درباره چاپ جدید کتاب شیعه در اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

چاپ جدید کتاب شیعه در اسلام؛ رعایت امانت یا خیانت؟!

کتاب شیعه در اسلام که به‌تعبیر دکتر حسین نصر، جزئی است از یک طرح گسترده برای معرفی تشیع در مغرب‌زمین، یکی از کتاب‌های مهم علامه طباطبائی است و در سال‌های گذشته، بارها تجدیدچاپ شده است. این کتاب، هم در سال‌های حیات علامه منتشر و چاپ شد و هم پس‌از وفات ایشان. نخستین چاپ در سال 1356شمسی از سوی مرکز بررسی‌های اسلامی منتشر شد و سید هادی خسروشاهی مقدمه‌ای کوتاه بر آن چاپ نگاشت. عین همان مقدمه در بعضی چاپ‌های بعد نیز تکرار گردید. برای نمونه در سال 1388ش بوستان کتاب چاپ پنجم این کتاب را منتشر کرد و مقدمه مذکور بدون تغییر در عبارات، در ابتداءِ کتاب منعکس گردید و حتی تعبیر «مدّ ظله العالی» برای علامه، تغییری نکرد.([1])

این کتاب که تحت‌اشراف علامه چاپ شد، در طیّ این سال‌ها با متنی یکسان منتشر گردید و تغییری در عبارات آن رخ نداد و حتی چاپ دفتر انتشارات اسلامی (وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم) نیز متن کتاب را بدون کم‌وکاست در سال 1378ش انتشار داد.

چند هفته‌ای است که چاپ جدید این کتاب توسط انتشارات دانشگاه علامه طباطبائی در دسترس قرار گرفته است. گفته شده ویژگی این چاپ این است که مطابق دست‌خط علامه است. دکتر حسین نصر، دست‌خطی را که از کتاب شیعه در اسلام در اختیار داشته‌اند و مطابق همین دست‌نویس ترجمه انگلیسی صورت گرفته، به کتابخانه دانشگاه تهران هدیه کرده‌اند. جناب‌آقای محمدکریم پارسا، از شاگردان خصوصی علامه طباطبائی و مدرّس کتاب شیعه در اسلام، پس‌از اطلاع از این دست‌خط، از طریق دکتر رسول جعفریان به این نسخه اصل دسترسی پیدا کرده و با تمهید و تصحیح و تحقیق منتشر کردند. در صفحه نخست نیز تذکر داده‌اند: «از روی نسخه اصل».

جناب محمدکریم پارسا این نسخه خطی از شیعه در اسلام را مغتنم شمردند و بدون درنظر گرفتنِ چاپِ زمانِ حیاتِ علامه که تحت اشراف ایشان بوده، به انتشار این دست‌خط تسریع کردند؛ غافل از اینکه این دست‌خطْ نگارشِ اولیه بوده و توسطِ خودِ علامه تغییرات مهمی در آن صورت گرفته است.

ایشان در پایانِ تمهیدِ چاپِ جدید، صفحاتی از دست‌خط را منتشر کرده و تحت آن نگاشته‌اند: «تصویر یکی از مواردی که در چاپ‌های قبل، تمام صفحه اسقاط شده.»([2]) اگر نگوییم این اسقاط غیرعامدانه بوده، شاید علامه طبق شرایط آن روزگار، به اسقاط صفحاتی از این کتاب دستور داده‌اند؛ به‌ویژه مباحثی در زمینه صوفیه و اقطاب صوفیه و موضوع عرفان.

دکتر ویلیام چیتیک پژوهشگر و نویسنده اسلام‌پژوه به این موضوع واکنش نشان داده و در یک ایمیل نکاتی را یادآور شده‌اند. عبارات انگلیسی ایشان و ترجمه عبارات چنین است:

I remember very well the discrepancies you are talking about. In those days I was Dr. Nasr’s assistant with his English works-usually  typing and some editing. I had borrowed Dr. Nasr’s copy of Tabataba’i’s handwritten manuscript to check some passages in his translation. I must have been typing the translation for him. A few months later, after the Persian text was printed, I noticed that some of the most interesting parts about ‘irfan had been dropped. We happened to be visiting the Allama in Qum, so I asked him about those passages.  He just laughed and said that he had to keep his followers in mind, so he left out some parts that they would not have understood. That ms. must have been lost with Dr. Nasr’s library

«من اختلاف‌هایی را که شما در مورد آنها صحبت کردید به‌یاد دارم. در آن ایام من دستیار دکتر نصر در امر ترجمه و ویرایش کارهای ایشان بودم. من از دکتر نصر کپی نسخه خطی طباطبائی را جهت تطبیق برخی‌از عبارات در ترجمه ایشان، امانت گرفته بودم. من باید ترجمه ایشان را تایپ می کردم. پس‌از گذشت چند ماه از چاپ فارسی کتاب، متوجه شدم قسمت‌های شایان‌توجه آن درمورد عرفان حذف شده است. نظر به اینکه ملاقات با علامه در قم برای ما اتفاق می‌افتاد، از ایشان درمورد آن عبارات سؤال کردم. ایشان خندیدند و گفتند که باید مراعات حال تابعین خود را می‌کردند. لذا ایشان برخی‌از عبارات را به‌جهت اینکه برای تابعین قابل‌فهم نبود، لحاظ نکردند. تاکنون آن نسخه خطی نیز لابد از کتابخانه دکتر نصر مفقود شده است.»

