احکام نماز اقتباسی از کتاب مبارک کفایة المسائل

احکام نماز

اقتباسی از کتاب مبارک کفایة المسائل

 

 

توجـــــه: «پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهیِ» مربوط به هر مطلب

بعد از همان مطلب آورده شده است.

 

 

 

 

 

فـهــرســـت

نمازهای واجب …………………………………………………………….. 1
نمازهای مستحبی و نوافل شبانه‌روزی ……………………………………….. 2

وقت نمازهای واجب شبانه‌روزی

مطلق وقت نمازها …………………………………………………………. 5
وقت نماز ظهر ……………………………………………………………… 6
وقت نماز عصر …………………………………………………………….. 7
وقت نماز مغرب …………………………………………………………… 7
وقت نماز عشاء ……………………………………………………………. 8
وقت نماز صبح ……………………………………………………………. 9
احکام متعلقه به اوقات نمازهای شبانه‌روزی ………………………………… 10
مواضعی که تأخیر نماز از اول وقت جایز بلکه مستحب است ………………… 12
اوقات سایر نمازهای واجب ……………………………………………….. 14
اوقات نافله‌های نمازهای شبانه‌روزی و رواتب و احکام آنها ………………….. 15
پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی ……………………………………………….. 16
احکام نوافل رواتب ……………………………………………………….. 19
پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی ………………………………………………. 23
قبله و بعضی از احکام آن …………………………………………………. 24
پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی ………………………………………………. 28
لباس نمازگزار …………………………………………………………….. 29
مستحبات لباس نمازگزار …………………………………………………. 32
مکروهات لباس نمازگزار ………………………………………………….. 34
احکام کسانی که برهنه‌اند ………………………………………………… 36
پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی ………………………………………………. 37
احکام مکان نمازگزار …………………………………………………….. 38
مکان‌هایی که مستحب است نماز خواندن در آنها …………………………. 39
مکان‌هایی که مکروه است نماز خواندن در آنها ……………………………… 41
پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی ………………………………………………. 44
احکام مسجدها …………………………………………………………. 46
امور مکروهه متعلقه به مسجدها …………………………………………… 48
کارها و چیزهایی که حرام است در مسجدها به‌عمل آوردن ………………….. 50
پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی ………………………………………………. 51
چیزهایی که سجده بر آن از برای نماز جایز است……………………………. 52
چیزهایی که سجده بر آنها مستحب است………………………………….. 52
چیزهایی که سجده بر آنها جایز نیست ……………………………………. 53
احکام چیزهایی که در پیش روی نمازگزار اتفاق می‌افتد ……………………. 54
پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی ………………………………………………. 57
اذان و اقامه و ثواب مؤذّن ………………………………………………….. 59
چیزهایی که اذان و اقامه گفتن برای آنها مستحب است ……………………. 61
عدد فصل‌های اذان و اقامه ……………………………………………….. 63
احکام اذان و اقامه ……………………………………………………….. 65
پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی ………………………………………………. 68
نـیّـت ……………………………………………………………………. 70
تکبیرة الاحرام ……………………………………………………………. 72
قیام …………………………………………………………………….. 75
پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی ………………………………………………. 79
قرائت …………………………………………………………………… 80
تعیین بعضی از سوره‌ها در بعضی از نمازها ………………………………… 82
آنچه در رکعت سوم و چهارم از نمازهای شبانه‌روزی باید خواند ……………… 84
احکام قرائت …………………………………………………………….. 85
پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی ………………………………………………. 90
رکوع …………………………………………………………………….. 94
سجود …………………………………………………………………… 97
پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی ………………………………………………. 104
قنوت …………………………………………………………………… 105
پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی ………………………………………………. 108
تشهد ……………………………………………………………………. 110
سلام …………………………………………………………………….. 111
پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی ………………………………………………. 114
تعقیب و سجده شکر …………………………………………………….. 115
تعقیبات مخصوصه بعضی از نمازها ……………………………………… 118
پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی ………………………………………………. 120
سجده شکر …………………………………………………………….. 123
چیزهایی که نماز را می‌شکند و آن را باطل می‌کند …………………………. 127
پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی ……………………………………………… 132

احکام شک در نماز

شک در عدد رکعات نماز ……………………………………………….. 133
شک در افعال نماز ………………………………………………………. 136
شک در نوافل …………………………………………………………… 138
سهو در افعال و اذکار نماز ………………………………………………… 139
سجده سهو و کیفیت آن …………………………………………………. 142
پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی ……………………………………………… 147
نماز مسافر ………………………………………………………………. 149
پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی ……………………………………………… 156
نماز خوف ………………………………………………………………. 164
نماز جمعه ……………………………………………………………… 166
نماز عیدین …………………………………………………………….. 172
پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی ……………………………………………… 178
نماز آیات و اسباب و کیفیت آن ………………………………………….. 179
احکام نماز آیات ………………………………………………………… 181
پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی ……………………………………………… 184
نماز جماعت و فضیلت و استحباب آن و وجوب آن در جای خود ………….. 186
امام جماعت …………………………………………………………… 189
مأمومین ………………………………………………………………… 192
احکام نماز جماعت …………………………………………………….. 195
پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی ……………………………………………… 206
قضای فوائت و نمازهایی که در وقت آنها از شخص فوت شده ……………… 213
پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی ……………………………………………… 218
نمازی که شخص مکلف آن را به نذری یا عهدی یا قسمی بر خود واجب کرده …… 221

نمازهای مستحبـی

نمازهایی که در هر سال مستحب است …………………………………… 222
نمازهایی که در هر هفته مستحب است ………………………………….. 230
نمازهای هدیه از برای ائمه طاهرین؟عهم؟ در ایام هفته ………………………. 235
نماز هدیه از برای سایر مؤمنین …………………………………………… 237
نمازهای مستحبی که در امور مهمه وارد شده ……………………………… 239
پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی ……………………………………………… 246
ذکر احادیثی در تأکید استحباب نماز شب ………………………………. 250

 

«* احکام نماز صفحه 1 *»

نمازهاى واجب

نمازهاى شبانه‌روزی واجب است و منکر آنها کافر و مرتد است.

نمازهاى شبانه‏روزی پنج‌تا است که نماز ظهر، عصر، مغرب، عشاء و صبح باشد و عوامّ‏الناس در وجوب آنها محتاج به تقلید از علماء نیستند.

نماز ظهر در حضر چهار رکعت است و نماز عصر هم مثل آن چهار رکعت است و نماز مغرب سه رکعت است و نماز عشاء در حضر چهار رکعت است و نماز صبح دو رکعت است.

نمازهاى چهار رکعتى در سفر، قَصر (دو رکعتی) مى‏شود.

سایر نمازهای واجب عبارتند از:

نماز جمعه.

نماز عید فطر و عید قربان (اَضحىٰ).

نماز آیات.

نماز طواف واجب.([1])

نماز میّت به طورى ‏که (در کتاب طهارت) گذشت.

هر نمازى که به نذر، عهد و یا قسَم به طور شرع هر مکلفى بر خود واجب کند.

«* احکام نماز صفحه 2 *»

نمازهاى مستحبى و نوافل شبانه‏روزى

نافله‏هاى شبانه‏روزى دو برابر نمازهاى واجب شبانه‏روزى است؛

 

به این تفصیل که هشت رکعت پیش از نماز ظهر است و هشت رکعت پیش از نماز عصر است و چهار رکعت بعد از نماز مغرب است و دو رکعت نشسته بعد از نماز عشاء است و هشت رکعت بعد از نصف شب است و سه رکعت بعد از آن است و دو رکعت پیش از نماز صبح است که در مجموع سى و چهار رکعت است. چرا که دو رکعت نشسته بعد از نماز عشاء یک رکعت ایستاده حساب مى‏شود.

مستحب است مداومت کردن بر به‌جا آوردن نافله‏هاى شبانه‏روزى چرا که آنها رفع مى‏کند نقصان‌هایى را که در نمازهاى واجب واقع شده.

افضل نافله‏هاى شبانه‏روزى نافله صبح است و بعد از آن افضل از باقى نافله‏ها یک رکعت نافله وتر است و بعد از آن دو رکعت نافله ظهر است و بعد از آن نافله‏هاى مغرب است و بعد از آن نافله‏هاى شب است و بعد از آنها نافله‏هاى روز است.

جایز است ترک‏کردن نافله در حال همّ و غم.

جایز است ترک کردن نافله در هر حال چرا که کسى که ملاقات کند خداى عزّوجل را با اینکه فرائض او را به‌جا آورده از نوافل از او سؤال نمى‏کند، ولکن ترسى که هست این است که آیا فرائض بدون نوافل قبول خواهد شد یا آنکه چون نقصان‌ها در آنها واقع شده بدون نوافل قبول نخواهد شد. و نوافل را از براى رفع نقصان‌هاى فرائض قرار داده‏اند.

«* احکام نماز صفحه 3 *»

کسى که نافله‏ها از او ترک شده قضاء آنها را مستحب است که به‌جا آورد.

کسى که نافله‏هاى بسیار از او فوت شده و نداند که چقدر فوت شده مستحب است که آن‌قدر قضاء به‌جا آورد که از بسیارى نداند که چقدر به‌جا آورده، یا آن‏قدر به‌جا آورد که یقین کند که آن‏قدرى که از او فوت شده بیشتر نبوده. و بهتر این است که آن‏قدر قضاء کند که بداند بیشتر از فوت‌شده به‌جا آورده.

کسى که نافله‏ها از او فوت شده و عاجز است از قضاء کردن آنها مستحب است که به عوض هر دو رکعتى مُدّى از طعام تصدّق کند. پس اگر از این عاجز باشد به عوض هر چهار رکعتى مدى از طعام تصدق کند. پس اگر از این هم عاجز باشد به عوض نافله‏هاى روز مدى تصدق کند و از براى نافله‏هاى شب مدی؛ و قضاء کردن بهتر است.

کسى که نافله‏هاى چند از او فوت شده و قضاء کردن آنها برای او مشکل است، آنها را قضاء نکند اما بر خود قرار دهد که پس از آن دیگر آنها را ترک نکند.

کسى که به جهت مشغول بودن به تحصیل معاشِ لاݢݢبُدّى، یا به جهت مشغول بودن به رفع حاجتى از مؤمنى نتواند نافله‌ها را به‌جا آورد چیزى بر او نیست، ولکن اگر به جهت محض اشتغال به جمع کردن دنیا و حریص بودن در جمع متاع زندگانی دنیا نافله‌ها را ترک کند پس بر او است قضاء آنها. و اگر قضاء نکرد خدا را ملاقات کند در حالتى که به آنها استخفاف و اهانت کرده و حرمت رسول‏خدا؟ص؟ را ضایع کرده.

«* احکام نماز صفحه 4 *»

کسى که به جهت بیماری نافله‌ها از او فوت شده، تأکیدى در قضاء آنها نیست و اگر قضاء آنها را به‌جا آورد خیرى از او جارى شده.

در نافله عصر به شش رکعت و در نافله مغرب به دو رکعت هم مى‏توان اکتفاء کرد.

طول دادن نماز نافله و طول ندادن نماز واجب از عبادت شمرده مى‏شود و رسول خدا؟ص؟ از همه مردم زودتر و تندتر نماز مى‏کرد و نماز او از نماز همه مردم تمام‏تر بود.

جمیع نمازهاى نافله دو رکعتى است مگر نماز اَعرابى که چهار رکعت به یک سلام است و نماز شَفع و وتر که سه رکعت به یک سلام است.

در نماز شفع و وتر اگر حاجتى باشد جایز است که به دو سلام به‌جا آورند. پس دو رکعت شفع را به یک سلام تمام مى‏کنند و بعد هر حاجتى که هست انجام مى‏دهند: از خوردن، آشامیدن، جماع کردن و امثال آنها، سپس تطهیر مى‏کنند و یک رکعت وتر را به یک سلام می‌خوانند.

نافله‏هاى ظهر و عصر در سفر ساقط است و نافله‏هاى شب و باقى نمازها برقرار خود است.

هرگاه کسى بعد از ظهر مسافر شد نافله‏هاى ظهر و عصر را به‌جا آورد.

نافله‏هاى شب هرگاه از مسافر فوت شد قضاء آنها را به‌جا آورد اگرچه در روز باشد.

 

«* احکام نماز صفحه 5 *»

نافله‏ها را در حال سوارى و در حال راه رفتن مى‏توان به‌جا آورد و از براى رکوع و سجود با سر هم اشاره مى‏توان کرد: از براى رکوع کمتر و از براى سجود بیشتر. و اگر میسّر باشد که رکوع و سجود را بر زمین کنند بهتر است، و اگر تکبیرةالاحرام و رکوع و سجود را رو به قبله به‌جا آورند بهتر است.

نافله‏ها را ایستاده به‌جا آورند افضل است و مى‏توان آنها را نشسته هم به‌جا آورد، و مستحب است که دو رکعت نشسته را یک رکعت ایستاده حساب کنند.

 

وقت نمازهاى واجب شبانه‏روزى

مطلق وقت نمازها

هریک از نمازهاى واجب شبانه‏روزى را در وقت آن باید به‌عمل آورد و پیش از وقت جایز نیست. و اگر پیش از وقت به‌عمل آمد باید در وقت آن اعاده کرد و آنچه پیش از وقت به‌عمل آمده کفایت نمى‏کند مگر در بعضى حالات چنان‌که خواهد آمد ان‌شاءاللّه تعالى.

از براى هریک از نمازهاى پنج‏گانه شبانه‌روزی دو وقت است: وقت اختیارى که اول وقت است و وقت اضطرارى که آخر وقت است. پس اول وقت از براى کسى است که عذرى براى اقامه نماز نداشته باشد و آخر وقت از براى کسى است که در اول وقت عذرى داشته باشد مثل آنکه خوابیده باشد یا غافل باشد به جهت اشتغال به امرى.

اول وقتِ نماز رضاء خدا است و آخر وقت عفو خدا است؛ و عفو نمى‏شود مگر از معصیت.

«* احکام نماز صفحه 6 *»

 

فضل اول وقت نماز بر آخر آن مثل فضل آخرت است بر دنیا.

مستحب است مداومت بر نماز خواندن در اول وقت.

مکروه است تأخیر انداختن نماز در آخر وقت بدون عذرى.

مستحب است مهیا شدن براى نماز پیش از وقت آن و انتظار کشیدن و در مسجد نشستن.

وقت نماز ظهر

اول وقت نماز ظهر زوال قرص آفتاب است از دائره نصف‏النهار و آن معلوم مى‏شود در روى زمین به اینکه سایه هر چیزى بعد از آنکه از سمت مغرب به نهایت کوتاهى کوتاه شد به‌سوی مشرق بلند شود. و در احادیث از براى آسان کردن این مطلب فرموده‏اند که چوبى را برمی‌داری که بلندى آن یک ذراع و چهار انگشت باشد و آن را به زمین می‌کوبی که چهار انگشت فرو رود. پس نگاه مى‏کنى هرگاه سایه آن بعد از کوتاه شدن در نهایت کوتاهى، بلند شد پس بدان ‏که قرص آفتاب زایل شده و وقت نماز ظهر داخل شده.

آخر وقت نماز ظهر وقتی است که به قدر اداء نماز عصر به غروب آفتاب مانده است.

وقت اختیارى نماز ظهر از اول زوال قرص آفتاب است تا آنکه سایه هر چیزى به اندازه آن زیاد شود. مثل آنکه چوبى که یک ذراع بلندى آن است سایه آن یک ذراع بلند شود و بر سایه سابق آن افزوده شود. و سایه سابق را جزء این یک ذراع نباید حساب کرد.

«* احکام نماز صفحه 7 *»

 

وقت اضطرارى نماز ظهر بعد از وقت فضیلت است تا نزدیک غروب آفتاب به قدرى که نماز عصر اداء شود.

از اول زوال تا آنکه سایه دو قدم زیاد شود وسعت وقت است از براى کسى که نافله مى‏کند. پس در ظرف این مدت اگر نمازهاى نافله و نماز ظهر به‌جا آید در وقت فضیلت واقع شده.

وقت نماز عصر

بعد از زوال آفتاب به قدرى که نماز ظهر به‌جا آورده شود وقت مخصوص به نماز ظهر است، و بعد از گذشت مقدارِ اداء نماز ظهر وقت مشترکِ نماز ظهر و عصر است تا آنکه به مقدار اداء نماز عصر وقت باقى بماند تا غروب آفتاب، پس آن وقت مخصوص به نماز عصر است. پس در هر وقت از اوقات مشترکه نماز ظهر و عصر این دو نماز به‌ترتیب به‌جا آید در وقت واقع شده.

وقت اول نماز عصر بعد از اداء نماز ظهر است در اول زوال، تا آنکه سایه هر چیزى دو برابر آن شود.

وقت اضطرارى نماز عصر بعد از وقت اول آن است تا غروب آفتاب.

هرگاه یک رکعت از نماز در وقت خود و باقى رکعات در خارج وقت واقع شود، آن نماز اداء است و قضاء نشده.

وقت نماز مغرب

وقت نماز مغرب غروب حقیقى آفتاب است تا آنکه به قدر اداء نماز عشاء به نصف‌شب باقی بماند.

«* احکام نماز صفحه 8 *»

 

غروب حقیقى آفتاب معلوم مى‏شود به زایل شدن سرخى از سمت

 

مشرق و گذشتن آن از بالاى سر.

وقت اول نماز مغرب که وقت اختیارى و وقت فضیلت است از اول غروب حقیقى است تا آنکه سرخى از سمت مغرب زایل شود.

وقت اضطرارى نماز مغرب که فضیلت ندارد بعد از سقوط سرخى است تا آنکه به‌قدر اداء نماز عشاء به نصف‌شب باقى بماند.

در وقت اختیارى نماز مغرب فُسحه و وسعتى نیست. زیرا که نافله‏اى پیش از آن نیست برخلاف نماز ظهر و عصر که پیش از آنها وسعتى است به‌قدر اداء نافله آنها.

کسى که خواب مانده باشد، یا فراموش کرده باشد که نماز بخواند، یا نتواند نماز بخواند، یا حائضى که بعد از نصف‌شب پاک شود، نماز مغرب را بعد از نصف‌شب مى‏تواند به قصد اداء به‌جا بیاورد تا آنکه به‌قدر اداء نماز عشاء به طلوع صبح وقت باقى بماند.

وقت نماز عشاء

بعد از غروب حقیقى آفتاب به قدرى که نماز مغرب اداء شود وقت مشترک است از براى به‌جا آوردن نماز مغرب و عشاء به‌ترتیب، تا آنکه به‌قدر اداء نماز عشاء به نصف‌شب باقى بماند پس آن وقت مخصوصِ نماز عشاء خواهد بود. چنان‌که بعد از غروب حقیقى به قدر اداء نماز مغرب وقت مخصوص نماز مغرب بود.

نصف‌شب معلوم مى‏شود به اینکه ستاره‏هایى که در اول شب طلوع کرده‏اند از بالاى سر به سمت مغرب میل کنند.

«* احکام نماز صفحه 9 *»

 

وقت اول نماز عشاء بعد از اداء نماز مغرب است تا ثُلث شب.

وقت دوم نماز عشاء بعد از ثُلث شب است تا نصف شب، و یا بعد از رُبع شب تا نصف شب.

بعد از اداء نماز مغرب تا آنکه سرخى از جانب مغرب ساقط شود وسعتى از براى تأخیر نماز عشاء است برای به‌جا آوردن نافله نماز مغرب.

کسى که در وقت نماز عشاء خواب باشد، یا نماز را فراموش کرده باشد، یا به جهت امرى نتوانسته نماز بخواند، یا حائضى که بعد از نصف‌شب پاک شود، رخصت داده‏اند که بعد از نصف‌شب تا طلوع صبح نماز عشاء را به قصد اداء بخواند.

وقت نماز صبح

وقت نماز صبح طلوع روشنى و سفیدى است که از سمت مشرق ظاهر مى‏شود و بر روى افق پهن مى‏شود و اسم آن وقت، صبح صادق است؛ نه آن سفیدى که بلند مى‏شود و از بین می‌رود که اسم آن وقت، صبح کاذب است. و وقت نماز صبح از طلوع صبح صادق تا طلوع آفتاب ادامه دارد.

وقت اول نماز صبح که وقت اختیارى و وقت فضیلتِ آن است از ابتداء طلوع صبح صادق است تا آنکه روشنى آسمان را فرا گیرد.

وقت دوم نماز صبح که وقت اضطرارىِ آن است و فضیلتى در آن نیست بعد از آن است که روشنی صبح آسمان را فراگرفت تا طلوع آفتاب.

از ابتداء طلوع صبح صادق تا آنکه روشنى صبح ظاهر شود وسعتى است از براى تأخیر نماز صبح و نافله کردن پیش از آن.

«* احکام نماز صفحه 10 *»

 

احکام متعلقه به اوقات نمازهاى شبانه‌روزی

جایز است نماز خواندن در اول وقت از براى کسى که نماز قضاء بر ذمّه او است.

جایز است نماز خواندن در اول وقت از براى کسى که مدیون است؛ و تأخیر انداختن نماز زیاد نمى‏کند بر او مگر تضییع نماز را.

جایز است نافله خواندن از براى کسى که نماز قضاء بر ذمّه او است.

جایز است قضاء کردن نماز فوت‌شده در وقت نماز حاضر تا آنکه وقت به‌قدر اداء نماز حاضر باقى بماند، پس در آن وقت نماز حاضر را باید اداء کرد.

کسى که یک رکعت نماز را در آخر وقت به‌جا آورْد و در باقى رکعات وقت گذشت، نماز او اداء شده و قضاء نیست؛ خواه نماز واجب باشد یا مستحب.

کسى که گمان کرد وقت نماز داخل شده و مشغول نماز خواندن شد و در بین نماز وقت داخل شد و برای او معلوم شد که او پیش از دخول وقت مشغول به نماز خواندن شده، نماز او صحیح است.

مستحب است که تا یقین به دخول وقت نکنند مشغول به نماز نشوند.

جایز است اعتماد کردن به اذان مؤذّنین و ایشان امینند از براى مؤمنین در نماز و روزه ایشان، مادام که خیانت ایشان ظاهر نشده باشد. پس اگر معلوم شد خیانت مؤذّنى که گاهى پیش از دخول وقت اذان می‌گوید و گاهى بعد از گذشتن اول وقت اذان می‌گوید، اعتمادى به اذان او نباید کرد.

«* احکام نماز صفحه 11 *»

 

هرگاه در روزهاى ابری به‌واسطه خواندن خروس‌ها سه دفعه و یا پى‏درپى خواندن آنها، به دخول وقت ظهر مظنّه حاصل شود مى‏توان به خواندن خروس‌ها اعتماد کرد.

هرگاه خداوند عالم قرص آفتاب را با ابر پوشانید، از براى مؤمنین وسعت قرار داده که به نماز مشغول نشوند تا به دخول وقت یقین کنند.

در هر روز ابرى امام؟ع؟ قرص آفتاب را در وقت ظهر زجر می‌کند تا آنکه ظاهر شود که ظهر شده، تا حجت خدا را بر بندگان تمام کند و معلوم شود که چه کسى دربند نماز است و چه کسى ضایع‏کننده آن است مگر آنکه به جهت عقوبتى در روز ابرى آن را ظاهر نکند.

هرگاه به‌واسطه ساعات معروفه که در این زمان‌ها متداول است یا سایر موازین مرور اوقات دخولِ وقت معلوم شود، می‌توان به آنها اعتماد کرد.

مسافر در اول زوال نماز مى‏خواند چرا که نافله نباید بکند. پس اگر بخواهد که نماز ظهر و عصر را جمع کند، جایز است که قدرى نماز ظهر را به تأخیر اندازد تا بعد از فراغ از آن، وقت نماز عصر شود آنگاه هر دو را جمع کند.

کسى که نماز ظهر را با نماز عصر جمع کند یعنى در میان آن‏دو نافله نکند، حاجت او برآورده مى‏شود. و همچنین است کسی که در میان نماز مغرب و عشاء را جمع کند و نافله را بعد از دو نماز به‌جا آورد. و این امر مخصوص منفرد است و در نماز جماعت در میان دو نماز نافله را نباید ترک کرد مگر عذرى باشد.

«* احکام نماز صفحه 12 *»

 

مواضعى که تأخیر نماز از اول وقت نماز

جایز بلکه مستحب است

جایز است تأخیر نماز مغرب و عشاء از براى کسى که از عرفات به مُزدَلَفه (مَشعَر) کوچ مى‏کند، پس در مزدلفه نماز مغرب و عشاء را به‌جا مى‏آورد اگرچه رُبع شب یا ثُلث آن گذشته باشد.

مستحب است نافله گزاردن در اول وقت نماز ظهر و نماز عصر و نماز عشاء و نماز صبح.

مستحب است که زن مستحاضه نماز ظهر را تا آخر وقت آن به تأخیر اندازد تا میان نماز ظهر و عصر را به یک غسل جمع کند به امید اینکه در آخر وقت خون استحاضه از او رفع شود. و همچنین مستحب است بر او تأخیر نماز مغرب تا آخر وقت آن به امید رفع خون از او.

کسى که مشغول نماز قضاء است و در بین نماز قضاء وقت نمازى دیگر داخل مى‏شود، نماز قضاء را به انجام مى‏رساند و بعد از آن مشغول نمازى مى‏شود که وقت آن داخل شده.

کسى که چهار رکعت از نماز شب را به‌جا آورده پس صبح طالع شد، باقى نمازهاى شب را به انجام مى‏رساند و بعد مشغول نماز صبح مى‏شود.

در احادیث وارد شده که هرکس یک رکعت از نافله را به‌جا آورد، تمام نافله‏هایى که از براى نمازى وارد شده به انجام رسانَد و بعد مشغول نماز شبانه‌روزی شود.

«* احکام نماز صفحه 13 *»

 

هرگاه روزه‏دار در وقت نماز مغرب زیاد گرسنه باشد که نفْس او با او منازعه کند، افطار مى‏کند و بعد مشغول نماز مى‏شود.

هرگاه در وقت نماز مغرب جمعى از روزه‏داران مشغول خوردن غذا شوند و انتظار روزه‏دارى را بکشند، با ایشان بخورد و بعد مشغول نماز شود.

کسى که گمان کند وقت نمازى داخل شده ولی یقین ندارد، مستحب است بر او که نماز را به تأخیر اندازد تا به دخول وقت یقین کند.

کسى که در وقت نماز به تخلّى احتیاج دارد، تخلّى مى‏کند و بعد تطهیر کرده مشغول نماز مى‏شود.

کسى که در وقت نماز آب ندارد، نماز را به تأخیر اندازد تا آب بیابد.

کسى که از یافتن آب مأیوس باشد، مستحب است که نماز را در آخر وقت با تیمّم به‌جا آورد.

مسافرى که به وطن و بلد اقامه خود نزدیک شده، مستحب است که نماز را به تأخیر اندازد تا بعد از ورود نماز را تمام بخواند.

کسانى که در اول وقت نماز مبتلا به ناخوشى سَلِسُ‏البول و اسهال و خون استحاضه و سایر ناخوشی‌هایى که مانع از تطهیر و نماز خواندن است مى‏شوند، نماز را تا آخر وقت به تأخیر می‌اندازند به امید اینکه عذر ایشان رفع شود.

امام جماعت مى‏تواند نماز را به تأخیر اندازد تا مأمومین جمع شوند و نماز را به جماعت گزارند ولکن از وقت فضیلت به تأخیر نیندازد.

«* احکام نماز صفحه 14 *»

 

هرگاه در اول وقت اغتشاش حواسى باشد و در آخر وقت رفع شود، جایز است تأخیر نماز تا با توجه و آرامىِ حواس نماز بخوانند.

در تابستان از برای سرد شدن هوا تأخیر نماز ظهر جایز است تا آنکه سایه هر چیزى به‌قدر آن بلند شود، و همچنین تأخیر نماز عصر جایز است تا آنکه سایه هر چیزى دو برابرِ آن شود.

کسى که در وقت نماز عریان است نماز را به تأخیر اندازد تا جامه‏اى بیابد و نماز بخواند.

اوقات سایر نمازهاى واجب

ابتداء وقت نماز جمعه، زوال آفتاب است.

امتداد وقت نماز جمعه به قدرى است که دو خطبه را بخوانند و اذان بگویند و نماز بخوانند.

اول وقت نماز عیدین طلوع آفتاب است. پس چون آفتاب طالع شد برای نماز مهیا مى‏شوند و به سمت مصلّىٰ بیرون مى‏روند و نماز را به انجام مى‏رسانند.

وقت نماز گرفتن آفتاب و ماه وقتى است که آن دو گرفته شود، پس در این هنگام نماز باید خواند. پس اگر بعد از نماز آن دو باز شوند که نماز آنها خوانده شده، و اگر بعد از نماز هنوز باز نشده‏اند مستحب است که مکرر نماز بخوانند تا آنها باز شوند.

وقت نماز ترس‌هاى آسمانى و بادهاى سرخ و سیاه و زلزله وقتى است که آنها اتفاق بیفتند.

«* احکام نماز صفحه 15 *»

 

وقت نماز قضاء وقتى است که شخص متذکر آن شود و به یادش آید که نماز قضاء بر ذمّه او است مگر در وقت مخصوص به نمازهاى حاضر که باید نمازهاى حاضر را اداء کرد.

وقت معیّنى از براى نماز طواف و نماز احرام و نماز میّت نیست. پس بعد از طواف هر وقت بخواهند نماز طواف را بخوانند می‌خوانند، و در مواقیت هر وقت خواستند جامه احرام مى‏پوشند و نماز مى‏خوانند، و بعد از تغسیل و تکفین هر وقت بخواهند بر میّت نماز مى‏خوانند.

اوقات نافله‏هاى نمازهاى یومیه و رواتب و احکام آنها

وقت نافله ظهر از وقتى است که زوال آفتاب شده تا آنکه سایه به‌قدر دو قدم بلند شود.

وقت نافله عصر بعد از اداء نماز ظهر است تا آنکه سایه به‌قدر چهار قدم بلند شود.

وقت نافله مغرب بعد از اداء نماز مغرب در اول وقت است.

وقت نماز وُتَیره بعد از اداء نماز عشاء است.

وقت نماز شب، نصف شب است تا آنکه تا صبح به‌قدر اداء نماز شفع و وتر و نافله صبح وقت باقی بماند.

وقت نافله شفع و وتر بعد از اداء نماز شب است، و صبح کاذب محبوب‏ترین اوقات برای اداء شفع و وتر است.

وقت نافله نماز صبح از وقتى است که یک‌ششم شب باقى مانده باشد تا آنکه روشنى صبح ظاهر شود.

 

«* احکام نماز صفحه 16 *»

پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی

در فرمایشات وقت فضیلت، وقت اول و وقت اختیاری نماز را یک وقت معرفی می‏فرمایند. در کتاب مبارک «کفایه» در مورد نماز ظهر و عصر می‏فرمایند وقت اول تا موقعی است که سایه‏ زائد یک برابر و دو برابر خود شاخص شود، و می‌فرمایند برای نافله‏گزار وقت وسعت دارد تا سایه شاخص (در صورتی که شاخص، قامت انسان باشد) دو قدم (برای نوافل ظهر) و چهار قدم (برای نوافل عصر) بلند شود و این مقدار نزدیک یک‌سومِ وقت فضیلت است. برای نماز ظهر می‏فرمایند اگر در ظرف این مدت (از زوال تا بلند شدن سایه به‌اندازه دو قدم) نمازهای نافله و ظهر را به‌جا آورد در وقت فضیلت واقع شده. سؤال این است که چرا به‌مقدار اداء فریضه تا آخر وقت فضیلت تأخیر نماز فریضه اجازه داده نشده؟ آیا برای اداء فریضه در اجزاءِ وقتِ فضیلت هم تفاوت است؟ یا اینکه اداء نافله در آن وقت خصوصیتی دارد؟

 

برای اجزاء وقت فضیلت تفاوتی نیست. و تحریص بر اداء فریضه در ابتداء وقت فضیلت در نماز مغرب، و بعد از نوافل در ظهر، برای از دست ندادن وقت فضیلت است. و در ضمن «قدم»([2]) اصطلاح فقهی است و ربطی به انسان ندارد؛ شاخص هر چه باشد اصطلاح قدم برای آن به‌کار می‌رود.

«* احکام نماز صفحه 17 *»

در مختصر رساله حیدریه می‌فرمایند در هفت نمازِ نافله، خواندن سوره‏ حمد و کافرون مستحب است، تا اینکه می‏فرمایند: «و رکعتی الفجر و الغداة اذا اصبح بها….. و المراد بالاصباح بالغداة ایقاعها بعد الاسفار و انتشار الضیاء فی الافق و ظهور الحمرة فی المشرق» و با ذکر این نشانه‏ که ظهور حمره در افق باشد، ظاهراً مربوط به آخر وقت اختیاری نماز صبح می‏شود. بنابراین در چه موقع نافله‏ صبح را به این کیفیت می‏توان خواند؟

ظاهراً تا نافله صبح قضاء نشود به این کیفیت خوانده می‏شود.

پیش‌تر فرموده‌اید که چون وقت صبح صادق را از بالای مناره تعیین می‌کرده‌اند احتیاطاً نماز صبح را باید قدری دیرتر بخوانیم، همچنین فرموده‌اید که در ماه رمضان قدری قبل‌تر از اذان امساک شود. این دو فرمایش چگونه قابل جمع است؟ و آیا با روش‌های جدید تعیین اوقات شرعی باز هم این‌گونه احتیاط لازم است یا دیگر لازم نیست؟

منافاتی بین این دو قول نیست و جمعی لازم ندارد. هر دو احتیاطی است که هریک در جای خود به‌جا است. در تقویم‌ها با وجود استفاده از روش‌های جدید می‌نویسند اذان به افق مشهد، رعایت چند دقیقه برای احتیاط لازم است.

هرگاه وقت نماز باقی باشد پس از فرود هواپیما در وقت اضطراری نماز خوانده شود یا در حال پرواز در وقت اول خوانده شود؟

اگر در حال پرواز قبله مشخص است و مانع نمی‌شوند در همان وقت اول خوانده شود.

«* احکام نماز صفحه 18 *»

شخصی در سفر خارجی در طول پرواز چندین بار طلوع و غروب خورشید را رؤیت می‌کند. برای نماز چه وظیفه‌ای دارد؟

باید در شبانه روز (24 ساعت) نمازهای پنج‌گانه خوانده شود؛ این باید ملاک باشد. مثلاً  اگر نماز ظهر را در فرودگاه مبدء خواند و پرواز انجام شد و در طول پرواز غروب را درک کرد و نماز مغرب و عشاء را خواند، نمازهای آن روز را خوانده است؛ و حکم همچنین است هرگاه باز خورشید غروب کرد یا طلوع کرد و…، به هر حال باید نمازهای پنج‌گانه را بخواند. حال اگر دو بار مثلاً ظهر یا غروب یا طلوع اتفاق افتاد، مهم این است که در آن روز همه نمازهای پنج‌گانه را بخواند.

حاج نافله‌های بین مغرب و عشاء را در شب عید اصلاً نخواند یا بعداً بخواند؟ و آیا این مسئله مخصوص کسانی است که با غروب آفتاب از عرفات به سوی مشعر کوچ می‌کنند؟ چون اکثر کسانی که با اتوبوس می‌روند به خاطر ازدحام اتوبوس‌ها با تأخیر یک ساعت یا بیشتر بعد از مغرب حرکت می‌کنند و فرصت کافی برای خواندن نماز مغرب و عشاء و نافله‌های آنها وجود دارد؟

کسانی که با غروب آفتاب کوچ می‌کنند نماز مغرب و عشاء را در مشعر به صورت جمع می‌خوانند و نافله مغرب را بعد از نماز عشاء به‌جا می‌آورند و بعد نماز وتیره را می‌خوانند. و این حکم شامل کسانی که کوچ کردن آنها به تأخیر می‌افتد و نماز مغرب و عشاء را در عرفات می‌خوانند، نمی‌شود.

 

«* احکام نماز صفحه 19 *»

احکام نوافل رواتب

نافله به منزله هدیه است هر وقت به‌جا آورند قبول مى‏شود ولکن اگر در اوقاتى که پیش از این ذکر شد به‌عمل آید بهتر است.

نافله را پیش از اوقات مذکوره و بعد از آن مى‏توان خواند.

نافله‏هاى روز تا روز باقى است قضاء نمى‏شود و نافله‏هاى شب تا شب باقى است قضاء نمى‏شود.

هرگاه از موضعى که زوال شد دو قدم سایه بلند شد باید نماز ظهر را شروع کرد، و هرگاه چهار قدم بلند شد باید نماز عصر را شروع کرد.

جایز است نافله گزاردن در هر وقت مادام که نماز واجب قضاء نشود.

مستحب است که منفرد نماز واجب را در اول وقت به‌جا آورد و نافله آنها را بعد از فراغ از آنها به‌جا آورد.

هرگاه کسى یک رکعت از نافله‏هاى ظهر را به‌جا آورد و سایه دو قدم بلند شد، تمام هشت رکعت نافله را به‌جا آورد و بعد از آن به نماز ظهر مشغول شود. چنان‌که هرگاه کسى یک رکعت از نافله‏هاى عصر را به‌جا آورد و سایه به قدر چهار قدم بلند شد، تمام هشت رکعت را به‌جا آورد و بعد از آن به نماز عصر مشغول شود. و همچنین است این حکم در نافله‏هاى شب.

مستحب است تفریق نماز شب: به این‏طور که چهار رکعت به‌جا آورند و بعد مشغول دعاء شوند، و بعد چهار رکعت دیگر را

 

«* احکام نماز صفحه 20 *»

به‌جا آورند و مشغول دعاء و استغفار شوند، و بعد سه رکعت نماز شفع و وتر را به‌جا آورند، و نزدیک طلوع فجر دو رکعت نافله صبح را به‌جا آورند.

مکروه است در آخر شب برخیزند و نمازهاى شب را یک‏دفعه به‌جا آورند و بخوابند.

جایز است که در شب‌هاى کوتاه تابستان نمازهاى شب را در اول شب به‌جا آورند، و همچنین جایز است از براى جوانى که خواب بر او غلبه دارد و بیدار نمى‏شود و مسافرى که مى‏ترسد که نماز شب از او فوت شود به جهت سردى آخر شب یا مانعى دیگر، که در اول شب نمازهاى شب را به‌جا آورند.

قضاء نماز شب از مقدم داشتن آن در اول شب افضل است. و کسى که بر خود قرار دهد که نماز شب را قضاء کند موفق خواهد شد بر برخاستن در شب و نماز خواندن.

کسى که در آخر شب برخاست و چهار رکعت از نمازهاى شب را به‌جا آورد و بترسد که صبح طالع شود، نماز شفع و وتر را به‌جا آورد و چهار رکعت باقى را بعد قضاء کند. و قسمى دیگر هم جایز است که تمام نمازهاى شب را به‌جا آورد اگرچه صبح طالع شود.

کسى که عادت به برخاستن در شب و نماز خواندن دارد و به حسب اتفاق شبى خواب ماند تا صبح طالع شد، نمازهاى شب را به‌جا آورد و بعد نماز صبح را در وقت فضیلت اداء کند و از وقت فضیلت آن را به تأخیر نیندازد.

«* احکام نماز صفحه 21 *»

کسى که در آخر شب بیدار شد و مى‏ترسد که مبادا صبح زود طالع شود، نماز شفع و وتر و نافله صبح را به‌جا آورد چرا که اهتمام در اداء نماز شفع و وتر و نافله صبح بیشتر است.

جایز است که شخص بعد از نماز عشاء دو رکعت نماز به‌جا آورد، پس اگر در میان شب بیدار شد که نمازهاى شب را به‌ترتیب به‌جا آورد و اگر تا نزدیک طلوع صبح بیدار نشد پس یک رکعت نماز به‌جا آورد که با آن دو رکعتى که در اول شب به‌جا آورده شفع و وتر محسوب شود.

کسى که در آخر شب بیدار شد و گمان کرد که صبح نزدیک است پس نماز شفع و وتر و نافله صبح را به‌جا آورْد و بعد معلوم شد که شب باقى است، شش رکعت دیگر نماز می‌خواند که با آن دو رکعتى که از براى نافله صبح کرده هشت رکعت شود و نافله صبح را بعد به‌جا آورد، و شفع و وترى که پیش‌تر به‌جا آورده از براى او محسوب است. و جایز است که یک رکعت نماز به‌جا آورد و بیفزاید به نماز وترى که به‌جا آورده تا با نماز شفعى که به‌جا آورده چهار رکعت شود و چهار رکعت دیگر به‌جا آورد از براى نماز شب، و شفع و وتر را اعاده کند.

مکروه است نافله ابتدائى([3]) پیش از طلوع آفتاب و بعد از عصر.

قضاء نماز شب بعد از صبح و عصر از سرّ آل‏محمّد؟ص؟ است.

«* احکام نماز صفحه 22 *»

افضل اوقاتِ قضاء نمازهاى شب، شب است خصوص در آخر شب و افضل اوقات قضاء نوافل روز، روز است؛ اگرچه قضاء آنها در هر وقتى که ممکن شود جایز است.

کسى که در آخر شب بیدار شد و مى‏ترسد که مبادا صبح زود طالع شود، تعجیل کند در نمازهاى شب و به حمد اکتفاء کند و دیگر سوره نخواند.

افضل اوقات هشت رکعت نماز شب، نصف شب است.

افضل اوقات نماز شفع و وتر، صبح کاذب است.

مادامى که شک در طلوع صبح صادق باشد نافله مى‏توان کرد، و همچنین در هر وقتى از اوقات نمازهاى شبانه‏روزى که شکى در دخول آنها باشد نافله مى‏توان خواند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

«* احکام نماز صفحه 23 *»

پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی

یکی از برادران می‌گفتند: «من نوافل نماز عصرم را شش رکعت می‌خواندم. وقتی خدمت سرور معظم؟حفظ؟ عرض کردم ایشان فرمودند: شما نوافل عصرتان را کم نکنید به جایش دو رکعتی که بعد از نماز عصر برای شیخ مرحوم­ می‌خوانید به نیت نوافل عصر بخوانید. هم نوافل عصر را هشت رکعت خوانده‌اید، هم فیض نماز هدیه را از دست نداده‌‌‌اید.» آیا این فرمایش صحیح است؟

عیبی ندارد که انسان ثواب دو رکعتِ آخرِ هشت رکعتِ عصر  را به شیخ مرحوم­ هدیه کند.

 

«* احکام نماز صفحه 24 *»

قبله و بعضى از احکام آن

کعبه از برای مسلمین قبله است.

کعبه از براى اهل مسجدالحرام قبله است و مسجد از برای اهل حرم قبله است و حرم از برای اهل دنیا قبله است.

کعبه و سمت آن از زیر زمین گرفته تا آسمان قبله است و فرق نمى‏کند که در قعر چاهى به سمت آن نماز بخوانند یا در سر کوهى.

حِجر اسماعیل على نبیّنا و آله و علیه السلام از کعبه نیست.

در هر بلدى که قبله آن به‌واسطه عمل مسلمین و به‌واسطه قواعد علمی معیّن شده و محراب‌ها و قبرها را رو به قبله قرار داده‏اند، هرگاه رو به قبله ایستادى و دانستى که ستاره جَدْى در پشت سر یا پشت کتف راست یا در سر دوش راست یا غیر اینجاها واقع است، در بیابان‌هاى اطراف آن بلد هم می‌توان به همین روش قبله را تعیین کرد.

واجب است رو به قبله کردن در حال نماز واجب در حال اختیار.

واجب است رو به قبله کردن در حال نماز میّت.

هرگاه از روى عمد نماز واجب را به غیر سمت قبله به‌جا آورند آن نماز باطل است.

ذَبْح و نحر حیوانات باید رو به قبله باشد و هرگاه از روى عمد و دانایى رو به غیر قبله ذبح و نحر شوند، حرام و نجس خواهند بود.

بیشتر از فقهاء واجب دانسته‏اند که در وقت احتضار کف پاهاى محتضر و روى آن به قبله باشد. و بعضى مستحب دانسته‏اند و احتیاط انجام دادن آن است.

«* احکام نماز صفحه 25 *»

 

بیشتر از فقهاء واجب دانسته‏اند که در وقت غسل‏دادن میّت، میّت را بر هیئت محتضر رو به قبله بخوابانند. و بعضى مستحب دانسته‏اند و احتیاط انجام دادن آن است.

واجب است که میّت را در لَحْد رو به قبله بخوابانند.

نوافل را رو به هر سمتى مى‏توان به‌جا آورد.

افضل آن است که در حال اختیار، نوافل را رو به قبله به‌جا آورند.

مستحب است افتتاح نوافل و رکوع و سجود آنها رو به قبله باشد.

کسى که از روى نادانى رو به غیر قبله مشغول نماز شد و در بین نماز قبله را دانست، پس اگر در مابین مشرق و مغرب از قبله منحرف است روى خود را به سوى قبله مى‏کند و نماز را به انجام مى‏رساند، و اگر پشت به قبله است نماز را قطع مى‏کند و رو به قبله برمی‌گردد و نماز را از سر مى‏گیرد.

کسى که بعد از فراغ از نماز دانست که نماز را منحرف از قبله به‌جا آورده، پس اگر در مابین مشرق و مغرب منحرف به‌جا آورده نباید اعاده کند و اگر پشت به قبله به‌جا آورده باید اعاده کند. و اگر وقت نماز گذشته باید قضاء کند.

واجب است تلاش کردن در امر قبله که به علاماتى که شارع قرار داده قبله را معیّن کنند.

اخبار مسلمین در بلد اسلام در امر قبله کفایت می‌کند.

کور مى‏تواند در امر قبله از بینا تقلید کند.

«* احکام نماز صفحه 26 *»

کسى که در امر قبله متحیّر شود و به هیچ علامتى نتواند سمت قبله را معیّن کند، به چهار سمت چهار نماز می‌خواند به طورى که هر سمتى مقابل سمت دیگر باشد.([4])

نماز واجب را در حال اختیار در سوارى نمى‏توان خواند مگر اینکه ناخوشى باشد که نتواند پیاده شود، یا عذرى دیگر باشد مانند سردى شدیدى که مانع از پیاده شدن باشد؛ پس روى خود را به قبله مى‏کند و نماز مى‏خواند.

کسى که نمى‏تواند بایستد و نماز بخواند، رو به قبله راه مى‏رود و نماز مى‏خواند.

کسى که از دزد و درنده و امثال آنها مى‏ترسد و مى‏خواهد خود را به آبادى برساند و وقت نماز هم تنگ است، تکبیرةالاحرام را رو به قبله مى‏گوید و در حال راه رفتن یا در حال سوارى نماز مى‏خواند رو به هر سمتى که باشد، و اگر بتواند رکوع و سجود را رو به قبله و بر روى زمین به‌جا آورد باید به‌جا آورد و اگر نمى‏تواند به اشاره اکتفاء مى‏کند رو به هر سمتى که باشد.

کسى که در کشتى نماز مى‏خواند قبله را معیّن مى‏کند و روى خود را به‌سوى قبله کرده نماز مى‏خواند و هر قدر کشتى مى‏گردد او هم مى‏گردد که روى او همیشه به سوى قبله باشد، و اگر نمى‏تواند بگردد پس نماز

«* احکام نماز صفحه 27 *»

مى‏خواند به هر سمتى که کشتى مى‏گردد و اکتفاء مى‏کند به همان که تکبیرةالاحرام رو به قبله واقع شود.

اگر در کشتى قبله معلوم نشود به چهار سمت نماز می‌خواند چنان‌که در بیابان مى‏کرد. و بعضى گفته‏اند که رو به سر کشتى نماز بخواند.

هرگاه در کشتى باد شدیدى کشتى را بگرداند به طورى که ممکن نشود که در بین نماز بگردد و روى خود را به قبله کند، پس در بین نماز روى خود را به سینه کشتى باید کند.([5])

 

 

«* احکام نماز صفحه 28 *»

پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی

در کتاب مبارک «کفایه» و «الجامع» در بحث قبله و بحث‌های مربوط به آن اصطلاح شرق و غرب بارها به کار رفته است. مراد از شرق و غرب در این عبارات چیست؟ آیا مخصوص سرزمین‌های خاصی است یا برای تمام سرزمین‌ها است اگرچه سمت قبله مابین مشرق و مغربِ آن سرزمین نباشد؟

برای هر سرزمینی است که سمت قبله میان مشرق و مغرب آن واقع شده باشد.

 ممکن است شخص وقت نماز در هواپیما باشد، وظیفه او در قبال یافتن سمت قبله چیست؟

همین که حدوداً قبله به دست بیاید و اینکه هواپیما به چه سمت در حرکت است، کفایت می‌کند. اگر میهمان‌دارها مسلمانند می‌توان سمت مکه را از آنها پرسید و در گوشه‌ای ایستاد و نماز خواند.

 

«* احکام نماز صفحه 29 *»

لباس نماز گــزار

واجب است پوشانیدن عورت در حال نماز و در حال اختیار بدون پوشانیدن عورت نماز باطل می‌شود.

عورت قُبُل و دُبُر است در مرد و زن، و چون مرد دو عورت خود را در حال نماز پوشانید کفایت مى‏کند اگرچه باقى بدن او عریان باشد.

واجب است که زن آزاد در حال نماز تمام بدن خود را بپوشاند مگر صورت و دست‌ها تا بند دست‌ها و قدم‌ها تا مچ پاها.

کسى که در حال نماز عورت او پیدا باشد و او نداند تا از نماز فارغ شود، نماز او صحیح است و اگر در بین نماز دانست بپوشاند.

مستحب است که در حال نماز مردان از ناف تا زانوى خود را بپوشانند.

جایز نیست نماز خواندن در پوست میته؛ اگرچه بند نعل باشد و اگرچه دبّاغى شده باشد.

جایز است نماز خواندن در چیزى که حیات در آن حلول نکرده مثل مو و شاخ و استخوان و امثال آنها؛ اگرچه از میته حلال‏گوشت باشد و پاک باشد.

جایز نیست نماز در پوست حیوان حرام‏گوشت مگر آنچه بعد ذکر مى‏شود؛ اگرچه آن حیوان ذبح شده باشد. و بیشتر از فقهاء جایز ندانسته‏اند نماز خواندن در مو و پشم و پر و سایر چیزهایى که از حیوان حرام‏گوشت است و راه نجات در پیروى ایشان است.

جایز است نماز خواندن در پوست و موى خَز.

«* احکام نماز صفحه 30 *»

 

جایز است نماز خواندن در پوست و موى سنجاب.

اگر مو و چرک مسلم در جامه نمازگزار باشد اشکالی ندارد.

جایز نیست اکتفا کردن به جامه نازکى که عورت از زیر آن پیدا است.

جایز نیست از براى مردان نماز خواندن در جامه‏اى که از ابریشم محض بافته باشند، و کَج([6]) هم مثل ابریشم است؛ چنان‌که جایز نیست از براى ایشان پوشیدن آن در غیر حال نماز مگر در وقت ضرورت.

