امام نشنود صوتش را به سبب بعد يا ازدحام مردم و اگر بشنود بايد اخفات بکند و جاهل اين مسأله احوط اينست که قضاء بکند در خارج وقت و اعاده در وقت.

مسئله: وقتي که صفوف متقدمه ايستادند براي نماز هرچند تکبيرة الاحرام نگفته باشند اقتداي صفوف متأخره صحيح است.

مسئله: تساوي و تقدم از قبر امام عليه السلام مبطل نماز است در جايي که قبر مقدس ديده شود.

مسئله: در غسل بيرون شدن از آب ضرور نيست.

مسئله: در وضو اعضاي مسح ضرور نيست که خشک باشد.

 

«* جواهر الحکم جلد 10 صفحه 745 *»

مسئله: يک غسل از اغسال متعدده کافيست همه واجب باشند يا بعضي واجب و بعضي سنت هرگاه قصد بکند همه را و بدون قصد همه اگر يکي واجب باشد و او را قصد کند و اين است معني تداخل اغسال.

مسئله: به سفال و آجر تيمم جايز است با کراهت و سجده هم جايز است.

مسئله: در نماز جهريه وقتي که مأموم قرائت امام را نشنود حتي همهمه سنت است که خود قرائت بکند و از آخر سوره آيه نگاه دارد که اينکه امام تمام کند آن وقت بخواند.

مسئله: هرگاه کسي در نماز اخفاتي جهر کند و بالعکس سهوا در جايي که به خاطرش بيايد از همان جا جهر کند در جهري و اخفات کند در اخفاتي و از سر گرفتن ضرور نيست.

مسئله: صحيح است ايجاب و قبول از يک نفر در صيغه نکاح و متعه.

مسئله: عقد فضولي جايز است در دائمي و منقطعه موقوف به رضاي زوجه است.

مسئله: در صيغه نکاح و متعه اجراي صيغه به تعدي بنفسه کافيست مثلا بگويد انکحت موکلتي نفسي يا نفس موکلي يا بگويد متعت نفس موکلتي نفسي يا متعت موکلتي موکلي يا بالعکس و هم در نکاح و لفظ تزويج به «مِن» متعدي مي‌شود اما به همين تعدي بنفسه کافيست.

مسئله: مغتفر در نماز زماني که منحرف شود از قبله سهوا نصف مابين يمين و قبله يا نصف مابين يسار و قبله پس اين در حين تخلي مغتفر نيست بلکه حرامست و در حين استنجاء مکروه است بلکه افضل يمين و يسار است.

مسئله: در کر و جاري و آب چاه تعدد غسل و فشردن ضرور نيست و غساله هم پاک است و در آب قليل تعدد غسل و فشردن مابين غسلتين و بعد از آنها ضرور است پس بنابر اين غساله بدن و مانند آن از چيزهايي که فشردن آن ممکن نيست مثل چوب بعد از غسله ثانيه بايد آن‌قدر صبر بکند که آنچه

 

«* جواهر الحکم جلد 10 صفحه 746 *»

متعارفست از ريختن غساله بريزد بعد از آن تري که باقيست پاک است و قبل از آن پاک نيست.

مسئله: هرگاه در اين صورت مثل اينکه پايش نجس است و دو مرتبه بشويد و در مرتبه ثانيه غساله را به دست يا به دستمال مثلا بگيرد پايش پاک مي‌شود و دست يا دستمال نجس مي‌شود.

مسئله: اگر اول استنجاء از بول کرد بعد از آن استبراء کرد در اين هنگام اگر بللي مشتبهي بيابد اگر حين استبرا پيش از تمام شدن مي‌آيد نجس است و اگر بعد از آن بيايد پاک است.

مسئله: مظنه در هر جا از نماز که باشد خواه بعد از شک باشد يا ابتدا باشد در هر جزوي که باشد معمول به و معتبر است خواه در نماز واجبي باشد خواه سنتي در نماز سه رکعتي يا دو رکعتي باشد در عدد رکعات باشد يا در اجزاي نماز.

