مجموعه شیخ آقا بزرگ طهرانی و نویافته‌ای درباره سرداب غیبت در سُرّمَن‌رأی

در یکی از سفرها به عتبات عالیات عراق پس از زیارت مشاهد کربلاء معلی و نجف اشرف و کاظمین، به سُرمَن‌رأی مشرف شدیم. پس از اتمام زیارت به عناوین کتابفروشی عتبه عسکریَین علیهما‌السلام نگاهی کردیم. بعضی کتاب‌ها به تازگی چاپ و منتشر شده بود. یکی از این کتب، مجموعه و جُنگی بود از پژوهشگر مشهور، شیخ آقا بزرگ طهرانی. آن را تهیه کرده و چون ساعات پایانی حضور ما در عراق بود، بلافاصله پس از مراجعت آن را مطالعه و بررسی کردم.

چند روزی است فایل این کتاب در فضای مجازی منتشر شده است و بعضی آن را معرفی کرده‌اند. ازاین‌رو مناسب است نکاتی درباره این مجموعه ارائه کنیم.

در این مجموعه و جُنگ، اختصاراتی از کتاب ریاض‌العلماء (نوشته میرزا عبدالله افندی اصفهانی) و الکنی و الألقاب (نگاشته شیخ عباس قمی) و لباب الألباب (میرزا حبیب‌الله رشتی) نقل شده است. شیخ آقا بزرگ نکاتی تاریخی از مسافرت خود به مشهد مقدس و قاهره و مکه معظمه را نیز مکتوب کرده است. بعضی اجازات مشایخ عامه نیز نقل شده است. همچنین فهارسِ بعضی کتاب‌های شیعه نیز درج گردیده است. این فهارس، در کتاب «الذریعة» نیامده و برای نخستین بار منتشر شده است.

در این مجموعه از رسائل عالمان ربانی مرحوم شیخ احمد اَحسائی و مرحوم حاج سید محمدکاظم رشتی و مرحوم حاج محمدکریم کرمانی اعلی‌ الله‌ مقامهم نیز یاد شده است. برای نمونه در ص١۴٨ و ١٧٩. همچنین به ترجمه دلیل‌المتحیرین در ص٢٣۴ و کتاب التذکرة ص٢۴۶ و چهارفصل ص٢۶٩ اشاره شده. همچنین درباره نوشته سید جعفر نجفی به شیخ مرحوم اعلی‌ الله مقامه در صفحه ٣١۶ گزارشی ارائه شده است.

علاوه بر آنچه اشاره شد، شیخ آقا بزرگ طهرانی در دو موضع درباره سرداب غیبت در سرّمن‌رأی نکاتی را متذکر شده است.
در نوشتارهای گذشته اشاره کرده‌ایم که شیخ مرحوم اعلی الله مقامه به نقل از پدر بزرگوارش مرحوم زین‌الدین اَحسائی نقلی را درباره سرداب غیبت نقل کرده‌اند. در این مجال آن را تکرار نکرده و صرفاً به مقاله «شرف‌الشمس» ارجاع می‌دهیم.
آنچه شیخ آقا بزرگ را به توضیح واداشته، معرفی کتاب مرآة‌الصفا نوشته ابوالحسن علی بن حسن زواری است. که در سال ٩۵١ق نگاشته است. مرآة‌الصفا کتاب مبسوطی درباره حج است و یک مقدمه و پنج فصل و خاتمه دارد. مقدمه درباره کعبه است و قبله شهرها، فصل‌های پنج‌گانه درباره مناسک حج است و خاتمه «کتاب‌المزار»ی است مبسوط در چهارده مطلب به عدد معصومین علیهم‌السلام.
مطلب چهاردهم در زیارت حضرت حجت علیه‌السلام و سرداب غیبت. در اینجا است که شیخ آقا بزرگ تعلیقی نگاشته است.

مجموعه تازه منتشر شده شیخ آقا بزرگ طهرانی و تعلیق او بر مرآة‌الصفا را همان‌سال خدمت استاد معظم حفظه‌الله ارائه کردیم. ایشان به مناسبت ملاحظه این کتاب و تعلیقِ شیخ آقا بزرگ، مطلبی درباره سرداب غیبت مرقوم فرمودند.

اینک، به‌مناسبت معرفی مجدد کتاب «مجموعة رجالیة و تاریخیة» در فضای مجازی و ارائه فایل الکترونیکی آن، یادداشت سرور معظم را منتشر می‌کنیم.

«از برکات و عنایات حضرت بقیةالله علیه ‌السلام و عجل الله تعالی فرجه، اخیراً مجموعه‌ای خطی از آقابزرگ طهرانی با عنوان مجموعة رجالیة و تاریخیة، به‌کوشش عتبه مقدسه عسکریین علیهماالسلام در سال ۱۴۳۸ ق منتشر گردیده که در آن از کتابی نام می‌برد به نام مرآة الصفا فارسی، که مؤلف آن «المولی المفسّر ابی‌الحسن علی بن الحسن الزواری» است. این کتاب به‌طور مبسوط درباره «حجّ» نوشته شده و مؤلف آن را در «سلطانیه» تألیف کرده و به خط «هدایة بن نورالله» می‌باشد. مؤلف این کتاب در سال ۹۵۱ از تألیف آن فراغت یافته و کتاب را بر یک مقدمه و پنج فصل و یک خاتمه تنظیم نموده است.