جایز نیست از براى زن نماز خواندن در جامه‏اى که از ابریشم محض باشد؛ اگرچه جایز است براى او پوشیدن آن در غیر حال نماز.

جایز است نماز خواندن در جامه‏اى که بافته باشند از ابریشم و چیزى دیگر که نماز در محض آن مى‏توان خواند مثل: پنبه، کتان، مو، پشم و کرک حیوان حلال‏گوشت اگرچه ابریشم آن بیشتر باشد. به طورى که در عُرف صدق کند که این جامه را از ابریشم و غیر آن بافته‏اند ولکن به این‏طور نباشد که در کناره آن بافته، قدرى از غیر ابریشم بافته باشند.

جایز است نماز خواندن در جامه‏اى که سجاف آن از حریر محض باشد؛ اگرچه آن سجاف به قدر چهار انگشت بسته پهن باشد.

جایز است نماز خواندن در جامه‏اى که ابریشم و کج در میان آن گذارده باشند و بافته زیر و روى آن از غیر ابریشم محض باشد.

«* احکام نماز صفحه 31 *»

جایز است نماز خواندن در چیزى که ستر عورت نکند اگر از ابریشم محض باشد مانند بند زیرجامه، قیتان، کلاه، جوراب و امثال آنها.([7])

جایز است که در حال نماز حریر محض به همراه انسان باشد مثل آنکه دستمال ابریشم در جیب و بغل باشد.

جایز نیست از براى مردان پوشیدن جامه زربافت و دست کردن انگشتر طلا چه در حال نماز چه در غیر حال نماز، و جایز است از براى زن‌ها در هر دو حال.

طلا و انگشتر طلا در جیب و بغل باشد مى‏توان نماز خواند و نهى نرسیده.

جایز نیست نماز در جامه آهنین در غیر حال جنگ و ضرورت، اما اگر آهنى با نمازگزار باشد آن را بپوشاند که ظاهر نباشد. و مکروه است ظاهر بودن آن در حال نماز.

جایز است نماز خواندن در جورابى که ساق نداشته باشد و همچنین هر پاپوشى که ساق نداشته باشد.(2)

جایز نیست نماز خواندن در جامه‏اى که نجس شده باشد، مگر در حال ضرورت و چیزهایى که بعد ذکر مى‏شود.

کسى که زخم یا کورکی دارد که خون از آنها بیرون مى‏آید، تا التیام نیافته هرقدر خون از آنها به لباس برسد مى‏تواند نماز بخواند.

 

«* احکام نماز صفحه 32 *»

 

اگر خون از خود شخص مکلّف باشد و خون حیض و نفاس و استحاضه نباشد و رَشَحات خون شخص در جامه او باشد که اگر جمع شود آن رشحات به قدر دِرهَمى([8]) و کمتر از آن باشد، هرگاه چنین خونى در لباس باشد مى‏توان در آن لباس نماز خواند.

جایز است نماز خواندن در چیزى که عورت را نپوشاند و نجس شده باشد مثل: بند زیرجامه، جوراب، کفش و کلاه.

جایز است نماز خواندن در چیزى که نجس شده باشد اگر در جیب و بغل باشد مثل دستمال نجس، هرگاه آن نجاست از حیوان حرام‌گوشت نباشد.

جایز نیست پوشیدن جامه غصبى در حال نماز و غیر نماز.

مستحبات لباس نماز گـزار

مستحب است که در حال نماز لباس بسیار بپوشند چرا که جمیع آنها خدا را تسبیح مى‏کنند و ثواب تسبیح از براى نمازگزار است.

مستحب است پوشیدن زیرجامه در حال نماز، چرا که یک رکعت نماز در آن با چهار رکعت بدون آن برابر است.

مستحب است از براى مردان نماز خواندن با عِمامه، چرا که دو رکعت نماز با عمامه با چهار رکعت بدون آن برابر است؛ و این‌طور هم رسیده که یک رکعت با چهار رکعت برابر است.

مستحب است استعمال عطرها و خوشبو کردن جامه در حال

 

«* احکام نماز صفحه 33 *»

نماز خصوص با مِشک، چرا که هر رکعتى از نماز با عطر بهتر است از هفتاد رکعت نماز بدون عطر.

مستحب است نماز خواندن در نعل عربى.

مستحب است از براى مردان که سینه خود را بپوشانند تا زانوها و پایین‏تر.

مستحب است از براى مردان که اگر در زیرجامه تنها یا در پیراهن تنها نماز می‌خوانند چیزى بر دوش خود بیندازند، اگرچه ریسمانى یا بند شمشیر و کمان باشد.

مستحب است که مردان در دو جامه بر روى هم نماز بخوانند.

مستحب است که زن‌ها در سه جامه بر روى هم نماز بخوانند.

مستحب است در لباسى که عزّت و وَقْعى نداشته باشد نماز بخوانند به جهت اظهار خضوع و ذلّت در نزد خداوند عالم جلّ‏شأنه و به جهت آنکه پروا نداشته باشند که به گرد و خاک آلوده شود تا مشغول آن نشوند و از توجه به‌سوى خداوند عالم باز نمانند؛ مگر در روز جمعه و روزهاى عید که مستحب است به جامه‏هاى فاخر خود را زینت کنند.

مستحب است که در حال نماز انگشتر نقره که نگین آن عقیق باشد به دست راست کنند، چرا که دو رکعت نماز با انگشتر عقیق با هزار رکعت نماز بدون آن برابر است.

مستحب است نماز در انگشترى که نگین آن جَزْع باشد، چرا که نماز در آن هفتاد نماز محسوب مى‏شود.

مستحب است که جامه از پنبه و کتان باشد.

مستحب است که جامه سفید باشد.

 

«* احکام نماز صفحه 34 *»

 

مکروهات لباس نمازگزار

مکروه است نماز خواندن در جامه‏هاى سیاه، مگر عمامه، عبا و موزه.

مکروه است نماز خواندن در لباسى که به زعفران و گل کافشه رنگ شده باشد و زیاد رنگ برداشته باشد.

مکروه است در حال نماز بستن زیرجامه بر روى پیراهن، چرا که این کار برای اهل جاهلیت بوده.

مکروه است تَوشُّح در حال نماز، یعنى یک طرف پارچه را در زیر بغل راست گذارند و طرف دیگر آن را بر روى دوش چپ اندازند، چه در زیر پیراهن این کار را بکنند یا بر روى پیراهن، چرا که این کار برای اهل جاهلیت بوده.

مکروه است در حال نماز پوشانیدن صورت اگر بر روى زمین نماز بخوانند، اما در حال سوارى اگر نماز بخوانند پوشانیدن رو کراهتی ندارد، به‌شرط آنکه شخص همهمه خود را بشنود. حتى آنکه اگر زن بى‏نقاب نماز بخواند بهتر است از آنکه نقاب بیندازد و پیشانى خود را بپوشاند.

مکروه است نماز خواندن در لباسى که از شارب‌الخمر عاریه کرده باشند پیش از شستن آن.

مکروه است نماز خواندن در جامه یهود و نصارى پیش از شستن آن.

مکروه است نماز خواندن در جامه‏اى که از نصرانى خریده باشند پیش از شستن آن.

مکروه است نماز خواندن در لباسى که صورت حیوانات در آن نقش شده باشد.

«* احکام نماز صفحه 35 *»

مکروه است نماز در انگشترى که صورت حیوانى در آن نقش باشد.

مکروه است از براى زن که در خَلخالى که صدا داشته باشد نماز بخواند، اما در خلخال بى‏صدا کراهتی نیست.

مکروه است نماز خواندن در لباسى که جنبِ به حرام در آن عرق کرده باشد پیش از شستن آن. و بعضى نماز خواندن در آن را جایز ندانسته‌اند زیرا عرقِ جنبِ به حرام را نجس دانسته‏اند.

مکروه است گشودن تکمه جامه و بندهاى آن در حال نماز.

مکروه است پشت مردى که امامت مى‏کند مکشوف باشد.

مکروه است کسى که امامت مى‏کند با شمشیر نماز بخواند.

مکروه است با خضاب نماز خواندن.

مکروه است نماز خواندن بدون تحت‏الحنک، چرا که اگر به بیماری‌ای مبتلا شود که دوا نداشته باشد نباید کسی را ملامت کند مگر خود را که تحت‏الحنک را ترک کرده.

مکروه است نماز خواندن زن بدون گردن‏بندى و زینتى.

مکروه است نماز خواندن در پوستى که خریده باشند از کسى که پوست میته را به دبّاغى پاک مى‏داند اگر مشتبه باشد، اما اگر معلوم باشد که پوست میته است و دباغى شده که نماز خواندن در آن جایز نیست.

مکروه است نماز خواندن در لباس زنى که متهم باشد که از نجاست اجتناب نمى‏کند.

مکروه است نماز خواندن در دستمالى که دیگرى دستش را به آن پاک کرده باشد.

 

«* احکام نماز صفحه 36 *»

 

احکام کسانى که برهنه‏اند

عریان اگر چیزى بیابد که عورت خود را با آن بپوشاند مانند برگ درختى یا گیاهى یا غیر آنها، بر او واجب است که عورت خود را با آنها بپوشاند و نماز بخواند.

عریان اگر چیزى نیابد که عورت خود را بپوشاند و گودالى را بیابد که او را از دیدها بپوشاند، داخل آن گودال مى‏شود و نماز می‌خواند. و مخیّر است که رکوع و سجود را به‌جا آورد و یا با اشاره انجام دهد.

عریان دستش را بر روى قُبُل خود مى‏گذارد و دُبُر او با اَلْیَتَین او پوشیده است و به‌طور اشاره نماز مى‏خواند و رکوع و سجود نمى‏کند، بلکه از براى رکوع سر خود را به‌زیر مى‏آورد و از براى سجود بیشتر از رکوع سر را به‌زیر مى‏آورد، و مختار است که ایستاده نماز بخواند یا نشسته و بهتر این است که مرد ایستاده نماز بخواند و زن نشسته.

عریان اگر لباس نجسى بیابد و آبی نیابد که آن را بشوید مختار است که عریان نماز بخواند یا با لباس نجس اگر ایمن باشد از سردى و گرمى، و اگر ایمن نیست باید در لباس نماز بخواند.

جماعت برهنگان مى‏توانند نماز جماعت به‌جا آورند: به این‏طور که مى‏نشینند و امام ایشان به قدر زانوى خود پیش‌تر مى‏نشیند، و به‌طور اشاره نماز می‌خوانند و رکوع و سجود نمى‏کنند.

عریان اگر شمشیرى بیابد مستحب است که آن را در وقت نماز حمایل خود کند.

سزاوار نیست که عریان در اول وقت نماز بخواند چرا که شاید تا آخر وقت لباسى بیابد.

 

«* احکام نماز صفحه 37 *»

پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی

پارچه یا لباسی که دارای تصویر اسباب لهو و لعب مثل لوازم موسیقی یا امثال آنها است، چه حکمی دارد؟

اگرچه حکم حرام ندارد ولی به جهت حرمت نماز و مؤمنین شایسته نیست استفاده شود؛ بچه‌ها و جوانان این‌گونه لباس‌ها را نپوشند. این لباس‌ها برای تبلیغ این چیزها است، پس نباید پوشید.

انگشتر جَزْع یمانی چه انگشتری است، آیا همان عقیق یمانی است؟

جزع یمانی غیر از عقیق است. جزع سنگ سیاهی است که خال‌های سفید و زرد و سرخ دارد.

حکم دست کردن انگشتر سبز (زمرّد) برای مردان یا زنان چیست؟ شنیده شده است کسی که انگشتری با نگین سبز در دست داشته باشد دشمن اهل‌بیت؟عهم؟ است. آیا این مطلب صحت دارد؟

چنین مطلبی را درباره زمرّد ندیده‌ام. در حدیث رسیده است: «التختّم بالزمرّد یسر لاعسر فیه.»([9])

آیا انگشتر استیل و تیتانیوم و … از انگشترهای آهنی محسوب می‌شود که در احادیث بسیار منع فرموده‌اند؟

تا یقین به آهن بودن آنها فراهم نشود حکم آهن ندارند.

دست کردن انگشترهای دارای چند نگین چه حکمی دارد، آیا بدعت است؟

منعی نرسیده و بدعت نیست.



«* احکام نماز صفحه 38 *»

احکام مکان نماز گـزار

جایز نیست نماز خواندن در مکان غصبى بدون اذن مالک آن در حال اختیار.

جایز نیست نماز خواندن در میان آب و گِل و حدّ گِلى که نماز در آن جایز نیست این است که پیشانى بر آن قرار نگیرد و در آن فرو رود. پس اگر کسى در میان آب و گِل گرفتار شد نماز می‌خواند و رکوع مى‏کند، اما از براى سجود به‌طور اشاره سر خود را به‌زیر مى‏آورد و بر روى گِل سجده نمى‏کند و تشهد و سلام را ایستاده مى‏خواند.

جایز نیست نماز خواندن در مکانى که پیشانى بر آن قرار نمی‌گیرد و در آن فرو می‌رود در حال اختیار، مثل خرمن گندم و جو و خرمن کاه و امثال آنها مانند زمین شوره‏زار و نمدهاى کلفت که پیشانى در آنها فرو می‌رود.

جایز نیست نماز خواندن بر روى برف در حال اختیار، چرا که پیشانى در آن فرو مى‏رود و قرار نمى‏گیرد.

جایز نیست نماز خواندن در حال اختیار در مکان نجسی که تر باشد، چرا که نجاست آن به بدن و لباس سرایت می‌کند.

جایز نیست سجده کردن بر مکان نجس اگرچه خشک باشد.

جایز نیست نماز واجب بر پشت حیوانات در حال سوارى در حال اختیار.

جایز نیست نماز واجب در محمل و کجاوه در حال اختیار.

جایز نیست نماز واجب در هر مکانى که مانع باشد از ایستادن و نشستن و رکوع و سجود کردن در حال اختیار.

 

«* احکام نماز صفحه 39 *»

 

جایز است نماز خواندن بر روى صندلى و تخت و امثال آنها.

جایز است نماز خواندن بر روى تختى که در میان دو درخت و امثال آن آویخته باشند اگر مسطح باشد.

جایز است نماز در هر مکانى که از آن نهى نکرده باشند.

جایز است نماز خواندن بر روى فرش ابریشم اگرچه پوشیدن آن در نماز جایز نیست، ولکن پیشانى باید بر روى چیزى باشد که سجده بر آن جایز است.

جایز است نماز بر روى زمین و فرشى که نجس باشد اگر خشک باشد و نجاست آن به لباس و بدن سرایت نکند، ولکن چیزى که بر آن سجده مى‏کند باید پاک باشد.

زمین‌هایى که مالکى دارد و دیوارى برای جلوگیری از ورود مردم به دور آن نکشیده‏اند جایز است بدون اذن مالک در آنها نماز خواندن مانند زمین‌هایى که مالکى ندارد مثل بیابان‌ها. و همچنین جایز است نماز خواندن در مکان‌هایى که مالک از براى عموم مردم ساخته است که در آنها داخل شوند و از آنها خارج شوند مانند حمام‌ها و کاروان‌سراها.

مکان‌هایى که مستحب است نماز خواندن در آنها

مستحب است نماز خواندن در مسجد چرا که در هر گامى که رو به مسجد مى‏روند تا برمى‏گردند ده حسنه مى‏نویسند و ده سیئه محو مى‏کنند و ده درجه بلند مى‏کنند.

«* احکام نماز صفحه 40 *»

 

مستحب است نماز خواندن در مسجدهایى که شرافت مخصوصى دارند و آنها مسجدالحرام و مسجد پیغمبر؟ص؟ در مدینه و بیت‏المقدس و مسجد کوفه و مسجد سَهله و مسجد خیف در منیٰ و مسجد غدیر خم و مسجد قُبا و مسجد بَراثا  که در کنار بغداد است.

مستحب است نماز خواندن در حائر سیدالشهداء؟ع؟ و در حرم آن بزرگوار در پشت سر، و در حرم سایر ائمه طاهرین؟عهم؟ خصوص در پشت سر ایشان؟عهم؟. و جایز نیست نماز خواندن در مشاهد ائمه طاهرین؟عهم؟ در پیش روى ایشان به طورى که قبور مقدسه ایشان در پشت سر واقع شود، و جایز است نماز خواندن در بالاى سر و پایین پاى ایشان به‌شرط آنکه قبور مقدسه ایشان مقدّم باشد و نمازکننده مقدم بر قبور ایشان و مساوى قبور ایشان واقع نشود. چنان‌که از امام زمان؟عج؟ سؤال شده در این باب و جواب فرموده‏اند که الامام لایقدّم و لایساوىٰ.

مستحب است که زن‌ها در پنهان‏تر مکانى از مواضع خانه خودشان نماز بخوانند، پس نماز ایشان در پستوى اتاقشان از نماز در اتاق بهتر است، و نماز ایشان در اتاقشان از نماز در صحن خانه بهتر است، و نماز ایشان در خانه خودشان از نماز در مسجدها بهتر است، و افضل مسجدهاى ایشان خانه‏هاى ایشان است.

کسى که در مسجدها و مشاهد مقدسه مکانى از مکان‌ها را پیش‌تر برای خود گرفت، تا یک شبانه‌روز او مستحق آن مکان است و روا نیست که دیگرى در آن مکان ساکن شود.

«* احکام نماز صفحه 41 *»

 

مکان‌هایى که مکروه است نماز خواندن در آنها

مکروه است نماز خواندن در مواضعى که نجس شده باشد و عین نجاست در آنها نباشد و آنها خشک باشد، و اگر خشک نباشد جایز نیست.

مکروه است نماز خواندن در حمام اگر مکانى که نماز می‌خوانند پاک باشد، و اگر پاک نباشد جایز نیست.

مکروه است نماز در جاهایى که از براى بول و غائط ساخته‏اند اگر مکانى که مى‏خواهند نماز بخوانند خشک باشد یا پاک باشد، وگرنه جایز نیست.

مکروه است نماز خواندن در جایگاه و خوابگاه شتر، اسب، قاطر و الاغ مگر آنکه شخص با دور شدنش از آنجا از تلف شدن مالش بترسد. پس هرگاه خواستند آنجا نماز بخوانند جاروب کنند و آب بپاشند و نماز بخوانند.

مکروه است نماز خواندن بر روى خانه مورچه.

مکروه است نماز خواندن در مجراى آب‌ها و در رودخانه‏ها، خصوص نماز جماعت در میان رودخانه که کراهت شدید دارد.

مکروه است نماز خواندن در میان راه‌ها، خواه در خط راه باشد یا در جاهایى که در میان خط‌هاى راه واقع است. پس نماز را در کنار راه از طرف راست و چپ باید کرد.

مکروه است نماز خواندن در زمین شوره‏زار و کویر، اگر زمین مسطحى در حوالى آن یافت شود.

«* احکام نماز صفحه 42 *»

 

مکروه است نماز خواندن بر روى برف، و اگر ناچار شدند چیزى بر روى آن اندازند و نماز بخوانند.

مکروه است نماز خواندن بر روى قبرها و رو به‌سوى آنها و در میان آنها، مگر آنکه در میان نمازگزار و قبرها ده ذراع فاصله باشد.

مکروه است نماز خواندن بر روى حصیرها و بوریاهایى که یهود و نصارى در خانه‏هاى خود انداخته‏اند و بر روى آنها نشسته‏اند.

مکروه است نماز خواندن در جایى که در آنجا شراب یا سایر مست‏کننده‏ها باشد.

مکروه است نماز خواندن در اتاقى که در آن صورت‌هاى انسان و سایر حیوانات باشد، و کراهت شدید مى‏شود اگر در سمت قبله باشد. و کراهت تخفیف مى‏یابد به اینکه در زیر پا باشد یا پشت سر که اهانت به آنها شود، یا در سقف یا در چپ و راست باشد که در حال نماز دیده نشود، یا آنکه به‌واسطه رنگ‌هاى خارجى آنها را تغییر دهند و به‌صورت گیاهان درآورند، یا یک چشم آنها را کور کنند. و کراهت از بین مى‏رود به اینکه آنها را بپوشانند یا بشکنند یا سر آنها را قطع کنند.

مکروه است نماز خواندن در اتاقى که در آن بول کرده باشند، یا ظرفى که در آن بول کرده‏اند در آنجا باشد.

مکروه است نماز خواندن در اتاقى که در آن سگ باشد، بلکه مکروه است نماز خواندن در خانه‏اى که در آن سگ باشد مگر آنکه سگ، سگ شکارى باشد و در را بر روى آن بسته باشند.

«* احکام نماز صفحه 43 *»

مکروه است نماز خواندن در اتاقى که در آن مجوسى باشد.

مکروه است نماز خواندن رو به آتش و رو به چراغ، خصوص اگر آویخته باشد، خصوص اگر نمازگزار از اولاد آتش‏پرستان باشد.

مکروه است نماز خواندن در اتاقى که در آن جنب باشد.

مکروه است نماز خواندن بر روى خرمن گندم و جو اگر آن را به گِل اندود کرده باشند، و اگر اندود نکرده باشند نماز خواندن بر روی آن جایز نیست. و همچنین مکروه است نماز خواندن بر روى خرمن کاه و یونجه و امثال آنها.

مکروه است که نماز واجب را در میان خانه کعبه به‌جا آورند، اما نافله را در میان آن به‌جا آوردن مستحب است.

 

«* احکام نماز صفحه 44 *»

پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی

آیا در رواق‌ها و صحن‌هایی که از ضریح مطهر فاصله دارد می‌توان مقدّم بر قبر مطهر امام؟ع؟ نماز خواند؟

مرادِ بزرگان+ و عمل ایشان بر این بوده که در جایی که قبور مطهره امامان؟عهم؟ مشاهده شود نماز باطل است؛ نه در تمام صحن‌ها و رواق‌های ایشان. بنابراین هرگاه دیواری و حائلی باشد که قبر مطهر پیدا نباشد نماز خواندن در آنجا منعی ندارد هر چند آن مکان بر قبر مطهر امام؟ع؟ مقدم باشد.

در کتاب مبارک «کفایه» می‌فرمایند: «مکروه است نماز کردن به‌سوى قبرهاى غیر ائمه؟عهم؟ و در میان آنها چنان‌که در احادیث وارد شده و خلافى در آن نیست.» آیا این مسئله شامل مقبره آقای شریف طباطبائی­ در جندق نیز می شود؟

شامل مقبره منسوب به آن بزرگوار­ نمی‌شود.

دیده شده که در عتبات برادران رو به قبر مسلم بن عقیل و … نماز می‌خوانند، آیا کراهت شامل قبور ایشان نمی‌شود یا از روی بی‌توجهی این کار انجام شده است؟

به احتمال زیاد و قوی قبور اعتاب عراق در سرداب‌ها قرار دارد نه در حرم‌ها، از این جهت نماز در حرم‌ها مقابل ضریح‌ها بی‌اشکال است. زیرا قبور ظاهر نیست. گذشته از اینکه در نوع حرم‌های امام‌زادگان و بزرگان قبور مؤمنان زیاد است و مشایخ عظام+ در همین حرم‌ها نماز می‌خواندند و نهی نفرموده‌اند.

«* احکام نماز صفحه 45 *»

آیا برای اینکه اول وقت از دست نرود نماز خواندن در مکان‌های دولتی جایز است یا خیر ؟

نماز خواندن در همه جا جایز است مگر در مکانی که خود نمازگزار آن را غصب کرده باشد؛ که نه تنها نماز خواندن بلکه هرگونه تصرّف در آن جایز نیست. و مگر در جاهایی که در شریعت از آنها نهی شده است.

مکان‌هایی که به عنوان مسجد در بین راه ساخته شده است برخی از آنها در زمین‌های غصبی بدون اجازه مالک ساخته شده است، آیا نماز خواندن در این مکان‌ها جایز است؟

جواب این سؤال همان جواب سؤال سابق است.

 

 

«* احکام نماز صفحه 46 *»

احکام مسجدها

مستحب است ساختن مسجد اگرچه کوچک باشد و اگرچه در جایى زمینى را مسطح کنند و دور آن را سنگ‌چین کنند. چرا که هرکس در دنیا مسجدى بسازد خداوند عالم جلّ‏شأنه در بهشت خانه‌ای براى او می‌سازد.

مستحب است که شخص در خانه خود مکانی را برای نماز خواندن قرار دهد، و ثواب آن ثواب مسجد است و احکام آن احکام مسجد نیست. یعنى مى‏توان آن را تغییر داد و مکانى دیگر را مسجد قرار داد.

مستحب است تعمیر کردن مساجد اگر خرابى داشته باشند و آن علامت ایمان است.

مستحب است که در مسجد پایه‏ها نصب کنند و حشیش([10]) و گیاه بر روى آنها بیندازند.

مستحب است که حجابى در میان مسجد و آسمان نباشد، یعنى مسجد بى‏سقف باشد مگر در حال ضرورت. و در زمان غیبت اذن داده‏اند در سقف‏زدن مسجدها.

مستحب است خوشبو کردن مسجد به‌واسطه دود کردن چیزهاى خوشبو در آن در هر هفته مثل: عود، کندر و امثال آنها.

مستحب است روشن کردن چراغ در مسجد.

«* احکام نماز صفحه 47 *»

 

مستحب است جاروب کردن مسجد و بیرون بردن خاک‌روبه از آن به‌خصوص روز پنجشنبه و شب جمعه.

مستحب است تطهیر کردن از براى داخل شدن در مسجد و نشستن در آن. و مراد از تطهیر وضوء و غسل و تیمم است هریک در محل خود.

مستحب است که طهارت‌خانه مسجد در درب مسجد باشد.

مستحب است که ته کفش را در درب مسجد نظر کنند که مبادا به نجاست آلوده باشد و داخل مسجد شوند.

مستحب است دعاء خواندن در وقت داخل شدن در مسجد و در وقت بیرون آمدن از آن.

مستحب است سبقت گرفتن بر مردم در وقت داخل شدن در مسجد و تأخیر جستن از مردم در وقت بیرون آمدن از مسجد.

مستحب است که در وقت داخل شدن در مسجد پاى راست را پیش گذارند، و در وقت بیرون آمدن از آن پاى چپ را پیش گذارند.

مستحب است مکث کردن در درب مسجد بعد از بیرون آمدن از آن و دعاء خواندن.

مستحب است زیاد رفتن در مسجدها.

مستحب است که در هر مسجدى که داخل شد دو رکعت نماز به جهت تحیّت مسجد به‌جا آورد و بى‏نماز از مسجد بیرون نرود.

مستحب است که چیزهاى نجس را در مسجد داخل نکنند هرگاه خشک باشند و سرایت نکنند، اما در صورت سرایت که جایز نیست.

«* احکام نماز صفحه 48 *»

 

امور مکروهه متعلقه به مسجدها

مکروه است که دیوار مسجد را کنگره‏دار بسازند و مستحب است که بى‏کنگره باشد.

مکروه است عبور از هر مسجدى بدون آنکه نمازى در آن به‌جا آورند، اگرچه دو رکعت نماز تحیّت باشد.

مکروه است خرید و فروش در مسجد.

مکروه است جارى کردن احکام و حدود در مسجد.

مکروه است بلند کردن صدا در مسجد.

مکروه است خواندن شعر در مسجد.

مکروه است انداختن آب دهان و اخلاطى که از سینه کنده مى‏شود در مسجد، و کفاره آن دفن آن است. و هرگاه ناچار شود به این کار در سمت چپ و در زیر پاى خود بیندازد، و اگر در حال نماز نباشد روى خود را از قبله بگرداند و رو به قبله نیندازد. و مستحب است فروبردن آن به جهت تعظیم مسجد.

مکروه است خوابیدن در مسجدالحرام و مسجد پیغمبر؟ص؟ و جایز است خوابیدن در سایر مسجدها.

مکروه است کسی که چیز بدبویی مثل سیر و پیاز خورده در مسجد داخل شود.

مکروه است درآمد کسب کردن در مسجد.

مکروه است شمشیر از غلاف کشیدن در مسجد و آویختن آن در سمت قبله در مسجد.

«* احکام نماز صفحه 49 *»

 

مکروه است آشکار بودن ناف و ران‌ها تا زانوها در مسجد.

مکروه است انداختن سنگریزه در مسجد، و مراد این است که در مسجد مردم ریگ به یکدیگر نیندازند.

مکروه است که همسایگان مسجد برای نماز به مسجد نروند و در خانه خود نماز بخوانند، و حدّ همسایگى مسجد چهل خانه است از چهار جانب مسجد. مگر آنکه عذرى باشد در نرفتن به مسجد مثل بادى و بارانى و سایر عذرها. و اگر کسى از همسایگان مسجد بدون عذر برای نماز به مسجد نرود، سزاوار نیست که سایر مؤمنین با او خوردن و آشامیدن، مشورت‏کردن، زن به او دادن و زن از خانواده او گرفتن داشته باشند. و اگر نرفتن او به مسجد به حدّ استخفاف برسد در دولت حق خانه او را خواهند سوزانید.

مکروه است بیرون آمدن از مسجد بعد از شنیدن اذان تا آنکه نماز را در آن به‌جا آورند، مگر آنکه بیرون روند به نیّت آنکه برگردند و در آن نماز بخوانند.

مکروه است قصه گفتن در مسجد.

مکروه است ذکر دنیا و فرو رفتن در باطل و کار بى‏فایده در مسجد.

مکروه است نقش کردن صورت‌ها در مسجد و جایز است نوشتن قرآن و دعاء و ذکر خداوند در سمت قبله آن.

مکروه است ساختن مناره‏هاى بلند در مسجد و ساختن قصرهاى بلند در آن. و اگر مناره‏ها و قصرها سَرْزَنِ خانه‏هاى مردم باشد بعضى از فقهاء جایز ندانسته‏اند.

«* احکام نماز صفحه 50 *»

 

مکروه است اندود کردن([11]) سقف مسجد مگر مسجد خاصى که در خانه‏ها قرار داده‏اند.

مکروه است تمکین کردن از داخل شدن دیوانگان و اطفال بى‏تمیز در مسجد. و بعضى از فقهاء تمکین کردن برای داخل شدن ایشان را حرام دانسته‌اند و این قول قوی‌تر و نزدیک‌تر به احتیاط است.

کارهــا و چیزهایــــى که حـــرام اســـــت

در مسجدها به‌عمل آوردن

حرام است تغییر دادن مسجدها از وضعى که در سابق بنا شده، مگر به جهت وسعت دادن آنها.

مسجدهاى مخصوصى که در خانه‏ها قرار مى‏دهند تغییر دادن آنها جایز است.

حرام است که در مسجدها کارى کنند که آن کار مانع نماز خواندن و عبادت کردن در آن باشد، مثل آنکه آئین ببندند و چیزى در آن بگذارند مانند تابوت و تخت و غیر آنها که نتوان در آنها ایستاد و نماز و عبادت کرد.

حرام است نجس کردن مسجدها و واجب است تطهیر کردن آنها از نجاست‌ها.

حرام است بیرون بردن اجزاء مسجد مانند خشت و آجر و سنگ آن از آن، و واجب است برگردانیدن آنها به آن مسجد یا مسجدى دیگر هرگاه چیزى از آن بیرون بردند.

 

«* احکام نماز صفحه 51 *»

پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی

 

خانه‌ای را که وقف مسجد صحرا است می‌خواهیم تعمیر کنیم و مقدرای از آن را به کوچه اضافه کنیم تا کوچه پهن شود، وظیفه چیست؟

باید بررسی کنید که خود خانه وقف مسجد است یا منفعت خانه. اگر منفعت وقف شده اشکالی ندارد، ولی اگر خود خانه وقف است به همان تعمیرات داخلی بسنده کنید.

حکم بام مساجد، همچون مساجد است؟

بام مسجد حکم مسجد را ندارد، مگر بدانند که واقف آن را به نیت مسجد وقف کرده است.

برای مسجد صحرا نیاز به فرش‌هایی با طرح محراب است، آیا می‌شود از خمس استفاده کرد؟

خیر، نمی‌شود. باید از تبرّعات استفاده کرد یا بانی پیدا شود.

 

درباره صحبت کردن به عجمی در مسجد توضیح بفرمایید.

نوع مسائلی که مُبتَلیٰ‌بِه و ما یَعُمُّ بِهِ البَلویٰ بوده و درباره‌اش سکوت فرموده‌اند و اجراء می‌شده، معلوم می‌شود که آن را امضاء فرموده‌اند. در زمان ائمه؟عهم؟ نوع سرزمین‌ها مسجد داشته و زبان‌ها مختلف بوده ولی چیزی نفرموده‌اند. در حالی که می‌دانسته‌اند که در مسجد تعلیم می‌دهند و مسئله می‌گویند. فقهاء هم نگفتند که تعلیم به فارسی یا ترکی یا انگلیسی در مسجد حرام یا مکروه است. پس معلوم می‌شود حرف‌های بی‌مورد زدن در مسجد منظور است مثل از دنیا صبحت کردن. علماء همیشه در مساجد درس می‌دادند و به زبان خودشان روایت نقل می‌کردند. عمل بزرگان ما هم همین‌طور است؛ در مساجد منبر می‌رفتند و فرمایش می‌فرمودند.

 

«* احکام نماز صفحه 52 *»

چیزهایى که سجده بر آن از براى نماز جایز است

جایز است سجده کردن بر زمین و سنگ و خاک.

جایز است سجده‌کردن بر چوب و برگ درخت‌ها و گیاه‌ها اگرچه سبز و تر باشد، اگر برای بنی‌آدم خوردنی و پوشیدنی نباشد.

جایز است سجده بر حصیر و بوریا اگرچه فرش باشد.

جایز است سجده بر گچ و آهک.

جایز است سجده بر کاغذ اگرچه دارای نوشته باشد، ولکن بر کاغذ نوشته‌دار مکروه است.

جایز است سجده‏کردن بر فرش و لباس در حال تقیه.

اگر در جایى زمین آن‏قدر گرم باشد که پیشانى را بسوزاند و چیزى که سجده بر آن جایز باشد نباشد، یا اگر باشد به حدى گرم باشد که نتوان بر آن سجده کرد، جایز است که فرشى و لباسى بر روى زمین اندازند و بر آن سجده کنند، و اگر حایلى نباشد جایز است که کف دست را بر زمین گذارند و بر پشت دست سجده کنند.

چیزهایى که سجده بر آنها مستحب است

افضل چیزهایى که سجده بر آن جایز است تربت حضرت سیدالشهداء؟ع؟ است، چه خاک باشد یا مهرى از آن ساخته باشند؛ چرا که نور آن تا هفت طبقه زمین را منوّر مى‏کند.

مستحب است سجده بر زمین.

مستحب است سجده بر خُمْره و آن چیزى است که از برگ خرما به شکل مُهر می‌بافند.

«* احکام نماز صفحه 53 *»

 

چیزهایى که سجده بر آنها جایز نیست

جایز نیست سجده بر طلا و نقره و سایر معدن‌ها.

جایز نیست سجده بر شیشه و بلور.

جایز نیست سجده بر خاکستر. زیرا از چوب و گیاه به‌عمل آمده نه از زمین.

جایز نیست سجده بر خوردنى‌هاى انسانى مانند نان و سایر چیزهاى خوردنى.

جایز نیست سجده بر هیچ چیز حیوانى اگر چه خوردنى نباشد مانند استخوان.

جایز نیست سجده بر پنبه و کتان و چیزهایى که از آنها مى‏بافند در حال اختیار، اگرچه از زمین به‌عمل آمده.

جایز نیست سجده بر نمک و برف.

جایز نیست سجده بر چیزى که نجس شده باشد اگرچه خود آن چیز بدون نجاست سجده بر آن جایز باشد.

سجده بر قیر به‌طور کراهت جایز است.

آنچه در این بخش ذکر شد از چیزهایى که سجده بر آن جایز است یا جایز نیست مخصوص مکان پیشانى است. پس جایز است سایر مواضع سجود مثل موضع کف دست‌ها و سر زانوها و سر انگشتان بزرگ پاها بر روی غیر از آن چیزهایى باشد که سجده بر آن جایز است.

 

«* احکام نماز صفحه 54 *»

 

احکام چیزهایى که

در پیش روى نمازگزار اتفاق مى‏افتد

مکروه است که در حال نماز زن بر مرد مقدّم باشد، بلکه مکروه است که مساوى باشند یا سینه مرد بر زن مقدم باشد یا یک وجب یا یک ذراع یا به قدری مقدم باشد که نتوان گام برداشت. ([12]) و کراهت برطرف مى‏شود به اینکه ده ذراع در میان مرد و زن فاصله باشد. و اگر در میان مرد و زن دیوارى و پرده‏اى حائل باشد کراهت رفع مى‏شود اگرچه آن حائل بلند نباشد و یکدیگر را ببینند.

هرگاه وقت نماز وسعت داشته باشد و مرد و زن در مکانى باشند که زن در سمت قبله آن مکان باشد، یا مرد و زن مساوى باشند و طورى باشد که ممکن نباشد که فاصله قرار دهند، پس اول مرد نماز بخواند و چون او از نماز فارغ شد زن نماز بخواند.

این احکامى که در این بخش تاکنون ذکر شد مخصوص مکان‌هاى غیر مکه معظّمه است، و در آن مکان شریف مرد و زن در حال نماز هرطور بایستند نماز ایشان نقصى ندارد و کراهتى عارض نمى‏شود و فاصله در میان ایشان ضرور نیست.

مکروه است نماز خواندن رو به عذره.

مکروه است نماز خواندن رو به آتش و رو به‌سوى قندیلى که در آن

 

«* احکام نماز صفحه 55 *»

چراغى و آتشى باشد، و کراهت شدید مى‏شود اگر قندیل در مکان مرتفعى در سمت قبله واقع باشد یا آویخته باشد، و کراهت شدیدتر مى‏شود از براى کسى که از اولاد آتش‏پرستان باشد.

مکروه است نماز خواندن رو به‌سوى صورت حیوانات و صورت انسان هرگاه در سمت قبله واقع شده باشد، و کراهت شدید مى‏شود از براى کسى که از اولاد بت‏پرستان باشد. و کراهت رفع مى‏شود به اینکه آنها را با چیزى بپوشانند.

مکروه است نماز خواندن به‌سوى دیوار بیت‏الخلاء اگر رطوبت آن از دیواری که در سمت قبله واقع شده ظاهر شده باشد، و کراهت رفع مى‏شود به اینکه چیزى حائل کنند.

مکروه است نماز خواندن به‌سوى شمشیر و آهنى که در سمت قبله واقع باشد.

مکروه است نماز خواندن به‌سوى قبرهاى غیر ائمه؟عهم؟ و در میان آنها.

مکروه است نماز خواندن به‌سوى مصحفى و کتابى که در سمت قبله گشوده باشد. و اگر گشوده نباشد کراهتی نیست.

مکروه است نماز خواندن رو به‌سوى مردى که در سمت قبله ایستاده باشد، و همچنین مکروه است نماز خواندن رو به‌سوى زنى که در سمت قبله روبه‌روى نمازگزار ایستاده یا نشسته باشد، و کراهت رفع مى‏شود با گذاردن سُتره در میان خود و میان کسی که در پیش روى او واقع شده.

«* احکام نماز صفحه 56 *»

 

مکروه است نماز خواندن به‌سوى سگ و خرى که در سمت قبله باشند و کراهت رفع مى‏شود با گذاردن ستره در میان خود و میان آنها.

مستحب است که نمازگزار ستره قرار دهد به جهت احتراز از آنچه در پیش روى او واقع شود و به احتراز از آن امر شده باشد. و در ستره کفایت می‌کند دیوارى یا عصایى یا کمانى یا سنگى یا کومه خاکى، و اگر اینها نباشد خطى در سمت قبله در میان محل سجده خود و میان آنچه در سمت قبله واقع است قرار دهند. و از براى پیغمبر؟ص؟ چوب‌دستى بود به قدر یک ذراع که آن را در سمت قبله در جلوى محل سجده خود مى‏گذاردند به جهت احتراز از مرورکنندگان در پیش روى او.

از محل سجده به‌قدر خوابیدن گوسفندى و بهتر آنکه به‌قدر خوابیدن اسبى مأمن است از براى نمازگزار، پس اگر ستره را به‌قدر خوابیدن گوسفندى دور از محل سجده گذارند احتراز از عبورکنندگان و چیزهایى که احتراز از آنها باید کرد، انجام شده.

 

 

 

 

 

 

 

 

«* احکام نماز صفحه 57 *»

پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی

آنچه در کتاب مبارک «کفایه» درباره کراهت باز بودن مصحف هنگام نماز در برابر نمازگزار رسیده، شامل قرائت سوره در حال نماز از روی مصحف نیز می‌شود؟

خیر، شامل این مورد نیست و نباید قیاس کرد. زیرا موضوع دو تا است؛ مصحف گشوده در مقابل نمازگزار محکوم به کراهت است ولی نمازگزار از روی مصحف سوره‌ای بخواند موضوع دیگری است. این امر مبتلی‌به بوده چرا که خیلی از سوره‌ها مخصوصاً سوره‌های طولانی را خیلی افراد حفظ نیستند با این حال در احادیث به خواندن آنها در نماز دستور رسیده است.

در کتاب مبارک «کفایه» می‌فرمایند: «مکروه است نماز خواندن به‌سوی شمشیر و آهنی که در سمت قبله واقع باشند.» و در کتاب مبارک «الجامع» در ادامهِ همین مسئله می‌فرمایند: «فان القبلة أمن»، آیا مراد از آهن در مسئله «کفایه» به قرینه فرمایش «الجامع» سلاح سرد آهنی می‌باشد و یا اینکه در هر دو فرمایش علاوه بر شمشیر هر آهن دیگری هم مراد است؟ از طرفی با توجه به فراوانی اشیاء آهنی امر به عسر و حرج می‌انجامد، لطفاً بیان بفرمایید.

مراد هر آهنی است. زیرا آهن نماد نیرو در نبرد می‌باشد؛ خواه به صورت سلاح باشد یا نباشد. خداوند می‌فرماید: «و انزلنا الحدید فیه بأس شدید»([13]) که با امن بودن قبله سازش ندارد. و با گذاردن ستره عسر و حرج رفع می‌شود.

 

«* احکام نماز صفحه 58 *»

اینکه رو به آهن نباید نماز کرد شامل در‌های آهنی هم می‌شود؟ در مسجد پوده رو به در نماز می‌کنیم.

اگر فاصله هست اشکالی ندارد.

رطوبتی که از بیت الخلاء بر دیواری که سمت قبله واقع گشته ظاهر شده و نماز خواندن به سمت آن کراهت دارد، آیا باید آن رطوبت عین نجاست و دارای ویژگی‌های سه‌گانه نجاست باشد، یا هر رطوبتی باشد اگرچه لوله آب سرویس بهداشتی ترکیده باشد؟

رطوبتی است که از بیت الخلاء به دیوار سرایت کرده باشد و معلوم باشد که از عین نجاست است، نه از آب‌های دیگر مانند آب باران و آب لوله‌ها.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

«* احکام نماز صفحه 59 *»

اذان و اقامه و ثواب مؤذّن

مؤذّنى که از براى خدا اذان گوید مانند جهادکننده‏اى است که در راه خدا شمشیر کشیده باشد. و کسى که لِله هفت سال اذان بگوید در روز قیامت می‌آید و حال آنکه گناهى از براى او نیست، و کسى که چهل سال لِله اذان بگوید خداوند عالم جلّ‏شأنه در روز قیامت او را مبعوث مى‏کند و از براى او است عمل چهل صدّیق؛ عملى مقبول و مبرور. و از براى مؤذن ثوابى است در میان اذان و اقامه مثل ثواب شهیدى که در راه خدا در خون خود غلطیده باشد. و کسى که بر خود قرار دهد که در مسجدى از مسجدهاى خدا از برای خدا اذان گوید، به او ثواب چهل هزار هزار پیغمبر عطا می‌کند. و احادیث در این خصوص بسیار است و همین اندازه‌ها در قدر و منزلت اذان و مؤذن کافى است.

کسى که اذان و اقامه بگوید از براى هر نماز واجب دو صف ملائکه در عقب او نماز می‌خوانند، و اگر اذان نگوید و به اقامه اکتفاء کند یک صف از ملائکه در عقب او نماز می‌خوانند.([14])

شرط است در مؤذن که عارف باشد و صحیح اذان گوید و اگر غلط اذان گوید اکتفاء به اذان و اقامه گفتن او نباید کرد.

مستحب است که مؤذن از اَخیار باشد.

جایز نیست که اذان را به ضعیفان مردم واگذارند به جهت بى‏اعتنائى به آن.

«* احکام نماز صفحه 60 *»

جایز است که طفلى که به حدّ بلوغ نرسیده اذان گوید اگر صحیح اذان گوید؛ و مى‏توان به اذان او اکتفاء کرد.

مستحب است که به صداى بلند اذان گویند چرا که به عدد اشخاصى که صداى اذان را مى‏شنوند از براى مؤذن حسنه نوشته مى‏شود ولکن نه به‌حدى صدا را بلند کنند که به تعب افتند.([15])

کسى که آهسته اذان گوید به طورى که خود صداى خود را نشنود اذان او از براى او کافى نیست، مگر آنکه کر باشد یا مانعى باشد.

مستحب است که الف و هاء را فصیح بگویند که شبیه به حرفى دیگر نباشد.

مستحب است که فصیح‏ترین مردم اذان گوید.

مستحب است که باطهارت و وضو اذان گویند.

مستحب است که ایستاده اذان گویند.

مستحب است که بر روى بلندى و دیوارى اذان گویند.

مناره از بدعت‌هاى اهل بدعت است و از شرع پیغمبر؟ص؟ نیست.

مستحب است که رو به قبله اذان گویند، به‌خصوص در حال گفتن شهادت به توحید و نبوت که برای استقبال قبله در آن تأکید شده است.

مستحب است که در حال اذان گفتن دو انگشت را در دو گوش گذارند.

حرام است گرفتن اجرت از براى اذان گفتن.

«* احکام نماز صفحه 61 *»

 

مستحب است در حال اقامه گفتن و بیش از اذان تأکید شده که با طهارت و وضوء باشند، و ایستاده و رو به قبله اقامه بگویند.

اذان و اقامه از براى زن‌ها تأکیدى ندارد و از براى آنها کفایت می‌کند که بگویند: اللّه اکبر و اشهد ان لاالٰه الّا اللّه و انّ محمّداً رسول اللّه.

چیزهایى که اذان و اقامه گفتن براى آنها مستحب است

مستحب است اذان در وقت هریک از نمازهاى پنج‏گانه بعد از دخول وقت آنها مگر در صبح که اذن داده‏اند که اندکى پیش از طلوع صبح اذان بگویند.

 

مستحب است از براى مردان و زنان اذان و اقامه گفتن از براى هریک از نمازهاى شبانه‏روزى پنج‏گانه؛ خواه اداء باشد یا قضاء باشد یا اعاده.

مستحب است اقامه گفتن از براى مردان و تأکید استحباب گفتن آن از براى مردان بیش از اذان است.

مستحب است اذان گفتن از براى کسى که شیطان در وسوسه او اصرار دارد، پس اذان گفتن وسوسه را رفع می‌کند و غول([16]) را دفع می‌کند.

کسى که سوء خُلق بر او عارض شده مستحب است برای رفع آن در گوش او اذان بگویند.

مستحب است اذان گفتن از براى کسى که به بیماری‌ها و ناخوشى‏ها گرفتار است و کسى که کم‌اولاد است، پس اذان گفتن در وقت نمازها بیماری‌ها را رفع مى‏کند و اولاد را زیاد مى‏کند.

«* احکام نماز صفحه 62 *»

مستحب است اذان گفتن در گوش راست و اقامه گفتن در گوش چپِ نوزادى که تازه متولد شده.

کسى که اذان و اقامه را فراموش کند تا داخل نماز شود، پس اگر پیش از رکوع به یادش آید که اذان و اقامه را نگفته مستحب است از براى او که برگردد و اذان و اقامه بگوید و نماز را از سر گیرد.

کسى که نماز قضاء مى‏خواند مرخّص است که از برای نماز اول اذان و اقامه بگوید و براى هریک از باقی نمازها به اقامه تنها اکتفاء کند و اذان را مکرّر نگوید.

در روز عرفه مرخّص کرده‏اند که اذان از براى نماز عصر نگویند و به اقامه تنها اکتفاء کنند، چرا که در روز عرفه مستحب است که میان نماز ظهر و عصر را جمع کنند یعنى نافله در میان آنها نخوانند و اذان نگویند تا زود مشغول خواندن دعاهاى وارده شوند. و همچنین رخصت داده‏اند از براى کسى که از عرفات رو به منى مى‏رود که از براى نماز عشاء اذان نگوید، چرا که حاجیان نماز مغرب را تا آخر وقت آن که به مشعر مى‏رسند به تأخیر مى‏اندازند و میان نماز مغرب و عشاء را جمع می‌کنند، یعنى نافله در میان آنها به‌جا نمى‏آورند.

اذان سوم در روز جمعه (اذان عصر) بدعت است.

کسى که ملحق مى‏شود به جماعتى که نماز جماعت مى‏خوانند، اقتداء مى‏کند بدون اینکه اذان و اقامه بگوید.

«* احکام نماز صفحه 63 *»

 

در نماز جماعت یک نفر اذان و اقامه مى‏گوید، و سایر مردم نباید هریک از براى خود اذان و اقامه بگویند.

کسى که ملحق شود به جماعتى که نماز جماعت ایشان به انجام رسیده و صفوف ایشان متفرّق نشده، مرخّص است در ترک اذان و اقامه و اگر بخواهد اذان و اقامه بگوید جایز است، بلکه مستحب است.

کسى که اذان و اقامه گفتن کسى دیگر را بشنود مرخّص است که بدون اذان و اقامه نماز بخواند و اگر اذان و اقامه هم بگوید جایز است، بلکه مستحب است.

 

عدد فصل‌های اذان و اقامه

عدد فصل‌های اذان و ترتیب آنها بنابر مشهورترین روایات و فتاواى فقهاء چهار اَللّهُ اَکْبَر و دو اَشْهَدُ اَنْ لااِلٰهَ اِلَّا اللّه و دو اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللّه و دو حَىَّ عَلَى الصَّلوٰة و دو حَىَّ عَلَى الْفَلاح و دو حَىَّ عَلىٰ خَیْرِ الْعَمَل و دو اَللّهُ اَکْبَر و دو لااِلٰهَ اِلَّا اللّه است.

عدد فصل‌هاى اقامه بنابر مشهورترین روایات و فتاواى فقهاء و ترتیب فصل‌هاى آن مثل ترتیب اذان است و در اول دو اللّه اکبر است و بعد از حىَّ علىٰ خیر العمل دو قد قامت الصلوٰة و در آخر آن یک لاالٰه الّا اللّه است.

شهادت به امارت امیرالمؤمنین؟ع؟ و ولایت آن بزرگوار و سایر ائمه طاهرین؟عهم؟ بعد از شهادت به توحید و نبوّت بالاستقلال در هر موضعى مستحب است. و شعار شیعه اثنا‏عشرى این است که در اذان و اقامه، بعد از شهادت به توحید و نبوّت، شهادت به امارت و ولایت آن بزرگوار صلوات‏ اللّه و سلامه علیه مى‏دهند.