البته آن نسخه اصلی موجود بوده و ملاک کار آقای پارسا قرار گرفته است.

در این باره مشکلی نیست. جناب‌آقای پارسا، مصحح محترم، خواسته‌اند حتی افتادگی‌های چاپ‌های قبل را طبق دست‌نویس اولی، در این چاپ منعکس کنند. مشکل در این است که چرا ایشان تغییرات متأخر علامه را که در چاپ‌های فارسی لحاظ شده، نادیده‌ گرفته‌اند؟!

جناب‌آقای محمدکریم پارسا احتمالاً از شوق دست‌یابی به نسخه اصل،‌ از جوانب موضوع غفلت ورزیده و با انتشارِ عینِ دست‌نویسِ اولیه، ضربه‌ای به کتاب شیعه در اسلام وارد آورده‌اند.

شاید گفته شود ایشان «رعایت امانت» کرده‌اند، چنان‌که خود در تمهیدِ کتاب به رعایت امانت در نقل اشاره کرده‌اند.([3]) اما متأسفانه توجه نداشته‌اند که سال‌ها بعد، به‌تدریج این کتاب در اوساط علمیه به‌عنوان صحیح‌ترین نسخه چاپی کتاب شیعه در اسلام مطرح خواهد شد و چاپ‌های قبلی به فراموشی سپرده شده و به این چاپ ارجاع خواهند داد؛ صرفاً به این عنوان که «از روی نسخه اصل» منتشر شده است! آیا این خیانت در امانت نیست؟! نمی‌گوییم خیانتِ عامدانه. بلکه خلافی است که از شوق،‌ استعجال و غفلت‌از جوانب مختلف صورت گرفته است. بدین‌ترتیب همه زحمات علامه در تصحیح و تنقیح کتاب و اضافه‌ها و کاستن‌ها، همگی دور ریخته شده و صرفاً‌ به دست‌نویس اولیه اکتفا شده است.

در اینجا لازم است به حقیقت تلخی اشاره کنیم. در این سال‌ها آن‌قدر از جانب بعضی اقشار به طایفهݘ اثناعشریِ شیخیه ظلم‌های عامدانه شده است که باید حق بدهید که این‌گونه موارد را هم با همان چشم ببینیم. برای نمونه در سال‌های اخیر کتابی با عنوان تاریخ کلام امامیه چاپ شد. این کتاب در شانزده فصل و 696 صفحه تنظیم شده، اما بخش «شیخیه» از این کتاب سانسور شده است. علت سانسور نیز ترس نویسنده از فضای به‌وجودآمده در حوزه بوده است. پیش از این گزارشی از این کتاب و توضیحات پیرامون آن در مقاله‌ای ارائه کردیم با عنوان «چرا مثبت نوشتن از شیخیه شجاعت می‌خواهد؟»

به اصل سخن باز گردیم. برای عملکرد جناب‌آقای محمدکریم پارسا مثالی عرض می‌کنم. فرضاً جناب‌آقای پارسا کتابی را نوشته و دست‌نویس آن را به یکی از شاگردان مرحمت کنند و البته خودِ ایشان پس‌از مدتی در نسخه‌ای که نزد ایشان است،‌ تصرفات لازم را انجام داده و کم و زیاد کنند. اما آن شاگرد بدون توجه به آن زحمات و تغییرات نهایی،‌ همان متنِ اولی را منتشر سازد. جناب‌آقای پارسا به این شاگرد چه خواهند فرمود؟ آیا جز این است که مؤاخذه کرده و تذکر می‌دهند؟

خوشبختانه شمارگان این چاپ جدید اندک و 700 نسخه است. یا باید این تعداد جمع‌‌آوری شود؛ یا اگر مقدور نیست، در چاپ دوم، همه کاستی‌های این چاپ تدارک گردد. وگرنه ظلمی بزرگ به زحمات علامه است.

از جمله حذفیاتِ چاپِ جدید (به‌بهانه اینکه در دست‌نویس اولیه علامه نیامده)، حذف دیدگاه علامه است درباره طایفه شیخیه. دیدگاه علامه چنین است:

«خاتمه فصل: دو طایفه شیخیه و کریمخانیه که در دو قرن اخیر در میان شیعه دوازده‌امامی پیدا شده‌اند نظر به اینکه اختلافشان با دیگران در توجیه پاره‌ای از مسائل نظری است نه در اثبات و نفی اصل مسائل، جدایی ایشان را انشعاب نشمردیم.»

