پاکی در تُربت پاکان/ تاریخ مقبره عالم ربانی مرحوم شیخ احمد اَحسائی أع (3)

ج. نقل هایی از سفرنامه ها درباره مقبره مرحوم شیخ احمد احسائی

کتاب های زیادی از خصوصیات وفات و قبر این بزرگوار یاد کرده اند که به چند مورد که مطلب جدیدی در هر کدام است یا برای اثبات مقصودی به کار می‌آید، اشاره می‌کنیم:
1. سفرنامه میرزا محمد حسین فراهانی ـ مقبره شیخ احمد احسائی- و پشت بقعه متبرکه بقیع در پائین پا در زیر ناودان گنبد مطهر، مقبره شیخ احمد احسائی است که شیخیه به او ارادت دارند و ضریح آهنی دارد. و قبر را از گچ و آجر، یک ذرع بالا آورده و سفید کرده و سنگ مرمر بزرگی بر روی او است که به خط نستعلیق این عبارت مرتسم است:
المرقد المطهر للشیخ العظیم الشأن الساطع البرهان مؤمن الدهر و تاج الفخر و علامة العصر مرجع علمائ الاسلام مجدد مأة الثالثة عشر مولانا و مولی المسلمین احمد بن زین الدین الاحسائی قدس سره و عطر رمسه و قد توفی اعلی الله مقامه فی سنة الف و مأتین ثلاثة و اربعین هذا مادة تاریخـ[ـه] اجل الله شأنه:
قد سألت الفکر عن تاریخه یوماً فانشد/فزت بالفردوس فوزاً یابن زین الدین احمد.
و بغل همین مقبره سنگ دیگر مرمر چسبانیده و این دو شعر تاریخ نوشته‌اند:
لزین الدین احمد نور فضل/تضاء به القلوب المدلهمة
یرید الحاسدون لیطفئوه/و یأبی الله الا ان‌یتمه
و ما بین سنی‌ها معروف به مقبره «شیخ الروافض» است مع هذا سنی و شیعه بر این قبر فاتحه می‌خوانند. و در مدینه کرامتی از او مشهور است: در چند سال قبل که تازه این سنگ را بر روی این قبر نصب کرده بودند دو نفر از اعراب که کارشان سنگ قبر کندنست، این سنگ را که مرمر می‌بینند با هم قرار می‌گذارند که شبانه در قبرستان بقیع از دیوار آمده و سنگ را از آنجا بکنند و به خانه خود ببرند و خطوط او را حک نموده در پشت او اسم کس دیگر مرتسم نموده به قیمت گزاف بفروشند. شب از دیوار به قبرستان بقیع می‌روند و یکی همین که کلنگ را به قبر می‌زند تا سه دفعه آوازی از قبر می‌آید که «خل الحجر.» اینها به خیالشان این آواز از خارج بقیع است که کسی دیده و این عبارت را می‌گوید. بالاخره دست و پا و زبان آنکه کلنگ می‌زده از کار افتاده و حالت استرخاء و لغوه به هم می‌رساند. رفیقش مضطرب شده او را به دوش گرفته خواست از دیوار قبرستان به زحمت پائین بیاید که سه چهار نفر از مقدسین مدینه آن شب به جائی موعود بودند می‌رسند و آن عرب را می‌گیرند که نصف شب در قبرستان بقیع به این حال به چه کاری رفته بودی؟ بعد از دو روز حبس، رفیقش که فلج شده بود می‌میرد و خود او تفصیل را گفته و مستخلص می‌شود. العهدة علی الروات.
و پهلوی قبر مرحوم شیخ احمد، قبر شیخ ابوالقاسم شیخ الاسلام شیراز است که او بدون ضریح، و سنگ کوچکی دارد. و پشت گنبد ائمه بقیع، همین سمتی که مقبره مرحوم شیخ احمد است، بقعه کوچکی است که بیت‌الاحزان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است… . (ج1،ص 230 و 231)
2. سفرنامه مکه، نائب الصدر شیرازی – و دیگر مرحوم «شیخ احمد احسائی»، در مقابل «بیت‌الاحزان» متصل به دیوار «بقعه حضرت حسن» -ع- مدفون شده، و شباکی از آهن به دور سنگ کشیده‌اند، بر سنگ مزار طرف بالای سرش این کلمات نقش است:
بسم الله الرحمن الرحیم
لزین الدین احمد نور فضل/تضییء به القلوب المدلهمّه
یرید الحسادون لیطفئوه/و یابی الله الا ان یتمّه
و در لوحی که روی مزارش انداخته‌اند، تفاصیلی نوشته‌اند و شعری که «ماده تاریخ» او را مشتمل است، نقل می‌نماید:
قد سئلتُ الفکر عن تاریخه یوما فانشد/فُزتَ بالفردوس فوزاً یابن زین الدین احمد
(سفرنامه‌های خطی فارسی، گروهی از نویسندگان،تهران:اختران،1388،ج2، ص199)