«* احکام نماز صفحه 64 *»

در اذان و اقامه در هر موضعى که اسم مبارک پیغمبر؟ص؟ ذکر شود، صلوات‌فرستادن بر او و آل او واجب است.

در سفر در وقت تعجیل رخصت رسیده که اذان و اقامه را طاق طاق بگویند.

اقامه گفتن جفت جفت بدون اذان بهتر است از اذان و اقامه با هم طاق طاق.

ترتیب در اذان و اقامه شرط است. پس اگر در فصلى از فصل‌هاى

 

اذان و اقامه سهو، نسیان و یا خطائى واقع شد و بعد معلوم شد، باید برگشت و ذکر آن فصل را گفت و بعد به ترتیب اذان و اقامه را به‌انجام رسانید.

هرگاه نقصى در یکى از فصل‌های اذان واقع شد و به یاد نیامد تا آنکه مشغول به اقامه گفتن شد، یا آنکه بعد از فراغ از اقامه به یاد آمد که نقصى در یکى از فصل‌هاى اذان واقع شده، نباید اعتناء کرد و نباید به آن فصل برگشت.

هرگاه نقصى در یکى از فصل‌هاى اقامه واقع شد و بعد از داخل شدن در نماز و رکوع کردن به یاد آمد، نباید به آن فصل برگشت.

مستحب است ساکن کردن آخر هر فصلى از فصل‌هاى اذان و اقامه.

مستحب است که اذان را به تأنّى بگویند و اقامه را به سرعت بگویند.

مستحب است که فاصله قرار دهند در میان اذان و اقامه به سجودى و نشستنى، یا به خواندن دعاهایى که به‌خصوص وارد شده،

 

«* احکام نماز صفحه 65 *»

یا به تسبیحى و تحمیدى، یا به دو رکعت نماز، و نافله خواندن در میان اذان و اقامه ظهر و عصر از سنت است.

کسى که فرادىٰ نماز می‌خواند کافى است از براى او در فاصله انداختن میان اذان و اقامه، برداشتن گامى رو به قبله با پاى راست.

امامى که آمدن جمعى را انتظار می‌کشد برای او جایز است که هریک از فصل‌هاى اذان و اقامه را دو مرتبه و سه مرتبه مکرر کند از براى جمع شدن مأمومین.

بیماری که نتواند اذان و اقامه بگوید در دل خود اذان و اقامه بگوید.

 

احکام اذان و اقامه

اذانى نیست مگر بعد از دخول اوقات نمازهاى پنج‏گانه، مگر در صبح.

رخصت رسیده در اذان صبح که قدرى پیش از طلوع صبح اذان بگویند از براى اعلام، ولکن به آن اذان نمى‏توان نماز خواند.

مستحب است حکایت‌کردن اذان در هر حال، اگرچه در خلاء باشد. و مراد از حکایت‌کردن اذان این است که مؤذّن هر فصلى را که بگوید هرکس بشنود همان فصل را بگوید.

مکروه است تکلم کردن در بین اقامه گفتن در نماز جماعت براى امام و مأمومین، و اگر امام تکلم کرد اقامه را اعاده کند.

مکروه است تکلم کردن در میان اقامه و کراهتِ تکلم کردن شدید مى‏شود بعد از گفتن قد قامت الصلوٰة.

«* احکام نماز صفحه 66 *»

مکروه است تکلم کردن در میان اذان و اقامه در نماز صبح.

جایز است اکتفا کردن به اذان و اقامه غیر اگر آن دو را بشنوند.

اگر امامى اذان و اقامه غیر را بشنود و تکلم نکند، برای او جایز است که به آنها اکتفاء نماید و با قوم نماز بخواند.

هرگاه مؤذن یکى از فصول اذان را ناقص گفت و کسى بخواهد به اذان او اکتفاء کند، پس آنچه را که مؤذن ناقص گفته او خود تمام بگوید و به اذان او اکتفاء کند.

 

کسى که در بین اذان گفتن حدثى از او صادر شد نباید اذان را اعاده کند، اما اگر در بین اقامه گفتن حدثى از او صادر شد مستحب است که اقامه را بعد از تطهیر اعاده کند.

کسى که از روى تقیّه به مخالف اقتداء کند اذان و اقامه را در دل خود بگوید، و اگر مهلتى ندارد و مى‏ترسد که به رکوع نرسد دو مرتبه قد قامت الصلوٰة مى‏گوید و دو مرتبه اللّه اکبر و یک مرتبه لاالٰه الّا اللّه و با ایشان داخل نماز مى‏شود.

جایز است اعتماد کردن به اذان مؤذنین در نماز و افطار مگر آنکه مؤذنى باشد که به تجربه معلوم شده باشد که اذان را به وقت نمى‏گوید، پس اعتمادى به اذان او نیست.

جایز است که امام اذان بگوید و دیگرى اقامه بگوید، و جایز است که دیگرى اذان بگوید و امام اقامه بگوید، و جایز است که هر دو را امام بگوید، و جایز است که هر دو را دیگرى بگوید.

«* احکام نماز صفحه 67 *»

هرگاه مؤذن گفت قد قامت الصلوٰة کسانى که مى‏خواهند نماز جماعت بخوانند باید برپا بایستند و مهیاى نماز جماعت باشند و نباید در این وقت نافله به‌جا آورند. و هرگاه در این‌وقت امام حاضر نشد یکى از جماعتى که حاضرند امامت مى‏کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



«* احکام نماز صفحه 68 *»

پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی

نرم افزارهایی که وظیفه آنها اعلام اذان می‌باشد در اکثر شهرهای کشور مطابق با اذان مساجد دخول وقت را اعلام می‌کنند، ولی در جندق حدود 10دقیقه ‌مغایرت دارد؛ وظیفه چیست؟

درباره وقت اذان احتیاط شود و پس از یقین به دخول وقت برنامه‌های عبادی انجام گیرد.

راجع به حکایت اذان که دستور رسیده آیا این امر خاص اذان اعلامی است یا شامل اذان نماز جماعت هم می‌شود؟

برای اذان اعلامی است. چون می‌فرمایند در بیت الخلاء هم تکرار کن. در اذان مغرب که اذان جماعت حسینیه با اذان اعلامی هم‌زمان است می‌شود تکرار کرد اما مثل اذان ظهر که بعد از اذان اعلامی است تکرار لازم نیست.

آیا فرموده‌اید کسی که اقامه بگوید باید اهلیّت برای امامت ‌جماعت داشته باشد؟

گفته‌ام قرائتش درست باشد و فسق ظاهری هم نداشته باشد. چون اقامه جزء نماز است باید سعی کنند اهلیت داشته باشد.

مؤذن پس از اذان میکروفون را به امام جماعت داد که اقامه را او بگوید، سرور معظم؟حفظ؟ فرمودند: «اقامه را هم خود شما بگویید. زیرا گفتن اقامه شأن مؤذن است.» چندی بعد یکی از برادران غیر متعلم

 

«* احکام نماز صفحه 69 *»

در غیاب مؤذن اذان گفت و سپس شروع به اقامه کرد، ایشان فرمودند: «اقامه را کسی باید بگوید که صلاحیت برای امامت دارد.»

 

در ماه رجب در روزهای جمعه نماز خاصی بین ظهر و عصر مستحب است، هرگاه نماز مذکور بین نماز ظهر و عصر خوانده شود از آنجا که بین ظهر و عصر جمع نشده باید برای نماز عصر جداگانه اذان گفت یا خیر؟

شاید مراد از «بین نماز ظهر و عصر» بین وقت ظهر و عصر باشد نه بین نماز ظهر و عصر. زیرا اگر نماز ظهر و عصر جمع خوانده شود باید بین آن دو، نماز مستحبی خوانده نشود و اگر کسی نماز مستحبی خواند نباید برای نماز عصر اذان بگوید. زیرا اذان نماز عصرِ جمعه بدعت است.

 

«* احکام نماز صفحه 70 *»

نــیّـــت

نماز و سایر عبادات صحیح نیست مگر به قصد امتثال امر الهى. و  وجوب قصد و نیّت امتثال امر الهى که به قصد قُربةً الى اللّه، طلباً لمرضات اللّه، لِله، فى اللّه، لوجه اللّه و امثال اینها در عبادات تعبیر آورده‌اند، محل اتفاق جمیع علماء ابرار است بلکه داخل ضروریات دین و مذهب است.

عبادتى که از روى ریاء و سمعه و از براى غیر خدا باشد باطل است و در واقع عبادت نیست؛ اگرچه در صورت ظاهره مانند عبادت باشد مثل عکس در آینه.

هر نمازى به هر نیتى که ابتداء شده باید به همان نیت به پایان برسد مگر در بعضى از مواضع که خواهد آمد. پس هرگاه نمازى را به قصد وجوب شروع کرد و بعد گمان کرد که نافله است و بعد ملتفت شد که در ابتداء به قصد وجوب شروع کرده، پس آن نماز را به‌طور وجوب به پایان مى‏رساند. و هرگاه در ابتداء نماز را به قصد نافله شروع کرد و بعد گمان کرد که نماز واجب است و بعد ملتفت شد که در ابتداء به قصد نافله نماز را شروع کرده، آن نماز را به‌طور نافله به پایان مى‏رساند.

کسى که در روز جمعه در نماز ظهر و جمعه بعد از خواندن حمد سوره قل هو اللّه احد (توحید) را خواند مستحب است که آن نماز را نافله حساب کند و در دو رکعتى سلام گوید. و سپس نماز ظهر را شروع کند و بعد از حمد سوره جمعه را بخواند.

«* احکام نماز صفحه 71 *»

 

کسى که مشغول نماز واجب شد و یک رکعت نماز خواند، پس امام عادلی آمد که مى‏خواهد با او نماز جماعت بخواند مستحب است که آن نماز را نافله قرار دهد و در دو رکعتى سلام گوید. و سپس با امام نماز جماعت بخواند.

کسى که مشغول نماز عصر شود و در بین نماز ملتفت شود که نماز ظهر را نخوانده، آن نماز را نماز ظهر قرار مى‏دهد و بعد از فارغ شدن نماز عصر را به‌جا مى‏آورد.

کسى که نماز عصر را به‌انجام رسانید و بعد از فارغ شدن از نماز ملتفت شد که نماز ظهر را نخوانده، آن نماز را نماز ظهر قرار مى‏دهد و نماز عصر را از سر مى‏گیرد و به‌انجام مى‏رساند.

کسى که مشغول نماز مغرب شود و در بین نماز ملتفت شود که نماز عصر را نخوانده، آن نماز را به چهار رکعتى تمام مى‏کند و نماز عصر قرار مى‏دهد و نماز مغرب را از سر مى‏گیرد. و اگر بعد از سلامِ نماز مغرب به یادش آمد که نماز عصر را نخوانده نماز عصر را قضاء مى‏کند. و سپس مشغول نماز عشاء مى‏شود.

کسى که مشغول نماز عشاء شد و در بین رکعت اول یا رکعت دوم یا رکعت سوم به یادش آمد که نماز مغرب را نخوانده، پس آن نماز را نماز مغرب قرار مى‏دهد و در رکعت سوم سلام مى‏گوید. و سپس نماز عشاء را از سر مى‏گیرد و به‌انجام مى‏رساند.

کسى که بعد از سلام نماز عشاءِ چهار رکعتى به یادش آمد که نماز

 

«* احکام نماز صفحه 72 *»

 

مغرب را نخوانده، باید نماز مغرب را بخواند و سپس نماز عشاء را اعاده کند.

کسى که نماز عشاء او قصر است و بعد از سلام در دو رکعتى به یادش آمد که نماز مغرب را نخوانده، یک رکعت دیگر به آن مى‏افزاید و آن را نماز مغرب قرار مى‏دهد. و بعد از سلام، نماز عشاء را از سر مى‏گیرد و به‌انجام مى‏رساند.

کسى که مشغول نماز صبح شد و در بین نماز به یادش آمد که نماز عشاء را نخوانده، پس آن نماز را قضاء نماز عشاء قرار مى‏دهد و به‌طور نماز عشاء آن را تمام مى‏کند. و سپس اذان و اقامه مى‏گوید و نماز صبح را از سر مى‏گیرد و به‌انجام مى‏رساند.

در بین هر نماز شبانه‏روزى که به یاد آید که نماز سابقى فوت شده مى‏توان آن نماز را قضاء نماز فوت‌شده قرار داد و به‌طور نماز فوت‌شده تمام کرد. و سپس مشغول نماز حاضرى شد مادام که وقت نماز حاضرى تنگ نشود.

تـکبـیـرةالاحـرام

ابتداى نماز تکبیرة‌الاحرام است با نیت، و نماز نماز نیست مگر به تکبیرةالاحرام.

کسى که تکبیرةالاحرام را از روى عمد یا از روى فراموشى ترک کند، باید نماز را از سر گیرد.

کسى که ایستاده باید نماز بخواند تکبیرةالاحرام را باید ایستاده بگوید و کسى که باید نشسته نماز بخواند تکبیرةالاحرام را باید نشسته بگوید.

 

«* احکام نماز صفحه 73 *»

مستحب است شروع کردن در نماز به سه تکبیر یا پنج تکبیر یا هفت تکبیر، و هفت تکبیر افضل است و هریک را که بخواهند تکبیرةالاحرام قرار دهند مخیَّرند.

مستحب است که سه تکبیر بگویند و این دعاء را بخوانند: اَللّٰهُمَّ اَنْتَ الْمَلِکُ الْحَقُّ، لااِلٰهَ اِلّا اَنْتَ سُبْحانَکَ، اِنّى ظَلَمْتُ نَفْسى فَاغْفِرْ لى ذَنْبى، اِنَّهُ لایَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلّا اَنْتَ. بعد از آن دو تکبیر دیگر بگویند و بعد این دعاء را بخوانند: لَبَّیْکَ وَ سَعَدَیْک، وَ الْخَیْرُ فى یَدَیْک، وَ الشَّرُ لَیْسَ اِلَیْک، وَ الْمَهْدِىُّ مَنْ هَدَیْتَ، لا مَلْجَأَ مِنْکَ اِلّا اِلَیْک، سُبْحانَکَ وَ حَنانَیْک، تَبارَکْتَ وَ تَعالَیْت، سُبْحانَکَ رَبَّ الْبَیْت. بعد از آن دو تکبیر دیگر بگویند پس این دعاء را بخوانند: وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّمٰواتِ وَ الْاَرْضَ، عَلىٰ مِلَّةِ اِبْرٰهیمَ وَ دینِ مُحَمَّدٍ وَ هُدىٰ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ، عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ، حَنیفاً مُسْلِماً وَ ما اَنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ، اِنَّ صَلوٰتى وَ نُسُکى وَ مَحْیاىَ وَ مَماتى لِلهِ رَبِّ الْعالَمینَ، لا شَریکَ لَهُ، وَ بِذٰلِکَ اُمِرْتُ وَ اَنَا مِنَ الْمُسْلِمین. و بعد بگویند: اَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ. و شروع کنند به خواندن حمد.

و در کافى دعائى را از براى افتتاح نماز روایت کرده و آن دعاء این است: اَللّٰهُمَّ اِنّى اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ‏مُحَمَّدٍ، وَ اُقَدِّمُهُمْ بَیْنَ یَدَىْ صَلوٰتى وَ اَتَقَرَّبُ بِـهِمْ اِلَیْک، فَاجْعَلْنى بِـهِمْ وَجیهاً فِى الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبینَ، مَنَنْتَ عَلَىَّ بِمَعْرِفَتِهِمْ فَاخْتِمْ لى بِطاعَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ وَ وِلایَتِهِمْ فَاِنَّهَا السَّعادَة، وَ اخْتِمْ لى بِها فَاِنَّکَ عَلىٰ کلِّ شَى‏ءٍ قَدیرٌ. پس نماز مى‏خوانى و چون از نماز فارغ شدى مى‏گویى: اَللّٰهُمَّ اجْعَلْنى مَعَ مُحَمَّدٍ وَ

«* احکام نماز صفحه 74 *»

آلِ‏مُحَمَّدٍ فى کُلِّ عافیَةٍ وَ بَلاءٍ، وَ اجْعَلْنى مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ‏مُحَمَّدٍ فى کُلِّ مَثْوىً وَ مُنْقَلَبٍ، اَللّٰهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیاهُمْ وَ مَماتى مَماتَهُمْ، وَ اجْعَلْنى مَعَهُمْ فِى الْمَواطِنِ کُلِّـها وَ لاتُفَرِّقْ بَیْنى وَ بَیْنَهُمْ اَبَداً اِنَّک عَلىٰ کلِّ شَى‏ءٍ قَدیرٌ. و کسى که این دعاء را بخواند با محمّد و آل‏محمّد؟عهم؟ است چنان‌که از حضرت امیرالمؤمنین؟ع؟ رسیده.

کسى که امام را در حال رکوع دریابد و یک تکبیر بگوید و به رکوع رود کفایت مى‏کند او را از تکبیرةالاحرام و تکبیر رکوع.

مستحب است که امام تکبیرةالاحرام را بلند بگوید و جایز است که جمیعِ تکبیرات را بلند بگوید.

مأموم تکبیرةالاحرام را آهسته بگوید.

منفرد در بلند گفتن و آهسته گفتن تکبیرةالاحرام مخیّر است.

مستحب است بلندکردن هر دو دست در وقت گفتن هر تکبیرى و حدّ بلند کردن دست‌ها تا نحر است و نباید از گوش‌ها بگذرد و کف دست‌ها باید رو به قبله باشد و انگشتان به‌هم بسته باشد.

تکبیراتى که مستحب است در بین نمازهاى پنج‏گانه شبانه‏روزى نود تکبیر است: تکبیرى قبل از رکوع و تکبیرى بعد از آن، و تکبیرى بعد از سجود اول و تکبیرى قبل از سجود دوم و تکبیرى بعد از سجود دوم در هر رکعتى، و تکبیرى قبل از قنوت در رکعت دومِ هریک از نمازهاى پنج‏گانه. و بلندکردن دست‌ها در هریک از آنها مستحب است.

 

«* احکام نماز صفحه 75 *»

 

قـیـام

ایستادن در حال تکبیرة‌الاحرام و در حال خواندن حمد و سوره و در حال خواندن تسبیحات در هر رکعتى از نمازهاى واجبْ واجب است؛ اگر مانعى و عذرى از ایستادن نباشد.

مستحب است که انگشت‌هاى پاها رو به قبله باشد و به اعتدال بایستند و میل به سمتى نکنند.

مستحب است از براى مردان پاها را به‌هم نچسبانند و به‌قدر چهار انگشت فاصله در میان پاها قرار دهند و بیش از یک وجب فاصله قرار ندهند.

مستحب است از براى زن‌ها که پاهاى خود را به‌هم بچسبانند و فاصله در میان آنها قرار ندهند.

مکروه است به سمتى میل کردن و بر روى یک پا ایستادن و پابه‌پا شدن و گاهى مایل به پاى چپ ایستادن و گاهى مایل به پاى راست ایستادن.

مستحب است از براى مردان که در حال ایستادن دست‌ها را بر روى ران‌هاى خود گذارند در حالتى که انگشت‌ها به‌هم بسته باشد.

مستحب است از براى زن‌ها که در حال ایستادن دست‌هاى خود را بر روى پستان‌هاى خود گذارند.

مستحب است که در حال ایستادن نظر به مهر و موضع سجود باشد.

مکروه است در حال ایستادن تکیه کردن بر چیزى مگر از براى بیماری که بدون تکیه نتواند بایستد.

«* احکام نماز صفحه 76 *»

 

مکروه است در حال نماز ملتفت‌شدن به چپ و راست و نظر کردن به اطراف.

مکروه است در حال نماز بازى کردن با سر و ریش و سایر اعضاء خود.

جایز است رو به قبله راه رفتن اما در حال راه رفتن قرائت نکند؛ مگر در حال ضرورت.

کسى که عاجز است از ایستادن نشسته نماز می‌خواند و کسى که عاجز است از نشستن خوابیده نماز می‌خواند.

کسى که قادر باشد بر ایستادن و از روى فراموشى تکبیرةالاحرام را نشسته بگوید اعتنائى به آن نکند و برخیزد و تکبیرةالاحرام را ایستاده بگوید و مشغول نماز شود.

کسى که از ایستادن عاجز است نشسته نماز می‌خواند، و هرگاه در بین نماز قوّتى در خود یافت که مى‏تواند برخیزد واجب است که برخیزد و ایستاده نماز بخواند به قدرى که مى‏تواند بایستد.

کسى که مى‏تواند به تکیه کردن بر دیوارى و عصایى ایستاده نماز بخواند جایز نیست که نشسته نماز بخواند.

بیمارى که نمى‏تواند ایستاده ساکن شود و مى‏تواند ایستاده راه رود، رو به قبله راه مى‏رود و قرائت مى‏کند و ایستاده نماز می‌خواند و جایز نیست که نشسته نماز بخواند.

حدّ بیمارى که باید نشسته نماز خواند به خود بیمار واگذار است و او بر نفس خود بر بصیرت است.

«* احکام نماز صفحه 77 *»

هرگاه پزشک ماهرى حکم کند که ایستادن برای بیمار ضرر دارد جایز است که نشسته نماز بخواند.

کسى که نشسته نماز می‌خواند جایز است که دو زانو بنشیند، یا چهار زانو بنشیند، یا پاهاى خود را دراز کند.

کسى که نمى‏تواند نشسته نماز بخواند خوابیده نماز بخواند و به دست راست بخوابد، و اگر نمى‏تواند بر دست چپ بخوابد، و اگر نمى‏تواند بر پشت بخوابد و روى او به قبله باشد مانند محتضر و نماز بخواند.

کسى که خوابیده نماز می‌خواند از براى رکوع و سجود با سر اشاره مى‏کند: از براى رکوع کمتر و از براى سجود بیشتر سر را به پایین مى‏اندازد. و اگر نتواند سر را حرکت دهد از براى رکوع و سجود با چشم خود اشاره کند: از براى رکوع کمتر و از براى سجود بیشتر چشم را برهم گذارد.

کسى که به بیماری مبتلا شود که شرط درمان آن خوابیدن باشد، پس بخوابد به طورى که درمان شود و نماز را در حال خوابیدن انجام دهد و از براى رکوع و سجود به طورى که گذشت اشاره کند.

جایز است نشسته نافله خواندن بدون بیماری.

مستحب است که در نافله، دو رکعت نشسته را به‌جاى یک رکعت ایستاده حساب کنند.

در نمازهاى واجب هرگاه تکلیف، نماز نشسته باشد هر رکعت نشسته به‌جاى یک رکعت ایستاده محسوب می‌شود.

«* احکام نماز صفحه 78 *»

 

در نمازهاى نشسته هرگاه چیزى از سوره را باقى گذارند سپس بایستند و آن را بخوانند و رکوع کنند، نماز ایستاده محسوب خواهد شد.

در کشتى هرگاه ممکن شد ایستاده نماز بخوانند، و هرگاه نشد قدرى منحنى شوند و نماز بخوانند، و هرگاه به طور انحناء هم نشد نشسته نماز بخوانند؛ و از کشتی بیرون آمدن و ایستاده نماز خواندن واجب نیست. ولکن در صورتى که بیرون آمدن و ایستاده نماز خواندن ممکن باشد ایستاده نماز خواندن به احتیاط نزدیک‌تر است و راه نجات در آن است.

 

 

«* احکام نماز صفحه 79 *»

پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی

در نمازهای نشسته باید در هنگام خواندن حمد و سوره نظر به مهر باشد یا به روی دامن؟

نظر به مهر باشد.

 

 

«* احکام نماز صفحه 80 *»

قـرائـت

خواندن حمد در هر دو رکعت از نمازهای دو رکعتى و در هر دو رکعت اول از نمازهاى سه رکعتى و چهار رکعتى از نمازهاى شبانه‏روزى واجب است.

بسم اللّه الرحمٰن الرحیم جزء سوره حمد است و یکى از آیات هفت‌گانه حمد است.

کسى که تازه‌مسلمان باشد و حمد را حفظ نباشد در نماز تکبیری و تسبیحی او را کفایت مى‏کند تا آنکه حمد و سوره و اذکار نماز را یاد گیرد.

در نمازهاى شبانه‏روزى بعد از خواندن حمد یک سوره تمام _ نه کمتر و نه زیادتر _ باید خواند. و بیشتر از فقهاء واجب دانسته‏اند و بعضى مستحب دانسته‏اند، و راه نجات خواندن آن است در حال اختیار.

در نماز آیات تبعیض سوره جایز است چنان‌که در موضع خود خواهد آمد ان‌شاءاللّه تعالى.

 

در نمازهای نافله سوره‏هاى متعدد و بخشى از یک سوره را مى‏توان خواند.

کفایت مى‏کند از براى گنگ اینکه زبان خود را در قرائت و سایر اذکار نماز حرکت دهد به قدرى که سایر مردم طول مى‏دهند.

بیشتر از فقهاء واجب دانسته‏اند بر مردان بلندخواندن حمد و سوره را در نماز صبح و در هر دو رکعت اول از نماز مغرب و نماز عشاء، چنان‌که واجب دانسته‏اند آهسته‌خواندن حمد و سوره را در دو رکعت اول از نماز

 

«* احکام نماز صفحه 81 *»

ظهر و نماز عصر در غیر روز جمعه؛ خواه در سفر باشد و خواه در حضر، خواه در نماز جماعت باشد و خواه در فرادىٰ. چنان‌که سیرت پیغمبر؟ص؟ و ائمه طاهرین؟عهم؟ و شیعیان ایشان بر این بوده، و راه نجات متابعت سیرت قدیمه است.

راه نجات در جَهر به قرائت حمد و سوره است در دو رکعت اول از نماز ظهر روز جمعه و نماز جمعه.

هرگاه کسى از روى عمد در مقام جهر اِخفات کرد و در مقام اخفات جهر کرد، باید نماز را اعاده کند.

کسى که از روى نادانى یا از روى فراموشى در موضع جهر اخفات نمود و در موضع اخفات جهر کرد، چیزى بر او نیست و نباید نماز را اعاده کند.

در قنوت و ذکر رکوع و سجود و سایر اذکار و در تشهد، جهر و اخفات مساوى است.

 

در رکعت آخر نماز مغرب و در دو رکعت آخر نماز عشاء و ظهر و عصر، سیرت فقهاء و مقلّدین قدیماً و حدیثاً بر این بوده که آهسته بخوانند.

جهرى از براى زن‌ها نیست مگر آنکه زنى از براى زن‌هاى دیگر امامت کند، پس در نمازهای جهریه صداى خود را بلند کند به قدرى که خود بشنود.

مستحب است که در نافله‏هاى شب جهر، و در نافله‏هاى روز اخفات کنند.

«* احکام نماز صفحه 82 *»

 

تعیین بعضى از سوره‏ها در بعضى از نمازها

بیشتر از فقهاء بسم اللّه الرحمٰن الرحیم را از براى هر سوره‏اى جزء آن سوره دانسته‏اند به غیر از سوره برائت، و بعضى در غیر سوره حمد آن را جزء سوره ندانسته‏اند. و روایات بسیار وارد شده که هر کتابى که از آسمان نازل شده در اول آن بسم‏اللّه بوده، و اول‌سوره‏اى که بر پیغمبر؟ص؟ نازل شده سوره اِقرَأ (عَلَق) است، و از این معلوم مى‏شود که بسم اللّه در سوره اقـرأ بوده پیش از نزول سوره حمد. پس قول اول محکم‏تر است.

افضل سوره‏ها در نمازها سوره انّا انزلناه (قدر) و سوره قل هو اللّه احد (توحید) است مگر آنکه در بعضى اوقات، بعضى دیگر از سوره‏ها را در بعضى از نمازها فرموده‏اند بخوانید.

کسى که بخواهد سوره‏اى را در نماز بخواند به جهت ثوابى که در خواندن آن سوره فرموده‏اند و خواندن آن سوره را ترک کند و سوره قدر و توحید را به جهت فضلى که دارند بخواند، پس خداوند عالم جلّ‏شأنه

 

ثواب سوره قدر و توحید را به او خواهـد داد و ثــواب آن سوره را هم که به جهت فضل این دو سوره ترک کرده به او خواهد داد.

سوره عمّ (نبأ) و سوره غاشیه و سوره لا اقسم بیوم القیٰمة (قیامة)، هریک از این سوره‏ها و سایر سوره‏هایى که به‌قدر این سوره‏ها هستند در نماز ظهر وارد شده. و سوره سبّح اسم ربّک الاعلىٰ (اَعلیٰ) و سوره و الشمس (شمس) و سوره غاشیه هریک از این سوره‏ها و شبیه این سوره‏ها در نماز عشاء وارد شده. و سوره قل هو اللّه احد (توحید) و سوره

 

«* احکام نماز صفحه 83 *»

اذا جاء نصر اللّه (نصر) و سوره اذا زلزلت (زلزله) و امثال آنها هریک در نماز عصر و نماز مغرب وارد شده.

در حدیثى فرموده‏اند که واجب است بر هر مؤمنى که از شیعیان ما است که بخواند در شب جمعه در نماز سوره جمعه و سوره سبّح اسم ربّک الاعلىٰ (اَعلیٰ) را، و در نماز ظهر روز جمعه سوره جمعه و سوره منافقین را،([17]) و در نماز صبح روز جمعه سوره جمعه و سوره توحید وارد شده، و در شب جمعه و صبح جمعه و ظهر جمعه و عصر جمعه سوره جمعه و منافقین وارد شده، و در نماز صبح روز دوشنبه و روز پنجشنبه در رکعت اول سوره هل اتـىٰ (انسان) و در رکعت دوم سوره غاشیه وارد شده.

مستحب است که در رکعت اول نافله ظهر بعد از حمد سوره قل یاایّها الکافرون (کافرون) و در باقى نافله‏هاى ظهر و در تمام نافله‏هاى عصر بعد از حمد سوره توحید بخوانند. و در رکعت اول نافله مغرب بعد از  حمد سوره قل یاایّها الکافرون (کافرون) و در باقى رکعت‌ها بعد از حمد سوره توحید بخوانند. و در نماز وتیره بعد از حمد سوره اذا وقعت الواقعة (واقعه) و سوره توحید بخوانند. و در هریک از دو رکعت اول از نماز شب بعد از حمد سى مرتبه سوره توحید بخوانند، و در چهار رکعت بعد به‌طور نماز جعفر طیّار به‌جا آورند، و در دو رکعت دیگر سوره تبارک الذى بیده

«* احکام نماز صفحه 84 *»

الملک (مُلک) در رکعت اول و سوره هل اتـىٰ (انسان) در رکعت دوم بخوانند. و در دو رکعت نماز شفع بعد از حمد در هر رکعتى سه مرتبه سوره توحید بخوانند، و در رکعت وتر بعد از حمد سه مرتبه سوره توحید و یک مرتبه قل اعوذ بربّ الفلق (فلق) و قل اعوذ بربّ الناس (ناس) بخوانند. و در نافله صبح در رکعت اول بعد از حمد سوره قل یاایّها الکافرون (کافرون) و در رکعت دوم بعد از حمد سوره قل هو اللّه احد (توحید) بخوانند. و روایات در اختیار سوره‏ها از براى نمازها مختلف رسیده و بعضى از آنها در موقع خود بعد از این خواهد آمد ان‌شاءاللّه تعالى.

آنچه در رکعت سوم و چهارم

از نمـازهــاى شبانــه‏روزى بایــد خوانـــد

در رکعت سوم و چهارم واجب است خواندن حمد به‌تنهایى بدون سوره دیگر یا تسبیح.

نمازگزار در میان خواندن حمد یا تسبیح مخیّر است، و هریک را که خواند دیگرى ساقط مى‏شود.

رکعت اول و دوم از جمله واجباتى است که خداوند عالم جلّ‏شأنه

 

واجب کرده و رکعت سوم و چهارم از جمله واجباتى است که پیغمبر؟ص؟ واجب کرده، پس تسبیح را در آن قرار دادند تا فرق باشد در میان آنچه خدا واجب کرده با آنچه پیغمبر؟ص؟ واجب کرده.

افضل در رکعت سوم و چهارم تسبیح است چراکه مبناى آنها بر آن شده.

 

«* احکام نماز صفحه 85 *»

در بعضى از احادیث وارد شده که سوره حمد بر حمد و ثناء و تسبیح خدا مشتمل است و اختیار حمد افضل است و بعضى از فقهاء به آن فتوى داده‏اند، و نمازگزار هریک را به قصد افضلیت اختیار کرد ثواب او را به او مى‏دهند.

مستحب است که در نماز جماعت امام و مأموم حمد و تسبیح را برخلاف یکدیگر اختیار کنند. پس اگر امام تسبیح کند مأموم حمد بخواند و اگر امام حمد بخواند مأموم تسبیح کند.

در رکعت سوم و چهارم تسبیحات اربعه کامل‌ترین تسبیحات است و آن سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلهِ وَ لااِلٰهَ اِلَّا اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَر است و در هر رکعتی یک مرتبه گفتن کافى است و سه مرتبه گفتن مستحب است.

سبحان اللّه و الحمد لله و لا الٰه الّا اللّه و اللّه اکبر را سه مرتبه گفتن که در مجموع نُه مرتبه شود نیز وارد شده، و سه سبحان اللّه هم وارد شده، و الحمد لله و سبحان اللّه و اللّه اکبر هم وارد شده، و یک سبحان اللّه هم وارد شده، و بعضى از فقهاء به کافی بودن هریک فتوی داده‏اند.

کسى که بیمار باشد یا در نماز زیاد شک کند مستحب است که در رکعت سوم و چهارم تسبیح را اختیار کند.

 

احکام قرائـت

مستحب است استعاذه در رکعت اول پیش از شروع در قرائت، و بهترین قول در استعاذه این است که بگوید: اَعوذُ بِاللّهِ السَّمیعِ الْعَلیمِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیم.

«* احکام نماز صفحه 86 *»

 

مستحب است جهر به بسم اللّه الرحمٰن الرحیم اگرچه در نمازهاى اخفاتیه باشد.

مستحب است ترتیل در قرائت، یعنى کلمات را با سرعت زیاد نخوانند و زیاد مکث نکنند و به‌طور اقتصاد و میانه‏روى بخوانند و حفظ وقوف و اداء حروف به‌طور صراحت کنند.

در هر آیه که تخویف و ترغیبى است و حالتى از براى نمازگزار است که بخواهد مکرّر آن آیه را بخواند و گریه کند و عبرت گیرد، مکرر خواندن آن جایز است بلکه مستحب است.

جایز نیست آمین گفتن بعد از قرائت حمد بلکه در جمیع نماز. زیرا آن از کلمات نصارى است که عامّه آن را در نماز خود مى‏گویند.

در نماز جماعت هرگاه امام از قرائت حمد فارغ شد و مأموم بخواهد چیزى بگوید، بگوید: اَلْحَمْدُ لِلهِ رَبِّ الْعالَمین.

در نمازهاى واجب شبانه‏روزى دو سوره بعد از حمد در یک رکعت نباید خواند، و در نمازهاى نافله جایز است که سوره‏هاى متعدد بعد از حمد در یک رکعت بخواند.

چهار سوره‏اى که سجده واجب در آن است([18]) در نماز نباید خواند و نخواندن آنها در نماز راه نجات است.

کسى که بخواهد در بین نماز راه برود به طورى که روى او از قبله نگردد، در بین راه رفتن قرائت نکند و برود به آن موضعى که مى‏خواهد پس ساکن شود و قرائت کند.

«* احکام نماز صفحه 87 *»

مکروه است که در بین نماز از قرائت باز ایستند به‌جهت گوش دادن به کلام سخنگویى.

هر کلامى که ذکر خدا و رسول او؟ص؟ در آن باشد و با خدا تکلم کنند، در بین نماز جایز است.

مکروه است که یک سوره در دو رکعت بعد از حمد خوانده شود مگر سوره توحید که بدون کراهت در هر دو رکعت مى‏توان خواند.

مکروه است که در نمازهاى یک شبانه‏روز سوره توحید خوانده نشود.

هرگاه کسى به خواندن سوره‏اى مشغول باشد و بعضى از کلمات آن را فراموش کند، آن سوره را ترک کند و سوره توحید بخواند.

هرگاه کسى در نماز سوره‏اى را مى‏خواند و در بین خواندن آن سوره بخواهد سوره دیگر بخواند جایز است که آن سوره را ترک کند و هر سوره که مى‏خواهد بخواند مگر سوره توحید و سوره کافرون که عدول از آنها به سوره دیگر نباید کرد مگر در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه چنان‌که خواهد آمد. و بعضى از فقهاء در جواز عدول از سوره‏اى به سوره‏اى شرط دانسته‏اند که در سوره اول از نصف تجاوز نکرده باشد، و بعضى بعد از تجاوز از نصف عدول را مکروه دانسته‏اند و در این قول بین اخبار هم جمع شده و از قول اول محکم‏تر به نظر مى‏رسد.

هرگاه شخص در ظهر روز جمعه یا در نماز جمعه بعد از حمد سوره توحید را شروع کرد مستحب است که آن را تمام نخواند و به سوره جمعه و منافقین عدول کند، یا آنکه آن نماز را به قصد استحباب در دو رکعتى

«* احکام نماز صفحه 88 *»

سلام گوید و نماز ظهر یا جمعه را از سر گیرد. و بعضى از فقهاء در صورت تجاوز از نصف نماز را به قصد استحباب خواندن اولىٰ از عدول دانسته‏اند و در احادیث هم اشاره به این مطلب است.

کسى که در بین خواندن سوره باقی آن را فراموش کرد و سوره دیگر خواند و بعد از خواندن آن سوره تتمّه سوره سابق به یادش آمد، سوره سابق را نباید اعاده کند و باید به همان سوره که تمام آن را خوانده اکتفاء کند و رکوع کند.

مکروه است خواندن سوره توحید به یک نفس و مستحب است در یکى از مواضعِ وقفِ آیاتِ آن نفس کشیدن.

سوره و الضحىٰ (ضحیٰ) و الم‏نشرح (شرح) یک سوره‏اند، و همچنین سوره الم‌تر (فیل) و لایلاف (قریش) یک سوره‏اند. پس اگر در نمازهاى شبانه‏روزى واجب شروع به سوره سابق شد سوره لاحقِ آن را هم با بسم اللّه الرحمٰن الرحیم باید خواند که کمتر از یک سوره تمام خوانده نشود. و روایت شده که سوره اَنفال و برائت هم یک سوره‏اند و بعضى از فقهاء فتوی به آن داده‏اند.

در حال تعجیل و ضرورت به حمد تنها مى‏توان اکتفاء کرد و سوره نخواند.

هنگامى که وقت نماز تنگ شده باشد نباید سوره‏هاى طولانى را شروع کرد که با خواندن آنها نماز قضاء شود. بلکه اگر به خواندن سوره

«* احکام نماز صفحه 89 *»

نماز قضاء شود نباید سوره‏اى به غیر از حمد خواند و به همان باید اکتفاء کرد.

در ظهر جمعه هرگاه سوره‏اى غیر از سوره جمعه و منافقین خوانده شود مستحب است اعاده کردن نماز و خواندن سوره جمعه و منافقین در آن؛ چه در سفر باشد یا در حضر.

سوره قل اعوذ بربّ الفلق (فلق) و سوره قل اعوذ بربّ الناس (ناس) به اتفاق علماء شیعه اثناعشرى از سوره‏هاى قرآنند. پس هریک را در نمازهاى واجب و مستحبى مى‏توان خواند.

کسى که از روى تقیه به مخالفین اقتداء می‌کند در دل خود قرائت کند اگر تلفظ کردن به آن ممکن نباشد.

 

«* احکام نماز صفحه 90 *»

پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی

اینکه فرموده‌اند وقتی قرائت سوره توحید و کافرون را شروع کردید به سوره دیگری رجوع نکنید، آیا پس از گفتن بسم الله الرحمٰن الرحیم این دو سوره هم نمی‌توان رجوع کرد؟

بسمله([19]) جزء سوره توحید است و به سوره دیگر نباید رجوع کرد. و درباره سوره کافرون هم دستور رسیده که اگر شروع کردید آن را تمام کنید. البته در نافله می‌توان بعد از اتمام هریک از این دو سوره، سوره دیگری را خواند.

هرگاه نمازگزار بسمله را به نیت سوره‌ای بگوید بعد به یاد آورد که سوره‌ای دیگر باید خواند، باید بسمله جدیدی بگوید یا می‌تواند به همان بسمله اکتفاء کند؟ مثلاً به نیت سوره قدر بسم الله … می‌گوید بعد به یاد می‌آورد که باید سوره کافرون بخواند، آیا باید بسم الله … جدیدی بگوید یا همان اولی کافی است؟

احتیاط در این است که برای هر سوره‌ای بسمله به نیت آن سوره گفته شود.

با توجه به فرمایش آقای شریف طباطبائی­ در رابطه با مسئله وصل به سکون، آیا در هنگام خواندن دعاء جوشن لازم است که به این‌طور خوانده شود: یا اللهْ یا رحمنْ یا رحیمْ یا کریمْ الخ یا اینکه می‌شود

 

«* احکام نماز صفحه 91 *»

به‌طور وصل هم خواند: یا اللهُ یا رحمنُ یا رحیم الخ؟

این کلمات، کلمات مکرّره نیست ولکن فرمایش آقای شریف طباطبائی ­ درباره کلمات مکرّره است.

یا در مواردی مانند: «وَ اَنَّ عَلیّاً وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهٖ وَ فاطِمَةَ الصِّدّیقَةَْ اَوْلیاءُ الله وَ اَنَّ وَلیَّهُمْ وَلیُّ اللهِْ فَاُوالیه وَ عَدُوَّهُمْ عَدُوُّ اللهِْ فَاُعادیه … وَ اَعْطِهِ الْوَسیلَةَْ وَ ابْعَثْهُ مَقاماً مَحْموداً» بین حرکت و سکون کدام مناسب‌تر‌ است؟

در موارد مذکور و امثال آنها هر دو وجه اشکالی ندارد گرچه در بعضی جاها وصل به سکون چندان حُسنی ندارد، مانند «و ما بینهنْ» در زیارت مطلقه امام حسین؟ع؟  که وصل به حرکت زیباتر می‌باشد.

مرحوم آقای کرمانی­ می‏فرمایند: «و اما استماع التلاوة فیجب علی المأموم عند جهر الامام لا غیر ذلک، نعم یستحب فی غیر ذلک». در توضیح این فرمایش به روایات که رجوع می‏کنیم چنین است: قال ابوجعفر: «ان کنت خلف امام فلاتقرأن شیـئاً فی الاولتین و انصت لقرائته و لاتقرأن شیـئاً فی الاخیرتین فان اللّه یقول للمؤمنین و اذا قرئ القرآن یعنی فی الفریضة خلف الامام فاستمعوا له و انصتوا لعلکم ترحمون و الاخیرتان تبعاً للاولتین.» سؤال این است که وجوب استماع و سکوت نزد قرائت امام در نزد حمد و سوره واجب است یا شامل حال قنوت هم می‏شود؟

شامل قنوت نمی‏شود و در قنوت قرائت نیست، دعاء و استغفار است.

«* احکام نماز صفحه 92 *»

و نیز مراد از الحاق دو رکعت اخیر به دو رکعت اول چیست و چگونه در حال جماعت ممکن است در نزد قرائت امام سکوت کرد و گوش فرا داد؟

الحاق اخیرتین در حکم «فلاتقرأن …» است نه در حکم «فاستمعوا له …».

 

آیا در نماز جماعت هرگاه امام عباراتی از قرآن چون مقولات بعد از «قُل» (قل هو الله احد، قل یاایّها الکافرون و …) و یا «یاایّها الذین آمنوا» را قرائت کرد برای مأموم هم مستحب است که مقولِ قُل را تکرار کند و یا «لبّیک و سعدیک» بگوید، و یا اینکه گفتن این عبارات مخصوص خواننده و تلاوت‌کننده است و شنونده لازم نیست بگوید؟

دستور رسیده که خواننده و تلاوت‌کننده این عبارات را بگوید، برای شنونده چیزی نرسیده و برای او مستحب نیست. ولی بعد از قرائت امام سوره مبارکه فاتحه را در نمازهای جهریه، مأموم اگر خواست چیزی بگوید آهسته بگوید «الحمد لله ربّ العالمین».

سرور معظم؟حفظ؟: «چون در رکعت سوم و چهارم بعد از تسبیحات استغفار مستحب است و از طرفی صلوات ذکری جامع و دعائی مستجاب است از این جهت در رکعت سوم و چهارم بعد از تسبیحات به‌جای استغفار صلوات می‌فرستم.»

در نمازهای واجب تکرار ذکر و آیات حدّ خاصی دارد یا خیر؟

اگر ازباب وسواس نباشد و از حالت نمازگزار بودن خارج نشود اشکالی ندارد.

«* احکام نماز صفحه 93 *»

نمازی که آقای شریف طباطبائی­ از امام عسکری؟ع؟ ذکر نموده‌اند و سوره «حم سجده» (فصّلت) در آن باید قرائت شود، برای آیه‌ای که سجده دارد چه باید کرد؟([20])

بعد از قرائت آیه سجده باید سجده کرد، و چون نماز مستحبی است اشکالی ندارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

«* احکام نماز صفحه 94 *»

رکــوع

واجب است رکوع در نماز.

واجب است در رکوع در حال اختیار خم شدن به قدرى که سر انگشتان به زانوها برسد.

واجب است سکون و اطمینان در رکوع به‌قدر ذکر کردن.

واجب است ذکر کردن در حال اطمینان در رکوع.

در هر رکعتى یک رکوع است نه زیاده.

مستحب است که پیش از ذکر رکوع بگویند: اَللّٰهُمَّ لَکَ رَکَعْتُ وَ لَکَ اَسْلَمْتُ وَ بِکَ آمَنْتُ وَ عَلَیْکَ تَوَکَّـلْتُ، وَ اَنْتَ رَبّى، خَشَعَ لَکَ قَلْبى وَ سَمْعى وَ بَصَرى وَ شَعْرى وَ بَشَرى وَ لَحْمى وَ دَمى وَ مُخّى وَ عَصَبى وَ عِظامى وَ ما اَقَلَّتْهُ قَدَماىَ، غَیْرَ مُسْتَنْکِفٍ وَ لا مُسْتَکْبِرٍ وَ لا مُسْتَحْسِر. پس ذکر رکوع را بگوید.

در ذکر رکوع مطلق ذکر کفایت می‌کند مثل سبحان اللّه و الحمد للّه و لاالٰه الّا اللّه و اللّه اکبر و صلّى اللّه علىٰ محمّد و آله، یعنى هریک از اینها کفایت مى‏کند.

مستحب است که سُبْحانَ رَبِّىَ الْعَظیمِ وَ بِحَمْدِه را در رکوع اختیار کنند، و مستحب است که سه مرتبه بگویند، و بهتر پنج مرتبه، و بهتر هفت مرتبه است. و این ذکر در رکوع عظیم‏ترین ذکرها است به طورى که بعضى از فقهاء آن را معیّناً واجب دانسته‏اند.

مستحب است در رکوع اختیار کردن سبحان اللّه سه مرتبه، به طورى که بعضى از فقهاء ذکر رکوع را در سبحان ربّى العظیم و بحمده یا سه سبحان اللّه منحصر دانسته‏اند.

 

«* احکام نماز صفحه 95 *»

 

ذکر رکوع را هرقدر بیشتر بگویند بهتر است، حتى آنکه سى و سه مرتبه ذکر رکوع از معصوم؟ع؟ شمرده شده و در بعضى احادیث رسیده که تا شصت مرتبه شنیده شده.

مستحب مؤکّد است که ذکر رکوع را سه مرتبه بگویند، حتى آنکه در حدیثى وارد شده که هرکس دو مرتبه بگوید ثُلث نماز او ناقص است و هرکس یک مرتبه بگوید دو ثُلث نماز او ناقص است و هرکس هیچ نگوید نمازى از براى او نیست.

مستحب مؤکّد است تکبیر گفتن از براى رکوع در حال قیام .

مستحب است که هر دو دست را در حال گفتن اللّه‏اکبر بلند کنند به طورى که در تکبیرةالاحرام گذشت.

مستحب است که دست راست را پیش از دست چپ بر زانوى راست گذارند و دست چپ را بعد از آن بر زانوى چپ گذارند.

مستحب است که پشت را در حال رکوع مثل کمان خم نکنند و راست باشد؛ به طورى که اگر قطره روغنى بر روى آن باشد به سمتى میل نکند.

مستحب است که در حال رکوع گردن را بکشند و سرنگون نباشند.

مستحب است از براى مردان که کف دست‌ها را با سر زانوها پر کنند و جمیع انگشت‌ها منفرج و گشوده باشند.

مستحب است که زانوها در حال رکوع به عقب گشته باشد و خم نباشد.

«* احکام نماز صفحه 96 *»

مستحب است از براى مردان که در حال رکوع در میان قدم‌هایشان یک وجب فاصله باشد.

مستحب است که نظر در حال رکوع در میان دو قدم باشد یا چشم‌ها را برهم گذارند.

واجب است بعد از ذکر رکوع ایستادن به طورى که مهره‏هاى پشت به‌طور اعتدال بر روى هم قرار بگیرد، و واجب است آرام گرفتن در حال ایستادن بعد از رکوع.

مستحب است گفتن سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ در حال برخاستن از رکوع و آرام گرفتن.

مستحب است از براى مأموم که بعد از برخاستن از رکوع چون امام بگوید سمع اللّه لمن حمده او بگوید الحمد لله ربّ العالمین.

مستحب است تکبیر گفتن بعد از رکوع در حال قیام و آرام گرفتن، و دست‌ها را بلند کردن.

مستحب است از براى مردان که بعد از رکوع در وقت فرود آمدن برای سجود دست‌ها را پیش از زانوها بر زمین گذارند.

مستحب است از براى مردان که دست‌ها را با هم یک‏دفعه بر زمین گذارند.

مستحب است از براى زن‌ها که در حال رکوع انگشتان دست‌ها را در بالاى زانوها بگذارند که زیاد خم نشوند که عقب آنها بلند شود.

مستحب است از براى زن‌ها که در وقت نشستن از براى سجود زانوى خود را پیش از دست‌هاى خود بر زمین گذارند که عقب آنها بلند نشود.

«* احکام نماز صفحه 97 *»

 

جایز است برداشتن دست از روى زانو در بین رکوع و دوباره گذاشتن آن از براى حاجتى مثل خارانیدن بدن و غیر آن ولکن صبر کردن و برنداشتن افضل است.

منفرد مخیّر است در جهر و اخفات در ذکر رکوع و مستحب است از براى امام جهر و از براى مأموم اخفات.

مکروه است قرائت‌کردن در حال رکوع.

سـجـود

واجب است دو سجده در هر رکعتى از نماز.

یکى از دو سجده از جمله فریضه‏اى است که خداوند عالم جلّ‌شأنه واجب قرار داده و دیگرى را پیغمبر؟ص؟ واجب قرار داده.

بعد از فارغ شدن از رکوع و راست ایستادن، باید فرود آمد براى سجود.

مستحب است از براى مردان که در فرودآمدن از براى سجود دست‌ها را پیش از زانوها بر زمین گذارند و زن‌ها بر دو اَلیه خود بنشینند و بعد دست‌ها را بر زمین گذارند که عقب آنها بلند نشود.

