نوروز و چند نکته مَکتبی

1.روایات نوروز

در این باره، دو نوع روایت رسیده است. روایاتی در مذمت نوروز و روایاتی در مدح نوروز و بیان شرافت و عظمت نوروز.

آنجایی که مذمت کرده‌ اند نوروز را، حدیث وجود مقدس موسی بن جعفر علیهما السلام است. آنجا به حضرت عرض شد که فردا را ما نوروز می دانیم، روز سانِ ارتشمان می دانیم و شما باید بیایید و در مجلس بنشینید به احترام این روز و در حضور شما لشکر سان بدهند و رژه بروند و شما به آنها جایزه بدهید و هدایایی را که آورده اند به عنوان نوروز قبول کنید. حضرت فرمودند: مرا معاف بدارید. این امری بوده است که اسلام این روش ها و رسم های جاهلیت را میرانده (محاها الإسلام) من حاضر نیستم آنچه را که جدم و دیانت اسلام آن را میرانده، زنده کنم. عرض کردند ناچاریم به جهت سیاست مملکت و حضرت پذیرفتند و تشریف بردند.

 

از این جهت که یک امر سیاسی است، یک امر ملی است، یک امری بوده که جنبه ظاهری و سلطنتی داشته، امام به این عنوان برایش ارزش قائل نشدند. به این عنوان نوروز ارزش ندارد. به این جهت و زیر این عنوان نوروز بی شرافت است. شرافتنی ندارد، ارزش و عظمتی ندارد. اهل بصیرت هم نباید عید نوروز را به عنوان عید سلطانی یا به عنوان عید ملی محترم بشمارند و مسرور باشند. نه، اگر این کار را بکنند بدانند برایشان یک عمل جاهلیت نوشته می شود در نامه عمل که این شخص شیعه اثنی عشری، این شخص مستبصر، زنده کرد یک رسم جاهلیتی را که جهال مجوسی بنا کرده بودند. سلاطین ظالم این قرار را گذاشته بودند و چنین روزی را عید گرفتند به این نیت که چون به سلطنت رسیدند، تاجگذاری کردند. نبادا به این قصد باشد.

 

در حدیثی باز می بینیم امام صادق علیه السلام تجلیل کردند از عید نوروز و بزرگ شمردند و فرمودند مجوس این عید را زنده نگه داشت اما عرب آن را از دست داد. مقصودشان این بود که انبیاء ‌مجوس، آنهایی که از طرف خدا آمده بودند، به آنها فهمانیده بودند عظمت این روز را. اما سلاطین مجوسی تغییر دادند و تحریف کردند این روز بزرگ را و از آن عنوان اصلی و اولی خارج کردند، عنوان سلطنت و تاجگذاری به آن دادند.

 

مذمت موسی بن جعفر از عید نوروز برای این تغییر و تحریف بوده و مدح و تمجید امام صادق از عید نوروز برای آن «روح اصیل» و «حقیقت نوروز» بوده که روز اول بهار و اول بهارِ دین و ظهور بقیة الله صلوات الله علیه است.

 

2.روحِ نوروز

 

خداوند روز ظهور بقیة الله را در انتقام کشیدن از برای خون سیدالشهدا از دشمنان سیدالشهداء، آن روزی قرار داده است که آن روز را جمعه گفته اند و آن روز را نوروز گفته‌ اند و همچنین آن روز را عاشورا هم ذکر کرده اند. انتخاب کرده است خداوند ظهور بقیة الله را و روز ظهورش را در یک چنین شرایطی. یعنی روزی بیاید که جامع این شرایط باشد.

نوروز باشد. یعنی اول بهار. چون اول ظهور دین است. فصل های خزان دین و فصل های زمستان دین گذشته.

نوروز یعنی اول بهار. روز نو گفته اند آن را. و چون فرج امر آل محمد علیهم السلام وقتی است که یا به حسب ظاهر و حرکت خورشید و تغییر فصل ها اول برج حمَل است و انتقال خورشید به برج حمَل، اول بهار است، یا به این اعتبار که دوران پاییز و زمستانِ دین و دیانت طی شد، اول روز ظهور، اول بهارِ دین است. اول نو شدن دین است به دست بقیة الله صلوات الله علیه. از این جهت آن روز را نوروز گفته اند و به این اعتبار که اول منتقل شدن خورشید در برج حمَل که تشکیل می‌شود ربیع یعنی بهار، از این جهت این روز را هم (روز اول برج حمل را) نوروز گفته اند و همه انبیا این روز را به احترام روز ظهور مهدی صلوات الله علیه عید می دانستند و خرسند می شدند. آنها هم انتظار مهدی می کشیدند. آنها هم آرزو می کردند خدایا مهدی آل محمد را برسان، خدایا فرجش را نزدیک کن.