3. سفرنامه فرهادمیرزا – در خارج بقعه مبارکه، قبر مرحوم شیخ احمد بحرینی [(احسائی)] است. سنگ نازکی بر بالای قبر او بوده که شکسته شده است. معلوم نشد که از نازکی شکسته شده یا عمدا شکسته [شده] است. فاتحه خواندم و گفتم، حق همان است که شیخ علی پسر تو گفته: «ان ابی ضیعوه تلامذته» در پهلوی قبر ایشان قبر شیخ ابوالقاسم شیخ‌الاسلام شیراز است. بالای قبر او سنگ مرمر خوبی است با اشعار فارسی بر سنگ قبر او کنده، گذاشته‌اند. وفات مرحوم شیخ احمد در ماه رجب سنه هزار و دویست و چهل و دو واقع شده و از سنگ قبر او معلوم نمی‌شود. آن‌چه هم نوشته‌اند سنگ سستی بوده ضایع شده. (ص136)
4- ریحانة‌الادب، میرزا محمدعلی مدرس تبریزی – در تاریخ 1241یا42یا43یا44هجری قمری در آن ارض اقدس وفات و در بقیع مدفون و در تاریخ وفاتش گفته‌اند: «فزت بالفردوس فوزا یابن زین الدین احمد1242» و ایضا:
الشیخ احمد بن زین الدین/ذو العلم و الشهود و الیقین
فوارة النور جلیل امجد/بعد دعاء رحم الشیخ احمد
که هفتاد و شش عدد لفظ «دعاء» مدت عمر او و هزار و دویست و چهل و دو نیز عدد جمله «رحم الشیخ احمد» تاریخ سال وفات اوست. و بر سر قبر وی نوشته‌اند:
لزین الدین احمد نور علم/تضیء به الدیاجی المدلهمة
اراد الحاسدون لیطفؤوه/و یأبی الله الا این یتمه
(ج1،ص42)
5- فوائد الرضویه، شیخ عباس قمی- مخفی نماند که این شیخ احمد غیر از شیخ احمد بن زین الدین احسائی بحرانی حکیم متأله فاضل عارف عالم عابد محدث ماهر شاعر صاحب شرح الزیاره و شرح حکمت عرشیه ملاصدرا و شرح تبصره و رساله‌های بسیار است که در اوائل سنه 1243 در سفر حج وفات کرد و در ظهر بقعه مبارکه ائمه بقیع صلوات الله علیهم اجمعین به خاک رفت و من بر سر قبر او رفته‌ام بر لوح مزارش نوشته بود:
لزین الدین احمد نور علم/یضیء به القلوب المدلهمة
یرید الجاحدون لیطفئوه/ و یأبی الله الا ان‌یتمه
و این دو شعر را از اشعار منسوبه به حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام اقتباس کرده‌اند. قال علیه‌السلام:
سبقت العالمین الی المعالی/بحسن خلیقة و علو همة
و لاح بحکمتی نور الهدی فی/لیال فی الضلالة مدلهمة
یرید الجاهلون لیفطفئوه/و یأبی الله الا ان یتمه
روایت می‌کند از ٱسید علی صاحب ریاض و از شیخ اکبر ٱمیرزا مهدی شهرستانی و غیرهم و شیخ احمد احسائی مذکور بسیار متعبد بود و بر نوافل اهتمام تمامی داشت و در حق او گفته‌اند: من نظر الی عباداته مدحه و الی عباراته قدحه. (در پاورقی آمده است: این سخن استاد ایشان، میرزا مهدی شهرستانی است، ر.ک: تراجم الرجال، ج1، ص309)
و لما مات قام بمراسم عزائه المسلمون و جلس له صاحب الاشارات و المنهاج ثلثة ایام باصبهان.
(الفوائد الرضویة فی احوال علماء المذهب الجعفریة، عباس قمی، ج1، ص78تا80- قم:دفتر تبلیغات، 1385- محقق: ناصر باقری بیدهندی.)
6. کلمه ای از هزار، غلامحسین معتمدالاسلام- قبر مرحوم شیخ را قبل از ویران ساختن قبه منوره حضرات معصومین بقیع، همه دیده‌اند. قبری مجلل و دورش محجر بود. دو سنگ مرمر بسیار اعلا یکی روی قبر و دیگری بالای سرش نصب کرده بودند و روی آن ابیاتی در جلالت قدر و منزلت شیخ بزرگوار نقش شده بود که ذیلا نقل می‌شود.
اکنون هم از پیرمردان شیعیان محله نخاوله مدینه منوره به این مطلب شهادت می‌دهند و عده زیادی هم از پیران احساء و قطیف و بحرین که با شناسائی کامل و اخلاص قلب دور قبر او نشسته و فاتحه خوانده‌اند الان در حال حیات هستند و اعتراف می‌کنند و جماعتی هم از علما و مورخین، غیر از تلامذه شیخ در مؤلفات خود این مطلب را ذکر و تأیید نموده‌اند (ص22)
متأسفانه در کتاب روزنامه سفر مشهد، مکه و عتبات، نگاشته مرحوم میرزا حسن موسوی اصفهانی؛ اگرچه حالات مؤلف در مدینه منوره مفصلاً نقل شده و به بعضی جزئیات نیز اشاره شده است؛ ولی درباره وضعیت قبر شیخ مرحوم أع سخنی به میان نیامده است.