مستحب است که هر دو دست را یک‌دفعه با هم بر زمین گذارند.

واجب است سجده کردن در نماز در حال اختیار بر هفت عضو که پیشانى و دو کف دست‌ها و دو زانوها و دو سر انگشتان بزرگ پاها باشد.

مستحب است که در سجود سر بینى را هم بر زمین گذارند.

در هریک از این عضوها مسمّىٰ کافى است که بر مواضع خود گذارده شوند اگرچه به‌قدر سر انگشتى باشد.

«* احکام نماز صفحه 98 *»

 

واجب است که هریک از عضوها در موضع خود قرار گیرد و بر هیئت سجود آرام گیرند در حال اختیار به قدر ذکر گفتن.

مستحب است که پیش از ذکر سجود بگویند: اَللّٰهُمَّ اِنّى لَکَ سَجَدْتُ وَ بِکَ آمَنْتُ وَ لَکَ اَسْلَمْتُ وَ عَلَیْکَ تَوَکَّـلْتُ، وَ اَنْتَ رَبّى سَجَدَ وَجْهى لِلَّذى خَلَقَهُ، وَ شَقَّ سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ، اَلْحَمْدُ لِلهِ رَبِّ الْعالَمینَ، تَبارَک اللّهُ اَحْسَنُ الْخالِقینَ. و بعد ذکر سجود بگویند.

در سجود ذکر مطلق کفایت مى‏کند چنان‌که در رکوع گذشت.

در سجود یک مرتبه ذکر گفتن کفایت می‌کند چنان‌که در رکوع گذشت.

مستحب است سه مرتبه ذکر گفتن، و بهتر پنج مرتبه، و بهتر هفت مرتبه است.

مستحب است که در میان ذکرها سُبْحانَ رَبِّىَ الْاَعْلىٰ وَ بِحَمْدِه را اختیار کنند و این ذکر در سجود بالاترین ذکرها است، و سه مرتبه گفتن آن مستحب است.

جایز است در سجود گفتن سه سبحان اللّه پى‌درپى و اکتفا کردن به آن، و یک مرتبه هم کفایت مى‏کند چنان‌که در رکوع گذشت.

مستحب است در سجود و رکوع صلوات فرستادن بر محمّد و آل او؟ص؟ و صلوات بر او و آل او، تسبیح و تهلیل و تحمید خداى تعالى است، و جایز است که اکتفاء کنند در ذکر رکوع و سجود به همین که بگویند: صَلَّى اللّهُ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِه.

«* احکام نماز صفحه 99 *»

مستحب است از براى مردان که در سجود ذراع‌هاى خود را بلند کنند مانند دو بال و بر زمین نگذارند و به ران‌ها و زانوها نچسبانند و کف دست‌ها را بر زمین گذارند.

مستحب است در سجود که انگشت‌هاى دست‌ها به‌هم چسبیده باشد و سر انگشت‌ها رو به قبله بر زمین گذارده شود.

مستحب است که کف دست‌ها مقابل با سر شانه‏ها و صورت بر زمین گذارده شود و محاذى زانوها نباشد و نزدیک صورت بر زمین گذارده نشود و قدرى منحرف باشد.

مستحب است که نظر در حال سجود به طرف سر بینى باشد.

مستحب است از براى زن‌ها که در حال سجود اعضاء آنها به‌هم جمع باشد و ذراع آنها بر زمین باشد.

مستحب است که موضع قدم و موضع سجود مساوى باشند.

جایز است که موضع سجود از موضع قدم به‌قدر چهار انگشت بسته بلندتر باشد.

در زمین سراشیب جایز است سجود کردن خواه پیشانى در بلندى واقع شود یا قدم‌ها در بلندى باشد، به شرط آنکه بتوان سجده کرد و آن بلندى و پستى از وضع خود زمین باشد؛ نه آنکه ساخته باشند مانند دکان‌ها و سکوها.

هرگاه پیشانى بر موضع ناهموارى واقع شود، یا بر روى چیزى که سجده بر آن جایز نیست واقع شود، مى‏توان آن را کشید تا برسد به زمین

«* احکام نماز صفحه 100 *»

هموار یا چیزى که سجده بر آن جایز است. و مى‏توان سر را از آن موضع برداشت و بر زمین هموار یا چیزى که سجده بر آن جایز است گذاشت؛ به شرط آنکه ننشینند که بعد از نشستن سر را بر زمین گذارند.

هرگاه در پیشانى کورک و آبله‌ای باشد باید موضع سجود را به‌اندازه آن گود کرد تا پیشانى بر زمین قرار گیرد.

هرگاه در موضعى از پیشانى کورکی یا زخمى باشد باید موضعى که صحیح است بر زمین گذارد، و هرگاه تمام پیشانی مجروح باشد ابروى راست را باید بر زمین گذارد، و هرگاه آن هم مجروح باشد ابروى چپ را باید گذارد، و اگر در آن هم مانعى باشد چانه را باید بر زمین گذارد از براى سجود.

جایز است در حال سجود دست را برداشتن از براى خارانیدن بدن و باز بر جاى خود گذاردن، و برنداشتن و صبر کردن افضل است.

مستحب است که دست‌ها در حال سجود بر زمین واقع شود؛ نه بر روى فرش و امثال آن.

مکروه است پف کردن و دمیدن در موضع سجود از براى برطرف کردن گرد و غبار اگر کسى در کنار نمازگزار باشد که گرد به او نشیند.

هرگاه در سجود خاکى و ریگى به پیشانى بچسبد پاک کردن آن با دست جایز است.

جایز است که موضع سجود را با دست هموار کنند اگر ناهموار باشد و سنگریزه در آن باشد.

«* احکام نماز صفحه 101 *»

مستحب است که اثر سجود در پیشانى باشد و مکروه است که شخص دیده شود و در پیشانى او اثر سجود نباشد، و اثر سجود در پیشانى حاصل می‌شود به زیاد سجده کردن و محکم گذاردن پیشانى بر زمین.

واجب است سر برداشتن از سجده اولى بعد از ذکر و نشستن و آرام گرفتن.

مستحب است بعد از سجده اولى تکبیر گفتن و دست‌ها را بلند کردن همراه تکبیر در حال نشستن به‌آرامى.([21])

مستحب است نشستن به‌طور تورّک در میان دو سجده چنان‌که در تشهد کیفیت آن خواهد آمد ان‌شاءاللّه تعالى.

مستحب است استغفار کردن در میان دو سجده، و دعائى که وارد شده بخوانند.

مکروه است در میان دو سجده که دست‌ها را از زمین برندارند.

مستحب است که نظر در حال نشستن بر دامن باشد.

مستحب است که در حال استقرار در نشستن از برای سجده دوم تکبیر بگویند، و دست‌ها را در حال تکبیر بلند کنند.

واجب است که سجده دوم را بعد از نشستن و آرام گرفتن به‌عمل آورند.

«* احکام نماز صفحه 102 *»

مستحب است تکبیر گفتن و دست‌ها را به همراه تکبیر بلند کردن بعد از سجده دوم.

واجب است بعد از سجده دوم در رکعت اولى نشستن و آرام گرفتن، و بعد از آرامى برخاستن براى رکعت دوم و در رکعت سوم برای رکعت چهارم. و این جَلْسه (نشستن) را ائمه؟عهم؟ به‌عمل مى‏آوردند و به آن امر مى‏کردند و رؤساى ضلالت به آن اعتناء نمى‏کردند.

واجب است بعد از نشستن و آرام گرفتن برخاستن از براى رکعت دوم و چهارم.

مستحب است از براى مردان که در حال برخاستن دست‌ها را بر زمین گذارند و به آنها تکیه کنند و بعد زانوها را پیش از برداشتن دست‌ها از زمین بردارند و برخیزند.

مستحب است که کف دست‌ها باز باشد و انگشتان بر روی زمین به‌هم بسته باشد؛ نه آنکه انگشتان در کف دست جمع باشد.

مستحب است از براى زن‌ها که در هنگام برخاستن همانند مردها دست‌ها را بر زمین نگذارند تا عقب آنها بلند نشود.

مستحب است که در حال برخاستن بگویند: بِحَوْلِ اللّهِ وَ قُوَّتِهٖ اَقُومُ وَ اَقْعُدُ وَ اَرْکَعُ وَ اَسْجُدُ.

واجب است سجده کردن بعد از خواندن آیه سجده بر خواننده و گوش‏دهنده در چهار سوره الم تنزیل (سجده) و حم سجده (فُصِّلَت) و و النجم (نجم) و اقرأ (علق).

«* احکام نماز صفحه 103 *»

مستحب است سجده کردن بعد از خواندن و گوش دادن در یازده موضع دیگر در سوره‏هایى که ذکر مى‏شود و آنها عبارتند از: سوره «اَعراف» و سوره «رعد» و سوره «نَحل» و سوره «بنى‏اسرائیل» (اِسراء) و سوره «مریم» و سوره «حج» در دو موضع آن و سوره «فُرقان» و سوره «نَمل» و سوره «ص» (صاد) و سوره «اذا السماء انشقّت» (اِنشقاق).

طهارت در سجده‌های قرآنیِ واجب و مستحب شرط نیست، بلکه جنب و حائض هم باید در چهار سوره‌ای که سجده واجب دارند به‌طور وجوب سجده کنند و در سایر سوره‏ها به‌طور استحباب.

وجوب رو به قبله سجده کردن در سجده‌های قرآنی از احادیث معلوم نمى‏شود، اگرچه رو به قبله سجده کردن بى‏اشکال و بى‏نقص است.

مستحب است در سجده تلاوت ذکر مطلق، و لااِلٰهَ اِلَّا اللّهُ حَقّاً حَقّاً، وَ لااِلٰهَ اِلَّا اللّهُ ایماناً وَ تَصْدیقاً، وَ لااِلٰهَ اِلَّا اللّهُ عُبُودیَّةً وَ رِقّاً، سَجَدْتُ لَکَ یا رَبِّ تَعَبُّداً وَ رِقّاً وارد شده، و عباراتى دیگر نیز وارد شده.

تکبیرى قبل از سجده‌های تلاوت، و تشهد و سلامى بعد از آنها نیست. و تکبیرى بعد از آنها مستحب است.

کسى که سجده تلاوت را فراموش کرد هر وقت به یادش آید باید سجده کند.

 

«* احکام نماز صفحه 104 *»

پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی

کسی که می‌تواند در نماز بایستد و رکوع و سجود به‌جا آورد اما هنگام تشهد درد پا عارض می‌شود، آیا می‌تواند روی صندلی بنشیند و نماز بخواند؟

چنین کسی به سجده می‌رود و برای تشهد پای خود را دراز می‌کند یا چهارزانو می‌نشیند. البته اگر در سجده هم زانوی او درد می‌گیرد می‌تواند نماز را روی صندلی بخواند، و گرنه همان‌طور که گفته شد عمل کند. و اگر روی صندلی نماز بخواند قرائت و رکوع را به‌طور صحیح انجام می‌دهد و برای سجده و تشهد روی صندلی می‌نشیند و آن دو را نشسته انجام می‌دهد.

 

کسی که نمی‌تواند رکوع و سجود نمازش را انجام دهد می‌تواند نماز استیجاری قبول کند؟

منعی نرسیده است. دستور است که وصی میت نمازهای فوت‌شده او را قضاء کند و نفرموده‌اند که باید نمازش را کامل انجام دهد. از این احادیث معلوم می‌شود مانعی ندارد. البته اگر کسی برای معاش خود به این کار نیازمند نیست احتیاط کند و قبول نکند.

«* احکام نماز صفحه 105 *»

قـنــوت

سیرت ائمه طاهرین؟عهم؟ و شیعیان ایشان بر این بوده که قنوت را در حال اختیار ترک نمى‏کردند.

احتیاط تمام در این است که در حال اختیار قنوت را ترک نکنند.

جایز است ترک قنوت در حال تقیه، و کفایت مى‏کند که سه مرتبه بسم اللّه الرحمٰن الرحیم بخوانند.

قنوت در هر نمازى در رکعت دوم بعد از قرائت و قبل از رکوع است مگر در بعضى نمازها به طورى که خواهد آمد ان‌شاءاللّه تعالى.

قنوت در نماز جمعه در هر دو رکعت است، در رکعت اولى بعد از قرائت و قبل از رکوع و در رکعت دوم بعد از رکوع است.

قنوت در نماز آیات در هر دو رکعت است بعد از قرائت و قبل از هر رکوع جفتى، یعنى قبل از رکوع دوم و چهارم و ششم و هشتم و دهم.

در رکعت دوم نماز شفع و در رکعت سوم که نماز وتر است قنوت هست.([22])

در نماز عیدین در هر دو رکعت قنوت است چنان‌که خواهد آمد ان‌شاءاللّه تعالى.

«* احکام نماز صفحه 106 *»

 

مستحب است تکبیر گفتن از براى قنوت پیش از قنوت و بعد از آن، و دست‌ها را بلند کردن در حال تکبیر.

مستحب است که هر دو دست را بلند کنند در مقابل صورت به طورى که کف دست‌ها رو به آسمان باشد و پشت آنها رو به زمین، و انگشتان باز باشد متصل به یکدیگر به غیر از انگشت بزرگ که باید باز باشد و متصل نباشد.

دعاهاى بسیار در حال دست برداشتن وارد شده و سه سبحان اللّه کفایت می‌کند.

بهترین دعاها از براى قنوت یا مَنْ اَظْهَرَ الْجَمیلَ وَ سَتَرَ الْقَبیح است تا آخر.

رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ، اِنَّکَ اَنْتَ الْاَعَزُّ الْاَجَلُّ الْاَکْرَمُ، وَ اَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمین دعاء مختصر و جامعی است که در قنوت وارد شده.

خواندن دعاء به خصوصى لازم نیست، هر حاجتى که شخص دارد همان حاجت را از خداى تعالى طلب نماید.

جایز است در قنوت نفرین کردن بر دشمن و اسم بردن او اگر مستحق نفرین باشد.

مستحب است در قنوت صلوات فرستادن بر محمّد و آل‏محمّد؟ص؟ و اسم‌بردن هریک از ایشان و شفیع قرار دادن ایشان؟عهم؟ در نزد خداى تعالى.

مستحب است که بعد از خواندن قنوت کف دست‌ها را از مقابل صورت و سینه خود برنگردانند و به‌آرامى([23]) دست‌ها را پایین آورند به طورى که کف آنها رو به خود شخص باشد.

«* احکام نماز صفحه 107 *»

مستحب است که در نمازهاى نافلهِ شب و روز بعد از خواندن قنوت کف دست‌ها را به سر و صورت بمالند و در نمازهاى واجب چنین نکنند بلکه به طورى که گذشت عمل کنند.

مستحب است در قنوت نماز وتر هفتاد مرتبه استغفار، و سیصد مرتبه اَلْعَفْو گفتن، و هفت مرتبه هٰذا مَقامُ الْعائِذِ بِکَ مِنَ النّار گفتن، و دعاء و استغفار کردن از براى مؤمنین و مؤمنات.

و اگر از براى چهل مؤمن یا صد نفر یا بیشتر یا کمتر استغفار کنند سبب قبول شدن استغفار و استجابت دعوات خواهد بود. و مستحب است که در قنوت وتر دست چپ را در مقابل صورت نگاه دارند و با دست راست عدد استغفار و سایر اذکار را حفظ کنند.

مستحب است جهر در قنوت خصوص از براى امام و مستحب است اخفات از براى مأموم در قنوت و سایر اذکار.

مکروه است در قنوت نمازهاى واجب که دست‌ها را از مقابل صورت بالاتر برند و از سر بگذرانند.

مستحب است طول دادن قنوت در غیر نماز جماعت.

در تکبیر پیش از قنوت کف دست‌ها باید رو به قبله باشد در حال برداشتن و انداختن، و در تکبیر بعد از قنوت کف دست‌ها باید رو به خود شخص باشد در حال انداختن و پایین آوردن.

 

«* احکام نماز صفحه 108 *»

پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی

سرور معظم؟حفظ؟: در این زمان بهترین دعاها دعاهایی است که درباره امام زمان صلوات الله علیه رسیده است. من در نماز صبح، ظهر و عشاء دعاء «اَللّٰهُمَّ کُنْ لِوَلیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن، صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلیٰ آبائِه …» را می‌خوانم و در نماز عصر «اَللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ وَ الْعافیَةَ وَ النَّصْر، وَ اجْعَلْنا مِنْ اَعْوانِهٖ وَ اَنْصارِهٖ وَ اَتْباعِهٖ وَ شیعَتِه، وَ اَرِنا فی آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَوْلیائِهِمْ؟عهم؟ ما یَأݩْمُلون، وَ فی عَدُوِّهِمْ ما یَحْذَرون، اِلٰهَ الْحَقِّ آمین، یا ذَا الْجَلالِ وَ الْاِکْرام یا اَرْحَمَ الرّاحِمین.» و در نماز مغرب دعاء «اَللّٰهُمَّ وَ صَلِّ عَلیٰ وَلیِّ اَمْرِک، اَلْقائِمݫݭݭِ الْمُؤَمَّل، وَ الْعَدْلِ الْمُنْتَظَر، وَ حُفَّهُ بِمَلائِکَتِکَ الْمُقَرَّبین، وَ اَیِّدْهُ بِروحِ الْقُدُسِ یا رَبَّ الْعالَمین.» و قبل از تمام این اذکار در قنوتم دعاء «یا رَبَّ الْحُجَّة، بِحَقِّ الْحُجَّة، صَلِّ عَلَی الْحُجَّة، وَ اشْفِ صَدْرَ الْحُجَّة، بِظُهورِهٖ وَ فَرَجِه» را می‌خوانم.

در نمازهای واجب خصوصاً در قنوت آیا مجاز به خواندن زیارت و یا طلب مغفرت برای اشخاص معمولی ، یا لعن افراد مشخّص مثل اوّلی و دوّمی هستیم یا خیر؟ و آیا محدودیتی دارد یا خیر؟

قنوت مناجات با حق متعال است و باید به شکل دعاء برگزار گردد، بنابراین زیارت خواندن معنی ندارد. آری؛ می‏توان پاره‏ای از زیارات را که به صورت صلوات است به نیت دعاء خواند مانند : «اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ عَلیِّ بْنِ موسَی الرِّضا …» و جایز است طلب مغفرت برای دوستان محمّد و

 

«* احکام نماز صفحه 109 *»

 آل‏محمّد؟عهم؟ و نام بردن ایشان مانند پدر و مادر و برادران و خواهران و خویشان و دوستان و همسایگان و هرکس که التماس دعا کرده است. و نیز جایز است طلب لعنت از حق متعال برای اعداء دین و اعداء محمّد و آل‏محمّد؟عهم؟ و اعداء شیعیان ایشان و نام بردن آنها. و روایت شده که مولا امیرالمؤمنین؟ع؟ در قنوت نماز دشمنان خود را نام بردند و از خدای متعال برای آنها طلب لعنت فرمودند.

 

«* احکام نماز صفحه 110 *»

تشهّـد

واجب است تشهد در هر نماز در رکعت دوم در نماز دو رکعتى، و در رکعت دوم و رکعت آخر در نماز سه رکعتى و چهار رکعتى بعد از دو سجده.

واجب است نشستن از براى تشهد به‌قدر خواندن ذکر تشهد در نمازهاى واجب در حال اختیار.

مستحب است نشستن در تشهد به‌طور تورک یعنى پاى چپ را از طرف راست بیرون آورند و پشت پاى راست را در کف پاى چپ گذارند و بر روى پاى چپ نشینند و مردان زانوهاى خود را متصل به یکدیگر نکنند و قدرى فاصله در میان زانوها قرار دهند. و بر این هیئت نشستن استدعاى این است که حق را برپا کن و باطل را بمیران.

مستحب است از براى زن‌ها که ران‌ها و زانوهاى خود را متصل به یکدیگر کنند و قدرى زانوها را از زمین بردارند و دست‌هاى خود را بر روى پستان‌هاى خود گذارند.

مستحب است که دست‌ها با انگشت‌هاى بسته بر روى ران‌ها گذارده شود و پشت دست‌ها به آسمان باشد و کف آنها بر روى ران‌ها. و این هیئت دست‌ها هیئت خوف و رهبت از خداوند عالم جلّ‌شأنه است.

مستحب است که در حال تشهد نظر به دامن باشد.

مستحب است که پیش از شهادتین بگویند: بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلهِ وَ خَیْرُ الْاَسْماءِ لِلهِ.

 

«* احکام نماز صفحه 111 *»

 

واجب است در تشهد ذکر شهادتین و صلوات بر محمّد و آل‏محمّد؟ص؟.

ذکر تشهد به طورى که در احادیث وارد شده این است: اَشْهَدُ اَنْ لااِلٰهَ اِلَّا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.

مستحب است که بعد از ذکر تشهد در تشهد اول بگویند: وَ تَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ فى اُمَّتِهٖ وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ.

جهر و اخفات در تشهد جایز است مگر آنکه مستحب است از براى امام جهر کردن و شنوانیدن به مأمومین چنان‌که مستحب است از براى مأمومین اخفات.

مستحب است که در وقت برخاستن از تشهد اول بگویند: بِحَوْلِ اللّهِ وَ قُوَّتِهٖ اَقُومُ وَ اَقْعُدُ یا تکبیر بگویند در بلند شدن.

مستحب است که مردان در وقت برخاستن کف دست‌هاى خود را بر زمین گذارند و به آنها تکیه کنند و بعد زانوها را بردارند، و زن‌ها بلند شوند بدون اینکه بر دست‌هاى خود تکیه کنند تا عقب آنها بلند نشود.

سـلام

ابتداء نماز و تحریم آن به تکبیرةالاحرام است، و انتهاء و تحلیل آن به سلام است.

بعد از تشهد اول سلام نماز واجب است در نماز دو رکعتی، و بعد از تشهد دوم سلام نماز واجب است در نماز سه رکعتى و چهار رکعتى.

«* احکام نماز صفحه 112 *»

 

مستحب است سلام بر محمّد و آل‏محمّد؟ص؟ و سایر پیغمبران و ملائکه بعد از ذکر تشهد و قبل از سلام واجب به این‏طور که: اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّبىُّ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلىٰ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللّهِ خاتَمِ‏النَّبیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَى الْاَئِمَّةِ الرّاشِدینَ الْمُهْتَدینَ، اَلسَّلامُ عَلىٰ جَمیعِ اَنْبیاءِ اللّهِ وَ رُسُلِـهٖ وَ مَلائِکَتِه.

به گفتن سلام بر پیغمبر و آل او؟ص؟ و انبیاء و مرسلین و ملائکه، شخص از نماز خارج نمى‏شود.

سلامى که گفتن آن واجب است و به آن شخص از نماز خارج مى‏شود اَلسَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلىٰ عِبادِ اللّهِ الصّالِحین است یا اَلسَّلامُ عَلَیْکمْ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُه. لفظ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُه را بعضى واجب دانسته‏اند و بعضى مستحب دانسته‏اند و دلیل استحباب اقوى است.

هریک از این دو سلام را که شخص گفت در اداء سلام واجب کفایت می‌کند و فراغ از نماز به‌عمل مى‏آید.

مستحب است که السلام علینا و علىٰ عباد اللّه الصالحین را با السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته جمع کنند؛ اگرچه اداء واجب به سلام اول شده و خروج از نماز حاصل شده و سلام دوم مستحب خواهد بود.

مستحب است که در وقتى که مى‏گویند: السلام علیکم قصد کنند دو ملکى را که بر دوش راست و چپ نشسته‏اند و با سر بینى به دوش راست اشاره کنند، چرا که ملک موکل به حسنات بر دوش راست نشسته. پس او را محل تحیّت قرار دهند و سلام را بر هر دو وارد آورند.

«* احکام نماز صفحه 113 *»

مستحب است از براى امام که دو ملک و مأمومین خود را قصد کند در گفتن السلام علیکم، و با گوشه چشم به طرف راست خود اشاره کند.

مستحب است از براى مأموم که سه سلام بگوید: پس به یکى از آنها امام و دو ملک را قصد کند، و در سلام دوم مأمومینی که در طرف راست او هستند و دو ملک را قصد کند، و در سلام سوم مأمومینى که در طرف چپ او هستند و دو ملک را قصد کند، و اگر در طرف چپ او مأمومی نیست به دو سلام اکتفاء کند.

 

 

«* احکام نماز صفحه 114 *»

 

پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی

در کتاب مبارک «کفایه» می‌فرمایند: «مستحب است از برای زن‌ها که ران‌ها و زانوهای خود را متصل به یکدیگر کنند و قدری زانوها را از زمین بردارند …» برداشتن زانوها از زمین به چه کیفیتی انجام می‌شود؟

ظاهراً این مسئله بر مسئله قبل از این مترتب است که بیان استحباب تورک در حال تشهد است که حکم مردها در آن مسئله بیان شده و حکم زن‌ها در این مسئله بیان شده. مقصود این است که سر زانوها کاملاً   از زمین برداشته شود به‌طوری که در حال تشهد حجم قسمت کمر و باسن، زیاد مشخص نباشد.

سه سلامی‌که در نماز جماعت می‌فرمایند مستحب است، در سلامی‌ که به طرف راست و چپ به مأمومین باید داد و با سر بینی اشاره کرد لفظ «السلام علیکم و رحمة الله و برکاته» باید گفته شود یا همان اشاره و نیت کافی است؟

 

سه سلام عبارتند از: یک سلام در جواب سلام امام جماعت که سلام نماز هم هست، و یک سلام به طرف راست، و اگر در طرف چپش هم مأموم باشد یک سلام هم به طرف چپ می‌کند. در دو سلام اخیر اندکی صورت را به طرف راست و بعد به طرف چپ می‌گرداند، ولی سلامی‌که در جواب امام می‌گوید رو به قبله گفته می‌شود. و نیت و یا اشاره کافی نیست، هر سه سلام را به این گونه می‌گوید: «السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.»

 

«* احکام نماز صفحه 115 *»

تعقیب و سجده شکر

مستحب است دعاء خواندن و طلب کردن حاجت‌هاى دنیا و آخرت از خداوند عالم جلّ‏شأنه بعد از هر نماز واجب و سنّتى.([24]) و اسم این عمل که در پی هر نمازی انجام می‌شود، تعقیب است.

تعقیب رساننده‏تر به رزق است از رفتن در بلاد به‌جهت به‌دست آوردن رزق.

تعقیب خواندن بعد از هر نمازى افضل است از نافله‌گزاردن بعد از آن، مگر در جایى که به‌خصوص رسیده باشد.

مستحب است بعد از نمازهاى شبانه‏روزى پنج‏گانه سه مرتبه تکبیر گفتن و دست‌ها را در وقت گفتن هر تکبیرى بلند کردن تا نحر و گردن.

مستحب است بلند کردن هر دو دست در بالاى سر بعد از نماز.

مستحب است بعد از نماز خواندن این دعاء: اَللّٰهُمَّ اجْعَلْنى مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فى کُلِّ عافِیَةٍ وَ بَلاءٍ، وَ اجْعَلْنى مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فى کُلِّ مَثْوىً وَ مُنْقَلَبٍ، اَللّٰهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیاهُمْ وَ مَماتى مَماتَهُمْ، وَ اجْعَلْنى مَعَهُمْ فِى الْمَواطِنِ کُلِّـها وَ لاتُفَرِّقْ بَیْنى وَ بَیْنَهُمْ اَبَداً اِنَّکَ عَلىٰ کُـلِّ شَی‏ءٍ قَدیرٌ. پس هرکس دعاء افتتاحى که پیش‌تر ذکر شد و این دعاء را بعد از نماز بخواند، با محمّد و آل‏محمّد؟ص؟ محشور خواهد شد.

مستحب است که پیش از آنکه پاها را از هیئت تورک حرکت و تغییر دهد تسبیح فاطمه زهرا؟عها؟ را بخواند و خواندن آن تسبیح بعد از نماز

«* احکام نماز صفحه 116 *»

افضل و احبّ از هزار رکعت نماز است و از جمیع تعقیب‌ها و ذکرها بهتر است، چرا که اگر ذکرى بهتر از آن بود پیغمبر؟ص؟ همان را تعلیم حضرت فاطمه؟عها؟ فرموده بودند. و ذکر کردن آن باعث آمرزش گناهان است.

مستحب است که بعد از ذکر کردن تسبیح حضرت فاطمه؟عها؟ بگویند: لاالٰه الّا اللّه و بعد از آن سه مرتبه استغفار کنند.

تسبیح حضرت فاطمه؟عها؟ سى و چهار اللّه اکبر است و سى و سه الحمد للّه و سى و سه سبحان اللّه.

هرگاه در تکبیرات سهو شد و زیاده از سى و چهار گفته شد بنا را بر سى و سه باید گذارد و یک تکبیر دیگر گفت. و هرگاه در تحمیدات سهو شد و زیاده از سى و سه گفته شد بنا را بر سى و دو باید گذارد و یک الحمد للّه دیگر گفت. و هرگاه در تسبیحات سهو شد و زیاده از سى و سه گفته شد مُمضىٰ است و تسبیحى دیگر نباید گفت.

مستحب است تسبیحى که سى و چهار دانه باشد و از تربت حضرت سیدالشهداء؟ع؟ ساخته شده باشد به همراه مؤمن باشد و به آن حساب اذکار را نگاه دارند، چرا که از جمله پنج چیز است که مؤمن نباید از آنها خالی باشد. و چنین تسبیحى دائماً تسبیح می‌کند اگرچه صاحب آن مشغول کاری دیگر باشد و ثواب آن از براى صاحب آن نوشته خواهد شد. و آن پنج چیز: مسواک، شانه، سجاده، تسبیح سى و چهار دانه از تربت حضرت سیدالشهداء؟ع؟ و انگشتر عقیق است.

«* احکام نماز صفحه 117 *»

هرگاه در عدد تسبیح فاطمه؟عها؟ شکى به‌هم رسید بنا را بر یقین باید گذارد.

مستحب است که تسبیح حضرت فاطمه؟عها؟ را به اطفال تعلیم کنند چنان‌که نماز را به ایشان تعلیم مى‏کنند.

مستحب است بعد از هر نماز سى مرتبه یا چهل مرتبه گفتن تسبیحات اربعه: سبحان اللّه و الحمد للّه و لاالٰه الّا اللّه و اللّه اکبر.

مستحب است که از نماز منصرف نشوند مگر به لعنت کردن بنى‏امیه و چهار مرد و چهار زن.

مستحب است که بعد از هر نمازى بهشت را از خداوند عالم جلّ‏شأنه طلب کنند و از جهنم به او پناه برند.

مستحب است صلوات فرستادن بر محمّد و آل‏محمّد؟ص؟ بعد از هر نمازى و در هر روزى صد مرتبه و در روز جمعه هزار مرتبه.

کمتر چیزى که در تعقیب هر نمازى کفایت می‌کند این است که بخوانند: اَللّٰهُمَّ اِنّى اَسْأَلُکَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ اَحاطَ بِهٖ عِلْمُکَ، وَ اَعُوذُ بِکَ مِنْ کُلِّ سُوءٍ اَحاطَ بِهٖ عِلْمُکَ، اَللّٰهُمَّ اِنّى اَسْأَلُکَ عافیَتَکَ فى اُمُورى کُلِّـها، وَ اَعُوذُ بِکَ مِنْ خِزْىِ الدُّنْیا وَ عَذابِ الْآخِرَةِ که دعاء مختصر جامعى است از براى حاجات دنیا و آخرت.

مستحب است خواندن آیة‌الکرسى و آیه شَهِدَ اللّهُ تا سَریعُ الْحِسابِ، و آیه قُلِ اللّٰهُمَّ مالِکَ الْمُلْک تا بِغَیْرِ حِساب بعد از هر نماز.

مستحب است خواندن این دعاء در پی هر نماز فریضه: لااِلٰهَ اِلّا اللّهُ

 

«* احکام نماز صفحه 118 *»

وَحْدَهُ وَحْدَهُ، اَنْجَزَ وَعْدَهُ، وَ نَصَرَ عَبْدَهُ، وَ اَعَزَّ جُنْدَهُ، وَ غَلَبَ الْاَحْزابَ وَحْدَهُ، فَلَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، یُحْیى وَ یُمیتُ وَ هُوَ عَلىٰ کُلِّ شَی‏ءٍ قَدیرٌ.

 

مستحب مؤکد است که پیش از طلوع آفتاب و پیش از غروب آن ده مرتبه هریک از این تهلیلات و تعویذات را بخوانند، و تهلیلات این است: لااِلٰهَ اِلّا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، یُحْیى وَ یُمیتُ، وَ هُوَ حَىٌّ لایَمُوتُ، بِیَدِهِ الْخَیْر، وَ هُوَ عَلىٰ کلِّ شَی‏ءٍ قَدیرٌ، و تعویذات این است: اَعُوذُ بِاللّهِ السَّمیعِ الْعَلیمِ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطین، وَ اَعُوذُ بِکَ رَبِّ اَنْ یَحْضُرُونِ، اِنَّ اللّهَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ. و بعضى آن را واجب دانسته‏اند به‌جهت آنکه فرموده‏اند که هرگاه فراموش شد باید قضاء کرد چنان‌که فرائض را باید قضاء کرد.

چیزى که به نماز ضرر مى‏رساند به تعقیب هم ضرر مى‏رساند.

رخصت داده‏اند از براى کسى که شغلى دارد که از پى شغل خود برود و تعقیب بخواند؛ مادام که با وضو باشد.

تعقیبات مخصوصه بعضى از نمازها

مستحب است که بعد از نماز صبح و بعد از نماز مغرب هفت مرتبه بخوانند: بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمِ، لاحَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللّهِ الْعَلـىِّ الْعَظیمِ.

مستحب است که بعد از نماز صبح صد مرتبه صلوات بفرستند بر محمّد و آل‏محمّد؟ص؟.

مستحب است هفتاد مرتبه استغفار بعد از نماز صبح و بعد از نماز عصر.

«* احکام نماز صفحه 119 *»

 

مستحب است خواندن سوره انّا انزلناه (قدر) بعد از نماز عصر ده مرتبه.

 

مستحب است نشستن بعد از نماز عصر به اندازه یک ساعت از براى خواندن دعاء و تعقیب.

مستحب است نشستن بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب از براى دعاء و تعقیب خواندن.

مستحب است که در هر صبح این دعاء را بخوانند: اَبْتَدِئُ یَوْمى هٰذا بَیْنَ یَدَىْ نِسْیانى وَ عَجَلَتى بِسْمِ اللّهِ وَ ماشاءَ اللّهُ.

مستحب است خواندن سوره توحید در تعقیب نماز صبح یازده مرتبه.

مستحب است که در هر صبح و هر شام سه مرتبه بخوانند: اَللّٰهُمَّ اجْعَلْنى فى دِرْعِکَ الْحَصینَةِ الَّتى تَجْعَلُ فیها مَنْ تُریدُ.

مکروه است تکلّم کردن بعد از نماز مغرب و در بین چهار رکعت نافله مغرب.

 

«* احکام نماز صفحه 120 *»

پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی

مراد از جمله شریفه: «اَللّٰهُمَّ احْفَظْ غَیْبَةَ‌ مُحَمَّد؟ص؟» در تعقیب چیست؟

اگر در غیاب کسی، از اهل و مال و یا عرض آن کس حفاظت و نگهبانی شود می‌گویند «حفظ‌الغیب» شده است. از این جهت یکی از حقوق اخوان حفظ الغیب است یعنی در غیاب برادر مؤمن باید از اهل و مال و عرض او حفاظت و نگهبانی کرد؛ حتی اگر غیبت او شود و شخص بتواند مانع شود باید مانع شود. و نظر به اینکه خداوند همان‌طوری که خالق و رازق است حافظ و نگهبان هم هست و او بندگان خود را و آنچه را به آنها داده برای آنها حفظ می‌فرماید؛ چه در حال حضر و چه در حال غیاب (سفر و یا مرگ) از این جهت در دعاء سفر عرض می‌کنیم: «اللّٰهمّ الیک وجّهت وجهی و علیک خلّفت اهلی و مالی و ما خوّلتنی و قد وثقت بک

 

 فلاتخیّبنی . . . و احفظنی فی ما غبت عنه . . .»، (خدایا روی خود را به‌سوی درگاه تو کرده‌ام و به تو سپردم اهلم و مالم و آنچه را به من داده‌ای [و نگهبانی و نگهداری آنها را بر عهده تو گذاردم] و من به تو اطمینان دارم پس مرا ناامید نکن . . . و نگهداری کن مرا درباره آنچه از آن غائب می‌گردم [یعنی آنها را برای من و من را برای آنها نگهداری بفرما]).

و نظر به اینکه خداوند مالک کل ملک است، پس مالک بندگان خود و مالک هرچه به ایشان داده است می‌باشد و هرکس به سفری می‌رود و

«* احکام نماز صفحه 121 *»

یا می‌میرد و از اهل و مال و متعلقات خود غائب می‌شود، خداوندِ باقی و دائم و قائم بر ملکْ جانشین او می‌باشد و او است که اهل و مال و متعلقات شخص غائب (مسافر یا میت) را محافظت می‌فرماید اگر بخواهد و مقدّر فرموده باشد.

و باز با توجه به اینکه پیامبران؟عهم؟ مقرب‌ترین بندگان خداوند می‌باشند هنگامی که از میان امت خود غائب می‌شوند (به سفری می‌روند و یا رحلت می‌نمایند و از دنیا می‌روند) خداوند است که حفظ‌الغیب ایشان را می‌فرماید و آنچه از ایشان به‌جای می‌ماند نگهداری می‌کند، و معلوم است که آنچه از ایشان به‌جای می‌ماند همان شریعت و اهل و امت ایشان است که خداوند حفظ آنها را به عهده گرفته و به عهد خود وفا می‌کند. از این جهت در دعاء می‌خوانیم و خدا را به این صفت توصیف می‌کنیم: «یا خلیفة النّبیّین»، (ای خدایی که جانشین پیامبرانی)، و پیامبر اسلام؟ص؟  که افضل پیامبران است در دعاء به‌طور مخصوص نام برده شده و تعلیم فرموده‌اند که به خدا عرض کنیم: «انت خلیفة محمد»، (خدایا تو جانشین آن بزرگواری). از این جهات است که در دعاء تعقیب عرض می‌کنیم: «یا ربّ محمّد احفظ غیبة‌ محمّد»، (ای پرورنده محمد، محمد را در دوره غیابش [از زمان رحلتش تا زمان رجعتش] به محافظت کردن دینش و قرآنش و جانشینانش و امتش محافظت بفرما). و این کار همان حفظ‌الغیب است که درباره آن حضرت؟ص؟ از خداوند می‌خواهیم. و این دعاء مانند سایر دعاهایی که درباره آن حضرت رسیده و مانند صلواتی که

«* احکام نماز صفحه 122 *»

می‌فرستیم، هم برای آن حضرت مفید است و هم درباره ما مفید است؛ همان طوری که بزرگان ما+ درباره صلوات توضیح داده‌اند و حقیر هم در برخی از مباحث معروض داشته‌ام.

 

با توجه به قرائت قرآن در نماز که از فضیلت بیشتری برخوردار است، آیا می‌توان سوره‌هایی را که به‌خصوص به‌عنوان تعقیبات نماز رسیده در نماز مستحبی قرائت کرد؟

اصلی که نوشته‌اید در جای خود ثابت است ولی با شروع نافله از تعقیب خارج می‌شویم، از این رو با خواندن سوره مورد نظر در نافله و نخواندن آن در تعقیب به آن دستور (که در تعقیب بخوانید) عمل نشده است.
«* احکام نماز صفحه 123 *»

سجده شکر

مستحب است سجده شکر از براى هر نعمتى که خداوند عطا کند و هر بلائى که رفع کند.

مستحب مؤکد است سجده شکر بعد از هر نمازى به‌خصوص نمازهاى پنج‏گانه. زیرا هر نقصى که در نماز واقع شده سجده شکر آن نقص را رفع مى‏کند.

مستحب است در سجده شکر که سینه و شکم را به زمین بچسبانند و ذراع‌ها را بلند نکنند بلکه بر زمین فرش کنند و بچسبانند.

مستحب است که اول پیشانى را بر زمین گذارند و دعائى را که وارد شده بخوانند، و بعد طرف راست صورت را بر زمین گذارند و دعائى را که وارد شده بخوانند، و بعد طرف چپ صورت را بر زمین گذارند و دعائى را که وارد شده بخوانند، و بعد پیشانى را بر زمین گذارند و دعائى را که وارد شده بخوانند.

مستحب است طول دادن سجده شکر.

مستحب است که در سجده شکر صد مرتبه بگویند: شُکراً شُکراً و صد مرتبه بگویند: عَفْواً عَفْواً.

کمتر چیزى که کفایت مى‏کند در سجده شکر این است که بگویند شُکراً لِله به‌اندازه‌ای که نفس قطع شود و کمتر این است که سه مرتبه بگویند: شُکراً لِله.

مستحب است سجده شکر از براى هر نعمتى که متجدّد شود و

 

«* احکام نماز صفحه 124 *»

 

هر بلائى که رفع شود. و اگر در حال سوارى باشند پیاده شوند و صورت خود را بر خاک گذارند. و اگر مانعى از پیاده شدن باشد سر را بر قَرَبوس([25]) زین گذارند. و اگر نتوانند طرف صورت را بر کف دست گذارند و خدا را حمد کنند. و اگر در میان مردم باشند و از شهرت بترسند دست خود را در زیر شکم خود گذارند و چنان به مردم اظهار کنند که دردى بر شکم گرفته و خدا را حمد کنند.

مستحب است که در سجده شکر بگویند: اَللّٰهُمَّ اِنّى اُشْهِدُکَ وَ اُشْهِدُ مَلائِکَتَکَ وَ اَنْبِیاءَکَ وَ رُسُلَکَ وَ جَمیعَ خَلْقِکَ اَنَّکَ اَنْتَ اللّهُ رَبّى، وَ الْاِسْلامَ دینى، وَ مُحَمَّداً نَبیّى، وَ عَلیّاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ، وَ عَلـىَّ بْنَ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلـىٍّ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَ عَلىَّ بْنَ مُوسىٰ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلىٍّ وَ عَلىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنَ بْنَ عَلىّ وَ الْحُجَّةَ بْنَ الْحَسَنِ بْنِ عَلىٍّ اَئِمَّتى، بِهِمْ اَتَوَلّىٰ وَ مِنْ اَعْدائِهِمْ اَتَبَرَّءُ. پس سه مرتبه بگویند: اَللّٰهُمَّ اِنّى اُنْشِدُکَ دَمَ الْمَظْلُومِ.([26]) و بعد سه مرتبه بگویند: اَللّٰهُمَّ اِنّى اَنْشُدُکَ بِایوائِکَ عَلىٰ نَفْسِکَ لِاَعْدائِکَ لَتُهْلِکَنَّهُمْ بِاَیْدینا وَ اَیْدِى الْمُؤْمِنینَ، اَللّٰهُمَّ اِنّى اَنْشُدُکَ بِایوائِکَ عَلىٰ نَفْسِکَ لِاَوْلِـیائِکَ لَتُظْفِرَنَّهُمْ بِعَدُوِّکَ وَ عَدُوِّهِمْ، اَنْ تُصَلّىَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَى الْمُسْتَحْفَظینَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ. پس سه مرتبه بگویند: اَللّٰهُمَّ اِنّى اَسْأَلُکَ الْیُسْرَ بَعْدَ الْعُسْرِ. پس طرف راست صورت را بر زمین گذارند و بگویند: یا کَهْفى حینَ تُعْیینِى الْمَذاهِبُ،

 

«* احکام نماز صفحه 125 *»

وَ تَضیقُ عَلَىَّ الْاَرْضُ بِما رَحُبَتْ، یا بارِئَ خَلْقى رَحْمَةً بى وَ کُنْتَ عَنْ خَلْقى غَنیّاً، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَى الْمُسْتَحْفَظینَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ. پس طرف چپ صورت را بر زمین گذارند و سه مرتبه بگویند: یا مُذِلَّ کُلِّ جَبّارٍ وَ یا مُعِزَّ کُلِّ ذَلیلٍ، قَدْ وَ عِزَّتـِـکَ بَلَغَ مَجْهُودى فَرِّجْ عَنّى. پس پیشانى را بار دیگر بر زمین گذارند و صد مرتبه بگویند: شُکراً شُکراً پس حاجات خود را از خداوند طلب نمایند.

مستحب است که بعد از سجده شکر دست خود را به موضع سجود خود بمالند و صورت و سایر اعضاء بدن را مسح کنند تا هر جایى که دست به آن برسد، که سبب ایمنى از بیماری‌ها خواهد بود.

مستحب است که در وقت منصرف شدن از نماز از طرف راست منصرف شوند.

 

 

 

 

«* احکام نماز صفحه 126 *»

پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی

سرور معظم؟حفظ؟: «برای سجده شکر بعد از نماز جلو نروید بلکه مهر را جلو بیاورید. زیرا یکی از مخالفان مکتب این‌طور فتوی داده که اقتضاء احترام به تربت سیدالشهداء این است که برای سجده شکر ما جلو برویم. از آنجایی که دستوری نرسیده که جلو برویم یا نرویم، برای اینکه عمل ما مطابق فتوای او نباشد مهر را جلو بیاورید و سجده کنید.»

در کتاب مبارک «کفایه» می‌فرمایند: «مستحب است در سجده شکر که سینه و شکم را به زمین بچسبانند و ذراع‌ها را بلند نکنند بلکه بر زمین فرش کنند و بچسبانند.» چسباندن سینه و شکم به زمین به چه کیفیتی ممکن است؟ آنچه به‌نظر می‌رسد اگر ناممکن نباشد حداقل عسر و حرج است.

اگر برای کسی دشوار است لازم نیست به این استحباب عمل نماید.

 

 

«* احکام نماز صفحه 127 *»

چیزهایى که نماز را مى‏شکند و آن را باطل مى‏کند

آنچه که باطل‏کننده وضو و طهارت باشد هرگاه در بین نماز صادر و حاصل شود نماز را باطل می‌کند؛ و تفصیل آن در جاى خود گذشت.

کسى که از روى تعمّد در بین نماز به کلامى غیر از قرآن و ذکر و دعاء تکلّم کند، نماز او باطل مى‏شود.

سلام بیجا از روى عمد در بین نماز به یکى از صیغه‏هایى که در سلام گذشت، نماز را باطل مى‏کند.

پشت به قبله کردن در بین نماز واجب در حال اختیار نماز را باطل مى‏کند.

منحرف شدن از سمت قبله به تمام بدن در بین نماز واجب در حال اختیار نماز را باطل مى‏کند.

 

خنده قهقهه و صدادار در بین نماز، نماز را باطل مى‏کند؛ نه تبسّم.

گریه صدادار از براى دنیا یا میّتى در بین نماز نماز را باطل مى‏کند؛ نه گریه از خوف خداى تعالى چرا که گریه از خوف خدا از افضل اعمال است.

هرگاه تمام نماز واجب قبل از داخل شدن وقتش واقع شود، آن نماز باطل است و کفایت نمى‏کند.

هر فعل کثیرى که محوکننده هیئت نماز باشد نماز واجب را باطل مى‏کند.

کسى که از روى عمد در بین نماز ناله کند نماز او باطل مى‏شود.

حرام است در نماز که دست بر روى دست گذارند و این عمل بدعتى

«* احکام نماز صفحه 128 *»

از عامّه است. و بیشتر از فقهاء آن را موجب بطلان نماز دانسته‏اند.

مکروه است چشم برهم گذاردن در بین نماز مگر در حال رکوع.

مکروه است نماز خواندن با دفاع بول و غائط.

مکروه است نماز خواندن با کفشى که تنگ باشد و پا را فشار دهد.

مکروه است در بین نماز بازى‏کردن با دست و سر و ریش و سایر اعضاء.

مکروه است در بین نماز تَمَطّى و تَثاوُب که به اصطلاح فارسیان کمان‏کشى و دهن‏درّه مى‏گویند.

مکروه است در بین نماز شکستن انگشتان و کشیدن آنها به طورى که صدا کند.

مکروه است در بین نماز تشبیک انامل و داخل کردن انگشتان در میان یکدیگر.

مکروه است در بین نماز کسالت کردن و خود را به خواب دادن و خود را سنگین داشتن.

مکروه است در بین نماز بینى پاک کردن و آب دهان انداختن.

مکروه است در بین نماز مشغول شدن به کارى که دخلى به نماز ندارد. مثل آنکه به اطراف نگاه کنند، و به کتابى و مصحفى و انگشترى نظر کنند به طورى که بخواهند بخوانند، و در صورت زن‌هاى محرم تأمّل کنند، اما زن‌هاى نامحرم که جایز نیست تأمّل‌کردن در آنها. و مثل آنکه سنگریزه‏ها را بر روى زمین مساوى کنند یا آنها را بیندازند، و اصلاح

«* احکام نماز صفحه 129 *»

لباس کنند، و ناخن خود را قطع کنند، و امثال اینها از امورى که دخلى به نماز ندارد و جزء نماز نیست.

مکروه است تورک در حال قیام، یعنى دست‌ها را بر ورک‌ها گذارند.

مکروه است نماز خواندن در حالى که استعمال شیاف کرده باشند.

سلام کردن بر نمازگزار جایز است و ردّ سلام بر او به طورى که سلام کرده است واجب است. پس اگر «سلامٌ علیک» گفته است جواب گوید «سلامٌ علیک» و نگوید «علیک السلام».

هرگاه نمازگزار عطسه کند مستحب است که بگوید: اَلْحَمْدُلِلهِ وَ صَلَّى اللّهُ عَلَى النَّبىِّ وَ آلِه و همچنین مستحب است که هرگاه مؤمنى عطسه کند نمازگزار این قول را بگوید.

هر کلامى که دعاء و ذکرى باشد در بین نماز جایز است.

هرگاه در بین نماز حاجتى به‏هم ‏رسد جایز است که با سر و یا دست اشاره کنند، یا ریگى بیندازند، یا دستى به جایى بزنند که صدا کند تا کسى که حاجت به او دارند ملتفت شود.

جایز است تنحنح کردن و تسبیح کردن از براى اعلام غیر در بین نماز.

جایز است در بین نماز صدا را به ذکر و تسبیح بلند کردن به‌جهت بیدار کردن کسى که خواب است.

هرگاه بینى در حال نماز به خون افتاد و در طرف راست و چپ و پیش رو آبى باشد و ممکن باشد شستن آن به طورى که رو از قبله نگردد، باید بینى را شست و نماز باطل نمى‏شود.

«* احکام نماز صفحه 130 *»

هرگاه در بین نماز عقربى یا مارى یا گزنده دیگری نزدیک شود، آن را بکشد اگرچه به‌قدر گامى پیش رود، و رو را از قبله نگرداند.

جایز است در بین نماز کشتن شپش و کیک و پشه و امثال آنها.

جایز است آشامیدن آب در نماز وتر اگر بترسد که صبح شود و در بین روزه خود تشنه بماند؛ اگرچه دو سه قدم برود و آب را بردارد و بیاشامد.