باید تصریح کنیم ما با دیدگاه‌های فلسفی علامه هم‌رأی نیستیم و تأملاتی بر آراء فلسفی و کلامی ایشان در این کتاب یا المیزان و امثال آن داریم. اما باید اذعان کنیم علامه انصاف پیشه کرده و درباره شیخیه قضاوت منصفانه‌ای ارائه کرده‌ است. او شیخیه را از بابیه و بهائیه جدا کرده است. در بخشی از کتاب شیعه در اسلام درباره بابیه و بهائیه گفته است: «فرقه بابیه و بهائیه که مانند باطنیه در اصول و فروع اسلام از عامه مسلمین جدا می‌باشند.»([4]) اما درباره شیخیه، به‌صورت مستقل توضیح داده است.

عبارات علامه درباره شیخیه در همه چاپ‌ها و ترجمه عربی کتاب شیعه در اسلام موجود است. برای نمونه:

1.چاپ دفتر انتشارات اسلامی (وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، 1378ش، ص74

2.چاپ بوستان کتاب، به کوشش سید هادی خسروشاهی، چاپ پنجم: 1388ش، ص68

3.ترجمه عربی شیعه در اسلام، بیروت: بیت الکاتب للطباعة و النشر، 1999م، ص67: «اما طائفتا الشیخیة و الکریمخانیه، اللتان ظهرتا بین الشیعة الامامیة فی القرنین الاخیرین فلم‌نعدهما انشعاباً لان اختلافهما معاً یدور حول توجیه و تفسیر بعض المسائل النظریه و لیس فی اثبات او نفی اصل المسائل.»

یکی از شاگردان یا دوستداران جناب‌آقای محمدکریم پارسا در پیامی به نگارندهݘ این سطور چنین نوشتند:

«نسخه‌ای که از کتاب شیعه در اسلام چاپ جدید شده است مصحح آن در تمهید کتاب به صراحت بیان کرده‌اند که یک کلمه در متن تصرف (کم‌وزیاد) نشده و اگر تغییری در متن به‌جهت تصحیح داده شده، در پاورقی عین عبارت علامه را نوشته است.

مصحح این کتاب حداقل سه مرتبه این کتاب را از اول تا آخر تدریس کرده‌اند.

و آن جملاتی که درباره طایفه شیخیه و کریمخانیه بوده تدریس کرده‌اند ولی نسخه اصلی که به دست آمده، ایشان (مصحح) کلام حضرت علامه را طبق نسخه اصل بدون هیچ تصرفی آورده‌اند و نه با قیچی، چاقو، دست و پنبه تغییری نداده‌اند و قاضی بین ما و شما نسخه اصل کتاب به خط مرحوم علامه است که در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.»

پاسخ می‌دهیم: مصحح محترم که اقلاً سه دوره این کتاب را تدریس کرده‌اند، با ملاحظه دست‌خط علامه، هیچ به‌فکر نیفتاده‌اند که عبارات درباره شیخیه از کجا آمده است؟! آیا سه دوره عباراتی را تدریس کرده‌اند که علامه نفرموده است؟! یا اگر فرموده، در این نسخهݘ دست‌نویسِ اولی موجود نیست و مؤلف نظر خود را در نسخه چاپی اضافه کرده است؟ چرا اقلاً یک پاورقی نزده‌اند که در اینجا عباراتی بوده که حذف شده؟ و چرا بدون هیچ واکنشی از قضیه گذشته‌اند؟ آیا روشِ تحقیقی اقتضاء نمی‌کند که محقق در پاورقی به این پرسش‌ها پاسخ بدهد؟

به‌طور مکرر عرض می‌کنیم آن نسخهݘ دست‌نویس‌ دست‌نویسِ اولی بوده و سزاوار بود که مصحح محترم به آن اکتفا نکنند. مصحح محترم می‌دانند چندویرایشی بودنِ کتاب‌ها چیز عجیبی نیست. بسیاری‌از مؤلفان پس‌از نگارش یک کتاب، پرونده آن کتاب را باز نگه می‌دارند و در طول زمان، حک و اصلاح و کم‌وزیادهایی در ویرایش اول کتاب اعمال می‌کنند. محقق محترم جناب‌آقای محمدباقر ملکیان این موضوع را درباره کتب روایی همچون وسائل‌الشیعه و کتاب من لایحضره الفقیه به‌تفصیل نشان داده‌اند. کتب روایی که چنین است چه رسد به کتب دیگر. دقت، انصاف و امانت‌داری حکم می‌کند شخص محقق جدیدترین ویرایشِ مؤلف را در نظر بگیرد و طبق آن کتاب را منتشر سازد و اگر می‌خواهد افتادگی‌های عامدانه را هم بیاورد (که البته محلّ تأمل است) نباید از جدیدترین ویرایشِ مؤلف غافل گردد. آری، نسخه اولی به‌علت دست‌نویس بودن مؤلف جالب توجه و لازم است؛ اما مُکفی نیست.