مسئله: سجده سهو در نماز سنتي نيست هر چند موجبش محقق باشد.

مسئله: اگر مأموم برسد در اثناي نماز ضرور نيست بر او اينکه تحقيق بکند کدام نماز است از نماز يوميه بلکه بايد اين را بداند که رکعت اول يا ثاني است تا قرائت را ترک کند يا رکعت سيم يا چهارمست تا قرائت کند.

مسئله: هرگاه در نماز سنتي شک کند اگر در عدد رکعات است مختار است در اين که بنا را بر اقل بگذارد يا بر اکثر و شک در اثنا اگر محلش نگذشته به‌جا مي‌آورد و اگر گذشته است چيزي بر او نيست.

مسئله: تمکن از استعمال آب ناقض تيمم است مثل ساير نواقض وضو.

مسئله: غسل عبارتست از جريان آب از جزوي به جزو ديگر خود‌به‌خود يا به دست مثلا هر چند مثل روغن زدن باشد و مسح عبارتست از عدم جريانش پس بنابر اين هرگاه در وقت مسح آب دستش بسيار باشد به حيثيتي که اگر مسح کند غسل به عمل آيد بايد آب دستش را بگيرد يا بمالد به چيزي که خشک شود تا اقل غسل به عمل نيايد يا به همان مسح کند و قصد زياده از مسح را نکند

 

«* جواهر الحکم جلد 10 صفحه 747 *»

بلکه حين مسح غرضش مسح به آن قدر آب باشد که به آن زياده از مسح به عمل نمي‌آيد و زياده را قصد نکند.

مسئله: کسي که توي آب باشد و در حين مسح دست را ببرد توي آب و آنجا مسح کند عيب ندارد اما بايد آنکه بعد به سبب داخل شدن آب در دست مي‌باشد آن را قصد نکند و آب اصلي را قصد کند و آن آب اصلي به رسيدن آب ديگر زايل نمي‌شود و همچنين به پوست محل مسح ضرور نيست اما احتياط در همه اينها بهتر است.

مسئله: وقتي که خون معتاد از حلق مذبوح بيرون آمد مابقي خونها که در ساير جاهاي بدنست پاک است و حلال هر چند حلق ذبيح شسته نشود مگر اينکه همان کارد را ناشسته بزنند جاي ديگر.

مسئله: خبائث همه حرامست خوردن آن و خبائث آنست که اکثر خلق و اکثر نفوس از آن استکراه نمايد و هو ما يقبحه او يستکرهه اکثر النفوس مثل بلغمي که از دماغ يا از سينه مي‌آيد و فضلات بيني و چشم و گوش و کرمها و اشپش و غير ذلک آب دهن ميانه مرد و زن معفو است و از طفل هم عيب ندارد و در غير اينها علما حرام مي‌دانند هر چند بعضي روايات کراهت مستفاد مي‌شود لکن احوط اجتنابست مگر اينکه جزئي باشد و مستهلک بشود در ضمن چيز ديگر مثل يک قطره آب دهن در کري از آب يا حبي از آن اما اگر ملاقات کند يک قطره لعاب دهن به کاسه از آب اجتناب بايد کرد ولکن چيزي که در وقت بريدن لقمه به دندان يا خيار يا ساير ميوه‌ها از رطوبت دهن به بقيه آنچه با دندان بريده شده است بماند عيب ندارد و همچنين است قاشق رطوبتي که به او مي‌رسد در حين دهن بردن دفعه ديگر قبل از پاک کردن آن رطوبت به دهن بردن عيب ندارد مگر اينکه خيلي باشد به حيثيتي که محسوس و مشاهد باشد که آن وقت پاک نيست.

 

«* جواهر الحکم جلد 10 صفحه 748 *»

مسئله: اگر بلغم از مخرج خاء که آخر حلق است بگذرد و به اول دهن برسد فرو بردنش حرامست و اگر در ماه رمضان باشد فرو برد بايد کفاره جمع بدهد.