جایز است از براى زن که طفل خود را در حال تشهد بردارد و بر دامن خود گذارد و او را شیر دهد و از گریه ساکت کند.

جایز است در بین نماز خارانیدن بدن و پاک کردن چیزى از لباس و اصلاح کردن لباس و خلال کردن، و اگر این کارها را در بین نماز نکنند بهتر و افضل است.

هرگاه در بین نماز حاجتى به چند قدمى راه رفتن شود جایز است رو به قبله راه رفتن به طورى که رو از قبله نگردد ولکن در بین راه رفتن قرائت نکنند تا موضعى که ساکن شوند و آن وقت قرائت کنند.

جایز است در بین نماز شمردن آیات با دست، و اصلاح موضع سجود و هموار کردن ناهمواری‌هاى موضع سجود، و پاک کردن خاک از پیشانى و صورت.

جایز نیست در حال اختیار قطع نماز و شکستن آن بعد از تکبیرةالاحرام، مگر به جهت ضرورتى.

کسى که غلامى یا حیوانى از او بخواهد بگریزد، یا مدیون او بخواهد از او فرار کند، یا کیسه پولى یا متاعى را در موضعى گذارده باشد که بترسد

«* احکام نماز صفحه 131 *»

ببرند و معطّل بماند و ناچار باشد به رفتن از براى این امور، پس اگر رفتن ممکن باشد به طورى که روى او از قبله نگردد و زیاد طول نکشد از پى حاجت خود مى‏رود و بعد نماز خود را تمام مى‏کند، و اگر در رفتن ناچار روى او از قبله مى‏گردد یا زیاد طول مى‏کشد مرخّص است که نماز خود را بشکند و وقتی که حاجت خود را به انجام رساند نماز را از سر گیرد.

هرگاه طفلى رو به آتش رود یا حیوانى بخواهد متاعى را ضایع کند، منع کردن آنها در بین نماز جایز است. و مادام که تکلّم نکنند و رو از قبله نگردد نماز را باید تمام کرد، و اگر تکلّمى کرد یا رو از قبله گشت نماز را باید از سر گرفت.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

«* احکام نماز صفحه 132 *»

پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی

می‌فرمایند: «مکروه است تورک در حال قیام، یعنی دست‌ها را بر  ورک‌ها گذارند.» مراد از تورکِ دست‌ها در حال قیام چیست؟

یعنی دست‌ها را روی پهلو و باسن‌ها گذارند بلکه باید دست‌ها مقابل قبله و بر روی ران‌ها گذارده شود.

در کتاب مبارک «کفایه» می‌فرمایند: «کسى که از روى تعمّد در بین نماز به کلامى غیر از قرآن و ذکر و دعاء تکلّم کند، نماز او باطل مى‏شود.» کلام از روی سهو شامل چه کلماتی می‌شود؟

مانند آنکه کسی در حال قرائت شک کند که آیا اقامه گفته یا نگفته، قدری فکر می‌کند و سهواً می‌گوید آری گفته‌ام، یا آنکه می‌گوید نه نگفته‌ام. و از این قبیل امورِ مربوط به نماز یا مربوط به امور دنیوی که از شدت توجه به آن امر سهواً کلامی این‌چنینی به زبان می‌آورد.

 

 

«* احکام نماز صفحه 133 *»

احکام شک در نماز

شک در عدد رکعات نماز

هرگاه در عدد رکعات نماز شک واقع شود و بیشتر احتمال در اقل رود، مثل شک در میان یک و دو، یا در میان دو و سه، یا در میان سه و چهار و احتمال اقل بیشتر از اکثر رود: یعنى در شک میان یک و دو احتمال یک رکعت بودن بیشتر رود، و در شک میان دو و سه احتمال دو رکعت بیشتر رود، و در شک میان سه و چهار احتمال سه رکعت بیشتر رود، پس در این صورت‌ها باید بناى نماز را بر کمتر گذارد و نماز را تمام کرد. و حکم جمیع نمازهاى واجب و سنّتى این است که در این صورت بناى نماز را بر اقل گذارند و مظنّه را قائم‏مقام علم دانند.

هرگاه شک در عدد رکعات نماز واقع شود و بیشتر احتمال در زیاده رود، در هر نمازی باشد باید بنا را بر زیاده گذارد و مظنه را باید قائم‏مقام علم قرار داد مثل مسئله سابقه، مگر آنکه در نمازهاى واجب بعد از نماز سجده سهو مستحب است.

هرگاه در عدد رکعات شک واقع شود و شک در زیاده و کمى مساوی باشد و احتمال به طرفى بیشتر نرود، بعضى از فقهاء بنا را بر اقل گذاردن در هر نمازى جایز دانسته‏اند و از احادیث هم دلیل آورده‏اند ولکن بیشتر از فقهاء به تفصیلى که ذکر مى‏شود قائل شده‏اند:

هرگاه شک مساوى‏الطرفین در میان رکعات نمازهاى واجب دو رکعتى و سه رکعتى واقع شود مثل نماز صبح و نماز مغرب، و همچنین نماز

 

«* احکام نماز صفحه 134 *»

 

جمعه و نمازهایى که باید در سفر دو رکعت باشد، باید نماز را از سر گرفت.

هرگاه شک در دو رکعت اول از نمازهاى چهار رکعتى واقع شود، باید نماز را از سر گرفت.

هرگاه در نمازهاى چهار رکعتى قبل از اکمال سجدتین در میان دو و سه شک واقع شود، باید نماز را از سر گرفت.

هرگاه در نمازهاى چهار رکعتى بعد از اکمال سجدتین در میان دو و سه شک واقع شود، بناى نماز را بر سه رکعت باید گذارد و نماز را تمام کرد و سلام گفت و بعد از سلام یک رکعت ایستاده با حمد تنها بدون سوره باید به‌جا آورد و رکوع کرد با دو سجود، و تشهد خواند و سلام گفت. و اسم این نماز نماز احتیاط است.

هرگاه در میان سه و چهار شک واقع شود: خواه قبل از اکمال سجدتین باشد یا بعد از آن، بناى نماز را بر چهار رکعت باید گذارد و نماز را تمام کرد و سلام گفت و بعد از سلام یک رکعت ایستاده یا دو رکعت نشسته با حمد تنها بدون سوره باید به‌جا آورد از براى احتیاط. و شخص در میان یک رکعت ایستاده و دو رکعت نشسته مخیّر است.

هرگاه در میان دو و چهار شک واقع شود: پس اگر قبل از اکمال سجدتین شک حاصل شده نماز را باید از سر گرفت، و اگر بعد از اکمال سجدتین شک حاصل شده بناى نماز را بر چهار رکعت باید گذارد و نماز را تمام کرد و سلام گفت و بعد از سلام دو رکعت نماز احتیاط ایستاده با حمد تنها بدون سوره به‌جا آورد.

«* احکام نماز صفحه 135 *»

هرگاه بعد از اکمال سجدتین در میان دو و سه و چهار شک واقع شود، باید بناى نماز را بر چهار رکعت گذارد و نماز را تمام کرد و سلام گفت، و بعد از سلام دو رکعت نماز احتیاط ایستاده با حمد تنها باید به‌جا آورد و بعد از آن دو رکعت دیگر نماز نشسته با حمد تنها باید به‌جا آورد، که اگر اصل نماز در واقع دو رکعت بوده دو رکعت احتیاط ایستاده تمام آن باشد، و اگر در واقع سه رکعت بوده دو رکعت نماز نشسته که به‌جاى یک رکعت محسوب است تمام آن باشد، و اگر در واقع چهار رکعت بوده نمازهاى احتیاط نافله‏اى است و ثواب آنها را مى‏دهند.

نمازهاى احتیاط را به قصد وجوب باید به‌جا آورد. پس هرگاه بعد از انجام آنها معلوم شد که نماز اصل ناقص بوده نمازهاى احتیاط آن را تمام کرده، و اگر معلوم شد که نماز اصل ناقص نبوده ثواب نمازهاى احتیاط را به صاحبش خواهند داد، و اگر معلوم نشد در نزد خداوند جلّ‏شأنه معلوم و ممضىٰ است.

هرگاه در میان چهار و پنج و بیشتر شک واقع شود، بناى نماز را بر چهار باید گذارد و نماز را تمام کرد و سلام گفت و بعد از سلام دو سجده سهو باید کرد با تشهد خفیف و سلام به طورى که خواهد آمد ان‌شاءاللّه تعالى.

هرگاه در میان سه و پنج، یا در میان سه و چهار و پنج شک واقع شود، بناى نماز را بر چهار رکعت باید گذارد و نماز را تمام کرد و سلام گفت و بعد از سلام دو رکعت نماز احتیاط نشسته با حمد تنها باید

 

«* احکام نماز صفحه 136 *»

به‌جا آورد که اگر نماز اصل در واقع سه رکعت بوده تمام شود، و دو سجده سهو از براى احتمال زیادتى باید به‌عمل آورد.

هرگاه در بین نماز شک واقع شود به طورى که شخص نداند چند رکعت نماز خوانده و چند رکعت باقى مانده، نماز را باید از سر گرفت.

هرگاه بعد از تمام نماز و سلام آن در عدد رکعات نماز شکى حاصل شود، نباید به آن شک اعتنائى کرد و چیزى بر شخص نیست و نباید عملى انجام دهد.

شک در افعال نماز

هرگاه در حال قیام قبل از شروع در استعاذه و قرائت شکى حاصل شود که آیا تکبیرةالاحرام را گفته یا نگفته، واجب است که تکبیرةالاحرام را بگوید. و هرگاه در حال استعاذه و قرائت یا در سایر افعال نماز شکى حاصل شد که آیا تکبیرةالاحرام را گفته یا نگفته، آن شک اعتبار ندارد و نباید اعتنائى به آن کرد.

هرگاه در حال قیام شکى حاصل شود که آیا حمد و سوره را خوانده یا نخوانده، باید آنها را بخواند. و اگر در حال رکوع یا سایر افعال نماز شک حاصل شود که آیا حمد و سوره را خوانده یا نخوانده، آن شک اعتبارى ندارد و نباید اعتنائى به آن کرد.

هرگاه در بین خواندن سوره شک حاصل شود که آیا حمد را خوانده یا نخوانده، آن شک اعتبارى ندارد و باید سوره را تمام کرد و چیزى بر شخص لازم نیست.

«* احکام نماز صفحه 137 *»

 

هرگاه در بین رکوع یا سجود یا تشهد شکى حاصل شد که آیا ذکر یکى از حالات سابقه را گفته یا نگفته، آن شک اعتبارى ندارد و نباید اعتنائى به آن کرد.

هرگاه در بین حالت بعدی شکى حاصل شود که آیا حالت قبلی به عمل آمده یا نه: مثل آنکه در حال تشهد شکى حاصل شود که آیا سجود به عمل آمده یا خیر، و در حال سجود شکى حاصل شود که آیا رکوع به عمل آمده یا خیر، و همچنین در هر حالت بعدی بالنسبه به حالت قبلی، چنین شکى اعتبار ندارد و نباید اعتنائى به آن کرد.

هرگاه بعد از سجود شکى حاصل شود که آیا یک سجده به‌عمل آورده یا دو سجده، باید یک سجده دیگر به‌جا آورد زیرا محل آن نگذشته.

هرگاه بعد از گذشتن وقت نمازى شکى حاصل شود که آیا نماز را در وقتش به‌جا آورده یا نیاورده، آن شک اعتبارى ندارد و نباید نمازى به‌جا آورد.

کسى که کثیرالشک باشد اعتبارى به شک او نیست و نباید عملى به‌جهت شک خود بکند؛ و آن کسى است که در سه حالت پى‏درپى شک کند. مثل آنکه در رکعت اول شک کند و در رکعت دوم هم شک کند و در رکعت سوم هم شک کند، یا در حال قرائت شک کند که آیا تکبیرةالاحرام را گفته یا نگفته و در حال رکوع هم شک کند که آیا قرائت کرده یا نکرده و در حال سجود هم شک کند که رکوع به‌عمل آورده یا نیاورده، پس چنین کسى که در سه حالت پى‏درپى شک کند، یا آنکه

 

«* احکام نماز صفحه 138 *»

خود اقرار کند که او کثیرالشک است، نباید اعتنائى به شک خود کند تا شیطان از او دور شود و او را به شک نیندازد.

هرگاه از براى امام جماعت در عملى از اعمال نماز شکى حاصل شود و مأموم شک نداشته باشد، اعتبارى به شک امام نیست و باید تابع مأموم شود و نباید به‌جهت شک خود عملى به‌جا آورد. و هرگاه از براى مأموم شکى حاصل شود و امام شک نداشته باشد اعتبارى به شک مأموم نیست و باید تابع امام شود و نباید عملى به‌جا آورد به‌جهت شک خود.

هرگاه از براى کسى مظنه حاصل شود که فعل منافى نماز از او صادر شده و یا فعلى که باید بکند ترک کرده _ و یقین به فعل منافى و ترک فعل واجب ندارد _ نماز او صحیح است و بعد از نماز دو سجده سهو باید به‌عمل آورد.

شک در نوافل

شک در عدد رکعات نوافل و افعال آنها، آنها را فاسد و باطل نمى‏کند.

نافله‏گزار مخیّر است که در شک خود بنا را بر اقل گذارد یا بر اکثر.

مستحب است که در شکِ در عدد رکعاتِ نوافل بنا را بر اقل گذارند.

هرگاه در شک در عدد رکعات نوافل بنا را بر اکثر گذاردند، نماز احتیاطى نباید به‌جا آورند.

«* احکام نماز صفحه 139 *»

 

سهو در افعال و اذکار نماز

هرگاه از روى سهو و فراموشى نمازی بدون طهارت به‌جا آورده شد، آن نماز باطل است و اعاده نماز در وقت و خارج وقت لازم است.

هرگاه از روى سهو نمازى پیش از وقت آن به‌جا آورده شد، باید نماز را چه در وقت آن و چه در خارج وقت آن اعاده کرد. و نمازى که پیش از وقت به‌جا آورده شده کفایت نمی‌کند از نماز فرضى که خداوند جلّ‌شأنه قرار داده.

هرگاه از روى سهو نماز واجب را رو به قبله به‌جا نیاورد، آن نماز کفایت نمى‏کند از فرضى که خدا قرار داده.

کسى که اذان و اقامه را فراموش کند و داخل نماز شود، نماز او صحیح است ولکن مستحب است که برگردد و اذان و اقامه بگوید و نماز را بعد از اذان و اقامه از سر گیرد اگر پیش از رکوع به یادش آید که اذان و اقامه نگفته، خصوص اگر پیش از قرائت به یادش آید، خصوص در ترک اقامه که تأکید برگشتن و گفتن آن از ترک اذان و برگشتن به آن بیشتر است.

کسى که فصلى از فصول اذان و اقامه را فراموش کند و بعد به یادش آید، برمى‏گردد به آن فصل فراموش‏شده و آن را مى‏گوید و بعد به‌ترتیب باقى اذان و اقامه را مى‏گوید و آنها را تمام مى‏کند.

کسى که در بین گفتن اقامه به یادش آید که اذان نگفته یا به یادش آید که فصلى از فصول اذان را نگفته، برمى‏گردد و اذان مى‏گوید یا فصل

 

«* احکام نماز صفحه 140 *»

 

فراموش‏شده را مى‏گوید و باقى فصول اذان را به‌ترتیب مى‏گوید و بعد از آن اقامه مى‏گوید.

هرگاه کسى نیّت نماز را فراموش کند، نماز او باطل است.

کسى که تکبیرةالاحرام را فراموش کند و بعد در هر حالی از حالات نماز به یادش آید که نگفته، نماز او باطل است و باید تکبیرةالاحرام را بگوید و نماز را از سر گیرد.

کسى که قرائت را فراموش کند و پیش از رکوع به یادش آید، قرائت مى‏کند. و هرگاه در بین رکوع و بعد از آن در یکى از حالات نماز به یادش آید که قرائت نکرده، نماز او صحیح است و بعد از سلام نماز قرائت را قضاء مى‏کند.

کسى که جهر و اخفات را فراموش کند یا وجوب آنها را نداند، نماز او صحیح است و چیزى بر او نیست.

کسى که رکوع را فراموش کند و پیش از سجود به یادش آید که رکوع نکرده، برمى‏گردد و مى‏ایستد مطمئناً و رکوع مى‏کند.

کسى که رکوع را فراموش کند و در بین سجود و بعد از آن به یادش آید که رکوع نکرده، نماز او باطل است و باید نماز را از سر گیرد.

کسى که ذکر رکوع را فراموش کند و در حال رکوع به یادش آید، باید ذکر کند. و هرگاه بعد از رکوع به یادش آید که ذکر رکوع را فراموش کرده، نماز او صحیح است و بعد از سلام نماز باید ذکر رکوع را قضاء کند.

«* احکام نماز صفحه 141 *»

کسى که از روی فراموشی در نمازهاى واجب شبانه‏روزى در یک رکعت دو رکوع کند، نماز او باطل است.

کسى که ایستادن بعد از رکوع را فراموش کند و پیش از سجود به یادش آید، برمى‏خیزد. و اگر بعد از سجود به یادش آید مى‏گذرد.

کسى که یک سجده را فراموش کند و پیش از رکوع به یادش آید، باید آن سجده را به‌جا آورد و بعد از آن هر فعلى را که باید به‌جا آورد به‌ترتیب به‌جا آورد. و اگر در حال رکوع و بعد از آن به یادش آید، بعد از سلام نماز باید آن سجده را قضاء کند.

کسى که هر دو سجده را فراموش کند و پیش از رکوع به یادش آید، برگردد و هر دو سجده را به‌جا آورد و بعد از آن هر فعلى را که باید به‌جا آورد به‌ترتیب به‌جا آورد. و اگر در حال رکوع و بعد از آن به یادش آید، نماز او باطل است و باید نماز را از سر گیرد.

کسى که ذکر سجود را فراموش کند هرگاه در حال سجود به یادش آید، ذکر مى‏کند. و هرگاه بعد از سر برداشتن به یادش آید، بعد از سلام نماز آن ذکر را قضاء مى‏کند.

کسى که از روى سهو در یک رکعت از نمازهاى واجب یک سجده زیاد به‌جا آورد، بعد از سلام نماز دو سجده سهو به‌جا آورد. و کسى که از روى سهو در یک رکعت دو سجده زیاد به‌جا آورد، نماز او باطل است.

کسى که تشهد اول را فراموش کند و پیش از رکوع به یادش آید، مى‏نشیند و تشهد را مى‏خواند و بعد از آن برمى‏خیزد و آنچه باید به‌جا آورد

 

«* احکام نماز صفحه 142 *»

به‌ترتیب به‌جا مى‏آورد. و هرگاه در حال رکوع و بعد از آن به یادش آید، نماز را تمام کند و بعد از سلام تشهد را نشسته رو به قبله قضاء کند.

کسى که تشهد آخر را فراموش کند و بعد از سلام به یادش آید، تشهد را بخواند و بعد از آن سلام گوید. و هرگاه کسى تشهد و سلام را فراموش کند و از نماز منصرف شود، یا سلام را فراموش کند و از نماز منصرف شود، هر وقت به یادش آمد با طهارت رو به قبله بنشیند و آنچه را که فراموش کرده قضاء کند.

کسى که از روى عمد یا از روى فراموشى یک رکعتِ تمام بر فرضى که خدا قرار داده زیاد کرد، یا یک رکعت کم کرد و از نماز منصرف شد، آن نماز باطل است.

کسى که یک رکعت از نماز یا بیشتر را فراموش کند و مادامی که حدثى از او صادر نشده و از نماز منصرف نشده و رویش از قبله نگشته به یادش آید، تتمه نماز را به‌جا مى‏آورد.

هرگاه از روى فراموشى در نوافل یک رکعت زیاد شد، نافله صحیح است.

سجده سهو و کیفیت آن

آنچه واجب است در سجده سهو همان دو سجده است، و تکبیرى و تسبیحى و ذکرى در آن دو سجده واجب نیست.

مستحب است که در هر یک از دو سجده سهو بگویند: بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّه، اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ. یا بگویند: بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّه، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّبِىُّ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُه.

 

«* احکام نماز صفحه 143 *»

 

مستحب است که بعد از دو سجده سهو تشهد خفیف بخوانند و سلام بگویند به این‏طور: اَشْهَدُ اَنْ لااِلٰهَ اِلّا اللّه، وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُه.

مستحب است از براى امام جماعت که هرگاه بخواهد سجده سهو به‌جا آورد پیش از سجده تکبیر بگوید و بعد از سر برداشتن از سجده نیز تکبیر بگوید، تا مأمومین بدانند که سهو کرده.

استحبابِ ذکر در سجود، تشهد خفیف و سلام از براى امام جماعت تأکید دارد.

محل دو سجده سهو، بعد از سلام نماز است.

هرگاه کسی از روى فراموشى و سهو در بین نماز سلام بیجایى گفت، بعد از سلام نماز باید دو سجده سهو به‌جا آورد. و همچنین هرگاه کسى از روى سهو در بین نماز سخنى گفت که به نماز دخلی ندارد، باید دو سجده سهو به‌جا آورد.

هرگاه کسى یک سجده را فراموش کرد و به یادش نیامد تا رکوع کرد، بعد از سلام نماز و قضاء سجده باید دو سجده به‌جا آورد.

هرگاه کسى تشهد را فراموش کرد و به یادش نیامد تا آنکه رکوع کرد، بعد از سلام نماز و قضاء تشهد دو سجده سهو به‌جا آورد.

هرگاه کسى در عدد رکعات نماز در میان سه و چهار شک کند و بیشتر گمانش به چهار رود و بنا را بر چهار گذارد، بعد از سلام نماز دو سجده سهو به‌جا آورد.

«* احکام نماز صفحه 144 *»

هرگاه کسى از روى فراموشى در بین نماز در محلّى که باید نشست برخاست و در محلى که باید برخاست نشست، بعد از سلام نماز دو سجده سهو به‌جا آورد.

هرگاه کسى از روى فراموشى در محلى که باید قرائت کند تسبیح کرد و در محلى که باید تسبیح کند قرائت کرد، بعد از سلام نماز دو سجده سهو به‌جا آورد.

هرگاه کسى در عدد رکعات نماز در میان چهار و پنج شک کند، بعد از سلام نماز دو سجده سهو به‌جا آورد.

هرگاه کسى در رکعات نماز در میان سه و پنج شک کند، بعد از سلام نماز و عملِ احتیاط به طورى که گذشت دو سجده سهو به‌جا آورد.

هرگاه کسى در عدد رکعات نماز شک کند و بیشتر گمان او به طرف بیشتر رود و بناى نماز را چنان‌که تکلیف او است بر بیشتر گذارد، بعد از سلام نماز دو سجده سهو به‌جا آورد.

در احادیث وارد شده که سجده سهو از براى هر زیاده و نقصانى است که از روى سهو در نماز واقع شود و همچنین وارد شده که سجده سهو در محلى است که شخص نداند که زیاد شده یا کم شده، اما کسى که به یادش آید چیزى را که ترک کرده و بعد از نماز آن را تدارک کند سجده سهوى بر او لازم نیست. پس از احادیث معلوم مى‏شود که در هر موضعى که از روى فراموشى فعلى و قولى از نماز ترک شده و بعد از

«* احکام نماز صفحه 145 *»

نماز تدارک شده و قضاى آن به‌عمل آمده اگر سجده سهوى هم فرموده‏اند به‌جا آورند مستحب خواهد بود نه واجب؛ مثل یک سجده فراموش‏شده و تشهد فراموش‏شده که تدارک و قضاء آنها بعد از نماز به‌طور وجوب باید به‌عمل آید. برخلاف محلى که تدارکى و قضائى به‌عمل نیامده مثل شک در میان چهار و پنج که به‌طور وجوب دو سجده سهو باید به‌عمل آید از براى سهوى که معلوم نیست که در واقع نماز چهار رکعت بوده یا پنج رکعت بوده.

هرگاه امام جماعت سهوى کرد ولی مأموم سهو نکرد، اعتبارى به سهو امام نیست و باید تابع مأموم شود. و هرگاه مأموم سهوى کرد و امام سهو نکرد اعتبارى به سهو مأموم نیست و باید تابع امام شود. و این امر در بین نماز متصوَّر است مثل آنکه امام در محل نشستن از روى فراموشى بخواهد برخیزد و مأموم بداند که باید نشست، یا مأموم از روى فراموشى بخواهد برخیزد و امام سهو نکرده و مى‏نشیند. و این امر در چیزهایى که مخصوص به امام و مأموم هم هست جارى است مثل آنکه امام از روى سهو در جاى جهر بخواهد اخفات کند و در جاى اخفات بخواهد جهر کند و مأموم سهو نکرده باشد و او را اعلام کند، و مثل آنکه مأموم در رکعت سوم و چهارم از روى فراموشى حمد یا تسبیح نخواند پس متذکر شود که امام مشغول حمد یا تسبیح است، پس او هم مى‏خواند.

هرگاه مأموم ذکرى را که خود باید بخواند فراموش کرد و بعد به یادش آید که فراموش کرده، تدارکى و قضائى و سجده سهوى بر او نیست و

«* احکام نماز صفحه 146 *»

اذکار امام تلافى سهو او را می‌کند مگر تکبیرةالاحرام که اگر نگفته نماز او باطل است.

هرگاه امام سهوى کرد که تدارک‏پذیر است و مأموم حفظ آن را نکرده، امام بعد از سلام نماز باید آن را تدارک بکند.

سجده سهوى در نماز نافله و در نماز احتیاط و در خود سجده سهو نیست.

 

 

«* احکام نماز صفحه 147 *»

پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی

در کتاب «کفایه» جلد اول می‌فرمایند: «کسی که فراموش کند قرائت را و پیش از رکوع به یادش آید قرائت می‌کند، و هرگاه در بین رکوع و بعد از آن در یکی از حالات نماز به یادش آید که قرائت نکرده نماز او صحیح است و بعد از سلام نماز، قرائت را قضاء می‌کند.» این مسئله چگونه با حدیث «لا صلوٰة الّا بفاتحة الکتاب» جمع می‌شود؟

آنچه در این مسئله فرموده‌اند حکم فراموشی است و عبارت «لا صلوٰة …» در صورت تعمّد است. گذشته از آنکه قرائت (حمد و سوره) رکن نماز نیست بلکه قیام رکن نماز است، مثل اینکه رکوع رکن نماز است و ذکر رکوع رکن نیست. اما تکبیرةالاحرام که رکن است هرگاه فراموش شود، پس از گذشتن وقتش دیگر قرائت، رکوع و سایر افعال نماز فایده‌ای ندارد؛ چراکه چنین کسی وارد نماز نشده است. چنان‌که در مسئله قبل از این مسئله می‌فرمایند: کسی که تکبیرة‌الاحرام را فراموش کند و بعد به یادش آید که تکبیرةالاحرام را نگفته در هر حالی از حالات نماز، نماز او باطل است و باید تکبیرةالاحرام را بگوید و نماز را از سر بگیرد.

می‌فرمایند: سلام بیجا از روی عمد به یکی از صیغه‌های «السلام علینا و علی عبادالله الصالحین» و «السلام علیکم و رحمة الله و برکاته» نماز را باطل می‌کند،([27]) بنابراین کسی که در رکعت دوم نماز سه رکعتی

 

«* احکام نماز صفحه 148 *»

یا چهار رکعتی سهواً یکی از این دو سلام را گفت و سپس متذکر ‌شد، آیا نمازش قطع شده و باید ـــ  قبل از انصراف از نماز ـــ  برخیزد و بقیه نمازش را با تکبیری جدید شروع کند و نماز را به پایان برساند؟ یا چون سهواً سلام داده، نمازش قطع نشده و برمی‌خیزد و ادامه نمازش را می‌خواند؛ نهایت بعد از نماز دوسجده سهو انجام می‌دهد؟ و بفرمایید که سلام عمدیِ بیجا چطور ممکن است اتفاق بیفتد؟

سلام سهوی نماز را قطع نمی‌کند و نماز باطل نمی‌شود، از این جهت نماز را تمام می‌کند و پس از نماز سجده سهو انجام می‌دهد. و سلام بیجای عمدی مانند این است که بعد از تشهد برای انجام کار ضروری نمازش را قطع کند و از این جهت به یکی از صیغه‌ها سلام دهد، و بعد از آن باز تصمیم بگیرد که نمازش را ادامه دهد و بعد دنبال کار ضروری برود، که در این صورت نمازش باطل است و باید از ابتداء شروع کند.

 

 

 

 

 

 

«* احکام نماز صفحه 149 *»

نماز مسافر

در سفر شکستن نمازهاى چهار رکعتى واجب است چنان‌که در حضر تمام‏خواندن آنها واجب است به طورى‏ که تفصیل آن ذکر خواهد شد ان‌شاء اللّه تعالى.

نمازهاى دو رکعتى و سه رکعتى مثل نماز صبح و نماز مغرب هرگز قصر نمى‏شود؛ نه در سفر و نه در حضر.

سفرى که باید در آن نماز چهار رکعتى را قصر خواند و دو رکعت به‌جا آورد نباید از هشت فرسخ کمتر باشد.

مسافت هشت فرسخِ معتبرْ در رفتن تنها یا رفتن و برگشتن تفاوت ندارد مثل چهار فرسخ رفتن به جایى و چهار فرسخ برگشتن از آنجا مادام که قصد اقامه ده روز در سر چهار فرسخى نداشته باشد، اگرچه همان روزى که مى‏رود برنگردد و چند روزى بدون آنکه قطع‏کننده سفرى از براى او به هم رسد در آنجا باشد.

فرسخ معتبر سه میل است و هر میلى چهار هزار ذراع است بنابر مشهور در میان فقهاء، پس فرسخ شرعى دوازده هزار ذراع خواهد بود.([28])

هشت فرسخ معتبر در بیابان و دریا مساوى است.

حدّ ترخّص که چون مسافر از آنجا گذشت باید نماز را قصر بخواند و روزه را افطار کند و چون از سفر برگشت و به آنجا رسید باید نماز را تمام

 

«* احکام نماز صفحه 150 *»

بخواند، موضعى است که صداى اذان مؤذنین که در وطن اذان مى‏گویند به آنجا برسد و از آنجا به بعد صدا نرسد.

 

شرط است در قصر نماز قصدِ طىِّ مسافتِ هشت فرسخ یا بیشتر.

کسى که در بین سفر قصد کند که در مکانى ده روز یا بیشتر بماند، باید نماز را تمام کند مثل حضر و روزه را هم بگیرد.

کسى که در بین سفر قصد کند که در مکانى ده روز بماند و بعد از قصد کردن از قصد ماندن برگشت و هنوز نماز تمامى به‌جا نیاورده، باید نماز را قصر بخواند.

کسى که در بین سفر قصد کند که ده روز در مکانى بماند و بعد از آنکه نماز را تمام خواند اگرچه یک نماز باشد از قصد ماندن ده روز برگشت، باید باقى نمازها را هم تا در آن مکان است تمام بخواند.

کسى که در بین سفر در بین نماز قصد کند که ده روز اقامه کند، باید نماز را تمام بخواند.

کسى که در بین نمازِ اول از قصد ماندن ده روز برگشت، پس اگر دو رکعت بیشتر نشده باید نماز را قصر کند، و اگر در رکعت سوم داخل شده نماز را تمام مى‏کند و بعد از نماز، اعاده نماز به طور قصر احوط است.

کسى که اقامه ده روز و بیشتر ماندن در محلّى را قصد کرد و نماز را تمام خواند و در بین ایام اقامه به جایى رفت که مسافت آن کمتر از چهار فرسخ بود باید نماز را تمام بخواند؛ چه در رفتن و چه در برگشتن و چه در محل اقامه. زیرا سفر او به اقامه قطع شده و حکم اقامه را رفع نمى‏کند

«* احکام نماز صفحه 151 *»

مگر سفر هشت فرسخى با قصد، یا فسخ عزیمت اقامه قبل از آنکه نماز تمامى به‌جا آورد.

کسى که در بین سفر به محلى وارد شد که به‌طور تردید چند روز ماند بدون قصد ده روز ماندن و هر روز خیال مى‏کند که فردا مى‏روم و بر همین حالت یک ماه در آن مکان ماند، پس اگر بعد از آن در آن مکان بماند باید نماز را تمام بخواند اگرچه یک روز بیشتر نماند، اگرچه یک نماز بخواند.

کسى که در بین سفر به‌طور عبور کردن به وطن برسد، پس تا در وطن خود است باید نماز را تمام بخواند.

کسى که در بین سفر به مزرعه خود یا به زمینى که مالک آن است برسد اگرچه بیش از یک درخت مالک نباشد ولکن آن مکان وطن او نباشد، مختار است که نماز را تمام یا قصر بخواند مادام که در آن محل است، و بعد از تجاوز از آنجا قصر مى‏خواند.

کسى که قصد سفر کرد و بیرون رفت و بعد از بیرون رفتن از قصد سفر برگشت و خواست برگردد، پس اگر چهار فرسخ یا بیشتر راه رفته و فسخ عزیمت سفر کرده نماز را قصر مى‏خواند، و هرگاه کمتر از چهار فرسخ رفته و فسخ عزیمت سفر کرده نماز را در برگشتن تمام مى‏خواند؛ اگرچه در رفتن قصر خوانده باشد.

در حرم مکّه معظّمه و حرم مدینه مشرّفه و حرم امیرالمؤمنین صلوات ‏اللّه ‌علیه و حرم حضرت سیدالشهداء؟ع؟ مسافر مخیّر است که نماز را تمام به‌انجام رساند یا قصر بخواند، و در این اماکن چهارگانه نماز تمام از قصر بهتر است.

«* احکام نماز صفحه 152 *»

و حرم مکه و مدینه و حرم سیدالشهداء؟ع؟ هریک چهار فرسخ در چهار فرسخ است، و موافق روایتى حرم سیدالشهداء؟ع؟ از هریک از جوانب چهارگانه پنج فرسخ است و مشهور در میان فقهاء همان قول اول است، و حرم حضرت امیرالمؤمنین صلوات‏ اللّه علیه کوفه و حوالى آن است و نجف اشرف قبرستان کوفه بوده و به کوفه ملحق است.

مستحب است در این اماکن مشرّفه چهارگانه بسیار نوافل به‌جا آوردن.

کسى را که به اِکراه به سفرى ببرند پس اگر قصد طىّ مسافت هشت فرسخ را دارد نماز را باید قصر بخواند، و اگر قصد سفر ندارد و دائم در خیال گریختن و برگشتن است باید نماز را تمام بخواند؛ مگر در برگشتن که اگر مسافت به قدر هشت فرسخ و بیشتر است باید نماز را قصر بخواند.

شرط است در قصر نماز حلال بودن سفر، پس هرگاه کسى از براى ظلم و ستم و ضرر رسانیدن به مال و جان مسلمین سفر کند باید نماز را تمام بخواند و روزه را در وقتش بگیرد.

کسى که با قصد به جهت صید و شکار کردن طی مسافت کند، پس هرگاه محض هوىٰ و هوس است باید نماز را تمام بخواند و روزه را در وقتش بگیرد، و اگر صید و شکار از براى قوت خود و عیال خود است باید نماز را قصر بخواند و روزه را افطار کند.

هرگاه کسى به جهت قوت خود و عیال خود به شکار رود و نداند که هشت فرسخ یا بیشتر خواهد رفت یا نخواهد رفت و قصد مسافت معتبر

«* احکام نماز صفحه 153 *»

ندارد، نماز را در رفتن تمام مى‏خواند و در برگشتن هرگاه به قدر هشت فرسخ است قصر مى‏خواند و اگر کمتر از هشت فرسخ است نماز را تمام مى‌خواند. و همچنین است حکم کسى که از عقب گریخته مى‏رود و نمى‏داند که چقدر خواهد رفت.

هرگاه کسى سلطان جائرى را در سفر خود قصد کند، باید نماز را تمام بخواند.

کسى که به قصد هشت فرسخ یا بیشتر برادر مؤمن خود را مشایعت کند نماز را قصر مى‏خواند، و مشایعت برادر مؤمن و قصر کردن افضل است از ترک مشایعت و نماز را تمام خواندن.

شرط است در قصر کردن نماز اینکه سفر کسب شخص مسافر نباشد.

مُکارى([29]) و شتردار و کشتى‏بان و ساربان و شبان و قاصدى که کار او قاصدى است و تاجرى که تجارت او در رفتن از جایى به جایى است و بیابان‏نشینان که از پى آب و علف مى‏روند و هرکس که سفر را مثل این جماعت کسب خود قرار داده باشد، نماز را باید تمام بخوانند مثل حاضر به تفصیلى که بعد ذکر مى‏شود ان‌شاء اللّه تعالى.

مُکارى و جَمّال([30]) در سفرِ اول باید قصر بخوانند و در باقى سفرها باید نماز را تمام بخوانند.

«* احکام نماز صفحه 154 *»

هرگاه مکارى و جمّال در محلى ده روز یا بیشتر ماندند، خواه آن محل وطن ایشان باشد یا شهرى دیگر باشد، خواه با قصد اقامه ده روز مانده باشند یا بدون قصد اقامه مانده باشند، در سفر اوّلى که بعد از ماندن ده روز است باید نماز را قصر بخوانند و در باقى سفرها تمام بخوانند.

هرگاه مکارى و جمّال به سرعت بروند نه به طور متعارف ــ که به اصطلاح دو منزل یکى بروند ــ باید نماز را قصر بخوانند.

هرگاه مکارى و جمّال همیشه در راه مکه معظّمه بروند و برگردند و سفرشان منحصر به سفر مکه معظّمه باشد، باید نماز را قصر بخوانند.

کسانى که سفر کسب ایشان است غیر از مکارى و جمّال، هرگاه در محلى ده روز یا بیشتر ماندند ــ مثل بیابان‏نشینان ــ و بعد از آن، از آن مکان رفتند به مکانى دیگر، نباید نماز را قصر بخوانند. و حکم ایشان در این باب مثل حکم مکارى و جمّال نیست.

هرگاه کسى از روى جهل و نادانى نماز را در سفر تمام خواند، یا از روى نادانى در محلى که قصد اقامه ده روز یا بیشتر کرده بود نماز را قصر خواند، نباید نماز را اعاده کند و چیزى بر او نیست.

هرگاه کسى از روى فراموشى در جایى که باید نماز را قصر بخواند تمام خواند یا در جایى که باید تمام بخواند قصر خواند، پس هرگاه در وقت نماز به یادش آمد باید نماز را اعاده کند به طورى ‏که باید بخواند، و هرگاه بعد از گذشتن وقت نماز به‌یادش آمد نباید قضاء و اعاده کند.

«* احکام نماز صفحه 155 *»

هرگاه کسى از روى نادانى در سفر نماز مغرب را قصر خواند، بعد از دانستن اینکه نماز مغرب را نباید قصر خواند نباید نماز را اعاده کند.

نافله‏هاى ظهر و عصر در سفر ساقط است، و باقى نوافل نمازها و نوافل شب در سفر و حضر هر کدام در محل خود مستحب است.

کسى که در حضر وقت نماز بر او داخل شد و مبادرت به نماز نکرد تا آنکه سفر کرد، در سفر نماز را قصر باید بخواند و کسى که در سفر وقت نماز بر او داخل شد و نماز نخواند تا آنکه وارد حضر شد، باید نماز را تمام بخواند.

مستحب است بعد از هر نمازى که قصر شده سى‏مرتبه سبحان اللّه و الحمد للّه و لاالٰه الّا اللّه و اللّه اکبر خواندن از براى تمام نماز.

 

 

 

«* احکام نماز صفحه 156 *»

پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی

وقتی مسافر قصد ده روز اقامت می‌کند که در آن صورت نمازش وجوباً تمام است، آیا مقصود (24×10) 240ساعت است؟ یا اینکه (5×10) 50 نماز بخواند؟ یا از نماز ظهر تا نماز ظهر، ده روز شود؟ مثلاً مسئولین کاروان اعلام می‌کنند که در مدینه نُه روز اقامت داریم، به این ترتیب که حرکت در روز نهم از مسجد شجره بعد از نماز عشاء است و قبل از این نُه روز هم، چهار نماز یعنی نماز ظهر، عصر، مغرب و عشاء در مدینه بوده است. در این موارد چون برنامه از قبل معلوم است، آیا باید قصد ده روز کرد و وجوباً نماز را تمام خواند؟ یا چون تقریباً نه روز می‌گویند بنابر اختیار و رجحانِ اتمام، باید نماز را تمام خواند؟

در فرمایشات ندیده‌ام که این مسئله بیان شده باشد ولی آنچه ظاهر است این است که شب قبل از ده روز و شب بعد از ده روز محاسبه نمی‌شود. بنابراین مقصود از ده روز و قصد ده روز این است که از اذان صبح روز اول تا غروب روز دهم اقامت داشته باشد یعنی ده روز و نه شب بماند، و یا از ظهر روز اول تا ظهر روز یازدهم بماند. و در غیر این صورت _ یعنی ماندنِ کمتر از این مقدار _ مسافر است، و در صورت مذکور در سؤال مختار است و افضل اتمام است.

آیا در سفرهای تفریحی نماز شکسته خوانده می‌شود یا باید تمام خواند؟

اگر لهو و لعبِ حرام باشد که سفر معصیت است و نماز تمام است. و اگر

«* احکام نماز صفحه 157 *»

 سفر لهو و لعبی باشد که به‌اصطلاح تفریح سالم می‌گویند و در آن معصیتی نباشد در این سفر هم نماز را باید تمام خواند. برای اینکه این‌گونه سفرها از لهو و لعب خارج شود باید زیارت امام‌زادگان و یا اموات محترمی که در مسیر می‌باشند را قصد کرد تا علاوه بر اینکه لهو و لعب نباشد ثواب هم در آن باشد. حتی اگر زیارت عالم محترم و باتقوایی که مورد توجه خدا و اولیاء خدا است یا زیارت برادرانی که اهل تقوی هستند قصد شود سفر لهو و لعب نخواهد بود و نماز را شکسته باید خواند.

 

در کتاب مبارک «کفایه» در خصوص مسافری که زمینی یا درختی را مالک است در رابطه با قصر و اتمام حکم اختیار ذکر می‌فرمایند، آیا زن و فرزند مالک و واجب النفقه او هم در تبعیت مالک اختیار دارند یا آنکه باید هر یک زمینی و درختی جداگانه بخرند؟

این‌گونه مسائل به شخص مکلف مربوط است و تکلیف هر مکلفی است. مانند واجب بودن خود نماز و یا روزه که به‌خصوص به هر فردِ مکلفی تعلق می‌گیرد. بنابراین هر یک باید مالکیتی داشته باشند.

یکی از رفقای شاهرود که مجرّد است در دانشگاه سمنان قبول شده و به نیت دو سال به آنجا نقل مکان کرده، ولی هفته‏ای دو روز به شاهرود و خانه خودشان می‏آید یعنی هر بار کمتر از ده روز در سمنان است. برای خریدن درخت هم اقدام کرده ولی ظاهراً موفق نشده، حکم نماز و روزه‏اش چیست؟

در چنین مواردی ــ  اگر سفر جزء کار آنها نباشد و یا سفر معصیت نباشد ـــ

«* احکام نماز صفحه 158 *»

حکم دو وطن داشتن است که در هر دو جا نماز تمام است و روزه هم واجب می‏باشد.

درباره متعلمین شهرستانی که بیشتر ایام سال را در مشهد هستند، حکم نماز و روزه ایشان چیست؟ چون گاهی ممکن است کمتر از ده روز در مشهد باشند.

جواب این سؤال همان جواب سؤال سابق است و در این حکم یکسانند.

بعضی افراد در شرکت‌هایی مثل راه‌سازی و غیره کار می‌کنند و هر روز مقداری راه که چهار فرسخ یا بیشتر است می‌روند و برمی‌گردند، حکم نماز و روزه آنها چگونه است؟

چنین اشخاصی که سفر جزء کار آنها است نمازشان تمام است و روزه‌شان را می‌گیرند، و حکم چنین اشخاصی در کتاب مبارک «کفایه» بیان شده است.

شخصی ساکن جندق است و در مرغداری‌ای در چاه‌ملک مشغول به کار است به این‌طور که پنج روز مرغداری کار می‌کند و بعد یک یا دو روز یا بیشتر جندق است، باز هفت روز یا نه روز چاه‌ملک است باز برمی‌گردد به جندق. آیا سفر چنین شخصی مثل مُکاری و جَمّال عمل و کارش محسوب می‌شود؟

نماز او تمام است. مُکاری، سفر کارش است ولی این مورد سفر جزء کارش است.

«* احکام نماز صفحه 159 *»

شغل‌هایی که لازمه آن سفر کردن نیست ولی گاهی به دلیل شرایط کاری شخص مجبور به سفر کردن می‌شود، آیا آن شخص حکم مسافر را دارد؟ به‌طور مثال شغل حسابرسی اکثراً درون شهر می‌باشد ولی در مقطعی از سال (شش ماه ابتدای سال شمسی) احتمال رفتن مأموریت زیاد است و بعضاً پیش آمده چهار ماه از شش ماه ابتداء سال را در مأموریت بوده و اکثر مأموریت‌ها کمتر از ده روز می‌باشد.

در این‌گونه شغل‌ها اگر سفر عرفاً جزء کار محسوب می‌شود، چنین شخصی حکم مسافر را ندارد.

شغل ما طوری است که فقط هفت ماه اولِ سال کار داریم و در پنج ماه بعد کلاً اصفهانیم.در هفت ماه اول که کارمان زیاد است برای کار به شهرهای دیگر فرستاده می‌شویم ولی قاعده خاصی ندارد. ممکن است دو ماه به شهر دیگری نرویم و ممکن هم هست که در یک ماه به چند شهر مختلف فرستاده شویم. آیا در چنین شرایطی در مأموریت نماز کامل است یا شکسته؟

جواب این سؤال همان جواب سؤال سابق است.

در اداره برق کار می‌کنم؛ در بخش رسیدگی به شهرهای حومه و نود و هشت درصد کارِ ما سفر به این شهرهاست و این سفرها هم معمولاً بیش از صد کیلومتر است؛ اگر این سفرها هر روز نباشد، هفته‌ای است. وظیفه‌ام در قبال نماز و روزه چیست؟

جواب این سؤال همان جواب سؤال سابق است.

«* احکام نماز صفحه 160 *»

کسی که سفر جزء شغل او است هرگاه سفر خارجی یا سفری که خارج از برنامه کاری او است برود باید نمازش را قصر بخواند یا تمام؟

فقط در سفرهایی که برای کسب می‌رود نماز خود را تمام می‌خواند و روزه‌اش را می‌گیرد و در غیر این سفرها حکم مسافر را دارد.

برای اینکه رفقا موفق به روزه ماه مبارک باشند و نیز برای بعضی رفقا که می‏خواهند امامت جماعت کنند این‏طور دأب شده است که درخت می‏خرند و به این‏طور نماز را کامل می‏خوانند و روزه را هم می‏گیرند. در این خصوص چند فتوی از مشایخ عظام+ در دست است که ذیلاً مرقوم می‏شود.

الف) آقای شریف طباطبائی­ در کتاب مبارک «کفایه» می‏فرمایند: «کسی که در بین سفر برسد به مزرعه خود یا به زمینی که مالک آن است اگرچه بیش از یک درخت مالک نباشد ولکن آن مکان وطن او نباشد، مختار است که نماز را تمام کند یا قصر کند مادام که در آن محل است. و بعد از تجاوز از آنجا قصر می‏کند.»

ب) آقای مرحوم کرمانی­ در کتاب مبارک «جامع» می‏فرمایند: «من وصل الی ضیعة له او ارض و لیس له فیها منزل یستوطنه فهو فیه بالخیار ان ‏شاء قصّر و افطر و ان ‏شاء اتمّ و صام و لو لم‏یکن له فیها الّا نخلة واحدة.»

ج) شیخ مرحوم­ در جواب سائلی که می‏پرسد: «هل یکفی فی الملک ان‏یکون شبراً فی الارض او شجرة ام لابدّ من منزل یستوطنه المدّة

«* احکام نماز صفحه 161 *»

المعلومة و هل یکفی الاستیطان فی البلدة التی فیها الملک ام لابدّ من الاستیطان فیه نفسه؟» می‏فرمایند: «یکفی فی الملک ان‏یکون شبراً او شجرة و یکفی الاستیطان فی البلدة التی فیها الملک مطلقاً.»

و از این واضح‌تر ــ والحمدللّه ــ فرمایش آقای مرحوم کرمانی­ است که در جواب سائلی می‏فرمایند: «شخصی که در قریه یا شهری ملکی دارد _ اگرچه کم باشد حتی درختی _ مادام که در آن قریه می‏باشد یا در آن شهر اگر شهر به نوعی است که فی‌مابین اجزای آن اتحاد عرفی است اشکالی در جواز تمام کردن صلوة و گرفتن روزه نیست قبل از نیت اقامه.»

حال سؤالی که مطرح است این است که آیا مسافت هم شامل این ملکیت می‏شود یا خیر؟ و ظاهر فتوای آقای مرحوم­ عدم اعتبار مسافت است چون می‏فرمایند: «اگر شهر به نوعی است که فی‌مابین اجزای آن اتحاد عرفی است»، مثلاً اگر در بین اقامتِ چهار روز در شاهرود از شهر خارج شدیم اما از چهار فرسخ تجاوز نکردیم باز هم نمازمان را می‏توانیم کامل بخوانیم و همچنین روزه که یک مقداری پیچیده‏تر است؟ چندی پیش مسئله‏ای پیش آمد که گویا بعضی رفقا مسافت را هم معتبر دانسته بودند. حکم را بیان فرمایید تا عمل نماییم.

به فرمایش صریحی برخورد نکرده‏ام ولی ظاهراً از جمله «مادام که در آن قریه می‏باشد . . .» که مستفاد از احادیث است برمی‏آید که اگر از قریه و یا شهر خارج شد حکم جوازِ تمام خواندن نماز و روزه گرفتن برطرف

«* احکام نماز صفحه 162 *»

 می‏شود؛ مگر آنکه وقتی روزه می‌گیرد بعد از ظهر از آنجا خارج شود که در این صورت روزه‏اش صحیح است. و به‌طور کلی طریق احتیاط روشن است.

و همچنین مشکل دیگر این است که برادران وقتی وارد شهری می‏شوند درخت می‏خرند و بعد که خارج می‌شوند برای فسخ ملکیت اقدامی نمی‏کنند و این امر برای کسانی که مقید می‏باشند (چون باید تمام شرایط مالکیت و خیلی مسائل دیگر را رعایت کنند) باعث عسر و حرج است. آیا می‏شود بیع و شراء به صورت مشروط باشد که فروشنده بگوید این درخت را به شما فروختم به صد تومان مشروط بر اینکه هر وقت صد تومان شما را پس دادم درخت مال خودم باشد؟

در این گونه موارد نوعاً به مسامحه می‏گذرانند و کسی که قصد مراجعت به آنجا نداشته باشد گویا رفعِ ید می‏نماید و به مالک می‏بخشد. گرچه بهتر و احتیاط این است که در هنگام رفتن از آنجا به هبه کردن درخت تصریح کنند.

