نگاهی بر پاراگراف‌بندی متن کتب بزرگان دین اعلی الله مقامهم

غالباً تصور می‌شود که پاراگراف صرفاً تقسیمِ یک‌ نوشتار است به پاره‌های کوتاه‌کوتاه، تا خواندن یا نوشتن متن آسان شود. اما این‌گونه نیست.

به‌تعبیر یکی از اهل فن، پاراگراف خود یک واحد گفتمانی سیال و چند وجهی به‌شمار می‌رود که تعریف دقیق آن به‌گونه‌ای که شامل تمام صور آن باشد، نیازمند مطالعه و اندیشه بیشتر است.

برای تبیین پاراگراف و اجزاء آن مقاله‌های متعدد نگاشته شده و کماکان پژوهش‌هایی ارائه می‌شود. در این یادداشت، در پی بررسی همه‌جانبه این اصل نگارشی نیستیم. آنچه محل نگاه این نوشتار است اهمیت پاراگراف‌بندی در کتب بزرگان دین است.

مشایخ عظام اعلی الله مقامهم همچون روش گذشتگان جمله‌ها را پی‌درپی‌ نگاشته‌اند و کمتر دیده می‌شود که از ساختار «بند» استفاده فرموده‌ باشند.

بعضی احساس کرده‌اند امروزه چاپ این آثار با توجه به شرایطِ فکریِ مخاطبِ معاصر، نیازمند پاراگراف‌بندی است. هرچند در این احساسِ نیاز هم دیدگاه‌ها متفاوت است. بعضی به بند‌بند کردن تمام فصل یا مطلب و باب فکر می‌کنند و بعضی به بندبند کردن با توجه به ابتداء مطالب کلی.

به‌هرروی آنچه مهم است این است که در پاراگراف‌بندی، ارتباط معنایی حفظ شود و هنوز مطلب به پایان نرسیده، مطلب به ابتداء خط نرود. این اهمیت، در کتاب‌های فارسی و عربی، یکسان است؛ هرچند در آثار عربی به‌علت عربی‌بودن زبان، نیاز به دقت بیشتر و فهم دقیق‌تر کلمه‌ها و عبارت‌هاست.

به نمونه‌ای از پاراگراف‌بندی غیرضروری و حتی مخلّ به مطلب اشاره می‌کنیم. در این نمونه، گذشته از توجه نکردن به شرایطِ پدیدارسازیِ بندِ جدید، در معنا نیز خلل ایجاد شده است.

کتاب مبارک شرح المشاعر، در مجلد سوم از دوره جوامع الکلم (طبع بصره) چاپ شده و در تفاوت با چاپ قبلی آن (چاپ سعادت کرمان)، از رنگ قرمز برای «قال» و «اقول» و «قوله» و موارد بسیار دیگری استفاده شده است.

در صفحه ۳۱۹، در ابتداءِ تنها پاراگرافِ صفحه آمده است: «ثم قال». غافل از اینکه شیخ مرحوم در این موضع تعارضات عبارات ملاصدرا را بیان می‌فرمایند و دو به دو با هم مقایسه می‌فرمایند. مثلاً فرموده‌اند: صدرا گفته است که ماهیت عاری از کثرتِ تشخصات نیست و ابائی از کثرت تشخصات ندارد و در عبارت دیگر انکار کرده و گفته است که ماهیت تمیز و تعددی ندارد. سپس دو عبارت دیگر را ذکر می‌فرمایند و تعارض میان دو عبارات را بیان می‌کنند.
اما در چاپ بصره، جمله اول ذکر شده و جمله دوم، ابتداءِ پاراگراف قرار گرفته! و حال آنکه عبارت دوم در ادامه قبل باید باشد تا تعارض بین این دو عبارت را بیان کنند.

می‌فرمایند:
«و ذکر ان التشخص هو الوجود او انه مساوق له و عنده انه هو هو ثم قال الصادر بالذات و المجعول اولاً علی نعت الکثرة هی انحاء الحصولات اعنی الوجودات المتشخصة بذواتها».

