یکی از اصول فهرستنگاری تسلط بر موضوع و محتوای نسخه خطی است. اگر فهرستنویس فاقد این شرط باشد آنگونه که باید و شاید، نسخه معرفی نمیگردد. اما همین شرط و اصل، خود چند مرحله است.
مرحله نخستِ تسلط بر موضوع و محتوا، آشنایی به زبان مجموعه خطی است. مرحله بعد آشنایی با علمی است که در آن مجموعه بحث شده است. مرحله بعد آشنایی با اصطلاحات و دقایق و نِکاتی است که مؤلف یا کاتب، در نسخه خطی استفاده کرده است. این دقایق و نکات اعم از مباحث لغوی و اصطلاحی و حتی تاریخ قمری و شمسی و … است.
این نکته در معرفی مواریث مکتبی پررنگتر میشود؛ چراکه مستلزم آشنایی نسخهشناس با اثرها و شخصیتها و ریزموضوعات مطرح در آن مکتب فکری است.
برای نمونه به فهرستنویسیِ نسخهای خطی در کتابخانه دانشگاه تهران اشاره میکنیم.
فهرستنویس در صفحه نخست این نسخه نوشته است:
«نسخه نفیس و گنجینه جواهر معانی دروس شیخ احمد احسائی که در مواضیع مختلفه و علوم متنوعه مخصوصاً در علم اکسیر و کیمیا افادات گرانبهائی فرموده و یکی از شاگردان فاضل و خوشقریحهاش آن بیانات را درس به درس و روز به روز نوشته… .»
همین مضمون در مجلد ۱۱ از فهرست کتابخانه دانشگاه تهران، در صفحه ۲۳۹۱ چنین آمده است:
«درسهای شیخ احمد احسایی است بهعربی جز یکی که به فارسی است و بندها با بسمله آغاز میشود و برخی عنوان فصل هم دارد.»
شخص متتبع، در بادیِ نظر، با دیدن این معرفی اجمالی به شگفت آمده و مشتاق میشود؛ چراکه اگر اینگونه باشد بهواقع گنجینهای نفیس و نسخهای فرید است. میدانیم عالم ربانی مرحوم شیخ احمد اَحسائی اعلیاللهمقامه در کربلاء معلی دروسی داشتهاند و متأسفانه متنی از آن در دست نیست. این معرفی، نوید یافتن گمشدهای است.
اما وقتی نسخه را تورق میکنیم، مییابیم این معرفی ناصحیح است و خطا؛ چراکه در نوشتن این معرفینامه، مرحله آخرِ تسلط بر موضوع و محتوا رعایت نشده است.
مدرّسِ این دروس بهطور مکرر از کلمه «مشایخنا» استفاده کرده است و این اصطلاح در شیخیه، بر عالمان ربانی مرحوم شیخ احمد اَحسائی و مرحوم حاج سید محمدکاظم رشتی و مرحوم حاج محمدکریم کرمانی و بعد از ایشان به مرحوم حاج میرزا محمدباقر شریف طباطبائی اعلی الله مقامهم اطلاق میشود. این تعبیر اصطلاحی مکتبی است. شیخ مرحوم اعلیاللهمقامه در این سیاق، این تعبیر را بهکار نبردهاند.
قرینه دیگر موضوع این دروس است. دروسی که از مرحوم شیخ احمد اَحسائی اعلیاللهمقامه که گزارش شده، دروسی است در شرح احادیث و روایات اهلالبیت علیهمالسلام و به مباحث علم فلسفی (کیمیا و اکسیر) بهطور گسترده نپرداختند و تدریسی گزارش نشده است.
قرینه دیگر سالهایی است که در صفحات مختلف این مجموعه خطی نگاشته شده. این سالها (۱۲۹۳ و ۱۲۹۴ق و…) بعد از رحلت شیخمرحوم است و امکان ندارد محرّر، در مَدرس شیخ اعلیاللهمقامه بوده باشد.
با تورق بیشتر مییابیم این مجموعه ۳۶۰ صفحهای صرفاً دروس نیست؛ بلکه جُنگی است مشتمل بر درسهایی و خاطراتی و رؤیاهایی و اشعار. و کاتب و مؤلف، شخصی است از اتجاه شیخیه کرمان و اصولاً، هم مطالب و هم کتابت، به سالها بعد از رحلت مرحوم شیخ احمد اُحسائی مربوط است.
آنچه اشاره شد، نمونهای باشد برای لزوم توجه فهرستنگارِ نسخه خطی به اصطلاحات و دقتهایی که در مکاتب مختلفِ فکری وجود دارد. مرحلهای از دقت که شاید در افراد محدودی از نسخهشناسان دیده شود؛ آنانی که آکُفتِ تعمق در لایههای پنهان نسخ خطی را چشیده و ژرفاندیشانه قلم میزنند.
۲۱ محرمالحرام ۱۴۴۲