شیخیهباقریه و دوران گذار از سنت به مدرنیته
تحلیلِ موضوع فقاهت میان شیخیهباقریه در دوران معاصر (در ضمن چهار محور)
یکی از مکاتب فکری در متن شیعه اثناعشری، مکتب استبصار (شیخیه باقری) است. آغاز این اندیشه و مکتب، از قرن سیزدهم بود که آثار عالم ربانی مرحوم شیخ احمد اَحسائی اعلی الله مقامه همچون شرح الزیارة الجامعة الکبیرة و… در اوساط علمیه آن برهه منتشر شد و به شهرت رسید. با آغاز قرن چهاردهم و ظهور پدیده تجدد و عصر پیشرفت و تکنولوژی، برخی گمان میکردند این مکتب به افول رود؛ چنانکه امروز نیز پژوهشگرانی بر این باورند که جریانهای فکری قرن سیزدهم، بهتدریج از چرخه تفکر در ایران خارج شدند.
آری؛ اندیشهای که ریشه در شلته دارد فانی است. اما اندیشهای که مقتبس از قرآن و سنت است، تا قرآن و سنت باقی است، این اندیشه نیز جاوید است و مکتب شیخ اعلی الله مقامه چنین است و بهطور مکرر بزرگان دین اعلی الله مقامهم به این مهم تصریح فرمودهاند.
دوران معاصر، دوره عبور از سنت به مدرنیته است. پیشرفتهای بشری و اختراعات بهقدری سرعت گرفته است که در تاریخ بشر نمونه ندارد. این برهه، بازشدن دروازههای عجیب و غریبِ تکنولوژیها، و بهتدریج بستهشدن درگاه زندگی سنتی است.
عبور از این برهه واقعاً دشوار است؛ چراکه متدینان در پی نگهداری اَصالتها هستند و از طرفی فشارِ زندگیِ مدرن مسائل جدید را بهوجود آورده است.
سه راه حل در پیش است: یا باید خود را در چهاردیواری محصور کرد و از زندگی در جامعه امروزی دست کشید؛ چنانکه برخی در روستایی در طالقان خود را در چهاردیواری محصور کردهاند. (دیگران آن را روستای ایستا مینامند و کتابی دراینباره منتشر شده است.) یا باید از سنتها و امور اصیل و بهطور کلی تدین دست کشید و همچون لائیکها زندگی کرد. و روش سوم، با حفظ سنتها و اصالتها و سلامتی در ایمان، از این دروازه و برهه گذشت و وارد دنیای جدید شد.
در این نوشتار، بر رویکردِ فقهی شیخیهباقریه تأملی خواهیم کرد که چگونه این برهه را پشت سر میگذارد.
بزرگان دین اعلی الله مقامهم در دوره قاجار میزیستند. پس از سفر دوم ناصرالدینشاه به فرنگ، کمکم اختراعات غربی وارد ایران میشد و سفیران کشورها به ایران اعزام میشدند. البته در زمان شیخ مرحوم اعلی الله مقامه (همدوره با فتحعلیشاه قاجار) بهندرت بعضی اختراعات و پیشرفتهای بشری به این مناطق میرسید و نزد شیخ اعلی الله مقامه میآوردند. برای نمونه در نسخه خطیِ یکی از شاگردان شیخ، این حکایت نقل شده است:
روزی نزد استادم [عالم ربانی مرحوم شیخ احمد اَحسائی اعلی الله مقامه] بودم. شخصی چیزی را آورد که ساخته غربیها بود. شیخ مرحوم اع تأملی فرمودند در زیبایی ساختِ آن و نفیس بودنِ آن. پس آهی کشیده و فرمودند: فتبارک الله أحسن الخالقین.
یکی از شاگردان گمان کرد شیخ مرحوم ره سازنده را نمیدانند کیست، پس گفت: این را خدا نساخته است؛ بلکه غربی ساخته. استاد ره فرمودند: و چه کسی شخص غربی را ساخته و به او فهمانیده و آموزش داده است؟ پس به یادم آمد گفتهی شاعر: تو مو می بینی و من پیچش مو.»