در جایی می‌گوید ماهیت کثرت را می‌پذیرد و ازطرفی نفی کرد و در اینجا می‌گوید وجود کثرت را نمی‌پذیرد و عینِ تشخص است و ازطرفی می‌گوید می‌پذیرد.

به‌هرروی «ثم قال» ادامه عبارات قبل است و نباید آغاز پاراگراف قرار بگیرد.

جالب توجه است که در چاپ سعادت کرمان، ابتداءِ خط قرار نگرفته و پاراگرافی در آنجا نیست (ص۳۶۲).

شگفت اینکه همین بخش در چاپ کویت، کاملاً جدا شده و حتی عنوان مستقلی برای آن ثبت شده؛ و حال آنکه کاملاً متصل به ماقبل است! در چاپ کویت (مؤسسة البلاغ، الطبعة الاولی، ۲۰۰۷م) چنین عنوان زده شده:
«التشخص و عین الوجود:
ثم قال الصادر بالذات و المجعول اولاً… .» (ص۵۳۶)

گذشته از مخلّ به‌‌ معنا بودنِ ایجادِ پاراگراف در این موضع، عنوان هم جای تأمل دارد و اگر نوشته می‌شد «التشخص عین الوجود»، مطلب را بهتر می‌رساند.

بزرگان اعلی الله مقامهم برای تشخیص ابتداء مطلب، شیوه‌های دیگری دارند. در مواضعی اندکی فاصله گذاشته‌اند و در مواضعی از قلمی با رنگ دیگر استفاده فرموده‌اند یا بر کلمه خطی رسم فرموده‌اند تا ابتداء مطلب مشخص شود. مرحوم آقای کرمانی اعلی الله مقامه در رساله تنبیه الادباء می‌فرمایند:

«عيبی ندارد كه در ابتدای هر مطلبی خطی بالای اول مطلب رسم كنی.» (مکارم‌ الابرار: فارسی، ج۱۳، ص۸۶)

البته این خط‌گذاری منحصر در ابتداء‌ مطلب نیست. در مواضعی که میانه مطلب است اما نقل قولی شده، باز هم خطی رسم شده است.

برای نمونه در همین موضع مورد بحث از کتاب شرح المشاعر، شیخ مرحوم رفع الله شأنه بر تعبیر «ثم قال» خطی رسم کرده‌اند؛ اما این به‌معنای ابتداء کلام نیست؛ صرفاً به‌علت نقل قول است که نشانه‌ای گذاشته‌اند.

ایشان از شیوه خط‌گذاری، برای کاربردهای مختلفی بهره برده‌اند و حتی برای مشخص‌ کردن شقوق مسئله، بر هر قِسم خطی رسم کرده‌اند.

شبیه «کنارنویسه» است که یک اصطلاح نسخه‌شناسی کهن بوده و علامتی است که در حاشیه چپ متن، به‌شکل یک خط افقی ترسیم می‌شده و یکی از کارکردهای آن مشخص‌ کردن قسمت‌های مجزاست. سابقه این علامت و صورت‌های آن در مقاله «تعریف بند (پاراگراف) در نثر فارسی» به‌تفصیل آمده است. (فصلنامه علمی‌پژوهشی کاوش‌نامه، سال یازدهم (۱۳۸۹)، شماره ۲۰)

آنچه به‌نگارش آمد درآمدی است بر پاراگراف‌بندی آثار بزرگان دین. امید است در فرصتی دیگر، تفصیلِ این مهم یادداشت گردد؛ بعون الله المَلِک الوهاب.

سال‌روز ولادت زینب کبری سلام الله علیها
۵ جمادی‌الاولی ١۴۴٣

 

پاراگرافی غیر ضروری و مخلّ به مطلب در دو چاپ کتاب شرح‌ المشاعر
تصاویر به‌ترتیب: چاپ سعادت کرمان، بصره (ضمن مجموعه جوامع الکلم)، کویت.