آقابزرگ طهرانی درباره مطالب این کتاب نوشته است: «فالمقدمة فیما یتعلق بالکعبة و القبلة للبلاد و الفصول فی مناسک الحج و الخاتمة مزار مبسوط فی اربعةعشر مطلباً بعدد المعصومین. و المطلب الرابع‌عشر فی زیارة الحجة علیه السلام فی مقامه الذی غاب فیه و هو السرداب بسامراء و لفظه “زیارت مقام صاحب‌الزمان که در آنجا غائب شده و آن سردابی است در مشهد عسکریین”». آقابزرگ طهرانی پس از نقل این عبارت چنین نوشته است: «و هذا التعبیر هو اُمّ الاشتباه المشهور». (مجموعة رجالیة و تاریخیة ص۱۰۴)

بنابر گزارش آقابزرگ طهرانی این کتاب ۶۲۲ سال بعد از غیبت کبریٰ نوشته شده و صراحت دارد در اینکه حضرت علیه السلام در این سرداب غائب شده‌اند و قطعاً مراد مؤلف، که عالمی از علمای شیعه اثناعشری بوده، همین سرداب مشهور و معروف است که شیعیانْ آن حضرت علیه السلام را در آن زیارت می‌کنند و آن را سرداب غیبت می‌نامند. و بدیهی است که مقصود مؤلف سرداب منزل حضرت عسکری علیه السلام که در تاریخ حضرت مهدی علیه السلام نام برده شده نمی‌باشد. پس مطابق حکایت منقول از شیخ بزرگوار اعلی الله مقامه مراد و مقصود مؤلف کتاب مرآة الصفا همین سرداب مشهور بوده است و مؤیّد آن حکایت می‌باشد و سرّ و علت نامیده شدن این سرداب به «سرداب غیبت» هم روشن می‌شود. به‌خصوص تعبیر مؤلف از این سرداب به «مقام صاحب الزمان» کاملاً ادعاء ما را ثابت می‌نماید؛ زیرا دأب و روش شیعه بر این بوده که در هر جایی که از امامی از امامان علیهم‌السلام اثری و نشانی باشد آنجا را مقام آن امام می‌نامند. مانند مقامات مبارکه مسجد کوفه و مانند مقامات مبارکه مسجد سهله و مانند مقامات بعضی از امامان علیهم‌السلام در نجف اشرف یا در کربلاء معلّیٰ.

با این توضیح، اشتباه آقابزرگ طهرانی هم روشن می‌شود که نوشته «و هذا التعبیر هو اُمّ الاشتباه المشهور» زیرا گمان کرده مراد و مقصود مؤلف مرآة الصفا همان سردابی است که در منزل حضرت عسکری علیه السلام بوده و در تاریخ حضرت مهدی علیه السلام نقل شده است و نامیدنِ آن سرداب به سرداب غیبت قطعاً اشتباه است که متأسفانه شهرت یافته است و آقابزرگ طهرانی این تعبیر را ریشه و اصل این اشتباه قلمداد نموده است. خداوند از او بگذرد و به آقا محمدصادق موسوی هم جزای خیر عنایت فرماید که در تحقیقات خود به این مجموعه دست یافته است.

ناگفته نماند که آقابزرگ طهرانی در گزارش دیگری در همین مجموعه، درباره این کتاب مرآة الصفا نوشته است: «مرآة الصفا فی المزار فی اربعةعشر مطلباً آخرها لزیارة مقام الحجّة الذی غاب فیه، و فی کلامه هذا مسامحة و مراده المکان الذی لم‌یر بعده بحیث یعرف شخصه» (مجموعة رجالیة و تاریخیة ص۳۲۱) در این گزارش، محترمانه‌تر نوشته و به گمان خود خواسته کلام مؤلف را توجیه کند که مرادش این است که حضرت علیه السلام پس از آن، به‌طوری‌که شناخته بشوند دیده نشدند.

آنچه تعبیر مؤلف مرآة الصفا را تأیید می‌کند، که با حکایت منقول از شیخ بزرگوار اعلی الله مقامه هم مطابقت دارد، مطالبی است که از علماء عامّه درباره «سرداب غیبت» نقل کردیم که شیعیانِ آن زمان، برای باقی ماندن این معجزات حضرت مهدی علیه السلام و عجل الله تعالی له الفرج، مانند شبیه‌خوانی‌های عاشورائی، نزد این سرداب مقدس غیبت، در روزهای جمعه اجتماع می‌نمودند و به‌منظور نمادِ هنگامۀ ظهور حضرت علیه السلام، به آن بزرگوار متوسل می‌شدند و اسبی را هم آماده می‌نمودند و انتظار خود را برای ظهور آن حضرت علیه السلام اظهار می‌کردند و تا زمان سلطنت سلیم بن خان از بنی‌عثمان ادامه داشته و او مانع انجام این مراسم گردید و مغرضان از علماء عامّه از این مراسم مانند مراسم عزاداری شیعیان انتقاد کرده و می‌کنند. فذرهم فی طغیانهم یعمهون.»

۳ صفرالخیر ۱۴۴۲