صریحاً عرض می‌کنیم حرکت مصحح محترم شبیه همانی است که علامه از آن نهی کرده است. سید هادی خسروشاهی در مقدمه کتاب بررسی‌های اسلامی اشاره کرده است که «بعضی‌از دوستان ارجمند و ناشرین محترم، به‌عنوان نشر معارف اسلامی، در سال‌های گذشته قسمت‌های مختلفی از مقالات پراکنده استاد را بدون تنقیح […] منتشر ساختند که طبعاً مورد رضایت معظم‌له قرار نگرفت» و علامه در نامه‌ای نشر آثار را به اجازه مجدد و کتبی منحصر کرد.([5]) منظور این است که منقح نبودنِ آثار موردرضایت علامه نبوده و قطعاً روح ایشان از این چاپ جدید نیز رضایت ندارد؛ چراکه جدیدترین ویرایش‌ها و زحمت‌های ایشان را شامل نمی‌شود.

یکی دیگر از دوستان مصحح محترمِ کتاب، پیام زیر را برای نگارنده ارسال کرده‌اند:

«با توجه به اینکه مصحح محترم کتاب شریف شیعه در اسلام، بعداز چند دوره تدریس آن، با دقت ویژه و بدون هیچ‌گونه تعصب، این کتاب شریف را با خط مرحوم مصنف مقابله و تصحیح نموده‌اند، به‌هیچ‌وجه احتمال خلاف امانت در حق ایشان داده نمی‌شود.

اما در عین حال مجدداً نسخه‌ خط علامه طباطبائی (که تصویر آن به‌پیوست تقدیم می‌گردد) بررسی گردید و در آن، پارگراف مربوط به شیخیه و کریمخانیه وجود ندارد.

بنابراین، هیچ‌گونه اعتراضی از این جهت، بر چاپ جدید کتاب شیعه در اسلام وارد نمی‌باشد.

اینکه چگونه در بعضی‌از چاپ‌های کتاب، این پارگراف اضافه شده، موضوع دیگری است که باید جداگانه بررسی گردد و در صحت و درستی چاپ جدید، هیچ خدشه و خللی ایجاد نمی‌کند.

چه خوب است که در هر مسأله‌ای قبل‌از قضاوت، صحت و سقم ادعا بررسی گردد و براساس تحقیق سخن گفته شود. و الحمد لله رب العالمین.»

پاسخ می‌دهیم پس‌از چند دوره تدریس بدون تعصب، به‌راستی با ملاحظه دست‌خط علامه این سؤال برای مصحح محترم پیش نیامد که در چندین دوره ما چه عباراتی را خوانده و شرح می‌دادیم؟ یعنی با مشاهده دست‌نویس اولیه، بلافاصله تبادر به انکارِ عباراتِ منعکس‌شده در همه چاپ‌ها کرده‌اند؟ این واکنش از روش تحقیق به دور است.

اشاره کرده‌اند: «به‌هیچ‌وجه احتمال خلاف امانت در حق ایشان داده نمی‌شود.» آری، در مقابلهݘ دست‌نویسِ اولیه، امانت‌داری شده است. اما سخن در دیدِ کلان است. سخن در این است: آیا هنگام چاپ کتاب صرفاً باید به دست‌نویس اولیه اکتفاء نمود و از آنچه تحت‌اشراف مؤلف منتشر شده چشم پوشید؟!

نوشته‌اند: «بنابراین، هیچ‌گونه اعتراضی از این جهت، بر چاپ جدید کتاب شیعه در اسلام وارد نمی‌باشد.» پاسخ می‌دهیم این استدلال کودکانه‌ای است. این چاپ زین‌پس به‌عنوان نسخه‌ای شناخته می‌شود که براساس نسخه اصل تنظیم و منتشر شده. صددرصد اعتراض بر همین چاپ است که چرا به پیش‌نویس اولیه اکتفا شده است.

و اما این مطلب که «چگونه در بعضی از چاپ‌های کتاب، این پارگراف اضافه شده، موضوع دیگری است که باید جداگانه بررسی گردد و در صحت و درستی چاپ جدید، هیچ خدشه و خللی ایجاد نمی‌کند.» این مطلب باید توسط مصحح محترم بررسی می‌شد نه اینکه منتقد این موضوع را بررسی کند! و نباید «جداگانه بررسی گردد»؛ بلکه مسئله‌ای است در متنِ موضوع و نه حاشیه. و صدالبته در صحت و درستی چاپ جدید خدشه وارد می‌کند.