به این اعتبار همه انبیا و اوصیا روز نوروز را محترم می شمردند، احترام می کردند، اما به عنوان عیدِ دین، عید دیانت. عیدی که در این عید زنده می شود دین خدا و بهار دین خدا شروع می شود، به این اعتبار. نه به عنوان ملیت، نه به عنوان اینکه جمشید مثلاً این روز را روز تاجداری خود انتخاب کرده. بعضی عید سلطانی بگویند و بعضی عید ملی. اینها نیست. مؤمن، مسلمان، شیعه، این طور تعبیر نمی‌آورد. این تعبیرها از آنِ کسانی است که با «روح نوروز» آشنا نیستند. «حقیقت نوروز» را نمی دانند چیست.

 

3.روز نوروز و روز جمعه

 

ارزش و شرافت نوروز، اندازه ارزش و شرافت جمعه است. تفاوتی نمی کند. آن روزی که بقیة الله ظاهر می شوند، روز جمعه است و روز نوروز. شرافت جمعه و اینکه ما جمعه را عید می دانیم و روز عید آل محمد علیهم السلام می گوییم روز سرور می دانیم و احترام می کنیم باید احترام نوروز و احترام جمعه، یکسان باشد. چرا برای نوروز، بیش از آنی که باید، تشریفات قائلند؟ مگر چه فرقی با جمعه دارد؟ نکند خدای ناکرده مراسم مجوسیت و جاهلیت باشد؟ با جمعه چه فرقی دارد؟

بر فرض آنکه معنی ظاهری نوروز در روایات مراد باشد، نباید میان جمعه ها و نوروز تفاوت گذارد. روز جمعه روز ظهور امام صلوات الله علیه است و نوروز نیز همچنین. در ادعیه روز جمعه این مضامین را می‌خوانیم که مثل امروز، شما یا صاحب الزمان ظاهر خواهی شد و  در انتظار فرجت هستیم. پس نوروز و جمعه از نظر شرافت، با هم یکسان است. جمعه هم انسان لباس پاکیزه می‌پوشد و غسل جمعه می‌کند و دعا می‌خواند و زیاد می‌کند دعا و توجه را، روز نوروز هم همین طور است، لباس پاکیزه بپوشد، غسل کند، دعا کند، نماز بخواند و خدا را حمد کند بر این شرافت. دیگر امور جاهلانه، لهو و لعب ها، خدای نا کرده هرزگی ها، اینها بی معنی است. آن هم چند روز پی در پی تا روز سیزده. اینها همه از جاهلیت است.

آری؛ دیدار مؤمنین خوب است، صله رحم و احسان، در همه وقت خوب است؛ اما در روز جمعه، باز اینها تأکید شده؛ چراکه اعمال ارزش بیشتر پیدا می کند و از آن سو معصیت هم گناهش سنگین‌تر خواهد بود:

گر گنه می کنی اندر شب آدینه بکن

تا که از صدرنشینان جهنم باشی

و متأسفانه خیلی ها گناهانشان را برای روز جمعه می گذارند. تمام هفته را تلاش می کند و زحمت می کشد و کار می کند و شب و روز جمعه را به گناه می گذراند. می گوید یک هفته کار کردم و خسته شدم، یک روز باید استراحت کنم و تفریح کنم. پس دین داری چه شد؟ تمام هفته را برای دنیا تلاش کردی، مگر چند رکعت نمازی که خوانده‌ ای، پس بصیرت در دین و طلب علم چه؟ فرمود حداقل یک روز در هفته را برای دین  بگذار. خیرات را بگذارد برای روز جمعه.

پس «روز نوروز هم باید نیت را تصحیح کرد.» خیرات و صله رحم و… به «نیت دین» انجام شود؛ نه به نیت عیدِ نوروزِ ملی.

هر کس هر قدمی بر می دارد به قصد عید، به منظور این بردارد که روزی است مثل روز جمعه، شرافت دارد نزد خدا مصادف می شود با امر ظهور بقیة الله و از این جهت احترام بگذارد.

 

4.نوروز تقویمی و نوروز روایات

 

آنچه نوشته آمد، دیدگاه ماست و تحمیلی در کار نیست؛ نه التزامی است و نه الزامی. همان گونه که ممکن است افرادی عقیده ای جز این داشته باشند، ما نیز با توجه به روایات، این گونه به دست آورده ایم.

همچنین نیاز به یادآوری است آنچه درباره فضائل نوروز نگاشته آمد، در صورتی است که مراد از «نوروزِ» روایات، همین نوروز تقویمی باشد و ممکن است نباشد. از این رو به این قید اشاره کردیم که «بر فرض آنکه معنی ظاهری نوروز در روایات مراد باشد.» و معنای «عید دین و دیانت» همین است که نوروز، روز نو شدن دین و ظهور بقیة الله است و قطع نکرده‌ ایم که نوروز همین روز معروف باشد که بخواهیم به عنوان عید، شاد باش بگوییم.

 

5.تأملی اخلاقی

 

آیا آن شخصی که برای رسیدن لحظه تحویل سال لحظه شماری می کند و حرف «منجم» را پذیرفته و باور کرده که فلان ساعت و فلان ثانیه سال تحویل می‌ شود، همین قدر سخن خدا را تصدیق کرده و سخن پیامبر و معصومین را باور کرده است؟

 

6.نوروز و اول سال؟

 

عالم ربانی مرحوم حاج محمد کریم کرمانی اعلی الله مقامه می‌فرماید:

محرم، اول سال عرب بوده و نوروز اول سال عجم بوده. نه شما بر عجمیت خود باقی مانده اید که نوروز را اول سال بدانید نه بر عربیت و جاهلیت باقی مانده اید که محرم را اول سال بدانید. اولی سالی که خدا قرار داده ماه مبارک رمضان است.