شیخ مرحوم اعلی الله مقامه در این پاسخ، خواستهاند شاگردان را متذکر توحید افعال کنند و چنین فرمودهاند.
سید مرحوم، مرحوم حاج سید محمدکاظم رشتی اعلی الله مقامه درباره «فراموشخانه» که از اختراعات غربیها است بیاناتی مرقوم کردهاند. (جواهرالحکم، ج١٣، ص٣٣٣)
در زمان مرحوم آقای کرمانی اعلی الله مقامه اندکی این اختراعها و پیشرفتها بیشتر شد و این بزرگوار هم واکنشهایی نشان میدادند. مرحوم آقای کرمانی اع از علماء شهیر آن دوره بودهاند و از طرفی با خاندان قاجار نسبت فامیلی داشتهاند. خودِ این بزرگوار هم شخص متتبعی بودهاند. نتیجه اینکه از اخبار روز آگاه بودهاند و تازهترین کتابها و پژوهشها به ایشان میرسیده است و همین سببها «حجاب معاصریت» را کنار زده و از جدیدترین مسائل روز در همه حوزهها (دینی، فرهنگی، سیاسی، علوم و فنون) باخبر بودهاند.
در کتاب ارشادالعوام از اختراعها سخن به میان آمده است و از «تجربیات بشری» نمونههایی ذکر کردهاند. در کتاب دقایقالعلاج از دکتر معاصر خود (دکتر پولاک اتریشی) نوشتههایی نقل کردهاند؛ هرچند آن را نقد فرمودهاند.
ایشان صریحاً موضعگیریهایی درباره دلدادگی ایرانیان به غربیها نوشتهاند و در خاتمه ناصریه و جواب سؤالات مرحوم عبدالعلیخان مباحثی مطرح کردهاند. از جمله در جواب سؤالات مرحومِ مذکور مرقوم کردهاند:
«اعتقاد ايرانی اين شده است كه پينهدوز فرنگ حكماً بايد ساعت هم خوب بشناسد و طبيب خوب هم باشد و جرّاح كامل هم باشد و از دين و مذهب و ملت فرنگ هم مهارت داشته باشد و اگرچه فاسقترين فرنگ هم باشد قول او را صدق لا كذب فيه و وعد او را لاخلف فيه و اخبار او را لاخلاف فيه و علم او را لاجهل فيه و تدبير او را لا خطاء فيه میدانند و بالطبع مايلند به تصديق آنچه خلاف مذهب اسلام است اگرچه مذهب مجوس و مهاباديان باشد.
پس از تمهيد اين مقدمه كه عقدهای در دل اين حقير بود و اندكی با تو بگفتم غم دل، ترسيدم كه دلآزرده شوی ورنه سخن بسيار است… .»
اما این اختراعها و پیشرفتها، در برابر پیشرفتهای بشری در چهار دهه اخیر، بسیار ناچیز است. این دروازه بزرگ مدرنیته با این سروصدا، در این چهل سال باز شده است و همه اختراعها و پیشرفتهای قبلی، پرهیبی از اوضاع فعلی هم نبوده است. اگر در زمان بزرگان دین در هر سال، اختراعی ثبت میشد و خبرش به ایران میرسید، امروزه روزانه تکنولوژی پیشرفت میکند.
ازاینرو این چهل سال، نقطه عطفی در تاریخ پیشرفتِ بشر محسوب میشود و همچنین نقطه عطفی در تاریخ مکتب؛ چراکه مؤمنان در این روزگار با مسئلههای فقهی جدیدی روبرو شدهاند.
رویکرد شیخیهباقریه با این پیشرفتها، رویکردی معقول و معتدل بوده است؛ بهگونهای که نه به چهاردیواری رفتهاند و ارتباط خود را با دهکده جهانی قطع کردهاند و نه دست از منویاتِ دینی برداشتهاند.
شیخیه باقری در عرصههای علمی آثار متعدد دارد. بهگونهای که در منابع کشوری به بعضی از این آثار ارجاع دادهاند.