مسئله: اگر کسي در اثناي نماز فعلي يا کلمه را يا حرفي رياء بکند نمازش باطل است و اگر همين خطور رياء باشد و مستقر نباشد يعني فعلي را مثلا براي ريا نکند بلکه وسوسه باشد و برگردد نمازش صحيح است رياء حرفي مثل اينکه يک حرف را خوب از مخرج ادا کند تا ديگري بگويد که قاري خوبست.

مسئله: وصل به سکون جايز است ولکن احتياط ترک است.

مسئله: ذکر مطلق در رکوع و سجود کافي است.

مسئله: اذن والدين در اکثر اعمال مستحبه شرطست مثلا صوم يا زيارت پس هرگاه مرتکب شود عمل مستحبه مشروطه به اذن بشود بعد هرگاه اذن دادند صحيح است و الا باطل است.

مسئله: اذن والدين در نکاح و در تحصيل علم ضروري يعني محتاج اليه ضرور نيست و اگر تحصيل براي غرض دنيوي باشد اذن ايشان شرطست.

مسئله: اگر دست به والدين نرسد از براي دوري ايشان بدون اذن اعمال مستحبه عيب ندارد اگر امتناع معلوم نباشد.

مسئله: ضرور است تعيين قصر و اتمام در اول نماز.

مسئله: هرگاه کسي عمل را به طمع جنت بکند يا خوف از دوزخ بعضي از علماء جايز نمي‌دانند و اين عمل را باطل مي‌دانند و بعضي مي‌گويند اگر عارف باشد يعني به اين قسم که عمل را براي طمع يا خوف بکند و بگويد اگر خدا داد آنچه طمع کردم يا نجات داد از آنچه خوف از او کردم فبها و الا باز مي‌کنم براي اينکه مأمورم به عمل و خدا صاحب چيزهاست عمل اين شخص صحيح و اگر جاهل باشد به اين‌طور که اين عمل را براي بهشت مي‌کنم و اگر بدانم که بهشت نمي‌دهد يا مرا دوزخ مي‌برد نمي‌کنم عملش باطل است و اين قول حق است.

 

«* جواهر الحکم جلد 10 صفحه 749 *»

مسئله: نافله روز جمعه شش رکعت در حيني که ظل انسان بيست و هشت قدم باشد و شش رکعت وقتي که هفت قدم باشد و شش رکعت وقتي که سه قدم باشد و دو رکعت وقت زوال و بدون ترتيب فضيلتش کمتر است و همه را بعد از ظهر جايز است گذاردن.

مسئله: اگر مهر را طفلي بردارد يا به سبب ديگر تلف شود در اثناي نماز و چيزي که سجده بر او صحيح باشد به گيرش نيايد نمازش باطل است و جايز نيست سجده کردن بغير ما يصح السجود عليه.

مسئله: بوسيدن دست کسي هر چند فاضل و کامل باشد خالي از احتياط نيست چنانچه حديث به اين مضمون وارد شده که لايتقبل اليد الا لنبي او ما کان لنبي و تفسير کرده‌اند ما کان لنبي را به ائمه عليهم السلام و عموم در تفسير خالي از اشکال نيست.

مسئله: اگر کسي در جايي قصد اقامه بکند و قصد سفر کند و از حد ترخص بگذرد باز برگردد قصر مي‌کند.

مسئله: در نذر اذن والد شرطست و اگر بعيد باشد و از احوالش عدم رضا معلوم شود نذر منعقد نمي‌شود.

مسئله: معاطات مؤاخذه عوض و معوض است در يک وقت و صحيح است غير لازم حتي اينکه احد عوضين تلف شود يا کالتلف و اما اگر مثمن را بگيرد و ثمن را ندهد بدون صيغه تا وعده معين ظاهر اينست که آن هم مثل معاطات صحيح باشد و غير لازم الا اينکه صيغه بخوانند يا ثمن را بدهند و احد عوضين تلف يا کالتلف شود.

