تعبیر «ازهاق الباطل» با توجه به کریمه ۸۱ از سوره مبارکه اسراء است که میفرماید «و قل جاء الحق و زَهَقَ الباطل ان الباطل کان زَهوقاً.» در روایات شیعه است که عمه امام زمان عجل الله فرجه هنگام تولد حضرت، مشاهده کرد که بر ذراع راست حضرت این آیه شریفه نقش شده بود.
ازاینرو جای تعجب نیست که برای ردّ محکمِ اعتقادی که مخالف کتاب و سنت است، از این ترکیب استفاده شود. چراکه وعده الهی است که «ان الله لایصلح عمل المفسدین» و این ردیههای استوار وسیلههایی برای تحقق آن وعده محسوب میشود.
جالب توجه است که در فهرستهای مشهور، کتابهایی با عنوانِ مستقلِ «ازهاق الباطل» بهندرت گزارش شده است. در مجموعه وزین فنخا، فقط سه رساله با این نام ثبت شده که دو رساله آن مکتبی است (هرچند رساله دوم ناقص معرفی شده و نام مؤلف ثبت نشده است).
سومین رساله نیز چنین معرفی شده:
«ازهاق الباطل فی رد شبهة الفرقة الوهابیة، امام الحرمین همدانی». رسالهای که بهخواهش حاج ملا آقا بزرگ خراسانی در رد وهابیه نگاشته شده است و دو نسخه آن در کتابخانههای مشهد و نسخهای در کتابخانه مرعشی نگهداری میشود. (فنخا، ج۳، ص۱۷۰و۱۷۱) همچنین رساله احقاق الحق و ازهاق الباطلِ قاضی نورالله شوشتری در مجلد دوم فنخا (ص150) معرفی شده است.
طبیعتاً رسالههای متعددی به این نام نگاشته شده و محتمل است که در کتابهای خطیِ بیشماری که در کتابخانه مرعشی و… فهرست نشده، وجود دارد. اما در همین مقداری که فهرست شده، این نامگذاری اندک است. در صورتی که در مکتب شیخیه، سه کتاب با این عنوان نامیده شده.
با مراجعه به مطبوعات و مخطوطات مکتبی مییابیم سه کتاب با نام ازهاقالباطل، در یک بازه زمانی مشخص، نگاشته شده است: از سال ۱۲۶۱ تا ۱۲۸۶ ق، یعنی در طیّ ۲۵ سال. نکته مهم دیگر اینکه هر سه در زمان حیات عالم ربانی مرحوم حاج محمدکریم کرمانی رفع الله شأنه بوده است.
رساله اول، اثری است از خودِ این بزرگوار یعنی مرحوم آقای کرمانی که در ردّ باب ملعون نگاشتهاند. پساز مقدمهای در سوگ رحلت مرحوم سید کاظم رشتی و جسارت باب ملعون در ادعاءِ کذبش، مطالبی را در سه باب مرقوم کردهاند:
۱. الباب الاول: فی ان القرآن کلام صدق لایماثل و من زعم انه یقدر ان یأتی بمثل القرآن کافر و فیه فصول (۶ فصل).
۲. الباب الثانی: فی اثبات ان ما ادعاه من الخروج و القتل و الجهاد خلاف اجماع الشیعة و نصوصهم و هو ایضاً فسق ظاهر و فیه فصول (۳ فصل).
۳. الباب الثالث فی علامات النقباء و النجباء و فیه فصول (۳ فصل).
ایشان در ابتداء باب سوم میفرمایند کتاب ازهاقالباطل از جمله اسباب هلاک کردن امر بابیه است:
«[…] يحق الله الحق بکلماته و يقطع دابر الکافر. الّا ان هذا الذی نکتب ايضاً من اسباب ازهاقهم و لا قوة الّا بالله و من آلات افساد امرهم و ابطال دعاويهم فانه ليس فيه شیء الّا من کتاب الله و سنة نبيه و آثار آله صلوات الله عليهم.»
این کتاب در سال ۱۲۶۱ ق نگارش شده و در مجموعه آثار ایشان با نام مکارمالابرار، بخش عربی، جلد هشتم منتشر شده است (از ابتداء مجلد تا صفحه ۱۳۳).
رساله دوم با نام ازهاقالباطل، از آثار نوابمیرزا نجفعلیخان بن حسنعلیخان دانش خوئی تبریزی است. وی از شاگردان میرزا محمدشفیع صدر بهشمار میرود. تفصیل حالات میرزا نجفعلیخان در کتاب اللئالی السرد فی ذکر المیرزا محمدشفیع الصدر (ص۶۱ بهبعد) مذکور است.
میرزا نجفعلیخان به مرحوم آقای کرمانی اعلی الله مقامه ارادت داشت و در دو رساله از مرحوم آقای کرمانی اعلی الله مقامه دفاع کرده است. نخست رسالهای است با نام مطالع الاشراق فی مسئلة الرکن الرابع که تحقیق مسئله رکن رابع را بهتفصیل آورده و بیان کرده که رکن رابع حق است. دیگر رساله ازهاقالباطل که در دفاع از ایشان برابر بعضی شاهزادگان تهران نگاشته که در نهم ربیعالاول سال ۱۲۷۷ ق تألیف کرده و همان زمان چاپ شده است.