کسی که در سفر نماز ظهر را اداء کرده و به صورت قصر خوانده است و در وقت به وطن می‌رسد، آیا در وطن باید نماز ظهر را دوباره به صورت چهار رکعتی اعاده کند؟

خیر، اعاده لازم نیست.

در مشاهد مقدسه چهارگانه که شخص بین قصر و اتمام اختیار دارد، اگر مثلاً نماز ظهر را تمام خواند باید سایر نمازهای چهار رکعتی آن

«* احکام نماز صفحه 163 *»

روز را هم تمام بخواند؟ یا می‌تواند هر کدام را خواست قصر و هر کدام را خواست تمام بخواند و اختیار او محدود نمی‌شود؟

در نزد هر نماز چهار رکعتی در قصر و اتمام مخیّر است.

کسی که بین سفر مدتی (کمتر از اقامت) در حرم‌های چهارگانه مشرف باشد، نافله‌های ظهر و عصر از او ساقط است یا خیر؟

از نظر اینکه مسافر است ساقط است؛ ولی منافات ندارد با اینکه خواندن نافله‌های شبانه‌روزی و سایر نوافل افضل است.

آیا در هنگام قصر که در تعقیب نماز 30 بار تسبیحات اربعه رسیده، تسبیحات اربعه از تسبیحات حضرت زهراء؟سها؟ کفایت می‌کند؟

از روایات استفاده می‌شود که همان 30 بار تسبیحات اربعه از تسبیحات حضرت زهراء؟سها؟ کفایت می‌کند.

مسافری که در جماعت نماز قصر را با امام حاضر به‌جا می‌آورد هرگاه در دو رکعتی سلام داد آیا تکبیرات سه‌گانه را که در تعقیب نماز رسیده انجام دهد؟

اگر قصد دارد به‌جهت متابعت امام برخیزد و تکبیر بگوید و نماز را ادامه دهد، تکبیرات را نگوید. زیرا سه تکبیر جزء تعقیب است و چون می‌خواهد نماز را ادامه دهد بین تکبیرات و باقی تعقیب فاصله می‌شود؛ از این جهت بعد از نماز همراه سایر مأمومین تکبیرات را بگوید.

 

«* احکام نماز صفحه 164 *»

نمـاز خـوف

واجب است که نماز چهار رکعتى را در حال خوف قصر بخوانند و دو رکعت به‌جا آورند؛ چه در سفر باشد و چه در حضر، به‌طورى که خواهد آمد.

مستحب است که خائفین به جماعت نماز بخوانند به این‏طور که جمعى در مقابل دشمن مى‏ایستند و جمعى مشغول نماز مى‏شوند و به امام اقتداء مى‏کنند. پس امام با ایشان یک رکعت نماز می‌خواند و بعد از سجده‏ها مى‏ایستد و آن جماعت یک رکعت دیگر را خود به‌جا مى‏آورند و سلام مى‏گویند و به مقابل دشمن مى‏روند. پس آن جماعتى که نماز نکرده‏اند مى‏آیند و به امام اقتداء مى‏کنند و امام یک رکعت دیگر را با ایشان به‌جا مى‏آورد و بعد از دو سجده مى‏نشیند و آن جماعت برمى‏خیزند و یک رکعت دیگر را خود به‌جا مى‏آورند، پس چون نشستند امام تشهد مى‏خواند و سلام مى‏گوید و ایشان هم سلام مى‏گویند. و در نماز مغرب جایز است از براى امام که یک رکعت را با جماعت اول به‌جا آورد و دو رکعت دیگر را با جماعت دوم، یا دو رکعت را با جماعت اول به‌جا آورد و یک رکعت دیگر را با جماعت دوم.

کسى که از دشمنى، دزدى و یا درنده‏اى بترسد؛ چه در سفر باشد و چه در حضر، نماز چهار رکعتى را باید قصر بخواند و به هر طورى که ممکن است باید به‌جا آورد، اگرچه در حال سوارى باشد و اگرچه با تیمم باشد با نمد و یال حیوان سوارى خود و اگرچه رو به قبله نباشد و اگرچه

 

«* احکام نماز صفحه 165 *»

نتواند رکوع و سجود به‌عمل آورد. از براى رکوع و سجود با سر اشاره کند: در رکوع کمتر و در سجود بیشتر سر را فرود آورد. و هر قدر میسر شد روى خود را به قبله کند خصوص در وقت تکبیرة‌الاحرام. و نماز نخواند مگر در آخر وقت.

هرگاه در بین جنگ و شمشیر زدن اشاره کردن از براى رکوع و سجود ممکن نشود، کفایت مى‏کند که از براى هر رکعتى یک تکبیر بگویند. پس از براى همه نمازها از براى دو رکعت دو تکبیر مى‏گویند، و در نماز مغرب از براى سه رکعت سه تکبیر مى‏گویند. و هرگاه میسر باشد باید از براى رکوع و سجود اشاره کنند.

اسیرى را که بسته‏اند به هر طورى که مى‏تواند باید نماز بخواند اگرچه به طور ایماء و اشاره باشد، و نماز را قصر نمى‏خواند مگر در سفر یا خوف.

مُحارِب([31]) تکبیرة‌الاحرام را رو به قبله مى‏گوید و از براى رکوع و سجود اشاره مى‏کند اگر میسر باشد و به هر سمتى که حیوان سوارى او مى‏رود رو مى‏کند، و هر قدر از واجبات نماز را که مى‏تواند و میسر است به‌جا مى‏آورد و هرچه میسر نیست از او ساقط است.

کسى که خائف است و از دشمنى، دزدى و یا درنده‏اى فرار مى‏کند مختار است که در حال سوارى حمد و سوره را بخواند یا پیاده شود و بر روى زمین حمد تنها بخواند. و حمد و سوره را در حال سوارى خواندن بهتر است از پیاده‏شدن و به حمد تنها اکتفاء کردن.

 

«* احکام نماز صفحه 166 *»

نمـاز جمعـه

روز جمعه افضل روزها و افضل عیدها است که در آن حسنات مضاعف مى‏شود و در آن گناه‌ها و سیّئات محو مى‏شود و در آن درجات بلند مى‏شود. و شب جمعه از برای عبادت مثل روز آن است.

نماز جمعه واجبى از واجبات عظیمه اسلام است.

اقامه نماز جمعه مخصوص امام معصوم؟ع؟ و نائب خاص او است.

در زمان غیبت امام؟ع؟ اختیار کردن آن در عوض نماز ظهر مستحب است، و به اقامه آن نماز ظهر ساقط مى‏شود.

نماز جمعه دو رکعت است مثل نماز صبح مگر آنکه در رکعت اول قنوتى بعد از قرائت پیش از رکوع و در رکعت دوم قنوتى بعد از رکوع دارد.

ده نفر معافند از حضور در نماز جمعه: صغیر،([32]) پیر، مجنون، مسافر، مملوک، زن، بیمار، کور، و کسى که بیش از دو فرسخ دور باشد از موضعى که نماز جمعه برپا مى‏شود، و معذورى که به جهت خوفى و عذرى نتواند حاضر شود.

هرگاه مملوک، زن و مسافر حاضر شدند معاف نیستند و باید نماز بخوانند.

هر مسافرى که نماز جمعه را به انجام رساند به‌جهت میل و رغبتى که به نماز جمعه دارد، خدا به او ثواب صد نماز جمعه که در حضر کرده باشد عطا مى‏کند.

«* احکام نماز صفحه 167 *»

 

نماز جمعه مخصوص شهرها نیست و در دهات و قریه‏ها هم مى‏توان به‌جا آورد.

 

کمتر عددى که نماز جمعه به آن منعقد مى‏شود پنج نفر است: یکى امام و چهار مأموم.

هرگاه هفت نفر باشند اقامه نماز جمعه در زمان حضور واجب مى‏شود. و منشأ هفت نفر، امام است و قاضى او و مدّعى و مدّعىٰ‌علیه و دو شاهد و کسى که حد را جارى مى‏کند. و در صورتى که امام؟ع؟ خود بنفسه حکم کند و حد را جارى کند پنج نفر مى‏شوند. و این عدد پنج یا هفت منشأ اجتماع پنج و هفت است اگرچه مدّعى و مدّعىٰ‌علیه و دو شاهد نباشند و مرافعه در میان نباشد.

نماز جمعه را به جماعت باید به‌جا آورد و به طور فرادىٰ به‌جا آوردن جایز نیست.

واجب است که در میان دو موضعى که در هر دو موضع نماز جمعه برپا مى‏شود یک فرسخ فاصله باشد. پس هرگاه یک فرسخ فاصله نباشد باید همه جمع شوند و به یک امام اقتداء کنند.

واجب است در نماز جمعه خواندن دو خطبه پیش از نماز. و این دو خطبه عوض دو رکعت از چهار رکعتِ نماز ظهر است که ساقط شده.

در خطبه اول حمد و ثناء الهى و تقدیس او باید کرد، و در خطبه دوم حمد و ثناء الهى و صلوات بر محمّد و آل‏محمّد؟ص؟. و مستحب است که در صلوات فرستادن هریک از ائمه را؟عهم؟ اسم ببرند و از براى مؤمنین و

«* احکام نماز صفحه 168 *»

مؤمنات استغفار و دعاء کنند. و دعاء باید از براى فرج و اعذار و انذار حاضرین باشد.

واجب است که خطیب بر پایه منبر بایستد. و چون خطبه اول را خواند سوره مختصرى مثل سوره توحید بخواند پس بنشیند بر مستراح _ و آن پایه‏اى است بالاتر از آن پایه‌ای که بر آن ایستاده _ به قدرى که در میان دو خطبه فاصله شود. پس برخیزد و خطبه دوم را بخواند و به غیر خطبه تکلّم نکند.

ابتداء خواندن خطبه اول زوال شمس باید باشد و روایتى هم رسیده که قدرى پیش‌تر هم جایز است به قدرى که در بین خطبه خواندن شمس زائل شود. پس چون خطبه را خواندند باید بدون مهلت فرود آیند و مشغول اذان و اقامه و نماز شوند.

وقت نماز جمعه مُضیَّق([33]) است و آن از ابتداء زوال شمس تا یک ساعت است. و ساعت مبهم است، و از احادیثى که وارد شده که وقت نماز عصر در روز جمعه وقت نماز ظهر است در سایر روزها، و وقت اول نماز ظهر در سایر روزها تا وقتى است که سایه هر چیزى به‌اندازه دو قدم بلند شود، و از احادیثى که وارد شده که هرگاه یک رکعت از نماز جمعه را درنیابند نماز ظهر را چهار رکعت به‌جا آورند و نفرمودند نماز جمعه به‌جا آورند، معلوم مى‏شود که بعد از زوال به اندازه‌ای که خطبه بخوانند و دو رکعت نماز به‌جا آورند وقت نماز جمعه است و بعد از آن وقت نماز

«* احکام نماز صفحه 169 *»

جمعه گذشته؛ از این جهت مى‏فرمایند چهار رکعت به‌جا آورند. و اگر وقت نماز جمعه باقى مانده بود مى‏فرمودند نماز جمعه‌ای دیگر به جماعت به‌جا آورند. مثل آنکه هرگاه نماز ظهر را با امامى درنیافتند با امامى دیگر مى‏توان به جماعت دریافت، چون وقت آن باقى است. بارى؛ هرگاه تدبّرى در احادیث وارده شود اشکالى در مُضیَّق بودن وقت نماز جمعه باقى نخواهد ماند و معیّن کردن وقت آن تا آنکه سایه هر چیزى به‌اندازه آن شود از موضع زوال، خالى از اشکال نیست. بلکه بدون اشکال آن است که وقت آن بعد از زوال است به‌اندازه خطبه خواندن و دو رکعت نماز خواندن.

مستحب است که خطیب در وقت خطبه خواندن بر عصاى خود یا بر کمانى تکیه کند.

واجب است که خطبه نماز جمعه پیش از نماز باشد.

مستحب است که خطیب چون رو کند به مردم به ایشان سلام کند پیش از شروع در خطبه.

خطیب پشت به قبله و رو به مردم باید باشد و مردم رو به منبر و خطیب باشند.

سزاوار است که مردم به خطبه گوش دهند و تکلّم نکنند تا آنکه خطیب از خطبه فارغ شود. پس اگر بخواهند بعد از خطبه تکلّم کنند.

سزاوار است که حالت مردم در بین خطبه، حالت نماز باشد و به اطراف التفات نکنند.

«* احکام نماز صفحه 170 *»

سزاوار نیست که مردم در بین خطبه مشغول نمازى شوند مگر آنکه پیش از شروع خطبه مشغول نماز شده باشند؛ پس در دو رکعتى سلام گویند.

کسى که در بین خطبه خواندن حاضر نباشد و در وقت نماز حاضر شود و اقتداء کند، نماز جمعه او او را کفایت مى‏کند.

کسى که به یک رکعت نماز جمعه برسد و اقتداء کند، نماز جمعه را دریافته و بعد از سلام امام یک رکعت دیگر را خود به انجام رساند.

کسى که امام را در رکعت دوم دریافت پس اگر پیش از تکبیرِ رکوع اقتداء کرد یک رکعت دیگر را خود به انجام مى‏رساند. و اگر در حال رکوع به امام ملحق شد نماز جمعه از او فوت شده و باید نماز ظهر را به‌انجام رساند؛ پس خودش سه رکعت دیگر را به‌انجام مى‏رساند.

کسى که اقتداء کند و از کثرت جمعیت و ازدحام نتواند همراه امام رکوع و سجود کند، پس بایستد تا آنکه مردم برخیزند از براى رکعت دوم پس آن شخص خود رکوع و سجود کند و برخیزد و به امام ملحق شود.

کسى که اقتداء کند و همراه امام رکوع کند و ازدحام مردم او را از سجود مانع شود تا آنکه برخیزند از براى رکعت دوم، پس در رکعت دوم ازدحام او را از رکوع کردن مانع شود و در سجود به امام ملحق شود، قصد کند که این دو سجده از براى رکعت اول باشد پس خود یک رکعت دیگر را به‌انجام رساند.

کسى که ازدحام او را از سجودِ در رکعت اول و از رکوعِ در رکعت دوم مانع شد و در سجود رکعت دوم به امام ملحق شد و دو سجده را با امام

«* احکام نماز صفحه 171 *»

به‌عمل آورد و قصد نکرد که این دو سجده از براى رکعت اول باشد، آن دو سجده کفایت نمى‏کند: نه از براى رکعت اول و نه از براى رکعت دوم. پس خود باید دو سجده دیگر به‌جا آورد از براى رکعت اول و بعد برخیزد و یک رکعت تمام با رکوع و سجود به‌انجام رساند.

کسى که فراموش کند که با امام رکوع و سجود کند و بعد در بین نماز به‌یادش آید که رکوع یا سجود نکرده، خود رکوع و سجود مى‏کند و به امام ملحق مى‏شود.

مستحب است که بعد از حمد در رکعت اول نماز جمعه و ظهر روز جمعه، سوره جمعه بخوانند و در رکعت دوم بعد از حمد سوره اذا جاءک المنافقون (منافقون) بخوانند.

مستحب است جهر در قرائت نماز جمعه و قرائت نماز ظهر جمعه، و بعضى جهر را واجب دانسته‌اند.

نوافل روز جمعه بیست رکعت است که در هر وقتى مى‏توان خواند: ده رکعت پیش از زوال، و ده رکعت در عصر آن روز. و یا شش رکعت در صبح، و شش رکعت قدرى بعد از آن، و شش رکعت قدرى بعد از آن، و دو رکعت در وقت زوال. و دو رکعت هم در عصر رسیده که باهم بیست و دو رکعت می‌شود.

صلوات فرستادن بر محمّد و آل‏محمّد؟ص؟ صد مرتبه در هر روزی مستحب است، و در روز جمعه هزار مرتبه مستحب است. و ثواب صلوات با ثواب هفتاد حج مقبول برابر است.

«* احکام نماز صفحه 172 *»

 

وقتى خطیب در روز جمعه خطبه مى‏خواند و وقتى که نصف قرص آفتاب غروب کرده، وقت استجابت دعاء است.

 

مستحب است در روز جمعه شارب زدن، و ناخن گرفتن، و اگر ناخن بلند نباشد سوهان کردن، و تنظیف کردن، و نوره کشیدن، و خود را معطر کردن، و تزیین کردن، و لباس‌هاى نظیف پوشیدن، و وسعت بر عیال دادن، و مجامعت کردن، و تصدق کردن، و زیارت قبور رفتن، و استغفار کردن از براى خود و مؤمنین و مؤمنات و مسلمین و مسلماتِ احیاء و اموات.

مکروه است در روز جمعه سفر کردن پیش از نماز جمعه، و بعد از نماز جمعه سفر مبارک است.

مکروه است شعر خواندن در روز جمعه.

اعمال و عبادات و نمازهاى نافله و خواندن قرآن و سوره‏هاى مخصوصه در شب و روز جمعه بسیار است و این مختصر گنجایش آنها را ندارد و در هر کتابى که یکى از فقهاء از براى عمل نوشته باشند، عمل‏کردن به آنها جایز است والحمدللّه.

نمــاز عیدیــن

نماز عید قربان و عید فطر واجبى از واجبات اسلامیه است.

نماز عیدین واجب نیست مگر با حضور امام معصوم؟ع؟ و حضور هفت نفر مأموم یا پنج نفر.

نماز عیدین در زمان غیبت امام؟ع؟ مستحب است.

«* احکام نماز صفحه 173 *»

 

نماز عیدین را به جماعت و فرادىٰ مى‏توان به‌جا آورد و شرط آن مثل نماز جمعه جماعت نیست.

در نماز عید اذانى و اقامه‏اى نیست ولکن منادى ندا مى‏کند: اَلصَّلوٰة اَلصَّلوٰة اَلصَّلوٰة.

 

نماز عید دو رکعت است. در رکعت اول بعد از قرائتِ حمد و سوره پنج تکبیر باید گفت و بعد از هر تکبیرى قنوت باید خواند، پس تکبیرى از براى رکوع مى‏گوید و رکوع مى‏کند و به سجود مى‏رود و بعد از دو سجده از براى رکعت دوم برمى‏خیزد. پس در رکعت دوم بعد از خواندن حمد و سوره چهار تکبیر باید گفت و بعد از هر تکبیرى قنوت باید خواند، پس تکبیرى از براى رکوع مى‏گوید و رکوع مى‏کند و بعد از آن به سجود مى‏رود و بعد از دو سجده تشهد مى‏خواند و سلام مى‏گوید مانند سایر نمازها.

مستحب است که در وقت گفتن هر تکبیرى دست‌ها را بلند کنند.

خواندن هر سوره‏اى جایز است، و مستحب است خواندن سوره و الشمس (شمس) در رکعت اول و سوره هل اتیٰک حدیث الغاشیة (غاشیه) در رکعت دوم.

در نماز عید هر قنوتى جایز است و مستحب است خواندن این قنوت: اَللّٰهُمَّ اَهْلَ الْکِبْریاءِ وَ الْعَظَمَةِ، وَ اَهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ، وَ اَهْلَ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ، وَ اَهْلَ التَّقْوىٰ وَ الْمَغْفِرَةِ، اَسْأَلُکَ فى هـٰذَا الْیَوْمِ، اَلَّذى جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمینَ عیداً، وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهٖ ذُخْراً وَ مَزیداً، اَنْ‌تُصَلِّـىَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلىٰ عَبْدٍ مِنْ عِبادِکَ، وَ صَلِّ عَلىٰ

«* احکام نماز صفحه 174 *»

مَلائِکَتِکَ وَ رُسُلِکَ، وَ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُسْلِمینَ وَ الْمُسْلِمات، اَلْاَحْیاءِ مِنْهُمْ وَ الْاَمْوات، اَللّٰهُمَّ اِنّى اَسْأَلُکَ مِنْ خَیْرِ ما سَأَلَکَ بِه عِبادُکَ الْمُرْسَلُون، وَ اَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ ما عاذَ بِکَ مِنْهُ عِبادُکَ الْمُرْسَلُون.

مستحب است در روز عید قربان و عید فطر غسل کردن و خود را معطر کردن.

وقت نماز عیدین از اول طلوع آفتاب است تا اول زوال.

مستحب است در نماز عید خواندن دو خطبه مثل دو خطبه نماز جمعه مگر آنکه خطبه نماز جمعه باید پیش از نماز باشد و خطبه عیدین باید بعد از نماز عید باشد.

در خطبه عیدین گوش‏دادن واجب نیست، پس هرکس مى‏خواهد گوش مى‏دهد و هرکس مى‏خواهد از پى کار خود مى‏رود.

مستحب است در عید فطر پیش از نماز افطار کردن، و در عید قربان بعد از نماز از گوشت قربانى خوردن.

مستحب است در عید فطر افطار کردن به تربت حضرت سیدالشهداء؟ع؟ و خرما، و مستحب است افطار دادن مردم به تربت مقدّسه و خرما.

مستحب است از براى نماز عید به صحرا رفتن و بر روى زمین نماز خواندن.

مستحب است که منبرى که از براى خطبه عید است از گِل باشد که جابه‏جا نشود.

«* احکام نماز صفحه 175 *»

مکروه است که نماز عید را در زیر سقف به‌جا آورند.

مکروه است که نماز عید را بر روى فرش و حصیر و بوریا و امثال آنها به‌جا آورند.

نماز عید از براى مسافر مستحب است مگر در منىٰ که نباید نماز عید بخوانند.

نماز عید در هر جایى مستحب است مگر در روز عید در منىٰ که نماز عیدى در آنجا نیست.

هرگاه در روز اول ماه شوال پیش از ظهر ثابت شود که ماه را دیده‏اند افطار مى‏کنند و نماز عید را به‌جا مى‏آورند، و هرگاه بعد از ظهر ثابت شد که ماه دیده شده افطار مى‏کنند و نماز عید را در فرداى آن روز به‌جا مى‏آورند.

بیمار، مسافر و زن لازم نیست که به نماز عید حاضر شوند، و هرگاه حاضر شدند مستحب است که نماز بخوانند.

مکروه است که زن‌ها به نماز عید حاضر شوند مگر پیرزن‌هاى فقیر از براى تحصیل رزق.

کیفیت رفتن به نماز عید به این گونه است که چون آفتاب طلوع کند براى عید غسل کنند، و امام عمامه سفیدى که از پنبه باشد بر سر گذارد و یک طرفِ آن را بر روى سینه و یک طرف آن را بر کتف خود بیندازد، و دامن لباس‌ها و زیرجامه خود را تا نصف ساق پاهاى خود بالا زند و همه مردم به این هیئت خود را درآورند، و امام عصایى به دست

«* احکام نماز صفحه 176 *»

بگیرد که سر آن نیزه باشد، و پاهاى او برهنه باشد و همه مردم پابرهنه باشند. پس به این هیئت بیرون آید و مردم در پیش روى او بروند و همه پیاده باشند و سر خود را به آسمان بالا کند و چهار تکبیر بگوید. پس چون از در خانه خود بیرون آید بایستد و بگوید: اَللّهُ اَکْبَر، اَللّهُ اَکْبَر، اَللّهُ اَکْبَر، اَللّهُ اَکْبَرُ عَلىٰ ماهَدانا، اَللّهُ اَکْبَرُ عَلىٰ ما رَزَقَنا مِنْ بَهیمَةِ الْاَنْعامِ، وَ الْحَمْدُ لِلهِ عَلىٰ ما اَبْلانا. و همه مردم صداهاى خود را به گفتن این کلمات بلند کنند و هر ده قدم که برود بایستد و سه مرتبه تکبیر بگوید.

سیرت مسلمین بر این بوده که در نماز عید جهر کنند.

مستحب است از راهى که به نماز عید رفته‏اند از راهى دیگر برگردند.

مستحب است در عید فطر که بعد از پنج نماز که اول آنها بعد از نماز مغرب شب عید و آخر آنها بعد از نماز عصر روز عید است این تکبیرات را بخوانند: اَللّه اکبر اَللّه اکبر لااِلهَ اِلّا اللّه وَ اللّه اکبر اَللّه اکبر وَ لِلهِ الْحَمْدُ اَللّه اکبرُ عَلىٰ ما هَدانا وَ الْحَمْدُ لِلهِ عَلىٰ ما اَبْلانا.

مستحب است در عید قربان که بعد از پانزده نماز تکبیرات مذکوره را بخوانند اگر در منىٰ باشند که اول آنها بعد از نماز ظهر روز عید است و آخر آنها بعد از نماز صبح روز چهارم، و اگر در سایر بلاد باشند بعد از ده نماز مستحب است که اول آنها بعد از نماز ظهر روز عید و آخر آنها بعد از نماز صبح روز سوم است. و در عید قربان این کلمات را زیاد باید گفت: وَ اللّهُ اَکْبَرُ عَلىٰ ما رَزَقَنا مِنْ بَهیمَةِ الْاَنْعامِ.

مستحب است که بعد از نوافل هم تکبیرات را بخوانند.

«* احکام نماز صفحه 177 *»

مستحب است که دست‌ها را در وقت گفتن تکبیرات قدرى بلند کنند و حرکت دهند.

هر قدر بخواهند تکبیرات را مکرّر بخوانند جایز است.

مستحب است که زن‌ها هم تکبیرات را بخوانند لکن صداى خود را بلند نکنند.

هرگاه صبح عید طالع شد سفر نکنند تا آنکه نماز عید را به‌جا آورند. و بعضى از فقهاء سفر را بعد از طلوع آفتاب و پیش از نماز عید مکروه دانسته‏اند و بعضى حرام دانسته‏اند، و قول اول قوی‌تر است. و اما سفر کردن پیش از طلوع صبح جایز است بدون کراهت.

مکروه است که با سلاح حرب از براى نماز عید بیرون روند بدون ضرورتى.

مکروه است به‌جا آوردن نوافل ــ چه اداء باشد و چه قضاء ــ در روز عید پیش از نماز عید و بعد از آن تا زوال آفتاب در جمیع بلاد غیر از مدینه طیّبه که دو رکعت نماز در مسجد پیغمبر؟ص؟ پیش از نماز عید مستحب است.

 

«* احکام نماز صفحه 178 *»

پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی

در نماز عید اگر شخصی دیر  به جماعت برسد و یک یا چند قنوت را نخوانده باشد، پس از اتمام قرائت امام باید قنوت‌ها را به‌جا بیاورد یا اینکه باید از امام تبعیت کرده و به رکوع رود؟

باید از امام تبعیت کند.

 

 

«* احکام نماز صفحه 179 *»

نماز آیات و اسباب و کیفیت آن

نماز آیات واجبى از واجبات اسلامیه است.

اسبابى که موجب نماز آیات است علاماتى است که در آسمان و زمین گاهى ظاهر مى‏شود مثل گرفتن آفتاب و ماه و بادهاى شدید که هوا را تاریک مى‏کنند و زلزله و هر امر مخوفى که از آسمان گاه و بیگاه ظاهر مى‏شود.

نماز آیات بر جمیع مکلّفین واجب است از مرد و زن.

نماز آیات دو رکعت است و ده رکوع و چهار سجود دارد.

کیفیت نماز آیات این است که بعد از تکبیرةالاحرام حمد و سوره را قرائت کنند و تکبیر بگویند و رکوع کنند و بعد از رکوع بایستند و تکبیر بگویند و حمد و سوره بخوانند و تکبیر بگویند و قنوت بخوانند و تکبیر بگویند و رکوع کنند، و همچنین پیش از هر رکوعِ جفتى بعد از قرائتِ حمد و سوره قنوت بخوانند؛ و هر رکوع طاقى بدون قنوت است بعد از حمد و سوره. پس ده رکوع و پنج قنوت است: دو قنوت در رکعت اول پیش از رکوع دوم و چهارم، و بعد از رکوع پنجم سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ مى‏گویند و تکبیر مى‏گویند و به سجود مى‏روند و دو سجده به‌جا مى‏آورند و بعد از آن برمى‏خیزند از براى رکعت دوم، پس پیش از رکوع ششم و هشتم و دهم قنوت مى‏خوانند، و بعد از رکوع دهم سمع اللّه لمن حمده مى‏گویند و تکبیر مى‏گویند و به سجود مى‏روند و دو سجده به‌جا مى‏آورند و بعد از آن تشهد مى‏خوانند و سلام مى‏گویند.

«* احکام نماز صفحه 180 *»

 

مستحب است طول دادن نماز آیات و خواندن سوره‏هاى طولانى مثل سوره یس و سوره نور و کهف و حِجر و انبیاء و امثال آنها، و طول دادن رکوع و سجود به‌قدر قرائت.

جایز است که یک سوره را قسمت کنند و هر قسمتى را پیش از هر رکوعى بخوانند. و هرگاه یک سوره را قسمت کنند یک حمد در رکعت اول کفایت مى‏کند و بعد از حمد یک قسمت از سوره را مى‏خوانند و رکوع مى‏کنند و در سایر رکوع‌ها حمد را نباید اعاده کنند و یک قسمتِ سوره را پیش از سایر رکوع‌ها مى‏خوانند و رکوع مى‏کنند، و در رکعت دوم نیز یک حمد پیش از رکوع اول مى‏خوانند و بعد از آن یک قسمت از سوره را مى‏خوانند و رکوع مى‏کنند و پیش از سایر رکوع‌ها حمد را اعاده نمى‏کنند و همان یک قسمت از سوره را مى‏خوانند و رکوع مى‏کنند.

هرگاه یک سوره تمامى را بخوانند باید حمد را پیش از سوره اعاده کرد.

مستحب است طول دادن نماز به‌خصوص در کسوف آفتاب، چرا که کسوف آفتاب از سایر علامات و آیات شدیدتر است.

مستحب است جهر به نماز آیات و جهر به قرائت آن.

مستحب است که نماز آیات را به جماعت به‌جا آورند خصوص هرگاه تمام قرص گرفته باشد.

مستحب است که نماز آیات را در مساجد به‌جا آورند.

 

«* احکام نماز صفحه 181 *»

 

احکام نمـاز آیـات

هرگاه قرص آفتاب یا قرص ماه گرفت، یا یکى دیگر از آیات مخوفه ظاهر شد باید مبادرت کرد به نماز آنها.

هرگاه نماز را تمام کردند و هنوز قرص روشن و باز نشده یا سایر آیات مخوفه رفع نشده مستحب است که نماز آنها را مکرّر کنند تا آنکه قرص روشن شود و آیات مخوفه رفع شود.

هرگاه آیات در وقت یکى از نمازهاى شبانه‏روزى اتفاق افتد پس اگر وقت هر دو وسعتى داشته باشد به طوری که هریک را به‌جا آورند وقت آن دیگرى نگذرد و آن دیگرى هم در وقت خود به‌عمل آید، مستحب است که نماز شبانه‌روزی را به‌جا آورند و بعد از آن به نماز آیات مشغول شوند.

هرگاه وقت به قدرى باشد که یکى از نمازها در آن به‌عمل آید، واجب است که نماز شبانه‌روزی را به‌جا آورند و نماز آیات را بعد از آن قضاء کنند.

هرگاه وقت نماز شبانه‌روزی وسعت داشته باشد و وقت نماز آیات مضیّق و تنگ باشد، واجب است که نماز آیات را در وقت خود به‌جا آورند و بعد از آن به نماز شبانه‌روزی مشغول شوند.

هرگاه آیات در وقت یکى از نوافل اتفاق افتد واجب است که به نماز آیات مبادرت کنند.

هرگاه کسى به نماز آیات مشغول شد و نماز شبانه‌روزی را به‌جا نیاورد و در بین نماز معلوم شد که وقت نماز شبانه‌روزی تنگ شده که

«* احکام نماز صفحه 182 *»

اگر نماز آیات را تمام کند نماز شبانه‌روزی او قضاء می‌شود، واجب است که نماز آیات را قطع کند و نماز شبانه‌روزی را به‌جا آورد و بعد از آن به نماز آیات مشغول شود؛ و از همان جایى که قطـع کرده شروع کند و نماز آیـات را به انـجام رساند.

هرگاه آفتاب یا ماه گرفتند و کسى ندانست که آنها گرفته‏اند تا وقتى که باز و روشن شدند، پس هرگاه تمام قرص آفتاب یا ماه گرفته شده قضاء نماز آنها واجب است و هرگاه بخشی از قرص گرفته شده قضائى بر او نیست.

کسى که دانست که آفتاب یا ماه گرفته و فراموش کرد نماز بخواند یا آنکه در نماز خواندن مسامحه کرد تا آنکه باز و روشن شدند، قضاء نماز بر او واجب است خواه تمام قرص گرفته باشد یا بخشی از آن.

کسى که در شب بیدار شد و دانست که ماه گرفته و کسالت کرد و نماز نخواند، مستحب است که در فرداى آن شب غسل کند و نماز را به قصد وجوب قضاء کند.

هرگاه آفتاب و ماه گرفتند و کسى سوار باشد و نتواند پیاده شود، باید در حال سوارى نماز بخواند مثل سایر نمازها.

هرگاه کسى به نماز آیات مشغول شد و پیش از تمام شدنِ نماز قرص روشن و باز شد یا سایر آیات رفع شد، واجب است که نماز را تمام کند.

نماز زلزله قضاء نمى‏شود و وقت آن تا آخر عمر موسَّع است و هر وقت نماز بخوانند اداء است و قضاء نشده، اگرچه مبادرت به آن بهتر است.

«* احکام نماز صفحه 183 *»

هرگاه در حال زلزله مانعی از نماز خواندن باشد مثل جنابت و حیض، بعد از غسل کردن باید نماز بخوانند زیرا وقت آن باقی است.

هرگاه زن در حال آفتاب گرفتن و در حال ماه گرفتن و امثال آنها حائض باشد و بعد از باز شدن قرص پاک شود، نباید نماز آیات به‌جا آورد چرا که وقت نماز گذشته و قضائى هم بر حائض نیست.

هرگاه در محلى زلزله مکرّر اتفاق افتد از براى هر یک، نمازى جداگانه باید خواند.

هرگاه در محلى زیاد زلزله شود مستحب است که مردم روز چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه را روزه بگیرند و در روز جمعه غسل کنند و خود را پاکیزه کرده و به‌سوی صحرا بیرون روند و دعاء کنند که خداوند آن را رفع کند.

هرگاه رو به باد تکبیر گویند باد ساکن شود.

آیه مبارکه: اِنَّ اللّهَ یُمْسِکُ السَّمٰواتِ وَ الْاَرْضَ اَنْ‏تَزُولا، وَ لَئِنْ زالَتا اِنْ اَمْسَکَـهُما مِنْ اَحَدٍ مِنْ بَعْدِه، اِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُوراً. را در وقت زلزله چنان‌که وارد شده بخوانند، و در هر بلاء آسمانی و زمینی خواندن آن مناسب است.

جایز نیست بد گفتن و دشنام دادن به بادها و کوه‌ها و ساعات و روزها و شب‌ها و دنیا. و بعضى مکروه دانسته‏اند و بعضى جایز  ندانسته‏اند.

 

«* احکام نماز صفحه 184 *»

پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی

اگر خسوف، کسوف و یا زلزله در شهر یا کشوری دیگر اتفاق بیفتد و به‌وسیله رسانه‌ها خبرش منعکس شود، وظیفه مردم در خواندن نماز آیات چیست؟

بر اهل همان شهر واجب است.

هرگاه کسی از راه رسانه‌ها و حساب‌های نجومی از خسوف یا کسوفی که در آینده اتفاق خواهد افتاد آگاه شود ولی در هنگام رخداد پدیده غافل یا خواب باشد، هرگاه متذکر شد حکمش چیست؟ در کتاب مبارک «کفایه» اشاره‌ای به حکم «از پیش اطلاع داشتن» نشده است؟

چون حکم مخصوص و یا منصوصی نداشته است اشاره نفرموده‌اند.

کسی که تا به حال نماز آیات نخوانده، وظیفه‌اش چیست؟

می‌تواند حساب کند که طی هر سال حدوداً چند نماز آیات بوده، و به قدری که یقین پیدا کند نماز آیات بخواند.

با توجه به اینکه اکثراً واقعه شب هفتم تیر 1391شمسی را خسوف نمی‌دانند، تکلیف چیست؟

خسوف مشکوک است. اگر ثابت شد نماز را باید قضاء کنیم.

(به مناسبت زلزله‌های شدید در مشهد، سال 1396هجری شمسی)

پس‌لرزه‌ها اگر ادامه زلزلهِ محسوس باشد و احساس شود مستحب است نماز را مکرّر بخوانند و اگر با فاصله زمانی باشد و محسوس باشد، خواندن نماز واجب است.

«* احکام نماز صفحه 185 *»

 

(به مناسبت تگرگ شدید در مشهد که همراه طوفان بود و در زمانی کوتاه تگرگ زیادی روی هم انباشته شد و درختان زیادی شکست و خساراتی به بار آمد.)

اگر کسی ترسیده نماز آیات بخواند.

امروز بادهای نسبتاً شدیدی در شهر ما می‌وزد. بعضی از رفقاء سؤال می‌کنند که آیا نماز آیات باید خواند؟

اگر نوعاً ایجاد وحشت می‌کند و بادها هوا را سیاه می‌کنند نماز بخوانند.

 

 

«* احکام نماز صفحه 186 *»

نماز جماعت

و فضیلت و استحباب آن و وجوب آن در جاى خود

نماز جماعت از نماز فرادىٰ افضل است به بیست و هفت درجه اگر امام عالم نباشد، و اگر امام عالم باشد هزار درجه افضل و بهتر است، و اگر در مسجد جامع واقع شود و امام عالم نباشد دو هزار و هفتصد درجه بهتر است، و اگر امام عالم باشد صد هزار درجه از نماز فرادیٰ افضل است.

کسى که قدم زند و از براى نماز جماعت برود به هر قدمى که برمى‏دارد هفتاد هزار حسنه در نامه اعمال او مى‏نویسند و مقام او در دار قُرب الهى هفتاد هزار درجه بلند مى‏شود. پس اگر در این حال بمیرد خداوند عالم جلّ‏شأنه هفتاد هزار ملَک را به او موکّل مى‏کند که او را در قبرش زیارت کنند و او را به آنچه از براى او مهیّا شده بشارت دهند و در تنهایى او مونس او باشند و تا روزى که مبعوث مى‏شود از براى او استغفار کنند.

کسى که نماز مغرب، عشاء و نماز صبح را در مسجد به جماعت به‌جا آورد گویا تمام شب را احیاء کرده و با عبادت به روز آورده.

کسى که به جهت بى‏میلى‌ای که به نماز و جماعت مسلمین دارد نماز جماعت را بدون علت و عذرى ترک کند، در آخرت نمازى از براى او نیست.

همسایه مسجد هرگاه به جماعت مسلمین در مسجد حاضر نشود

«* احکام نماز صفحه 187 *»

نمازش در آخرت قبول نمی‌شود مگر آنکه بیمار باشد یا عذر و خوفى از براى او باشد؛ و از هر طرفى از اطراف مسجد تا چهل خانه همسایه مسجدند.

بر مسلمین واجب است که تارک نماز جماعت را غیبت کنند، و عدالت او را ساقط کنند، و از او دورى کنند، و به او زن ندهند و از او زن نگیرند، و با او مشورت نکنند، و با او نخورند و نیاشامند تا آنکه به نماز جماعت حاضر شود.

مستحب است از براى کور که به نماز جماعت حاضر شود اگرچه باید ریسمانى از خانه خود بکشد تا محلى که جماعت برپا مى‏شود از براى دست‏گرفتن آن ریسمان و حاضر شدن.

کسى که نماز شبانه‏روزى پنج‏گانه را به جماعت به‌جا آورد سزاوار است که گمان هر خیرى در او رود.

مستحب است اختیار جماعت اگرچه باید امام قدرى نماز را به تأخیر اندازد تا با مردم نماز بخواند.

مستحب است از براى منفردى که نماز خوانده اگر به جماعتی برسد، که نماز خود را به جماعت اعاده کند.

مستحب است کسى که از براى امامت اهلیّت دارد و نماز خوانده و بعد جمعى بخواهند نماز جماعت کنند، که نماز خود را به جماعت اعاده کند.

نوافل و نمازهاى مستحبى را به جماعت نمى‏توان خواند و بدعت است مگر در بعضى از نمازها چنان‌که گذشت و خواهد آمد ان‌شاء اللّه تعالى.

«* احکام نماز صفحه 188 *»

شرط هیچ نمازى جماعت نیست مگر نماز جمعه که واجب است به جماعت برپا شود.

نماز عیدین را در زمان غیبت به جماعت و فرادىٰ مى‏توان خواند.

کسى که مبتلا شود به اینکه از روی تقیّه با مخالفین نماز بخواند و نتواند که خود نماز بخواند و بعد به جماعت ایشان حاضر شود، پس با ایشان نماز بخواند و چنین اظهار کند که اقتداء کرده و در واقع اقتداء نکند و خود اذان و اقامه بگوید و بعد از تکبیرةالاحرام آهسته قرائت کند اگرچه خود قرائت خود را نشنود. و هرگاه امام ایشان زودتر از قرائت فارغ شود حمد تنها او را کفایت مى‏کند. و اگر او زودتر از قرائت فارغ شود تسبیح و تهلیل کند تا آنکه امام ایشان از قرائت فارغ شود. و هرگاه هنوز حمد را تمام نکرده امام ایشان به رکوع رود حمد را قطع کند و به همراه او رکوع کند. و هرگاه امام ایشان را در رکوع بیابد و نتواند قرائت کند تکبیرةالاحرام بگوید و رکوع کند و آن رکعت افضل رکعات نماز او محسوب خواهد شد.

مستحب است از براى کسى که به حضور جماعت مخالفین مبتلا شده، که در منزل خود از براى خود نماز بخواند و بعد به جماعت ایشان حاضر شود، یا آنکه بعد از حضور به جماعت ایشان نماز خود را اعاده کند.

در وقت باریدن به قدرى که زمین تر شود و در وقت بادهاى سخت، اذن داده‏اند که در منزل خود نماز بخوانند و به جماعت حاضر نشوند.

 

«* احکام نماز صفحه 189 *»

 

در غیر نماز جمعه و عیدین جماعت به دو نفر و بیشتر منعقد مى‏شود که یکى امام باشد و یکى و بیشتر مأموم، اگرچه مأموم زن باشد یا بیمار باشد، اگرچه نشسته نماز بخواند یا طفل مُمَیِّز باشد در طرف راست امام.

امام جماعت

امام جماعت باید شیعه اثناعشرى باشد و جایز نیست اقتداء کردن شیعه اثناعشرى به کسى که اثناعشرى نباشد مگر در حال تقیّه.

جایز نیست اقتداء کردن به فاسق اگرچه اثناعشرى باشد.

جایز نیست اقتداء کردن به کسى که حال او معلوم نیست که عادل است یا فاسق.

جایز نیست اقتداء کردن به غیربالغ از براى بالغ.

هرگاه غیربالغ امامت کند، نماز خود او صحیح است و نماز مأمومین بالغین باطل است.

جایز نیست امامت زن از براى مردان.

شرط است در امامت جماعت اینکه امام در جمیع امور دینیّه _ در اعمال و عقاید خود _ تابع ائمه اثناعشر؟عهم؟ باشد، پس باید غالى نباشد و هیچ‏یک از ائمه؟عهم؟ را خدا نداند، بلکه ایشان را اولى‏الامر و اولیاء خدا و اوصیاء و خلفاء رسول خدا؟ص؟ بداند، و منکر فضلى از فضایل ایشان نباشد و ایشان را زائل و نازل نکند از مراتب و مقاماتى که خداوند عالم جلّ‏شأنه از براى ایشان قرار داده، و باید خدا را جسم نداند، و ظالم نداند،

 

«* احکام نماز صفحه 190 *»

بلکه خدا را هیچ مخلوقى نداند و به صفات هیچ مخلوقى او را متّصف نکند و آیه شریفه: لیس کمثله شی‏ء را معتقد باشد، و باید ائمه طاهرین؟عهم؟ را مُطاع خود داند، و ایشان را جاهل و غافل و فراموشکارِ امر الهى نداند، و باید ایشان را از سهو و نسیان و خطا و لغزش در امر الهى معصوم داند، و باید در جمیع امور دینیّه خود تابع ایشان باشد و بس، و تابع یهود و نصارىٰ و مجوس و سایر ادیان باطله نباشد، و باید با دوستان ائمه طاهرین؟عهم؟ دوست باشد و با دشمنان ایشان؟عهم؟ دشمن باشد.

شرط است در امامت جماعت که امام عادل باشد و متجاهر به فسق و جسور در ارتکاب ذنوب و شارب‏الخمر و آکل مال حرام و رشوه و عاقّ والدین و دروغگو و اهل بدعت در دین و مذهب نباشد، و از دست و زبان او مردم در امان باشند به طورى ‏که اگر از آشنایان و اهل محله او بپرسى به‌جز ذکر خیر از او یاد نکنند، و چون معامله کند ظلم نکند و به حق خود قانع باشد، و چون وعده کند وفا کند، و اوقات نمازهاى پنج‏گانه شبانه‏روزى را محافظت کند و آنها را از روى تعمّد به تأخیر نیندازد مگر به جهت عذرى، و به نماز جماعت در پنج وقت حاضر شود و از جماعت تخلّف نکند مگر به جهت عذرى. پس چنین کسى عادل است و نماز خواندن با او جایز است.

جایز نیست اقتداء کردن به حرام‌زاده و دیوانه و مرتد و اهل بدعت در دین و مذهب.

جایز نیست اقتداء کردن به کسى که ختنه نشده باشد.

«* احکام نماز صفحه 191 *»

مکروه است اقتداء کردن به کسى که ناخوشى جُذام([34]) و بَرَص([35]) داشته باشد.

کسى که خود مى‏داند که حرام‌زاده است، یا ختنه نکرده است، یا ناخوشى جذام دارد، یا پیس است، یا حدّ شرعى بر او وارد است، یا مُبدِع در دین و مذهب است و مرتد است و مردم از حال او خبر ندارند، سزاوار نیست که امامت کند.

مکروه است امامت‏کردن کسى که با تیمم نماز می‌خواند از براى کسانى که با وضو و غسل نماز می‌خوانند.

مکروه است امامت‏کردن کسى که فالج است از براى کسانى که صحیحند. و همچنین مکروه است امامت کسى که مُقَیَّد باشد و او را بسته باشند از براى کسانى که مقیّد نیستند.

مکروه است امامت‏کردن کسى که نشسته نماز می‌خواند از براى کسانى که ایستاده نماز می‌خوانند.

مکروه است امامت‏کردن کسى که مأمومین کراهت داشته باشند که به او اقتداء کنند.

مکروه است مقدّم شدن بر صاحب منزل در امامت هرگاه صاحب منزل اهلیّت از براى امامت داشته باشد.

مکروه است مقدّم شدن بر اعلم و اعرف هرگاه در میان مردم باشد.

 

«* احکام نماز صفحه 192 *»

 

مکروه است امامت‏کردن مسافر از براى حاضرین و امامت‏کردن حاضر از براى مسافرین.

 

جایز است امامت‏کردن کور هرگاه اهلیت از براى امامت داشته باشد و اعلم و افضل و افصح از مأمومین باشد، هرگاه او را به قبله راهنمایی کنند.

جایز است امامت کردن غلام زرخرید هرگاه اهلیت از براى امامت داشته باشد و اعلم و افقه از مأمومین باشد و به امامت او راضى باشند.

مکروه است امامت کردن کور و غلام زرخرید هرگاه اعلم و افصح و اقرأ از مأمومین نباشند.

مأمومین

جایز نیست که مأمومین مقدّم بر امام بایستند به سمت قبله در حال نماز، و هرگاه مقدّم ایستادند نمازشان باطل است.

جایز است که مأمومین در طرف راست امام مساوى امام بایستند در حال نماز.

جایز است که مأموم در طرف چپ امام مساوى او بایستد.

هرگاه مأموم در طرف چپ امام ایستاد، مستحب است از براى امام که او را به طرف دست راست خود ببرد اگرچه در بین نماز باشد.

هرگاه مأموم یک نفر مرد باشد اگرچه طفل باشد، یا بیمار باشد که نشسته نماز بخواند مستحب است که در طرف راست امام مساوى او بایستد، و هرگاه متعدد باشند در عقب او بایستند.

هرگاه مأموم یک نفر زن باشد مستحب است که در طرف راست امام

«* احکام نماز صفحه 193 *»

و پست‏تر از امام بایستد به طورى‏ که محل سجده او مساوى زانوى امام و پاى او واقع شود.

 

هرگاه مأموم مردى و زنى باشند مستحب است که مرد در طرف راست امام مساوى او بایستد اگرچه طفل یا بنده باشد، و زن در پشت سر امام بایستد.

جایز است که در میان ستون‌ها صف بکشند و ستون‌ها فاصله باشد.

هرگاه مأمومین مرد باشند نباید حائلى و دیوارى در میان ایشان و امام باشد به طورى ‏که امام را نبینند، بلکه باید بعضى امام را مشاهده کنند و بعضى مشاهده کنند کسانى را که امام را مشاهده مى‏کنند اگرچه به واسطه‏هاى بسیار باشد؛ مثل آنکه صف آخر مشاهده کنند صفى را که در پیش روى ایشان است و ایشان مشاهده کنند صفى را که در پیش روى ایشان است تا برسد به صف اول که بعضى از آنها امام را مشاهده می‌کنند. و همچنین است حال دو طرف صف اول که بعضى بعضى را مشاهده می‌کنند تا برسد به کسانى که ایشان امام را مشاهده مى‏کنند.

هرگاه مأمومین زن‌ها باشند، یا بعضى از ایشان زن باشد جایز است که حائلى در میان آنها و امام و سایر مأمومین از مردان باشد به طورى ‏که زن‌ها امام و سایر مأمومین را مشاهده نکنند.

جایز است که صف‌هاى پیش از صف‌هاى عقب کوتاه‏تر یا بلندتر باشد.

«* احکام نماز صفحه 194 *»

مکان مأمومین نباید از مکان امام پست‏تر و پایین‏تر باشد ولکن هرگاه بلندتر باشد مثل دکانى و سطح بامى جایز است.

در زمین سراشیب و سرابالایى که خداوند عالم جلّ‏شأنه وضع کرده مى‏توان نماز جماعت به‌جا آورد اگرچه مکان امام در بلندى و مکان مأمومین در پستى واقع شود.

مستحب است که مقام امام با مقام مأمومین مستوى باشد و بلندى و پستى نداشته باشد.

فاصله در میان امام و مأمومین و در میان هر صـف عقبى با صف پیش به قدرى باید باشد که چون سجده کنند دیگر فاصله‏اى باقى نماند، و اگر فاصله باقى بماند اگرچه به‌قدر وجبى باشد آن امام، امام ایشان نیست و نماز ایشان باطل است مگر در بعضى جاها چنان‌که خواهد آمد.

مستحب است که صف‌ها تمام باشد و خللى و فرجه‏اى در آنها نباشد و شانه‏هاى مأمومین در هر صفى مقابل هم باشد.

هرگاه در صفى جا تنگ شود و در صف پیش یا در صف عقب فرجه‏اى باشد، جایز است که بعضى در صف جلو پیش روند، یا در صف عقب پس روند و رو را از قبله نگردانند.

افضل صف‌ها در نماز جماعت صف پیش است که به امام متصل است، و افضل صف‌ها در نماز میّت صف عقب است.