د. اشاره به بعضی جزئیات درباره رحلت شیخ مرحوم در مدینه منوره و دفن در بقیع

در منابع متعدد، مطالب جزئی متعددی دراین باره موجود است؛ اگرچه درباره برخی از این نقل قول‌ها تردیدهایی وجود دارد. به هر روی برای جامع بودن این تدوین، آنها را نقل می کنیم.
1. در مقدمه کتاب شرح المشاعر (نگاشته توفیق ناصر بوعلی) آمده است فرزند شیخ مرحوم شیخ علی نقی بدن مطهر آن بزرگوار را تجهیز کرد و بر ایشان نماز خواند (بیروت: مؤسسة البلاغ، ج1، ص17)
2. و نوشته‌اند امام مسجد رسول‌خدا صلی الله علیه و آله هم بر این بزرگوار نماز خواند: و صلی علیه امام مسجد رسول‌الله، صلی الله علیه و آله و سلم. (دائرة الضوء، محمدعلی أسبر، ص68)
شایان ذکر است به تصريح مرحوم شيخ عبدالله در رساله شرح احوالات پدرشان، از فرزندان شيخ مرحوم فقط شيخ حسن زکي فرزند سومشان به همراهشان بوده واينکه چه کسي امور تجهيز و تدفينشان را بر عهده داشته يا بر ايشان نماز خوانده به درستي واضح نيست. البته علی القاعده، در قافله ايشان از تلامذه و علماء شيعه افرادي موجود بوده‌اند. منابع مذکور (عبارات جناب توفيق بوعلي و إسبر) ضعيف ودر صورت تفرد در مطلبي قابل استناد نيستند مگر اينکه مستند سخنشان را بدانيم.
3. و ایشان را «در بقیع، پشت دیوار قبه ائمه چهارگانه علیهم‌السلام، طرف جنوب زیر میزابِ محراب دفن کردند.» (فهرست کتب مشایخ، ص171):
4. در حرم قدس بقیع شد دفین؛ سوی جنان گشت روان هادی دین (ماده وفات آن بزرگوار (1241ق) سروده مرحوم محمدرضا باقری، کشکول باقری، ص91)
5. نوشته اند میرزا موسی بن محمدباقر اسکوئی در سال 1299 قبر آن بزرگوار را زیارت کرد. (التحقیق فی مدرسة الاوحد، عبدالرسول الاحقاقی، ص281)
6. شیخ قاسم بصیر در «تشطیر» این دو بیت چنین سروده است:
«لزین الدین احمد نور علم»؛ توحد من سنا نور الأئمة
به یجلی العمی عنا کبدر؛ «به تجلی القلوب المدلهمة»
«اراد الحاسدون لیطفئوه»؛ فخابوا و اعترتهم کل غمه (ـة؟)
فیا سمعاً لهم هل کیف یطفی؛ «و یأبی الله الا ان‌یتمه» (أعلام هجر ص166)
7. و شیخ علی بن شیخ محمدصحاف چنین سروده است:
لنا فی الحق اقوال مهمة/و قول الحق ینجی کل ذمة
لزین الدین احمد نور علم/یطوف بدین أحمد و الأئمة
هو المصباح فی در التجلی/تضاء به القلوب المدلهمة
یرید الحاسدون لیطفئوه/بأفواه الجهالة و المذمة
و کاد الدین بالتمویة یطفی/و یأبی الله الا ان‌یتمه
بأبدال هم النقبا رجال/لهم ذمم بخالقهم و عصمة
مکارمهم بدور هدی أزالت/مطالعها غیاهب کل ظلمة
و زین الدین للنقباء باب/فلیس یضل من قد کان أمه…

معتقد

21 ذوالقعده 1437