جناب‌آقای پارسا در تمهید چاپ جدید کتاب نوشته‌اند: «تعبیرات حضرت علامه و کلماتی که در کتاب‌ها و تألیفاتشان انتخاب فرموده‌اند و از آنها از معانی و مطالب تعبیر می‌کنند، بسیار حساب‌شده است. این عالم بزرگوار حکیمی الهی است […]»([6])

سؤال می‌کنیم به چه مسوّغی عبارات سنجیده و حساب‌شده این حکیم (به‌تعبیر مصحح محترم) را در چاپ جدید نیاورده‌اید؟ صرفاً مِن‌باب امانتداریِ نسخهݘ دست‌نویسِ اولی؟ این روش هرگز با معیارهای اخلاقی و پژوهشی جمع نمی‌شود.

و اما توصیه آخر ایشان: «چه خوب است که در هر مسأله‌ای قبل‌از قضاوت، صحت و سقم ادعا بررسی گردد و براساس تحقیق سخن گفته شود.» ما همین توصیه را به ایشان و استاد محترم ایشان جناب محمدکریم پارسا داریم: چه خوب است که قبل‌از هر مسئله‌ای و اقدامی برای چاپ کتاب، درباره این دست‌نویس اولیه تحقیق بیشتری صورت می‌گرفت و لااقل با دکتر نصر در آمریکا مطرح کرده و در انتشار تعجیل نمی‌کردند.

جناب‌آقای پارسا کتاب شیعه در اسلام را دائرة‌المعارف مختصر درباره شیعه امامیه می‌دانند.([7]) چگونه نام برخی طوایف شیعه را از این دائرة‌المعارف حذف کرده‌اید؟ طوایفی که در سه دوره تدریس خود، نام آنها را برده و شرح داده‌اید.

جالب‌توجه است که در همین تمهید نوشته‌اید: «حضرت علامه بزرگوار طباطبائی آخرین اعتقادات و افکار و نظریات و معارف خود را در هر زمینه‌ای که بحث فرموده، در کتاب شریف شیعه در اسلام با زبانی ساده و شیوا آورده است.»([8])

چرا برای بازخوانی آخرین اعتقادات و افکار و نظریات علامه، به دست‌نویس اولی اکتفا کرده و از چاپ زیر نظر علامه فراموش کرده‌اید؟!

به‌گفته برخی از اهل فضل، اواخر دهه هفتاد، زمانی که آقا سید عبدالباقی تصمیم گرفتند آثار  علامه را به طلبه‌ای جهت آماده‌سازی و نشر بدهند، خدمتشان عرض شد که اینها را فهرست کنید و طبق فهرست، تحویل بدهید و بعداً هم تحویل بگیرید. در جریان تهیه فهرست، تعداد زیادی از  نامه‌های مرحوم علامه فهرست شد. در این میان، نامه‌های دکتر نصر به علامه (از مرحله درخواست تألیف کتاب شیعه در اسلام تا خاتمه یافتن ترجمه انگلیسی این کتاب) متعدد و قابل‌توجه بود و موارد متعددی هم بود که دکتر نصر، متناسب با مخاطب انگلیسی‌زبان، پیشنهاد اصلاح یا تغییر یا افزودن و کاستن داشتند و علامه به‌دقت جواب نوشته و نسخه‌ای از جواب خود را (شبیه پیش‌نویس) داخل همان پاکت گذاشته بودند و در حاشیه یک دو پاسخ هم نوشته بودند: «مذاکره شد». یک‌جا هم به دکتر نصر نوشته بودند که من این کتاب را محض خاطر شما یا محض گل روی شما نوشته‌ام (به‌ این مضامین).

سزاوار بود مصحح محترم پیش‌از تسریع در چاپ دست‌نویس اولیه، همه جوانب را سنجیده و با اهل فضل مشورت کرده و نسخه کاملی از کتاب شیعه در اسلام منتشر بفرمایند.

در اینجا مناسب است سندی متقن و محکم ارائه کنیم که علامه طباطبائی پاراگراف مربوط به شیخیه را خود به کتاب اضافه کرده بوده و در زمان حیات ایشان منتشر شده و حتی از این پاراگراف دفاع کرده است!

سید هادی خسروشاهی که سالیانی دراز در حضور علامه طباطبائی بوده، علاقه خاصی به جمع‌آوری آثار مطبوع و استنساخ آثار مخطوط علامه داشته است. نتیجتاً مجموعه‌ای از مقاله‌ها، پاسخ‌ها و رساله‌های علامه را در دو مجلد با عنوان بررسی‌های اسلامی منتشر کرد.