طرف راست هر صفى از طرف چپ افضل است به قدرى ‏که نماز

 

«* احکام نماز صفحه 195 *»

جماعت از نماز فرادىٰ افضل است، و هر قدر از طرف راست نزدیک‏تر به امام بایستند افضل است.

 

سزاوار است که مردمان عاقل باهوش در صف اول نزدیک به امام بایستند که هرگاه امام چیزى را فراموش کند آنها به یاد او بیاورند و هرگاه سهوى کند آنها او را متذکر کنند.

احکام نماز جماعت

واجب است بر مأمومین متابعت امام در افعال، پس چون امام تکبیرةالاحرام گوید ایشان هم بگویند، و چون رکوع کند ایشان هم رکوع کنند، و چون از رکوع راست شود ایشان هم راست شوند، و چون به سجود رود ایشان هم به سجود روند و همچنین تا آخر نماز.

هرگاه مأموم پیش از امام تکبیرة الاحرام گفت و بعد دانست که امام تکبیرةالاحرام را نگفته، پس بعد از آنکه امام تکبیرةالاحرام را گفت باید مأموم تکبیرةالاحرام را اعاده کند؛ و تکبیرةالاحرامى که پیش از امام گفته او را کفایت نمى‏کند.

کسى که پیش از امام به رکوع رفت پس اگر از روى عمد پیش‌تر به رکوع رفته، باید به حال رکوع بماند تا آنکه امام رکوع کند و با امام در رکوع باشد تا آنکه امام راست شود و او هم متابعت کند.

کسى که از روى سهو پیش از امام به رکوع رفت و بعد دانست که امام رکوع نکرده، باید از رکوع راست شود پس چون امام رکوع کرد او هم متابعت کند و رکوع کند.

«* احکام نماز صفحه 196 *»

کسى که پیش از امام از رکوع راست شد پس اگر از روى عمد راست شده به همان حال باید بماند تا آنکه امام راست شود، و اگر از روى سهو

 

پیش‌تر راست شده باید رکوع کند و بعد از آنکه امام راست شد او هم متابعت کند و راست شود.

کسى که از روى عمد پیش از امام به سجود رفت باید به حال سجود بماند تا آنکه امام سجود کند، پس با امام در سجده باشد تا آنکه امام سر از سجده بردارد و او هم متابعت کند و سر از سجده بردارد.

کسى که از روى سهو پیش از امام به سجود رفت و بعد دانست که امام به سجده نرفته، باید سر از سجده بردارد و چون امام به سجده رود او هم متابعت کند و به سجده رود.

کسى که از روى عمد پیش از امام سر از سجده برداشت، باید به همان حال بماند تا آنکه امام سر از سجده بردارد.

کسى که از روى سهو پیش از امام سر از سجده بردارد، باید به سجده رود و با امام سر از سجده بردارد.

کسى که از روى سهو پیش از امام به رکوع رفت یا پیش از امام از رکوع راست شد یا پیش از امام به سجود رفت یا پیش از امام سر از سجده برداشت و امام زود به او ملحق شد، چیزى بر او نیست و نماز او صحیح است.

کسى که پیش از امام برخاست یا پیش‌تر نشست، باید رجوع کند به حالى که امام در آن حال است؛ خواه از روى عمد مخالفت کرده باشد

«* احکام نماز صفحه 197 *»

یا از روى سهو. مگر آنکه امام زود به حال او برسد پس چیزى بر او نیست و نماز او صحیح است.

واجب است بر امام که در دو رکعت اول از نماز قرائت کند، و جایز نیست که مأمومین در آن دو رکعت حمد و سوره بخوانند، و واجب است بر ایشان که در نمازهاى جهریه به قرائت امام گوش دهند اگر صداى امام و همهمه او را بشنوند.

کسى که از روى ترس در پشت سر مخالف و فاسق نماز می‌خواند، نباید به قرائت او گوش دهد و خود باید قرائت کند اگرچه به هموارى و آهستگى باشد و اگرچه در دل قرائت کند.

در نمازهاى جهریه هرگاه مأمومین صداى امام و همهمه او را نشنوند مستحب است که قرائت کنند، و هرگاه صدا و همهمه او را بشنوند مستحب است که در دل خود تسبیح کنند.

در نمازهاى غیرجهریه مستحب است که مأمومین در حال قرائت امام تسبیح کنند و دعاء بخوانند و از شرّ شیطان به خدا پناه برند و او را حمد کنند و صلوات بفرستند بر محمّد و آل او؟عهم؟.

هرگاه دو نفر در پهلوى هم نماز بخوانند و هر دو قصد امامت کرده باشند نماز هر دو صحیح است، و هرگاه هر دو قصد مأمومیت کرده باشند نماز هر دو باطل است. زیرا هیچ‏یک قرائت نکرده‏اند. و از این معلوم مى‏شود که نماز جماعت منعقد مى‏شود اگرچه مأموم در طرف چپ امام واقع شود.

«* احکام نماز صفحه 198 *»

چون مؤذّن گفت: قدقامـت الصلوٰة کسانى که از براى نماز جماعت حاضر شده‏اند مستحب است که برخیزند و بایستند. پس اگر امام حاضر است که نماز می‌خوانند، و اگر امام حاضر نیست یکى از مأمومین که از براى امامت اهلیّت دارد امامت مى‏کند و اذن امام راتب در چنین صورتى شرط نیست.

در دو رکعت آخر هرگاه امام تسبیح بخواند مستحب است که مأمومین حمد بخوانند، و هرگاه امام حمد بخواند مستحب است که مأمومین تسبیح بخوانند.

هرگاه در دو رکعت آخر مأموم حمد خواند و پیش از امام فارغ شد، مستحب است که حمد و ثناى الهى بگوید تا آنکه امام فارغ شود، و جایز است که آیه آخر حمد را نخواند تا آنکه امام فارغ شود پس آن آیه را بخواند و با امام رکوع کند.

در نمازهایى که اقتداء کردن جایز است مثل نمازهاى واجب شبانه‏روزى، جایز است که هر نمازى را به هر نمازى اقتداء کنند. مثل اینکه نماز ظهر را اقتداء کنند به نماز ظهر یا به نماز عصر یا به نماز مغرب یا به نماز عشاء و یا به نماز صبح، و همچنین هریک را مى‏توان به هر یک اقتداء کرد؛ خواه هر دو نماز قضاء باشد یا هر دو نماز اداء باشد، یا یکى اداء باشد و یکى قضاء باشد.

مستحب است که چون جماعتى برپا شد اقتداء کنند اگرچه پیش‌تر نماز خود را خوانده باشند، پس همان نماز را اعاده کنند به جماعتى که

«* احکام نماز صفحه 199 *»

برپا شده خواه نماز خود را به طور فرادىٰ خوانده باشند یا به جماعت، و خواه در نماز سابق امام بوده باشد یا مأموم.

کسى که مشغول به نماز خواندن شد و در بین نماز جماعتى برپا شد، مستحب است که نماز خود را در دو رکعتى سلام گوید و آن را از براى خود نافله قرار دهد و نماز خود را به جماعت به‌جا آورد.

کسى که رسید به جماعتى که از نماز فارغ شده‏اند جایز است که بدون اذان و اقامه مشغول نماز شود، و هرگاه اذان و اقامه هم بگوید بدعتى نکرده و مستحبى به‌جا آورده.

در هر حالى از حالات نماز که کسى اقتداء کند به ثواب نماز جماعت مى‏رسد اگرچه در حال تشهد آخر باشد، لکن هرگاه پیش از رکوع یا در حال رکوع تکبیرةالاحرام گوید و اقتداء کند یک رکعت اول نماز خود را دریافته. و هرگاه تکبیرةالاحرام را بعد از رکوع امام گفته و اقتداء کرده رکعت اول نماز خود را بعد از آنکه امام ایستاد برای رکعت بعدی قرار دهد.

هرگاه مأموم امام را در حال تشهد دریافت ایستاده تکبیرةالاحرام مى‏گوید و مى‏نشیند و تشهد را محض متابعت‏کردن امام مى‏خواند، پس اگر امام از براى رکعت بعد برخاست او هم برمى‏خیزد و رکعت اول نماز خود را از آنجا که برخاسته قرار مى‏دهد، و اگر امام سلام گفت او سلام نمى‏گوید و برمى‏خیزد و نماز خود را مى‏خواند و ثواب نماز جماعت از براى او نوشته مى‏شود.

هرگاه امام در رکوع باشد و احساس کند که کسى مى‏آید که اقتداء

«* احکام نماز صفحه 200 *»

کند، مستحب است که رکوع خود را طول دهد و ذکر رکوع را یک برابر و دو برابر مکرّر کند تا آنکه آن شخص به رکوع او برسد.

مستحب است از براى امام که از جاى خود برنخیزد تا آنکه کسانى که در بین نماز به او اقتداء کرده‏اند نماز خود را تمام کنند.

مکروه است از براى امام که به نافله مشغول شود تا آنکه کسانى که در بین نماز به او اقتداء کرده‏اند نماز خود را تمام کنند.

مستحب است از براى امام که بشنواند به کسانى که به او اقتداء کرده‏اند آنچه را که او در بین نماز مى‏خواند، و سزاوار نیست که مأمومین به امام بشنوانند آنچه را که مى‏خوانند.

مستحب است از براى امام که در دعاهایى که در بین نماز مى‏خواند مأمومین را با خود شریک کند، و مکروه است از براى او که دعاء را مخصوص خود قرار دهد. و با ایشان جفاء و خیانت کرده اگر دعاء را مختصّ خود کند.

مستحب است از براى امام که در نماز خود ضعیف‏تر مأمومین را رعایت کند و نماز خود را طول ندهد به قدرى که اقویاء طاقت دارند.

کسى که مى‏رود که به نماز جماعت برسد و ایشان را در رکوع ببیند و بترسد که تا برود به صف متصل شود ایشان از رکوع سر بردارند، جایز است از براى او که در همان مکان رو به قبله در حال ایستادگی تکبیرةالاحرام بگوید و رکوع کند و چون امام از رکوع راست شود او هم راست شود و در همان مکان به همراهى امام سجود کند. پس اگر امام

«* احکام نماز صفحه 201 *»

بعد از سجود برخاست او هم برخیزد و برود تا خود را به صف برساند و اگر امام بعد از سجود نشست از براى تشهد خواندن، او هم در همان مکان با امام تشهد بخواند و چون امام برخاست او هم برخیزد و برود و به صف برسد. و اگر امام بعد از تشهد سلام گفت، خود را به صف رسانیدن ضرور نیست.

کسى که نرسیده به صف رکوع کرد و مى‏تواند خود را به رکوع امام برساند، در حال رکوع برود و خود را به صف برساند.

مستحب است که در حال رفتن از براى رسیدن به صف گام‌ها را برندارند و پاها را به زمین بکشند.

کسى که در رکعت اول و دوم به امام اقتداء مى‏کند نباید حمد و سوره بخواند.

کسى که در رکعت دوم امام اقتداء کرد نباید حمد و سوره در آن رکعت بخواند ولکن قنوت را باید با امام بخواند، و چون امام تشهد خواند باید محض متابعت با امام تشهد بخواند. و چون امام از براى رکعت سوم خود برخاست که آن رکعت دوم مأموم است، مأموم باید قرائت کند و قنوت بخواند و بعد از آنکه امام سر از سجود برداشت از براى خود تشهد بخواند و در حال ایستادگی خود را به امام برساند و اگر نتواند تمام حمد را بخواند خدا را تسبیح کند و با امام رکوع کند.

کسى که در رکعت سوم امام اقتداء کرد باید در آن رکعت و رکعت بعد قرائت کند، زیرا رکعت اول و دوم خود او است. و هرگاه امام پیش از

«* احکام نماز صفحه 202 *»

آنکه او از قرائت فارغ شود رکوع کند، مأموم باید در رکوع کردن متابعت کند و نباید قرائت خود را تمام کند که به رکوع امام نرسد.

کسى که در رکعت چهارم امام اقتداء کرد باید قرائت کند و اگر در میانه رکعت اقتداء کرد به قدرى‏ که مى‏تواند باید قرائت کند، و بعد از سجود امام مستحب است که با امام تشهد بخواند و چون امام سلام گفت او سلام نگوید و برخیزد و نماز خود را تمام کند، و هرگاه بعد از سجود امام هم بخواهد برخیزد و نماز خود را تمام کند جایز است.

در هر رکعتى از رکعات که در حال رکوع امام و اندکى پیش از رکوع امام کسى اقتداء کرد، رکعت اول نماز خود را دریافته اگرچه قرائتى و ذکرى و تسبیحى در آن رکعت نکرده باشد و چیزى بر او نیست.

کسى که در رکعت سوم امام اقتداء کرد، در رکعت چهارم امام که رکعت دوم او است بعد از سجود امام تشهد را باید با امام بخواند. پس اگر مى‏خواهد برمى‏خیزد و باقى نماز خود را تمام مى‏کند، و مستحب است که بنشیند تا آنکه امام سلام گوید ولکن او سلام نگوید و بعد برخیزد و نماز خود را تمام کند.

کسى که تشهد را محض متابعت و برکت مى‏خواند مستحب است که زانوهاى خود را بلند کند، و آن تشهد کفایت از تشهد خود او نمى‏کند و خود او در موضع تشهد خود باید تشهد خود را بخواند.

کسى که در رکعت دوم امام اقتداء کرد و امام در رکعت آخر خود سهو کرد و یک رکعت زیاد نماز خواند، مأموم نباید به رکعت زیاد امام اعتناء

«* احکام نماز صفحه 203 *»

کند و خود او بعد از رکعت آخر امام باید نماز خود را تمام کند؛ نه رکعت سهو امام. و نماز او صحیح است اگرچه امام اگر دانست که یک رکعت زیاد نماز خوانده نماز او باطل باشد.

کسى که از روى سهو با امام رکوع نکرد تا آنکه امام سجده کرد، رکوع مى‏کند و خود را به امام مى‏رساند و نماز او صحیح است.

کسى که از کثرت ازدحام مأمومین نتوانست با امام رکوع کند تا آنکه امام به سجود رفت، رکوع مى‏کند و در سجود خود را به امام مى‏رساند.

کسى که از کثرت ازدحام مأمومین نتوانست رکوع و سجود به‌جا آورد تا آنکه امام سر از سجده برداشت، رکوع مى‏کند و سجود مى‏کند و خود را به امام مى‏رساند.

کسى که از روى سهو پیش از امام سلام گفت چیزى بر او نیست و نماز او صحیح است.

کسى که به جهت حاجتی تعجیل داشته باشد، جایز است که پیش از امام سلام گوید و از پى حاجت خود برود.

کسى که اقتداء کرد و تکبیرةالاحرام را گفت و بعد ذکر رکوع و سجود و تشهد را فراموش کرد و تا آخر نماز هیچ ذکرى و تسبیحى نکرد ولکن رکوع و سجود و تشهد را به‌جا آورد، چیزى بر او نیست و نماز او صحیح است.

هیچ اعتبارى به شک امام نیست با حفظ مأموم، و امام باید تابع مأموم شود و به مقتضاى شک خود عمل نکند. و هیچ اعتبارى به شک مأموم نیست با حفظ امام، و مأموم باید تابع امام شود و به مقتضاى شک خود عمل نکند.

«* احکام نماز صفحه 204 *»

هرگاه امام مسافر باشد و مأمومین مسافر نباشند، چون امام از نماز فارغ شود کسى از مأمومین را نائب کند و مقدّم دارد تا باقى نماز مأمومین را تمام کند، یا خود ایشان بعضى را مقدّم دارند تا باقى نماز را با ایشان تمام کند به شرط آنکه آن کسى که مقدّم مى‏شود عادل باشد.

هرگاه امام در بین نماز بمیرد، بعضى از مأمومین را که اهلیّت از براى امامت دارد مقدّم دارند که نماز را تمام کند.

هرگاه در بین نماز حدثى از امام صادر شود، یکى از مأمومین را که عادل باشد مقدّم دارد تا نماز را تمام کند.

هرگاه امام بعد از نماز به یادش آید که جُنب است یا وضو ندارد، نماز مأمومین صحیح است و نباید اعاده کنند اگرچه امام باید غسل کند یا وضو بسازد و اعاده کند. و هرگاه در بین نماز به یادش آمد، مقدّم دارد کسى را که نماز را با قوم تمام کند و خود منصرف شود.

واجب نیست بر امام که مأمومین را از عدم طهارت خود باخبر سازد و هرگاه اعلام کرد نماز ایشان صحیح است و نباید اعاده کنند.

هرگاه شخصى امامت کرد و بعد معلوم شد که یهودى یا از سایر فِرَق کفار بوده، نباید مأمومین نماز خود را اعاده کنند مگر آنکه در حال نماز به کفر او مطلع باشند، پس باید نماز خود را اعاده کنند.

هرگاه شخصى امامت کرد و بعد از نماز معلوم شد که روى او به قبله نبوده ولکن مأمومین رو به قبله بوده‏اند، نماز مأمومین صحیح است و نباید اعاده کنند.

«* احکام نماز صفحه 205 *»

هرگاه شخصى امامت کند و قصد نماز نکند و بعد از نماز مأموم بفهمد که امام نیّت نماز نکرده، نماز مأموم صحیح است و نباید اعاده کند اگرچه امام گناه کرده.

هرگاه امام از نماز جماعت فارغ شود و بخواهد نافله‏اى به‌جا آورد، مستحب است که منحرف شود از مقامى که ایستاده بود و نافله به‌جا آورد.

جایز است امامت‏کردن مردان از براى مردان و زنان، و جایز نیست امامت کردن زنان از براى مردان.

زن هرگاه عادله باشد مى‏تواند از برای زنان امامت کند ولکن پیش نایستد و زن‌ها از طرف راست و چپ او صف بکشند.

هرگاه در صف پیش مکانى خالى باشد مکروه است که شخص برای نماز جماعت به تنهایى در صف عقب بایستد.

هرگاه در صف پیش جا تنگ باشد جایز است که شخص برای نماز به تنهایى در عقب صف بایستد، و مکروه است که خود را به عنف داخل صف کند و جا را بر مردم تنگ کند.

مستحب است که شخصى که به تنهایى در عقب صف مى‏ایستد، مقابل امام بایستد.

کسى که تازه مکلّف شده یا تازه مسلمان شده و براى او میسّر نیست که نماز را یاد گیرد و بخواند، واجب است بر او که اقتداء کند.

 

«* احکام نماز صفحه 206 *»

 

پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی

با توجه به ازدحام در مسجدالحرام یا مسجد النبی؟ص؟ و یا در اعتاب مقدسه عراق، کدام یک در نماز مغرب رجحان دارد: نماز فرادیٰ در اول وقت و یا نماز جماعت با تأخیر از اول وقت؟

رخصتی برای تأخیر نمازها از اول وقت آنها برای درک جماعت در روایات نرسیده است.

در وقت برگزاری نماز جماعت سنّی‌ها، وظیفه چیست؟

باید با آنها به‌طور تقیّه نماز خواند.

اگر امام نداند که مأمومینی به او اقتداء کرده‌اند آیا نماز آنها صحیح است؟

آری، ‌صحیح است.

اقتداء کردن به شخصی که او را به اسم نمی‌شناسیم چه حکمی دارد؟ شقوق مسئله چه حکمی دارد؟

الف) به امامی اقتداء می‌کنیم و گمان می‌کنیم زید است اما پس از نماز متوجه می‌شویم عمرو است.

ب) چند شخص متعمّم حضور دارند ولی نمی‌دانیم کدام‌یک امامت می‌کنند.

ج) به زید اقتداء می‌کنیم اما متوجه می‌شویم خود او در حال اقتداء به عمرو بوده است.

«* احکام نماز صفحه 207 *»

حکم این مسئله از نظر روایات مسکوت است و چیزی از روایات استفاده نمی‌شود، و از نظر اجتهاد اختلاف است، در کتاب مبارک «کفایه» نیز مسکوت است. نوع فقهاء می‌گویند وقتی می‌خواهید بایستید بگویید به امام حاضر اقتداء می‌کنم، و البته احتیاط‌هایی است که دارند. همین اندازه که «مَن یُقتدیٰ به» ثقه است، کافی است. در کتاب مبارک «کفایه» احتیاطی هم ذکر نکرده‌اند. این مسئله مبتلیٰ‌به بوده و اگر لازم بود، خود ائمه؟عهم؟ بیان می‌فرمودند.

شیخ مرحوم و سید مرحوم! در مقابل مجتهدین بودند و به غیر منصوص‌ها هم فتوا داده‌اند ـــ‌  که از دلایل اجتهادی استفاده می‌شود نه فقاهی، از جهت اینکه این بزرگواران هم فتوایی داده باشند ـــ  اما برای عملِ بعد از خود نفرموده‌اند. لکن آقای مرحوم کرمانی و آقای شریف طباطبائی! به نصوص فتوا داده‌اند.

اگر انسان در جماعت حاضر شود و گمان کند فلانی امام جماعت است اما شخص دیگری امام بوده، چه وظیفه‌ای دارد؟

حکم این مسئله از نظر روایات مسکوت است و از نظر اجتهاد اختلاف است، در کتاب مبارک «کفایه» نیز مسکوت است. همین اندازه که به نیتِ «مَن یُقتدیٰ به» است و می‌دانیم ثقه هم هست، کفایت است.

من روی صندلی نماز می‌خوانم و برخی به من اقتداء می‌کنند. وظیفه چیست؟

اصل مسئله (اقتداء سالم به بیمار) کراهت دارد؛ ولی در عین حال اگر

«* احکام نماز صفحه 208 *»

خواستند اقتداء کنند اگر شما قیام را نشسته می‌خوانید آنها اقتداء کنند؛ ولی اگر قیام را ایستاده می‌خوانید آنها اقتداء نکنند. زیرا میان شما و ایشان صندلی فاصله است.

کارمند بانکم و همکاران می‌گویند هنگام نماز من امامت کنم، وظیفه‌ام چیست؟

وظیفه شما این است که امامت نکنید.

اگر شخصی به شخصی اقتداء کند و بعد مشخص شود آن امام، خود مأمومِ امامی دیگر بوده است، مسئله در این دو صورت چه حکمی دارد:

الف) از ابتدای نماز به آن شخص اقتداء کرده است.

ب) از رکعت دوم به بعد اقتداء کرده است.

در این‌باره نصی در دست نیست و ظاهراً نماز این شخص صحیح است.

یکی از برادران در شرکتی کار می‌کند که در هنگام نماز ظهر و عصر به علت شرایط خاص باید در نماز جماعت شرکت کند ولی نماز خودش را می‌خواند. گاهی این شخص در صف اول یا حتی پشت سر امام قرار می‌گیرد. آیا در نماز سایر افراد صف اول اشکالی به وجود نمی‌آید؟

اشکالی پیش نمی‌آید.

حکم نماز جماعت خواهران در صحن‌های حرم‌های مطهر که محل مرور مردان نامحرم است چیست؟

«* احکام نماز صفحه 209 *»

جماعت برای زن‌ها نیست به‌خصوص اگر در چنین مواضعی باشد ولی اشکالی ندارد.

در کاروان‌های اهل ایمان که به عتبات مشرف می‌شوند، زن‌ها در جماعت برادران شرکت کنند یا خیر؟

هر کجا زن‌ها در معرض دید نامحرمان نباشند می‌توانند در جماعت برادران حاضر شوند.

برخی بانوان در حسینیه نماز را فرادیٰ می‌خوانند و به جماعت اقتداء نمی‌کنند و علت آن را هم این‌طور بیان می‌کنند که بر زنان جماعت نیست. آیا این عمل صحیح است؟

حضور در جماعت‌های حسینیه‌ها برای بانوان اشکالی ندارد و نمازشان صحیح است.

در مسجد برای نماز جماعت اگر در صف اول ستون‌ها فاصله شود که بعضی از مأمومین، امام و بعضِ مأمومین دیگر را نبینند چه حکمی دارد؟ با توجه به اینکه از طرفی می‌فرمایند باید مأمومین یکدیگر را و یا امام را ببینند، و از طرفی می‌فرمایند می‌شود ستون‌ها بین صف‌ها فاصله شود.

صف اول نسبت به امام و صف دوم نسبت به صف اول و همین‌طور

 

 به طوری باشند که در حکم دیدن باشند؛ یعنی عرفاً می‌گویند طوری است که می‌شود دید.

در ایام نوروز به علت ازدحام برای اقامه نماز ظهر در مسجد صحرا فضاء کم می‌آید. پنجره‌ای در دیوار بین مسجد و زینبیه قرار دارد، اگر آن

«* احکام نماز صفحه 210 *»

پنجره باز باشد مردها می‌توانند در زینبیه به امام مسجد اقتداء کنند؟

مردها نایستند بهتر است چراکه دیوار حائل می‌شود و امام را در همه حال نمی‌بینند. برای زنان ندیدن امام را اجازه فرموده‌اند ولی برای مردان خیر.

اینکه می‌فرمایند فاصله زن و مرد برای نماز باید ده ذراع باشد منظور زن و مرد نامحرم است؟

محرم و نامحرم فرقی نمی‌کند.

در جاهایی که به خاطر ضیق مکان (مثل اتاق هتل‌ها) برای نماز جماعت امام ردیف مأمومین می‌ایستد، آیا باید مساوی بایستند یا امام اگرچه به‌قدر چند انگشتی مقدّم شود؟

اگر مأموم یک نفر است مساوی می‌ایستد و اگر بیشتر از یک نفر باشند امام قدری مقدّم می‌شود.

کسانی که به نماز جماعت اصلی حسینیه دیر می‌رسند و به جماعت فرعی سالن پایین حاضر می‌شوند آیا اذان و اقامه بگویند و یا اینکه به اذان و اقامه جماعت اصلی که در سالن بالا برگزار شده و هنوز صف‌ها متفرق نشده بسنده کنند؟

می‌توانند در این مورد نیز به اذان و اقامه نماز جماعت بالا اکتفاء کنند.

کسی که در هنگام رکوع به امام ملحق شود ولی ذکر رکوع تمام شده باشد، آیا رکعت اول نماز را دریافته است؟

اگر حدّ رکوع را درک کرده و ذکری هم گفته باشد _ اگرچه یک سبحان الله باشد _ آن رکعت برای او حساب می‌شود.

«* احکام نماز صفحه 211 *»

در نماز جماعت شخص در صف اول یا صف‌های بعد واقع شده و مثلاً امام نماز چهار رکعتی قصد کرده اما تعدادی از مأمومین سه رکعتی قصد کرده‌اند، هرگاه امام برای رکعت چهارم برخیزد ولی مأمومینی که پشت سر امام هستند نماز را تمام کنند و دست از اقتداء بکشند، تکلیف آن مأموم و یا مأمومینی که در صف اول با فاصله چند نفر واقع شده‌اند و یا در صف‌های عقب‌تر واقع شده‌اند چیست؟

نماز جماعت در هر صورت قطع نیست و صحیح است؛ نهایت اگر در صف اول واقع شده و یا شده‌اند همچنان ادامه داده و می‌دهند اما اگر در صف‌های عقب‌تر واقع شده و یا شده‌اند هرگاه در صف اول مأمومی هست _ اگرچه یک نفر _ که ادامه می‌دهد، ایشان هم ادامه می‌دهند وگرنه به‌صورت فرادیٰ نماز خود را به پایان می‌رسانند.

شانه‌‌های رفقائی که در نماز جماعت روی صندلی نماز می‌خوانند، هنگام قیام باید مساوی دیگران باشد یا خیر؟

باید مساوی باشد.

کسانی که در نماز جماعت روی صندلی می‌نشینند باید شانه‌های آنها هم با دیگران یکسان باشد؟ تکلیف افراد پشت سرشان چیست؟

باید هم‌دوش هم بایستند و نفرات پشت سر کسانی باشند که از صندلی استفاده می‌کنند. استثناءً اگر کسی با بقیه نایستاد مانعی نیست، سایر افراد خودشان هم‌دوش بودن را تنظیم کنند.

«* احکام نماز صفحه 212 *»

کسانی که بر روی صندلی نماز می‌خوانند آیا می‌توانند در موضعی از صف جماعت قرار بگیرند که محل اتصال به صف خواهران است؟

مانعی ندارد.

کسانی که در نماز جماعت روی صندلی نماز می خوانند معمولاً صندلی‌ها را در یک طرف و پشت سر هم می گذارند و کسانی که بدون صندلی هستند بقیه صف را پر می کنند. گاهی پیش می‌آید که صف آخر فقط دو یا سه صندلی‌نشین هستند و کسی که بدون صندلی باشد در کنار آنها نیست. آیا این دو سه نفر به صندلی‌نشین‌هایی که جلو آنها هستند وصل می‌شوند یا اینکه حتماً باید در کنار آنها کسی که بدون صندلی نماز می‌خواند ایستاده باشد؟

نماز آنها صحیح است.

اگر در صف اول جماعت چند صندلی‌نشین باشند، آیا وجود صندلی‌نشین‌ها برای آن افرادی که در کنار صف ایستاده‌اند و میان ایشان و باقی، صندلی‌نشین‌ها فاصله شده‌اند مشکلی ایجاد می‌کند؟ یا اینکه نماز آنها وصل است؟

نماز آنها صحیح است.

اینکه در کتاب مبارک «کفایه» می‌فرمایند امام بعد از نماز در هنگام نافله خواندن اندکی جای خود را تغییر دهد، به چه علت است؟

چون سنّی‌ها نافله را به جماعت می‌خوانند گویا این حکم برای مخالفت با ایشان رسیده است که از حالت جماعت خارج شوند.

 

«* احکام نماز صفحه 213 *»

قضای فوائت

و نمازهایى که در وقت آنها از شخص فوت شده

قضائى نیست بر شخص مکلّف از نمازهایى که در حال صِغَر و پیش از مکلّف شدن از او فوت شده.

قضائى نیست بر شخص مکلّف از نمازهایى که در حال جنون از او فوت شده.

قضائى نیست بر زن از نمازهایى که در ایام حیض و نفاس به‌جا نیاورده.

قضائى نیست بر شخصى که کافر بوده ـــ مثل یهود و نصارى و مجوس و کفّارى که اهل کتاب آسمانى نیستند ـــ و مسلمان شده از نمازهایى که در حال کفر خود به‌جا نیاورده.

از هفتاد و دو فرقه اسلام هرگاه شخصى بر بصیرت شد و شیعه اثناعشرى شد، هر نمازى که در حال گمراهى از او فوت شده باید قضاء کند و هر نمازى را که به‌جا آورده نباید اعاده کند.

هرگاه شخصى به جهت مرضى که بر او عارض شده بیهوش شود و غشی کند ، پس هرگاه از اول وقت نمازى تا آخر آن بیهوش افتاده قضائى به طور وجوب بر او نیست، اگرچه مستحب است که قضاء کند نمازى را  که در حال بیهوشى از او فوت شده. ولکن هرگاه در اول وقت یا اواسط آن یا آخر آن بیهوش باشد و نمازى از او فوت شود، باید آن نماز را قضاء کند.

«* احکام نماز صفحه 214 *»

هر نمازى را که بدون طهارت به‌جا آورند ـــ  خواه از روى عمد باشد و

 

خواه از روى سهو و فراموشى ــ  آن نماز را باید در وقت اعاده کرد و در خارج وقت قضاء کرد.

هر نمازى که در وقت آن از مکلّف فوت شود ـــ خواه از روى عمد باشد و خواه از روى غفلت و فراموشى و خواه به جهت خواب بودن ــ باید آن نماز را در خارج وقت قضاء کرد.

وقت نماز قضاء هر وقتى است که شخص به ‌یادش آید که نمازى از او فوت شده؛ هرگاه آن وقت، مخصوص نماز حاضرى نباشد. و هرگاه آن وقت به قدرى باشد که بیش از نماز حاضرى را نتوان در آن به‌جا آورد و وسعت ندارد، نماز حاضرى را باید به‌جا آورد و در آن وقت نماز قضاء جایز نیست.

هرگاه وقت وسعت داشته باشد و بتوان نماز حاضرى و نماز قضاء را در آن به‌جا آورد، مقدم داشتن هر یک بر دیگرى جایز است ولکن مستحب است که نماز قضاء را مقدّم دارند.

کسى که نماز قضاء بر ذمّه او است مى‏تواند که نافله به‌جا آورد و مستحب است که نماز قضاء را بر نافله مقدّم دارد.

قضاء نافله‏هاى شبانه‏روزى مستحب است. و هرگاه از قضاء کردن آنها عاجز باشد مستحب است که براى هر دو رکعتی مُدّى از طعام تصدّق دهد، پس اگر عاجز باشد برای هر چهار رکعتى مدى از طعام تصدق کند، و هرگاه از این هم عاجز باشد از براى نافله‏هاى روز یک مد و

«* احکام نماز صفحه 215 *»

از براى نافله‏هاى شب یک مد طعام تصدق کند.

کسى که نمازهاى عدیده بر ذمّه او باشد و بخواهد آنها را قضاء کند، از براى نمازى که اول شروع مى‏کند اذان و اقامه مى‏گوید و بعد از آن براى سایر نمازها به اقامه تنها اکتفاء مى‏کند، و هرگاه اذان را نیز براى هر نمازى بگوید جایز است.

هر نمازى که اول فوت شده باید اول آن را قضاء کرد و بعد از آن نمازى که بعد از آن فوت شده و به همان ترتیبى که فوت شده باید قضاء کرد؛ در صورتى که ترتیب نمازهاى فوت‌شده معلوم باشد.

کسى که یکى از نمازهاى پنج‏گانه از او فوت شده و نمى‏داند که کدام است، دو رکعت نماز می‌خواند که اگر در واقع نماز صبح از او فوت شده قضاء آن باشد، و سه رکعت دیگر مى‏خواند که اگر در واقع نماز مغرب از او فوت شده قضاء آن باشد، و چهار رکعت دیگر به‌جا مى‏آورد که در واقع هریک از نماز ظهر، عصر و عشاء از او فوت شده قضاء آن باشد. و از حدیثى که در این باب وارد شده معلوم مى‏شود که هرگاه شخص ترتیب نمازهاى فوت‌شده را نداند واجب نیست که در حال قضاء کردن نمازهاى بسیار به‌جا آورد از براى اینکه ترتیب حاصل شود.

هرگاه نماز جمعه فوت شود نباید دو رکعتی قضاء کرد بلکه باید چهار رکعت قضاء کرد.

هرگاه در روز عید فطر بعد از ظهر دیدن ماه ثابت شود، در روز بعد در صبح آن مى‏توان نماز عید خواند.

«* احکام نماز صفحه 216 *»

کسى که در سفر نماز شکسته از او فوت شده شکسته قضاء مى‏کند اگرچه در حضر قضاء به‌جا آورد، و کسى که نماز تمام از او فوت شده باید تمام قضاء کند اگرچه در سفر قضاء به‌جا آورد.

کسى که در سفر وقت نماز بر او داخل شد و نماز نخواند تا آنکه به وطن رسید و هنوز وقت نماز باقى است پس نماز از او فوت شد، باید نمازِ تمام قضاء کند. و کسى که در حضر وقت نماز بر او داخل شده و نماز نخواند تا رفت به سفر و در سفر نماز از او فوت شد، باید نمازِ شکسته قضاء کند.

جایز نیست نماز قضاء به‌جا آوردن در حال سوارى هرگاه قضاء نمازهاى واجب باشد، زیرا وقت آن فوت نمى‏شود.

مستحب است از براى هر مؤمنى که از جانب هر مؤمنِ میّتی نماز، روزه و حج او را تبرّعاً قضاء کند و هرگاه مؤمنى تبرّعاً از جانب میّتِ مؤمنى قضاء کرد، قضاء کردن از براى او از ولىّ میّت ساقط مى‏شود.

هرگاه بر ذمّه میّت عبادتى باشد و چیزى از عبادات واجبهِ بر او از او فوت شده باشد، باید از اصل ترکه او اخراج شود و برای او قضاء کنند؛ خواه اولیاء میت قضاء کنند و خواه کسى را اجیر کنند که قضاء کند.

هرگاه نماز آیات از کسى فوت شود، پس هرگاه در وقت آن فهمیده که آن آیات واقع شده باید آن را قضاء کند، و هرگاه در وقت وقوع آیات نفهمیده و بعد از آن خبر به او رسیده پس در گرفتن آفتاب و ماه هرگاه تمام قرص گرفته باشد باید قضاء کند و هرگاه تمام قرص نگرفته باشد

«* احکام نماز صفحه 217 *»

قضاء آن واجب نیست، و در سایر آیات مطلقاً قضاء واجب است چه در وقت وقوع آنها فهمیده باشد یا بعد از آن خبر به او رسیده باشد.

هرگاه کسى نذر معیّنى کرد که در روز معینى در ماه معینى در سال معینى نمازى بخواند و در آن روز معیّن نماز از او فوت شود، قضاء آن نماز واجب نیست.

 

 

 

«* احکام نماز صفحه 218 *»

پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی

شخصی که تازه به سن تکلیف رسیده پس از تحقیق متوجه می‌شود که مدتی پیش به سن تکلیف رسیده بوده و در این فاصله به علت نادانی نماز نخوانده است. اکنون که متوجه شده است تکلیفش چیست؟

نمازهای فوت‌شده را قضاء می‌کند.

نوجوان تازه مکلف‌شده‌ای تا مدتی احکام را نمی‌دانسته و پس از قضاء حاجت خود را نمی‌شسته است. امروز با علم به احکام وظیفه‌اش در قبال نمازهایش چیست؟

آن نمازها را قضاء کند.

پسری گمان می‌کرده مناط مکلف شدن و به بلوغ رسیدن چهارده ساله شدن است، بعدها متوجه می‌شود مثلاً چند سال قبل از چهارده سالگی به سن بلوغ رسیده بوده، حال تکلیف نماز و روزه‌های فوت‌شده او چه می‌شود؟ هرگاه روزه‌ها را باید بگیرد، به ازاء نگرفتن هر روزه کفاره هم باید بدهد؟

 

نمازها و روزه‌های فوت‌شده را قضاء می‌کند، و اگر دارا است برای هر روزه‌ای کفاره می‌دهد.

تا چند سال بعد از بلوغ نمی‌دانستم که علمی به نام علم تجوید وجود دارد و در این مدت یک سال نماز استیجاری هم گرفتم. اینک باید نمازهای خود یا نمازهای استیجاری را قضاء کنم؟

«* احکام نماز صفحه 219 *»

آنچه پدر و مادر به شما گفته‌اند و در مدارس آموزش می‌دهند فراگرفته‌اید، و یقین ندارید که نمازهای شما باطل باشد.

اشخاصی که به‌واسطه بالا رفتن سن و یا عوارضی دیگر حواس آنها درست کار نمی‌کند و نماز نمی‌خوانند، حکم آنها چیست؟ آیا بر عهده وصی او چیزی است که مثلاً نمازهای فوت‌شده‌اش را بخواند یا برای او استیجار نماید؟

این‌گونه اشخاص واجد شرائط تکلیف نیستند. بنابراین نمازهای فوت‌شده‌ای ندارند و بر وصی آنها قضائی لازم نیست و لازم نیست کسی را اجیر نمایند.

شخصی که نماز استیجاری قبول کرده است و حال کمردرد شده است، آیا می‌تواند نشسته نماز بخواند و کفایت می کند؟

اگر می‌بیند که بهبود پیدا می‌کند صبر کند، و اگر نه به همسر خود واگذار کند، و اگر نمی‌شود به عهده شخصی دیگر بگذارد.

شخصی است که می‌خواهد خواندن نمازهای استیجاری را به عنوان شغل انتخاب کند چراکه کار دیگری نمی‌تواند انجام دهد، از طرفی هم به‌طور نشسته نماز می‌خواند. تکلیف چیست؟

اگر ناچار است و کار دیگری نمی‌تواند انجام دهد، اشکالی ندارد.

کسی که نماز قضاء پدر مرحومش را می‌خواند، می‌تواند نشسته بخواند؟ یا اینکه نشسته نخواند و به دیگری به‌طور استیجاری واگذار کند؟

«* احکام نماز صفحه 220 *»

اگر پسر بزرگ‌تر است یا پسری است که به او واگذار شده و خودش نمازهای خودش را نشسته می‌خواند، این نمازها را هم همان‌طور بخواند و لازم نیست به دیگری واگذار کند.

شنیده شده که؛ «در نماز استیجاری از جانب یک نفر، احتیاط در این است که هم‌زمان دو نفر یا بیشتر از جانب او نیابت نکنند. چون خود شخص هم که در حال حیاتش نماز می‌خوانده یک نفر بوده و در آنِ واحد یک نماز می‌خوانده». آیا این حکم در روزه هم ‌جاری است؟

نیابت چند نفر برای یک نفر در نماز و روزه اشکالی ندارد.

 

«* احکام نماز صفحه 221 *»

نمازى که شخص مکلّف آن را به نذری یا عهدى یا قسمى

بر خود واجب کرده

نذرى که معتبر است از جانب شارع این است که شخص مکلّف بگوید: لِلهِ عَلَىَّ هٰکَذا اِنْ حَصَلَ کَذا یعنى از حق خدا است بر ذمّه من فى‏المثل نمازى اگر براى بیمار من فى‏المثل بهبودی حاصل شود. پس چون بیمار او بهبود یافت آن نماز بر او واجب مى‏شود. پس هرگاه صیغه نذر را نخواند و در دل قصد کرد که اگر بیمار من بهبود یافت نماز مى‏خوانم، آن نذر اعتبارى ندارد و نماز خواندن بر او واجب نیست.

صیغه عهد هم مثل صیغه نذر موجب عهد است و اگر صیغه خوانده نشود عهدى واجب نمى‏شود. و صیغه عهد این است که بگویند: عاهَدْتُ اللّهَ اَنْ‏اُصَلِّىَ اِنْ صَحَّ مَریضى یعنى عهد کردم با خدا اینکه نماز بخوانم اگر بیمارم بهبود یابد. پس چون بیمار بهبود یافت نماز واجب مى‏شود. پس هرگاه صیغه عهد خوانده نشود و شخص در دل خود عهدى کند، نماز واجب نشود.

به قسَم یاد کردن به خدا از براى عملى مشروع، آن عمل واجب مى‏شود و قسَم به غیر خدا چیزى را واجب نمى‏کند.

در هریک از نذر و عهد و قسَم جایز است که با شرطى همراه باشد مثل آنکه اگر بیماری بهبود یافت نماز می‌خوانم. و جایز است که بدون شرطى باشد مثل آنکه بگوید: لِلهِ عَلَىَّ کَذا یعنى از حق خداست بر من که نماز بخوانم مثلاً، و همچنین است حکم در عهد و قسَم.

 

«* احکام نماز صفحه 222 *»

 

چیزى را که نذرى و عهدى از براى آن مى‏کنند یا قسَم از براى آن یاد مى‏کنند، باید خلاف شرع و مرجوح نباشد؛ و هرگاه آن چیز مرجوح و خلاف شرع باشد هیچ‏یک از نذر و عهد و قسَم چیزى را واجب نمى‏کنند. مثل آنکه نذر و عهد کند که اگر فلان مؤمن صدمه‏اى به او رسید من نماز مى‏خوانم، پس چنین نذرى یا عهدى یا قسَمى نمازى واجب نمى‏کند.

در نذر و عهد و قسَم باید آن کارى که مى‏خواهد بکند مشروع باشد، پس اگر مشروع نباشد چیزى را واجب نمى‏کند. مثل آنکه نمازی که می‌خواهد بخواند نباید پنج رکعتى باشد، چرا که نماز پنج رکعتى مشروع نیست.

نمازهاى مستحبى

نمازهایى که در هر سال مستحب است

در ماه مبارک رمضان هزار رکعت نماز مستحب است:

به این‏طور که از شب اول تا شب بیستم در هر شبى بیست رکعت نماز بخوانند که بعد از نماز مغرب و نافله آن هشت رکعت، و بعد از نماز عشاء دوازده رکعت نماز به‌جا آورند،

و در شب نوزدهم علاوه بر بیست رکعت، صد رکعت دیگر به‌جا آورند که مجموعاً پانصد رکعت شود،

و در دهه آخر در هر شبى سى رکعت نماز به‌جا آورند به این‌طور که بعد از نماز مغرب و نافله آن دوازده رکعت، و بعد از نماز عشاء هجده رکعت به‌جا آورند،

«* احکام نماز صفحه 223 *»

و در شب بیست و یکم و بیست و سوم در هر شبى علاوه بر سى رکعت، صد رکعت به‌جا آورند که مجموعاً پانصد رکعت شود.

و مجموع این هزار رکعت غیر از نافله شب است که سیزده رکعت باشد. و کیفیت به‌جا آوردن این نمازها به طورهاى دیگر هم رسیده است.

در هریک از شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان _ که شب‌هاى احیاء است _ دو رکعت نماز مستحب است که در هر رکعتى بعد از حمد هفت مرتبه سوره قل هو اللّه احد (توحید) باید خواند و بعد از نماز هفتاد مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَ اَتُوبُ اِلَیْه.

در شب عید فطر دو رکعت نماز مستحب است: در رکعت اول بعد از حمد هزار مرتبه سوره قل هو اللّه احد (توحید) و در رکعت دوم بعد از حمد یک مرتبه سوره قل هو اللّه احد (توحید) باید خواند.

در روز بیست و پنجم ذیقعده دو رکعت نماز مستحب است. پس چون آفتاب بلند شد دو رکعت نماز باید خواند در هر رکعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره والشمس (شمس) باید خواند و بعد از سلام لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ اِلّا بِاللّهِ الْعَلِـىِّ الْعَظیم باید گفت.

در روز اول ماه ذیحجه دو رکعت نماز مستحب است: در رکعت اول بعد از حمد صد مرتبه سوره انّا انزلناه (قدر) و در رکعت دوم بعد از حمد صد مرتبه سوره قل هو اللّه احد (توحید) باید خواند. و این نماز معروف است به نماز حضرت فاطمه؟عها؟ و این روز روزى است که تزویج آن حضرت در آن واقع شده. و در روز ششم هم تزویج آن حضرت وارد شده.

«* احکام نماز صفحه 224 *»

از شب اول ماه ذیحجه تا شب دهم در هر شبى در میان نماز مغرب و عشاء دو رکعت نماز مستحب است: در هر رکعتى حمد و یک مرتبه قل هو اللّه احد (توحید) و آیه شریفه: وَ واعَدْنا مُوسىٰ ثَلٰثینَ لَیْلَة، وَ اَتْمَمْناها بِعَشْرٍ، فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهٖ اَرْبَعینَ لَیْلَة، وَ قالَ مُوسىٰ لِاَخیهِ هٰرُونَ اخْلُفْنى فى قَوْمى وَ اَصْلِحْ وَ لاتَتَّبِعْ سَبیلَ الْمُفْسِدین را باید خواند. پس چون کسى این نماز را به این کیفیت به‌جا آورد در ثواب حاجیان شریک خواهد بود اگرچه حج نکرده باشد.

در روز عرفه دو رکعت نماز مستحب است. پس هرکس دو رکعت نماز به‌جا آورد پیش از آنکه مشغول دعاء خواندن شود و به گناهان خود اعتراف کند، خدا گناهان گذشته و آینده او را بیامرزد و در ثواب واقفین در عرفه شریک خواهد بود.

در روز عید غدیر دو رکعت نماز مستحب است. پس هرکس نیم‏ساعت پیش از ظهر غسل کند و دو رکعت نماز به‌جا آورد و در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه سوره توحید را و ده مرتبه آیة الکرسى را و ده مرتبه سوره انّا انزلناه (قدر) را بخواند، نماز او در نزد خداوند عالم جلّ‏شأنه برابر می‌شود با صد هزار حجه مقبوله. و هرگاه در آن وقت آن نماز فوت شود بعد از آن آن را قضاء کند. و بعد از آن سجده شکر و گفتن صد مرتبه شُکراً لِله در آن وارد شده.

در روز بیست و چهارم ذیحجه که روز مباهله است دو رکعت نماز مستحب است و کیفیت آن مثل نماز عید غدیر است، و به هر طورى که

«* احکام نماز صفحه 225 *»

بخواهند به‌جا آورند جایز است، و بعد از آن هفتاد مرتبه استغفار مستحب است.

در شب اول ماه محرّم صد رکعت نماز مستحب است: در هر رکعتى بعد از حمد سوره توحید بخوانند. و دو رکعت نماز هم در آن شب رسیده: در رکعت اول بعد از حمد سوره اَنعام و در رکعت دوم بعد از حمد سوره یـس بخوانند.

در شب عاشوراء در آخر شب چهار رکعت نماز مستحب است: در هر رکعتى بعد از حمد ده مرتبه آیة الکرسى و ده مرتبه سوره توحید و ده مرتبه سوره فلق و ده مرتبه سوره قل اعوذ بربّ الناس (ناس) بخوانند.

در روز عاشوراء بهترین اعمال این است که چون آفتاب بلند شود غسل کنند و جامه پاکیزه بپوشند و آستین دست‌ها را بالا زنند و زیرجامه را بالا کشند که ساق پاها نمایان باشد مانند مصیبت‏زدگان، و به بیابانى بروند که کسى در آنجا نباشد یا در روى بامى یا مکانى دیگر که کسى در آن نباشد، و چهار رکعت نماز با خضوع و خشوع و اطمینان به‌جا آورند: در رکعت اول بعد از حمد سوره قل یاایّها الکافرون (کافرون) و در رکعت دوم بعد از حمد سوره توحید و در رکعت سوم بعد از حمد سوره اَحزاب و در رکعت چهارم بعد از حمد سوره منافقین بخوانند، یا هر سوره‏اى که میسر باشد. و بعد از سلامِ نماز روى خود را به‌سوى قبر مقدّس سیدالشهداء؟ع؟ کنند و سلام کنند و بر آن بزرگوار صلوات بفرستند، و کشندگان و ظالمین و راضین به اعمال ایشان را لعنت کنند. لعنهم اللّه بعدد ما فى علمه.

«* احکام نماز صفحه 226 *»

کسى که در شب اول ماه رجب بعد از نماز مغرب بیست رکعت نماز به‌جا آورد و در هر رکعتى بعد از حمد سوره توحید بخواند، محفوظ مى‏شود در نفس خود و مال خود و عیال خود و اولاد خود.

کسى که در ماه رجب شصت رکعت نماز به‌جا آورد و در هر رکعتى بعد از حمد سه مرتبه سوره قل یاایّها الکافرون (کافرون) را و یک‏مرتبه سوره قل هو اللّه احد (توحید) را بخواند، خداوند عالم جلّ‏شأنه دعاء او را مستجاب کند و ثواب شصت حجه و شصت عمره مقبوله به او عطاء کند.

کسى که در شبى از شب‌هاى ماه رجب دو رکعت نماز به‌جا آورد و در هر رکعتى بعد از حمد پنجاه مرتبه سوره توحید بخواند مثل آن است که صد سـال روزه گرفته باشد، و خداوند عالم جلّ‏شأنه صد قصر در بهشت به او عطاء کند.

