۱. این ترجمه بهقلم جناب آقای محمد مهرانفر در سال ۱۳۹۳ منتشر شد و در سال ۱۳۹۶ به چاپ دوم رسید.
این کتاب در شرایط و روزگاری چاپ شده که به تراث معنوی مرحوم آقای حاج محمدکریم کرمانی رفع الله شأنه بیتوجهی شده است. ازاینرو نفس این فعالیت و ترجمه مغتنم است. شکر اللهُ مساعیه.
۲. عنوان کتاب «شرح و ترجمه حقایقالطب» است. بهنظر میرسد کلمه «شرح» زائد باشد؛ چه اینکه این شرح در همه اجزاء کتاب اعمال نشده و بهویژه مطالب فلسفی و حِکمی کتاب به سه دلیل شرح نشده است. تفصیل این سه دلیل در صفحه ۱۶ این ترجمه منعکس گردیده.
شاید اینطور درنظر بوده است که مطالب حِکمی این کتاب چندان در فهم مطالب دخیل نیست. این دیدگاه را مرحوم آقای کرمانی در همین کتاب حقایقالطب رد کرده و میفرمایند ارتباط وثیقی میان مباحث طبی مطروحه در کتاب و مباحث حکمت برقرار است. بخشی از عبارت ایشان در این زمینه چنین است:
«…و كأنی بمن لايعرف لحنی يزعم ان ما اذكره خارج عن الطب و هو علم الله و شهد انه عين الطب و حقيقته…» (مکارمالابرار، ج۲۴، ص۱۰۲)
۳. عنوان فرعی کتاب «اصول پزشکی سنتی» تعیین شده. اگر «سنتی» بهمعنای مقتبس از روایات معصومین علیهمالسلام است، در فضای فعلی جامعه این برداشت نمیشود و اگر اصطلاح «طب سنتی» منظور است، ناصحیح بهنظر میرسد. عنوان پیشنهادی بعضی از اهل فن «اصول پزشکی وحیانی» است.
۴. در این کتاب خطاهای متعددی در ترجمه ملاحظه میشود. برای نمونه متن کتاب حقایقالطب چنین است:
«فمنها ما يعرضه السقط قبل كماله و منها ما يبقی الی انيصير جنيناً و ولداً فمنها ما يخرج معتدلاً تامّ الخلقة كامل القُویٰ.» (همان، ص۷۹)
در این ترجمه، «ما» نافیه معنا شده است:
«که بعضی از آنها قبلاز کمالشان سقط بدانها عارض نمیشود و بعضی نیز باقی نمیمانند تا اینکه جنین و نوزاد شوند.» (شرح و ترجمه حقایقالطب، چ۱، ص۱۶۶)
در موضعی دیگر میفرمایند:
«فلو بسطنا القول هنا فیه قلیلاً لَما کان بعیداً من الصواب.» (مکارمالابرار، ج۲۴، ص٨٢)
در ترجمه آمده است:
«اگر در اینجا این حدیث را شرح دهیم کار کمی انجام دادهایم.» (ص۱۷۱)
۵. در مواضعی متن کتاب ترجمه نشده و حذفیاتی وجود دارد. برای نمونه در صفحه ۹۷ این ترجمه (اواخر صفحه) دو خط از متن عربی ترجمه نشده که با بررسی متن اصلی قابلتشخیص است.
۶. موارد متعددی از مرادات مرحوم مصنف اعلی الله مقامه در این ترجمه تبیین نشده است. برای نمونه در مقدمه، تلویحاً به دو پدر علمی خود مرحوم حاج سید محمدکاظم رشتی و مرحوم شیخ احمد اَحسائی رفع الله شأنهما اشاره کردهاند؛ اما در ترجمه یا پاورقی منعکس نگردیده است.
در موضعی دیگری به مکتبِ قیاس که یکی از فرقههای سهگانه طبی است اشاره فرمودهاند (درمقابل اصحاب تجربه و اصحاب حِیَل). اما در ترجمه، «قیاس» بهمعنای لغوی ترجمه شده است:
«…به همین سبب در معالجاتشان از حق دور مانده و به قیاس مبتلا شدهاند.»