برای نمونه مقالهای در شماره ۵١ مجله معارف منتشر گردید با عنوان «بحث انتقادی در نقد شیخیه بر حکمت متعالیه» و در این مقاله بهطور مکرر، به کتاب کاوشی در کیفیت غیبت امام عصر عجل الله فرجه ارجاع داده شده است. (معارف، ش۵١، آذر ـ اسفند١٣٧٩)
شایان ذکر است که چند ماهی است کتاب کاوشی در کیفیت غیبت امام عصر عجل الله فرجه تجدید چاپ شده و با اضافات متعدد و ملحقات و ویراستاریِ صوری، در ۴٨٢صفحه منتشر شده است.
در شماره دیگر مجله معارف، مقالهای با عنوان «فقراتی از نقد مکتب اَحسائی بر مکتب ملاصدرا» منتشر شد. در این مقاله تلخیصی از مباحث چهار جلد کتاب شریف مباحثی پیرامون آیه شریفه بقیة الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین منتشر شد. نگارنده مقاله در چکیده مقاله چنین نوشته است:
«اخیراً به یک مجموعه چهار مجلدی تحت عنوان مباحثی پیرامون… برخوردم که چون حاوی نکات روشنکنندهای درباره دیدگاههای فلسفی مکتب شیخ احمد احسائی و نقاط مورد اختلاف آن با مکتب ملاصدراست، شایسته به نظر آمد که فقراتی از آن را تلخیص کنم… .» (مجله معارف، شماره۵۴، آذر ـ اسفند١٣٨٠، از ص١١۵ تا١٢١)
به ساحتِ فقه و اصولفقه میرسیم. فقه و فقاهت، عرصه گستردهای است. یکی از مباحث مهم که امروزه میان روشنفکران دینی مطرح است، بحث روزآمدی فقه است. به این معنا که برخی احکام فقهی در این زمانه چگونه قابل اجرا است؟ آیا باید نسخه جدیدی از آن احکام ارائه کرد؟ به تعبیر دیگر پویایی فقه شیعه در نگاه به احکام فقهی، در گرو توجه به شرایط زمانی و مکانی است. از جمله فروع این بحث، فهم صحیح بیان معصوم علیهالسلام و آشنایی با لحنالقول امام علیهالسلام است در فضائی که فرمایشی خاص را فرمودهاند.
فقه پویا و روزآمد نگاهی معاصر قلمداد میشود و برخی روشنفکران درصدد توضیح و تبیین آن هستند و در مواضعی به بیراههها کشیده شدهاند. صورت منظم و شرعی آن، با خطکشیهای فقهیِ مستدل، یکی از موضوعاتی است که در شیخیهباقریه انجام شده است. موضوع فقاهت میان شیخیهباقریه در دوران معاصر را ضمن چهار محور معرفی میکنیم… .
موضوع فقاهت میان شیخیهباقریه در دوران معاصر را ضمن چهار محور معرفی میکنیم:
١. قریب به هزار پرسش و پاسخ که بخش معظمی از آن در ابواب مختلف فقهی است، نشان این موضوع است. این پرسشها و پاسخها مقداری است که ثبت و حفظ شده است؛ چه بسیار پرسشها که شفاهاً بوده و در سفرهای مختلف و شهرهای متعدد مطرح شده و نگاشته نشده است.
پرسشهای فقهی موجود، در همه ابواب فقهی است. از طهارت و صلاة و صیام و حج (پرسشهای این باب، جزوههای مستقلی است) و خمس و زکات و زیارات تا ابواب فقهی دیگر همچون تجارت، نکاح و طلاق، صید، مطاعم و مشارب تا کتاب ارث و کتاب دیات. این حجم وسیع از پرسش و پاسخ، حتی در زمان مشایخ عظام اعلیاللهمقامهم نبوده است؛ چراکه مؤمنان در آن روزگار با «حوادث واقعه» مثل این روزگار برخورد نکردند.