 

7.مصیبت وارده بر عالم ربانی مرحوم سید کاظم رشتی اع در روز نوروز

 

در کتاب هدایة الطالبین آمده است:

دفعه ديگر [مرحوم سید کاظم رشتی اعلی الله مقامه] در حرم محترم كربلا بودند كه اشرف امكنه عالم است و در حاير مقدس كه اشرف امكنه حرم است و در پشت سر كه اشرف امكنه حاير است و در روز جمعه كه اشرف ايام هفته است و روز نوروز كه اشرف ايام سال است و وقت زوال كه اشرف اوقات روز است در حال نماز كه اشرف احوال است و اعظم عبادات است و در حال سجود كه اشرف احوال نماز است جميع اين حرمتها جمع بود و در حضور امام علیه السلام و خود آن بزرگوار جامعِ حُرمتِ سيادت و حرمتِ علم و حلم و عدل و اخلاق و حرمت بزرگی و نجابت بودند.

با وجود اين ‏همه حرمت ها شخصي را انگيختند كه آمد در حرم و در حال سجود آن بزرگوار عمامه مطهر ايشان را از سر مباركشان برداشته نه حرمت مكان را مراعات كردند نه حرمت زمان را و نه حرمت ايشان را و نه حرمت عبادت را و نه حرمت امام علیه السلام را و ساير معاندين كه در حرم بودند صداهاي خود را در حرم آن شهيد غريب علیه السلام به خنده بلند كردند و حرمت امام را شكستند و آن سيد جليل را به گمان خود به اين ‏طور اهانت كردند و ندانستند كه اين عمل حقيقةً در اين احوال اهانت امام بود و ايمان خود را بدين‏ واسطه از دست دادند… .

(عالم ربانی مرحوم حاج محمدکریم کرمانی اع، هدایة الطالبین)

8.سیزده بدر

 

در سخنرانیِ ۱۶ ذوالحجه ۱۴۱۹، که با روز سیزده فروردین مصادف شده بود، چنین آمده است:

چه کسی امروز سیزده بدر نرفته است؟ این سنتِ چه کسی است؟ احترام به این سنت ها چرا؟ مگر نگفته اند مؤمن حتی باید از مشابه معصیت، از مشابه معصیت اجتناب کند؟ خود معصیت جای خود، از مشابه معصیت باید اجتناب کند. در تاریخ ایران و اوضاع ایران است این سیزده روز و این سیزده بدر و این اوضاع ها. لااقل شباهت به آنها نرساند؛ نه اینکه حتی به نیت اینکه چون روز سیزده است «دلمان باز شود، برویم تا حرم» این شاید اشکال پیدا کند. «چون روز سیزده است در منزل نباشیم، تا حرم برویم، نمی رویم بیرون شهر، برویم تا حرم» چه بسا برایت حرم ننویسند، سیزده بدر بنویسند. این است دیگر.

بعضی جوان ها می گویند این حرف هایتان قدیمی است! رسما دارند می گویند قدیمی شده! چرا این قدر دور بشوند؟ چرا این قدر فاصله بگیرند؟ چرا دختران ما حجاب خود را رعایت نکنند؟… چرا بعضی جوانان نماز نمی خوانند؟ من چه می گویم؟ وقتی به ایشان می گوییم چرا نماز نمی خوانید، می گویند ما قرصش را خورده ایم. قرص ترک نماز می خوری؟! چه عرض می کنم من؟ دلم خوش است که می نشینم از کعبه می گویم و مراتب کعبه. این ها به درد خودم می خورد و مثل خودم.

اینجا باید گریه کنم، فریاد کنم: به فریاد خودتان برسید، به داد خودتان برسید، مردتان به فکر باشید، زنتان به فکر باشید، جوانتان به فکر باشید. خیال نکنیم پاک و پاکیزه هستیم آنهایی که در راهیم. آنهایی که نیستند پناه به خدا می بریم.

حرکاتمان، سکناتمان، تفکرمان، خیالاتمان، همه رویش حساب می شود.

کی دل بسته است به دین؟ متعلمین ما بعضی زحمت‌ ها برایشان کشیده شده، وقت ها تلف شده، مقداری ترقی در علم، گذاشته و رفته. من باید گریه کنم. افسوس ندارد؟ من باید گریه کنم. افسوس ندارد؟ غصه نیست؟ الان کجاست؟ همان متعلمی که سال ها درس خوانده الان کجاست؟ کجا به سر می برد؟ همین امروز؟ ببینید بی جهت نیست می گویم این حرف ها مال خودمان باشد. یک نفر هم بگوید، همه گفته ایم. یک نفر هم بگوید، همه گرفتاریم، همه مسئولیم: کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته. باید درد برای همه‌ مان باشد، غصه برای همه مان باشد رنج برای همه مان باشد… .