در پاورقی صفحه ۷۹ نوشته شده:
«قیاس در منظور مؤلف از قیاس، مقایسه کردن است.»
نمونه دیگر لفظ «حَجَر» است که در مباحث مربوط به مولود فلسفی و کیمیا، همچون نطفه است در انسان؛ چنانکه در شعر منسوب به ابنارفع رأس الشذوری آمده است: «اول هذا العلم تکلیس الحجر». اما در ترجمه، معنای لغویِ «حَجَر» درنظر گرفته شده و در ترجمهٔ «فأیّ حجر افضلُ منه» (مکارمالابرار، ج٢۴، ص۴١) آمده است:
«پس کدام سنگ افضل از انسان است؟» (ص۹۳)
گذشته از اینکه مرجع کنایه در «منه» محلّ تأمل است.
همچنین بعضی تفاسیر کلام مرحوم مصنف تفسیر بما لایرضیٰ صاحبه است. برای نمونه عبارت «نفس دارای بالا و پایین است»، در پاورقی ص ۱۵۹ چنین شرح شده:
«تعبیر به بالا و پایین به تسامح در تعبیر است.»
۷. آیات و روایاتی که در متن حقایقالطب بهکار رفته، بخشی اقتباس است و در مطاوی بیان خود استفاده فرمودهاند و بخشی عین آیه و روایت است. بخش اول در پاورقی نیامده و از بخش دوم نیز اندکی تعلیقه خورده است.
۸. اگرچه طبق بیان مقدمه کتاب، قرار بر این بوده که مباحث فلسفی و حِکمی شرح نشود؛ اما در مواضع متعددی مباحثی که ارتباط مستقیمی با متن کتاب داشته نیز شرح نشده است. برای مثال میفرمایند: «…بلکه همه این جواهر سیزدهگانه، اسطقسات مرکباتاند.» (ص۱۶۶) در ترجمه، هیچ توضیحی درباره این جواهر سیزدهگانه نیامده؛ با توجه به اینکه برای روشن شدن متن کتاب نیاز بوده است.
۹. در بعضی پاورقیها (ازجمله ص۱۶۱) بهعنوان شرح کلام مرحوم مصنف اعلی الله مقامه، از کسانی نقلقول شده که از اتجاه عقیدتی دیگرند و مرحوم آقای کرمانی بر عقاید آنان اشکالاتی دارند. شاید در روبِنا و ظاهرِ الفاظ شباهتی باشد؛ ولی مبنا و زیربِنا متفاوت است. بهتعبیر دیگر وحدت زبان و بیان، دلیل وحدت مقصود و مراد و مَرام نیست.
در آثار و ادبیات اهل تصوف بهطور مکرر کلمات حقی است که «یراد بها الباطل» و همان کلمات در منظومه فکری مرحوم آقای کرمانی مطابق روایات و ضروریات دین معنا شده است.
۱۰. آخرین محور، توجه به اغلاط تایپی و عدم ویرایش صوری است. هرچند این محور متوجه ویراستار و حروفچین است؛ چراکه مترجم محترم این کتاب را بهصورت دستی و برروی کاغذ ترجمه کرده و به ناشر سپردهاند.
عدم توجه به علایم نگارشی و استفادههای نابهجا از نقطه و ویرگول، نایکدستی بسیار پررنگ در سراسر کتاب و… از مشکلاتی است که خوانش کتاب را دشوار میکند.
اگرچه در نشست نقد این ترجمه به بعضی محورها اشاره شد و مترجم محترم پاسخ خود را بیان کردند، ولی بهدرخواست افراد متعددی که خواهان ارائه ده محور بودند، این یادداشت تنظیم گردید.
شایان توجه است که این نقدها از جایگاهِ این حرکت مهم و ارزشمند نمیکاهد. بلکه بالعکس، برای تعالی هرچه بیشتر اینگونه فعالیتهاست تا راهنمایی اندکی باشد برای فعالیتهای آینده و آثار دیگر مترجم محترم و سایر پژوهشگران.
خدا بر درجات مرحوم مصنف، مرحوم حاج محمدکریم کرمانی بیفزاید و ما را قدردان علوم ایشان قرار دهد.
١۵ جمادیالثانیة ١۴۴٣
۲۸ دیماه ۱۴۰۰