گذشته از ابوابِ فقهِ سنتی، بخش معتنابهی از پرسشها و پاسخها، مربوط به پیشرفتها و تکنولوژیهای جدید است. برای نمونه پرسش از تکنولوژیهای جدید در فرزندآوری، پرسش از تکنولوژیهای جدید در کسبوکار، مباحث فقهیِ انتخاب فرزند از پرورشگاه، مباحث فقهی فضای مجازی و بازیهای اینترنتی و… .
میان شیخیهباقریه، از زمان شیوع بیماری مسری پرسشهای مختلفی مطرح شده و پاسخهایی ارائه شده است. این پاسخها و توصیهها، راهکارهایی اطمینانبخش در این دورانِ وانفسا ارائه داده است. در شرایطی که تندروییهایی از ناحیه بعضی (چه حوزوی و چه غیر آن) در سطح جامعه بروز کرد، میان شیخیهباقریه تدابیر شرعی و عقلی و بهداشتی ارائه شد و تابعان فکری بزرگان دین از مشی معتدلانه فاصله نگرفتند.
٢. محور دوم، مباحث تخصصیِ فقه و اصول است. درس خارج فقه مدتی ادامه داشت و اگر موانعی مانع نمیشد و مباحث خارج فقه تکمیل میگردید، بسیار مغتنم بود. هرچند مقدار بحث خارج فقهی که مطرح شده، الگویی است برای خارج فقهِ مطابق با موازین و مبانی بزرگان دین اعلی الله مقامهم.
در عرصه اصولفقه، مباحثی که در اوساط حوزوی بحث میشود، تدریس و نقد شده است. دروس کفایةالاصول در این راستا است. بهخصوص که در پایان هر بحث از مباحث آخوند، نظر حق را براساس فرمایشهای بزرگان، و چکیده و عصاره فرمایشهای بزرگان را در آن بحث اصولی بیان فرمودهاند. مجمل اینکه اصولفقه بزرگان که فعلاً مهجور است، توسط استاد ما حفظهالله احیاء شده است.
در روزگار مرحوم آقای کرمانی اعلی الله مقامه نتایجالافکار ابراهیم موسوی قزوینی رایج بوده است و علماء بر آن شرح مینوشتهاند. ازاینرو آقای کرمانی این رساله را انتخاب فرمودند و شرح و نقد کردند (که با نام شرحالنتایج در دسترس است.) بهتعبیر استاد ما حفظهالله، اگر مرحوم آقای کرمانی در این زمان بودند، کفایةالاصول را شرح و نقد میکردند؛ چراکه آخوند خراسانی طرحی نو درانداخت و فلسفه را وارد اصول کرد و کتاب رسمی حوزهها شد. بررسی و تدریس کفایةالاصول، نشانه نگاهِ مترقی و بهروزِ شیخیهباقریه است.
٣. تحقیقات فقهی: در چهل سال اخیر موضوعات فقهی مختلفی بهطور تفصیلی تحقیق شده است. عنوان بعضی از این تحقیقات چنین است: توبه مرتد، مسأله قبله، بررسی کلمه «الی» در آیه وضو، اوقات نماز (تفاوت وقت اول با اول وقت)، تبیین مرادات متن کتاب مبارک الجامع لاحکام الشرایع و کتاب مبارک کفایةالمسائل و… .
شایان ذکر است که هر یک از این موضوعات و موضوعات دیگر، سالها بررسی و گفتوگو شده و در قالب درسها یا جزوهها ارائه گردیده است.
۴. نوآوریهای فقهی: منظور از نوآوری، استنباط مباحث فقهی با توجه به مبانی روایی و بیانات بزرگان دین است.
مباحثی که در ساحت عمل نیامده و صرفاً بعضی مسائل نظری آن در فرمایشها بوده است. عنوان بعضی از این نوآوریها چنین است:
شهادت ثالثه و شهادت رابعه (بیان جمله و ان ولیهم ولی الله فاوالیه و عدوهم عدو الله فاعادیه) در تشهد نماز (با تفصیل مقدمات و منابعِ استنباط این حکم)؛
استحباب اظهار مسرّت و دست بر دست زدن در مجالس سرور محمد و آلمحمد علیهمالسلام؛
استفاده از تلویزیون برای پخش مباحث دینی و… .