عالم ربانی مرحوم حاج میرزا محمدباقر شریف طباطبائی اعلی الله مقامه به میرزا نجفعلیخان التفات و نظر لطف داشتند و وقتی در سفر حج به استانبول رسیدند، این شخص به استقبال و ملاقات آمد و در احترام و خدمتگزاری «و بر عزت و حرمت همی افزوده». (عبرة لمن اعتبر، چ۱، ص۲۵۴)
مرحوم آقای شریف طباطبائی رفع الله شأنه نیز در کتاب مبارک اجتناب از کتاب این شخص نام برده و تمجید میفرمایند. ایشان در پاسخِ بعضی اعتراضات، به کتاب میرزا نجعفلیخان ارجاع داده و میفرمایند:
«صاحب کتاب میزانالموازین که عالم ماهری است و از هرجا باخبر، کتاب باصواب در جواب آن چاپ بیمعنی بیاصل نوشته و براعت استهلال آن را قل یاایها الکافرون تا به آخر آن قرار داده.» (دعائمالحکمة: فارسی، ج۶، ص۱۶۴)
کتاب میزان الموازین فی امر الدین کتابی است که ظاهراً در ردّ کتاب میزانالحقِ کارل فندر آلمانی تألیف شده است. گویا مرحوم آقای شریف طباطبائی اعلی الله مقامه نیز کتابی در رد کارل فندر نگاشتهاند مسمی به احقاقالحق. صحت این احتمال آنگاه روشن میگردد که متنِ فارسیِ احقاقالحق را با بعضی ترجمههای انگلیسیِ میزانالحق مقایسه کنیم.
همچنین در کتاب احقاقالحق میفرمایند:
«[…] چنانكه در كتاب مستطاب ميزانالموازين ثبت و ضبط نموده […] پس صاحب آن كتاب ثبّته اللّه بالقول الثابت فرموده كه […]. اين بود عبارت آن جناب ايّده اللّه الوهّاب.»
به معرفی رساله ازهاقالباطل بازگردیم. در بعضی نسخ خطی ملاحظه شد که این رساله را به مرحوم سید حسن موسوی اصفهانی رحمة الله علیه نسبت دادهاند. ولی بهنظر میرسد نسبت ناصحیحی است و مؤلف میرزا نجفعلیخانِ مذکور است. چراکه در فهرست آثار مرحوم موسوی اصفهانی چنین اثری ثبت نشده و قرینه دیگر نام تبریز و حکایات آنجاست که در چند موضعِ این رساله آمده و نشان از تبریزی بودن مؤلف دارد. قرینه واضح دیگر مشخصات این کتاب در رساله اجتناب است.
این رساله ازهاقالباطل پاسخی است به رسالهای که شاهزاده علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه (فرزند فتحعلیشاه قاجار) در نقد مرحوم آقای کرمانی رفع الله شأنه نگاشته است. عنوان رساله اعتضادالسلطنه چنین است: «مناظرات ارکان دولت با جناب حاج محمدکریمخان کرمانی در دارالخلافه.»
گویا در یکی از سفرهای این بزرگوار به تهران (حدود سال ۱۲۷۵ ق) میان ایشان و بعضی فضلاء مباحثاتی رخ میدهد و در این رساله، با بعضی تغییرات و تحریفات، ثبت میگردد. میرزا نجفعلیخان در رساله ازهاقالباطل به بررسی آن ایرادات و اشکالات پرداخته و پاسخ میدهد. اصل رساله شاهزاده در سال ۱۲۷۶ ق در تبریز چاپ شد و رساله ازهاقالباطلِ میرزا نجعفلیخان در نهم ربیعالاول ۱۲۷۷ ق تنظیم و همان حدود منتشر گردید.
در ازهاقالباطل به تحریفات اشاره کرده و نوشته است:
«ما عموماً عرض کردیم که در تمامی وقایع احتمال تحریف و تغییر قویاً جاری و واقع است ولی قریب به این تأویلات که امثال مؤلف مضحکه قرار داده است در قواعد الهیه بسیار است […].»
و در جای دیگر این حکایت دردناک را نقل کرده است:
«حکايتی به خاطرم رسيد خالی از مناسبت نيست در اينجا ذکر شود از مجتهد بزرگی که در تبريز داشتيم و به غايت معزز و مبجل درميان عوامالناس بود. در مجلسی استفتاء کرده بودند که بعضی از عوام شيخيه در محافل و مجالس اتفاق افتد که با ماها که اهل سواد و فضل هستيم در مسائل دينيه صحبت میدارند و غلبه کردن بر ايشان ممکن نمیشود مگر آنکه بهطور مغالطه پيش بياييم. آيا در اين صورت جايز است مغالطه کردن و ايشان را به هر حيلت مجاب و مغلوب ساختن يا نه؟ آن مجتهد بزرگ فرمود: بلی، البته واجب است.»