در مجلد دوم بررسی‌های اسلامی، پاسخِ نامه‌ای را با امضاء علامه طباطبائی نقل کرده است. این پاسخ که در جواب اشکالاتی است به کتاب شیعه در اسلام و کتاب المیزان، به عبارت علامه درباره شیخیه اشاره شده و ایشان به این اشکال پاسخ داده و از آن پاراگراف دفاع کرده‌اند. عین پاسخ علامه چنین است:

«السلام عليکم و رحمة الله و برکاته‏. نامه گرامى زيارت شد و اشکالاتى که نسبت به عبارات و مطالب کتاب شيعه در اسلام و تفسير الميزان مرقوم فرموده بوديد مطالعه شد. از بذل توجه و تعمقى که در مطالب اين کتاب‏ها فرموده‏ايد کمال تشکر را دارم. جزاکم الله تعالى عن الحق و الحقيقه خير الجزاء.

اينک خلاصه اشکالات و آنچه که در اطراف آنها به‌نظر مى‏رسد:

[…] اشکال دوم:

«دو طايفه شيخيه و کريمخانيه با وجوه اختلافى که با بقيه شيعه دارند، به‌عنوان اينکه اختلافاتشان در توجيه بعضى از مسائل نظريه است نه در اثبات و نفى اصل مسائل، افتراقشان را انشعاب نگرفتيد، با اينکه آنان منکر معاد جسمانى و معراج جسمانى مى‏باشند و سخنانى در خصوص حضرت حجت عجل‏اللّه تعالى فرجه دارند […]»

جواب: ملاک خروج از يک دين يا مذهب انکار بعضى‌از ضروريات آن دين يا مذهب مى‏باشد؛ به اين معنا که کسى يکى از مسائلى را که ثبوت آن در آن دين يا مذهب پيشش ضرورى و بديهى مى‏باشد، انکار نمايد و در اين مسائل اصل مسئله ضرورى و خصوصيات آن نظرى است […] و السلام عليکم‏، محمدحسين طباطبائى‏، 15/ 1/ 1397 هجرى.»([9])

البته همین‌جا تصریح می‌کنیم که شیخیه به معاد جسمانی و معراج جسمانی قائل هستند و بزرگان مکتب، در محکمات فرمایش‌های خود به جسمانی بودن معاد و معراج تصریح کرده‌اند.

به هر روی این عبارات از کتاب بررسی‌های اسلامی نشان می‌دهد که علامه خود این عبارات را در کتاب شیعه در اسلام نگاشته است و تردیدی در این قضیه نیست. شایان ذکر است که مصحح محترم در تمهید چاپ جدید مباحثی را از کتاب بررسی‌های اسلامی نقل کرده‌اند.([10]) ولی تغافل کرده‌اند که در همین کتاب درباره بخش «شیخیه» از علامه سؤال شده است.

نتیجتاً چاپ جدید کتاب شیعه در اسلام، علی‌رغم امانت‌داری در نقل دست‌نویس اولیه، در بهترین شکل خیانتی ناخواسته در حق این کتاب است و باید در چاپ‌های بعد طبق بازبینی‌های علامه و چاپ‌های زمان حیات علامه تدارک کاستی‌ها صورت گیرد. نسخه‌ای که علامه برای چاپ به ناشر داده است نسخه‌ای دیگر و متأخر بوده و چون تحت‌اشراف علامه هم بوده آخرین نظرات و تغییرات را دربرمی‌گیرد و در مواضع اختلاف و تفاوت، همین نسخه ثانی منتشره حجیت و اعتبار دارد.

و السلام علی من اتبع الهدی

شوال‌ 1442

اردیبهشت 1400

 

پیام یکی از دوستداران محقق محترم چاپ جدید «شیعه در اسلام»

و پاسخ به ایشان

———————-

حضور محترم مسئولین گرامی “نشست با موضوع نقد چاپ جدید کتاب شیعه در اسلام”

سلام علیکم و رحمة الله

احتراما نقطه نظراتی را درباره محتوای ارائه شده در نشست سه‌شنبه شب مورخه 28/2/1400 در پیج عقایدنت به استحضار می‌رساند:

۱- برگزاری جلسه نقد کتاب به صورت یک‌طرفه (بدون حضور محقق کتاب به عنوان پاسخ‌گوی نقدها) از پدیده‌های عجیب در عرصه‌ی نقّادی کتب تراث شیعه می‌باشد. و اینگونه نقادی یک‌جانبه، از آن فرهیختگان گرامی انتظار نبود.

۲- انتشار کتاب بر طبق دستنویس شخص نویسنده، نه تنها خیانت محسوب نمی‌شود بلکه کاری است اساسی و اصولی، خصوصا که چاپ‌های مکرر کتاب “شیعه در اسلام” همه یا اکثر آنها مغلوط و مشتمل بر اختلالاتی است که اعتبار کتاب را زیر سؤال می‌برد.