مسئله: در ماه رمضان کسي که پيش از وقت به وطنش يا به موضعي که قصد اقامه کند در آنجا برسد جايز است بر او خوردن و سنت است گرفتن و کفايت مي‌کند از قضا کردن آن روز و احوط اينست که اگر بخورد در سفر پيش از رسيدن به حد ترخص بخورد نه در آنجا و اگر بعد از ظهر برسد روزه گرفتن جايز نيست و اگر از ظهر به سفر برود بايد بخورد ولکن بعد از رسيدن

 

«* جواهر الحکم جلد 10 صفحه 750 *»

به حد ترخص و پيش از آن جايز نيست و اگر بعد از ظهر برود واجبست روزه گرفتن.

مسئله: در ترکيدن دست و يا ساير اعضاي وضو به سبب گرما يا به غير آن يا در درد چشم تيمم واجب است و جبيره نيست و فرق ميانه جاي جبيره و تيمم آنست که اگر استعمال آب به همه يک عضو ضرر برساند واجب است تيمم و الا جبيره است و احوط تقليل جباير است هر قدر که ممکن باشد و اگر نجس باشد چيزي پاکي بالاي او مي‌گذارد و در جاي اشتباه جمع مي‌کند.

مسئله: صلوات فرستادن واجب است در وقت شنيدن اسم مبارک حضرت پيغمبر صلي الله عليه و آله يا لقبش يا کنيه‌اش يا ضميرش يا لفظي که دلالت بر آن حضرت کند خواه در اثناي نماز واجبي و سنتي باشد و خواه نباشد و اما اگر اسم يا لقب يا لفظ دال بر آن حضرت را ببيند واجب نيست.

مسئله: اقتدا بر فاسق و بر سني واجبست در وقت تقيه و بدون تقيه سنت است در جماعت مخالف به خلاف فاسق.

مسئله: هرگاه در حين قرائت يا پيش از آن قصد کند سوره‌اي را و بعد فراموش کند و سوره ديگر بخواند اگر قبل از رکوع به خاطرش آمد عدول کند به سوره که منظور بود يا همين سوره را با قصد بخواند از اول مگر اينکه آن سوره که خوانده است معتاد بوده است بر خوا ندن آن ليکن احتياط بهتر است و اگر بعد از رکوع به خاطرش آيد بر او چيزي نيست.

مسئله: هرگاه معتاد باشد به خواند قل هو الله احد مثلا بعد از حمد و بخواند او را و غافل باشد در حين خواندن عيب ندارد که چرا که عادت قايم مقام قصد است.

مسئله: در تحقيق وطن قصد توطن شرطست فقط نه چيز ديگر از ماندن شش ماه يا بودن ملک او در آنجا.

 

«* جواهر الحکم جلد 10 صفحه 751 *»

مسئله: کسي که مسبوق است در رکعت دوم يا چهارم امام و اول و سيم اوست مستحب است بر او متابعت امام در تشهد و تجافي از ارض به اينکه بر سر انگشتان بايستد ضرور نيست مي‌خواهد تجافي کند مي‌خواهد بنشيند.

مسئله: نوافل يوميه را در وقت راه رفتن مي‌توان کرد و در غير نوافل يوميه معلوم نيست.

مسئله: دو سوره يا زياده در نماز سنتي مي‌توان خواند و جايز است ترک سوره اصلا و طمأنينه در نماز سنتي احتياط است يعني بايد به‌جا آورد احتياطا.

مسئله: در نهار رمضان هرگاه کسي محتلم بشود بول کردن برايش جايز است مادامي که قطع به خروج مني يا بول نداشته باشد و در فرض قطع به خروج با بول هرگاه در حبس بول مظنه ضرر نداشته باشد با مظنه ضرر باز جواز کردن است.

مسئله: هر چيزي که جناب شيخ قدس سره در رساله فرموده‌اند جايز است عمل کردن بر او.