و با نقل این حکایت به کار نامحترمانهای که اعتضادالسلطنه در نقد مرحوم آقای کرمانی مرتکب شده اشاره میکند.
بررسی جریان این مناظرات و ردیههای بر آن فصل مشبعی است و نیازمند تکنگاری دیگری است. صرفاً در این مجال خواستیم به این اثر اشاره کنیم که دومین رساله مکتبی با نام ازهاقالباطل برشمرده میشود.
رساله سوم رسالهای است از مرحوم محمدباقر طباطبائی جندقی رحمة الله علیه، از شاگردان مرحوم حاج محمدکریم کرمانی اعلی الله مقامه.
نسب مؤلف چنین است: محمدباقر بن زینالعابدین بن محمدصادق بن محمدباقر بن ابوالحسن طباطبائی. وی از سادات طباطبائی جندق و از عالمان شهیر خوروبیابانک است. آثار متعددی نگاشته است که از جمله آنهاست رساله امیریه و رساله صفائیه و مجالسالواعظین و رساله جواب ۱۴ مسئله ملا محمدرحیم انارکی.
طبق بعضی گزارشات تاریخی از سال ۱۲۸۴ ق بهنمایندگی از مرحوم آقای کرمانی به کاشان رفت و چند نامه از این بزرگوار خطاب به مرحوم محمدباقر طباطبائی (درارتباط با مأموریت کاشان) دردست است.
مرحوم محمدباقر طباطبائی صدای مناسب روضهخوانی هم داشت بهطوری که «همین که دهن باز میکرد مردم بیاختیار میشدند» و گریه میکردند (حدیقةالاخوان، فرمایش شماره ۱۲۵). ظاهراً قبلاز سال ۱۳۰۰ ق از دنیا رحلت کرد و جسد ایشان را در جندق بهودیعه گذاشته و بعدها به کربلاء معلی منتقل کردند. امروز صورت قبری در قبرستان جندق بهنام این مرحوم موجود است.
در فرصتی دیگر باید احوالات این مرحوم را مفصلاً بررسی کنیم. در این یادداشت برای روشن شدن موقعیت اجمالی ایشان و کتاب ازهاقالباطل، به مختصری اشاره کردیم.
در ابتدای نسخهخطیِ رسالهٔ ازهاقالباطل مکتوب شده:
«هذا کتاب ازهاق الباطل فی رد مزخرفات ملا عدوالله ابن العلیمدد الکاشانی فی تاریخ هشتم شهر شوال سنه ۱۲۸۶.»
مؤلف در خطبه یا ترقیمه، به نام کتاب اشاره نکرده است. در فهارس و نُسَخ، دو نام برای این رساله ثبت شده: نخست نام «ازهاقالباطل» است و نام دیگر «برهانالمُحقّین»، شاید به این علت که لفظ «برهان» در این رساله بسیار پربسامد است و طبق آیه شریفه قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین، در نوع مسائل، برهان و دلیل اقامه شده است.
این رساله پاسخی است به ملا حبیبالله کاشانی که رسالهای در ردّ کتاب مبارک ارشادالعوام نگاشته بود و گفته بود اگر فلانی (یعنی مرحوم محمدباقر جندقی) میتواند جواب بنویسد و الّا روانه کرمان کنیم تا صاحب ارشادالعوام اگر جوابی دارد بنویسد.
مؤلف در ۲۲ فصل جوابیهای تفصیلی نگاشته است و به مسائلی از این دست پرداخته است: شبهه فرقه بودن شیخیه، موضوع معرفةالله، مسئله محکم و متشابه، ظاهر و باطن آیات قرآن، میزان در هر زمان، لزوم حفظ ادب در بحث، جریان بابیه لعنهمالله، پاسخ به بعضی تهمتهای ملا حبیبالله، توضیح بعضی عبارات ارشادالعوام در معراج و…، موضوع اصول و فروع و مجملی در عقاید دین.
در این یادداشت، بر ورقی دیگری از تاریخ و تراث مکتبی نگاهی افکندیم. بهنظر میرسد میرزا نجفعلیخان تبریزی و مرحوم محمدباقر طباطبائی جندقی، در نامگذاری اثر خود به «ازهاقالباطل» به مرحوم حاج محمدکریم کرمانی رفع الله شأنه تأسی کردهاند. همچنین این نامگذاری بهعلت صراحت بسیار روشن آن، شدّت هجمههای دشمنان را نشان میدهد که نیازمند این موضعگیریهای درست و درشت بوده است و اینکه این سه اثر در بازه زمانی حضور و حیات مرحوم آقای کرمانی نگارش شده.
خداوند بر درجات بزرگان دین بیفزاید و جزاء خیر به عالمان و اندیشمندان مکتبی عنایت کند که در راه حفظ حدود و ثغور دین تلاش کردهاند. رَحِمَ الله الماضینَ مِنهم وَ اَطال بَقاءَ الغابِرین.
سالروز ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها
20 جمادیالثانیه ۱۴۴۳