چنانچه محقق کتاب در تمهید صفحه۳۰ متذکر شده، چاپ‌های قبل در عین تعدد، هریک از روی چاپ‌های پیشین تجدید می‌شده و لهذا مشتمل بر اغلاط سهوی و عمدی فراوان می‌باشند که می‌توان وجود آنها را اثبات و ارائه نمود. و اگر بعضی از متصدیان، نسخه‌ی دست‌نویس علامه را در اختیار می‌داشتند و آن را مبنای چاپ خود قرار می‌دادند این‌همه تغییر و اختلال به وجود نمی‌آمد.

۳- حقیقت مطلب این است که پارگرافی با عنوان “خاتمه فصل” مشتمل بر شش سطر که حدود نیمی از آن مربوط به شیخیه و کریمخانیه و حدود نیم دیگر مربوط به فرقه علی‌اللهی می‌باشد، به واسطه اینکه در نسخه اصل کتاب (که مبنای چاپ جدید است) موجود نبوده، در چاپ جدید آورده نشده است.

اولا طبق اذعان مجری محترم، این کار عالما عامدا صورت نگرفته.

و ثانیا نیاوردن این پارگراف شش سطری واقعیتی را تغییر نمی‌دهد؛ زیرا بر فرض نبودن این پارگراف، چون در تفصیل انشعابات شیعه، نامی از شیخیه و کریمخانیه برده نشده طبعا این دو طائفه داخل در انشعابات نشده و خواه ناخواه از شیعه دوازده‌امامی جدا و مفترق نمی‌شوند.

به عبارت دیگر: مرحوم علامه انشعابات شیعه را که در قبال شیعه دوازده‌امامی برمی‌شمارند از قبیل زیدیه و اسماعیلیه و غیر آنها، نامی از طائفه شیخیه و کریمخانیه نمی‌برند. و این یعنی این دو طائفه را جدای از شیعه دوازده‌امامی به حساب نیاوردن.

لهذا پارگراف مزبور تنها مطلبی را ارائه می‌کند که بر فرض نبودن آن هم کاملا از خود متن کتاب فهمیده می‌شود.

بنابراین اضافه نمودن این پارگراف، تنها توضیح مطلبی است که اگر هم پارگراف مزبور نمی‌بود، مقصود از آن، حاصل بود. (لطفا دقت شود.)

و نیاوردن سهوی پارگراف، حتی “خیانت ناخواسته” نیز (به تعبیر مجری محترم) نمی‌باشد؛ زیرا موجب تغییر حقیقتی نشده است.

علاوه بر اینکه برای همه روشن است که: “نیاوردن یک پارگراف” غیر از “حذف کردن آن پارگراف” است. تا چه رسد سهوی باشد. تا چه رسد تغییری در واقعیت و مقصود نویسنده ایجاد نکند.

۴- مجموع سخنان مجری محترم که مربوط به چاپ جدید کتاب شیعه در اسلام می‌باشد، با حذف مطالب حاشیه‌ای، دو مطلب است:

یکی نیاوردن پارگراف مزبور که در نسخه اصل موجود نیست و مجری محترم ادعا می‌کند که در چاپ اول تحت اشراف علامه اضافه شده.

دو دیگر آوردن دو قسمت از جالبترین مطالب عرفانی که در نسخه اصل موجود است و آقای دکتر چیتیک می‌گویند مرحوم علامه بخاطر رعایت پیروان خود و اینکه آنها نمی‌فهمیدند، کنار گذاشته‌اند.

آیا انصافا این دو مطلب، موجب این می‌شود که چاپ کتاب از روی نسخه اصل و خط علامه، کتاب “شیعه در اسلام علامه طباطبائی” نباشد بلکه “شیعه در اسلام محمدکریم پارسا” باشد؟؟

آیا این تغییر انتساب، در عرصه‌ی فرهنگ و در جامعه فرهیختگان، بی‌انصافی نمی‌باشد؟؟

ناقدان محترم را با وجدان شریف خودشان وامی‌گذاریم.

۵- بله منصفانه باید اذعان کرد که پرسش و پاسخی که در کتاب “بررسی‌های اسلامی” درباره پارگراف مذکور منعکس گردیده، دلالت می‌کند بر اینکه پارگراف مذکور توسط خود علامه اضافه گردیده. و حتما محقق محترم باید این قصور را بنحو احسن جبران نماید.

و از ناقدین محترم بابت توجه دادن این قصور تشکر می‌کنیم.

۶- خلاصه اینکه تنها یک مورد را علامه بر نسخه‌ی دستخط خود بعدا اضافه فرموده که در چاپ جدید قصورا آورده نشده، اما مجری محترم می‌گوید: “اضافاتی را که علامه بعدا نوشته‌اند از کتاب حذف کرده و حالا شاید موارد دیگری هم باشد که ایشان نیاورده”.

از یک پژوهشگر باانصاف که از الفبای پژوهش دم می‌زند اینگونه سخن گفتن و یک مورد را به موارد متعدد تبدیل نمودن، انتظار نمی‌رود.