درباره اهمیت آخرین مورد فوقالذکر همین بس که اشاره کنیم بعضی فقهاء شیعه موضعگیریهای شدیدی در برابر مسائل جدید اظهار میکردند؛ مسائلی همچون آب لولهکشی و دوش حمام و بلندگو! اما در شیخیهباقریه دور از هرگونه تهجر، با این وسائل و امور رفاهی برخورد معتدلی صورت گرفته است.
یکی دیگر از نوآوریهای فقهی، بازنویسی کتاب کفایةالمسائل مطابق نیاز امروز است که طرح گستردهای است. این بازنویسی شامل دو مرحله کلی است: حذف آنچه امروز مورد نیاز نیست، اضافهکردن آنچه امروز به آن احتیاج است. در پایان هر بخش، مسائل جدید تحت عنوان «مسائل متفرقه» یا «پرسشها و پاسخهای فقهی» اضافه شده است. غیر از این دو مرحله کلی، حذف عباراتی از کفایةالمسائل که برای «متفقهین» نگاشتهاند؛ عباراتی مثل «چنانکه در روایات وارد شده و خلافی در آن نیست» و از این قبیل. همچنین آسانتر کردن متن کتاب در مواضعی، از جمله مراحل بازنویسی است.
یکی از نوآوریها که طرح کلی آن مطرح شده، بررسی فقهیِ مستندات مسائل کتاب الجامع لاحکام الشرایع است. اینکه هر مسئله فقهی که مرحوم آقای کرمانی اعلی الله مقامه در این کتاب نوشتهاند، مستندات روایی آن بررسی شود و مفردات هر روایت تحقیق گردد و لحن امام علیهالسلام توضیح داده شود. سالها قبل، استاد ما حفظهالله این طرح را مطرح کردند و فرمودند مناسب است که نام این کتاب گذارده شود: النافع للمتفقهین الروائع فی شرح الجامع لاحکام الشرایع.
نمونهها در این بخش فراوان است. برای پرهیز از مفصل شدن این نوشتار، صرفاً بهعنوان بعضی اشاره میکنیم:
توجه به فتاوای اهلسنت و تخلف از آن (الرشد فی خلافهم)؛ بهویژه در رؤیت هلال؛
جمع بین «صم للرؤیة و افطر للرؤیة» و روایت «شهر رمضان ثلاثون یوماً لاینقص ابداً»؛
بررسی شرطیت یا شطریتِ شهادت ثالثه در اذان و بیان نظر حق دراینباره؛
بررسی فقهیِ احتساب پرداختی جهتِ وام بهعنوان خمس (سهم سادات و سهم امام علیهالسلام)؛
بیان مصادیق سهم امام علیهالسلام در این زمان و پاسخ به پرسشهای فقهی دراینباره؛
و دهها موضوع دیگر.
آنچه اشاره شد، با تمرکز بر فقه بود و اینها غیر از مباحث حِکمی و اعتقادی و برنامههای تعلیم و تعلم و برنامههای اجرایی و… است.
همه این برنامهها در اصول و فقه، مطابق مبانی بزرگان دین اعلی الله مقامهم است و «حوادث واقعه» از مبانی روایی و بیانات مشایخ عظام استفاده شده است.
ازاینرو وقتی از استاد ما حفظهالله سؤال شد که نام مجموعه آثار شما چه باشد؟ فرمودند: «مواریث الکرام» یعنی آنچه از آقایان کریم (مشایخ عظام اعلیالله مقامهم) به ارث رسیده است. در واقع آنچه ایشان بیان کردهاند، برگرفته از بزرگان دین است و «مواریث» محسوب میشود.
پرسش حیاتی این است: اگر این امتیازات مکتبی در عرصه فقه نبود، بهراستی شیخیهباقریه چگونه این دورانِ گذار از سنت به مدرنیته را میگذراند؟
١۶ ذوالحجه ١۴۴١