کسى که از شب جمعه اول ماه رجب غافل نشود که آن را ملائکه «لیلة‌الرغائب» مى‏نامند و در روز پنجشنبه اول ماه روزه بگیرد، و در شب جمعهِ اول در میان نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز به‌جا آورد، و بعد از فارغ شدن از نماز هفتاد مرتبه صلوات بر محمّد و آل او؟عهم؟بفرستد و بگوید: اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِه. و بعد از آن به سجود رود و هفتاد مرتبه در سجود خود بگوید: سُبّوحٌ قُدّوسٌ، رَبُّ الْمَلائِکةِ وَ الرُّوحِ. پس سر از سجود بردارد و بگوید: رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ، اِنَّکَ اَنْتَ الْعَلِىُّ الْاَعْظَمُ. و بعد از آن باز به سجود رود و بگوید: سبّوح

«* احکام نماز صفحه 227 *»

قدّوس، ربّ الملائکة و الرّوح چنان‌که در سجده اول گفت. پس در سجود خود حاجت خود را طلب کند پس حاجت او برآورده شود.

در شب نیمه ماه رجب دوازده رکعت نماز مستحب است: در هر رکعتى بعد از حمد هر سوره‏اى که بخواهد یک مرتبه بخواند، و بعد از فراغ از دوازده رکعت هر یک از سوره حمد و قل اعوذ بربّ الفلق (فلق) و قل اعوذ بربّ الناس (ناس) و قل هو اللّه احد (توحید) و آیة الکرسى را چهار مرتبه بخواند، و بعد از آن چهار مرتبه سبحان اللّه و الحمدلله و لاالٰه الّا اللّه و اللّه اکبر را بخواند، و بعد از آن اَللّهُ اَللّهُ رَبّى لااُشْرِکُ بِهٖ شَیْئاً، ما شاءَ اللّهُ لاقُوَّةَ اِلّا بِاللّهِ الْعَلىِّ الْعَظیمِ را بخواند.

نیست مؤمنى که در ماه رجب سى رکعت نماز به‌جا آورد: ده رکعت در روز اول آن و ده رکعت در روز نیمه آن و ده رکعت در روز آخر آن، و در هر رکعتى بعد از حمد سه مرتبه سوره قل هو اللّه احد (توحید) و سه مرتبه سوره قل یاایّها الکافرون (کافرون) بخواند، مگر آنکه از جمیع گناهان خود آمرزیده شود.

در شب بیست و هفتم ماه رجب دوازده رکعت نماز مستحب است، و در هر رکعتى بعد از حمد هریک از سوره قل اعوذ بربّ الفلق (فلق) و قل اعوذ بربّ الناس (ناس) و قل هو اللّه احد (توحید) را چهار مرتبه بخوانند، و چون از نماز فارغ شوند در همان مکان چهار مرتبه لااِلٰهَ اِلَّا اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَرُ وَ الْحَمْدُلِلهِ وَ سُبْحانَ‏اللّهِ وَ لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ اِلّا بِاللّهِ را بخوانند، و بعد هرچه بخواهند از خدا طلب کنند.

«* احکام نماز صفحه 228 *»

نیست مؤمنى که در روز بیست و هفتم ماه رجب که روز مبعث است دوازده رکعت نماز به‌جا آورد در هر رکعتى بعد از حمد هر سوره‏اى که میسر باشد بخواند، پس چون از نماز فارغ شد از جاى خود حرکت نکند و چهار مرتبه سوره حمد بخواند و چهار مرتبه لااِلٰهَ اِلَّا اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَرُ وَ سُبْحانَ‏اللّهِ وَ لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ اِلّا بِاللّهِ را بخواند، و بعد از آن چهار مرتبه اَللّهُ اَللّهُ رَبّى لااُشْرِکُ بِهٖ شَیْئاً را بخواند، مگر آنکه هرچه خواهد از خدا طلب کند که خدا اجابت کند.

کسى که در شب اول ماه شعبان دوازده رکعت نماز به‌جا آورد و در هر رکعتى بعد از حمد پانزده مرتبه سوره قل هو اللّه احد (توحید) را بخواند، خداوند عالم جلّ‏شأنه ثواب دوازده هزار شهید به او عطاء کند.

کسى که در شب اول ماه شعبان دو رکعت نماز به‌جا آورد و در هر رکعتى بعد از حمد سى مرتبه سوره قل هو اللّه احد (توحید) را بخواند، و چون سلام نماز گوید بگوید: اَللّٰهُمَّ هٰذا عَهْدى عِنْدَکَ اِلىٰ یَوْمِ الْقیٰمَةِ از شرّ ابلیس و جنود او محفوظ ماند و خداوند عالم ثواب صدیقین را به او عطاء کند.

در هر پنجشنبه از ماه شعبان آسمان‌ها زینت مى‏شود، پس کسى که دو رکعت نماز در آن به‌جا آورد و در هر رکعتى بعد از حمد صد مرتبه سوره قل هو اللّه احد (توحید) بخواند، و چون از نماز فارغ شود صد مرتبه صلوات بر محمّد و آل‏محمّد؟ص؟ بفرستد، خداوند عالم جلّ‏شأنه هر حاجتى که در امر دنیا و آخرت دارد روا کند.

«* احکام نماز صفحه 229 *»

شب نیمه شعبان از جمله شب‌هاى قدر است و بعد از شب‌هاى قدرِ ماه رمضان بهترین شب‌ها است. پس کسى که صد رکعت نماز در آن به‌جا آورد و در هر رکعتى بعد از حمد ده مرتبه سوره قل هو اللّه احد (توحید) بخواند، و چون از نماز فارغ شود ده مرتبه آیة‌الکرسى بخواند و صد مرتبه سبحان اللّه بگوید، خداوند عالم جلّ‏شأنه صد گناه کبیره او را بیامرزد.

کسى که در شب نیمه شعبان دو رکعت نماز به‌جا آورد: و در رکعت اول بعد از حمد سوره قل یاایّها الکافرون (کافرون) بخواند و در رکعت دوم بعد از حمد سوره قل هو اللّه احد (توحید) بخواند، پس چون از نماز فارغ شود سى و سه مرتبه سُبحان اللّه و سى و سه مرتبه الحمد للّه و سى و چهار مرتبه اللّه اکبر بگوید، و بعد به سجود رود و در سجود بیست مرتبه یا رَبِّ بگوید و هفت مرتبه یا محمّد بگوید؟ص؟ و ده مرتبه لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ اِلّا بِاللّهِ و ده مرتبه ماشاءاللّه و ده مرتبه لا قوّة الّا باللّه بگوید، پس بر محمّد و آل او؟ص؟ صلوات بفرستد، و از خداوند عالم حاجات خود را سؤال کند برآورده شود.

کسى که در روز نوروز روزه بدارد، و غسل کند، و پاکیزه‏ترین جامه‏هاى خود را بپوشد، و خود را به عطرهاى خوب معطّر کند، و چون از نماز ظهر و عصر و نوافل آنها فارغ شود چهار رکعت نماز به‌جا آورد: و در رکعت اول بعد از حمد ده مرتبه سوره انّا انزلناه (قدر) بخواند و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره قل یاایّها الکافرون (کافرون) بخواند و در رکعت سوم بعد از حمد ده مرتبه سوره قل هو اللّه احد (توحید) و در

 

«* احکام نماز صفحه 230 *»

رکعت چهارم بعد از حمد ده مرتبه سوره قل اعوذ بربّ الفلق (فلق) و قل اعوذ بربّ الناس (ناس) بخواند، و چون از نماز فارغ شود سجده شکر به‌جا آورد و دعاء کند، گناهان پنجاه ساله او آمرزیده شود.

کسى که در روز اول هر ماهى دو رکعت نماز به‌جا آورد: و در رکعت اول بعد از حمد سى مرتبه سوره قل هو اللّه احد (توحید) بخواند و در رکعت دوم بعد از حمد سى مرتبه سوره انّا انزلناه (قدر) بخواند، و تصدّق بدهد هر قدرى که میسر باشد، سلامتى تمام آن ماه را از براى خود خریده است.

 

نمازهایى که در هر هفته مستحب است

کسى که در شب شنبه چهار رکعت نماز به‌جا آورد: و در هر رکعتى بعد از حمد سه مرتبه آیة‌الکرسى و یک مرتبه سوره توحید بخواند و بعد از نماز سه مرتبه آیةالکرسى بخواند، خداوند عالم جلّ‏شأنه او را و پدر و مادر او را بیامرزد و از جمله کسانى باشد که رسول خدا؟ص؟ در روز قیامت شفیع او باشد.

کسى که در روز شنبه چهار رکعت نماز به‌جا آورد و در هر رکعتى بعد از حمد سه‏مرتبه سوره قل یاایّها الکافرون (کافرون) بخواند و چون از نماز فارغ شود یک‏مرتبه آیةالکرسى بخواند، خداى تعالى برای او به عدد مردهاى یهودى و به عدد زن‌هاى یهودیه عبادت یک سال می‌نویسد.

کسى که در شب یکشنبه چهار رکعت نماز به‌جا آورد: و در هر رکعتى بعد از حمد یک مرتبه آیةالکرسى و یک مرتبه سوره سبّح اسم ربّک الاعلىٰ (اَعلیٰ) و یک مرتبه سوره قل هو اللّه احد (توحید) بخواند، در روز قیامت

 

«* احکام نماز صفحه 231 *»

مى‏آید و حال آنکه صورت او مانند ماه شب چهارده تابان است و خداوند عالم جلّ‏شأنه حظّ وافرى به واسطه عقل او به او رساند تا وقت مردن.

کسى که در روز یکشنبه چهار رکعت نماز به‌جا آورد و در هر رکعتى بعد از حمد آیه شریفه آمَنَ الرَّسُول را تا آخر سوره بقره بخواند، خداى تعالى از براى او به عدد هر مرد نصرانى و به عدد هر زن نصرانیه عبادت هزار سال مى‏نویسد.

کسى که در شب دوشنبه چهار رکعت نماز به‌جا آورد و در هر رکعتى

 

هفت مرتبه سوره حمد و یک مرتبه سوره انّا انزلناه (قدر) بخواند، و چون از نماز فارغ شود صد مرتبه اللّٰهمّ صلّ علىٰ محمّد و آل‌محمّد و صد مرتبه اللّٰهمّ صلّ علىٰ جبرئیل بگوید، خداوند عالم جلّ‏شأنه هفتاد هزار قصر در بهشت به او عطاء کند که در هر قصرى هفتاد هزار خانه است و در هر خانه‏اى هفتاد هزار اتاق و در هر اتاقى هفتاد هزار کنیز است.

کسى که در روز دوشنبه چهار رکعت نماز به‌جا آورد به طورى‏که در شب آن ذکر شد، از براى او خواهد بود آنچه که براى نماز شب آن ذکر شد. و کسى که در روز دوشنبه دو رکعت نماز به‌جا آورد در وقتى که روز بلند شده باشد و در هر رکعتى بعد از حمد: یک مرتبه آیةالکرسى و یک مرتبه قل هو اللّه احد (توحید) و یک مرتبه قل اعوذ بربّ الفلق (فلق) و یک مرتبه قل اعوذ بربّ الناس (ناس) بخواند، و چون از نماز فارغ شود ده مرتبه استغفار کند و ده مرتبه صلوات بر محمّد و آل‏محمّد؟ص؟ فرستد، خداوند عالم جلّ‏شأنه جمیع گناهان او را بیامرزد.

«* احکام نماز صفحه 232 *»

کسى که در شب سه‏شنبه دو رکعت نماز به‌جا آورد و در هر رکعتى بعد از حمد یک مرتبه آیةالکرسى و یک مرتبه سوره قل هو اللّه احد (توحید) و یک مرتبه آیه شَهِدَ اللّهُ اَنَّهُ لا اِلٰهَ اِلّا هُوَ تا سَریعُ الْحِساب بخواند، آنچه از خداوند عالم جلّ‏شأنه طلب کند به او عطا کند.

کسى که در روز سه‏شنبه در میان روز بیست رکعت نماز به‌جا آورد و در هر رکعتى بعد از حمد یک مرتبه آیةالکرسى و سه مرتبه سوره قل هو اللّه احد (توحید) بخواند، تا هفتاد روز از براى او گناهى نخواهد بود.

کسى که در شب چهارشنبه دو رکعت نماز به‌جا آورد و در هر رکعتى بعد از حمد یک مرتبه آیةالکرسى و یک مرتبه سوره قل هو اللّه احد (توحید) و یک مرتبه سوره انّا انزلناه (قدر) بخواند، خداوند عالم جلّ‏شأنه گناهان گذشته و آینده او را بیامرزد.

کسى که در روز چهارشنبه دوازده رکعت نماز به‌جا آورد و در هر رکعتى بعد از حمد سه‏مرتبه قل هو اللّه احد (توحید) و سه‏مرتبه قل اعوذ بربّ الفلق (فلق) و سه‏مرتبه قل اعوذ بربّ الناس (ناس) بخواند، منادى از جانب عرش نداء کند که اى بنده خدا عمل از سر گیر که خدا گناهان گذشته و آینده تو را آمرزید.

کسى که در شب پنجشنبه در میان نماز مغرب و عشاء دو رکعت نماز به‌جا آورد و در هر رکعتى بعد از حمد پنج مرتبه آیةالکرسى و پنج مرتبه سوره قل هو اللّه احد (توحید) و پنج مرتبه قل یاایّها الکافرون (کافرون) و پنج مرتبه قل اعوذ بربّ الفلق (فلق) و پنج مرتبه قل اعوذ بربّ الناس

«* احکام نماز صفحه 233 *»

(ناس) بخوانـــد و چون از نماز فارغ شود پانزده مرتبه اَسْتَغْفِـرُ اللّهَ بگوید و ثواب آن را از براى والدین خود قرار دهد، پس حق ایشان را به‌جا آورده.

کسى که در شب جمعه یا روز جمعه یا شب پنجشنبه یا روز پنجشنبه چهار رکعت نماز به‌جا آورد و در هر رکعتى هفت مرتبه سوره حمد و یک مرتبه سوره انّا انزلناه (قدر) بخواند، و بعد از فارغ شدن از نماز صد مرتبه اللّٰهمّ صلّ علىٰ محمّد و آل محمّد و صد مرتبه صلّ علىٰ جَبْرَئیل بخواند، خداوند عالم به او هفتاد هزار قصر در بهشت عطاء کند. و در نمازهاى ایام هفته به غیر از این کیفیت مذکوره به طورهاى دیگر نیز در احادیث وارد شده.

و چند نماز در ایام هفته از حضرت امام على‏النقی؟ع؟ رسیده که فرموده‏اند که در کتب پدران خود خوانده‏ام؛ که در ادامه آن نمازها نیز ذکر می‌شود:

کسى که در روز شنبه چهار رکعت نماز به‌جا آورد و در هر رکعتى بعد از حمد سوره قل هو اللّه احد (توحید) و آیةالکرسى بخواند، خداوند عالم جلّ‏شأنه او را در درجه نبیّین و شهداء و صالحین ثبت فرماید وَ حَسُنَ اُولٰئِک رَفیقاً.

کسى که در روز یکشنبه چهار رکعت نماز به‌جا آورد و در هر رکعتى بعد از حمد سوره تبارک الّذى بیده الملک (ملک) بخواند، خداوند عالم جلّ‏شأنه او را در بهشت جاى دهد به طورى‏ که به هر طورى که مى‏خواهد و میل دارد بشود.

«* احکام نماز صفحه 234 *»

کسى که در روز دوشنبه ده رکعت نماز به‌جا آورد و در هر رکعتى بعد از حمد ده مرتبه سوره قل هو اللّه احد (توحید) بخواند، خداوند عالم جلّ‏شأنه در روز قیامت از براى او نورى قرار دهد که تمام موقف را روشن کند تا آنکه تمام خلقى که در آنجا هستند بر او غبطه برند که کاش نور ایشان هم مثل نور او بود.

کسى که در روز سه‏شنبه شش رکعت نماز به‌جا آورد و در هر رکعتى بعد از حمد آیه شریفه آمن الرّسول را تا آخر سوره بقره بخواند، و بعد از آن یک مرتبه سوره اذا زلزلت الارض (زلزله) را بخواند، خداوند عالم جلّ‏شأنه گناهان او را بیامرزد تا آنکه از آنها خلاص شود مثل روزى که از مادر متولد شده.

 

کسى که در روز چهارشنبه چهار رکعت نماز به‌جا آورد و در هر رکعتى بعد از حمد یک مرتبه سوره قل هو اللّه احد (توحید) را و یک مرتبه سوره انّا انزلناه (قدر) را بخواند، خداوند عالم جلّ‏شأنه توبه بر او دهد و توبه او را قبول کند و حورى از حور عین به او تزویج کند.

کسى که در روز پنجشنبه ده رکعت نماز به‌جا آورد و در هر رکعتى بعد از حمد ده مرتبه سوره قل هو اللّه احد (توحید) بخواند، ملائکه به او بگویند که حاجات خود را بطلب تا به تو عطاء شود.

کسى که در روز جمعه چهار رکعت نماز به‌جا آورد و در هر رکعتى بعد از حمد یک مرتبه سوره تبارک الّذى بیده الملک (ملک) را و یک‏مرتبه حـم سجده (فصّلت) را بخواند، خداوند عالم جلّ‏شأنه او را داخل بهشت کند و شفاعت او را در اهل بیت او قبول کند و او را از فشار قبر و هول‌ها و ترس‌هاى روز قیامت نگاه دارد.

«* احکام نماز صفحه 235 *»

 

نمازهاى هدیه از براى ائمه طاهرین؟عهم؟ در ایام هفته

کسى که قرار دهد در میان خود و خدا که ثواب نمازهاى شبانه‌ورزی او که نمازهاى پنج‏گانه باشد از براى پیغمبر و امیرالمؤمنین؟ع؟ و اوصیاء بعد از او صلوات اللّه علیهم باشد، خداوند عالم جلّ‏شأنه ثواب نماز او را مضاعف کند و ثواب او را چندین برابر ثواب نماز او زیاد کند به قدرى که در تعداد و شماره آن نفس قطع شود، و پیش از آنکه روح او از بدن او بیرون رود ائمه طاهرین سلام ‏اللّه علیهم اجمعین به او بگویند که اى فلان! هدیه تو نزد ما است و الطاف تو از براى ما است، پس این است روزى که  باید جزاء هدیه خود را دریابى و عوض لطف‌هاى تو به تو برسد. پس خوشا به حال تو و چشم تو روشن باد و گوارا باشد از براى تو آنچه به آن مى‏رسى. راوى عرض کرد که چگونه نماز خود را هدیه کند؟ فرمودند که نیّت کند ثواب نماز من از براى ایشان باشد.

و اگر میسر باشد زیاده بر نمازهاى شبانه‌روزی پنج‏گانه نمازى به‌جا بیاورد اگرچه دو رکعت باشد و آن را هدیهِ یکى از ایشان قرار دهد، پس افتتاح نماز را مثل افتتاح نماز واجب به هفت تکبیر یا سه تکبیر یا یک تکبیر قرار دهد و بعد از ذکر رکوع و سجود، سه مرتبه بگوید: صَلَّى اللّهُ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ. پس چون تشهد خواند و سلام گفت بگوید: اَللّٰهُمَّ اَنْتَ السَّلامُ وَ مِنْکَ السَّلامُ، یا ذَاالْجَلالِ وَ الْاِکْرامِ، صَلَّى اللّهُ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِهٖ، وَ اَبْلِغْهُمْ عَنّى اَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَ السَّلامِ، اَللّٰهُمَّ اِنَّ هٰذِهِ الرّݦݨَکَعاتِ هَدیَّـةٌ مِنّى اِلىٰ عَبْدِکَ وَ نَبیِّکَ وَ رَسُولِکَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللّهِ خاتَمِ النَّبیّینَ،

«* احکام نماز صفحه 236 *»

اَللّٰهُمَّ تَقَبَّلْها مِنّى وَ اَبْلِغْهُ اِیّاها عَنّى، وَ اَثِبْنى عَلَیْها اَفْضَلَ اَمَلى وَ رَجائى فیکَ وَ فى نَبیِّکَ وَ وَصىِّ نَبیِّکَ، وَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ، وَ اَوْلیائِکَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ، یا وَلىَّ الْمُؤْمِنینَ. و نماز را مخصوص هریک از ایشان؟عهم؟ که به‌جا آورد در دعاء اسم شریف او را ذکر کند.

در روز جمعه مستحب است که هشت رکعت نماز به‌جا آورند: چهار رکعت هدیه از براى رسول خدا؟ص؟ و چهار رکعت هدیه از براى حضرت فاطمه زهرا؟عها؟.

در روز شنبه مستحب است که چهار رکعت نماز به‌جا آورند از براى هدیه امیرالمؤمنین؟ع؟.

در روز یکشنبه مستحب است که چهار رکعت نماز به‌جا آورند از براى هدیه حضرت امام حسن؟ع؟.

در روز دوشنبه مستحب است که چهار رکعت نماز به‌جا آورند از براى هدیه حضرت امام‏حسین؟ع؟.

در روز سه‏شنبه مستحب است که چهار رکعت نماز به‌جا آورند از براى هدیه حضرت امام زین‏العابدین؟ع؟.

در روز چهارشنبه مستحب است که چهار رکعت نماز به‌جا آورند از براى هدیه حضرت امام محمّدباقر؟ع؟.

در روز پنجشنبه مستحب است که چهار رکعت نماز به‌جا آورند از براى هدیه حضرت صادق؟ع؟.

در روز جمعه باز هشت رکعت نماز مستحب است: چهار رکعت هدیه حضرت پیغمبر؟ص؟ و چهار رکعت هدیه حضرت فاطمه زهرا؟عها؟.

 

«* احکام نماز صفحه 237 *»

در روز شنبه چهار رکعت نماز مستحب است از براى هدیه حضرت کاظم؟ع؟.

در روز یکشنبه چهار رکعت نماز مستحب است از براى هدیه حضرت امام رضا؟ع؟.

در روز دوشنبه چهار رکعت نماز مستحب است از براى هدیه حضرت امام محمّدتقی؟ع؟.

در روز سه‏شنبه چهار رکعت نماز مستحب است از براى هدیه حضرت امام على‏النقی؟ع؟.

 

در روز چهارشنبه چهار رکعت نماز مستحب است از براى هدیه حضرت امام حسن عسکری؟ع؟.

در روز پنجشنبه چهار رکعت نماز مستحب است از براى هدیه صاحب‏الزمان علیه و على آبائه صلوات‏ اللّه الملک المنّان. و این نمازها در عرض دو هفته به انجام مى‏رسد از براى هدیه چهارده معصوم؟عهم؟.

نماز هدیه از براى سایر مؤمنین

نماز هدیه از براى هر مؤمنى مى‏توان به‌جا آورد؛ چه مرده باشند و چه زنده.

در شب اول قبرِ هر مؤمنى دو رکعت نماز هدیه برای او مستحب است: در رکعت اول بعد از حمد یک مرتبه آیةالکرسى و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره انّا انزلناه (قدر) بخوانند، یا در رکعت اول بعد از

 

«* احکام نماز صفحه 238 *»

حمد دو مرتبه سوره قل هو اللّه احد (توحید) و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره الهیٰکم التکاثر (تکاثر) بخوانند، یا آنکه بعد از حمد هر سوره‏اى که میسر است بخوانند و چون از نماز فارغ شوند بگویند: اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ ابْعَثْ ثَوابَها اِلىٰ قَبْرِ فلان و اسم میّت را ذکر کنند.

کسى که در میان شب برخیزد و دو رکعت نماز به‌جا آورد و در سجود خود از براى چهل مؤمن از برادران دینى خود دعاء کند و اسم ایشان را ذکر کند و حاجات خود را از خدا طلب کند، خداوند حاجات او را برآورد.

در نماز هدیه براى میّت، بعد از حمد هر سوره‏اى جایز است و مستحب است که بعد از حمد سوره انّا انزلناه (قدر) و سوره انّا اعطیناک الکوثر (کوثر) بخوانند.

 

نماز هدیه را در هر وقتى مى‏توان به‌جا آورد، ولکن مستحب است که از براى والدین در روز به‌جا بیاورند و از براى اولاد در شب به‌جا آورند.

کسى که در شب پنجشنبه در میان نماز مغرب و عشاء دو رکعت نماز به‌جا آورد و در هر رکعتى بعد از حمد پنج مرتبه آیةالکرسى و پنج مرتبه قل هو اللّه احد (توحید) و پنج مرتبه قل یاایّها الکافرون (کافرون) و پنج مرتبه قل اعوذ بربّ الفلق (فلق) و پنج مرتبه قل اعوذ بربّ الناس (ناس) را بخواند، و بعد از نماز پانزده مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللّه بگوید، و ثواب آن را براى والدین خود هدیه کند حق ایشان را اداء کرده؛ چنان‌که گذشت.

«* احکام نماز صفحه 239 *»

 

نمازهاى مستحبى که در امور مهمه وارد شده

هرکس بخواهد که خداوند عالم جلّ‏شأنه از او راضى کند کسانى را که حقوق چند به گردن او دارند که از اداء آن حقوق عاجز است و ذمّه او را از حقوق ایشان بری‏ء کند، پس چهار رکعت نماز به‌جا آورد در هر وقتى که بخواهد به این کیفیت که در رکعت اول بعد از حمد بیست و پنج مرتبه سوره قل هو اللّه احد (توحید) بخواند و در رکعت دوم بعد از حمد پنجاه مرتبه همان سوره را بخواند، و در دو رکعتى بعد از تشهد سلام بگوید. و در رکعت سوم بعد از حمد هفتاد و پنج مرتبه سوره توحید بخواند و در رکعت چهارم بعد از حمد صد مرتبه همان سوره را بخواند، و از خداوند عالم جلّ‏شأنه بخواهد که صاحبان حقوق او را از او راضى کند. پس اگر صاحبان حقوق او به عدد ریگ بیابان باشند خداوند عالم جلّ‏شأنه همه ایشان را به فضل و سعه رحمت خود از او راضى خواهد کرد، و مانند برق از صراط بدون حساب به سوى بهشت مى‏گذرد، و داخل مى‏شود در بهشت با کسانى که اول داخل بهشت مى‏شوند.

کسى که نمازهاى چند از او فوت شده و نمى‏داند که چقدر از او فوت شده و از فوت شدن آنها نادم و پشیمان است و نمى‏تواند آنها را قضاء کند، پس در شب دوشنبه پنجاه رکعت نماز به‌جا آورد: هر دو رکعتى به یک سلام، و در هر رکعت بعد از حمد یازده مرتبه سوره قل هو اللّه احد (توحید) بخواند. پس چون از نماز فارغ شود صد مرتبه استغفار کند و صد مرتبه سبحان اللّه گوید و صد مرتبه صلوات بر محمّد و

«* احکام نماز صفحه 240 *»

آل‏محمّد؟عهم؟ فرستد. پس خداوند جلّ‏شأنه محاسبه نمازهاى فوت‌شده را که نتوانسته قضاء کند با او نخواهد کرد اگرچه صد سال باشد.

کسى که در هر روز یا در هر هفته یا در هر ماه یا در هر سال نماز جعفر طیّار را به‌جا آورد آنچه گناه در میان دو نماز جعفر مرتکب شده آمرزیده شود و هر دعائى که بعد از آن خوانده شود مستجاب گردد. و کیفیت آن این است که چهار رکعت است به دو سلام، در رکعت اول بعد از حمد سوره اذا زلزلت الارض (زلزله) و در رکعت دوم بعد از حمد سوره وــ‌العادیات (عادیات) و در رکعت سوم بعد از حمد سوره اذا جاء نصر اللّه و الفتح (نصر) و در رکعت چهارم بعد از حمد سوره قل هو اللّه احد (توحید) را بخواند، و بعد از قرائت حمد و سوره پانزده مرتبه سبحان اللّه و الحمد للّه و لاالٰه الّا اللّه و اللّه اکبر بخواند، و در هر رکوعى ده مرتبه، و بعد از هر رکوعى ده مرتبه، و در هر سجودى ده مرتبه، و بعد از هر سجودى ده مرتبه تسبیحات یادشده را بخواند که مجموع تسبیحات در چهار رکعت سیصد مرتبه می‌شود و مجموع مفردات تسبیحات هزار و دویست می‌شود، که خداوند عالم جلّ‏شأنه ثواب آنها را مضاعف کند و در نامه اعمال عمل‏کننده دوازده هزار حسنه بنویسد که هر حسنه‏اى بزرگتر از کوه اُحُد باشد. و این نماز را در هر وقتى از شب و روز مى‏توان به‌جا آورد.

کسى که در روز جمعه در نزد بلندشدن آفتاب نماز اعرابى را به‌جا آورد به ضمانت رسول خدا؟ص؟ داخل بهشت شود، و هنوز از جاى خود حرکت نکرده گناهان او و گناهان پدر و مادر او آمرزیده شود. و آن نماز

«* احکام نماز صفحه 241 *»

ده رکعت است: در رکعت اول بعد از حمد هفت مرتبه سوره قل اعوذ بربّ الفلق (فلق) بخوانند و در رکعت دوم بعد از حمد هفت مرتبه سوره قل اعوذ بربّ الناس (ناس) بخوانند پس در رکعت دوم سلام گویند. و بعد از سلام هفت مرتبه آیة‌الکرسى بخوانند. و بعد از آن هشت رکعت دیگر به دو سلام به‌جا آورند؛ هر چهار رکعتى به یک سلام. و از جمله نوافلى که مى‏توان در دو رکعتى سلام نگفت همین نماز اعرابى است. پس در هر رکعتى از این هشت رکعت یک مرتبه سوره حمد و یک مرتبه سوره اذا جاء نصر اللّه (نصر) و بیست و پنج مرتبه سوره قل هو اللّه احد (توحید) بخوانند، و بعد از قرائت در هر رکعتى سُبحانَ اللّهِ رَبِّ الْعَرْشِ الْکَریمِ، وَ لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ اِلّا بِاللّهِ الْعَلىِّ الْعَظیمِ بخوانند.

کسى که براى آمدن باران دو رکعت نماز به‌جا آورد و هر سوره‏ که بخواهد بخواند و رکوع و سجود را به اطمینان به‌جا آورد، خداوند عالم جلّ‏شأنه به عدد قطرات بارانى که نازل مى‏شود و به عدد برگ‌هاى گیاهانى که از آن قطرات مى‏روید در نامه اعمال او حسنه مى‏نویسد.

مستحب است که هرگاه باران در موسم خود نیاید نماز استسقاء را مثل نماز عید در بیابان به جماعت به‌جا آورند؛ و کیفیت نماز عید گذشت. و مستحب است که امام رداء خود را برگرداند و باطن آن را ظاهر و ظاهر آن را باطن و طرف راست آن را به طرف چپ و طرف چپ آن را به طرف راست خود قرار دهد. و از جمله نوافلى که مى‏توان آن را به جماعت به‌جا آورد، نماز استسقاء است.

«* احکام نماز صفحه 242 *»

کسى که گرسنه شود و اسباب ظاهرى از براى تحصیل غذا از او منقطع باشد، دو رکعت نماز به‌جا آورد و بعد از نماز بگوید: اَللّٰهُمَّ اِنّى جائِـعٌ فَأَطْعِمْنى.

کسى که بخواهد از گناهان خود توبه کند مستحب است که غسل کند و دو رکعت نماز به‌جا آورد و بعد از آن توبه کند.

کسى که عیال‏بار باشد و قرض زیادى داشته باشد، دو رکعت نماز با اطمینان و تمامیت رکوع و سجود به‌جا آورد و به خداوند توجه کند به واسطه محمّد و آل‏محمد؟ص؟، و بعد از نماز بگوید: یا ماجِدُ یا کریمُ، یا واحِدُ یا کریمُ، اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ نَبیِّکَ نَبىِّ الرَّحْمَةِ، یا مُحَمَّدُ یا رَسُولَ‏اللّهِ، اِنّى اَتَوَجَّهُ بِکَ اِلَى اللّهِ رَبِّکَ وَ رَبِّ کلِّ شَی‏ءٍ، اَنْ‏تُصَلّىَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِه، وَ اَسْأَلُکَ نَفْحَةً مِنْ نَفَحاتِکَ، وَ فَتْحاً یَسیراً، وَ رِزْقاً واسِعاً، اَلُمُّ بِـهٖ شَعَثى، وَ اَقْضى بِـهٖ دَیْنى، وَ اَسْتَعینُ بِهٖ عَلىٰ عِیالى.

کسى که ترسی و خوفى از چیزى و کسى داشته باشد دو رکعت نماز به‌جا آورد، و بعد از آن دعاء کند تا خداوند ترس او را رفع کند و دشمن او را دفع کند. و بعضى از دعاها در این باب به‌خصوص وارد شده و در مصباح کفعمى و غیر آن مذکور است.

کسى که دَینى بر ذمّه او باشد یا از ظلم ظالمى بترسد، در تاریکى شب دو رکعت نماز به‌جا آورد و در رکعت اول بعد از حمد آیةالکرسى بخواند و در رکعت دوم بعد از حمد آیه مبارکه لَوْ اَنْزَلْنا هٰذَا الْقُرْآنَ عَلىٰ جَبَلٍ را تا آخر سوره حشر بخواند، و بعد از نماز قرآن مجید را بر سر گذارد و

«* احکام نماز صفحه 243 *»

بگوید: بِحَقِّ هٰذَا الْقُرْآنِ، وَ بِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهٖ، وَ بِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ فیهِ، وَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ، فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ، یا اَللّهُ ده مرتبه، یا مُحَمَّدُ ده مرتبه، یا عَلىُّ ده مرتبه، یا فاطِمَةُ ده مرتبه، یا حَسَنُ ده مرتبه، یا حُسَیْنُ ده مرتبه، یا عَلىُّ بْنُ الْحُسَیْن ده مرتبه، یا مُحَمَّدُ بْنُ عَلىّ ده مرتبه، یا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّد ده مرتبه، یا موسَى بْنُ جَعْفَر ده مرتبه، یا عَلىُّ بْنُ موسىٰ ده مرتبه، یا مُحَمَّدُ بْنُ عَلىّ ده مرتبه، یا عَلىُّ بْنُ مُحَمَّد ده مرتبه، یا حَسَنُ بنُ عَلىّ ده مرتبه، یا حُجَّةُ بْنُ الْحَسَن ده مرتبه. پس حاجات خود را بخواهد.

کسى که بخواهد در امر مهمى استخاره کند سه رقعه بگیرد و در هر یک بنویسد: بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمِ، خیَرَةٌ مِنَ اللّهِ الْعَزیزِ الْحَکیمِ، لِفُلانِ بْنِ فُلانَة، اِفْعَلْهُ و سه رقعه دیگر بگیرد و در هر یک بنویسد آنچه ذکر شد و در آخر آنها به جاى اِفْعَلْهُ، لاتَفْعَلْهُ بنویسد. پس شش رقعه را در زیر جانماز خود گذارد و دو رکعت نماز بخواند و چون از نماز فارغ شد به سجده رود و صد مرتبه بگوید: اَسْتَخیرُ اللّهَ بِرَحْمَتِهٖ خیَرَةً فى عافیَةٍ. پس بنشیند و بگوید: اَللّٰهُمَّ خِرْ لى وَ اخْتَرْ لى فى جَمیعِ اُمورى فى یُسْرٍ مِنْکَ وَ عافیَةٍ. پس دست خود را به رقعه‏ها بزند و آنها را دَرهم کند و بعد از آن یکى‏یکى آنها را بیرون آورد. پس اگر سه رقعه پى‏درپى بیرون آمد که بر آنها اِفْعَلْ نوشته عمل کند، و اگر سه رقعه پى‏درپى بیرون آمد که بر آنها لاتَفْعَلْ نوشته عمل نکند، و اگر یکى بیرون آمد که بر آن افعل نوشته و یکى بیرون آمد که برآن لاتفعل نوشته پس یک‌یک را بیرون آورد تا

«* احکام نماز صفحه 244 *»

پنج رقعه؛ پس اگر افعل بیشتر است عمل کند، و اگر لاتفعل بیشتر است امرى را که قصد کرده ترک کند.

کسى که در میان نماز مغرب و عشاء دو رکعت نماز به‌جا آورد و در رکعت اول بعد از حمد سیزده مرتبه سوره اذا زلزلت الارض (زلزله) بخواند و در رکعت دوم بعد از حمد پانزده مرتبه سوره قل هو اللّه احد (توحید) بخواند. پس اگر در هر ماهى چنین نمازى را یک مرتبه به‌جا آورد از جمله متّقین محسوب شود، و اگر در هر سالى یک مرتبه به‌جا آورد از جمله محسنین محسوب شود، و اگر در هر شب جمعه به‌جا آورد از جمله نمازگزاران محسوب شود، و اگر در هر شب به‌جا آورد در بهشت با رسول خدا؟ص؟ خواهد بود و حساب ثواب او را کسى به غیر از خدا نداند.

هرگاه خداوند عالم جلّ‏شأنه نعمت جدیدى را عطاء کند یا بلائى را دفع کند، مستحب است که دو رکعت نماز از براى شکر نعمت به‌جا آورند: در رکعت اول بعد از حمد سوره قل هو اللّه احد (توحید) و در رکعت دوم بعد از حمد سوره قل یاایّها الکافرون (کافرون) بخوانند، و در رکوع و سجود رکعت اول اَلْحَمْدُ لِلهِ، شُکراً شُکراً حَمْداً بخوانند و در رکوع و سجود رکعت دوم اَلْحَمْدُ لِلهِ الَّذِى اسْتَجابَ دُعائى وَ اَعْطانى مَسْأَلَتى بخوانند.

کسى که دشمنى داشته باشد که از او بترسد دو رکعت نماز به‌جا آورد و رکوع و سجود طولانى به‌جا آورد، پس چون سلام گوید بگوید: رَبِّ اِنّى مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ.

«* احکام نماز صفحه 245 *»

کسى که محبوس باشد و بخواهد خلاص شود در تاریکى شب چهار رکعت نماز به‌جا آورد، و بعد از آن بگوید: یا مُخَلِّصَ الشَّجَرِ مِنْ بَیْنِ رَمْلٍ وَ طینٍ وَ ماءٍ، وَ یا مُخَلِّصَ اللَّبَنِ مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ، وَ یا مُخَلِّصَ الْوَلَدِ مِنْ بَیْنِ مَشیمَةٍ وَ رَحِمٍ، وَ یا مُخَلِّصَ النّارِ مِنْ بَیْنِ حَدیدٍ وَ حَجَرٍ، وَ یا مُخَلِّصَ الْاَرْواحِ مِنْ بَیْنِ الْاَحْشاءِ وَ الْاَمْعاءِ، خَلِّصْنى مِنْ حَبْسِ فُلان.

کسى که اراده تزویج کند مستحب است که دو رکعت نماز به‌جا آورد و از خداوند عالم زنی را طلب کند که معین دنیا و آخرت او باشد.

کسى که اراده دخول کند، در اول امر دو رکعت نماز به‌جا آورد.

 

 

 

«* احکام نماز صفحه 246 *»

پرسش‌ها و پاسخ‌های فقهی

دو رکعتی که مستحب است در دهه اول ذیحجه بعد از نماز مغرب خوانده شود:

الف) اگر کسی خودش برای حج مشرف شده نباید بخواند، یا لزومی ندارد ولی اگر خواند علاوه بر ثواب خودش با سایر حاجیان نیز در ثواب حج شریک می‌شود؟

ظاهراً این نماز را برای کسانی فرموده‌اند که به حج موفق نشده‌‌اند، و اگر خود حاجیان هم مناسبشان بود که این نماز را بخوانند برای همه می‌فرمودند و از این‌همه ثواب محرومشان نمی‌کردند.

ب) آیا در کربلا هم چون اصل و باطن حج است همین حکم را دارد؟

کسانی هم که این دهه در کربلا باشند مانند دیگرانی هستند که به حج موفق نگردیده‌اند و این نماز را بخوانند به ثواب آن نائل می‌شوند؛ ان ‌شاء الله ‌تعالی.

ج) در صورتی‌که جواب بالا مثبت است، آیا زائر سایر مشاهد مشرفه مثل مشهد امام رضا؟ع؟ هم به‌ دلیل احادیثی که رسیده مثلاً «والله زیارة ابی افضل» همین حکم را دارد؟

سایر مشاهد مشرفه هم مانند کربلا است. یعنی کسانی که در آن مشاهد در این دهه باشند این نماز را بخوانند به ثواب آن نائل می‌شوند؛ ان ‌شاء‌ الله ‌تعالی.

د) آیا ملاک این حکم (نخواندن نماز مذکور در مکه برای حجاج)، بودنِ در این مشاهد است یا قصد رفتن به‌سوی آنها هم کافی است؟ مثلاً  کسی

«* احکام نماز صفحه 247 *»

که قرار است چهارم ذیحجه به مکه برود در چهار روز اول ماه نماز مذکور را بخواند یا چون امسال قرار است حاجی شود آن چهار روز را هم نخواند؟

کسی که قصد حج دارد ولی چند روزی به حرکت او باقی مانده در هرکجا هست _ اگرچه در مشاهد مشرفه هم باشد _ رجاءً این نماز را بخواند، امید نائل شدن به ثواب آن می‌رود. زیرا ممکن است موفق به حج نشود و اگر نخواند از این ثواب محروم خواهد شد.

هـ) برای خواندن آیه «و واعدنا…» گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» لازم است؟

خواندن استعاذه([36]) و بسمله([37]) لزومی ندارد.

در کتاب مبارک «کفایه» می‌فرمایند: «در روز عرفه مستحب است که جمع کنند میان نماز ظهر و عصر، یعنی نافله در میان آنها نکنند و اذان نگویند تا زود مشغول خواندن دعاهای وارده شوند.» آیا مقصود این است که نافله‌های ظهر و عصر را اصلاً نخوانند، یا بعد از خواندن دعاهای عرفه اگر وقت بود بخوانند یا نهایتاً قضاء آنها را به‌جا آورند؟ به عبارت دیگر آیا نافله‌ها ساقط می‌شود یا به تأخیر می‌افتد؟ آیا مسئله فوق مخصوص موقف است یا مطلق است و سایر مکان‌ها را هم شامل می‌شود؟ آیا برای نماز فرادیٰ و جماعت فرق می‌کند، یعنی در روز عرفه در حسینیه هم نافله ظهر و عصر خوانده نشود؟

«* احکام نماز صفحه 248 *»

ظاهراً این حکم مخصوص موقف است برای اینکه در اول وقت مشغول دعاء و استغفار و سایر اعمال گردند. و کسی که در موقف نمازش را تمام می‌خواند نافله ظهر و عصر برای او هست که در این صورت بعد از اعمال نوافل را انجام می‌دهد و یا اگر وقت نبود آنها را قضاء می‌نماید. در موقف فرادیٰ و جماعت فرق نمی‌کند. و در سایر بلاد به داشتن فرصت بستگی دارد؛ هرگاه فرصت بود نافله‌ها را بخوانند و بعد اعمال مخصوص را انجام دهند.

سه ماه پشت سر هم بنابر تقویم 30 روز است. وظیفه در نماز اول ماه چیست؟

باید در روزی که شایع می‌شود اول ماه است رجاءً نماز خواند.

نماز لیلةالدفن که در شب اول قبر برای میت خوانده می‌شود باتوجه به اینکه گاهی میت معطل می‌شود و چند روز طول می‌کشد تا دفن شود چه وقت خوانده شود؟

این نماز مخصوص شب دفن است، هر وقت و هر کجا که دفن شود همان شب باید خواند و هدیه کرد. زیرا به دفن مربوط است.

هول مطلع هم در شب اول قبر است؟

خیر. هول مطلع از همان زمان احتضار شروع می‌شود و به خود میت مربوط است، اما نماز لیلةالدفن در موقع دفن انجام می‌شود.

آیا برای میتی که در کربلا دفن شده است نماز شب اول قبر خوانده شود؟

نماز لیلةالدفن هدیه‌ای برای میت است، از این جهت در آخر نماز

«* احکام نماز صفحه 249 *»

 می‌گوییم: «وَ ابْعَثْ ثَوابَها اِلیٰ قَبْرِ فُلان.» چون هدیه است خوانده شود خوب است و مانعی ندارد.

درباره نماز شب دوشنبه که عوض قضاء نمازهای فوت‌شده است، برخی اختلافاتی داشتند که مسئله به این راحتی هم نیست که تمام نمازهای قضاء ساقط گردد. وظیفه چیست؟

با توجه به مسئله کتاب مبارک «کفایه» و قیدهایی که می‌فرمایند، عمل شود.([38])

نمازی که در کتاب مبارک «کفایه» عوض نمازهای قضاء فرموده‌اند که در شب دوشنبه خوانده شود، آیا عوض قضاء نمازهای واجب است یا نوافل؟ و یا عوض هر دو است؟

ظاهراً شامل نوافل هم می‌شود.

«نمی تواند» در مسئله مربوط به نماز پنجاه رکعت در شب دوشنبه به چه معنا است؟

هر مانعی که باعث شود نتواند، از قبیل: ناتوانی جسمی یا گرفتاری در معیشت و نداشتن وقت و امثال آن.




«* احکام نماز صفحه 250 *»

ذکر احادیثى در تأکید استحباب نماز شب

ـــ  از حضرت صادق؟س؟ روایت شده است که فرمودند: «المال و البنون زینة الحیوٰة الدنیا» انّ الثمانیة رکعات یصلّیـها العبد آخر اللیل زینة الآخرة.([39])

ــ  و فرمودند: شرف المؤمن صلوٰته باللیل و عزّ المؤمن کفّه عن اعراض الناس.([40])

ــــ  و فرمودند نماز شب روى انسان را سفید مى‏کند و بوى انسان را معطّر مى‏کند و رزق انسان را مى‏کشاند.

ـــ  و شخصى به آن حضرت از پریشانى خود شکایت کرد تا آنکه نزدیک شد به اینکه از گرسنگى شکایت کند. فرمودند آیا نماز شب مى‏خوانى؟ عرض کرد بلى. فرمودند دروغ مى‏گوید کسى که گمان کند که در شب نماز می‌خواند و در روز گرسنه بماند.

ـــ  و فرمودند برخاستن براى نماز شب براى بدن صحّت است و رضاجویى خدا است و تمسّک به اخلاق پیغمبران است و تعرّض از براى رحمت الهى است.

ـــ  و فرمودند که شخص براى نماز شب برمى‏خیزد، پس کسالت

«* احکام نماز صفحه 251 *»

خواب او را به طرف راست و چپ مى‏اندازد و چانه او به سینه او مى‏خورد، پس خداوند عالم جلّ‏شأنه امر مى‏کند که درهاى آسمان گشوده شود پس به ملائکه خود خطاب مى‏کند که به‌سوى بنده من نظر کنید که خود را در تقرّب به من به تعب انداخته از براى عملى که من بر او واجب نکرده‏ام به امید یکى از سه چیز: از براى آمرزیدن من گناه او

 

را، یا تجدید توبه، یا زیاد کردن رزق او. اى ملائکه من شاهد باشید که من براى او هر سه آنها را جمع کردم.

ـــ  و فرمودند بیدارى از براى نماز شب معنى آیه شریفه است که فرمود: سیماهم فى وجوههم من اثر السجود.([41])

ــــ  و فرمودند نیست کسى که در میان شب بیدار نشود یک دفعه یا دو دفعه یا بیشتر، پس اگر براى نماز شب برخاست که موفق بر آن شده، و اگر برنخاست پس شیطان در گوش او بول مى‏کند. آیا نمى‏بینید که چون از خواب بیدار شود سنگین و کسل و متحیّر است؟

ــــ  و فرمودند: لیس من شیعتنا من لم‏یصلّ صلوٰة اللیل.([42])

و قد ختمنا کتاب الصلوة بذکر تلک الاحادیث لیکون ختامه مسکاً،

فیـه([43]) فلیتنافس المتنافسون.

٭ ٭ ٭ ٭ ٭

([1]) احکام این نمازها و شرائط واجب‌بودن آنها بیان خواهد شد.

([2]) یک‌هفتم سایه شاخص.

([3]) نمازی که بی‌جهت خوانده شود و دستوری هم درباره آن نرسیده باشد، و تنها برای اینکه عبادت خوبی است خوانده شود.

([4]) بعضى از فقهاء يک نماز به يک سمت را کافى دانسته‏اند و سه نماز دیگر را به سه سمت ديگر مستحب دانسته‏اند، ولکن قول اول قوی‌تر و به احتياط نزدیک‌تر است.

([5]) این احکام درباره نماز خواندن در هواپیما و قطار هم جاری است.

([6]) نوعی از ابریشم فرومایه کم‌قیمت، نوعی از ابریشم خام نتابیده.

([7]) مکروه است.

(2) مکروه است.

([8]) نزدیک‌تر به احتیاط این است که اندازه درهم به قدر ناخن ابهام در نظر گرفته شود.

([9]) انگشتر  زمرّد آسانی (گشایش در کارها) همراه دارد و دشواری فراهم نمی‌سازد.

([10]) گیاه خشک.

([11]) کاه‌گل کردن.

([12]) اشاره است به اختلاف فاصله‌ها و درجات کراهت که کم و کمتر می‌شود تا به ده ذراع برسد و کراهت برطرف شود.

([13]) و آهن را فرو فرستادیم که در آن عذابی شدید است.

([14]) یعنی به او اقتداء می‌کنند.

([15]) ظاهراً در این حکم مراد اذان اعلامی است و همچنین در برخی از احکام پس از این نیز اذان اعلامی مراد است.

([16]) شیطان و یا جنّ وسوسه‌کننده.

([17]) واجب در این‌گونه موارد تأکید استحباب است.

([18]) سوره‌های نجم، فصّلت، سجده و علق.

([19]) گفتنِ «بسم الله الرحمن الرحیم».

([20]) ر.ک: ص234

([21]) در حالت سکون و قرار گرفتن، و شتاب نکردن.

([22]) این در صورتی است که شفع و وتر را جدا بخوانند. و اگر متصل بخوانند یعنی بعد از تشهد دو رکعت شفع سلام نگویند و برخیزند و وتر را شروع کنند از احادیث چنین استفاده می‌شود که در شفع قنوت نخوانند و در وتر قنوت بخوانند.

([23]) به‌نرمی و آهستگی.

([24]) مستحبی.

([25]) برآمدگی جلو  و عقب زین اسب. (فرهنگ بزرگ سخن)

([26]) قوله دم المظلوم يعنی الحسين؟ع؟. منه­

([27]) ر.ک: ص127

([28]) 43 کیلومتر.

([29]) کسی که اسب و شتر و … را کرایه دهد.

([30]) شتردار، شتربان.

([31]) جنگجو.

([32]) نابالغ.

([33]) تنگ.

([34]) خوره.

([35]) پیسی.

([36])  گفتنِ «اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم».

([37])  گفتنِ «بسم الله الرحمن الرحیم».

([38]) ر.ک: ص 239

([39]) مال و فرزندان زیور زندگانی دنیا است، [و ] هشت رکعتی که بنده در آخر شب به‌جا می‌آورد زیور آخرت است.

([40]) شرافت مؤمن به [خواندن] نماز شب است، و عزت مؤمن [در ] بی‌نیازی او از متاع مردمان است.

([41]) نشانه آنها (مؤمنان) بر اثر سجود در چهره‌هایشان است.

([42]) کسی که نماز شب را به‌جا نیاورد از شیعیان ما نیست.

([43]) ففیه. ظ