مسئله: حد مسافت چهار فرسخ است از براي کسي که ميان ده برود و برگردد اما اگر ده روز يا زياده قصد ماندن داشته باشد در سر چهار فرسخ که ده مي‌ماند نماز را تمام مي‌کند و در اثناي راه جمع مي‌کند ميان قصر و اتمام احتياطا.

مسئله: تابع حکم متبوع را دارد در قصر و اتمام مگر اينکه تابع خوف مال يا جان داشته باشد از متبوع در اين هنگام سفر تابع مباح مي‌شود هرگاه سفر متبوع مباح نباشد.

مسئله: کسي که سفر را صنعت خود کرده باشد مثل مکاري و ملاح و بريد حکمش اتمامست مطلقا و اما صياد هرگاه صيد را مي‌کند تفرجا يا از جهت معيشت عيال خود ولکن صنعت کرده است صيد را از جهت معيشت و در اين دو صورت تمام مي‌کند مطلقا خواه قصد مسافت بکند يا نکند اما هرگاه در صورت ثانيه صنعت خود نکرده باشد قصر مي‌کند هرگاه قصد مسافت بکند اما

 

«* جواهر الحکم جلد 10 صفحه 752 *»

سياح هرگاه سياحت را از جهت معالجه مرض بکند قصر مي‌کند هرگاه قصد مسافت بکند و هرگاه از جهت خوشگذراني باشد تمام مي‌کند هر چند قصد مسافت کرده باشد.

مسئله: در طهارت غساله استنجاء فرق مابين بول و غايط ندارد به شرط عدم تعدي.

مسئله: هرگاه حبي نجس بشود به آب قليل او را مي‌توان شست به حيثيتي که آب مي‌ريزند به اطراف حب تا غساله در تهش جمع مي‌شود با کاسه يا کهنه غساله را برمي‌دارند به شرطي که بايد در حين عود کاسه يا کهنه پاک باشد از جهت اينکه با غساله نجس شده است بايد بشويند بعد داخل حب کنند اما تطهير کاسه به آب قليل مثلا هرگاه آب از ابريق و امثال قدري به کاسه بريزند و حرکت دهند تا آب به همه جاي نجس برسد بعد بريزند پاک مي‌شود هرگاه با بول نجس شود دو دفعه اين کار را مي‌کنند پاک مي‌شود و همچنين اگر دست نجس شود با دست ديگر آب بريزي مثل رخت فشار بدهي تا غساله رد بشود پاک مي‌شود.

مسئله: هرگاه در جايي شش ماه نماز را تمام کرده باشد و ملک هم داشته باشد مطلقا خانه يا مزرعه يا امثال آن نماز را تمام مي‌کند و هرگاه کسي با قصد توطن بماند در جايي هرگاه شش ماه با اين قصد بماند تمام مي‌کند در حين رسيدن به آنجا هرگاه خلع قصد توطن را نکرده باشد يا قصد عدم توطن در آنجا اما هرگاه کمتر از شش ماه بماند هرگاه قصد توطن نداشته باشد قصر مي‌کند و هرگاه قصد توطن داشته باشد نمي‌دانم احتياطا جمع کند تا اينکه به نظر برسد.

مسئله: معتبر در موالات و ترتيب وضو عدم جفاف عضو سابق است پس بنابراين هرگاه رو را در جايي بشويد و دست راست را در جايي ديگر و دست چپ را جاي ديگر ضرر نمي‌رساند به شرط عدم جفاف سابق.

 

«* جواهر الحکم جلد 10 صفحه 753 *»

(نام کاتب اين فتاوي ميرزا ابراهيم اصفهاني است و آن را بعد از نوشتن ترجمه مختصر حيدريه در همان مجموعه نوشته است و تاريخ کتابت آ‌ن رساله 26 شوال 1242 بوده است. بعض حواشي هم بر اين فتاوي نوشته است که معلوم نيست از کيست و لذا نقل نشد).