دو مَزار، یک مَزور

جُثمان عالم ربانی مرحوم حاج میرزا محمدباقر شریف طباطبائی­مدتی در جندق ودیعه به خاک سپرده شد و پس از مدتی به مشهد مقدس منتقل گردید و در صحن آزادی به خاک سپرده شد. رفع الله مقاماتِه و اعلی الله درجاتِه.

از این رو آن جناب، دو «مقبره» دارند. مقبره نخست، یادبودی است از دفن آن بزرگوار در جندق و مقبره دوم، محل دفن همیشگیِ بدن، در مشهد. مقبره جندق محلی کوچک بود که متأسفانه تا سال‌ 1359ش  مخروبه بود.

از بهاری که گذشت تا این بهار (1398 شمسی) حوادثی بر هر دو مقبره این عالم ربانی وارد شد (در مشهد و جندق) و این از شگفتی‌هاست که در یک برهه زمانی، هر دو مقبره، دستخوش تغییرات شود.

بهارِ گذشته بود (1397ش) که طرحی ساختمانی در مقبره مشهد، در صحن رضوی، به اجرا درآمد. اگرچه پیش از این طرح نیز آثاری از «مقبره» باقی نمانده بود… .این واقعه نخست بود که در سال گذشته شمسی، بر مقبره عالم ربانی مرحوم آقای شریف طباطبائی­در مشهد وارد آمد.

مدتی پس از این واقعه، در ماه شوال تخریب و بَنّایی در مقبره جندق آغاز شد. در این تخریب و بنایی، مسیر تشرف به این مقبره از سمت خیابان مسدود شد وفقط مسیری از داخل ساختمانِ جنب مقبره در نظر گرفته شد. این برنامه به اسم «توسعه و تعمیرمقبره منوره و اطاق مبارک درس» انجام شد؛ اما غافل از اینکه بیش از چهل سال قبل، این برادران ایمانی و متعلم در حسینیه بودند که مقبره را خاک‌روبی کردند و رونق دادند و حق آن را به جای آوردند… و در این جریان اخیر با کمال نارضایتی صبر کردند و قطعاً مأجورند. در همان سال‌ 1361ش بود که یکی از برادران به نام سید محسن طباطبائی اتاقی که در مجاورت آن مقبره داشت هدیه کرد و مقبره وسعت یافت و آبرومند شد و برادران و خواهران ایمانی حسینیه به زیارت می‌رفتند و با اهداء ثواب نماز و خواندن حمد و سوره و قرآن به درگاه خداوند و اولیاء او علیهم‌السلام تقرب می‌یافتند.

به مناسبت این حکایت غریب و تقارنِ عجیب میان تخریب و بناییِ هر دو مقبره در یک سال، گزارشی مختصر از این دو مقبره ارائه می‌کنیم.

آنچه در نقل‌های شفاهی و سینه به سینه منتقل شده است، حکایت از آن دارد که مقبره این بزرگوار در جندق، اتاقی بوده است از آنِ مرحوم آقای شریف طباطبائی ­ که به دست بنا سپرده بودند و نام بنا را «سید علی میرزا محمد» گفته‌اند. این اتاق ملک آقای شریف طباطبائی ­ بود همچون خانه خودِ ایشان و غصب نبود. چراکه برخی خانه‌ها در آن قسمت‌ها بر روی قنات ساخته شده بود و صاحبان «جُرّه‌ها» رضایت نداشتند. اما منزل و اتاق این بزرگوار چنین نبود. این اتاق، تقریبا آماده شده بود و به تعبیر بناهای جندقی «نازک‌کاری‌های» آن باقی مانده بود. از قول بنا نقل شده است که مرحوم آقای شریف طباطبائی ­ دو سه روز قبل از اینکه از دنیا بروند، هر روز عصر تشریف می‌آوردند و می‌گفتند این اتاق را تمام کنید. از قول مرحوم آقای شریف طباطبائی است که می‌فرمودند من طول عمر را دوست دارم. و معلوم است طول عمر را برای انتشار امر دین و تعلیم معارف حقه الهیه می‌خواسته‌اند. و در یک سال آخر عمر، اغلب می‌فرمودند دیگر نمی‌خواهم زنده باشم. مرحوم آقازاده به ایشان عرض کرده است: از ما بچه‌ها گله‌مند هستید؟ فرموده بودند خیر، شماها که کاری به من ندارید، من این مردم را می‌گویم.

در دو روز آخر عمر به حمام تشریف بردند و در روز آخر فرمودند: دیگر رفتنی هستم و قوه بلاعه تمام شده و تعقیب معالجات نتیجه ندارد. شب یا روز بیست و سوم شعبان المعظم 1319 از دنیا رحلت کردند.