۷- در خاتمه متذکر می‌شود که در بقیه‌ی سخنان مجری محترم نیز مسامحاتی وجود دارد که به دلیل حاشیه‌ای بودن آنها و مربوط نبودن به موضوع نشست، از طرح آنها خودداری شد.

و مجددا مراتب تشکر خود را از ناقدین، بخاطر تذکر سهو و قصوری که در “یک مورد” از چاپ جدید کتاب شریف شیعه در اسلام رخ داده است، ابراز می‌داریم.

اما خوب است مهربانانه از زحمات محقق محترم نیز بابت احیاء نسخه‌ی اصل دست‌خط مرحوم علامه، تقدیر و تشکر به عمل آید. یک مورد سهو و قصور، به اندازه‌ی صد مورد بزرگ‌نمایی نشود؛ که الانسان محل السهو و النسیان.

از خداوند متعال، برای محقق محترم کتاب شیعه در اسلام و همه کسانی که به علم و دین و مذهب خدمت می‌کنند پاداش خیر و توفیقات روزافزون خواهانیم.

 

———————-

پاسخ:

1.محقق کتاب جناب آقای پارسا در فضای مجازی حضور نداشته و ندارند و همین توضیحات فوق را هم خود ایشان ننوشته‌اند و ظاهراً یکی از دوستان یا علاقمندان تهیه و ارسال کرده است. برای اینکه نشست یک‌سویه نباشد، از یکی از شاگردان محقق محترم خواستیم که در نشست حاضر شوند اما پاسخی ندادند (مکاتبات مذکور موجود است) ازاین‌رو به‌ناچار این نشست برگزار شد. گذشته از اینکه نشست یک‌جانبه نبود و همه دفاعیاتی که دوستداران محقق کتاب برای ما ارسال کرده بودند مطرح کرده و پاسخ داده شد.

2.اشاره کرده‌اید حذف پاراگراف مذکور، خللی در مطلب ایجاد نمی‌کند. البته این حسن ظنّ شماست. دشمن فکری از همین خلأ سوء استفاده خواهد کرد و سال‌ها بعد خواهد گفت و نوشت که علامه به‌هیچ‌وجه متعرض موضوع شیخیه نشده و نظر صریحی از صاحب کتاب شیعه در اسلام در دست نیست و خواهد گفت در عداد بابیه و بهائیه آنها را برشمرده است چراکه مستقلاً نامی نبرده! متأسفانه این گونه موضع‌گیری‌های خصمانه در طیّ سالیان گذشته در برابر شیخیه بوده. ازاین‌رو حذف این مطلب درباره شیخیه، مفید همان فایده‌ای نیست که در نقل آن هست. درباره عواقب حذف این پاراگراف در نشست توضیح داده شده و در این موضع تکرار نمی‌شود.

3.اینکه نگاشته‌اید «طبق اذعان مجری محترم این کار عالماً عامداً صورت نگرفته» در خوش‌بینانه‌ترین فرض است. و گرنه کسی که اقلاً سه‌ دوره این کتاب را تدریس کرده، لااقل علامت سؤالی در این باره در ذهنش شکل می‌گرفت و در مقدمه یا پاورقی واکنش نشان می‌داد.

4.تعبیر «شیعه در اسلام محمدکریم پارسا» جمله مجری نبود. پیام یکی از حاضران در نشست بود که همچون دیگر پیام‌ها قرائت گردید.

5.احتمال قصور در بخش‌های دیگر کتاب، به علت برخورد با حذف این پاراگراف بود. وقتی علامه در نامه‌ای بر صحت مباحث مربوط به شیخیه تأکید کرده است و در چاپ جدید حذف شده، آیا صرفاً به‌عنوان یک احتمال نمی‌توان مطرح کرد که شاید موارد دیگری هم باشد؟ تبدیل نمودن به موارد متعدد نیست؛ صرفاً احتمالی است که به قرینه حذف مطالب مذکور مطرح کرده و از آن رد شدیم.

6.به هر روی امیدواریم محقق محترم حسن نیت خود را نشان داده و این وعده متحقق گردد که: «حتماً محقق محترم باید این قصور را بنحو احسن جبران نماید».

9 شوال 1442، 31 اردیبهشت 1400

 

————————————————————————————————-

([1]) شیعه در اسلام، چ5، قم: بوستان کتاب، ص11

([2]) شیعه در اسلام، چ جدید، ص92

([3]) همان، ص32

([4]) همان، ص144

([5]) بررسی‌های اسلامی، ج1، ص14

([6]) شیعه در اسلام، چ جدید، ص15

([7]) همان، ص17

([8]) همان، ص21

([9]) بررسی‌های اسلامی، ج2، ص317

([10]) شیعه در اسلام، چ جدید، ص53