آقازاده ـــ  مرحوم میرزا عبدالله ـــ گفته‌اند: «سوای من و مرحومه خانم کسی در اطاق نبود و در آن حالت که در همّ و غم و گریه فرو رفته بودیم بوی عطر عجیبی فضای اتاق را در برگرفته بود که قابل وصف نبود و نمی‌توانم آن را به عطرهای دنیایی تشبیه کنم.»

وصیت فرموده بودند که نعش مرا بسپارید، اگر میسر شد به کربلای معلی و گرنه به مشهد مقدس حمل نمایند. از این رو پس از فوت، کلنگ‌دارها آمدند تا در قبرستان جندق قبری را آماده کنند. اما بادهای شدیدی می‌وزید (باد سرخ) و قبر آماده نشد. سید علی (بنا) می‌گوید نزد آقازاده رفتم و گفتم ما اتاق را تمام کرده‌ایم و قبر هم که آماده نیست. همین سبب شد تا ایشان در قبرستان دفن نشوند ودر آن اتاق (مقبره فعلی) مدفون گردند؛ قسمت شمال شرقیِ مَدرسِ آن بزرگوار.

پس از مدتی که جنازه آن بزرگوار در جندق به ودیعه بود، جنازه را که صحيح و سالم مانده بود به مشهد مقدس منتقل کردند و در صحن نو (آزادي) اتاق سوم (شماره 3) دفن گرديد. این اتاق و مقبره، همان است که مرحوم متولی‌باشی (میرزا قلی‌خان) آن را برای دفن این عالم ربانی پیشکش کرد.

به نظر می‌رسد سال انتقال جنازه به مشهد، سال 1321 باشد؛ یعنی دو سال بعد از رحلت این بزرگوار. نقل است که مرحوم میرزا مرتضی قلی‌خان (متولی باشی) در همدان خدمت آقای شریف طباطبائی ­رسیده بود و قصد استعفاء از کارهای دولتی داشته است. خودش به واسطه شرم حضوری که داشته چیزی عرض نمی‌کند و به واسطه یک‌نفری خدمت این بزرگوار عرضش را می‌رساند. می‌فرمایند خیر، باید مشغول کارش باشد و قصد و نیتش این باشد چنانکه دوستی رفیقی ایمانی مراجعه کرد کمک کند و کارش را انجام دهد و همین کفاره می‌شود و قضیه علی بن یقطین را بیان می‌فرمایند. به تعبیر مرحوم آقای محمدرضا باقری، گویا این بزرگوار پیش‌بینی می‌فرموده‌اند که روزی فرا رسد که جنازه مقدس را به مشهد بیاورند و در جوار حضرت علی بن موسی الرضا علیهما‌السلام در اتاق فعلی، در بهترین مکان‌ها دفن کنند و باید این امر در موقعی اتفاق افتد که مرحوم میرزا مرتضی قلی‌خان عهده‌دار تولیت آستان قدس باشد.

ایشان بعد از ورود مرحوم آقازاده به همراه جنازه، بی‌درنگ دستور دادند و اتاق و محل فعلی را برای مقبره منوره اختصاص دادند.

این مدفن و این مقبره منشأ آثار و برکاتی بود. مرحوم آقای آسید هاشم لاهیجی، از شاگردان بارز مرحوم آقای شریف طباطبائی ­ نیز وصیت کرد که ایشان را در همین مقبره (در مشهد) مدفون کنند. عبارت وصیت‌نامه ایشان چنین است:

«… مدتی است که به توسط حضرت مستطاب اشرف آقای آقا میرزا مرتضی قلی‌خان فرمانی به مهرجات ایشان و رؤسای آستانه مقدسه تمام کرده به امضاء بندگان حضرت مستطاب اجل افخم آقای آقازاده بزرگ و بندگان آقای بنان همایون که به اذن و اجازه همه نعش مرا در اطاق مقبره مرحوم آقا ­دفن نمایند که از برکت ملازمت آستان مبارک آن بزرگوار در حال حیات و مجاورت قبر مبارک بعد از ممات خداوند مرا بیامرزد و از تمام تقصیراتم درگذرد و از عذاب قبر و برزخ و قیامت مرا ایمن فرماید که زیاده از حد از سؤال قبر و عذاب‌ها و برزخ و قیامت وحشت دارم و چون اختیار اطاق مقبره به امضاء‌ رؤسای آستانه مبارکه با بندگان بنان همایون است قبل از حمل نعش اولاً سواد فرمان را بردارند و به مشهد مقدس بفرستند و استمزاجی حاصل نموده هرگاه مانعی ندارد و حرفی نیست به توسط یکی از رفقا نعش مرا به ارض اقدس حمل نموده فرمان و نوشته‌جاتی که همراه فرمان در جوف پاکتی است در مجری زرد کوچکی ضبط است برداشته همراه ببرند… .»

یکی از تصرفات در این مقبره این بود که پس از پدید آمدن اختلاف مربوط به امر قبله، سید محمود طباطبائی پسر سید حسین سید مهدی قبر را تعمیر کرد و کمی آن را کج نمود. این جریان به نقل از حاج سلیمان یزدانی است.

به هر روی، این مقبره تا روز پانزدهم ربيع‏الثانی 1413 قمری مطابق با بيست و يكم مهرماه 1371 شمسی باشكوه و آبرومند داير بود و مزاری بود برای آشنایان با اندیشه و حکمت این عالم ربانی ­. از آن تاريخ به بعد در تصرف آستان ‏قدس قرار گرفت و مدت كمی  مبدل به دفتر كار امور دفن گرديد و اكنون به رواقی بزرگ و آبرومند به نام رواق دارالحكمة  تبدیل شده است که حقیقتاً نامی با مسماست.

زمانی سنگ قبری عظیم در آنجا قرار داشت و روی آن این عبارات حک شده بود:

«هو الحی الذی لایموت

هذا المرقد الشریف لمولانا العالم العامل الفاضل الباذل وحید العصر و فریدالدهر صاحب التصانیف و باقر العلوم الحاج میرزا محمدباقر القهی

که سال های دراز به نشر فضایل و بیان حکمت و اظهار علوم اهل بیت عصمت و طهارت در نائین و همدان اشتغال داشته پس از انقضای مدت هفتاد و پنج سال در 23 شهر شعبان سنة  1319 [ق] از دار فنا رحلت نمودند اعلی الله مقامه و رفع فی الخلد أعلامه

از خلد پا گرفت و به تاریخ زد رقم؛ یا باقر العلوم لقد فزت بالنعیم.»

در این طرح برنامه (در سال 1397ش) در اطراف این قبر مطهر (که متاسفانه آثاری از قبر و سنگ قبر نیز دیده نمی‌شود) کلنگ بر زمین زده و حفاری‌هایی صورت گرفت. این حفاری‌ها برای تعبیه آسانسوری بود که رواق فوقانی را به رواق تحتانی متصل کند. گذشته از اینکه این‌گونه بنایی جسارتی است که روا داشته شده است و در کنار قبر معصوم کلی علی بن موسی الرضا علیه‌السلام کلنگ بر زمین زده می‌شود، بی حرمتی به قبور علماء و صلحاء و کاملان نیز هست. جز اینها، احتمال صدمه وارد آمدن به قبر مطهر در مقبره نیز می‌رفت که بعد مشخص گردید این بنایی‌ها اندکی با قبر فاصله دارد.

بر کتیبه های ایوان مقبره، نام آقای شریف طباطبائی­حک شده است و این نشان از اصالت این محل و مقبره دارد. این گزارش را با نقل اشعار کتیبه به پایان می بریم. در کتاب «تاریخ آستان قدس رضوی» نگاشته عزیز الله عطاردی، (ج1، ص256) اشعار ایوان مقبره مرحوم حاج میرزا محمدباقر شریف طباطبایی چنین آمده است:

تبارک الله از این حجره سپهر آیین

که یمن و یسر مر او راست از یسار و یمین

به نام ایزد از این مشکوی فلک کرباس

که هست درگه او خوش تر از بهشت برین

رواست ناز نماید به ساحت ملکوت

ز فر مضجع دارای آسمان و زمین

امام جن و بشر ثامن الائمة رضا

سلیل احمد سلطان طوس خسرو دین

قِوام شرع محمد، محمدِ باقر

که بُد به ملک صِفاهان ز فضل، رکن رکین

ز وعظ دلکش از وضع درس فقه و اصول

ز لعل لب همه جا می فشاند درّ ثمین

به تولیت، پدری نیک بود و روحانی

که کرد چون پدران علم و حکمتش تلقین

غرض بنان همایون تولیت فرمود

اشاره چون پی ترمیم این رواق مبین

ز بهر گفتن تاریخ فوتِ باقرِ علم

در این مکان بشدند اهل علم و فضل مکین

نهاد پای در آن جمع نادری و سرود

در این اطاق شده باقر العلوم دفین (1319ق)

و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین

سید محمدصادق موسوی

شعبان المعظم1440، اردیبهشت1398